eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد "علت این همه پاداش برای بر 🌸 🍃علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد، فكر می‌كرد. همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ 🍃سید بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود خدای تعالی اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد، ◽️مثلا در هرقدمی كه در راه زيارت بـرمی‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته می‌شود... ◽️و برای يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده می‌شود؟! آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود: ⚡️سلـطانی بـه همراه درباريان خود به شكار می‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتی فوق العاده‌ای افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه ای را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنی را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيرده‌ای داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگی خود را می‌گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی بخاطر پذيرايی از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد کانال ارتباط باخدا  و جريان را برای اطرافيان نقل كرد. و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی بايد انجام بدهم؟ یكی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگری كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد. يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام. چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد، پس هر كاری كه می‌تواند، انجام می‌دهد، يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت، درجاتی عنايت می‌كند. در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‌داند... چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد... 📗کمال الدين، صفحه۱۱۹، سوال۱۱ ✅ شخصی از امام صادق (ع) پرسید: آقا جان!جدتان امام حسین (ع) الان کجاست؟ ✍حضرت فرمودند: چقدر جثه تو کوچک است و چقدر سوال تو بزرگ است! بدن مبارک امام حسین (ع) در قبر است اما روح بزرگشان سمت راست عرش خدا نزد جد و پدر و مادرشان است و نظر مبارک امام حسین (ع) به دو مکان و موضع است: 1⃣ به زوار قبرش 2⃣ به مجالس عزایش آنگاه حضرت فرمودند: امام حسین (ع) از جد و پدر و مادر و برادرش خواهش می کنند که برای عزادارانش استغفار نمایند تا خدا آنان را بیامرزد. 💥در روایتی دیگر امام حسین (ع) فرمودند:  اگر گریه کننده بر من می دانست که چه اجری نزد خداوند دارد شادی اش از اندوهش بیشتر می گردید. 📚چشمه سار عشق، ص 10 📚قصص الحسینیه، ص 72     
⇦ جبلة بن علی الشیبانی از شجاعان كوفه كه در كربلا، در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسيد. وى در صفين، در ركاب امیرالمومنین علیه السلام حضور داشت و در قيام مسلم بن عقيل در كوفه همراه او بود. پس از شهادت مسلم، نزد قبيله خود رفت و پنهان شد و آن ... ● مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 113، عنصر شجاعت، ج 2، ص 95.
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (ع) فرمودند: هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفره‏‌هاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين عليه السلام باشد.✨ https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─
🌸 دخترِ با حیایی که همراه علیه السلام طواف کرد🌸 🔺آیت الله اراکی از مراجع تقلید می فرمودند: 🔹دخترِ من از زنان صالحه و مُتدیّنه است من خودم مستقیما او را از بچگی تربیت کرده ام و در صدق و راستگویی او هیچ شکی ندارم. در زمان حجّ، مجبور شد تنها به این سفر برود. 🔹آنقدر عفیف و با حیاء و از برخورد با مردان دوری می کرد که این سفر برایش نگرانی بزرگی ایجاد کرده بود و دائما در تفکّر بود که خدایا من در این سفر، تنهایی چه کنم؟ 🔹در هنگام خداحافظی به او گفتم: این ذکر را پیوسته بگو و برو «يا عليم يا خبير» تا خدا از تو دستگیری کند. 🌿الحمدالله این سفر را به خوبی به پایان رساند و بعد از بازگشت از حجّ برای من این چنین تعریف کرد: وقتی وارد مسجد الحرام شدم که طواف را به جای بیاورم، دیدم در اطراف کعبه آنقدر جمعیت متراکم است که ابدا من قدرت ندارم طواف کنم😔. هر چه خواستم به گِرد خانه کعبه طواف کنم دیدم قدرتش را ندارم (و با مردان برخورد خواهم کرد) 😭بیچاره شدم گفتم خدایا من برای طواف خانه تو آمده ام و می بینی که با این شلوغی، قدرت ندارم؛ برای طواف خدایا چه کنم نمی توانم؟! 🌿در این حال ناگهان دیدم از مکان برابر حجرالاسود، فضایی به شکل استوانه باز شد و کسی به گوش من گفت: «خودت را به امام زمانت بسپار و در این فضا با او طواف کن.» ادامه...👇👇👇
🔸 من وارد این محل خالی استوانه ای شدم، دیدم در جلو، حضرت امام زمان علیه السلام مشغول طواف هستند و پشت سر آن حضرت شخص دیگری است؛ من وارد شدم و پشت سر امام زمان علیه السلام مشغول طواف شدم، در این هفت دور، نه تنها احساس جمعیت نمی کردم بلکه حتی انگشت کسی هم به دست یا بدن من برخورد نکرد، 😭دستم به عبای حضرت بود و التماس و تضرع داشتم؛ ولی چهره آن حضرت را ندیدم چون روی آن حضرت به طرف جلو و در حال طواف بودند. 🔹همین که دور هفتم تمام شد خود را خارج از آن حلقه یافتم و دیگر امام زمان عليه السلام را ندیدم، افسوس خوردم که چرا به آن حضرت سلام نکردم تا جواب سلام شان را دریافت کنم. 📚معاد شناسی،ج۷،ص ۱۷۵(با اندکی تلخیص)
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام اصغرآواره اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسی‌ها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرمی می‌کرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را می‌شناختند و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می‌گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود می‌رفت تو اتوبوس برای مردم می‌زد و می‌خواند و شب‌ها می‌رفت در بهزیستی می‌خوابید تا اینجای داستان را داشته باشید! در آن زمان یک فرد متدین و مؤمن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا می‌رود و وصیت‌کرده بود اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم اباعبدالله علیه‌السلام و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر آمدند برای تشیبع جنازه در باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملاعلی همدانی فاتحه‌ای بخوانم و برگردم وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسال‌خانه می‌بردند کنجکاو شد و به سمت آنها رفت پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است تا اسم او را شنید فریادی از سر تأسف زد و گریست مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند‌ و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند‌چه شد که شما برای این فرد این طور ناله کردید؟! حاجی گفت: مردم این فرد را می‌شناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا می‌شناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی گفت: سال‌ها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمان‌ها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر می‌رفت سوار اتوبوس که شدم دیدم وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد ترسیدم و گفتم: یا حسین اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین می‌رود اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمی‌ذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید چه کنم؟! خلاصه از خجالت سرم را به پائین انداختم اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها موسیقی ننواختم خلاصه حرمت نگه داشت و رفت اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین علیه‌السلام برات جبران کنه حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه‌ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام داد و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد هر چقدر می‌شکنیم باز نمک می‌ریزد           یـاحـسـیــ💔ــن
👊دشمن ستیزی در قرآن(۱)👊 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 1⃣عدم دوستی با کافران ⛔️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﻳﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ.(نساء١٤٤) 2⃣عدم دوستی با یهود و نصارا⛔️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ.(مائده ٥١) 3⃣عدم دوستی با کسانی که دین را مسخره میکنند⛔️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ! ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﭽﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ.(مائده ٥٧) 4⃣عدم پذیرفتن ولایت پدر کافر⛔️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺘﺎﻥ ﻛﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﻫﻨﺪ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ.(توبه٢٣) (ﻭﻟﺎﻳﺖ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻛﺎﻓﺮ ﺭﺍ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ، ﻭﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻧﻴﻜﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ) 👊دشمن ستیزی در قرآن(۲)👊 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 1⃣بیگانگان را محرم اسرار نکنید⛔️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺤﺮم ﺭﺍﺯ ﻧﮕﻴﺮﻳﺪ.(آل عمران١١٨) 2⃣عدم اعتماد به عهد و پیمانهای کفار⛔️ لَا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﻫﻴﭻ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﺭﻋﺎﻳﺖِ [ ﭘﻴﻮﻧﺪِ ]ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﻱ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﺎﺭﺍﻧﻨﺪ.(توبه١٠) 3⃣نهایت دشمنی کفار با مسلمانان⛔️ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ . ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺧﻠﻮﺕ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﻤﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﺳﺮ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻰ ﮔﺰﻧﺪ.(آل عمران١١٩) 4⃣عدم دوستی با دشمنان خدا⛔️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ.(ممتحنه١)
دشمن ستیزی(۳) 📛آرزو های دشمن برای مومنان در قرآن📛 🌘🌑🌘🌑🌘🌑🌘🌑🌘 1⃣ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯ ﺳﻠﺎﺡ ﻭﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺧﻮﺩ❌ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ﭼﻮﻥ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺳﻠﺎﺡ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﺯ ﻭ ﺑﺮﮒ ﺟﻨﮕﻲ ﺧﻮﺩ ﻏﻔﻠﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪ ، ﺗﺎ ﻳﻚ ﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﺠﻮم ﻛﻨﻨﺪ.(نساء١٠٢) 2⃣ﺿﻌﻒو ﻣﺪﺍﻫﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﺯﺵ ﻛﺎﺭﻱ❌ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﺮﻣﻰ ﻛﻨﻲ ﺗﺎ ﻧﺮﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ،(قلم٩) 3⃣فساد ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ❌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺤﺮم ﺭﺍﺯ ﻧﮕﻴﺮﻳﺪ ; ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻴﭻ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻭ ﻓﺴﺎﺩﻱ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻱ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺯﻳﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ.(آل عمران١١٨) 4⃣ﺍﺭﺗﺪﺍﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ❌ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺣﻖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺣﺴﺪﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﺷﻌﻠﻪ ﻛﺸﻴﺪﻩ ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻧﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ.(بقره ١٠٩) 5⃣عدم نزول خیر از جانب خدا ❌ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ ﻧﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ، ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺧﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﻮﺩ.(بقره ١٠٥)
♦️شفاعت امام حسین(ع) در قیامت!👇 ◀️ما شیعیان معتقدیم که معصومین (ع) و اولیای الهی خصوصاَ امام حسین (ع) دارای مقام شفاعت هستند به همین جهت در زیارتنامه هاى حسینى کراراً از خداوند به وسیله آن حضرت تقاضاى شفاعت مى کنیم ◀️در سجده اى که در پایان زیارت عاشوراى حسینى انجام مى شود بعد از حمد و ستایش خداوند خدا را به سبب تحمّل مصیبت آن حضرت شکر مى گوییم ، سپس عرضه مى داریم : «أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ خدایا شفاعت حسین را روز ورود در صحنه محشر به من روزى کن » ♦️و به دنبال آن مى افزاییم: « وَثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) خداوند گام هاى مرا از روى صدق نزد خودت ، با حسین و یارانش ثابت بدار همان یارانى که خون خود را تقدیم او کردند .» 🔴استجابت دعا زیر قبّه آن حضرت و بودن شفا در تربت پاکش جلوه هاى دیگرى از این شفاعت عظمى است . و این که در روایات آمده که امام حسین(علیه السلام) هنگام وداع با حرم جدّش لحظاتى در خواب فرو رفت و در عالم رؤیا این سخن را از جدش شنید: «اِنَّ لَکَ فِى الْجَنَّةِ دَرَجاتٌ لاتَنالُها اِلاّ بِالشَّهادَةِ براى تو مقامى نزد خدا تعیین شده که جز با شهادت به آن نمى رسى »1 ◀️به یقین یکى از شؤون این مقام، همان مقام شفاعت است 🔴آیا شفاعت به این معناست که من هر گناهى را مى خواهم مرتکب شوم ، و هر وظیفه واجبى را بخواهم ترک گویم و بعد دست تمنّا به سوى آن حضرت دراز کرده و او را شفیع خود در درگاه خداوند قرار دهم ؟ 🔴به یقین چنین نیست ، شفاعت معصومین و اولیاى الهى(علیهم السلام) چراغ سبز براى انجام گناه نیست ، بلکه به عکس یک عامل بازدارنده در برابر گناه است ، زیرا من به هنگام تقاضاى شفاعت مى گویم اگر لغزشى از من سر زد باید مراقب باشم آلوده گناه نشوم تا رابطه من با اولیاى الهى قطع نگردد و روى این را داشته باشم که از آن حضرات بخواهم شفیع من در درگاه خداوند غفور و رحیم باشند . ◀️ما شیعیان که امید به شفاعت معصومین (ع) داریم باید هنگامى که در مجالس عزاى آنان شرکت مى کنیم و از وعّاظ گرامی، شجاعت ها، فداکارى ها، مبارزه با شرک و ظلم و باطل و دفاع آنها از حق را می شنویم ، تصمیم بگیریم که به پیشوایان بزرگ خود اقتدا کنیم و گامى در جاى گام هاى آن حضرات بگذاریم و در حلقه پیروان آنان درآییم و این خود نوعى شفاعت تکوینى است. 📚پی نوشت ها : 1- بحارالانوار، ج 44، ص 313 و 328 2- اهداف قیام حسینی ، ص 117
🔘👈توبه تنها از طریق اهل بیت پذیرفته می شود 👈گناهانی که بر انسان واجب است که از آن توبه کند، تنها شامل احکام و عبادات دینی نمی شود بلکه یک سری از گناهان رابطه ای خاص و تنگاتنگ با حق امام و شان وی دارد و سخت تر است. چنان چه حر متوجه این موضوع شد و مسیر و جهت توبه خویش را بازگشت به سوی امام قرار داد. 👈توبه به سمت امام👉 در کتب تاریخی ذکر شده که حر توبه کردن و بازگشت به سوی امام را برگزیدن بهشت می داند و توبه را تنها از طریق امام حسین انجام داد. توبه یکی از مظاهر رحمت خداوندی است که به بندگان خویش مرحمت داشته است. اما جلوه این رحمت خداوندی بر انسان ها، امام معصوم است. .
نوشته‌اند صدو‌بیست‌هزار‌نفربه‌ استقبال‌ کاروان‌اسراءآمده‌بودندوشادی‌وهلهله‌می‌کردند. 📓(مقتل‌خطی‌مشتاق،ص۲۷)
کلام‌کامل✔ 🔘👈پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام و هجوم سربازان به خیمه‌ها، یکی از سربازهای دشمن، در حالی که گریه می‌کرد، لباس فاطمه، دختر امام حسین را غارت می‌کرد. فاطمه از او پرسید: "چرا گریه می کنی؟!" مرد پاسخ داد: "لباس دختر پیامبر را غارت کنم؛ اما گریه نکنم !؟" فاطمه گفت : "پس رها کن !" مرد گفت : "می ترسم شخص دیگری آن را بگیرد!" 📓ترجمه الامام حسین ، صفحه ۷۸