🗯 پژوهشی در تبیین حرکت حسینی
▪️گويند: چون امام حسن عليه السّلام از دنيا رفت شيعيان عراق بجنبش در آمدند و براى حسين عليه السّلام نوشتند ما معاويه را از خلافت خلع كرده با شما بيعت ميكنيم، امام عليه السّلام خود دارى كرد و براى ايشان يادآور شد كه همانا ميان من و معاويه عهد و پيمانى است كه شكستن آن جايز نيست تا زمان آن بپايان رسد و چون معاويه بميرد در اين كار انديشۀ خواهم كرد، و چون معاويه در سال شصت هجرى نيمۀ ماه رجب از اين جهان رخت بر بست، يزيد (پسرش) نامۀ بوليد بن عتبة بن ابى سفيان كه از طرف معاويه فرماندار مدينه بود نوشت كه بدون درنگ از حسين عليه السّلام بيعت بگيرد، و بهيچ وجه مهلت باو ندهد، پس وليد شبانه كسى را بنزد امام حسين عليه السّلام فرستاد و او را خواست، امام حسين عليه السّلام جريان را دانست و گروهى از نزديكان خود را خواسته بآنان دستور داد سلاحهاى خويش را برداشته و با ايشان فرمود: وليد در چنين وقتى مرا خواسته، و من آسوده خاطر نيستم مرا مجبور بكارى كن كه من نتوانم آن را بپذيرم، و از وليد نيز ايمن نميتوان بود، پس شما همراه من باشيد چون من بر او در آمدم شما بر در خانه بنشينيد، اگر آواز مرا شنيديد كه بلند شد بر او در آئيد تا از من دفاع كنيد.
▪️پس امام حسين عليه السّلام بنزد وليد آمد ديد مروان بن حكم نيز نزد او است، وليد خبر مرگ معاويه را بآن حضرت داد و آن حضرت عليه السّلام (چنانچه در اين موارد مرسوم است) فرمود: إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ، سپس نامۀ يزيد و دستورى كه براى گرفتن بيعت از آن جناب داده بود براى حضرت عليه السّلام خواند، امام حسين عليه السّلام فرمود: گمان ندارم تو قانع باشى كه من در پنهانى با يزيد بيعت كنم تا اينكه آشكارا بدانسان كه مردم بدانند بيعت نمايم؟ وليد گفت: آرى (چنين است).
▪️امام حسين عليه السّلام فرمود: پس باشد تا بامداد كنى و انديشۀ خود را در اين باره ببينى، وليد گفت:
بنام خدا (اكنون) باز گرد تا با گروهى از مردم (براى بيعت) بنزد ما بيائى، مروان باو گفت: بخدا اگر حسين اينك از تو جدا شود و بيعت نكند ديگر هرگز بر او دست نخواهى يافت تا كشتار بسيارى ميانۀ
دوست ندارم آنچه خورشيد بر آن ميتابد و از آن غروب ميكند از مال دنيا و ملك آن از آن من باشد و من حسين را بكشم، سبحان اللّٰه! همين كه حسين گفت: من بيعت نميكنم من حسين را بكشم؟ بخدا سوگند گمان ندارم كسى كه بخون حسين در روز قيامت بازخواست شود ترازويش سبك باشد (يعنى عقوبتش آسان نيست)! مروان كه اين سخنان را از وليد شنيد گفت: اگر براى اين خاطر بود و انديشۀ تو چنين است كار بجائى كردى، اين را بزبان ميگفت ولى در دل كار او را خوش نداشت (و رأى او را نه پسنديد و براى خوش آيند او گفتارش را تصديق كرد) پس امام حسين عليه السّلام آن شب را در خانۀ خود ماند و آن شب بيست و هفتم رجب سال شصت هجرى بود، و وليد بن عتبة آن شب سرگرم بيعت گرفتن از عبد اللّٰه بن زبير شد و او نيز از بيعت سرباز زده، و همان شب مدينه را بسوى مكه ترك كرد، چون صبح شد وليد مردى از بنى اميه را با هشتاد سوار از پى او فرستاد و اينان آمده ولى (چون او از بيراهه رفته بود) باو دست نيافته بازگشتند، چون عصر روز شنبه شد وليد گروهى بنزد امام حسين عليه السّلام فرستاد
كه آن حضرت نزد وليد رفته براى يزيد با وليد بيعت كند، امام حسين عليه السّلام فرمود: تا بامداد فردا درنگ كنيد آنگاه شما در اين باره انديشه كنيد و ما هم ميانديشيم، آن شب را نيز از آن حضرت دست بداشتند و اصرارى نورزيدند
📚 الارشاد شیخ مفید - اشاره - جلد ۲، صفحه ۳۱
#حرکت_حسینی
🗯 پژوهشی در تبیین حرکت حسینی
برای درک بهتر حرکت سیدالشهدا علیه السلام باید به تمام جوانب حرکت حضرت توجه کنیم. از دیدگاه های سیاسی خود فاصله گرفته و از به کار بردن سلایق دوری کرد. چند اصل مهم برای درک بهتر وجود دارد.
▪️چرا سیدالشهدا علیه السلام از مدینه خارج شدند؟
▪️ نامه های ارسال شده از عراق
▪️ چرا حضرت مسلم علیه السلام را به عنوان سفیر به کوفه فرستادند.
▪️چرا بیعت گرفتند؟
▪️چرا در راه به کوفه چند بار سخنرانی فرموده و با افرادی مذاکره کردند؟
▪️چرا پس از رسیدن به نزدیک کوفه و جلوگیری از حرکت حضرت، فرمودند بر می گردم!
▪️اهداف حضرت چه بود؟
منکر این نیستیم که ابعادی از کربلا همچنان نامشخص است و ان شاء الله با فرج امام عصر روحی فداه همگان آگاه می شویم. اما آنچه در دست داریم را می توان تجزیه و تحلیل نمود.
#حرکت_حسینی
🗯 نامه امام حسین علیه السلام به مردم کوفه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام إِلَى الْمَلَإِ مِنَ
الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ هَانِئاً وَ سَعِیداً قَدَّمَا عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کَانَا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذِی اقْتَصَصْتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقَالَهُ جُلِّکُمْ أَنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنَا إِمَامٌ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَجْمَعَنَا بِکَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَا بَاعِثٌ إِلَیْکُمْ أَخِی وَ ابْنَ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُسْلِمَ بْنَ عَقِیلٍ فَإِنْ کَتَبَ إِلَیَّ بِأَنَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ وَ ذَوِی الْحِجَى وَ الْفَضْلِ مِنْکُمْ عَلَى مِثْلِ مَا قَدَّمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ وَ قَرَأْتُ فِی کُتُبِکُمْ فَإِنِّی أَقْدَمُ إِلَیْکُمْ وَشِیکاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَلَعَمْرِی مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاکِمُ بِالْکِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِینِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَلِکَ لِلَّهِ وَ السَّلَامُ
▪️عموم مسلمانان کوفه را خطاب میفرماید و مکشوف میدارد که هانی بن هاني السبيعي وسعيد بن عبدالله الحنفی، آخر کس بودند از فرستادگان شما برسیدند و مکاتیب شما را برسانیدند، بر آنچه رقم کردید مشرف و مطلع شدم و اینکه نگاشتید ما را امام و پیشوائی نیست، که بر طریق هدایت و دلالت کند بدانستم. از برای صدق و کذب این معنی، برادر خود و پسرعم خود و معتمد خود و از اهل بیت خود مسلم بن عقیل را بسوی شما فرستادم. اگر آرای شما را متشتت ندید و كلمات شما را متفرق نیافت و عاقلان وفاضلان شما را با آنچه نگاشتید و رسول
ه فرستادید، موافق و متفق نگریست و بسوی من مکتوب کرد، انشاء الله عنقریب بسوی شما خواهم آمد.
قسم بجان خودم، امام نیست مگر کسی که کتاب خدای را باز داند و بحكم خدای حکم راند و بر مرکز عدل متمکن گردد و بدین حق متدین باشد و خویشتن را در شهر بند شریعت موقوف ومحبوس دارد.
📚ناسخ التواریخ - جلد ۲، صفحه ۳۶
💡نکته: امام سخن کوفیان در نامه را که امام لازم دارند را پسندیده اند.
#حرکت_حسینی
.
🗯 استقبال و بدرقه ملائکه از زوار سید الشهدا علیه السلام
🔻حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ الْكُوفِيُّ عَنْ خَالِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام)
أَرْبَعَةُ آلَافِ مَلَكٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ رَئِيسُهُمْ مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ وَ لَا يَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا يُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَيَّعُوهُ وَ لَا يَمْرَضُ إِلَّا عَادُوهُ- وَ لَا يَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَيْهِ [وَ عَلَى جِنَازَتِهِ ]وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ
🔸 محمّد بن جعفر رزّاز كوفى از دائى خود محمّد بن الحسين بن ابى الخطّاب، از موسى بن سعدون، از عبد اللّه بن قاسم از عمر بن ابان الكلبى، از ابان بن تغلب نقل كرده كه وى گفت:
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
چهار هزار فرشته در اطراف قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام بوده كه جملگى ژوليده و گرفته و حزين مى باشند و تا روز قيامت بر آن جناب مى گريند، رئيس ايشان فرشته اى است كه به او منصور گفته مى شود، هيچ زائرى به زيارت آن حضرت نمى رود مگر آنكه اين فرشتگان به استقبالش مى روند و هيچ وداع كننده اى با قبر آن حضرت وداع نكرده مگر آنكه اين فرشتگان مشايعتش مى كنند و مريض نمى شود مگر آنكه عبادتش كرده و نمى ميرد مگر آنكه ايشان بر جنازه اش نماز خوانده و از خدا طلب آمرزش برايش مى كنند.
📚ترجمه کامل الزیارات باب چهل و يكم - صفحه ۳۳۶
#امام_حسین
🗯 بیرون شدن امام حسين عليه السلام از مدينه بجانب مكه
▪️این هنگام امام حسین و با تمام خوف وخشیت مانند موسی بن عمران بیرون
شد و همی گفت:
رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ [۱]
از سکینه دختر امام حسین و مرویست میفرماید: وقتی ما از مدينه بيرون شدیم، هیچ اهل بیتی از اهل بیت رسول خدا ترسان تر و هراسان ترنبود.
▪️ بالجمله حسین علیه از جاده معروف روان شد،
اصحاب عرض کردند: یا ابن رسول الله: اگر باره به از جاده اعظم راه بگردانیم و مانند عبدالله زبير از راه نا شناخته کوچ دھیم نیکوترباشد.
▪️فقال وَ اَللَّهِ لاَ أُفَارِقُهُ حَتَّى يَقْضِيَ اَللَّهُ مَا هُوَ قَاضٍ
فرمود: سوگند بخدای از جاده اعظم به یک سوی نشوم تا خداوند بدانچه
داند حکم براند.
▪️آنگاه فرمود: بیم دارید که در طلب شما بیرون شوند
عرض کردند: بيمناكيم. فرمود: من بیم دارم که برای حذر کردن از مرگ راه بگردانم
و این شعر انشادکرد:
إِذَا اَلْمَرْءُ لاَ يَحْمِي بَنِيهِ وَ عِرْسَه *** وَ عِتْرَتِهِ كَانَ اَللَّئِيمُ أَلْمُسَبَّباً [۲]
وَمِن دُونَ ما نَبغي يُرِيدُ مِنَّا غَداً
يَخوضُ بِحارَ المَوتِ شَرَفاً ومَغرِباً
وَ نَضْربُ ضَرْباً كالحَريقِ مقدّماً
اذا مَا رَآهُ ضَيْغَمٌ فَرَّ مَهْرَباً [۳]
▪️ابوسعید مقری گوید که هم در این شب، چون حسین از مسجد بیرون شد،
بدین شعر یزیدبن مفرغ تمثل جست
لاَذْغَرْتُ السَّوامَ فی غَسَقِ اللیل
مُغیراً، وَ لا دُعوتُ یَزیدا [۴]
یَوْمَ أُعْطى مِنَ الْمَهابَةِ ضَیْماً
وَ الْمَنایا یَرْصُدْنَنی أَنْ احیدا [۵]
----------
[۱]: دنباله سخن حضرت موسی (علیه السلام) است، که بدینوسیله در موقع فرار دعامیکند و از خداوند میخواهد: او را از شر ستمکاران نجات بدهد. سورهء (۲۸) آيهء (۲۲).
[۲]: لايحمی: حفظ و حمایت کند. عرس: همسر. الانيم المدبب: آدم پستی که بکوشدر راه دشنام خود را فراهم سازد (اگر شخص از زن، فرزند و فامیل خود حمایت نکند، آدم پست و لئيمی است که خود وسیله دشنام. خویش را فراهم میکند ؛ ولی دشمن در گمين ما است، شرق و غرب را برما گرفته و تا ما زا نکشد از ما دست بردار نیست).
[۳]: ضیغم: شیر
[۴]: ۔ ذعر: ترس. سوام: محاصره شدن. غسق الليل: تاریکی شب. منيره: غارت کننده (من دست بیعت با یزید نخواهم داد و از اینکه شبانگاهان بر ما بشورند و ما را محاصره و زندگی مارا چپاول کنند، ترس ندارم....)
[۵] المهانه: خواری. ضيم: ستم. المناپا - جسغ منبه: مړ که. حد (بفتح اول): میل کردن
📚ناسخ التواریخ - جلد ۲، صفحه ۱۵
💡سیدالشهدا علیه السلام از راه اصلی رفتند تا با مردم سخن بگویند و مردم کوچ حضرت به سمت مکه را ببینند.
#حرکت_حسینی
🗯 پژوهشی در حرکت حسینی
🔻 قَالَ وَ جَاءَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زُبَيْرٍ فَأَشَارَا إِلَيْهِ بِالْإِمْسَاكِ فَقَالَ لَهُمَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَدْ أَمَرَنِي بِأَمْرٍ وَ أَنَا مَاضٍ فِيهِ قَالَ فَخَرَجَ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ هُوَ يَقُولُ وَا حُسَيْنَاهْ.
ثُمَّ جَاءَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ فَأَشَارَ إِلَيْهِ بِصُلْحِ أَهْلِ الضَّلاَلِ وَ حَذَّرَهُ مِنَ الْقَتْلِ وَ الْقِتَالِ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّ رَأْسَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا أُهْدِيَ إِلَى بَغِيٍّ مِنْ بَغَايَا بَنِي إِسْرَائِيلَ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانُوا يَقْتُلُونَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ
الشَّمْسِ سَبْعِينَ نَبِيّاً ثُمَّ يَجْلِسُونَ فِي أَسْوَاقِهِمْ يَبِيعُونَ وَ يَشْتَرُونَ كَأَنْ لَمْ يَصْنَعُوا شَيْئاً فَلَمْ يُعَجِّلِ اللَّهُ عَلَيْهِمْ بَلْ أَمْهَلَهُمْ وَ أَخَذَهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ أَخْذَ عَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ اتَّقِ اللَّهَ يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ لاَ تَدَعَنَّ نُصْرَتِي.
▪️راوى گفت: عبد اللّٰه بن عباس رضوان اللّٰه عليه و عبد اللّٰه بن زبير بخدمت حضرت آمدند، و از حضرت خواستند كه خود دارى كند، فرمود:
رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم مرا دستورى داده است كه بايد اجرايش كنم، ابن عبّاس چون اين بشنيد از نزد حسين عليه السّلام بيرون شد و صدا ميزد: وا حسينا.
▪️سپس عبد اللّٰه بن عمر آمد و چنين مصلحت انديشى كرد: كه حسين با مردم گمراه بسازد و از جنگ و خونريزى بركنار باشد، حضرت فرمود:
يا ابا عبد الرّحمن مگر متوجّه نشده اى؟ كه دنيا در نزد خداوند آنقدر پست و ناچيز است كه سر بريدۀ يحيى بن زكريّا بعنوان هديه بنزد زنازاده اى از زنازادگان بنى اسرائيل فرستاده شد، مگر نميدانى؟ كه بنى اسرائيل در فاصلۀ كوتاه طلوع صبح تا طلوع آفتاب هفتاد پيغمبر را
ميكشتند، و پس از آن در بازارها مى نشستند و خريد و فروش ميكردند آن چنان كه گوئى هيچ عملى انجام نداده اند، با اين همه خداوند در عذاب آنان شتاب نفرمود، بلكه آنان را مهلت داد و پس از مدّتى آنان را بحكم عزّت و انتقام جوئى ذات مقدّسش گرفتار عذاب كرد، اى ابا عبد الرّحمن از خدا بپرهيز و يارى مرا از دست مده.
📚اللهوف علی قتلی الطفوف - صفحه ۳۱
💡نکته: فضای حاکم برای سیدالشهدا علیه السلام فضای نصیحت و کنار آمدن با یزید است.
#حرکت_حسینی
🗯 نامه مردم کوفه به امام حسین علیه السلام
▪️بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ الى الحُسيْن بنِ عَلِيٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مِن سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ الْخُزَاعِيِّ والْمُسَيَّبِ بْنُ نَجَبَةَ ورِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وحَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ شِيعَتِهِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُسْلِمِينَ مِنْ اَهْلِ اَلْكُوفَهِ
سَلاَمٌ عَلَيْكَ فَإِنَّنَا نَحْمَدُ إِلَيْكَ اَللَّهَ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إلاَّ هُوَ أمّا بعدُ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي قَصَمَ عَدُوَّكَ اَلْجَبَّار اَلْعَنِيدَ اَلَّذِي اِنْتَزَى عَلَى هَذِهِ الأُمَّةِ فَابتَزَّها أمرَها وغَصَبَها فَيئَها وَتَأمَّرَ عَلَيها بِغَيْرِ رِضِيٍ مِنْهَا ثُمَّ قَتَلَ خِيارَها واستَبقيَ شِرارَها وَ جَعَلَ مَالَ اَللَّهِ دُولَةَبَيْنِ جَبَابِرَهَا وَ اِغْنِيَائِهَا فَبُعْداً لَها بَعُدَتْ ثَمُودُ انَّه لَيسَ عَلَيْنَا امام فاقْبَل لَعَلَّ اللَّهَ ان يَجْمَعَنا بِكَ عَلَيَّ اَلْحَقْ.
وَ النعمان اِبْنِ بَشِيرٍ فِي قَصْرِ اَلْإِمَارَةِ لَسْنَا نَجْتَمِعُ مَعَهُ فِي جَمْعِهِ وَ لاَ نَخْرُجُ مَعَهُ اِلى عِيد وَ لَوْ قَدْ بَلَغَنا انَّكَ قَدْ اَقْبَلْتَ إِلَيْنا اَخْرَجْناهُ حَتّى نُلْحِقَهُ بِالشَّامِ اِنْ شاءَ اللّهُ.
▪️یعنی این نامه ایست از سلیمان بن صرد الخزاعي ومسيب بن نجيه ورفاعه بن شداد البجلی وحبیب بن مظاهر وعموم شیعیان حسین بن علی علیهما السلام، از مردم کوفه بنزد آن حضرت وعرض میکنند:
🔸سلام بر تو باد ای پسر پیغمبر! همانا ما سپاس میگذاریم خدای یکتا را که دشمن تورا در هم شکست و نابود ساخت آن جبار ستمکاری که بر روی این امت جستن کرد و ایشان را فرو گرفت و فيء ایشان را غصب نمود و بيرضای امت متصدی امر امامت گشت و احرار را بکشت و اشرار را بگذاشت و بیت المال را در میان جباران ومالداران دست بدست گردانید، خداوند دور کند او را چنانکه قوم ثمود را.
امروز يزيد خود را اميرالمؤمنين میخواند و امام مسلمين میداند، ما او را بامامت خویش نپذیریم و اطاعت او را بر گردن حمل نگیریم، تو ای پسر پیغمبر! بجانب کوفه سفر کن و نزديك ما گرای. باشد که خدای ما را در حضرت تو بطریق حق پیوسته دارد.
اينك نعمان بن بشیر از جانب یزید در دارالاماره نشسته و خودرا امیر این جماعت دانسته، لكن ما اورا امیر نمیدانیم و بامارت نمیخوانیم و در هیچ جمعه نماز با او نمیگذاریم و در هیچ عید با او طريق مصلی نمیسپاریم . گاهی که ما را آگهی رسد که عنان اقبال بدينجا فرو گذاشته باشی، او را از کوفه بیرون کنیم و تا خاك شام برانیم.
📚ناسخ التواریخ- جلد ۲، صفحه ۳۲
💡نکته: در نامه کوفیان آمده است که امام نداریم!ابیت المال غصب شده، بزرگان شیعه کشته شده اند.
#حرکت_حسینی
🗯 فضيلت و اجر نماز فرشتگان براى زائرين قبر حضرت امام حسين عليه السّلام
▪️حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي الْمَعْزَاءِ عَنْ عَنْبَسَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ وَكَّلَ اللَّهُ بِقَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (عليهما السلام) سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يَعْبُدُونَ اللَّهَ عِنْدَهُ الصَّلَاةُ الْوَاحِدَةُ مِنْ صَلَاةِ أَحَدِهِمْ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ مِنْ صَلَاةِ الآْدَمِيِّينَ يَكُونُ ثَوَابُ صَلَاتِهِمْ لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ عَلَى قَاتِلِهِ لَعْنَةُ اللّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النّاسِ أَجْمَعِينَ أَبَدَ الآْبِدِينَ
▪️حسن بن عبد اللّه بن محمّد بن عيسى، از پدرش، از حسن بن محبوب، از ابى المغرا، از عنبسه، از حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام نقل كرده وى گفت:
شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه مى فرمودند:
خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را بر قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام موكّل ساخته كه او را نزد قبر عبادت كنند، يك نماز از يك نفر آنها معادل با هزار نماز آدميان مى باشد و ثواب نمازشان براى زوار قبر حضرت امام حسين عليه السّلام و وزر و وبال براى قاتل آن حضرت كه لعنت خدا و ملائكه و مردم اجمعين بر او باد محسوب مى گردد.
📚ترجمه کامل الزیارات- باب چهل و دوّم صفحه ۳۴۱
#امام_حسین
🗯 نامه بزيد عليه اللعنه به عبدلله عباس در امر حسین بن علی علیهما السلام
▪️چون یزید بن معاویه آگهی یافت که حسین بن على عليهما السلام و عبدالله زبیر سر از بیعت برتافتند و بجانب مکه شتافتند، بر ولید بن عتبه ابن ابی سفیان خشم گرفت و او را در شهر رمضان المبارك از حکومت مدينه معزول داشت و عمروبن سعيدا الأشدق را بجای او گماشت و بدین منوال مکتوبی بسوی عبدالله بن عباس
▪️أمَّا بَعْدُ فَإنَّ ابْنَ عَمِّك حُسَيناً وعَدُوَّ اللَّهِ ابْنَ الزُّبَيْرِ التَوَيا بِبَيعَتي ولَحِقَا بِمَكَّةَ مُرْصِدِينَ لِلْفِتنَةِ مُعْرِضِينَ أَنفُسَهُمَا لِلْهَلَكَةِ فَأَمَّا اِبْنُ الزُّبَيْرِ فَإِنَّهُ صَرِيعُ الفَنَاءِ وقَتِيلُ السَّيْفِ غَداً وأمَّا الحُسَيْنُ فَقَدْ أحْبَبْتُ الإعْذَارَ إلَيْكُم أَهْلَ البَيْتِ مِمَّا كَانَ مِنْهُ وَقَدْ بَلَغَنِي أنَّ رِجَالاً مِن شِيعَتِهِ مِنْ أَهْلِ العِراقِ يُكاتِبُونَهُ ويُكَاتِبُهُمْ ويُمَنُّونَهُ الْخِلافَةَ وَيُمَنِّيهِمُ الإمارَةَ وقَد تَعْلَمُونَ مَا بَيْنِي وبَيْنَكُمْ مِنَ الوُصْلَةِ وعَظِيمِ الحُرْمَةِ وَنَتايِجِ الأرحامِ وقَدْ قَطَعَ ذَلِكَ الْحُسَيْنُ وَبَتَهُ [۱] وأَنْتَ زَعيمُ أهلِ بَيْتِكَ وسَيدُ أهْلِ بِلادِك فَألْقِهِ وارْدُدْهُ عَنِ السَّعْيِ في الفُرْقَةِ وَرَدَ هذهِ الأُمَّةَ عَنِ الفِتنَةِ فَإن قَبِلَ مِنكَ وأنابَ إِلَيكَ فَلَهُ عِندِي الأَمَانُ والْكَرَامَةُ الواسِعَةُ وأُجْرِي عَلَيْهِ مَا كانَ أَبِي يُجْزِيهِ عَلَى أَخِيهِ وإِنَّ طَلَبَ الزِّيَادَةِ فَاضْمَنْ لَهُ ما أَراكَ اللَّهُ انْفُذْ ضَمانَكَ وأقوم لَهُ بِذلِكَ وَلَهُ عَلَيَّ الأيمانَ المُغَلَّظَةَ والمَواثِيقَ المُؤَكَّدَةَ بِما تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسُهُ ويَعْتَمِدُ في كُلِّ الأُمورِ عَلَيهِ عَجِّل بِجَوابِ كِتابي وَبِكُلِّ حاجَةٍ لَكَ إليَّ وَقَبلي والسَّلامُ
▪️نوشت که: يا ابن عباس پسرعم تو حسین و دیگر دشمن خدا عبدالله زبير بیعت مرا خوارمایه انگاشتند و طریق
مکه برداشتند، اکنون مترصد فتنه نشسته اند و دل بانگیزش فساد بسته اند و نمیدانند که خویشتن را بتهلکه میافکنند و عرضه هلاك و دمار میکردند، اما پسر زبیر زود باشد که در اشباك بلا اسیر گردد [۱] و دستخوش شمشير شود.
▪️اماحسين، دوست میدارم که شکایت او را بسوی شما اهل بیت شرح دهم و گله کنم، همانا بمن رسید که جماعتی از اهل عراق که در شمار شیعیان حسين اند، او را بارسال مكاتيب [۲] بخلافت خویش میخوانند وحسین نیز آن جماعت رابامارت خویش بشارت میدهد. شما میدانید که در میان ما صله نتایج ارحام راحرمتی عظیم است وحسين قطع رحم کرد، با ابن عباس؛ توامروز سید سلسله مقاید [۳] قبيله و بزرگ بلاد خویشتنی، او را دیدار کن و از تفرق وتشتت امت باز دار و بانگیزش فساد وجنبش فتنه نگذار، اگر از تو بپذیرفت و بترك فتنه گفت، او را در نزد من امان وکرامتی بیگرانست و آنچه پدر من معاویه در وجه برادرش حسن مقررداشت [۴] از من نیز در وجه حسين برقرار است. و اگر از آن نیز افزون بخواهد تو پایندانی کن [۵] که من از وی دریغ نخواهم داشت و بر ذمت منست از برای او سوگندهای عظیم و پیمانهای
محکم که در انجاح مطالب [۱] و انتظام امور مطمئن خاطر باشد.
در پاسخ نامه تعجیل کن و حوایج خویش را نیز بنگار. و در پایان نامه
این اشعار نگاشت:
يَا أَيُّهَا اَلرَّاكِبُ اَلْغَادِي لِمَطِيَّتِهِ
عَلَى عُذَافِرَةٍ فِي سَيْرِهَا قُحْمٌ [۲]
أَبْلِغْ قُرَيْشاً عَلَى نَأْيِ اَلْمَزَارِ بِها
بَيني وَبَيْنَ الحُسَينِ اللَّهُ وَالرَّحِمُ [۳] ومُوقِفَ بِفِناءِ البَيتِ أنشَدَهُ
عَهْدِ اَلْإِلَهِ غَداً يُوفَى بِهِ اَلذِّمَمُ
هَنَّيْتُمْ قَوْمَكُمْ فَخْراً بِأُمِّكُمْ
أُمْ لَعَمْرِي حِسَّانٌ عِفَّةُ كَرَمٍ
هِيَ الَّتِي لا يُدانِي فَضْلَهَا أَحد
بِنْتَ الرَّسولِ وَخَيْرُ النَّاسِ قَد عَلِمُوا
إنِّي لَأعلَمُ أو ظَنّاً لِعالِمِهِ
وَالظَّنُّ يَصدُقُ أحياناً فَيَنْتَظِمُ
أن سَوْفَ يَتْرُكُكُمْ مَا تَدْعُونَ بِه
قَتلي تَهاداكُمُ العِقْبَانُ والرَّخَمُ [۴]
يَا قَوْمِنَا لا تَشُبُّوا الْحَرْبَ إِذ سَكِنَت وأمْسِكُوا بِحِبالِ السّلمِ واعتَصمُوا [۵]
قَد غَرَّتِ الْحَرْبُ مَن قَدْ كان قَبْلَكُم مِنَ
مِنَ القُرُونِ وقَدْ بَادَتْ بِه اَلْأُمَمُ
فَأَنْصِفُوا قَوْمَكُمْ لاَ تَهْلِكُوا بَذَخاً
فَرُبَّ ذِي بَذَخٍ زَلَّتْ بِهِ اْلَقَدَمُ
#حرکت_حسینی
🌸🍃🌸🍃
روزی بهلول بر هارون (سومین خلیفهی بنی عباس) وارد شد.
هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.
بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و میخواهی به هلاکت برسی چه میدهی تا تو را جرئهای آب دهند که خود را سیراب کنی؟
گفت: صد دینار طلا
بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه میدهی؟
گفت: نصف پادشاهی خود را میدهم بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حیس الیوم مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟
هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.
بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست.
آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
خسرو شکيبایی با اون صدای طلاييش چه قشنگ می گفت :
هميشه يادمان باشد که نگفته ها را ميتوان گفت
ولی گفته ها را نميتوان پس گرفت ...
چه سنگ را به کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ ،
شکست با کوزه است ...
دلها خیلی زود از حرفها می شکنند !
مراقب گفتارمان باشيم...
#پند_لقمان
لقمان حكیم به پسرش گفت:امروز روزه بگیر و غذا نخور و هرچه بر زبانت جاری شد را بنویس. با فرا رسیدن شب، تمام آن چیزی را كه نوشتی، برایم بخوان. آنگاه روزهات را باز کن و غذایت را بخور. پسر در شبانگاه، هر آنچه که نوشته بود را خواند. دیروقت شد برای همین نتوانست غذایش را بخورد. آن پسر در روز دوم هم نتوانست هیچ غذایی بخورد. او در روز سوم نیز، گفته هایش را نوشت و پس از خواندن نوشته هایش، آفتاب روز چهارم طلوع كرد دحالیکه او هیچ غذایی نخورده بود. آن پسر در روز چهارم، هیچ حرفی نزد. پدرش در زمان شب، از او خواست تا كاغذهایش را بیاورد و نوشته هایش را بخواند. پسر در جواب پدر گفت:امروز هیچ حرفی نزده ام که آن ها را بخوانم. لقمان گفت:پس بیا و از این نان كه داخل سفره است بخور و بدان آنان كه كم گفته اند، در روز قیامت، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.