eitaa logo
🚩 یاران اربعینی
28.7هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
133 فایل
اولین و تخصصی ترین کانال اربعین انچه برای سفر به عتبات در طول سال نیاز دارید خصوصا زمان اربعین فقط ادمین تبادل و تبلیغات @Adminarbaeeniy ادرس صفحه اینستاگرام @arbaeeniy_yaran
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای «سقیفه بنی ساعده» بخش اول ▪️پرسش : ماجرای «سقیفه بنی ساعده» چه بود؟ 🔺پاسخ اجمالی: «سقيفه بنى ساعده» سايبانى بود در يكى از ميدان هاى مدينه كه اهل مدينه به هنگام لزوم، در آنجا اجتماع مى كردند و به تبادل نظر مى پرداختند. بعد از رحلت پيامبر(ص) طايفه انصار بر مهاجرين پيش دستى كرده در آنجا اجتماع كردند تا سعد بن عباده بزرگ قبيله خزرج، جانشين پيامبر(ص) شود؛ لذا او را با حالت بيماري سختش به سقيفه كشاندند؛ اما با ورود ابوبكر، عمر و ابوعبيده و خواندن خطبه از سوي ابوبكر و ترس قبيله اوس از سلطه خزرجيان، همگان بر خلافت ابوبكر اتفاق كرده با او بيعت كردند. 🔺پاسخ تفصیلی: «سقيفه بنى ساعده» سايبانى بود در يكى از ميدان هاى مدينه كه اهل مدينه به هنگام لزوم، در آنجا اجتماع مى كردند و به تبادل نظر مى پرداختند. بعد از رحلت رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) طايفه انصار بر مهاجرين پيش دستى كرده و براى تعيين جانشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنجا اجتماع كردند و به گفته طبرى مورّخ معروف، خواسته آنها اين بود كه «سعد بن عباده» كه بزرگ قبيله «خزرج» (يكى از دو قبيله معروف و مهم مدينه) بود، به عنوان خليفه رسول اللّه تعيين شود و به همين منظور «سعد بن عباده» را كه سخت بيمار بود به «سقيفه» كشاندند. طبرى در ادامه اين ماجرا مى گويد: «هنگامى كه سران «خزرج» در آنجا جمع شدند «سعد» به پسر يا بعضى از عموزاده هايش گفت: من بيمارم صداى من به جمعيّت نمى رسد. تو حرف هاى مرا بشنو و با صداى رسا به گوش همه برسان! او اين كار را انجام داد. «سعد بن عباده» خطبه اى خواند و روى سخن را به انصار كرد و چنين گفت: «اى جمعيّت انصار! شما سابقه درخشانى در اسلام داريد كه هيچ يك از قبايل عرب ندارند. محمّد(صلى الله عليه وآله) سيزده سال در ميان قوم خود در مكّه بود و آنها را به توحيد و شكستن بتها دعوت كرد؛ ولى جز گروه اندكى از قومش به او ايمان نياوردند. گروهى كه قادر بر دفاع از او و آيين او و حتّى قادر بر دفاع از خويشتن نبودند؛ ولى از زمانى كه شما دعوت او را لبّيك گفتيد و آماده دفاع از او و آيينش در برابر دشمنان شديد وضع دگرگون شد. به اين ترتيب، درخت اسلام بارور گرديد و شما به يارى پيامبرش برخاستيد و دشمنان او با شمشيرهاى شما عقب نشينى كردند و در برابر حق تسليم شدند و هر روز پيروزى تازه اى نصيب مسلمين شد تا زمانى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دعوت حق را اجابت كرد و اين در حالى بود كه از شما راضى بود؛ بنابراين مسند خلافت را محكم بگيريد كه از همه شايسته تريد و اولويّت با شما است!». طائفه «خزرج» سخن او را پذيرفتند و او را با تمام وجودشان تأييد كردند؛ سپس در ميان آنها گفتگو در گرفت كه اگر مهاجران قريش در برابر اين پيشنهاد تسليم نشدند و گفتند يارانِ نخستين پيامبر(صلى الله عليه وآله)، ماييم و آن حضرت از عشيره و قبيله ما است و خلافت او به ما مى رسد، در پاسخ چه خواهيد گفت؟ گروهى گفتند: اگر قريش چنين بگويد خواهيم گفت: «مِنَّا أَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ أَمِيرٌ»؛ (اميرى از ما و اميرى از شما باشد [و به صورت شورايى خلافت را اداره كنيم]) و به كمتر از اين راضى نخواهيم شد. هنگامى كه «سعد بن عباده» اين سخن را شنيد گفت: «اين نخستين سُستى و عقب نشينى شما است». وقتى ماجراى انصار و «سعد بن عباده» به گوش «عمر» رسيد به سوى خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و به سراغ «ابوبكر» فرستاد در حالى كه «ابوبكر» در خانه بود و با كمك على(عليه السلام) مى خواست ترتيب غسل و كفن و دفن پيامبر(ص) را بدهد؛ از او دعوت كرد كه بيرون آيد و گفت حادثه مهمّى روى داده كه حضور تو لازم است. هنگامى كه «ابوبكر» بيرون آمد، جريان را براى او بازگو كرد و هر دو با سرعت به سوى «سقيفه» شتافتند. در راه «ابوعبيده جرّاح» را هم ديدند و با خود بردند. زمانى كه وارد «سقيفه» شدند، «ابوبكر» خطبه اى خواند و در آن از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و قيام او براى محوِ بت پرستى سخن گفت و از خدمات مؤمنان نخستين و مهاجران، مطالب زيادى برشمرد و نتيجه گرفت كه سزاوارترين مردم به خلافت آن حضرت، عشيره و طايفه او هستند و هر كس در اين موضوع با آنها منازعه كند ظالم و ستمگر است. سپس بحث فشرده و گويايى درباره فضيلت انصار كرد و آنگاه نتيجه گرفت كه ما امير خواهيم بود و شما وزير. در اينجا «حباب بن منذر» برخاست و شديداً به سخنان «ابوبكر» حمله كرد و رو به انصار كرد و گفت: «هيچ كس نمى تواند با شما انصار مخالفت كند، شما همه گونه قدرت و توانايى و تجربه اى داريد و بايد حرف شما را بپذيرند و اگر آنها حاضر به پيشنهاد ما نشدند اميرى از ما و اميرى از آنان باشد». | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran ادامه در پست بعدی👇👇
▪️ماجرای «سقیفه بنی ساعده» بخش دوم عمر صدا زد: «چنين چيزى امكان پذير نيست؛ دو نفر نمى توانند بر يك گروه حكمرانى كنند [و دو شمشير در يك غلاف نمى گنجد] به خدا سوگند! عرب راضى نمى شود كه پيامبرش از ما باشد و ديگران بر او حكومت كنند». گفتگو ميان «عمر» و «حباب» بالا گرفت و «حباب» تهديد كرد كه اگر مهاجران پيشنهاد ما را نپذيرند، از مدينه بيرونشان مى كنيم. در اينجا «بشير بن سعد» كه از طائفه «خزرج» بود و به «سعد بن عباده» حسادت داشت، به يارى «عمر» برخاست و هشدار داد كه ما نبايد به خاطر مقامات دنيوى با طائفه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به منازعه برخيزيم، از خدا بترسيد و با آنان مخالفت نكنيد! در اين ميان، «ابوبكر» رشته سخن را به دست گرفت و پيش دستى كرد و گفت: «مردم! من پيشنهاد مى كنم با يكى از اين دو نفر («عمر» و «ابوعبيده») بيعت كنيد!» بلافاصله آن دو نفر گفتند ما چنين كارى نخواهيم كرد! تو از ما شايسته ترى، تو يار غار پيامبرى و از همه برترى؛ دستت را بگشا تا با تو بيعت كنيم. هنگامى كه آن دو نفر به سوى ابوبكر براى بيعت رفتند «بشير» بر آنها پيشى گرفت و با «ابوبكر» بيعت كرد. قبيله «اوس» كه هميشه با قبيله «خزرج» در مدينه رقابت داشتند به يكديگر گفتند: «خوب شد! اگر «سعد بن عباده» از قبيله «خزرج» به خلافت مى رسيد كسى سهمى براى شما قايل نبود؛ برخيزيد و عجله كنيد و با ابوبكر بيعت كنيد» و به اين ترتيب يكى بعد از ديگرى با ابوبكر بيعت كردند و چيزى نمانده بود كه سعد بن عباده زير دست و پا، پايمال شود. عمر صدا زد: «او را بكشيد!» و خودش به سراغ «سعد بن عباده» آمد و به او گفت: «تصميم داشتم با پاى خود تو را از هم متلاشى كنم». سعد ريش عمر را گرفت. عمر گفت: اگر يك تار موى آن جدا شود، تمام دندان هايت را خُرد مى كنم. ابوبكر صدا زد: «اى عمر! مدارا كن! مدارا در اينجا بهتر است». عمر، سعد را رها كرد و از هم جدا شدند. از آن به بعد «سعد بن عباده» در نماز آنها و همچنين در حجّ و اجتماعاتشان شركت نمى كرد و بر اين حال بود تا ابوبكر از دنيا رفت».(1) گردانندگان «سقيفه» بعد از اين ماجرا، اصرار داشتند كه ديگران هم با ميل و رغبت، يا به زور و اجبار! به جمع بيعت كنندگان با ابوبكر بپيوندند. لذا گروهى را با تشويق و گروهى را با تهديد، فرا خواندند و كسانى را كه از بيعت كردن، سرباز زدند در فشار قرار دادند.(2) پی نوشت: (1). تاريخ الأمم و الملوك، طبري، أبو جعفر محمد بن جرير، تحقيق: محمد أبو الفضل ابراهيم، دار التراث، بيروت، 1387 قمری / 1967 میلادی، چاپ: دوم، ج 3، ص 218 به بعد (با تلخيص). (2). گردآوری از کتاب: پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 3، ص 113. | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
38.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غریب گیر آوردنت به خوانندگی مرتضی باب به وقت عاشقی ساعت ۱.۲۰ گلزار شهدا کرمان مزار مطهر سیدالشهداء مقاومت سردار حاج قاسم سلیمانی | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من زبونم بند اومده.. خودتون ببینید💚 ‌یا امام‌ رضا‌ | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🚩 یاران اربعینی
4_5811915526942757818.mp3
22.88M
🌸واردات و الهامات ربانی اکثرا از آیات قرآن به دل می رسد و بسیار معتبر است و الهامات ربانی که از پیشگاه حق به دل می رسد هیبت خاصی دارد که بدن را آرام و نورانی می سازد. 👌یاران اربعینی 👇 https://eitaa.com/joinchat/3149660360C7e9ec0d7d8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️😭به یاد خادم‌الرضا، شهید سلیمانی، همه باهم بخوانیم و اشک بریزیم... ای صفای قلب زارم... هرچه دارم از تو دارم... 🏴 صلی‌الله‌علیک‌یاابالحسن | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
https___vesal.co_FTP_files_tracks_13_track_E7dD0XNFcz8N3lyHghxbUfNsmUkN4L_320.mp3
4.52M
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 🎙حاج سید مجید بنی فاطمه | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (ع) 🌴عبا به روی سر خود کشید و هی افتاد 🌴همین که زهر جگر درید و هی افتاد 🎙 | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اوضاع روز به روز برای براندازها سخت‌تر می‌شود 🔺مصی علینژاد: کاخ سفید به من گفته اسمم را عوض کنم و حرف نزنم و تا زمان نامعلومی سکوت کنم. او گفته از اینکه باید در جایی نامعلوم یک گوشه خانه بنشیند، شوک‌زده شده و باور نمی‌کرده که در دل آمریکا بجای اینکه بگویند بیا علیه ایران حرف بزن بگویند هویتت را هم باید عوض کنی!! __________________________________ ŸŸ معنی دستور کاخ سفید دقیقا یعنی این: برد از بیشتر شده | عضوشوید 👈 @arbaeeniy_yaran
🔴 ادعای برخی منابع: دولت آمریکا به دنبال سر به نیست کردن مصی علی‌نژاد است 🔹‌ برخی منابع ادعا می‌کنند که اخطار دولت آمریکا به مصی علی‌نژاد مبنی بر اینکه باید پنهان شود و هویتش را عوض کند، نوعی زمینه‌سازی برای سر به نیست کردن اوست. 🔹‌ مصی‌ علی‌نژاد از عناصر جریان ضد ایران که سال گذشته برای «حفاظت از منافع صهیونیست‌ها در منطقه» جایزه دریافت کرده است، روز گذشته رسماً اعلام کرد که کاخ سفید در ایمیلی به او اعلام کرده که امکان حفاظت کامل از او نیست و مصی علی‌نژاد باید هویت خود را تغییر داده و در واقع پنهان شود! 🔹‌ مصی‌ علی‌نژاد گفت که از این پیام دولت آمریکا «شوکه شده است». 🔹‌ برخی منابع در این زمینه می‌گویند که ممکن است این پیام یک زمینه‌سازی مشخص برای سر به نیست کردن مصی‌ علی‌نژاد توسط سیستم امنیتی آمریکا باشد. 🔹‌ این منابع می‌گویند: دولت آمریکا بعد از سر به نیست کردن مصی علی‌نژاد می‌تواند با اتکا به رکورد و سابقه‌ی ایمیل و هشدارهایی که به او داده‌اند، ادعا کند که او فقط پنهان شده است. 🔹‌ برخی دولت‌های غربی طی ماه‌های گذشته با روشن شدن بی‌اعتباری و ناتوانی جریان ضدایران خارج‌نشین، سعی می‌کنند برخی رویه‌های خود در برابر جمهوری اسلامی را تغییر داده و پروژه‌های جدیدی را اتخاذ کنند. احتمالاً خلاص شدن از شرّ برخی از این عناصر ضدایرانی مدعی و البته «پرخرج» بخشی از این پروژه باشد. | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
روضه امام رضا.میرباقری.mp3
2.96M
🏴 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ❇️ روضه جانسوز ❇️ 🚩 روضه امام رضا علیه السلام 🚩 علیه السلام ♦️مرثیه امام رضا علیه السلام | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یک موکب عراقی در منوره غذای نذری به مناسبت شهادت پیامبر اکرم توزیع کرد (صلى الله عليه واله) 📍تا قدس چیزی نمونده، بریم جلو در بیت المقدس موکب بزنیم✌️ | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢داستان تاجر تهرانی و امام رضا علیه السلام 👈فوق العاده زیبا و شنیدنی👌 🎙 استاد عالی 🌹همراهان عزیز ؛ لطفا با ارسال مطالب و دعوت از دوستان خود، ما را در انتشار نکات ارزشمند معنوی یاری فرمایید. | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷فیلم واقعی تغییر سنگ قبر مضجع شریف امام رضا (علیه السلام) | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
❇️ دستگيري امام رضا عليه السلام از زائران در راه مانده ☑️ محدث نوري رضوان الله عليه نقل مي‌کند: ▪️ يکي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت: 🌌 در شبي که نوبت خدمت من بود، در رواقي که به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم. ✨ ناگاه در خواب ديدم که در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند: 🔶 « برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من مي‌آيند و اکنون در اطراف «طرق» (هشت کيلومتري مشهد) بر اثر بارش برف راه را گم کرده‌اند. برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن کند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حرکت کنند.» ▪️ آن خادم مي‌گويد: ▫️ از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار کرده و ماجرا را برايش گفتم. او نيز با شگفتي برخاست و با يکديگر بيرون آمديم؛ 🌨 در حالي که برف به شدت مي‌باريد، مشعلدار را خبر کرديم 🔥 و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن کرد. آنگاه با عده‌اي از خدام حرم به خانه‌ي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم؛ سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حرکت کرديم. نزديک طرق به زوار رسيديم. آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند. از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : 🔸 «ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم. ❄️ امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نمي‌توانستيم مسير حرکت را تشخيص دهيم؛ تا اينکه از شدت سرما دست و پاي ما از کار افتاد و خود را آماده‌ي مرگ نموديم. از مرکب‌ها فرود آمديم و همه يک جا جمع شديم. 🤲🏻 فرش‌هايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن کرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم. در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود. همين که چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود که به او فرمود: 🔶 « برخيز! که دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالاي مناره‌ها روشن کنند. شما به طرف چراغ‌ها حرکت کنيد.» 🔸 همه برخاستيم و به طرف چراغ‌ها حرکت کرديم که ناگاه شما را ديديم.» ⬅️ دارالسلام ، ج 1/267. 🏷 | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran
چگونگی غسل و تدفین امام رضا (ع) به روایت اباصلت بخش اول با توجه به اینکه گزارشهای گوناگونی از تاریخ دقیق شهادت حضرت رضا (ع) در دست است، اما بنا نقل متون تاریخی درباره روز و ماه و سال شهادت حضرت، مشهورتر آن است که این امام همام در روز جمعه، آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری به شهادت رسیده، در حالی که ۵۵ سال از عمر مبارک امام سپری شده بود. چگونگی غسل و تدفین امام رضا (ع) به روایت اباصلت مأمون که برای حفظ حکومت خود امام رضا (ع) را از مدینه به مرو آورده و با ترفندهای خود و اطرافیان به اهداف خود نرسیده بود، زمانی که رفتار و قاطعیت آن حضرت را دید، دریافت که گفتار و رفتار آن حضرت در نهایت موجب ضعف و تزلزل حکومت او می شود و از سوی دیگر عباسیّان همواره در مورد ولایت عهدی امام رضا (ع) مأمون را تهدید می کردند و به او هشدار می دادند. در نتیجه وی تصمیم گرفت که آن حضرت را به گونه ای از میان ببرد. ولی کاملاً مراقب بود که این عمل به طور کاملاً محرمانه انجام گیرد تا مسئله جدیدی برای حکومتش پیش نیاید. لذا با مسموم کردن آن حضرت به هدف خود رسید. امام رضا (ع) در روز آخر صفر بر اثر زهر مسموم و دعوت حق را لبیک گفت و به اجداد پاکش پیوست. منبع قدس آنلاین | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran بخش دو در پست بعدی
چگونگی غسل و تدفین امام رضا (ع) به روایت اباصلت بخش دوم بر این اساس درباره چگونگی غسل و تدفین پیکر پاکِ این امام همام اباصلت هروی می گويد: چون حضرت رضا (ع) به شهادت رسيد، امام جواد (ع) به من فرمود: برخيز و از داخل خانه آب و تخت را بياور تا بر روي آن بدن مطهر پدرم را غسل دهم. عرض كردم: مولاي من! در خانه آب و تخت نيست. دوباره فرمود: به اندروني برو و آنچه را دستور دادم بياور. من وارد شدم و با كمال بهت و ناباوري در آنجا آب و تخت را آماده ديدم. پس آنها را نزد حضرت آوردم و دامنم را بالا زدم تا آن جناب را در غسل دادن ياري دهم. امام جواد (ع) فرمود: نيازي به تو نيست، از اينجا كنار برو! كساني هستند كه مرا در غسل دادن ياري مي‌كنند. من كنار رفتم تا آنكه امام جواد (ع) از غسل پدر فارغ گشت، آنگاه به من فرمود: به اندرون خانه برو و زنبيلي را كه در آن كفن و حنوط پدرم در آن است بياور. پس داخل شدم و در آنجا زنبيلي را يافتم كه كفن و كافور داخل آن بود و هرگز قبلا آن را نديده بودم. زنبيل را برداشته و نزد حضرت آوردم. امام جواد (ع) بدن را حنوط و كفن كرد و آنگاه بر جنازه پدر نماز خواند و سپس فرمود: برو و تابوت را بياور. گفتم: تابوت شكسته است، آيا آن را براي اصلاح نزد نجار ببرم؟ امام جواد (ع) فرمود: برو از درون خانه تابوتي را كه مهياست بياور. رفتم و ناگاه تابوتي در آنجا ديدم كه قبلا نديده بودم، پس آن را آوردم. حضرت جواد (ع) جنازه‌ي پدر را در ميان آن نهاد و دو ركعت نماز بجا آورد، هنوز از نماز فارغ نگشته بود كه تابوت به قدرت خدا از زمين جدا گشت و سقف خانه شكافته شد و تابوت به جانب آسمان پرواز كرد تا آنجا كه از نظرها غايب شد. چون نماز حضرت به پايان رسيد با اضطراب گفتم: يابن رسول الله! اگر هم اكنون مأمون بيايد و بدن آن حضرت را از من بخواهد چه كنم؟ | عضوشوید 👇 @arbaeeniy_yaran ادامه در پست بعدی