تش را می نویسد.*
*3️⃣👈🏻«وَحُسْنُ الخُلْق» خوش اخلاقی. انسان دلش می سوزد برای کسانی که نمازشان، روزه شان، کمک کردن شان، دینشان خوب است؛ اما با زن و بچه شان خیلی بد اخلاقند و بد برخورد می کنند. این اخلاق بدشان به آن اعمال خوبشان لطمه مي زند،*
*4️⃣👈🏻- «وَالشُّکر» شکر نعمات را به جا آوردن؛ یکی از مواردی که اصل جبران در آن است.*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
: *⚜️اادامــــــــه👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻*
*⚜️راه سرعت گرفتن به سوی بهشت⚜️*
*از این آیات و روایات زیاد داریم، به این آیه دقت کنید: «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» چقدر زیباست!انسان باید این را تابلو کند تا هر روز در خانه بخواند. «سارعوا»؛ بدوید بشتابید. کجا بشتابیم؟ چه می دهند که بشتابیم؟ «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» بشتابید خدا می خواهد شما را ببخشد، بعد از آن چه می شود؟ «وَجنّه» می خواهد بهشت را هم به شما بدهد، بهشت هم که چیز کمی نیست. «عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ» اصلاً نمی توان تصور کرد، به بعضی ها می گویی آقا این کار را نکن، می گوید خودم مي خواهم بسوزم، به شما ربطی ندارد. اما نمی شود واقعاً مشکل است، تصورش هم مشکل است. باید این طرز تفکر را از ذهنمان خارج کنیم. فرمود:*
*⚜️«سارعوا» بشتابید به سوی مغفرت، به سوی بهشت. چگونه بشتابیم با کدام ماشین بیاییم که برسیم؟ کدام وسیله را سوار شویم که برسیم؟ قرآن وسیله اش را معرفی کرده «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ» یک وسیله اش تقواست. وسیلة دیگر چیست؟ «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء» انفاق است، چه در حال دارا بودن و چه در زمان نداری. ممکن است بگویید من که چیزی ندارم چگونه انفاق کنم؟ پاسخ این است که انفاق همه اش به داشتن مال نیست، گاهی انسان سخنش را انفاق می کند، گاهی آبرویش را برای کسی گرو می گذارد، گاهی دو ساعت وقت مي گذارد دعوای دو نفر را حل می کند، اصلاح ذات البین می کند. گاهی انسان وقت می گذارد ضامن کسی می شود، گاهی بین پدر و پسری که با هم اختلاف دارند دوستی برقرار می کند، گاهی جوانی را در مسیر درست می کشاند. می گوید:*
*⚜️«مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ»⚜️*
*«از هر چه به شما داده ایم»*
*به یکی بیان داده ایم، به یکی آبرو داده ایم. گاهی یک نفر می تواند زمینة ازدواج صد تا جوان را در فامیل فراهم کند. این چقدر ثواب دارد! روایت داریم بالاترین شفاعت در مورد ازدواج جوان هاست. الان ازدواج در کشور ما سنتی است فقط پدر و مادرها هر چه توان داشته باشند در امر ازدواج دخیل هستند؛ اما نهادینه نیست. مي توان آن را نهادینه کرد. در فامیل ها افرادی هستند که می توانند واسطة آشنایی شوند. یک نفر پول دارد، مي تواند هزینه اش را بدهد، یک نفر آبرو دارد، می تواند ضامن وام او شود. این کارهای باارزشی است که می تواند ما را بالا ببرد و رشد دهد. فکر نکنیم ثواب فقط حج و زکات و عمره و زیارت امام رضا(ع) است، آنها هم در جای خود ارزشمند هستند خیلی هم خوب است، ثواب دارند؛ اما گاهی غافل هستیم که اطرافمان ثواب زیاد است. گاهی راه انداختن کار یک خانواده، یک جوان، برداشتن بار از دوش کسی به انسان توفیقاتی می دهد. فرمود: «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» بشتابی�*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️🏃♂️
*بشتابید دارند مغفرت می دهند، بهشت می دهند*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
*⚜️مرکب ورود به بهشت⚜️*
*⚜️خدایا با چه مرکبی بیاییم؟:⚜️*
*👈🏻«وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِين» متّقی باش، گناه نکن؛*
*👈🏻«الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء» انفاق کن، چه درحال دارا بودنت و چه در حال نداریت؛*
*👈🏻«وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» وقتی عصبانی شدی، خشمت را کنترل کن.*
*👈🏻خدا می گوید: من خشمم را در مقابل تو کنترل می کنم وقتی که تو بندة من هستی عصبانی شدی، خودت را کنترل کردی، فحش ندادی، ناسزا نگفتی، من که خالق تو هستم، من هم تو را می بخشم. بالاترین اثر کظم غیظ این است. یک زمان آدم می ترسد، مقابله نمی کند. این کظم غیظ نیست؛ چون اگر توان داشت فحش مي داد و ناسزا می گفت. اما وقتی انسان در اوج قدرت به خاطر خدا خشمش را فرو ببرد، خدا مي گوید بندة من، خشمت را کنترل کردی، من هم خشمم را کنترل می کنم و رحمتم را شامل حالت می کنم. «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ» مردم را ببخش، کینه ها را کنار بگذار، اختلاف ها و جدایی ها را کنار بگذار. اگر تو عفو کردی من خدا که خالق تو هستم، تو را عفو می کنم. چقدر این آیه زیباست! خوب است انسان این آیه را چند بار در روز بخواند: «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» اگر مغفرت می خواهید راهش این هاست. به اصل جبران اهمیت بدهید، خیلی مهم است.*
*⚜️وقتی قضیة کربلا تمام شد. سلیمان ابن صرد خزاعی- از رؤسای قبایل کوفه است- بعضی از مردم کوفه را جمع کرد و گفت: بدکاری کردید- البته مردم کوفه کسانی نبودند که در کربلا با امام حسین(ع) جنگیده بودند، آنها فقط امام حسین(ع) را یاری نکرده بودند والاّ با امام حسین(ع) بودند؛ علت اصلی آن هم این بود که خیلی ترس و وحشت در آنجا حاکم بود. ابن زیاد واقعاً راه های خروجی کوفه را بسته بود و اجازه نمی داد خیلی ها بیایند-سلیمان ابن صرد خزاعی گفت: می دانید شما چه کار کردید؟ شما کاری کردید که مردم در زمان موسی(ع) با گوسالة سامری کردند. رفتند گوساله پرست شدند. اگر می خواهید نجات پیدا کنید، راهش این است همان چیزی که موسی(ع) به آنها گفت. وقتی که گوساله پرست شدند، موسی(ع) گفت: «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ» برگردید، گوساله را کنار بگذارید. سلیمان ابن صرد خزاعی گفت: مردم، مَثَل ابن زیاد و یزید مَثَل گوسالة سامری است. اگر می خواهید از همین جا برگردید و توبه کنید و این گوساله پرستی را کنار بگذارید. او در کوفه انقلاب کرد و قیام توابین را راه انداخت، بسیاری از آنها هم شهید شدند. در مدینه هم این قیام راه افتاد. پسر حنظلة غسیل الملائکه بعد از قضیة کربلا یعنی بهد از سال 62 یا 63 در مدینه*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
*⚜️یا 63 در مدینه انقلاب کرد، خیلی هم شهید دادند. بعد از قضیة کربلا انقلاب های متعددی راه افتاد که اغلب آنها هم بر اساس همین اصل جبران بود. تصمیم گرفتند خطایی را که کرده اند جبران کنند. بتوانند پاسخ گوی خطایی که کرده اند باشند؛ گر چه همیشه جبران، نتیجه بخش نیست گاهی ممکن است جواب ندهد. گاهی فرصت خیلی از دست رفته ولی در عین حال بهتر از ادامة مسیر خلاف است. راننده ای که در مسیر شانة جاده افتاده، هر کجا فرمانش را راست کند و به داخل جاده بیاید خطرش کمتر است تا این که شانة جاده را کج ادامه بدهد. قرآن مي گوید: از هر کجا برگشتید به سود شماست.*
*⚜️«وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَاب»*⚜️
*«هر که در زندگی اش انابه و بازگشت باشد هدایت می شود.»*
*👈🏻یک یهودی در اوج جنگ احد خدمت پیامبر(ص) آمد، گفت: یا رسول الله(ص)، من می خواهم مسلمان شوم. آقا فرمود مسلمان شو و او مسلمان شد و به پیامبر(ص) گفت: یا رسول الله(ص) اجازه می دهی من به میدان جنگ بروم؟ فرمود: برو، به میدان آمد و شهید هم شد، از آن مسلمانانی است که نماز نخواند، و روزه نگرفت، چون اصلاً فرصت پیدا نکرد، مسلمان شد و بعد هم شهید شد. در تاریخ مسلمان هایی داریم که فرصت انجام سایر اعمال را پیدا نکردند، به دلیل این که در اوج حوادث از دنیا رفتند. در جنگ صفّین هم همین گونه بود. یک راهب مسیحی در مسیر راه با امیرالمؤمنین(ع) ملاقات کرد و خدمت آقا شهادتین را گفت و مسلمان شد. از امیرالمؤمنین(ع) پرسید: آقا کجا می روید؟ فرمودند: به نبرد و مقابله با دشمن می رویم. عرض کرد: من هم بیایم؟ حضرت فرمودند: بله. او به جنگ آمد و در جنگ صفین شهید شد. بعضی ها نقل کرده اند که در کربلا بعد از ظهر عاشورا وقتی که همة یاران امام شهید شدند، امام حسین(ع) فریاد زد: «هَلْ مِنْ ناصرٍ ینصُرُنی؟» دو جوان و دو برادر در سپاه ابن زیاد بودند؛ به نام های سعد و ابوالحتوف، یکی از آنها به دیگری رو کرد و گفت: برویم به امام حسین(ع) بپیوندیم- بالاخره جلوی ضرر را از هر کجا که بگیری سود است، اغلب اصحاب و بنی هاشم شهید شد
ه بودند، تقریباً بعد از ظهر عاشورا بود، خود امام حسین(ع) مانده بود. آن لحظه ای بود که یار می طلبید. مرحوم مجلسی نقل کرده که این دو بعد از ظهر عاشورا آمدند و به امام حسین(ع) پیوستند و شهید شدند. ببینید اینگونه است. اگر کسی فرصت یاب باشد و اصل جبران را در زندگی اش پیاده کند، نتیجه اش این می شود.*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
: *⚜️ادامـــــــه👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻*
*⚜️ذکر مصیبت⚜️*
*یکی از کسانی که فرصت یاب بود و از فرصت نوجوانی اش خوب استفاده کرد، قاسم ابن الحسن(ع)، فرزند امام حسن مجتبی(ع) است. اگر اجازه بدهید من این دل های شما را با چند جمله مصیبت روانة کربلا کنم بخصوص نوجوان ها و جوان هایمان برای قاسم ابن الحسن(ع) اشک بریزند، این گریه و این اشک غم زداست، افسردگی زداست، نشاط زاست. این گریه در واقع وصل شدن به اباعبدالله(ع) است. امام فرمودند: این گریه ها و این عزاداری ها نظام و انقلاب ما را حفظ کرده است. چقدر این نوجوان آگاه است، چقدر با فهم و شعور است، نوجوانی که وقتی سه ساله بوده پدر را از دست داده، ده سال هر چه نگاه کرده عمویش امام حسین(ع) را دیده، امام حسین(ع) برای او مثل پدر بوده است. بالاخره یک بچة سه ساله، تصویر روشنی از پدرش ندارد، پدر را در سه سالگی از دست داده و عمده تصویری که در زندگی اش به عنوان مربی خودش می شناسد، اباعبدالله(ع) است. شاید یک دلیل اینکه برای امام حسین(ع) سخت بود که به او اجازه بدهد همین است. در روز عاشورا وقتی پسر خود علی اکبر(ع) آمد اصلاً امام حسین(ع) تأمل نکرد، بلافاصله فرمود: برو. اما وقتی این نوجوان آمد چگونه به او بگوید؟ عزیز برادر است، یادگار و امانت اوست. می گویند دستش را جلو آورد، او را در آغوش خود گرفت. این عمو و برادرزاده شروع کردند در آغوش هم گریستن. قاسم(ع) خم شد دست های عمو را بوسید، پاهای عمو را بوسید «لَمْ یَزَل یَقبَل یَتَقَبل رِجلَیه و یَدَیه» عمو جان، تو را به خدا اجازه بده بروم. عمو جان اجازه بده اسم من هم جزو کربلایی ها ثبت و ضبط شود. عمو چگونه به او اجازه بدهد؟ نوشته اند این دو آن قدر گریه کردند «حتّی غُشِیَ عَلَیهِما» تا آنکه هر دو به حالت غش روی زمین افتادند.*
*⚜️جان زهرا کربلایی کن مرا*
*⚜️در ره قرآن فدایی کن مرا*
*⚜️ای عمو حق علی بت شکن*
*⚜️دست رد بر سینة قاسم مزن*
*عمو بگذار بروم، عمو دیگر تحمل ندارم. بعد اجازه گرفت و به میدان آمد. حُمَیدِ ابن مسلم می گوید: من ایستاده بودم، دیدم نوجوانی گریه کنان دارد می آید. گفتم خدایا چرا این نوجوان گریه می کند حتماً ترسیده و صفوف دشمن او را به خوف واداشته؛ اما وقتی رجز خواند، دیدم نه، برای غریبی عمویش حسین(ع) گریه می کند صدا زد:*
*⚜️اِن تنکرونی و انا ابن الحسن*
*⚜️سِبُُ النّبیّ المصطَفی و الموتمن*
*⚜️هذا حسین کالأسیر المرتهن*
*⚜️بین اناس لاسقوا صوب المزن*
*هر که مرا نمی شناسد بداند، من یتیم امام حسن(ع) هستم، پدر من امام حسن(ع) است،. عمویم اباعبدالله(ع) است. این حسین(ع) فرزند فاطمه(س) است که با او مانند اسیر برخورد می کنید. وقتی هم روی زمین افتاد و دشمن محاصره اش کرد، اباعبدالله(ع) به سرعت خودش را رساند. شروع کرد دشمن را دور کردن «ساعدَ الله قلبک یا اباعبدالله» حسین(ع) بالای سر قاسم(ع) ای�*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
*⚜️بالای سر قاسم(ع) ایستاد، «فاذا الحسین قائمُ عَلی رأسه» صدا زد: عزیز برادر، به خدا برایم سخت است که مرا صدا بزنی اما نتوانم برایت کاری انجام بدهم «یَعَزُّ وَاللهِ عَلَی عَمِّکَ أنْ تَدّعُوَهُ فَلَا یُجیبَکَ أوْ یُجیبَکَ فَلَا یُعُنَکَ أوْ یُعُنَکَ فَلَا یُغنِی عَنْکَ بُعداً لِقَومٍ قَتَلُوکَ» عمو، برایم سخت است که نتوانم برایت کاری انجام بدهم. شاید می خواهد بگوید عمو جان، یک روز جلوی چشمم بدن پدرت را تیرباران کردند و نتوانستم کاری کنم، امروز هم بدن تو زیر سم اسبان است و دوست و دشمن دارند نگاه می کنند. حسین(ع) با عزیز برادر چه مي کند؟ آیا مثل علی اکبر جوان ها را صدا مي زند؟ یک وقت دیدند خم شد، قاسم را بلند کرد، به سینه چسبانید «وضَعَ صدرَهُ علی صدره»*
*⚜️کاش نمی دید عمو پیکرت*
*⚜️تا که برد هدیه بر مادرت*
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
*⚜️پـــــــایــــــان مــطالــب امـــروز⚜️*
*⚜️حتمـــا ایــن مطلب ها را بخــوانیـــد خیــلی زیبــا هستنـــد*
*⚜️خـــادم همــه ی شمـا عزیزان؛ خانم شعبانپـــــــور*
*⚜️اجــــــرتـــون بــا حضــرت علـــی⚜️*
523.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸سادات و سیدهای بزرگوار
💚عیدی مافراموش نشه
🌸عیدی مونم فقط دعای خیر
💚شما بزرگوارن هست
🌸این سبد گل زیبا تقدیم به سادات گروه
💚امیدوارم در عید سعید غدیرخم
🌸حاجتهاتون رو از دستان مبارک
💚امیرالمومنین علی (ع) عیدی بگیرید
🌸عیدتون مبارک
برکات گریه بر شهدای کربلا
🤍⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️🤍
در یکی از جملات زیارت الهی و ملکوتی «وارث» به محضر مبارک این هفتاد و دو نفر عرضه می داریم: «ِالسَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّه ِ وَ أَحِبَّاءَه» شما هفتاد و دو نفر از اولیاء خدا بودید. یعنی همه شما به مقام با عظمت ولایت رسیده بودید. هر کدام از شما از کوچک تا بزرگ به تنهایی یک ولیّ بودید.
بعد از هزار و چند صد سال ولایت مداری آثار ولایت آنها معلوم است. آنها مربی مردم، و رشد دهنده مردم، باز کننده راه قرب خدا و راه رضوان الهی به سوی مردم بودند. یاد آنها عبادت و تسبیح است. امام صادق(ع) می فرمایند: «کسی که برای اینها غصه دار می شود، در حال غصه که نفس می کشد، نفس او تسبیح است. چشمی که بر آنها بگرید آن آب چشم که در حال گریه از چشم او بیرون می آید آن رحمت خدا است»؛ چون گریه بر آنها باعث آمرزش گناه است. باعث پاک شدن و محبوب شدن پیش پروردگار است. البته همه این آثار برای مردان و زنانی است که خودشان را در معرض این نسیم الهی و عرشی و ملکوتی قرار دهند درخت خشکیده وجود آن ها از این نسیم، سبز و میوه دار می شود. منبع منفعت و خیر می شوند.
«وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَنا» ، «مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُ» به شرطی که آدم خودش را در این وادی قرار بدهد والاّ اگر بیرون از این مرز زندگی بکند، جزو دیگران است. جزو گروه «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و گروه «والضّالین» است.
از رحم مادر تا اینجا که رسیده ایم و به خیلی از بلاها و لغزش ها و گناهان دچارمان نساخته اند، فقط و فقط از برکت بویی است که از آنها گرفته ایم.
«كم من فادح من البلاء أقلته و كم عثار وقيته و كم من مكروه دفعته و كم من ثناء جميل لست أهلا له نشرته»
این گریه بر اباعبدالله(ع) که به ما داده اند، کم است؟ این گریه که به ما دادند مال أنبیاء و پیامبر است. این گریه برای مادرش فاطمه زهرا(س) است. شما امروز همرنگ با همه أنبیاء شده اید. شما امروز نمی دانید چشمتان به کجا وصل است. نمی دانید این چشم ها شعله چشم علی(ع) و اهل بیت(ع) است.
ما احتراممان پیش خدا بخاطر حضرت سید الشهداء(ع) است. اگر می خواهید این واقعیت را صد در صد باور کنید -خدا برایتان آن روز را نیاورد- ولی یک وقت کسی بخواهد امتحان کند فقط ده روز از اباعبدالله(ع) زندگی اش را جدا کند. خدا یک لحظه اش را هم نیاورد، آن وقت ببینید وقتی رها کردید، خدا هم شما را رها می کند. و می گوید: حالا برو خودت زندگی کن.
تا حالا چقدر گناه خطرناکی که آبرویت را به باد می داد، برایت پیش آمد، فرار کردی. آن تو نبودی که فرار کردی، آنها بودند که فراریت دادند. کار تو نبود،
ادامه دارد