eitaa logo
تجربه نگاری سفر اربعین
29 دنبال‌کننده
37 عکس
2 ویدیو
0 فایل
تجربه سفر با خودروی شخصی( کاپوتاژ کردن ماشین) ارتباط با نویسنده: @Ashenaaa
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت وداع همیشه هیجان انگیز برام بوده. به حضرات در دعای عالیه المضامین می گوییم: اجعلونی من همکم و صیرونی فی حزبکم
خانم ها تقاضای رفتن به نجف رو داشتند و اینکه زیارت دلچسبی نداشتند و تازه مسجد کوفه نرفتیم. بلاخره موفق شدن ولی وقتی حرکت کردیم قانع شدن که به سمت کاظمین و سامرا برویم
مسیر طولانی و جاده ها خراب و پر از سیطره از ساعت 9 تقریبا حرکت کردیم و الان نماز ظهر گفته اند و هنوز به سامرا که هیچ، هنوز به سید محمد شریف هم در 40 کیلومتری سامرا هم نرسیدیم. بنزین زدیم( 450 دینار که برای ما 500 دینار حساب کرد.) به سمت دجیل و سید محمد رفتیم جاده فرعی و پیچ در پیچی داشت. منطقه انگار کلا شیعه نشین نیست و یادمه سال اولی که اومده بودیم این مناطق تازه از دست داعش دراومده بود.
سیدمحمد برادر امام عسگری است و در فضل و کرامت ایشان خیلی سخن ها گفته می شود. زیارت و نماز و دعا ناهار یکی از موکب های اردبیل صف های خیلی طولانی داشت ولی غذاها تمام نمیشد. قورمه سبزی ایرانی
بعد از کمی استراحت حوالی ساعت 4 به سمت سامرا حرکت کردیم و به گاراژ سامرا رسیدیم و پیاده شدیم و پیاده نیم ساعتی حرکت کردیم و نماز به حرم رسیدیم. حرم شلوغ بود ولی ازدحام جمعیت نبود گنبد خیلی زیبایی دارد سامرا نماز و زیارت شام رو موکب های مختلف می دادند و صف های طولانی داشت. اما بعد از کمی صف ها خیلی کوتاه شد. و از عداخوری حضرتی شوید باقلای خوشمزه ای گرفتیم. صف پتو طولانی شده بود. دو پتو به نفر میدادن و بیست هزار تومان امانت می گرفتن. در شبستان جا انداختیم ولی گفتن جای خانم هاست به ناچار به ساختمان بغل امدیم و مجبور شدیم متفرق از هم بخابیم چون جا نبود.
شب زیبایی بود در کنار حرم دو امام و سرمای معتدلی داشت. اینجا منزل امام زمان هم بوده و سرداب غیبت هم قرار دارد. خلاصه که احساس خیلی قشنگی داشت. نماز صبح و زیارت وداع و حرکت به سمت کاظمین
ضریح بسیار زیبا و حرم زیبایی که با طراحی جدید در حال ساخت و تکمیل است. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...
حوالی 11 به کاظمین رسیدیم. منطقه کاظمین کلا محاصره شده است و عبور ماشین ها به شدت کنترل میشه. به خاطر دودی بودن شیشه های ماشین اجازه عبور به ما داده نشد. با مشورت پلیس دیگر با شیشه های کاملا باز به ورودی دیگری رفتیم. به ما اجازه ورود دادن ولی به اچ سی کراس اجازه ندادن، برای اینکه شیشه هاش دودی بودن
اونا از ورودی دیگری وارد شدن متشین تفتیش اساسی شد و همه سرنشین ها پیاده شدن و همه دربها باز کردم تا سگی بیاد و دور ماشین بچرخد.
به هر حال به هم رسیدیم. به محض پیاده شدن سیدی به ما گفت جای برای استراحت میخاهید که مسجدی را معرفی کرد و به دنبال ایشان تا مسجد رفتیم. اقایان به مسجد رفتند و خانمها منزل یکی از اهالی محل به نام موذن حرم
ناهار مارو به یکی از خانه های اطراف بردند منزل یک نظامی بود. رمز وای فای هم نوشته بود به دیوار زده بود. الان سه روز از اربعین گذشته ولی پذیرایی از زوار ادامه دارد.
زیارت و نماز در حرم و برگشت و خوردن شام در منزل همان آقای نظامی و تجدید ارتباط با وای فای 😜
سحر قرار بود نماز خواندیم حرکت کنیم. من که بیدار شدم دیدم همه خوابن گفتم سریع می روم زیارت می کنم برمی گردم که در حال برگشت اذان گفت و نماز را در حرم خواندم و سریع امدم و بار زدیم و حرکت اقارضا هم رفته بود حرم ولی نیامده بود تا نزدیکای حرم رفتیم تا آقارضا هم سوار شد. لاستیک عقب من باز خوابیده دنبال پنچرگیری گشتم ولی اول صبح بود و پیدا نکردم ناچارا باد زدم ...
در مسیر با جی پی اس حرکت کردیم و مسیر حدودی را تشخیص دادیم. از پلیسی پرسیدیم که با روی خوش پاسخمان را داد و با گوشی خودش مسیر مدائن را هم نشان داد. چند بطری اب معدنی هم بهمون داد. از محبتش شرمنده شدیم.
در نزدیکی مدائن ماشین به پت و پت افتاد و داغ شده بود ولی آمپر پایین بود. کنار یک سیطره توقف کردم و کاپوت رو زدم بالا که پلیسشون اومد سراغمون و مشکل رو پرسید. حدسم از خرابی برقی رو بهش فهموندم و گفت پشت سرم بیا چندجایی رفتیم بسته بودن تا به جایی رسیدیم که گفت صبر کنید الان می اید ده دقیقه نگذشت که امد و مشکل را از کوئل شناسایی کرد و برامون قطعه رو خرید و نصب کرد. کلا 15 دینار شد. البته به پول ما خیلی میشد ولی به پول اونا چیز زیادی نگرفت.
مدائن حدودا در سی کیلومتری بغداد به سمت جنوب قرار داره مرقد سلمان فارسی صحابی بزرگ پیامبر ص اونجاست و طاق کسری بعد از زیارت بازدیدی هم از ایوان و طاق کسری داشتیم. با اینکه جاذبه توریستی عجیبی داره ولی هیچ تشریفاتی نداشت.
به سمت مرز مهران حرکت کردیم. نماز در موکب و ناهار هم همچنان برقرار بالاخره ساعت 2 و نیم به مرز رسیدیم. هنوز بعد از 4 روز از اربعین مرز شلوغ هست ولی ازدحام روزهای اول رو نداره.
حماسه اربعین سال 1440 هم تموم شد. با کلی زیبایی ها و سختی هاش اما چیزی که مطمینم اینه که این پایان نباید باشه بلکه باید شروع تلاش جدید جریان شیعه همدل و انرژی گرفته برای رقم زدن کارهای بسیار خوبه هم در زندگی فردی و اجتماعی شون
در مرز در سمت عراقی 15 هزار عراقی برای خروج می گیرند. و بعد به وطن عزیزمون ایران وارد میشی. باید خروج عراق و ورود به ایران برای راننده و سرنشینان انجام بشه
براحتی از پارکینگ خارج شدیم و در اولین پمپ بنزین، بنزین زدیم که چراغ بنزینمون خیلی وقت بود روشن شده بود. قریب به 30 لیتر موقع حرکت از مرز ایران باک رو پر کردم و کلا حدود 50 لیتر هم توی عراق زدم.
در مسیر مهران به ایلام امدیم تا نماز مغرب شد و به منزل و به قول صاحب آنجا خیمه حضرت سیدالشهدا رفتیم و شام و استراحت ساعت 4 بیدار شدیم و نماز رو در حمیل در مسیر راه خوندیم. تا ساعت 2 بعداز ظهر به سرعت حرکت کردیم و به شهر قم رسیدیم.
در آخرین توقف گاه هم در اراک برا نماز ظهر وایسادیم تا آخرین ناهار ( آش) را هم مهمان سفره کرم حضرت باشیم. حقا که چه زیبا مهمان نوازی کردی مولای خوب من من که نمک پروده شما هستم. این عشق و شور و احساس رو از ما نگیر و بر آن بیفزون و انرا جاودانه کن. تا در این دنیا و در برزخ و در بهشت با شما و در جوار شما باشیم ان شاالله