سلام خدمت همه ی ذاکرین محترم
یک مریض خیلی بد حال داریم که از سرش باید اسکن بگیرن وآندوسکوپی معده بشن
هیجده میلیون تومان هزینه داره خواهش میکنم هر عزیزی هرچقدر داره کمک کنه
باتشکر از شما شعبان پور
💳بانک ملی شعبان پور
6037998105409568
▪️کرامت جانسوز حضرت ابالفضل علیه السلام▪️
رفقااگه ما سال دیگه نبودیم،آی نوکرا برا عباس سنگ تموم بذارید،حسین برا عباس سنگ تموم گذاشت،براش خرج کن از دلت از جیبت از زن و بچت
یکی از سردارهای بزرگ بنام اکبر نوجوان که توی بازسازی حرم اباالفضل علیه السلام بوده خودش تعریف میکنه میگه: یه کسی خدمت می کرد تو تعمیر حرم،مدت ها اونجا بود،یکدفعه از هشت متر ارتفاع افتاد،ما بردیم این رو بیمارستان ، گفتند:ما امکانات نداریم ، به کار اینم نمیآد،این دیگه قطع نخاع شده،باید ببریدش تهران زودتر،این رو سوار آمبولانس کردیم که ببریمش سمت فرودگاه و بعد هم بریم تهران، همچین که سوار آمبولانس شد،رو کرد به ما گفت:یه دفعه دیگه من رو ببرید حرم،گفتیم:دیر میشه،خیلی اصرار کرد. خواب و رؤیا نمی خوام برات تعریف کنم. میگه:بردیمش با ویلچر تو حرم. وقتی تو حرم رسید یک کلمه گفت:عباس جان من اینجوری برم برا شما بد نمیشه؟میگه:یکدفعه رعد و برق شد،درها به هم کوبیده شد،همه چیز ریخت به هم،یه نیم ساعتی انگار طوفان شد،اینم انگار از حال رفت،بعد یکدفعه دیدیم پا شد،گفتیم:چی شد؟گفت:بخدا من که از حال رفتم،خود امام حسین و اباالفضل رو دیدم،اباالفضل به من فرمود: خودت رو که شفا دادیم هیچ،فلان فامیلتون که بچه دار نمی شد بهت گفته بود،بهش بگو حاجتش رو دادیم،فلان فامیلتون که گرفتار بود،بهش بگو حاجتش رو دادیم،حالا داری میری دست پر برو...... نوکرها حواستون رو جمع کنید،این جور نیست کسی بتونه راحت نوکری کنه،نوکر امام حسین همیشه لای منگنه هاست،همیشه لای گرفتاری هاست،مرد میدون گرفتاری ها نیستی دَم از حسین نزن،پا رکاب امام حسین مریضی داره،،گرفتاری داره😭😭😭😭😭😭😭
. بابا حاج اکبر ناظم تو دهه ی محرم بچه اش داره بال بال میزنه،رسید روز تاسوعا شد. دید بالا سر بچه اش،دیگه بچه رمقی نداره،چشم ها رفته،نفس ها دیر،ضربان قلب کُند. به خانمش گفت: خانم من برم؟زنه گریه کرد گفت:برو،فقط رفتی روی چهارپایه سلام من رو به اباالفضل برسون،بگو:کنیزت هم می خواست بیآد،بگو:من دستم بنده،تو می دونی دختر مریض باشه یعنی چی،تو مریضی رقیه رو دیدی،اومد و نرسیده به بازار بهش خبر دادند که ناظم دخترت از دنیا رفت،یه ذره فکر کرد،گفت: إِنَّا للهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ،رفت که رفت، بذارید به کارم برسم.گفتند:ناظم تو برو حالا یکی دیگه می خونه.گفت:یک ساله چشم براهه تاسوعا هستم،کجا برگردم،دیر نمیشه،اربابم سه روز جنازه اش رو زمین بود،رفت بالای چهار پایه،گفت:عباس از تو مُرده زنده کردن بر میآد، از ناظم نوحه خوندن،من کارم رو میکنم تو هم کارت رو بکن،شروع کرد نوحه خوندن. شاید اینجوری می خونده:
عباس نَجْلَ المُرتضی اَباالفضل
ای ساقی ِ لب تشنگان،ای جان جانانم،سقای طفلانم😭😭😭😭😭😭
شروع کرد ناظم نوحه خوندن،الله اکبر،ریخت به هم بازار همه گفتند:دمت گرم مارو تنها نگذاشتی روز تاسوعا،بچه ات هم که از دنیا رفت اومدی،سنگر رو حفظ کردی،بارک الله،یااباالفضل مزدش رو بده،عوضش رو بده،یه دفعه دیدند یکی دوید گفت: ناظم بچه ات پا شُد.ان شاءالله ازاینجا می ری بگن مریضت پا شُد،ان شاءالله از اینجا بری بگن مریضت خوب شد،روز تاسوعاست، مرده رو زنده میکنه،عباس جان:دل مرده ام رو زنده کن...خدایا به خاطر عباس همه ی مریض هامون رو شفا بده... صغیر و کبیر هر کی داره نوکری میکنه،کنیزی میکنه،ای خدا ازش قبول بفرما. عباس به برادرش امام حسین علیه السلام فرمود:آقا اینجا نمون،گفت:آقا من یه خواش ازت دارم،برو.فرمود:عباس جان می ریزند سرت،عرضه داشت آقاجان نری می ریزند سر زینب،ابی عبدالله برگشت،این بچه ها که اومدند استقبال امام حسین دید طرف زینب نمیشه بره،رفت طرف خیمه ی عباس،از اسب پیاده شد،رفت تو خیمه یه نگاه کرد،داداشم. عمود خیمه رو کشید،خیمه نشست، یه دفعه زینبم نشست،زن ها هم نشستند،خود ابی عبدالله اومد بیرون نشست زانوی غم بغل کرد،داشت گریه می کرد،زینب گفت:برم کنارش، کنار علی اکبر کمکش بودم الانم برم،یه ذره رفت جلو،یه دفعه بغضش یه جوری شکوفا شد،دید الان بره طرف حسین بدتر میشه،برگشت،گفت:رباب ،ام کلثوم،زنها،همه گفتند:جانم،فرمود:تموم شد،برید آماده شید برا اسیری،برید دیگه کار تموم شد...حالا این دستت رو بیآر بالا هرچی رمق داری داد بزن:حسین😭😭😭😭
منبع:
#کرامات الائمه
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#کوچه
#مصائب_بعد_از_شهادت
#تاریخ_مقتل
🏴 یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد...
در نقلی آمده است:
زمانیکه صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به شهادت رسیدند، امام حسن بیشتر از امام حسین و زینبین «علیهمالسلام» جزع و فزع میکرد.
🥀 عدهای (سلمان و ابوذر و ...) خدمت امام حسن علیهالسلام رسیدند و عرضه داشتند:
شما فرزند بزرگ هستید و این گریه شدید شما باعث بی تابی بیشتر امام حسین و زینبین علیهمالسلام که کوچکتر از شما هستند، میشود؟!
🥀 در اینجا بود که امام حسن علیهالسلام فرمودند: اگر برادرم حسین علیهالسلام نیز مانند من میدانست که در کوچه چه گذشته و آن صحنه دلخراش و جگرسوز را میدید، او هم مانند من بلکه بیشتر بیتابی میکرد!
🥀 چگونه برای مادرم نگریم در حالی که آن نانجیب چنان سیلی محکمی به صورت مادرم زد که مادرم بر زمین افتاد؛ سپس برخاسته و باهم به خانه آمدیم.
✍️ ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد
داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد
الماس ریزهها جگرت را بهم زدند
اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد
حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو
با روزِ تو چه سایهی دستی پلید کرد
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد
با صد امید حامی مادر شدم ولی
آن نانجیب امید مرا نا امید کرد...
📚 فضائل و مصائب امام حسن مجتبی علیهالسلام،عزیزی،ص۱۸۹ (مسموعِ از یکی از علمای اهل تتبّع در قرن حاضر)
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع
#تاریخ_مقتل
🏴 زینبم! وقتی که حسینم این پیراهن رو از تو خواست، بدان که دیگر آخرین دیدار تو با اوست...
در نقلها آمده است:
آخرین روزهای عمر شریف صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که،
📋 أَعطَتِ الزَّهراء عَلَيهاالسّلام قَميصَ إبراهيمَ الخَليلِ لِزَينب علیهاالسلام
▪️زهرای مرضیه علیهاالسلام، پیراهن حضرت ابراهیم علیه السلام را (که از آباء و اجدادش به ارث رسیده بود) به زینب کبری علیهاالسلام داد.
🥀 سپس به دختر خود، فرمود:
📋 إذَا طَلبَه منكَ أخوكَ الحسينُ عليهالسّلام فَاعلِمي أنَّهُ ضَيفكَ ساعةً،ثمّ يُقتلَ بأشدّ الأحوالِ بِيَدِ أولادِ الزّنا
▪️وقتی که این پیراهن را برادرت حسین علیهالسلام از تو طلب کرد، بدان که دیگر لحظاتی بیشتر مهمان تو نیست و ساعتی دیگر به سختترین حالت به دست اولاد زنا به شهادت میرسد.
✍️ هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگها؟
آخر تو "کهنهپیرهنی" داشتی؛ چه شد؟
جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟
ای دور از دیار که تا دِیْر میروی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
📚عوالم العلوم،ج ١١ ص ٩٠٦
📚وقائع الشهور و الأيام،بيرجندی، در ذیل وقایع جمادی الاولی
📚مسند فاطمة عليهاالسّلام، تويسركاني، ص۳۲۴
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع
#تاریخ_مقتل
🏴 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها در ساعات احتضار، با نگاه بر سیدالشهداء علیهالسلام، دائم از دل «آه» میکشید...
در نقلی آمده است:
در روزهای آخر عمر شریف صدیقه کبری "سلاماللهعلیها" بود، که اسماء میگوید:
فاطمه زهرا "سلام الله علیها" مرا طلبید و بعضی از وصایا را به من سفارش نمود. سپس رو به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کرد و فرمود:
📋 يَا قُرَّتَا عَينِي! إنَّ أُمَّكُمَا مَريضَةٌ؛ اِذهَبا إلَى رَوضَةِ جَدِّكُما وَ اْدْعُوا لَها. و قَبَّلتْهُما وَ بَكَتْ
▪️ای دو نور دیدهام! مادرتان بیمار است؛ بر سر مزار جدّتان روید و برای او دعا کنید. سپس آن دو را بوسید و گریه کرد.
📋 فَنَظَرَتْ إلَى الحُسينِ عَليهِالسّلام نَظَرَ حَسْرَىٰ وَ تَأَوَّهَتْ
▪️و از روی حسرت نگاهی به امام حسین علیهالسلام میانداخت و «آه» میکشید...
📚 لوامع الأنوار،مرندی(خطی)؛ ص٩٩
✍️ از بازی غریب فلک آه میکشید
از زخم های خورده نمک آه میکشید
آن چهرهای که تاب نسیم سحر نداشت
حتی ز باد بال ملک آه میکشید
حالا چه آمده به سرش که تمام شب
از جای زخم های فدک آه میکشید
او بار شیشه داشت که در کوچه خُرد شد
آئینه بود و غرق ترک آه میکشید
وقتی که میبُرید لباس حسین را
تنها خودش بدون کمک آه میکشید...
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع
#تاریخ_مقتل
🏴 وقتیکه دیدی برادرت حسین علیهالسلام تنها شده، به نیابت از من زیر گلویش را ببوس...
در نقلی آمده است:
لحظات آخر عمر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که حضرت زینب سلاماللهعلیها را به خود فراخواند و وصایایی را به او نمود که در ضمن آن وصایا فرمود:
📋 لمَّا صارَ أخيكَ الحُسين عليه السّلام في كربلاء وحيداً فريداً،قَبِّلِي حُلقُومَهُ نِيابةً عَنِّي.
▪️وقتی که دیدی برادرت حسین علیهالسلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس...
🥀 ... روز عاشورا نیز به وقت وداع سیدالشهداء علیهالسلام، زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و عرضه داشت:
ای برادر! به من اجازه بفرما سینه و زیر گلویت را ببوسم؛ آن حضرت سینه و زیر گلویش را نمایان کرد و زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و آنجا را بوسید؛ سپس رو به سمت مدینه کرد و صدا زد:
📋 یا أُمّاه، هذه الأمانةُ قد أدَّیتُها!
▪️ای مادرجان! این امانت شما را من به جا آوردم.
🥀سیدالشهداء علیه السلام فرمود: آن أمانت چه بود؟ زینب کبری سلاماللّهعلیها عرضه داشت: ای برادرم! همانا وقتی که شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نزدیک شد به من فرمود: ای زینب! سینه و حفره گلویت را برایم نمایان کن.
پس من نمایان نمودم سینه و حفره گلویم را و مادرمان آنجا را بوسید. سپس به من فرمود:
📋 هذه وَدیعَةٌ منّي إلي أخیكِ الحسینِ یا زینبُ، إذ رأیتِ أخاكِ الحسینَ في کربلا وحیداً فریداً
▪️این (بوسه) امانتی است از سوی من به جانب برادرت حسین علیهالسلام؛ پس هنگامی که برادرت حسین را در کربلات تنها وبی کس دیدی؛
📋 یَستَغیثُ فلا یُغاثُ و یَستَجیرُ فلا یُجارُ علیه و یَطلُبُ الماءَ فلا یُسقیٰ منه فلیس له ناصرٌ ولا معینٌ ولا شفیقٌ حمیمٌ قَبِّلیه في صدرِه و شَمّیهِ في نَحرِهِ نیابةً عَنّي
▪️دیدی که طلب یاری میکند ولی کسی به او یاری نمیرساند؛ دیدی که پناه میخواهد ولی کسی به او پناه نمیدهد؛ دیدیکه آب طلب میکند ولی کسی به او آبی نمیرساند؛ دیدی که که هیچ یاور و رفیقِ دلرحمی ندارد، پس به نیابت از من سینه و زیر گلوی او را ببوی و سپس ببوس...
✍️یکدم برو آهستهتر، جانا شتابان میروی
رو سوی قربانگه چرا؟ خود سهل و آسان میروی؟
ای خسرو خونین جگر، از ما زنانِ در بدر
کردی مگر صرفنظر، کاینسان خرامان میروی
ای یادگار رفتگان، ای رهبر دلخستگان
مهلًا دَمی آهسته ران، بیحد شتابان میروی
جانا چه سازد خواهرت، با این عیال مضطرت
جز اینکه از هجر و غمت، نالد که گریان میروی
کرده وصیت مادرت، بوسم گلو و حنجرت
ک انْدر وداع آخرت، آن دَم که میدان میروی...
📚بحرالمصائب ج۵ ص۷۴
📚موسوعة الکبری، ج۱۵ ص۱۰۹ به نقل از: لوامع الأنوار (مرندی) نسخه خطی، ص٩٩
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع
#تاریخ_مقتل
🩸هیچ «عزایی» حقِّ مصیبت زهرا سلاماللهعلیها را برای من أدا نمیکند...
در نقلها آمده است:
ساعات پایانی عمْر مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام بر بالین آن حضرت حاضر شدند و وقتی که متوجه شدند بانوی خانهاش دیگر از این جهان، رفتنی است، رو به آن حضرت نموده و فرمودند:
📋 قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ
▪️حقا که جدایی و فقدان تو برای من بسیار سخت است، ولی چه باید کرد، چارهای نیست.
📋 وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ
▪️به خدا قسم که تو مصیبت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را برای من تجدید کردی! حقًا که مصیبت و فقدان تو برای من بسیار سنگین و بزرگ است.
📋 فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا
▪️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. به خدا قسم که این مصیبت، فجیعترین، دردناک ترین و غصهدارترین مصیبت هاست.
📋 هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا
▪️هیچ تسلیت و تعزیتی جبران این مصیبت را نمیکند و جانشین آن نخواهد شد.
📋 ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَی رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَی صَدْرِهِ
▪️سپس هر دو ساعتی گریستند و آنگاه حضرت امیر علیهالسلام سر مبارک فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را برداشت و به سینه خود گذاشت...
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۸
✍️عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
اين درِ سوخته تا حشر، گواهِ من و توست
غربتم را همه ديدند و تماشا کردند
بیپناهی فقط انگار پناهِ من و توست
کوچه آنروز پر از ديدهی نامحرم بود
همهی روضه، نهان بين نگاهِ من و توست
صورت نیلی تو، از نفس انداخت مرا
گرچه زهرای من! اين اول راهِ من و توست
آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر
آه از آن روز که بر نی، سرِ ماهِ من و توست...
«اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّکَالفَرَج»«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
حضرت فاطمه(ع)، فرزند پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س)، در بیستم ماه جُمادیالاخر سال پنجم بعثت متولد شد.
پیامبر(ص) در بیان عظمت شخصیت و جایگاه معنوی فاطمه(ع)، ایشان را سرور زنان جهان و پاره تن خویش معرفی و تأکید کرده هر آنچه فاطمه را ناراحت کند، بیازارد و به خشم آرد، ایشان را ناراحت کرده، آزرده و به خشم آورده است.
از نگاه امامخمینی حضرت زهرا(ع) افتخار خاندان وحی است و همچون خورشید بر تارک اسلام میدرخشد و تاکنون هیچکس از عهده شناخت و معرفی ایشان برنیامده است. ایشان با تفکیک حکومت و قضاوت از مقامات معنوی و ولایت و خلافت تکوینی، میگوید ائمه(ع) ولایت تکوینی دارند و طبق روایات، این مقامات معنوی و ولایت تکوینی برای فاطمه(ع) نیز هست.
مصحف فاطمه(ع) مجموعه مطالبی است که جبرئیل پس از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت فاطمه(ع) به ایشان میگفت و فاطمه(ع) برای علی(ع) املا میکرد و ایشان آن را مینوشت. امامخمینی در وصیتنامه خود، یکی از افتخارات شیعه را «صحیفه فاطمیه» میداند و از اینرو آن را از نظر جایگاه در ردیف مناجات شعبانیه، دعای عرفه و صحیفه سجادیه ذکر میکند.
امامخمینی با اشاره به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت که به خلافت و فدک دستاندازی کرده بود و سخنرانی در حضور مهاجر و انصار در مسجد پیامبر(ص)، به زنان یادآور میشود در زهد، عفاف و مقابله با حکومتهای طاغوت و جهاد در راه خدا به فاطمه(ع) اقتدا کنند.
پس از درگذشت پیامبر(ص)، علی(ع) از منصب امامت و خلافت بازداشته شد. اعتراض فاطمه(ع) به غصب ظالمانه خلافت و فدک و ایستادگی در برابر عاملان آن موجب شد صدمات روحی و جسمی بسیاری به ایشان وارد شود و جنین ایشان در هجوم به خانهاش سقط گردد. بنابر نظر مشهور، فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) ۷۵ روز بیشتر زنده نبود🖤🖤🖤
جایگاه معنوی و فضایل
فاطمه(ع) به مقام والایی دست یافته بود و بر اساس دیدگاه شیعه[۴۱] ـ که برگرفته از آیه تطهیر[۴۲] است ـ دارای مقام عصمت بود.[۴۳] پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیه تطهیر[۴۴] تا شش ماه هر روز صبح هنگام رفتن به مسجد، در برابر خانه فاطمه(ع) میایستاد و آیه تطهیر را میخواند و با خطاب «اهل البیت»، به اعضای خانواده سلام میداد و آنان را به نماز فرا میخواند.[۴۵]
در نظر امامخمینی
از نگاه امامخمینی حضرت زهرا(ع) افتخار خاندان وحی است و همچون خورشید بر تارک اسلام میدرخشد و تاکنون هیچکس از عهده شناخت و معرفی ایشان برنیامده است.[۴۶] امامخمینی خود را از شناخت و معرفی ایشان قاصر و سخنگفتن دربارهٔ فاطمه(ع) را تنها از باب ذکر روایت میداند[۴۷] و معتقد است احادیثی که دربارهٔ شأن و مقام فاطمه(ع) آمده، به مقدار فهم مستمعان بوده است و دیگران نیز از عهده ستایش او برنیامده و هرچه دربارهٔ ایشان گفتهاند، به مقدار فهم خودشان بوده است، نه به اندازه جایگاه آن حضرت.[۴۸]
امامخمینی با تفکیک حکومت و قضاوت از مقامات معنوی و ولایت و خلافت تکوینی ـ که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولی امر» خاضعاند ـ میگوید این جزو اصول مذهب شیعه است که ائمه(ع) ولایت تکوینی دارند و از ضروریات شیعه است که کسی به مقامات معنوی ائمه(ع) نمیرسد و طبق روایات،[۴۹] این مقامات معنوی و ولایت تکوینی برای فاطمه(ع) نیز هست.[۵۰]
انسان کامل به جهت آنکه مظهر همه اسما و صفات الهی است، تجلیگاه همه کمالاتی است که برای انسان متصور است. فاطمه(ع) از مصادیق بارز انسان کامل است[۵۱]؛ از اینرو امامخمینی دربارهٔ مقامات معنوی فاطمه(ع) معتقد است، تمام ابعادی که برای انسان و زن میتوان تصور کرد، در آن بانو جلوه کرده بود و ایشان تمام حقیقت انسان بود و همه معنویات، جلوههای ملکوتی، جلوههای الهی، جلوههای جبروتی، جلوههای مُلکی و ناسوتی در ایشان وجود داشت و همه ویژگیهای پیامبران را دارا بود.[۵۲] ایشان همچنین بر اساس روایتی از امامهفتم موسیبنجعفر(ع)،[۵۳] شب قدر را به فاطمه(ع) تفسیر میکند.[۵۴]
امامخمینی، فاطمه(ع) را از معجزات تاریخ و مایه افتخار هستی و افتخار خاندان وحی میشمارد[۵۵] که چون خورشیدی بر تارک اسلام میدرخشد[۵۶] و فضایل ایشان همتراز فضایل بینهایت پیغمبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت است[۵۷]؛ از اینرو همانگونه که در روایات آمده[۵۸] همانند رسول اکرم(ص) و امامان(ع)، پیش از این عالم، نوری در ظل عرش بوده است.[۵۹]
به جایگاه علمی فاطمه(ع) در برخی روایات اشاره شده است.[۶۰] ایشان افزون بر برخورداری از علم الهی، به کسب دانش و معارف دینی از پدر خود نیز اهتمام داشت.[۶۱] ایشان در زمان پیامبر اکرم(ص) مرجع زنان مدینه در احکام دینی بود.[۶۲] از عمار یاسر نقل شده است فاطمه(ع) از آنچه بوده و هست و آنچه تا روز قیامت خواهد بود، آگاه است.[۶۳] امامخمینی در معرفی فاطمه(ع) روایتی را که کلینی نقل کرده[۶۴] بازگو میکند و میگوید طبق این روایت، که سند آن نیز در نگاه ایشان معتبر است، در مدت ۷۵ روزی که فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) زنده بود و حزن شدیدی داشت، جبرئیل امین خدمت ایشان میآمد، با ایشان مراوده داشت و ضمن تعزیت به ایشان، مسائلی را که در آینده قرار بود رخ دهد، به ایشان خبر میداد و ایشان آنها را برای علی(ع) بازگو کرده، او مینوشت؛ بنابراین، همانگونه که علی(ع) کاتب وحی پیامبر بود، کاتب فاطمه(ع) هم بود.[۶۵] به نظر ایشان مراوده و نزول جبرئیل بر فاطمه(ع) نشان از بالاترین شرافت و فضیلت فاطمه(ع) است؛ زیرا جبرئیل، روح اعظم، بر غیر از طبقه اول از انبیای عظام، مانند رسول خدا، موسی، عیسی و ابراهیم، بر دیگری نازل نمیشود.[۶۶] استدلال دیگر ایشان این است که باید میان جبرئیل و کسی که بر او نازل میشود تناسب باشد و فرقی نمیکند تنزل جبرئیل به واسطه روح اعظم ولیّ خدا باشد یا خداوند او را مأمور به نزول کند.[۶۷] به نظر ایشان نزول جبرئیل امین بر فاطمه(ع) شرافت و فضیلتی است که از همه فضایلی که برای ایشان ذکر کردهاند ـ با اینکه آنها نیز فضایل بزرگیاند ـ بالاتر است.[۶۸]
از فضایل فاطمه(ع)، تسبیح ایشان است که روایات در فضیلت آن بسیار است.[۶۹] طبق گزارش برخی روایات، کار سخت و طاقتفرسای خانه، موجب رنجوری فاطمه(ع) شده بود. با پیشنهاد علی(ع) بنا شد فاطمه(ع) از پیامبر(ص) خدمتگزاری درخواست کند. پیامبر(ص) در برابر این خواسته، پیشنهاد کرد تا چیزی به ایشان بیاموزد که بهتر از خدمتکار است و سپس تسبیحی به ایشان آموخت که به تسبیح فاطمه معروف است و بهترین تعقیبات نماز بهشمار میرود
#فضایل_حضرت_زهرا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✨ خلقت نور حضرت فاطمه سلام الله علیها
✨ ثواب تسبیح و تقدیس ملائکه
💎 حديث قدسی
🌹 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله
📝 إِرْشَادُ اَلْقُلُوبِ
💎 مَرْفُوعاً إِلَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِيِّ ره قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ اَلنَّبِيِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلْمَسْجِدِ إِذْ دَخَلَ اَلْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ فَسَلَّمَ فَرَدَّ اَلنَّبِيُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَحَّبَ بِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ بِمَا فَضَّلَ اَللَّهُ عَلَيْنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ اَلْمَعَادِنُ وَاحِدَةٌ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذاً أُخْبِرَكَ يَا عَمِّ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ لاَ سَمَاءَ وَ لاَ أَرْضَ وَ لاَ جَنَّةَ وَ لاَ نَارَ وَ لاَ لَوْحَ وَ لاَ قَلَمَ فَلَمَّا أَرَادَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَدْوَ خَلْقِنَا تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَكَانَتْ نُوراً ثُمَّ تَكَلَّمَ كَلِمَةً ثَانِيَةً فَكَانَتْ رُوحاً فَمَزَجَ فِيمَا بَيْنَهُمَا وَ اِعْتَدَلاَ فَخَلَقَنِي وَ عَلِيّاً مِنْهُمَا ثُمَّ فَتَقَ مِنْ نُورِي نُورَ اَلْعَرْشِ فَأَنَا أَجَلُّ مِنَ اَلْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ مِنْ نُورِ عَلِيٍّ نُورَ اَلسَّمَاوَاتِ فَعَلِيٌّ أَجَلُّ مِنَ اَلسَّمَاوَاتِ ثُمَّ فَتَقَ مِنْ نُورِ اَلْحَسَنِ نُورَ اَلشَّمْسِ وَ مِنْ نُورِ اَلْحُسَيْنِ نُورَ اَلْقَمَرِ فَهُمَا أَجَلُّ مِنَ اَلشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ وَ كَانَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ تُسَبِّحُ اَللَّهَ تَعَالَی وَ تَقُولُ فِي تَسْبِيحِهَا سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مِنْ أَنْوَارٍ مَا أَكْرَمَهَا عَلَی اَللَّهِ تَعَالَی فَلَمَّا أَرَادَ اَللَّهُ تَعَالَی أَنْ يَبْلُوَ اَلْمَلاَئِكَةَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ سَحَاباً مِنْ ظُلْمَةٍ وَ كَانَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ لاَ تَنْظُرُ أَوَّلَهَا مِنْ آخِرِهَا وَ لاَ آخِرَهَا مِنْ أَوَّلِهَا فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنَا مَا رَأَيْنَا مِثْلَ مَا نَحْنُ فِيهِ فَنَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ اَلْأَنْوَارِ إِلاَّ مَا كَشَفْتَ عَنَّا فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَأَفْعَلَنَّ فَخَلَقَ نُورَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ يَوْمَئِذٍ كَالْقِنْدِيلِ وَ عَلَّقَهُ فِي قُرْطِ اَلْعَرْشِ فَزَهَرَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ اَلزَّهْرَاءَ وَ كَانَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ تُسَبِّحُ اَللَّهَ وَ تُقَدِّسُهُ فَقَالَ اَللَّهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لَأَجْعَلَنَّ ثَوَابَ تَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ إِلَی يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ لِمُحِبِّي هَذِهِ اَلْمَرْأَةِ وَ أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا قَالَ سَلْمَانُ فَخَرَجَ اَلْعَبَّاسُ فَلَقِيَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ بِأَبِي عِتْرَةَ اَلْمُصْطَفَی مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ مَا أَكْرَمَكُمْ عَلَی اَللَّهِ تَعَالَی .
📝 ديلمی در ارشاد القلوب از سلمان فارسی روايت میكند:
🌹 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
💎 در مسجد نزد پيامبر نشسته بودم كه عبّاس بن عبد المطّلب عموی رسول خدا وارد شده سلام كرد،رسول خدا سلام او را جواب داده و به او خوش آمد گفت.پس از آن عبّاس گفت:ای رسول خدا!چرا خداوند علی بن ابی طالب را بر ما فضيلت و برتری داده در صورتی كه ما همگی از يك خاندان میباشيم؟ پيامبر فرمود:هنگامی كه خدای توانا من و علی را خلق كرد آسمان و زمين،بهشت و دوزخ،لوح و قلمی در كار نبود.و زمانی كه خدا تصميم گرفت ما را بيافريند سخنی گفت كه از آن نوری به وجود آمد،سپس سخن ديگری گفت كه از آن نوری ديگر پديد آمد،آنگاه آنها را با يك ديگر ممزوج نمود،و من و علی را از آن به وجود آورد،و نور عرش را از نور من خلق كرد؛بنا بر اين،من از عرش برترم،و نور آسمانها را از نور علی خلق كرد پس علی نيز از آسمانها برتر است؛و نور آفتاب را از نور حسن و نور ماه را از نور حسين آفريد،پس آنان از آفتاب و ماه برترند.ملائكه خدای سبحان را تسبيح میكنند و میگويند:پاك و منزّه است خدا كه اين نورها در نزد او گرامی هستند. هنگامی كه خداوند اراده نمود تا ملائك را مورد آزمايش قرار دهد ابری تاريك بر ايشان فرستاد طوری كه نتوانند يك ديگر را ببينند،در اين حال ملائكه گفتند:پروردگارا!از آن روزی كه ما را آفريده بودی هرگز چنين چيزی را نديده بوديم،تو را به حق اين نورها سوگند میدهيم كه اين تاريكی و ظلمت را از ما دور نمايی؟
ادامه ترجمه 👇👇👇
⭕️ ادامه ترجمه حدیث ش ۱ و ۲ 👇👇👇
و در اين حال خدای متعال نور فاطمه را آفريد و آن را مانند قنديل بر كنار عرش آويخت و از آن نور آسمانها و زمينهای هفتگانه را خلق كرد،و به اين جهت فاطمه را زهرا ناميدهاند. ملائكه خدا را تسبيح و تقديس میكردند،پس خداوند به ايشان فرمود:به عزّت و جلالم،ثواب تسبيح و تقديس شما را برای اينان-يعنی فاطمه ،پدر،شوهر و فرزندانش قرار خواهم داد. سلمان میگويد:عبّاس برخاسته خارج شد و در اين حال با علی بن ابی طالب مواجه گرديد،پس علی را در آغوش گرفت و ميان دو چشم وی را بوسيد و به او گفت:پدرم به فدای اهل بيت مصطفی باد،چقدر شما در نزد خدای تعالی عزيز و گرامی هستيد!
📘 بحارالانوار ج ۴۳ ص ۱۷
📕 ارشاد القلوب ج ۲ ص ۴۰۳
📗 عوالم العلوم ج۱۱ ص ۱۷