نماز خیلی نزدیک بود
به سمت باب الراس الشریف حرکت کردیم
ولی به علت ساخت صحن عقیله منطق وسیعی رو بسته بودن و باید دور میزدیم
دیگه نماز نمیرسیدیم به حرم
کنار خیمه گاه رسیدیم و نماز رو همونجا خوندیم.
البته بیرون چون درب بسته بود برا نماز جماعت
بعد از نماز به سمت حرم رفتیم
موکب ها فعال هستند و اش و نان شیرمال و ...
به باب الراس ابتدای شارع شهدا رسیدیم.
تل زینبیه برا ساخت صحن تخریب شده
خیلی شلوغه اطراف حرم
خانم ها کنار بلوار نشستند، چون درب برا زیارت خانم ها تا ظهر بسته است.
آقایونا رفتند زیارت
وارد حرم شدم
روز اربعین و زیارت حضرت سیدالشهدا
در حرم آقا
...ممنونم اقاجون
زیارت نامه میخانم:
بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله
تو جانت را دادی تا قیام قیامت بندگان خدا از جهالت نجات یابند و از تاریکی های ظلمت و گمراهی رها شوند. چرا که تو مصباح هدایتی و سفینه نجات
منم بعد از 1400 سال از شهادت تو آمده ام تا با تو هویت بگیرم، با تو معنا بگیرم و خود را پیدا کنم و با نور تو از تاریکی های نفسم رهایی یابم.
دستم بگیر و راه نشانم بده
برگشت از حرم خیلی شلوغ شده بود. مخصوصا چهارراه اول از شارع شهدا
حتما باید دور خانم ها رو میگرفتی تا به نامحرمان برخورد نکنن
رد شدیم و همش باید نگه میکردیم که کسی جا نمونه
کجا بریم
احتمالات مختلف بیان شد و به تصمیم جمع به سمت موکب اهالی قم رفتیم
حدودش رو می دونستیم که اطراف ساحه الزهراست.
پرسون پرسون تا میدان تربیه اومدیم و شارع امام علی ع
تازه فهمیدیم یکی از همسفرا نقشه و کروکی دقیق محل موکب رو داشته و تا حالا دم نمیزده
راه خیلی طولانی بود و مسیر شلوغ
و همه خسته
قرار شد بقیه توی بلوار بشینن و من و حاجاقا بریم ببینیم موکب قم جا دارن یا نه؟
بابا و اقارضا انگار گم شده بودند و جلوتر رفته بودن
خیلی دنبالشون گشتیم تا پیداشون کردیم.
موکب اهالی قم شلوغ بود ولی به سبب اشنایی گفتن جا هست.
اومدیم به سمت محل بقیه
بخشی از مسیرو با یک کامیونت اویزون شدیم.
راه افتادیم به سمت موکب و تا رسیدیم اذان ظهر شد و نماز و بعد هم ناهار
اما پیش بینی مسولین برای خالی شدن فضا درست از آب درنیومد و انگار زوار علاقه مند بودند فردا و شب جمعه را هم درک کنند.
بعد دو سه ساعت برا آقایون چند تا جا تعیین کردند. اما خانمها همچنان در حسینیه بودند و در استراحتگاه ها جا نبود.
بالاخره تا شب تونستند توی خمیه مستقر شوند ولی جاشون خیلی مناسب نبوده و کنار درب و روی زمین ناصاف بودند.
در هر لیلی چه خطرهاست به جان
شرط اول قدم ان است که عاشق باشی
عشق تحمل به سختی ها را اسان میکند.
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
تا ظهر اعلام کردند که امشب موکب تخلیه شود.
تصمیم گرفتیم که همگی به نجف بریم
اما ماشین خیلی کم و گرون
نیمه های شب به سمت حرم رفتیم
وارد حرم شدیم
نماز صبح در سرداب صحن خواندم