گفتم: چرا منتظَر نامیده شده است؟
فرمود: چون غیبتی خواهد داشت که روزهایش زیاد و مدتش طولانی خواهد شد، لذا افراد مخلص منتظر ظهور اویند؛ امّا تردید کنندگان آن را انکار کرده و منکران نیز استهزاء میکنند. بسیاری از افراد برای آن وقت گذاری میکنند و کسانی هم که عجله کنند هلاک خواهند شد؛ امّا مسلمانان واقعی نجات خواهند یافت».(٣)
شعیب بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسیده است که آیا شما صاحب این امر هستید؟ آن جناب فرمودند: خیر.
سؤال میکند: پس فرزند شماست؟ میفرماید: خیر.
عرض میکند: پس چه کسی است؟
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«آن کسی که زمین را از عدل پر میکند؛ همان طور که از جور و ستم پر شده باشد، او هنگامی خواهد آمد که کسی از امامان معصوم علیهم السلام نیست، همان طور که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز پس از مدتها که پیامبری نبود، مبعوث شد».(٤)،(٥)
ایستادن هنگام شنیدن صفت قائم برای امام زمان (عج) نیز، به معنای احترام به حضرت (عج) و آماده بودن برای قیام امام زمان(عج) است و دست بر سرگذاشتن یعنی تسلیم امر و فرمان امام زمان بودن است.
از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» لازم است برخیزیم؟ فرمود: برای آن حضرت غیبت طولانی است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کسی که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز می کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.(٦)
چنانچه امام رضا علیه السلام هنگام استماع قصیده دعبل وقتی به أین بیت رسید:
خروج امام لامحالة خارج
یقوم علی اسم اللّه والبرکات
ظهور امام (عج) قطعی است که ظهورش با نام خداوند و همراه با خیر و برکات است.
دست بر سر نهادند و به عنوان احترام برخاستند و از خداوند متعال فرج حضرت ولی عصر (عج) را در خواست نمودند.(٧)
منابع:
١- علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۶۰ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۸ / بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۲۱.
٢-غیبت طوسی ص ۴۷۳ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰.
٣-کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۸ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰ و ۱۵۷.
٤- کافی، ج ۱، ص ۳۴۱ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۹ / غیبت نعمانی، ص ۱۸۶.
٥- نشانه هایی از مهدی (عج)،سعید احمدی،فصل ششم
٦- منتخب الأثر ،لطف اله صافی گلپایگانی،ص٦٤٠
٧-الغدیر،علامه امینی ،ج ٢ص٣٦١
راز نامگذاری امام زمان(عج) به قائم چیست؟ آیت الله جوادی آملی در کتاب « امام مهدی موجود موعود» به این سوال با شیوایی و زیبایی کلام خود پاسخ گفته اند که در ادامه علت این نامگذاری را با قلم ایشان می خوانید.
وجود مبارک حجة بن الحسن(عج) دارای القاب و اسامی متعددی است که هریک وجه خاصی از آن ذات کریم را بیان میدارد. از القاب مشهور حضرتش میتوان به «قائم» اشارهای ویژه داشت، زیرا این نام مبارک در روایاتی آمده است که گویای سرّ لطیفی است. برای تسمیه آن پیشوای منتظر به قائم وجوه متعددی ذکر گردیده که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. از حضرت باقر(علیهالسلام) پرسیدند: مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آری. گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟ فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(علیهالسلام) به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجهزنان گفتند: ای اله و ای سید ما! آیا نمینگری که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه میکنند؟ خداوند به آنان چنین وحی کرد: ای فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتماً از آنها انتقام خواهم گرفت، هرچند مدتها بگذرد؛ آنگاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(علیهالسلام) را به فرشتگان نمایاند؛ در میان آنان یکی ایستاده بود و نماز میخواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود: با این شخص ایستاده (قائم) از آنها انتقام میگیرم: عن أبی حمزة ثابت بن دینار الثمالی قال: سألت أباجعفر محمد بن علی الباقر(علیهالسلام) یا ابن رسول الله... فلستم کلّکم قائمین بالحق؟ قال: بلی، قلت: فلِمَ سمّی القائم قائماً؟ قال: لمّا قُتل جدّی الحسین(علیهالسلام) ضجت علیه الملائکة إلی الله تعالی بالبکاء و النحیب و قالوا: إلهنا و سیّدنا! أتغفل عمّن قتل صفوتک و ابن صفوتک و خیرتک من خلقک؟ فأوحی الله (عزّوجل) إلیهم: قروا ملائکتی. فوعزتی و جلالی! لأنتقمنَّ منهم ولو بعد حین؛ ثم کشف الله (عزّوجلّ) عن الأئمّة من ولد الحسین(علیهالسلام) للملائکة، فسرّت الملائکة بذلک؛ فإذا أحدهم قائم یصلّی فقال الله (عزّوجلّ): بذلک القائم انتقم منهم.[
2. بر اثر غیبت طولانی، یاد آن وجود مبارک از خاطره بسیاری از افراد محو و فراموش میشود و آنگاه حضرتش پس از این فراموشی ناگوار قیام میکند: عن الصقر بن دلف قال سمعت أبا جعفر محمد بن علی الرضا(علیهالسلام) قلت له یابن رسول الله ولِمَ سُمّی القائم؟ قال(علیهالسلام): لأنّه یقوم بعد موت ذکره و ارتداد أکثر القائلین بإمامته.[2]
3 . او را از آن جهت قائم نامیدند که قیام به حق او در میان قیام ائمه دیگر که همگی قائم به حق بودند از ویژگی خاصی برخوردار است: سُمّی بالقائم لقیامه بالحق.[3]
در ویژگی قیام آن حضرت روایاتی هست از جمله حضرت عبدالعظیم حسنی(علیهالسلام) میگوید که به امام جواد(علیهالسلام) عرض کردم که آرزو میکنم قائم آل محمد شما باشید و عدل و داد را در زمین بگسترانید. امام جواد(علیهالسلام) فرمود که همه ما قائم به امر خدا و هدایت کننده به دین او هستیم؛ امّا آن قائم که خداوند با او زمین را از اهل کفر و عناد در برابر حق پاک میکند و از عدل و داد پر میسازد، من نیستم؛ او همان است که ولادتش از مردم مخفی و شخصش غائب میگردد... هم نام و هم کنیه رسول خداست...: إنی لأرجو أن تکون القائم من أهل بیت محمد الذی یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما مُلئت جوراً و ظلماً. فقال (علیهالسلام): یا أبا القاسم! ما منّا إلاّ و هو قائم بأمر الله (عزّوجل) و هاد إلی دین الله؛ و لکن القائم الذی یطهّر الله(عزّوجلّ) به الأرض من أهل الکفر و الجحود و یملأها عدلاً و قسطاً هو الذی تخفی علی الناس ولادته و یغیب عنهم شخصه و یحرم علیهم تسمیته و هو سَمِیّ رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم و کنیّه و هو الذی تطوی له الأرض و یذلّ له کل صعب یجتمع إلیه من أصحابه عدة أهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً من أقاصی الأرض و ذلک قول الله (عزّوجلّ):﴿اَینَ ما تَکُونُوا یَأت بکُمُ اللهُ جَمیعًا إنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شیءٍ قَدیر﴾.[4] فإذا اجتمعت له هذه العدة من أهل الإخلاص، أظهر الله أمره فإذا کمل له العقد و هو عشرة آلاف رجل خرج بإذن الله (عزّوجلّ) فلایزال یقتل أعداء الله حتی یرضی الله (عزّوجلّ). قال عبدالعظیم: قلت له: یا سیدی! و کیف یعلم أن الله(عزّوجلّ) قد رضی؟ قال: یلقی فی قلبه الرحمة.[5]
نیز حضرت عبدالعظیم میگوید: تصمیم داشتم این مطلب را از حضرت جواد الائمه بپرسم که ایشان فرمود: قائم ما مهدی است که حتماً در غیبت به سر خواهد برد و باید منتظر ظهور آن حضرت بود و پس از ظهور باید از وی اطاعت کرد: ... فابتدأنی فقال لی: یا أبا القاسم! إنّ القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی.[6]
این لقب، تنها به امام عصر(عج) تعلق دارد، گرچه قبلاً گفته شد که قیام به قسط از شرایط عمومی امامت معصومان است: فلعمری ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب؛ القائم بالقسط[7]؛ انّما هم الأئمّة(علیهمالسلام) القوامون بدین الله[8]؛ امّا لقب پرافتخار «قائم» از القاب اختصاصی حضرت بقیة الله است: لیعدن أحدکم لخروج القائم[9]؛ ینادی مناد من السماء باسم القائم(عج) فیسمع ما بین المشرق و المغرب... و هو صوت جبرئیل الروح الأمین[10] و تنها آن حضرت به عنوان «قائم آلمحمد» شناخته میشود: ان أدرکت القائم من آل محمد نصرته[11]؛ و منّا المصطفی و المرتضی و منّا یکون المهدی قائم هذه الاُمة[12]، به گونهای که به شیوهای پسندیده مرسوم گردیده است که هنگام ذکر این نام شریف شنوندگان به احترام آن حضرت و به یاد او قیام میکنند.
ـ علل الشرایع، ج 1، ص 192 ـ 191؛ بحار الانوار، ج45، ص221 و ج51، ص29 ـ 28.
[2] ـ کمال الدین، ج 2، ص 50؛ بحار الانوار، ج51، ص30.
[3] ـ الارشاد، ج 2، ص 50 ـ 49؛ بحار الانوار، ج51، ص 283.
[4] ـ سوره بقره، آیه 148.
[5] ـ کمال الدین، ج 2، ص 50 ـ 49؛ بحار الانوار، ج52، ص283.
[6] ـ کمال الدین، ج 2، ص 49.
[7] ـ الارشاد ، ج 2، ص 39.
4.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️مراقب حرف زدنمان باشیم ...
اگر حرف زدن بلد نیستیم
هنر حرف نزدن رو یاد بگیریم...!
🌷بزرگوار
آقاجانمان،امام رضا علیه السلام میفرمایند: سکوت دری از درهای حکمت است...
#داستان_اخلاقی
✍مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
💠پیامبر (ص) فرمود: #دروغ را ترک کن.
مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم. (1)
در چنین موقعیتی حساس است که بینش دینی ما دستور میدهد دروغ شوخی و جدی، هر دو باید ترک شود. و دروغهای کوچک نیز همچنین.(2)
📚1-میزان الحکمه، جلد 8، صفحه 344
📚2-مضمون روایت، جلد 8، صفحه 345
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
✅ أقرب العباد إلی الله تعالی أقولهم للحق و إن کان علیه و أعملهم به و إن کان فیه کرهه.
⬅️ نزديكترين بندگان به خداوند متعال، حقگوترين آنهاست، هر چند به زيانش باشد و عملكنندهترين آنهاست به حق، هر چند برخلاف ميلش باشد.
📚 غررالحکم (تمیمی آمدی): ج۱، ص۲۰۸
✳️ امیرالمومنین میفرمایند: بزرگترین پاداش، پاداش انصاف است (غررالحکم:ج۱، ص۲۱۹)
و رسول خدا میفرمایند: بزرگترین پاداش برای سختترین اعمال است (بحار الانوار: ج۶۷، ص۲۳۸)
این دو حدیث شریف، مؤيد شدت سختی منصف بودن است!
🔷 بیانات 👈 بسیار تأملبرانگیز و خواندنیِ 👉 مرحوم آیت الله حائری شیرازی (ره) در باب انصاف:
⬅️ شرط اینکه انسان منصف باشد، این است که اول از خودش بیرون آید و از خودش آزاد شود.
از خود بیرون آمدن این است که انسان همانطوری که دیگران را میبیند بتواند خود را ببیند.
این کار بسیار دشواری است؛
...قطبنما را اگر روی زمین یا تختهای بگذارید، روی جهت اصلی خودش قرار میگیرد و راه را به شما نشان میدهد؛
اما اگر آهنی به آن نزدیک شود دیگر نمیتواند راهنما باشد و منحرف میشود.
برای ترازوی انسان و عقربهی انصاف او، تعلقات نفسانی مثل آهن است. عقربهی انصافِ انسان وقتی تحت تأثیر تعلقات نفسانی باشد روی خط طبیعی نمیایستد، مگر آنکه تعلقات نفسانی را از خود دور کند.
ترازو زمانی میتواند وزن صحیح را نشان دهد که شاهین دو کفه، بیطرف و در نصف فاصله قرار گرفته باشد؛
همانطور که قاضی باید در نصف فاصله طرفین دعوا بایستد.
اگر کسی شاهین ترازو را در ده سانتیمتری یک کفه و یک متری کفه دیگر قرار دهد، طبیعتاً وزنهی یک کیلوگرمی در این کفه با ده کیلوگرم در کفهی دیگر هم تراز میشود؛ چرا که بازوی ترازو ده برابر شده و وزن را ده برابر نشان میدهد،
کسانی که در قضاوت خود با دیگران در میانه نیستند اگر به کسی یک کیلو احسان کنند، آن را در کفهای که بازوی آن طولانی است میگذارند و آن را ده کیلو میبینند
و اگر به کسی خسارتی وارد کردند آن را در کفه کوتاه بازو قرار میدهند و یکدهم آنچه هست میبینند.
...وقتی که میخواهد خدمات مردم به خودش را اندازه بگیرد، آن خدمات را بر آن کفهای که بازویش کوتاه است میگذارد و در عوض خدمات خودش را در آن کفهای که بازویش بلند است قرار میدهد، از این رو خدمت خودش را ده برابر میبیند و ده خدمت دیگران را در حد یک خدمت خودش نمیبیند.
وقتی که رابطهاش با خدا را نیز با آن ترازو اندازهگیری کند، اگر کمی در راه خدا بر او فشار وارد شود آن را میگذارد در آن کفهی بازوی بلند و آن را صد برابر میبیند و این همه نعمت و لطفی را که خدا به او کرده است میگذارد در آن کفه بازوی کوتاه و آنها را یک صدم میبیند.
در این حالت او خودش را طلبکار هم میبیند، از همین روست که وقتی بعضیها با هم قهر میکنند، دیگر آشتیکنان صورت نمیگیرد.
دو طرفی که میخواهند با هم آشتی کنند اول باید ترازوهایشان را اصلاح کنند و حسابهایشان را با ترازوهای صحیح بکشند در آن صورت بین آنها اصلاح میشود. 1⃣
🔹 ریشهی سوءظن و اعتراض انسان به خداوند:
⬅️ وقتی انسان نسبت به خدا تخلّف میکند آثار آن خلاف در زندگیاش ظاهر میشود به جای آنکه خودش را محکوم کند که متخلف بوده است، از خدا گله میکند که چرا با من این طور کردی؟
یعنی گله انسان از خدا، به تخلّفش از او بر میگردد!
اعتراض انسان به خدا بر میگردد به انحرافی که از او کرده است؛ یعنی عیب و نقص خودش را به او نسبت میدهد و بعد شاکی میشود.
در واقع انسان با شکایت از خدا، دو کار میکند، یک سوء رفتار با خدا دارد و یک حُسنظن و تعلق به خودش دارد.
این دو وقتی در هم ضرب شد نتیجهاش اعتراض به خدا میشود؛
یعنی اعتراض به خدا حاصل جمع دو قضیه است یکی سوء رفتار بنده با حق
و دیگری حُسنظن انسان و تعلق انسان به خودش.
من وقتی به خودم تعلّق دارم اجازه نمیدهم ایرادی به خودم وارد شود. خودم را همیشه مبرا و مُنزّه میدانم، ایرادی هست ولی من هم مُنزّه هستم.
نتیجه چه میشود؟
در رابطه من و خدا بیتناسبیهایی مشاهده میشود که نتیجه سوء عمل من است و از طرفی هم من خودم را مبرا و مُنزّه میدانم، پس بر اثر حسنظن به خودم، به خدا سوءظن پیدا میکنم؛
یعنی نتیجه غرور و کبر و خوشبینی انسان به خودش به اضافه گناهانی که مرتکب شده است، بدبینی انسان به خدا میشود. 2⃣
📚 منابع:
1⃣ تمثیلات اخلاقی، تربیتی (محی الدین حائری شیرازی - دفتر نشر معارف): ج۱، ص۱۹تا۲۱
2⃣ تعلّق (محی الدین حائری شیرازی - دفتر نشر معارف): ص۲۵و۲۶
#احکام_غیبت
#حلالیت_گرفتن
#خجالت_کشیدن
🤔 اگر بخواهیم از فردی كه غیبتش را كردیم حلالیت بگیریم، ولی خجالت 😓 بكشیم چه كار كنیم؟
✍️ آیات عظام: امام، تبریزی، صافی، فاضل و سیستانی: حلالیت طلبیدن لازم نیست ولی باید توبه و استغفار كنید.
✍️ آیات عظام: خامنهای، مكارم، نوری، بهجت و وحید: خجالت عذر نیست و باید رضایت او را به دست آورید البته لازم نیست بگوید پشت سر شما غیبت كردم بلكه مىتوانید به صورت كلى حلالیت بطلبید و اگر امكان جلب رضایت ندارد، براى آنها استغفار كنید.
#شنیدن_غیبت
🤔 اگر ما فقط شنونده غیبت باشیم و به شنیدن آن به هیچ وجه راضی نباشیم، آیا از فردی كه غیبتش شده، باید حلالیت بگیریم؟
🔹 آیات عظام: امام، تبریزی، مکارم، صافی، فاضل و سیستانی: حلالیت طلبیدن لازم نیست ولی باید توبه و استغفار كنید.
🔸 آیات عظام: خامنهای، نوری، بهجت و وحید: باید توبه و استغفار كنید و اگر امكان دارد و باعث پیامدهای بدی مانند ایجاد اختلاف، ناراحتی و تیرگی روابط نمیشود باید از غیبت شونده حلالیت بطلبید.
#ناراحت_شدن
🤔 گاهی اوقات که پیش فرد غیبت شده میرویم و حلالیت میطلبیم، در ظاهر قبول میكند ولی از آثار چهره 😡 و رفتارش معلوم است كه ناراحت و دلگیر است، در این صورت چه کنیم؟
✍️ به طور طبیعی انسان دوست ندارد غیبتش را بکنند و دیگران عیب و نقصش را بفهمند. ولی با حلال كردن دیگر چیزی به عهده شما نیست.
👌 اگر حلالیت طلبیدن سبب اختلاف و کدورت میشود، لازم نیست اینكار را انجام دهید و فقط توبه و استغفار نماید.
📚 امام، مكاسب محرمه، ج1 ص 476 و استفتائات ج3 ص587 س 58 و59؛ خامنهای، رساله آموزشی ج 2 درس19؛ سیستانی رساله ج 2 غیب؛ صافی رساله م 2826؛ مكارم، احكام ویژه م 11و جامع المسائل، نوری استفتائات ج 2 س530؛ وحید رساله م 2078؛
#نهی_از_منکر
🤔 هنگام شنیدن غیبت چگونه باید نهی از منکر کرد؟ آیا حتما باید تذکر لسانی داد؟
✍️ هدف از امر به معروف و نهى از منكر جلوگیرى از گناه است، و انجام اینكار با وسایل صحیح اشكال ندارد مانند اینکه حواس افرادى كه در حال غیبت کردن هستند را به جاى دیگر مشغول كنید:
📺 مثلًا تلویزیون را روشن كنید تا غیبت نكند.
🌱بحث را عوض كرده و درباره موضوع دیگری صحبت كنید مثلا درباره آشپزی 🥘 و سفرهآرایی، تزیین غذا🥗 ، خانهداری، همسرداری، فرزنداری، شيوه تربيت فرزندان، و
👌 سوال پرسیدن در مورد چیزهای كه مورد علاقه آنها است مانند: خاطرات کودکی📕، مهارتها و امور شغلی، نوع لباس👕، و ...
#فرق_نقد_با_غیبت
🤔 حد غیبت در مورد مسایل سیاسی تا كجاست؟ فرق بین غیبت و نقد و ارزیابى چیست؟
✍️ غیبت آن است كه پشت سر مسلمانی عیب پوشیده او گفته شود
ولی نقد و انتقاد یعنی بررسی عملكرد.
🌱 غیبت غالبا به خود فرد و مسایل زندگى شخصى برمیگردد اما انتقاد به فعل فرد و مسایل كاری برمیگردد،
🌱انتقاد غالباً با پیشنهاد همراه است بر خلاف غیبت.
🌱 انتقاد را میتوان جلوی روی فرد گفت اما غیبت را اغلب نمیتوان گفت.
🌱غیبت شخصیت فرد را در نزد شنونده پائین میآورد ولی انتقاد فعل شخص را بررسی میكند،
🌱انتقاد باعث پیشرفت و غیبت باعث سقوط میشود.
🔹 در کل انتقاد از #عملکرد_نادرستی که به صورت #علنی انجام شده است اشكال ندارد؛ ولی باید از بیان و نشر شایعهی که منبع خبری معتبری ندارد اجتناب شود.
👌 نقد و انتقاد نباید به گونه ای باشد که موجب #تحقیر یا #اهانت به اشخاص یا #تضعیف نهادهای #نظام_جمهوری_اسلامی شود.
📚 خامنهای رساله آموزشی ج 2 درس 22 و سایت احكام ویژه انتخابات؛ مکارم جامع المسائل احکام انتخابات و احکام خبرنگار و استفتاءات ج1 س 1730، 557 و ج3 س 1635؛ صافی 300 پرسش ج2 س 274؛ بهجت استفتاءات ج 4، س6467 و 6468؛ فاضل، استفتاءات ج1، س 980 و 981؛ شبیری استفتائات س 2248؛ مصباح المنیر ج2 ص 620؛ جمهرة اللغة ج2 ص 677؛ تاج العروس ج5 ص 282
❄آنان که خریدار کفر شدند به عوض ایمان، هرگز زیانی به خدا نمیرسانند، و آنان را عذابی دردناک است.
🔹️معانی کلمات آیه
«إشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ»: مراد این است که کفر را به جای ایمان برمیگزینند.
🔹️تفسیر نور (محسن قرائتی)
«177» إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
قطعاً كسانى كه ايمان را با كفر معامله كردند، هرگز به خداوند ضررى نمىرسانند و براى آنان عذاب دردناكى است.
جلد 1 - صفحه 657
🔹️نکته ها
در قرآن مسألهى خريد و فروش و سود و زيان سرمايه عمر، بارها تكرار شده است. قرآن، دنيا را بازار مىداند و مردم را فروشنده و عقايد و اعمال انسان را در طول عمر، كالاى اين بازار. در اين بازار، فروش اجبارى است ولى انتخاب مشترى با انسان است. يعنى ما نمىتوانيم آنچه را داريم، از قدرت و عمل و عقيده رها بگذاريم، ولى مىتوانيم مسير عقايد و كردار را سودبخش يا زيان آور قرار دهيم.
در قرآن از عدّهاى ستايش شده كه جان خود را با خدا معامله مىكنند و در عوض بهشت و رضوان مىگيرند و از عدّهاى انتقاد شده كه بخاطر انحراف و انتخاب سوء يا سودى نمىبرند؛ «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» «1» و يا دچار خسارت مىشوند؛ «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» و در بعضى آيات همچون آيهى فوق، كسانى كه ايمان خود را با كفر معامله مىكنند، تحقير مىشوند و در مقابل به مؤمنان دلدارى داده مىشود كه ارتداد آن افراد، به خدا و راه خدا هيچ ضررى نمىزند.
🔹️پیام ها
1- سرمايه اصلى انسان، ايمان ويا زمينههاى فطرى ايمان است. «اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ»
2- در يك انقلاب عقيدتى و فرهنگى، از ريزشهاى جزئى نگران مباشيد.
«اشْتَرَوُا الْكُفْرَ ... لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ»
⁉️ملک الموت چگونه جان ها را میگیرد؟⁉️
🔰 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : در شب معراج که مرا به آسمانها بردند همه فرشتگان با روی گشاده و بشاشت به روی من خندیدند، فرشتهای با هیبت را دیدم که بر کرسی نشسته، لوحی در دست گرفته در آن نگاه میکند؛ بر او سلام کردم جواب داد ولی بر من تبسم نکرد و چشمش را بر لوح افکنده بود گفتم یا جبرئیل این فرشته کیست که هیچ بشاشتی نکرد؟!
🟡گفت این ملک الموت است خداوند از زمانی که او را آفریده تا به حال نخندیده است؛ پیش او رفتم و گفتم یا ملک الموت تو در یک زمان به همه جهانیان چگونه میرسی؟! گفت این جهان در پیش من است مثل طبقی است که در مقابل کسی باشد و دستش را به هر کجا خواهد میبرد و نیز مرا یاران و اعوانی است از فرشتگان رحمت و عذاب آنجا که بخواهم ایشان را میفرستم.
📝 گفتم این لوح چیست؟ گفت بر این لوح نام کسانی است، که مرگشان در این سال خواهد بود مینگرم هر که وقتش رسیده باشد جان او را میگیرم.
📖بحارالانوار ج ۶ ص ۲۴۹📖
مطالب ارزشمنددرکانال احکام زنان.واجبات.میت...ویژه بانوان لینگ درپی وی درخدمت 🙏
#تݪنگࢪانہ
قبلاً خانمها می گفتند دکتر محرم آدمه..
بعد گفتن روحانی مسجد محرمه..
بعدش کم کم عکاس و فیلمبردار و عاقد
و پسرخاله و برادر شوهر و شوهر خواهر
و همکار و رئیس هم محرم شدن....
الان که فقط موقع نماز چادر
می پوشند ظاهراً فقط خدا نامحرمه!
+التماس تفكر...🚶♂⭕️