💠 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته):
❓#لیلة_الرغائب شب آرزوها یا رغبتها؟!
🔰 اميدواريم كه در ليلةالرغائب رغبت ما با رهبت ما هماهنگ باشد. هم از قهر و جلال خدا راهب باشيم, هم به مِهر و جمال خدا راغب باشيم؛ رغبت يعني ميل نه آرزو, ليلةالرغائب به معناي شب آرزوها نيست بلکه شب رغبتها و گرايشها و مجذوبشدنهاست لذا آن انجذاب و گرايش و ميل و شوق را ميگويند رغبت, در برابر رهبت. خداي سبحان جنّاتي دارد كه ما را به آنها ترغيب كرده و براي روح ما هم بهشتي دارد كه ما را به آن هم ترغيب كرده است.
🔰 در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «قمر» چنين آمده ﴿إنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنّاتٍ وَنَهَرٍ ٭ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ يعني مردان باتقوا بهشتي دارند همين (جَنَّاتٌ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ جنت جسم و بدن است و لذايذ مادي كه در آن نهرِ عسل جاري است نهرِ آب جاري است نهر شير جاري است نهر خمر جاري است اين انهار چهارگانه در اين بهشت هست. اما يك بهشت ديگري دارد كه آن براي روح ماست و اين را با واو عطف بيان نكرده بلکه فرمود: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ٭ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ نه «و في» ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ آن جنّت براي روح ماست براي جان ماست كه نزد خدا قرار بگيريم و اوساط اهل ايمان, رغبتشان در ليلةالرغائب به ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ است و اوحدي از اهل ايمان گذشته از اينكه ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ را طالب هستند ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ را هم مورد رغبت و ميل و گرايش و انجذاب خود قرار ميدهند.
🔰 آنگاه درباره چنين گروهي گفته ميشود: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ هم جنّت بدن است هم جنّت جان است هم لذّت روح است هم لذّت تن است كه ـ انشاءالله ـ در ليلةالرغائب به اين رغبتها بار مييابيم چه اينكه ـ خداي ناكرده ـ اگر كسي گرفتار هراس و رهبت شد او هم دو جهنم دارد جهنمي است كه جسم را ميسوزاند كه در سورهٴ مباركهٴ «نساء» مشخص شده است كه فرمود: ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾ كه اين پوست و جسم و بدن را ميسوزاند و يك عذاب معنوي است كه روح را ميسوزاند كه ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الْأَفْئِدَةِ﴾
🔰 مستحضريد كه رسوايي, بيآبرويي اينها عذاب روح است سوخت و سوز پوست و جسم, عذاب بدن است اينكه فرمود: ﴿لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ رسوايي يك عذاب دردناك دروني است آن دو بخش مربوط به رهبت است كه ما بايد راهب و هراسان و گريزان باشيم, دو بخش اوّلي كه مربوط به جسم و جان ماست كه ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ مربوط به رغبت است كه ـ انشاءالله ـ به اين سمت راغب باشيم.
🔰 بنابراين ليلةالرغائب ميتواند رغبتهاي گوناگون و مراحل فراواني را در پيش رو داشته باشد كه ـ انشاءالله ـدر اوّلين شب جمعه ماه پربركت رجب همه شما آن توفيق را داشته باشيد هم به جنّت جسماني برسيد هم به جنّت روحاني.
🔺 بیانات معظم له در جلسه درس اخلاق
امشب ز خدا خواه که با لطف و کرم
از شیعه گشاید گره و رنج و ألم
و آن یار سفر کرده به صد عز و جلال
بینیم قمر روی مهش دور حرم
امشب لیلة الرغائب شب برآورده شدن حاجات است٫همه با هم:
"اللهم عجل لولیک الفرج"
🌸🍃🌸🍃
روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم.
شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود.
شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
پسر آن متوفی، شاگر طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت:
ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!!
کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست
شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از اینکه او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود، آبروی ما را بریزد. بلکه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم...
گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده است و او شرمسار
#امام_جواد_علیه_السلام
🟢 ای محمد! سکوت کن همانگونه که آباء و اجدادت سکوت کردند...
حضرت امام جواد عليهالسلام بعد از شهادت پدرش به مسجد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد، در حالى كه در سنين كودكى بود، به طرف منبر به راه افتاد و يك پلّه بالا رفت و سپس شروع به سخنرانى نمود و فرمود:
📋 أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا أَنَا الْجَوَادُ أَنَا الْعَالِمُ بِأَنْسَابِ النَّاسِ فِی الْأَصْلَابِ
🔹من محمّد فرزند على بن موسى الرضا عليهماالسلام هستم و لقبم جواد است، من به نَسب هاى مردم وقتى در صُلب پدران خود بودند، آگاهم.
📋 أَنَا أَعْلَمُ بِسَرَائِرِکُمْ وَ ظَوَاهِرِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ صَائِرُونَ إِلَیْهِ عِلْمٌ مَنَحَنَا بِهِ مِنْ قَبْلِ خَلْقِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ فَنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ
🔸 من از امور باطنى و ظاهرى و آينده شما باخبرم، و اين دانش، اكتسابى نيست بلكه قبل از آفرينش خلائق و پديد آمدن هستى، به ما بخشيده شده و بعد از بين رفتن آسمانها و زمين نیز برای ما باقی میماند.
📋 وَ لَوْ لَا تَظَاهُرُ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ دَوْلَةُ أَهْلِ الضَّلَالِ وَ وُثُوبُ أَهْلِ الشَّکِّ لَقُلْتُ قَوْلًا تَعَجَّبَ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ
🔹و اگر غلبه اهل باطل و دولت گمراهان و به شك افتادن اهل شك نبود، هر آينه كلامى میگفتم كه اولين و آخرين به شگفت مىآمدند.
👈 سپس دست مبارك خود را بر دهان نهاد و فرمود:
📋 یَا مُحَمَّدُ اُصْمُتْ کَمَا صَمَتَ آبَاؤُکَ مِـن قَبل.
🔻ای محمد! سكوت كن همان طور كه پدرانت پيش از تو سكوت كردند.
📚مشارق أنوار الیقین، ص ۹۸
📚المناقب، ج۴ ص۳۸۷ (با اندکی تفاوت)
✍ كيستممن هفت چرخ نور را شمسالضُحايم
مظهر جود خدا شمع وجود مصطفايم
سرو باغ آرزو هاي علي مرتضايم
قلب قرآن ، ركن دين ، روح خِرد ، جان دعايم
بحر علم و كوه حلم و دست جود كبريايم
من كريم ابن كريمم من جواد ابن الرضايم
من به مُلك جان و مُلك دين و مُلك دل زعيمم
من كتاب الله را طاها و نور و حا و ميمم
من به چشم اهل معنیٰ وجه رحمان الرحيمم
من به خيل سالكان حق، صراط مستقيمم
من چراغ و چشم سلطان سَرير ارتضايم
من كريم ابن كريمم من جواد ابن الرضايم
بوي عطر جنت آيد از غبار كاظمينم
از سنين كودكي فرمانرواي عالمينم
هفت خورشيد سپهر معرفت را نور عينم
پاي تا سر مجتبي سرتا به پا جدّم حسينم
باب هادي ، نازنين فرزند مصباح الهدایم
من كريم ابن كريمم من جواد ابن الرضايم
#امام_جواد علیه السلام
توکل هوشمندانه بر خدا
امام جواد علیه السلام فرمودند: «كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللَّهُ كَافِلُه؟؛ چگونه ضایع و تلف میشود کسی که خداوند متعال عهده دار اداره امورش است؟» وقتی بدانیم که آن مهربانترین مهربانان که همه کارها با اذن او انجام می شود، ما را فراموش نکرده بلکه کفالت مارا بعهده گرفته است، خیالمان راحت می شود. کلام امام جواد علیه السلام، کلامی بسیار دل نشین و روح افزاست که دل ما را به خدا و کفیل بودنش قوی و شاد می کند.
این کلام زیبا، آدمی را به یاد آیه شریفه قرآن می اندازد که فرمود: «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَه؟؛ آیا خداوند، برای بنده اش بس نیست؟» همان خدایی که در سوره مبارکه مزمل می فرماید: «رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا؛ اوست پروردگار مشرق و مغرب که معبودی جز او نیست، پس او را وکیل و تکیه گاه خود انتخاب کن.»
اگر یک پدرِبزرگوار، مهربان، ثروتمند و قدرتمند به فرزندش بگوید من کفیل و وکیل تو هستم، آیا دیگر، غم و نگرانی برای آن فرزند باقی می ماند؟ قرآن کریم می فرماید: «و هر که بر خدا توکل کند و امور خود را به او وا گذارد، پس خدا برای او بس است.»واقعا چه کسی جز خداوند متعال ما را از نیستی، به سرای وجود و هستی آورد؟ در دل مادر، استخوان و چشم و گوش و قلب و مغز و بی نهایت نعمت به ما مرحمت فرمود و تا به حال از همه مشکلات و خطرات، نجاتمان داده است؟
اگر قبول کنیم که خدا کفیل و وکیلِ ماست، غم و غصه ها ، نگرانی ها و افسردگیها تبدیل به آرامش ، رضایت و خرسندی می شود.
زهرش همه شربت شد
قهرش همه رحمت شد
عالَم ، شکرستان شد
حتی سختی های زندگی هم که بدون دخالتِ ما به ما رسیده مانند دارویی است که مادر از سر محبت و خیرخواهی به فرزندش می دهد. ولی اگر بنده ای، به خدا و مهربانی و کفالتش، اعتماد نکند چه خواهد شد؟ امام جواد علیه السلام در این باره فرمودند: «و مَنِ انْقَطَعَ إِلَى غَيْرِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْه؛ و کسی که خود را از خدا برید و به دیگری چسبانید خداوند، او را به آن دیگری واگذارد.» و چون غیر خدا، کوچک و ضعیف و نیازمند است اگر! به کسی کمکی کند در حد ضعف و محدودیتش می تواند کمک دهد و در بسیاری از موارد به خاطر کمک کوچکش زیر منت او خوار و ذلیل می شود.
نه مشکلی برایش بزرگ است و نه زمانی برایش تنگ
خداوند کریم، نه مشکلی برایش بزرگ و سخت است و نه زمانی در پیش او تنگ و از دست رفته است؛ در موقعی که نمرود، حضرت ابراهیم علیه السلام را داخل منجنیق گذاشت و می خواست به طرف کوه آتش پرتاب کند؛ فرشتگان آسمان ها از خدا درخواست نجات ابراهيم ـ عليه السلام ـ را نمودند، همه موجودات ناليدند. جبرئيل به خدا عرض كرد: «خدايا! خليل و دوستِ تو، ابراهيم بنده تو است و در سراسر زمين كسي جز او تو را نميپرستد، دشمن بر او چيره شده و ميخواهد او را با آتش بسوزاند». خداوند به جبرئيل خطاب كرد: « ...کسی نگران است كه مانند تو، ترسِ از دست رفتن فرصت را داشته باشد، ابراهيم بنده من است، اگر خواسته باشم او را حفظ ميكنم، اگر دعا كند دعايش را مستجاب مينمايم». ابراهيم در ميان منجنيق، لحظه اي قبل از پرتاب، خدا را خواند.و چنان اعتماد و توکلی به پروردگارش داشت که حتی وقتی از منجنیق به سوی آتش پرتاب شد و جبرییل در میان زمین و آسمان نزد ابراهيم آمد و گفت: «يا اِبْراهِيمُ اَلَكَ حاجَةٌ؟» «آيا نيازی داري؟» ابراهيم گفت: «اَمّا اِلَيْكَ فَلا، به تو نيازي ندارم ولي به پروردگار جهان نياز دارم.»
و خداوند در همين لحظه که همه مردم کارِ ابراهیم را تمام شده می دانستند، گوشه ای از قدرتش را نشان داد و آتش را نه اینکه خاموش کند بلکه تبدیل به گلستان فرمود؛ دیدن این نصرت و قدرت الهی این قدر عظمت داشت که حتی نمرود در این لحظه گفت: «اگر بنا است كسي براي خود، خدايي انتخاب كند، سزاوار است كه خداي ابراهيم را انتخاب نمايد.»
توکل به خداوند، یعنی اگر همه دنیا مقابل انسان باشند و بخواهند ضرر بزنند، از راه حق بر نگردد و در همه مشکلات، فقط و فقط به خدای قدرتمند مهربان تکیه کند و بداند که خداوند نه تنها می تواند همه مشکلاتش را در کمتر از چشم بر هم زدنی برطرف کند بلکه آنها را به آسانی و خوشی تبدیل می فرماید. پس هرگز دست و دل خود را به سوی غیر خدا دراز نمی کند، در این صورت، خداوند هم نخواهد گذاشت که بنده اش ضایع و تلف شود و دنیا و آخرتش را گلستان می کند. همانگونه که در قرآن کریم وعده داده است و هیچ موقع بر خلافِ آن، عمل نمی کند.
به جان دوست که غم پرده شما ندَرَد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
سلام علیکم در بعضی از روایات از گفتوگوی زن با مرد نامحرم منع و نهی شده است؛ از جمله:
روایتی از پیامبر
ـ روایت شده است که «یکی از چیزهایی که پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) در هنگام بیعت کردن با زنان از آنان درخواست کرد، این بود که با مردان سخن نگویند؛ مگر با محارم خود».
روایتی از امام علی
ـ از امام علی (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند: «پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) از سخن گفتن با زنان نهی کرد».
روایتی دیگر
ـ از علی (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند: «به زنان سلام نکنید و...».
- روایتی از امام صادق
و از امام صادق (علیهالسلام) نیز نقل شده است که فرمودند: «لا تسلم علی المراة»؛
«بر زن سلام نکن».
سوره مبارکه احزاب آیه ۳۲-۳۳-۵۹......خداوندتوضیح داده درموردصدای زنان بانامحرم خواهران عزیزرجوع کنیدبه قرآن که آیات زیادی دراین باره هست
#قابل_استفاده_بعد_نماز
حکایت:"دکتر الهی قمشه ای"
مادر بزرگ من خدا بیامرز آدم مذهبی بود.
هر وقت دلش واسه امام رضا تنگ میشد میگفتم مادربزرگ حالا حتما لازم نیست بری مشهد از همینجا یه سلام بده. اما من واسه تفریح میرفتم شمال اون به من نمیگفت حتما لازم نیست بری شمال همینجا تفریح کن.
وقتی سفره میگرفت وقتی محرم میشد به ﻫﻴﺎت محل برنج و روغن میداد بهش میگفتم اینا همه سیرن پولشو ببر بده به چهارتا آدم محتاج اما وقتی من با دوستام مهمونی میگرفتم اون فقط میگفت مادر مراقب خودت باش.
سالها گذشت تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن سفر برن. احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه...
یکی از ﻫﻴﺎت امام حسین لذت میبره یکی از مهمونی رفتن. یکی تو سفر مکه اقناع میشه یکی تو سفر تایلند.
اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن.
سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم
چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن.
♦️لطفا به دلخوشی دیگران گير ندهيم !
زیرا؛
مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۚ
بعضی از شما، خواهان دنیا بودند؛ و بعضی خواهان آخرت.
بخاطر اینکه هر کس اعتقادات متفاوتی دارد، مسلما انتخاب و دلخوشی های متفاوتی خواهند داشت.
#قابل_استفاده_بعد_نماز
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ برنج راﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ
ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ برنج ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ و
ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ
ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ برنج ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ،
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...
♦️ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ..
ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ در امروز زندگی کنیم.
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ؛
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ
ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛
همین امروز هاست که زندگی را تشکیل میدهد.
امروز هر چیزی داریم باید از آن استفاده کنیم.
⬅️مثلا: امروز میتوانیم بخاطر خوشحال کردن خانواده، انها را به رستوران یا.... ببریم. ولی بخاطر درامد کم داشتن، آنها را به آینده، و روز پولدار شدن حواله نکنیم.
شاید زمان پولدار شدن، بخاطر بیماری نتوانیم چیزی بخوریم، یا بخاطر بی حوصلگی و مشغله ی زیاد، نتوانیم به تفریح و مسافرت برویم...
#شرح_ولادت
#امام_جواد_علیه_السلام
47 سال از عمر شریف امام رضا علیه السلام می گذشت، ولی هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. این موضوع برای شیعیان و دوستداران اهل بیت نگران کننده بود؛ زیرا همگان می دانستند که براساس روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همین دلیل مشتاقانه در انتظار بودند تا خدای متعال پسری به ایشان عنایت بفرماید.
گاهی بعضی از دوستان، از حضرت پرسش هایی در مورد امام بعدی می کردند. امام رضا علیه السلام آنان را دلداری می داد و می فرمود: «خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود».
حساسیت مسئله جانشینی امام رضا علیهالسلام زمانی بیشتر شد كه فرقه واقفیه كه بنا به دلایل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا علیهالسلام ، قائل به غیبت امام كاظم علیهالسلام شده بودند، و در تبلیغات خویش نداشتن فرزند پسر از سوی امام رضا علیهالسلام را دلیل بر ادعای خود میدانستند.
سرانجام روزهای انتظار به پایان رسید، گلشن رضوی به بوی خوش گل محمدی معطر شد و امام جواد علیه السلام در دهم رجب سال 195 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
روزى كه پدر بزرگوار امام جواد ـ عليه السلام ـ درگذشت، او حدود هشت سال داشت و در سن بيست و پنج سالگى به شهادت رسيد
تولد امام جواد علیهالسلام
همه مورخين محل ولادت امام جواد عليه السلام را مدينه طيبه ميدانند ــ در سال 195 هجري قمري؛
برخی تولد حضرت را در شب جمعه و برخی روز جمعه ذكر كردهاند.
مادر امام جواد از اهل بیت ماریة قبطیه مادر ابراهیم فرزند حضرت رسول خدا(ص) و بهترین زنان زمان خودش بود.
حضرت رسول اکرم (ص) اشاره به این بانو و فرزندش فرمودند:
پدرم به قربان پسر بهترین زنان که پاکیزه است .
حكیمه خاتون دختر امام موسی كاظم علیهالسلام روایت میكند كه:
روزی برادرم حضرت رضا علیهالسلام مرا طلبید و فرمود: ای حكیمه امشب فرزند مبارك خیزران متولد میشود و باید تو در وقت تولد او حاضر باشی.
من در خدمت آن حضرت ماندم، تا اینکه خورشید امامت با به دنیا آمدنش حجره را نورانی كرد.
امام رضا علیهالسلام به حجره آمد نوزاد رو در آغوش گرفت، کامش رو با ترت جدش حسين عليه السلام برداشت، تو دهان نازنينش آب زمزم ، آب فرات ريخت، قطراتي از آب ريخت و در گهواره گذاشت.
چون روز سوم ولادت فرا رسید، امام جواد علیهالسلام دیده حقیقتبین خویش را به آسمان گشود و به سوی راست و چپ نظر كرد و به زبان فصیح ندا داد: "اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله ."
حکیمه می گوید هراسان برخاستم و نزد امام رضا عليه السلام رفتم و به آن حضرت گفتم:« من از اين کودک چيز شگفتآوري شنيدم.» امام فرمود: « چه چيز شگفتآوري از او شنيدي؟» و من آنچه را شنيده بودم بازگو کردم. امام فرمود:« اي حکيمه، آنچه از شگفتيهاي او خواهيد ديد، از آنچه شنيدي بيشتر است.»
ولادت امام جواد علیهالسلام تمامى شایعات مربوط به امام رضا علیهالسلام را پایان بخشید و دلهره و اضطراب را از میان شیعیان زدود. بدین جهت، امام رضا علیه السلام فرمود: این مولودى است كه براى شیعیان ما «در این زمان» با بركتتر از او زاده نشده است.
*اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
باسلام وادب خدمت باسعادت عزیزان وتوفیق شناخت ودرس گرفتن زمامداران ودولتمردان از شیوه مدیریت امام علی علیه السلام
*مدیریت عالمانه وراهبردی امام علی (ع) در فقر زدایی ازجامعه*
*برابری ودادگری ورعایت حقوق انسانی*
نام اميرمؤمنان على (ع) و ياد حكومت كوتاه آن حضرت،
چنان با آزادى و برابرى و دادگرى و حقوق انسانى عجين شده است كه نمىتوان آزادى را تصور نمود و رفتار آزادىخواهانهى امام على (ع) را تصور ننمود؛ نمىتوان از برابرى سخن گفت و تلاش امام در تحقق برابرى انسانها را ياد نكرد؛ نمىتوان به دادگرى اهتمام ورزيد و الگوى تمام عيار دادگرى در حكومت على (ع) را پيش روى نديد؛ نمىتوان به حقوق انسانى پرداخت و والاترين جلوهى حقوق انسانى را در حكومت امام على (ع) بر قلّهى انسانيت ناديده گرفت.
*برنامه ریزی عدالت محور*
حکومت امیرمؤمنان علی (ع) حکومتی کوتاه به مدت چهار سال و نه ماه بود و هر چند كه امکان نشد حضرت آنچه را مىخواست در جامعهى خويش تحقق بخشد،
ولی درهمین مدت کوتاه با وجود موانع و مشکلات بسیار،
بر اساس برنامه ای عدالت محور، به معنای واقعی آن، به
موفقیت هایی دست یافت که مایه شگفتی است.
*آزادی درتمام وجوه واخلاق به تمامدمعنا*
عدالت در آموزه ها و عملکرد امام علی (ع) ملازماتی دارد که عبارتند از: آزادی، اخلاق، حقوق و قانون.
آزادی در تمام وجوه آن، اخلاق به تمام معنا، پاسداشت حقوق درباره همه کس و همه چیز،
و قانون برای همگان. دشمنان وی تا توانسته اند حقایق زندگی و راه و رسم سراسر عدالت و رحمت امام علی (ع) را دگرگون جلوه داده و در کتابها وارد کرده و بر سر زبانها جاری نموده اند.
گروهی نیز از سر نادانی یا به منظور توجیه ناکارآمدی ها، ستمها و تباه گری های عیان شده و عیان نشده خویش درحکومت،
تلاش کرده اند تا حسن تدبیر و زیبایی های رفتار وی و عملکرد موفق او در اداره حکومت در شرایط بسیار دشوار آن دوران را نادیده بگیرند یا تحریف نمایند و وارونه نشان دهند.
*مدیریت ناکارآمد*
*کلید فقروناداری*
از دید امیرمؤمنان علی (ع)
«بی تدبيری و مدیریت ناکارآمد و نادرست كليد فقر و نادارى است.» وزمینه ایی است برای فساداجتماعی وازهم کسستگی نظام خانود وجامعه افسرده وبیمار
*مدیریت کارآمدامام علی*
آن چه امام علی (ع) در مدیریت کارآمد خویش بدان عمل کرده و نیز آن را آموزش داده این است که هر کس توانایی کار کردن دارد و کار می کند و یا بازنشسته شده و کار نمی کند و نیز همه نیازمندان، مستمندان، بیماران، زمین گیران،
ازپا افتادگان، در راه ماندگان، بی سرپرستان، بد سرپستان و مانند آنان باید به تمامی و فراخی و با حفظ کرامت انسانی،
از هر نظر تأمین باشند چنان که در عهد نامه مالک اشتر
و دیگر آموزه های خویش بر آن تصریح نموده و سخت تأکید کرده است؛
آن هم بر مبنای عدالتی که همه کس و همه چیز را در جای خود قرار می دهد و هر دارای حقی را به حقش می رساند.
*عدالت هدف اساسی حکومت*
اميرمومنان على (ع) عدالت را هدف اساسى حكومت مىديد، و والاترين ارزش را در جامعه برپايى عدالت مىدانست، و هر برنامهاى را با جهتگيرى عدالتخواهانه مىخواست. امام (ع) عدالت اجتماعى و عدالت اقتصادى را برتر از هر خدمت اجتماعى و دستگيرى اقتصادى مىدانست
و معتقد بود كه خدمات اجتماعى و دستگيرىهاى اقتصادى ناشى از وجود ستم اجتماعى و ظلم اقتصادى است و اگر عدالت همه جانبه برپا شود،
نيازى بدين امور نيست و چنين خدماتى بايد در جهت تحقّق عدالت فراگير صورت يابد و هدف بودن عدالت در حكومت به فراموشى سپرده نگردد و به خدمات اجتماعى و دستگيري هاى اقتصادى بسنده نشود.
*عدالت برتراست يا بخشش*
شخصى نزد امام على (ع) آمد و از آن حضرت پرسيد: «كداميك برتر است،
عدالت يا بخشش؟»
امام (ع) ديدگاه دادگرانه و عدالتخواهانه خود را چنين بيان داشت :
«عدالت كارها را در جاى خود قرار مىدهد، و بخشش آنها را از مسيرشان خارج مىسازد. عدالت تدبير كنندهاى است به سود همگان،
و بخشش به سود خاصگان.
بنابراين عدالت شريفتر و برتر است.»
*مدیریت عدالت محور*
هر نوع نابسامانى نشانى از بىعدالتى است
و اگر عدالت هدف حكومت قرار گيرد و لوازم تحقّق آن فراهم آيد،
جامعه و امور سامان مىيابد
و همگان لباس عافيت و سلامت و كرامت به تن مىنمايند.
به واقع در مدیریتی عدالت محور،
کارآمد و به دور از ستم و تباهگری این امر در مدتی نه چندان دراز شدنی است که امیرمؤمنان علی (ع) در بدترین شرایط حکمرانی کرد و آن را تا حد ممکن محقق نمود؛
نهج البلاغه، نامه ۶۲
نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷ غررالحکم، ج ۴،ص ۱۳۲
نهج البلاغه، نامه ۵۳
سرنوشت سر مبارک سیدالشهداء(علیهالسلام) چه شد و آن سر حضرت در کجا مدفون است؟
🔰اینکه سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل میکنیم.
1.#نجف اشرف
برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده فرمودهاند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است.
2.#مدینه
یزید ـ لعنة الله علیه ـ سر مبارک امام را برای حاکم مدینه ـ عمرو بن سعید بن ابی العاص ـ فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود.(این روایت ضعیف است زیرا قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها)معلوم نیست در کجا قرار دارد)
3.#دمشق
در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفتهی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفتهی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است.
4.#بینشامومصر
گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقهمندان است.
5.#کربلا
امام سجاد (علیهالسلام)سر مطهر را به کربلا آورده اند و به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند.
📚کتب تاریخی معتبر شیعیان و اهل سنت.
زنی که فرزندان خود را در تنور میسوزاند🔥
در زمان حضرت صادق علیه السلام زن زانیه ای بود که هر وقتی بچه ای از طریق نامشروع می زائید به تنور می انداخت. و آنها را می سوزاند، تا این که اجلش رسید و مرد.اقربا و خویشان او زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و به خاکش سپردند، ولی یک وقت متوجّه شدند زمین جنازه این زن بد کاره را قبول نمی کند و به بیرون انداخت، آن عده که در جریان دفن این زن بد کاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد جنازه را در جای دیگری دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد.
مادرش متعجب شد آمد محضر مقدّس آقا امام صادق علیه السلام و گفت:
ای فرزند پیامبر به فریادم برس،و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک و ملتجی به حضرت گردید، وجود مقدّس آقا امام صادق علیه السلام وقتی جریان را از زبان مادرش شنید متوجّه شد کار آن زن زنا و سوزاندن بچه های حرام زاده بود، فرمود:هیچ مخلوقی حقّ ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط به دست خالق است.مادر آن زن بد کاره به امام عرض کرد: حالا چه کنم. حضرت فرمود: مقداری از تربت جدّم سیدالشهداء ابی عبداللّه الحسین علیه السلام را همراه جنازه اش در قبر بگذارید زیرا تربت جدّم حسین علیه السلام مشکل گشای همه امور است مادر زن زانیه مقداری تربت کربلا تهیه نمود و همراه جنازه گذاشت، و دیگر تکرار نشد.
📚 كشكول النور ج 2 ص 18