eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
26 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🔹امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: چهار خصلت است که در هر كس باشد ایمانش كامل و گناهانش بخشوده خواهد بود و در حالتی خداوند را ‏ملاقات می‌كند که از او راضی و خشنود است: ‏⓵ تقوای الهی با كارهایی که برای مردم به دوش می‌كشد ‏ ⓶ راستگوئی و صداقت با مردم ‏⓷ حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتی‌ها در پیشگاه خدا و مردم ‏⓸ خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانواده خود ↲مشكاة‌الانوار، صفحه ۱۷۲ ✧✾════✾✰✾════✾✧ ‌💠🔹امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: چهار عمل مکروهی که روزی را کم می‌کند ⓵ اظهار فقر و نداری کردن در حضور مردم ⓶ خواب دیر هنگام شب و بعد از نماز صبح ⓷ تحقیر و کم‌ ارزش شمردن نعمت‌های خدا ⓸ شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال ↲ معانی الاخبار، صفحه ۲۷۱
💠 گاه برای اینکه شروع خوب و قشنگی در زندگی و روابط خود با همسر و فرزندان داشته باشید دنبال باشید. مثلاً به همسرتان بگویید امروز به خاطر ، ظرف شستن با من، یا بچه‌ها را ‌می‌برم برای خودشان خرید کنند، یا مثلاً نظافت خانه با من، یا امروز می‌برمت بیرون باهم غذا بخوریم و ... 💠 به هر حال به مناسبت اعیاد مختلف، کارهایی که می‌دانید در خانه و برای همسرتان کمتر انجام دادید آن را انجام بدهید و همین را بهانه‌ی خوبی برای برخی رفتارهای خود در زندگی قرار دهید. 💠 کاری کنید که همسر و فرزندانتان هر موقع ایام عید از راه می‌رسد برایشان لذت خاصی داشته باشد چون و قشنگ‌تر‌ از شما می‌بینند. 💠 رفتارهای زیبایی چون مهربانی و محبّت شدید، دورهمی عاطفی، بخشیدن و عفو کردن، خوب صحبت کردن و احترام گذاشتن به افراد خانواده، کمک و خدمت کردن به یکدیگر، حل مشکلات افراد خانواده و دهها رفتار قشنگی که با آنها را به خود و دیگران هدیه می‌دهید.
زیارت عاشورا س1: در محرم هر روز چند تا مجلس باید برویم؟ ج: چند تا ندارد. گفته اند شرکت در عزاداری در این ایام مسئله است. لذا سفارش می کردند. یک مجلس کافی است. ولی باید تا آخر صَفر مراسم داشته باشیم. زیارت عاشورا خواندن و شرکت در مجالس عزاداری اسلام ما وابسته به خون حسین علیه السلام است. امام حسین علیه السلام نباشد ما نیستیم، او دین ما را حفظ کرده است. حوزه های ما وابسته به این خون است. رواج دین وابسته به این خون است. این خون را باید حفظ کرد و بهترین راه آن عزاداری و شرکت در مصیبت عزای امام حسین علیه السلام است. س2: درباره سند زیارت عاشورای معروفه گفتند آیا حدیث قدسی است یا ...؟ ج: نه خیر، امام باقر علیه السلام فرمودند. س3: حاج شیخ عباس قمی ره در مفاتیح روایتی که آورده به سند زیارت عاشورا صفوان می رسد که از اصحاب امام صادق علیه السلام است؟ ج: به هرحال دیگر هر کدام که گفته باشند همه آنها گفتند، در کافی روایت است که هر چیزی را یکی از ما بگوییم مثل این است که همه ما گفتیم، چون همه که حرف می زنند از یک نقطه حرف می زنند، آن نقطه را همه آنها دارند، اگر امام صادق علیه السلام گفته باشد امام باقر علیه السلام هم گفته همه حضرات علیهم السلام گفته اند، یعنی اگر همه حضرات علیهم السلام در آن شرائط بودند و در آن ظرف و زمان و مکان بودند این را می گفتند. س4: امام صادق علیه السلام هم از از خدا میگوید؟
ج: خب خدا معنایش همین است که این علم لدنی را خدا به این ها داده است، این حرف ها هم از آنها نشأت گرفته، معنایش این است. خدا به اینها داده، خودشان چیزی ندارند که، هر چه دارند خدا داده است، چون پست امامت نیاز دارد به این همه علم و قدرت، خدا بیش از همه به اینها علم و قدرت داده است، چون مسئول هدایت همه هستند. دیگران یک همچین مسئولیتی ندارند لذا محدود به آنها می دهد، کم می دهد، اما اینها چون مسئول همه هستند خدا از همه بیشتر به اینها علم قدرت و سایر کمالات است. س5: تاثیرات دنیوی و اخروی خواندن زیارت عاشورا چیست؟ ج: خیلی خوب است. خدا دوست دارد که مردم مصیبت های امام حسین علیه السلام در عاشورا را یادشان نرود لذا به نوشتنش، به خواندنش، به گریه کردنش، به همه اینها بها می دهد. اگر من بخواهم این را بخوانم برای خاطر این که مشکل مادی ام حل شود گاهی درست می شود، طوری هم نیست شما بخوان ولو نیتت دادن دِین باشد، سایر نیازهای مشروع باشد، خدا کمک می کند. س6: در ادامه تقوا زیارت عاشورا و دعاها چه تأثیری دارند؟ ج : زیارت عاشورا و شرکت در عزاداری امام حسین صلوات الله علیه جزء فرمانهایی است که خدا صادر کرده، باید عزاداری کرد، باید زیارتشان برویم، فرمان خدا صادر شده که هر کاری که موجب می شود اسم امام حسین علیه السلام، رسم امام حسین علیه السلام، مظلومیت امام حسین علیه السلام در جامعه بماند باید انجام بدهی، لذا یکی از شیعیان زمان امام هادی صلوات الله و سلامه علیه مریض شد، حضرت پول دادند به یکی از شیعیان و گفتند برو کربلا و زیر گنبد مطهر امام حسین علیه السلام دعا کن تا خدا من را شفا دهد. او گفت خود شما هم مثل امام حسین علیه السلام هستی چرا آنجا بروم؟! ایشان فرمود: خدا می خواهد آنجا دعا بکنی. یعنی خدا می خواهد بساط راه بیافتد و إلّا کسی نرود چطور می شود؟ صافش می کنند. بنابراین تمام تشکیلات امام حسین علیه السلام جزء مسئله تقواست، گریه کردنش، خرج کردنش، زیارت رفتنش، همه اینها جزء مسئله تقواست. س7: آیا درست است که خواندن و مداومت در زیارت عاشورا زمینه های ترک گناه را فراهم می کند
: نه خیر، هی بخوانی و تصمیم نگیری ترک گناه کنی تا آخر هم گناه می کنی، گناه را با تصمیم باید ترک کرد نه با زیارت عاشورا. س8: بعضی ها می گویند زیارت عاشورا بخوانیم گرفتاری زیاد می شود؟ ج: نه بی خود می گویند، این هم غلطی است که می گویند. بعضی ها می گویند ذکر بگویی فقیر می شوی نه این هم غلط است، خدا گفته ذکر زیاد بگویید. س9: در زیارت عاشورا عبارت «وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاتِکُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِیِّکُم»‏[1]یعنی چه؟   ج: خُب آدمی که امامی مذهب است و حضرات را به امامت قبول دارد باید تمام کسانی را که این نوع فکر را دارند با آن­ها دوست باشد و همه کسانی را که این جور نیستند با آن­ها دشمن باشد. این دوستی و دشمنی یک اثر بزرگ دارد، یک دیوار خیلی قطور بلند بین ما و بین دشمن می­­کشد که ما ارتباط با آن­ها نداشته باشیم. امّا با این­ها (امامی مذهب) دیوار ندارد باید دوست باشیم تا اتحاد برقرار شود، قدرت برقرار شود. س10: یعنی باید اُلفت بین خود شیعیان را تقویت کنیم؟ ج:  بله، چون این­ها کم بودند و بین دشمن­ها غریب بودند، اگر می‌خواستند خودشان با هم گرم نباشند و رفت و آمد نداشته باشند کسی شیعه نمی‌شد و این خیلی خطرناک بود. س11: در همان زیارت داریم که «أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیَائِکُم‏»[2]؟ ج: بله دیگر، این­ها کم بودند، زیاد نبودند، اولیاء و دوستان اهل­بیت علیهم السلام کم بودند، در مدینه هم نبودند بیشتر آن­ها در قم بودند، جاهای دیگر هم همه سنی بودند لذا این­ها در زحمت بودند. س12: معرفت به این اولیاء همین شناخت عادی است؟ ج: بله، عادی است. این­ها هم شیعه مرتضی علی علیه السلام هستند باید دوستشان داشت. س13: اگر ما فقط این­ها را بشناسیم این اکرام است یعنی«أَکْرَمَنِی»؟ ج: بله، نعمت بزرگی است. س14: در زیارت عاشورا «و أَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللّه»[3]یعنی چه؟ ج: اصحاب کربلا در اثر همین کار بزرگ پیش خدا یک مقامی دارند که آن مقام را همه تعریف می‌‌کنند، می‌‌گویند: «مقام محمود»، «محمود» یعنی همه‌ی مردم او را ستایش می‌‌کنند، تعریف می‌‌کنند. س15: قید «لَکُمْ» به چه معنی می‌‌شود؟ ج: خدا به این‌‌ها داده است دیگر؛ در اثر همان شهادت و تحمّل مصیبت‌‌ها یک مقام بلندی خدا به آن‌‌ها داده است که اسمش «مقام محمود» است.
س16: «یُبَلِّغَنِی الْمَقَامَ» رسیدن به این مقام یعنی چه؟ ج: از خدا می‌‌خواهم من را هم به آنجا برساند؛ یعنی از آن کار‌‌هایی که آن‌‌ها کردند و به مقام محمود رسیدند برای من پیش بیاورد تا من هم انجام بدهم و من هم به مقام محمود برسم. مجانی که [مقام] نمی‌دهند؛ باید یک مشکل بزرگی پیش بیاید تا آدم شایسته‌ی آن مقام شود؛ و الّا همین‌جوری کسی را [بالا] نمی‌برند. مثل داستان کربلا، باید یک چنین حادثه‌ای پیش بیاید و آدم تحمل کند و در راه خدا گذشت کند آن‌وقت او را به آنجا می‌‌رسانند. س17: یعنی این مقام محمود، جزء موارد انحصاری حضرات علیهم السلام نیست؟ ج: نه، آن مقام خاص منحصر برای مؤسس آن است، این‌‌ها هم دور و بر او جمع می‌‌شوند، این‌جوری است، و الّا [مقام این‌ها] عین او و اندازه‌ی او نیست. کاری که آن‌‌ها کردند هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند بکند، منحصر به آن‌هاست. س18: آن درجه ­اش منحصر به حضرات علیهم السلام است؟ ج:  بله. س19: اینکه می­گویند این مقام محمود همان مقام شفاعت است درست است ؟ ج: یکی از مقامات محمود شفاعت است، همه­ اش نیست. س20: در عبارت «وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکُمْ»[4]اگر به جای «ثَارِکُمْ»، ثاری گفته شود به چه معنی می­شود؟ ج: مال ما درست نیست، مال آن­هاست، خود متن زیارت عاشورا «ثار» را اضافه به« کُم» کرده است، چون مال آن­ها است. از آن­ها کشتند و آن­ها صاحب دم هستند، ربطی به ما ندارد، این نسخه بدل به اشتباه هر دو را نوشته‌اند، نفهمیدند یاء غلط است، همان کُم کافی است. س21: در عبارت «مَعَ إِمَامٍ هُدیً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ»، «إِمَامٍ هُدیً» درست است یا «مهدی»؟ ج: «هُدیً» درست است، «مهدی» بعداً اضافه شده است؛ این‌‌هایی که خیلی به «مهدی» علاقه‌شان زیاد بود تبدیل کردند به «مهدی». لازم نیست؛‌ «هُدیً» کافی است. «هُدیً» قابل انطباق به همه‌ی خوب‌هاست اما «مهدی» یکی بیشتر نیست. س22: منظور از جمله «مُصِیبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ‏ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ»[5] در زیارت چیست؟ ج: در اسلام، مصیبت بزرگ و بی‌سابقه مثل کربلا نبوده است؛ از اول زندگی انسان تا امروز یک چنین مصیبتی اتفاق نیفتاده است، بی‌نظیرِ بی‌نظیر است؛ کم‌نظیر نیست. س23: لطفا این فراز زیارت عاشورا که می فرماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَة»، را توضیح بفرمائید ؟
: همینجا که هستم و دارم زیارت عاشورایت را می خوانم، من را مشمول رحمت خودت قرار بده، من را مشمول آمرزش و مغفرت خودت قرار بده، همین الان. س24: کلمه «هَذَا الْیَوْم»[6] را‏ هم روز عاشورا باید بگوییم «یوم عاشورا»؟  ج: بله باید عوضش کنید، هر کسی روز عاشورا زیارت را خواند متن همان ثابت است و اگر غیر روز عاشورا خواند باید چند تا جمله­اش را عوض کنیم، چون درست نیست و غلط است. س25: اگر این «هذا» اشاره باشد به آن روزی که معهود ذهنی است باز هم آن را عوض کنیم؟ ج: نمی­شود، چون یک روز خاص بیشتر نیست، اسمش هم عاشوراست. اگر در همان روز خواندی درست است و الّا باید آن­را عوض کنی. س26: وقتی امام باقر علیه السلام زیارت عاشورا را انشاء فرمودند، فرمودند که هر روز می­شود آن را خواند؟ ج: ایشان انشاء فرمودند در روز عاشورا خوانده شود، امّا اگر هر روز خواندی آن­وقت باید آن را عوض کنی زیرا آن روز دیگر عاشورا که نیست. شما بخواهی شش ماه بعد از عاشورا زیارت را بخوانی نمی­گویند روز عاشوراست، باید عوض کنی. همان دعا را یک خُرده عوض کنی بیاوری روی شش ماه بعد. اما اگر روز عاشورا خواندی همان متن درست است. س27: یعنی این قید چون واضح بود حضرت علیه السلام اشاره نفرمودند که «هذا» را در روزهای دیگر که می­خوانید عوض کنید؟ ج: بله دیگر، معلوم است دیگر. این را فرموده‌اند برای روز عاشورا. هر سال که این روز می­آید این را بخوانند که فراموش نشود. س28: این مطلب که در زیارت عاشورا به جای صد لعن فقط آن «اَللهُمَّ العَنهُم جَمیعاً» را صد بار بگوییم و سلام هم به جای صدتا فقط «اَلسلامُ عَلَی الحُسَین» را صد بار بگوییم اشکال ندارد؟ ج: لعن را به هر صورتی یک بار، ده بار، هزار بار بگوییم بجا است. امّا یک صیغه معمول باشد مناسبتراست، همه بگویند السلام علی الحسین تا آخر «مِائَةَ مَرَّة» (100مرتبه) یا «اَلفَ مَرَّة» (هزار مرتبه). س29: باید حتما آن صد لعن و صد سلام را بگوییم؟ ج: فرصت می­خواهد، اگر فرصت داری بگو و الّا همان «مِائَةَ مَرَّةٍ» کافی است. س30: این صد بار حتماً باید همان جا گفته شود؟
ج: نه خیر، می­توانی همان جا بگویی، می­توانی متفرق بگویی، می­توانی تبدیل کنی به «مِائَةَ مَرَّة» و کافی است، می­خواهند هر کسی هر چقدرش را می­تواند بخواند و محروم نشود، بخواند. س31: آثار خواندن زیارت عاشورا با صد لعن و سلام چیست؟ ج: بقاء ذکر مصائب کربلاست، آشنا شدن انسان با ولایت و دشمن شدن او با دشمنان ولایت، اینها از آثار بزرگ شهادت کربلاست ان شاء الله. س32: اگر مقید بشویم که هر روز زیارت عاشورا بخوانیم حتی روزهایی که حال نداریم باز هم مفید واقع می شود؟ ج: عبادت بزرگی است ولی باید مراعات کرد وظائف دیگر زمین نماند. س33: خواندن زیارت عاشورا هر چند روز یکبار مناسب است؟ ج:خوب آدم کار واجب­تر هم دارد، هفته ­ای یکبار بخواند کافی است، باید درس بخوانیم، کارهای دیگر داریم.  س34: هر روز صبح زیارت عاشورا می خوانم ولی تنها یک لعن و یک سلام را می گویم آیا باید صد تا لعن و صد تا سلام بگویم؟ ج: یک دانه هم بگویی حساب است، هزار تا هم بگویی حساب است؛ هر چه بیشتر اجرش بیشتر است. س35: وقت ندارم هم زیارت عاشورا و هم زیارت جامعه بخوانم کدام یک از اینها مقدم است؟ ج: هفته ای یکبار هر کدام را بخوانی کافی است. یک هفته این را بخوانی و یک هفته آن را بخوانی. س36: اگر زیارت عاشورا خواندن یا قرآن خواندنی را که مداومت داشته ایم مدتی بعد کاهلی بکنیم و نخوانیم اثر منفی دارد؟ ج: تاثیر منفی آن این است که از آن همه منافع خودش را محروم کرده دیگر. س37: قال علی ابن موسی الرضاعلیهما السلام: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ‏ لِلْحُسَیْنِ‏ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی­طَالِبٍ ع»[7] درباره این روایت توضیح دهید.   ج: خُب خدا به آدم چشم داده است، چشم هم دارای غدّه­ های اشکی است، غده اشک موقعی که آدم غصّه­ دار می­شود راه می­افتد. پدر بمیرد، مادر بمیرد، زن بمیرد، فرزند بمیرد، دوست بمیرد آدم گریه می­کند. در روایت می­فرماید: اگر یک وقت پدرت مرد، مادرت مرد، دوستت مرد، برای آنها گریه نکن، مُفت گریه نکن، برای امام حسین علیه السلام گریه کن که اثر داشته باشد، چون برای امام گریه کردن دو قطره ­اش چقدر اثر دارد[8]. شما اگر شب تا صبح برای فامیل­ هایت که مرده ­اند گریه کنی فایده ندارد، هر وقت خواستی بر هر چیزی گریه کنی برای امام حسین علیه السلام گریه کن.
الله خوشوقت اعلی الله مقامه [1] - المزار الکبیر (لابن المشهدی) ص482 [2] - همان [3] - همان [4] - همان [5] - همان [6] -  اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هَذَا الْیَوْم‏ - المزار الکبیر (لابن المشهدی) ص483 [7] - عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ... یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ‏ لِلْحُسَیْنِ‏ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع.... عیون أخبار الرضا علیه السلام ج‏1ص299 [8] - ....یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً ...عیون أخبار الرضا علیه السلام ج‏1ص299
✅روایتی تکان دهنده و زیبا 🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد.. 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره)
تو برای آخرت آفریده شده ای! نه برای دنیا... بترس از آن روز که مرگ تو را دریابد و تو در حال گناه باشی...
🌸🍃🌸🍃 روزی حضرت داود (ع) از حضرت حق خواست که قضاوتی را به او کمک کند که اگر خدا بود چنین قضاوتی بین دو شاکی می‌کرد. حضرت حق فرمود: «ای داود از این سودا و تقاضا درگذر و بر اساس آنچه می‌بینی قضاوت کن.» اما داود نبی (ع) اصرار کرد. روزی حضرت حق جل‌جلاله به او فرمود: «فردا نزد تو پیرمردی با جوانی برای دادرسی مراجعه خواهند کرد، بین آن دو قضاوت نکن تا من قضاوتی بکنم که در روز رستاخیز در بین مردم خواهم کرد.» صبح روز بعد شد و پیرمردی، جوانی را نزد داود (ع) آورد و گفت: «این جوان این انگور را از باغ من دزدیده است. جوان بی‌‌چون‌وچرا دزدی از باغ این پیرمرد را پذیرفت.» جبرییل نازل شد، در حالی‌که مردم شاهد قضاوت داود (ع) بودند به داود (ع) امر کرد، از کمر خنجر خود را در بیاور و به دستان این جوان بسپار تا پیرمرد را بکشد و سپس جوان را آزاد کن. داود (ع) از این قضاوت الهی ترسید؛ ولی چون خودش خواسته بود، تسلیم امر حق شد. در پیش چشم مردم! دستان پیرمرد را گرفت و خنجر به جوان داد و امر کرد جوان سر پیرمرد را برید. مردم از این قضاوت داود (ع) آشفته شدند و حتی دوستان او، او را رها کردند. مدتی گذشت، همه داود (ع) را به بی‌دینی و بی‌عدالتی متهم کردند. داود نبی (ع) سر در سجده برد و اشک‌ها ریخت و از خدا طلب کرد تا شایعات را از او دور کند. ندا آمد: «ای داود! مردم را به باغی که برای این پیرمرد بود ببر. به مردم بگو این قضاوت، امر من بود. آن پیرمرد قاتل پدر این جوان بود و این باغ ملک پدر این جوان. پس پسر٬ قاتل پدر را قصاص کرد و به باغ خود رسید. گوشه باغ را بکَن خمره‌ای طلا خواهید دید که برای این پسر است. به مردم نشان بده تا باور کنند این قضاوت از سوی من و درست بود. ای داود (ع) دیدی! من نخواستم قضاوتی به تو نشان دهم٬ به اصرار تو این کار را کردم. چون نمی‌خواستم در بین مردم به بی‌دینی و ناعدالتی متهم شوی. چنان‌چه بسیاری از مردم چون از کارهای یکدیگر بی‌خبر هستند و علم ندارند مرا به بی‌عدالتی متهم می‌کنند و از من دور می‌شوند. در حالی‌که اگر از عمق افعال من باخبر شوند هرگز در مورد من چنین گمان نمی‌کنند و مرا دوست می‌دارند. ای داود خواستم بدانی این انسان با جهل خود چه ظلمی در حق من روا می‌دارد و از نادانی، مرا به بی‌عدالتی متهم می‌کند، مگر کسانی که مرا به توحید راستین شناخته و باور کرده‌اند. نزد من محبوب‌ترین بنده کسی است که مرا به جمیع صفات توحید بشناسد و یقین بر پاکی من کند.»