علاقمند می شود. ما این اثر را بایدبگوییم.
خود قرآن را هم نگاه کنید می گوید:
نماز بخوان برای یاد کردن،روزه بگیر تقوایت زیاد می شود.
زکات و خمس بده مالت زیاد می شود.همدیگر را مسخره نکنید، غیبت نکنیدتهمت نزنید،
جامعه سالم می ماند.
جامعه زمان امام حسن علیه السلام گرفتارترس و نیاز زندگی است. جامعه زمان امام حسین علیه السلام گرفتار جهل است.
خیلی از افرادی که آمده بودند کربلا واقعا نمی دانستند قضایا را و قدرتتحلیل نداشتند.
مردم شام واقعاتصورشان این بود که با ورود اهلبیت علیهم السلام جشن بگیرند،
چون افرادیکه به زعم آنها بر علیه حکومت قیامکردند کشته شدند؛
اما خطبه امام سجاد علیه السلام جهل زدایی کرد. سخنان زینب کبری علیهاالسلام جهل زدایی کرد.
سخنران دکتر رفیعی 👉👉👉👉👉
#رحمت _الهي
قال الصادق جعفر بن محمد عليه السلام اذا كان يوم القيامة نشر الله تبارك و تعالي رحمته حتي يطمع ابليس في رحمته
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
((وقتي روز قيامت فرا مي رسد خداوند رحمت خود را آنقدر وسعت و گسترش مي دهد كه حتي شيطان نيز به رحمت او طمع مي نمايد.))
توجه به رحمت و تفضل حضرت باريتعالي شخص با ايمان را به نجات از عذاب قيامت اميدوار مي نمايد و به وي نويد عفو و بخشش مي دهد و توجه به عدل و دادگري خداوند، براي مومن واقعي موجب خوف از عذاب قيامت است و او را با اقتضاي لغزش ها و گناهاني كه دارد، دچار بيم و نگراني مي نمايد و اين هر دو حالت لازم است در ضمير افراد با ايمان باشد. يعني هم به رحمت خداوند اميدوار باشند و هم از عذاب او خائف باشند.
بسم الله الذي لا اءرجو الا فضله و لا اءخشي الا عدله ؛(1)
((به نام خداوندي كه جز به فضل او اميد ندارم و جز از عدل او ترسي ندارم .))
اگر افراد در روز جزا مورد غضب و عنايت خدا واقع شوند و مشمول عفو و بخشش حضرت حق قرار گيرند، به آساني از شدايد قيامت رهايي مي يابند و در بهشت جاودان مستقر مي گردند. زيرا در زمينه رحمت و راءفت الهي ممكن است با كوچكترين مستمسك ، از بزرگترين لغزش چشم پوشي گردد و كوه گناه به كاهي از عمل صالح بخشيده شود و گناهكار را از كيفر و مجازات معاف سازند.
در اين باره نمونه هاي بسياري در خلال روايات اولياي اسلام آمده است .
قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم :
حوسب رجل ممن كان قبلكم فلم يوجد له من الخير شي ء الا اءنه كان يخالط الناس و كان موسرا و كان ياءمر غلمانه اءن يتجاوزوا عن المعسرين فقال الله عز و جل : نحن اءحق بذلك منه تجاوزوا عنه ؛(2)
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرموده :
((مردي از امم گذشته كه داراي تمكن و ثروت بوده و در پيشگاه الهي مورد محاسبه قرار مي گيرد، در نامه عملش كار خوبي مشاهده نمي شود، جز آن كه در معاملات و معاشرت هاي خود با مردم رعايت حال افراد فقير و بي بضاعت را مي نمود و به غلامان خويش سفارش كرده بود كه اگر افرادي به من مديونند اما بي بضاعت و تهي دست هستند، از آنان مطالبه طلب ننماييد و از حسابشان چشم پوشي كنيد.
آنها از مال دنيا دستشان خالي است ، چيزي ندارند و نمي توانند بدهي خويش را بپردازند.))
خداوند مي فرمايد:
من به ارفاق نسبت به افراد تهي دست و بي بضاعت از او شايسته تر هستم و به فرشتگان و ماءمورين حساب مي فرمايد:
((از وي بگذريد.)) يعني هم اكنون اين شخص با دست خالي در موقف حساب قرار گرفته و چيزي از اعمال خوب ندارد، شايسته است كه مشمول عفو و بخشش قرار گيرد.
اگر خداوند اراده فرمايد با مردم بر اساس عدل و داد رفتار نمايد و تمام جزئيات كارهاي دوران عمر آنها را كه در پرونده اعمالشان ثبت شده با دقت مورد رسيدگي قرار دهد، هرگز از گرفتاري و عذاب رهايي نمي يابند و به فلاح و رستگاري نايل نمي گردند.
آيا مي شود يك انسان ، هر قدر هم از گفتار و رفتار خويش مراقبت شرعي نمايد، تمام عمر را بدون لغزش بگذراند و از عفو و بخشش الهي بي نياز باشد؟
قرآن شريف به اين پرسش پاسخ مي گويد:
و لولا فضل الله عليكم و رحمته ما زكا منكم من اءحد ابدا؛(3)
((اگر فضل و رحمت الهي شامل حالتان نشود، هيچ يك از شما به پاكي و رستگاري نائل نخواهيد شد.))(4)
1- صحيفه سجاديه ، دعاي يوم الاحد.
2- مجموعه ورام ، ج 1، ص 8.
3- سوره مباركه نور، آيه 21.
4- معاد از نظر روح و جسم ، ج 2، ص 326.
@archive_mataleb_sokhanrani
#وجدان_ اخلاقي
تمام مردم داراي وجدان اخلاقي و فطرت انساني هستند. همه مي فهمند كه ظلم و ستم قبيح است . همه درك مي كنند خيانت در امانت بد است ، همه از راستي و صداقت خشنود مي شوند و تمام مردم ميل فطري به اداي امانت و وفاي به عهد دارند.
همه از خيانت و دروغ رنج مي برند و خلاصه كليه افراد بشر با نيروي فطري حسن و قبح ، اصول فضايل و رذايل را درك مي كنند ولي در مقام عمل كمتر به نداي فطرت توجه مي نمايند، زيرا بشر در اطاعت يا سرپيچي از اوامر وجداني آزاد است .
جايي كه بين وجدان اخلاقي و خواهش هاي نفساني تزاحمي نباشد، پيروي از نداي وجدان سهل است ، ولي آن جا كه اطاعت از وجدان اخلاقي مستلزم سركوب كردن يكي از تمايلات غريزي باشد، كار بس دشوار است كه غالبا نيروي غريزه غلبه مي كند و فطرت وجداني شكست مي خورد، مگر آن كه وجدان اخلاقي به ايمان الهي متكي باشد و اعتقاد حقيقي به خداوند جهان از صفات انسان پشتيباني كند.
يوسف صديق در بحبوحه جواني و در شديدترين دوران تمايل جنسي ، در معرض خطرناكترين شرايط عمل منافي با عفت قرار گرفت ، زن شوهرداري عشق سوزان خود را به او عرض كرد و از وي تمناي وصل داشت ، هر دو بشر بودند، و هر كدام نيز داراي تمايل جنسي و قدرت غريزه بودند. اين تمايل و قدرت زن را در هم شكست و او حاضر شد تا خويشتن را تسليم تمايلات خود نمايد، ولي قدرت ايماني و برهان الهي ، از عفت يوسف ، پشتيباني كرد و غريزه جنسي را شكست داد و سرانجام باعث شد كه يوسف عليه السلام دامن خود را از آلودگي حفظ كند.(1)
و لقد همّت به و همّ بها لولا اءن راءي برهان ربّه كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء انّه من عبادنا المخلَصين .(2)
1- كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 1، ص 411.
2- سوره مباركه يوسف ، آيه 24.
@archive_mataleb_sokhanrani
بندگي خدا
مردان با شرف و افراد مستقل و عزيز النفس موقعي كه روي شايستگي و لياقت ، مقام بزرگي را عهده دار شوند، در كمال قدرت و اعتماد به نفس انجام وظيفه مي كنند.
تملق و چاپلوسي ، پستي و زبوني در روان پاك آنان راه ندارد و در حساس ترين مواقع ، شخصيت خود را نمي بازند و به خواري و فرومايگي تن نمي دهند.
قال علي عليه السلام :
ذوالشرف لا تبطره منزلة نالها و ان عظمت كالجبل الذي لا تزعزعه الرياح ؛(1)
حضرت علي عليه السلام مي فرمود:
((مرد با شرف اگر در جامعه به بزرگترين مقام و پايه نايل شود، هرگز خود را نمي بازد و از مسير فضيلت خارج نمي شود. او مانند كوه پابرجاست كه وزش بادها قادر نيست به حركتش درآورد و متزلزلش نمايد.))
خواجه ابومنصور، وزير سلطان طغرل ، مردي دانا و لايق ، قوي النفس و با شخصيت و خداپرست و درستكار بود. او در انجام وظايف ديني مراقبت كامل داشت .
معمولا همه روزه پس از اداي فريضه صبح مدتي روي سجاده مي نشست و ادعيه و اذكاري مي خواند. پس از آن كه آفتاب طلوع مي كرد جامعه وزارت را مي پوشيد و به دربار مي رفت .
روزي سلطان طغرل ، وزير را قبل از طلوع آفتاب احضار كرد.
ماءمورين به منزل وي رفتند و او را در حال خواندن دعا ديدند. امر پادشاه را ابلاغ نمودند، ولي وزير به گفته آنان توجهي نكرد و همچنان به خواندن ادعيه ادامه داد. ماءمورين بي اعتنايي او را بهانه كردند و به عرض رساندند كه وزير نسبت به اوامر پادشاه احترام نمي كند و با اين سخن ، سلطان طغرل را به سختي خشمگين كردند.
وزير پس از فراغت از عبادت سوار شد و به دربار آمد. به محض ورود، شاه با تندي به وي گفت : ((چرا دير آمدي ؟))
وزير در كمال قوت نفس و اطمينان خاطر عرض كرد:
((اي پادشاه ، من بنده خداوندم و چاكر سلطان طغرل ! تا از بندگي خدا فارغ نشوم نمي توانم به وظايف چاكري پادشاه قيام نمايم .))
گفتار محكم و پر از حقيقت وزير، شاه را سخت تحت تاءثير قرار داد و ديده اش را اشك آلود كرد. به وزير آفرين گفت و سفارش كرد كه همواره به اين روش ادامه بده و بندگي خدا را بر چاكري ما مقدم بدار، تا از بركت آن امور، كشور همواره بر نظم صحيح استوار بماند.(2)
1- غررالحكم ، ص 407.
2- جوامع الحكايات ، ص 173. كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 2، ص 446.
@archive_mataleb_sokhanrani
گریزشماره چهار زیارت عاشورا
و لعن الله ابن مرجانة..
امام رضـا (ع) به شبیب فرمود : اگر میخواهی با ما در غرفه های بهشت با پیامبر ساکن شوی بر قاتلان حسین (ع) لعنت کن ! آی اونایی که اومدید زیارت عاشورا بخوانید ! آی اونهایی که تو کربلا نبودید ببینید چه بر سر حسین (ع) و زن و بچه هایش آوردند ! همین ابن مرجانه که داری لعنش میکنی آیا میدونـــی کیه ؟ میدونی چرا داری لعن و نفرینش میکنی ؟ زینب (س) هم تو دارالعماره ابن مرجانه رو نفرین کرد ، این لعن رو به نیت تسلی خاطر زینب کبری (س) با تمام وجود بگو ! به این نیت ابن مرجانه رو لعن کن تا دل عمه ی سادات کمی آرام بگیره ! ابن مرجانه ی ملعون تو دارالعماره کاری کرد که زینب (س) بگه مادرت به عزایت بشینه ، آی مردم من از شما یک سؤال دارم اگه کسی غیرعمد ، شخصی رو به قتل برسونه آیا درسته که تو مجلس عزاداری مقتول ، مرتب بیاد و خودش رو به صاحبان عزا و اولیای دم نشون بده ؟ قاتل اصلا" نباید داغ اونها رو تازه کنه حتی اگه کارش هم غیر عمد بوده باشه ، حتی اگه بخواد بیاد تسلیت هم بگه نباید زیاد جلوی چشم پدر و مادر و فرزند مقتول رفت و آمد کنه چه برسد به اینکه از روی عمد قتل انجام داده باشه ، چه برسد به اینکه بیاد جلوی چشم صاحبان عزا و بخواد کار خودش رو درست جلوه بده ،و قیافه ی حق به جانب بگیره ، همه ی اینها رو مجسم کنید شما قضاوت کنید ! آی مردم حتی اگه از غیر مسلمون هم سؤال کنید که آیا درسته پدری رو جلوی چشم دخترش و یا برادری رو جلوی چشم خواهر محاصره کنند ، آیا درسته جلوی چشم دختر پدری که از شدت تشنگی ضعف براو مستولی شده از هر طرف به او حمله کنند؟ آیا انصاف که بعد از کشتن پدر ، بچه هاش رو بجای تسلی دادن تازیانه بزنند ؟ آیا این شقاوت نیست که جلوی چشم زن و بچه استدلال و برهان بیارن که ما باید پدر شما رو می کشتیم ؟ مطمئن باشید که غیر مسلمون ها هم این کارها رو غیر انسانی میدونند. مردم ! شما قضاوت کنید چه بر سر صاحبان عزا میاد ؟ میخوای آتش بزنم به دلت یا نه ؟ آی مردم ! حالا اگه این پدری که محاصره اش کردند فرزند فاطمه (س) باشه چه حالی میشید ؟ چه شکنجه ای بالاتر از اینکه سر حسینو بیارن جلوی چشم خواهرو دختر سه ساله هلهله و پایکوبی بگنند ! هر کس باشه دنیا دور سرش میچرخه ! نمی تونه تحمل کنه ، مگه یه دختر بچه ی سه چهار ساله چقدر طاقت داره ، دختر بچه ای که تحمل یه خراش به بدن باباشو نداره چجور میتونه ببینه که این سر بریده ، سر باباشه ؟ بخدا اصلا" نمیتونه این مصیبت رو هضم کنه ! مگه یه دختر بچه سقف تحملش چقدره ؟ بخدا باور کنید دختربچه نمی تونه باور کنه باباش که قهرمان زندگیشه کم آورده ! یکی از دوستان طلبه می گفت : تو سفری که به کربلا رفته بودم بعد از چند روز تماس گرفتم ایران تا با دختر چهار پنج ساله ام صحبت کنم بخاطر سرماخوردگی با صدای گرفته با دخترم احوال پرسی کردم ، این طلبه میگه بعدا" که برگشتم ایران مادرم به من گفت اون روز دخترت بعد از صحبت با تو دیدم رفته تو اتاق نشسته و داره گریه میکنه گفتم چیه عزیزم ؟ چرا گریه میکنی ؟ دخترت با صدای لرزانش گفت : چرا صدای بابام گرفته بود ؟ آی مردم بخدا باورکنید دختر تحمل نداره پدرش کوچکترین خراشی به او وارد بشه ، آی پدرها ! شما رو قسم میدم به زینب (س) اگه یه روز بیرون از خونه آسیبی یا زخمی به شما وارد شد با همون حالت نیایید جلوی دخترتون بخدا اگه شمارو زخمی ببینه دلش میگیره یه غم بزرگ روی دلش میشینه ، براش خیلی سخته باباشو تو اون حال ببینه ! یه موقع بهش نگی کتک خوردما دق میکنه ! امان از دل رقیه ! حالا ببین این ابن مرجانه ملعون چه بر سر رقیه آورد! حالا با کینه ای که از ابن مرجانه پیدا کردی اونو با تمام وجود لعن کن! بی انصاف لااقل میگفتی دختران حسین (ع) از مجلس بیرون برن! لااقل با دل رقیه بازی نمیکردی ! آخرش هم کاری با دل کوچیک دختر سه ساله کردند تا دق کرد و جان داد! آی گریه کن حسین (ع) بخدا دل امام زمان (ع) ، دل زینب کبری (ع) و دل رقیه از این نفرین ها و ناله های شما تسلی پیدا میکنه !
گریزشماره چهار دعای توسل
فراز مربوط به امام حسن مجتبی (ع)
آی محبین اهل بیت ! امشب از امام حسن (ع) حاجت بخواهید، بخدا زود حاجت میده میدونی چرا ؟ کسی که تو دنیا خیلی غریب باشه و غربت کشیده باشه در عوض خدا خیلی دستش رو باز میذاره! مگه امام حسن (ع) غریب بود ؟ آره بخدا کسی که تو خونه اش به دست همسر خودش به شهادت برسه معلومه خیلی غریبه ، آی مردم ! بیایید امشب بریم در خانه ی امام حسن مجتبی (ع) البته نه بخاطرطلب حاجات خودمون بلکه بریم آقا رو صدا بزنیم تا از خانه بیرون بیاد و زهر ننوشه ! آی بمیرم مطمئن باشید اگه برید در خونه ی امام مجتبی (ع) رو بزنید آقا در رو باز نمیکنه آخه آقایی که جگرش داره از زهر می سوزه و خون بالا میاره چجور قادر بیاد در رو باز کنه ؟ آی مدینه رفته ها ! آی اونایی که بقیع رفتید ! اونجا همتون دیدید که امام حسن (ع) نه خانه ای دارد نه بارگاهی داره من مطمئنم خود امام مجتبی (ع) هم نگاهش به یک در خانه ی دیگری است که روبروی بقیعه ، آره درست فهمیدی نگاه آقا به انتهای کوچه ی بنی هاشمه آخه در خونه ی مادرش فاطمه (س) رو دارند آتش میزنند ، دارند مادرش رو میان کوچه جلوی یه مشت نامحرم کتک می زنند !
گریه و عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام)
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠💠💠
ماه محرم، ماهی است که ائمة معصومین(علیهم السلام)، نسبت به اقامة عزای امام حسین و اشک و گریه بر اباعبدالله(علیه السلام) و برپایی مجالس عزاداری سفارش کرده اند.
شخصی به نام «ریّان بن شبیب» می گوید: خدمت امام رضا(علیه السلام)رفتم، امام رضا فرمود: می دانی امروز چه روزی است؟
امروز روزی است که حضرت زکریا(سلام الله علیه) دعا کرد و از خدا اولاد خواست، دعایش به اجابت رسید و خداوند حضرت یحیی(سلام الله علیه) را به ایشان عطا فرمود. سپس امام هشتم فرمودند: ریّان بن شبیب،
محرم ماهی است که قبل از اسلام و قبل از آنکه پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) مبعوث شود، در جاهلیت این ماه را محترم می شمردند و می گفتند: جنگ و کشتار در این ماه جایز نیست. حتی مشرک ها و غیرمسلمان ها هم قبل از اسلام،
«یُحَرِّمونَ فِیهِ الظّلْمَ وَ الْقِتَالَ»؛
«جنگ را در ماه محرم ممنوع می دانستند».
ادامه دارد👇👇👇👇
همین دلیل هم به آن «محرم» می گویند. این نامگذاری مربوط به قبل از اسلام است.
سپس امام رضا(علیه السلام) فرمودند: ماهی که کافرها و مشرک ها در آن جنگ نمی کردند و می گفتند جنگ حرام است، در این ماه بنی امیّه به اسم اسلام و دین حرمت امام حسین(علیه السلام) را شکستند و او را مظلومانه به شهادت رساندند. بعد امام رضا فرمود: یا ابن شبیب، ای پسر شبیب؛
«إنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیءٍ»؛
«اگر خواستی بر چیزی گریه کنی» – اگر مصیبت و داغی دیدی، اگر عزیزی از دست دادی-
«فَابْکِ للحُسَینِ بْنِ عَلِیّ»؛
« برای حسین ما اشک بریز و گریه کن»؛
برای عزیز خودت گریه نکن،
«فَإنَّهِ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ»
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠💠💠
دلیل اشک و گریه
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
در روایات به عزاداری و گریة بر اباعبدالله(علیه السلام) سفارش شده است.
گرچه امروزه بعضی ها اشکال می کنند
که گریه بر میّت و شهید و کسی که از دنیا رفته چه اثری دارد؟
گاهی در آثار وهّابی ها و نوشته های بعضی از افراد،
این اشکال دیده می شود که گریه یعنی چه؟ این گریه به چه معناست؟
چرا باید برای کسی که 14 قرن قبل به شهادت رسیده است، اشک بریزیم؟
دلیل این اشک و بکاء چیست؟
من در توضیح این مطلب یک نکته ای را بگویم؛
اخیراً زیاد دیده ام بعضی از نویسندگان در نوشته هایشان اشکال می کنند
که این اشک چه معنایی دارد؟
این گریه چه مفهومی دارد؟
به طور کلی ما پنج نوع گریه داریم؛
اما بعضی از بزرگان در کتاب هایشان نوشته اند:
چهار نوع گریه داریم.
من با توجه به روایات، یک نوع دیگر را اضافه کرده ام.
مرحوم آقای بهاری کتابی به نام «الدَّعوَه الحُسینیَّه» دارد
که ایشان این کتاب را در ردّ کسانی نوشته است که بر گریه و زیارت امام(علیه السلام) اشکال می کنند.
ایشان در کتابشان اشاره کرده که گریه چهار گونه است.
به نظر بنده چهار گونه گریه برای امام حسین هم می تواند باشد.
گریه به دو قسمت تقسیم می شود:
1- گریة مثبت،
2- گریة منفی. گریه منفی
مثل اینکه به کسی بگویند برو جبهة جنگ و او از ترس، گریه کند،
این گریة ضعف است.
یا مثلاً به کسی بگویند
برای تحصیل باید از وطن و پدر و مادرش دور شود
و او از این موضوع ترس داشته باشد و گریه کند، این گریة ضعف است.
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
انواع گریه
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
اما گریة مثبت را شاید بتوان به پنج شاخه تقسیم کرد؛
گاهی اعتقادات انسان را به اشک وا مي دارد. این مطلب ریشه در قرآن دارد؛
وقتی این آیه بر نبی مکرم اسلام(صلی الله و علیه وآله و سلم) نازل شد:
«تَری أعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ»؛
«شما می بینید اشک مؤمنان جاری می شود.»
همچنین وقتی آیه،
«إنَّکَ مَیّتٌ وَ إنَّهُمْ مَیِّتُونَ»؛
«پیامبر تو می میری، مردم هم می میرند»،
نازل شد،
پیامبر(صلی الله و علیه وآله وسلم) خیلی گریه کرد.
وقتی سوره نصر نازل شد؛
«اِذا جاءَ نَصْرُاللّهِ وَالفَتْح....»
عموی پیامبر، عباس وقتی که این آیه را شنید، شروع به اشک ریختن کرد.
بُکاءُ رَحمه (گریة رحمت)،
یعنی اشکی که بر اساس عواطف و احساسات، انسان رقّت قلب پیدا مي کند و برای چیزی گریه می کند،
این طبیعت همة بشر است.
حتی اگر کسی مسلمان هم نباشد و قساوت قلب نداشته باشد
وقتی یک صحنة غم انگیز می بیند یا می شنود اشک می ریزد.
برای مثال، بچه ای که از گرسنگی در بغل مادرش جان می دهد هر کسی را متأثر می کند،
کسی که در بغل پدرش شهید می شود،
مثل آن جریانی که در فلسطین پیش آمد،
هر کسی که در تلویزیون آن صحنه را دید متأثر شد.
فیلمی که یک صحنة غم انگیز را نشان می دهد، افراد را به گریه می آورد.
چشم، مجرای اشک وابسته به قلب و باطن انسان است،
نمی تواند بی تفاوت باشد مگر کسی که منشأ این چشمه را خشک کند.
در این رابطه حدیث هم داریم.
پیامبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) فرمودند
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
نشانه های شقاوت
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
«مِنْ عَلاماتِ الشَّقاءِ»؛
«چهار چیز نشانة شقاوت و بدبختی است»: 1- «جُمُودَ العَیْنِ»؛ «خشکی چشم».
2- «وَقَسْوَهُ القَلْبِ»؛ «قساوت قلب».
3- «شِدَهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنیَا»؛
«حرص زدن و چسبیدن به دنیا.» 4- «وَالإصرَارُ عَلَی الذَّنبِ»؛
«گناه روی گناه»
وگرنه هر انسان عاطفی به طور طبیعی در مسائلی که مصیبت گونه باشد متأثر می شود.
برای نمونه چند مثال مي زنم؛
مورد اول: پیغمبر خدا(صلی الله و علیه وآله و سلم) پسری به نام ابراهیم داشت، هیجده ماهش بود،
یعنی یک سال و شش ماه داشت که از دنیا رفت –بچة یک سال و شش ماهه، اول شیرین زبانی اش است.
تازه به حرف آمده، کمی راه افتاده–
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) خیلی متأثر شد،
در تشییع جنازه اش گریه می کرد. عایشه اعتراض کرد:
یا رسول الله! چرا گریه می کنید؟
فرمودند: «لَیْسَ هَذَا بُکاءً وَ إنَّما هَذِهِ رَحمَهٌ»؛
این اشک رحم است،
این اشک دل سوختن است،
قلبم می سوزد و اشکم جاری می شود.
من نمی توانم جلوی این گریه را بگیرم. بعد فرمودند:
«مَنْ لایَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ»
«کسی که رحم نداشته باشد خدا هم به او رحم نمی کند.»
در منابع اهل سنت هم آمده که پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) اشک می ریخت.
مورد دوم: جعفر ابن ابیطالب شهید شد؛ جعفر برادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.
او در جنگ موته شهید شد.
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) در بعضی از جنگ ها مثل موته حضور نداشتند.
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) در مدینه بود،
او از طریق غیب باخبر شد که جعفر شهید شده است.
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) زمانی که داشتند این خبر را در مسجد برای مردم تعریف می کردند و اشک می ریختند
که امیرالمؤمنین(علیه السلام) از در مسجد وارد شد. حضرت فرمود
ادامه دارد 👇👇👇👇