در حادثه کربلا، عبیدالله بن زیاد با زیرکی به دنبال شخصیتی میگشت که از موقعیت خوبی در میان مسلمین برخوردار بود. او بعد از تلاش و کوشش بسیار، عمر سعد را برای این هدف انتخاب نمود. بنابراین انتخاب عمر سعد آگانه و با دقت تمام صورت گرفته است.
۲.شریح ابن حارث کندی
شریح بن حارث، قاضی معروف کوفه و وابسته به امویان بود. او در زمان عمر به قضاوت کوفه منصوب شد و مدت شصت سال این شغل را داشت. اولین مداخله شریح در آغاز انقلاب کربلا، مربوط به بیعت هفتاد تن از بزرگان کوفه همچون: حبیب بن مظاهر، محمدبن اشعث، مختار ثقفی، عمربن سعد و دیگران در حضور شریح و شاهد گرفتن وی بر هواداری آل علی (ع) و دعوت از امام حسین (ع) برای سپردن حکومت کوفه به او بود.[۸] ولی صرف نظر از پیمان شکنی بیشتر این بزرگان، خود شریح نیز به محض ورود عبیدالله به کوفه در دارالاماره حضور یافت و بدون در نظر گرفتن تعهد بر وفاداری با آل علی (ع)، به جرگه مخالفین آنها پیوست و یکی از مشاورین درگاه عبیدالله گردید.[۹]
عبیدالله نیز که جهت رسیدن به مقاصد خود به حمایت اشخاصی همچون شریح قاضی، نیاز داشت، از او استقبال کرد. چرا که در میان مردم مقدس مآب کوفه، شریح از شخصیت ممتازی برخوردار بود.[۱۰]
ب) تخریب مظاهر اسلامی
هدف دیگر یزیدیان از نفوذ در میان مسلمانان، تخریب مظاهر اسلامی بوده است. این هدف نیز در قالبهای زیر رخ داده است:
۱.تلاش برای تخریب شأن و جایگاه امامان (ع)
عبیدالله بن زیاد برای دستیابی به این هدف، ابتدا با تدوین برخی از قوانینی که در ذیل بدان اشاره میشود، از ورود معارف اهلبیت (ع) به سرزمین خود جلوگیری کرد:
- منع از رفت و آمد محدثین سایر بلاد اسلامی به حوزه حکومتی خود؛ (عدم اجازه معاویه به ابوذر که تبعیدی عثمان به دمشق بود، برای ماندن در این منطقه، به همین دلیل بود. بعدها نیز هر کسی که به شام میآمد ومعاویه متوجه میشد که افکار او ممکن است ذهن مردم شام را، به قول او، فاسد کند، وی را از شام بیرون میکرد..)[۱۱]
- جلوگیری از خروج و اقامت شامیان در خارج از شام به مدت طولانی؛
- جلوگیری از کتابت و نقل احادیث نبوی (ع) در شام و ترویج علوم و فنون دیگر به جای علم حدیث (همین امر منشأ ورود بسیاری از اسرائیلیات و فرهنگ ساختگی یهود به کتب اسلامی شد).
این مسیر در حکومت یزید نیز ادامه داشت. دلیل آن نیز در تاریخ کربلا مشهود است. برخورد مردم شام با کاروان اسرا به عنوان افراد خارجی و اتفاقاتی که در مجلس یزید افتاد، شاهد این مدعا میباشد.
عدم معرفت نسبت به ولایت حتی در میان خواص نیز رخنه کرده بود. «سلیمان بن صرد خزاعی» یکی از شیعیان برجستهای است که از شأن اجتماعی بالایی برخوردار بوده و کسی است که در زمان امام حسن (ع) با تندی؛ خطاب به امام زمانش میگوید: چرا صلح را پذیرفتی؟
اما همین سلیمان، حکومت نظامی اعلام شده توسط عبیدالله در کوفه را بهانه کرده و به طرف کربلا نمیرود و خود را از یاری امام حسین (ع) محروم میسازد.
۲. اقدام به تخریب کعبه
در سال ۶۴ هجری و در روز سوّم ماه ربیع الاول به دستور یزید خانه کعبه را با منجنیق خراب کردند.[۱۲]
این فاجعه یازده روز قبل از هلاکت یزید به وقوع پیوست. جنگ میان سپاه حصین بن نمیر و یاران عبدالله بن زبیر ابتدا در بیرون شهر مکه انجام شد. پس از کشته شدن تعداد زیادی از افراد عبدالله بن زبیر وی به داخل شهر مکه پناهنده شد. سپاه حصین بن نمیر بیش از دو ماه، شهرمکه را به محاصره خود در آوردند و در طی همین مدت بود که خانه کعبه را با منجنیق، سنگ زدند و در خانه خدا آتش افروختند.
ج) ایجاد شبهه در بین خواص
هدف دیگر دشمن از نفوذ در بین انقلابیون، ایجاد شبهه در میان خواص است تا نتوانند میان حق و باطل تشخیص دهند و به عبارتی از بصیرت محروم شوند.
«قره بن قیس حنظلی» یکی از مصادق این بخش در انقلاب کربلا است. او علیرغم شهرتش به حسن رأی، چون از فیض بصیرت محروم بود، نتوانست خود را از عمر سعد کنار کشیده و به حق بپیوندد.
در انقلاب ما هم نمونههایی از شبهه افکنی در بین خواص را میتوان یافت، به عنوان مثال شواهدی در دست است که نشان میدهد، در سال ۸۸ و در کشاکش دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برخی از رابطین امنیتی سفارتخانههای اروپایی موفق شدند تا به ستادهای انتخاباتی کاندیداهای خاص نفوذ کنند. در این زمینه «الکس پینفیلد» دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس با برخی اعضای احزاب و نیز با اعضای ستاد انتخاباتی نامزدهای خاص ملاقاتهایی داشت و «تام برن» دبیر دوم سفارت هم تحت پوشش توریست به ستاد انتخاباتی چند تن از نامزدهای دوره دهم ریاست جمهوری رفت و آمد میکرد.[۱۳]
اما تفاوتی که انقلابیون ما با مردم زمان امام حسین (ع) داشتند، این بود که مردم ایران به سرعت دستهای اجانب را تشیخص دادند و گوش به فرمان ولی زمانشان شدند
و در نهم دیماه با یک حرکت خودجوش، به دفاع از آرمانهای انقلابشان پرداختند.
البته در کربلا هم افرادی بودند که نفوذ یزیدیان لحظهای آنان را از امام زمانشان جدا نکرد.
یکی از این افرد حضرت عباس (ع) است. در کربلا شمر لعین برای عباس (ع) و برادرانش امان نامه آورده بود تا به زعم خود آنها را از مرگ نجات دهد. ولی این امان نامه به هیچ وجه رایگان نبود و بهای آن تسلیم در برابر خواستههای انسان فاسقی چون یزید، بود. علمدار کربلا با آن اعتقاد راسخی که به امام خویش داشت، خطاب به شمر گفت: «تَبَّتْ یدَاک وَ لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِک یا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُک أَخَانَا وَ سَیدَنَا الْحُسَینَ بْنَ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) وَ نَدْخُلَ فِی طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَا[۱۴]؛ دستت بریده باد! لعنت بر امان نامهات. ای دشمن خدا! میخواهی که برادرم، سرورم و امامم را ترک بگویم و در اطاعت لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان وارد شوم؟»
آری، عباس بن علی (ع) بیاذن ولی امر خویش، به شمر نگاه هم نمیکند و آنگاه هم که امام حسین (ع) به عباس اذن میدهد تا جواب شمر را بدهد، هرچند فاسق باشد، (أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً)[۱۵] و وقتی شمر، برای علمدار کربلا امان نامه میآورد، حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری است، بر شمر بانگ میزند و میفرماید: «لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ[۱۶]؛ لعنت خدا بر تو و امان نامه تو ای دشمن خدا! ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان درآوریم، آیا ما را امان میدهی، ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟»
عباس بن علی، چنان با قاطعیت سخن میگوید، که دشمن نامیدانه، به خیمه خویش، باز میگردد.
مقابله با نفوذ به سبک حضرت ابالفضل (ع)
·بصیرت:
امام صادق (ع) درباره عمویش عباس (ع) مىفرماید: «کَانَ عَمّنَا العَبَاس نَافِذ البَصِیرة[۱۷]؛ عموى ما عباس داراى بصیرت ژرف بود.»
·عدم تعلق به دنیا:
در تاریخ مى خوانیم: «بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَثَرُ السُّجُود[۱۸]؛ [در پیشانى] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود.»
نقل شده که روى قاتل عباس که از طایفه «بنى دارم» بود، سیاه شده بود. علت را از او پرسیدند. گفت: «من مردى را که در وسط پیشانى او اثر سجده بود کشتم که نامش عباس بود.»[۱۹]
·عشق به ولایت و ولایتپذیری
گریز و روضه
آنقدر عاشق ولایت بود که امام زمانش عاشق او بود. تاریخ مینویسد: «لَم یَبق الحُسَین بَعدَ ابِى الفَضل إلّا هَیکَلاً شَاخِصَاً مُعرى عَن لَوازِم الحَیَاة[۲۰]؛ از امام حسین بعد از [مرگ] اباالفضل جز هیکلى [و مشتى استخوان] خالى از لوازم حیات و زندگى باقى نماند.»
پس از او بود که دشمن جرأت و جسارت پیدا کرد و بر اصحاب و خیمههاى امام حسین (ع) حملهور شدند. در تاریخ مىخوانیم: «لَمّا قُتِلَ العبَّاسُ تدافَعتِ الرِجَالُ عَلى اَصحَابِ الحُسَین؛[۲۱] هنگامى که عباس کشته شد، مردان [دشمن از هر سو] بر اصحاب امام حسین حملهور شدند.»
تا تو بودى خیمه ها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودى من پناهى داشتم با وجود تو سپاهى داشتم
تا تو بودى خیمه ها غارت نشد بعد تو کس حافظ یارت نشد
تا تو بودى چهره نیلى نبود دستها آماده سیلى نبود
تا تو بودى دست زینب باز بود بودنت بهر حرم اعجاز بود
تا که مشکت پاره و بى آب شد دشمن پر کینه ات شاداب شد
حضرت عباس (ع) بعد از شهادت على اکبر مىخواست به میدان برود، اما برادر به او اجازه میدان رفتن نداد، بعد از اصرار زیاد فرمود: مقدارى آب براى کودکان بیاور.
پیشانى حسینش را بوسید و به سوى فرات حرکت کرد، مشک را پر از آب نمود، خود نیز تشنه بود، مىخواست آب بنوشد: «فَذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْن وَ مَن مَعَهُ فَرقَى المَاء[۲۲]؛ سپس به یاد تشنگى حسین و همراهان [و کودکان] افتاد، پس آب را [روى آب] ریخت.»
یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی
هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ
هان اى جان عباس! مىدانى که پس از شهادت پیشواى آزادى، حسین چقدر زندگى بر تو گران است؛ مىدانى چقدر دردناک است که تو بخواهى پس از او در این فضاى تیره و تار نفس بکشى و زندگى کنى؟
آنگاه فریاد برآورد: «والله لا اذُوقُ المَاء وَسَیدِى الحُسَین عَطشَانَاً[۲۳]؛ به خدا قسم آب نمىنوشم، در حالى که آقاى من حسین تشنه است.»
شدت علاقه امام حسین (ع) به جناب ابوالفضل (ع)، مثل شدت علاقه حضرت رسول (ص) به حمزه سید الشهداء و جعفر طیار بود و این شدت تا عاشورا ادامه داشت تا اینکه صدای قمر بنی هاشم بلند شد: «وَنادى بِأعْلى صَوْتِهِ: أَدْرِکْنی یا أَخِی[۲۴]؛ با صداى بلند فریاد زد: برادر مرا دریاب. ابی عبدالله خود را به بالین برادر رساند. اما اهل حرم دیدند امام حسین به طرف حرم برمیگردد اما با چه حالی؟
روایت شده که حضرت امام حسین (ع) فرمودند: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی؛ اکنون کمرم شکست و چارهام کم شد».
[۱]. تلفیقی از روش ابهام و سؤال.
[۲]. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰.
[۳]. قصّه کربلا، ص ۴۹۵.
[۴]. بقره/۱۲۰.
[۵]. ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۸.
[۶]. نساء/۴۱.
[۷]. وصیتنامه سیاسی – الهی امام، ج۲۱، پیام به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸.
[۸]. تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۲۹۲۲-۲۹۲۳.
[۹]. همان، ص۲۹۱۸.
[۱۰]. حماسه حسینی (ع)، ج۱، ص۴۲۴.
[۱۱] الفتوح، ج ۲، صص ۳۶۱ - ۳۶۰.
[۱۲]. تتمه المنتهی، ص۶۳.
[۱۳]. خبرگزاری تسنیم، اعتراف تکاندهنده کارمند سفارت انگلیس: ارتباط مستمر انگلیس با مشاور موسوی، ۷ دی ۱۳۹۴.
[۱۴]. اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه فهری، النص، ص ۸۹.
[۱۵]. همان.
[۱۶]. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۲۳۷.
[۱۷]. نفس المهموم، ص۱۷۶و اعیان الشیعه، ج۷، ص۴۳۰.
[۱۸]. الذریعه، ص۱۲۲.
[۱۹]. الوقایع والحوادث، ج۲، ص۳۰.
[۲۰]. مقتل مقرم، ص۲۶۹.
[۲۱]. الذریعه، ص۱۲۴.
[۲۲]. کبریت الاحمر، ص۱۵۹ و منتخب التواریخ، ص۲۵۸.
[۲۳]. بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۱ و ترجمه مقتل ابى مخنف، ص۹۷.
[۲۴] . ابصار العین، ص ۳۰
💢↶ شناسنامه حضرت ↷💢
ابوالفضل العباس علیهالسلام
↩️ عباس فرزند امیرالمؤمنین
برادر سیدالشهداء فرمانده و پرچمدار
سپاه امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا
عباس در لغت به معنای شیر بیشه
شیری که شیران از او بگریزند است
◽️مادرش «فاطمه کلابیه» بود
که بعدها با کنیه «ام البنین» شهرت یافت
علی علیهالسلام پس از شهادت حضرت زهرا
با ام البنین ازدواج کرد عباس ثمره این ازدواج بود
◽️ولادتش را در چهارم شعبان
سال ۲۶ هجری در مدینه نوشتهاند
و بزرگترین فرزند ام البنین بود
و این چهار فرزند رشید همه در کربلا
در رکاب امام حسین علیهالسلام
به شهادت رسیدند
وقتی امیرالمؤمنین شهید شد عباس
چهارده ساله بود و در کربلا ۳۴ سال داشت
◽️کنیهاش «ابوالفضل» و «ابوفاضل» بود
و از معروفترین لقبهایش↯
«قمر بنی هاشم» «سقا» «علمدار»
«صاحب لواء الحسین» «ابوالقِربه»
«عبد صالح» «باب الحوائج» و ... است
◽️آن حضرت قامتی رشید چهرهای زیبا
و شجاعتی کم نظیر داشت و بخاطر سیمای
جذابش او را «قمربنیهاشم» میگفتند
در حادثه کربلا سمت پرچمداری سپاه
حسین علیهالسلام و سقایی خیمههای اطفال
و اهل بیت امام را داشت و در رکاب برادر
غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمهها و امور مربوط
به آسایش و امنیت خاندان حسین علیهالسلام
نیز بر عهده او بود و تا زنده بود
دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند
◽️سقّا از مشهورترین لقبهای حضرت
عباس علیهالسلام است و پس از واقعه کربلا
به این لقب متصف گردید
یکی از بیرحمانه ترین حربههای جنگی
دشمن در واقعه کربلا بستن آب به روی
لشکر امام حسین علیهالسلام بود
اما حضرت عباس علیهالسلام به همراه
برخی دیگر از بنی هاشم به فرات حمله
میبرد و آب میآورد
در ميان كسانى كه اباعبدالله عليهالسلام
خود را به بالين آنها رسانيد
هیچكس وضعی دلخراشتر و جانسوزتر از
برادرش ابوالفضل العباس براى او نداشت
حضرت هنگامی که به بالین حضرت
عباس علیهالسلام آمدند فرمودند:
«الان انْكَسَر ظَهری وَ قَلَّتْ حیلَتی»
عباسم الآن كمرم شكست و چارهام از هم گسست
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین🖤
🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
⬅️ وقایع روز نهم #مـحــرم🚩
در روز نهم محرم تاسوعای حسینی
شمر بن ذی الجوشن با نامهای که از عبیدالله
داشت از «نُخیله» که لشكرگاه و پادگان
كوفه بود با شتاب بیرون آمد
و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم
وارد كربلا شد و نامه عبیدالله را برای
عمر بن سعد قرائت كرد
ابن سعد به شمر گفت:
وای بر تو، خدا خانهات را خراب كند
چه پیام زشت و ننگینی برای من آوردهای
به خدا قسم تو عبیدالله را از قبول آنچه
من برای او نوشته بودم بازداشتی
و كار را خراب كردی
شمر که با قصد جنگ وارد كربلا شده بود
از عبیدالله بن زیاد امان نامهای
برای خواهر زادگان خود و از جمله
حضرت عباس علیهالسلام گرفته بود
که در این روز امان نامه را بر آن حضرت
عرضه كرد و ایشان نپذیرفت
شمر نزدیک خیمههای امام حسین آمد
و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان
فرزندان امام علی علیهالسلام که مادرشان
ام البنین علیهاالسلام بود را طلبید
آنها به درخواست امام حسین بیرون آمدند
شمر گفت: از عبیدالله برایتان امان گرفتهام
آنها همگی گفتند:
خدا تو را و امان تو را لعنت كند
ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر
امان نداشته باشد؟!
در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس
علیهالسلام امام علیهالسلام را باخبر كرد
امام حسین علیهالسلام فرمود:
ای عباس! جانم فدای تو باد
اگر میتوانی آنها را متقاعد كن که جنگ را تا
فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند
تا ما با خدای خود راز و نیاز كنیم
و به درگاهش نماز بگذاریم
خدای متعال میداند که من بخاطر او
نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم
حضرت عباس علیهالسلام نزد سپاهیان
دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست
عمر بن سعد در مؤافقت با این درخواست
تردید داشت، سرانجام از لشكریان خود
پرسید که چه باید كرد؟
عمرو بن حجاج گفت: سبحان الله
اگر اهل دیلم و كفار از تو چنین تقاضایی
میكردند سزاوار بود که با آنها مؤافقت كنی
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس آمد
و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم
اگر تسلیم شدید شما را به عبیدالله میسپاریم
وگرنه دست از شما بر نخواهیم داشت
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
↲ارشاد شیخ مفید، جلد۲،صفحه۸۹،۹۱
↲انساب الاشراف، جلد۳،صفحه۱۸۴
↲الملهوف، صفحه۳۸
💢↶ #اهـمـیـتتـاسـوعــا 🚩
↶ ســ❓ــوال ↯
آيا حضرت ابوالفضل علیهالسلام
در روز تاسوعا به شهادت رسيد؟
⬅️ اهمیّت #تـاسوعا از چه جهت است؟
↶ پـاسـ☑️ـخ ↯
حضرت عباس علیهالسلام مانند ديگر
ياران امام حسين علیهالسلام در روز عاشورا
به شهادت رسيد
↩️ اهميت اين روز بدان جهت است
که در آن روز حوادثی شکل گرفته
↫◄ روز نهم محرم تهديدهای سپاه
عمر سعد جدیتر و حالت تهاجمی آنان
به سوی خيمهها بيشتر میشد
↫◄ عصر روز تاسوعا ابن سعد طبق
دستوری که از ابن زياد دريافت کرده بود
آماده جنگ با امام شد
گروهی از سپاه کوفه به سوی خيمهگاه
امام تاختند امام کنار خيمهاش نشسته
و به شمشير تکيه داده بود[1]
💠🔹امام صادق علیهالسلام فرمود:
تاسوعا روزی است که حسين
و اصحاب او در کربلا محاصره شدند
و سپاه شاميان بر ضد آنان گرد آمدند
ابن زياد و عمر سعد نيز از فراهم آمدن
همه سواران خوشحال شدند
آن روز حسين و ياران او را ناتوان شمردند و
يقين کردند که ديگر برای او ياوری نخواهد آمد
و عراقيان نيز او را پشتيبانی نخواهند کرد[2]
↩️ همچنین به دلیل عظمت شخصیت
قمر بنیهاشم و اینکه حضرت عباس
در این روز امان نامه دشمن را جواب رد دادند
روز تاسوعا با نام و یاد ایشان همراه شده است
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
[1] جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، صفحه۹۱،۹۲
[2] مقتل الحسين، خوارزمی، جلد۱، صفحه۱۸۲
✍️ بسم الله الرحمن الرحیم
▪️ السلام علیک یا اباعبدالله
▪️ السلام علیک یا ساکن کربلا
✨ تذکراتی برای حضور در مجالس ابیعبدالله الحسین(ع):
۱. برای داشتن حضوری بیشتر و خشوعی بهتر و اشكي ریزان، میبایست حداقل از ۲۴ ساعت قبل، آمادگی روحی و معنوی را در خود ایجاد کنید.
۲. با نیت پاک و خالص باید شرکت کرد. مبادا به خاطر آشنایی با صاحب منزل و مجلس و یا رودربایستی با کسی و یا اجبار و اکراه به مجلس اهلبیت(ع) شرکت کنید.
۳. با وضو از منزل خارج شوید. سعی کنید استحمام کرده، تمیز باشید مبادا کسی در مجلس امام حسین(ع) آزرده خاطر شود.
۴. با مناسبترین لباس در مجلس حضور پیدا کنید. لباس مناسب عزاداری بپوشید. جداً از پوشیدن لباس و روسری رنگی خودداری کنید.
۵. ثواب شرکت در مجلس اهلبیت(ع) را با امام زمان(عج) و ارواح گذشتگان تقسیم کنید.
۶. وسیلهای برای کفشهای خود داشته باشید. مبادا با کفش، روی فرش مجلس روضه پای بگذارید که مطمئن باشید، بر بال ملائکه جسارت کردهاید.
۷. دستمالی برای اشك، همراه داشته باشید. با دستمالی که آب بینی و یا صورت را پاک میکنید، اشک برای امام حسین(ع) را پاک نکنید.
۸. داشتن يك مهر کوچک و تسبیح تربت که با تسبیح خود، ذکر بگویید و هنگام سجدۀ زیارت عاشورا بر مهر خود سجده کنید.
۹. يك دفترچه و قلم همراه خود داشته باشید؛ اذکار، احادیث و یا مطلبی که برایتان قابل استفاده بود را یادداشت کنید، شاید روزی نیاز به تکرار آنها برایتان باشد.
۱۰. دیگران را نیز برای شرکت در مجالس حسینی تشویق کنید. تلاش کنید چند نفر را با خود همراه کنید اگر ماشین دارید؛ و اگر ندارید، حتی آنها را مهمان کنید به شرکت در روضه؛ این کار ثواب بسیار زیادی دارد.
💫 موفق باشید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🌹 «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج»
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
🖊️ بسم الله الرحمن الرحیم
▪️از كلام استاد بزرگوار حاجیه خانم اکبری برای شب عاشورا:
1️⃣ دو رکعت نماز؛ در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره توحید ١١مرتبه.
رسول اکرم (ص) فرمودند: هر کس این نماز را در شب عاشورا بخواند خیر و برکت سالش است و سلامت سالش است و اگر از دنیا برود به بهشت وارد میشود و مانند کسی است که ٧٠ سال عبادت کرده است.
2️⃣ شب زیارت امام حسین (ع) است، کسی که شب عاشورا کنار ضریح امام تا صبح بیتوته کند مانند کسی است که در رکاب امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیده است.
3️⃣ امشب، شب آب دادن و سقایی است.
4️⃣ امشب زمانی را برای مرور فرمایشات و سخنان امام حسين (ع) بگذاریم.
5️⃣ امشب، شب زندهداری و شب احیا است.
6️⃣ امشب، شب استغفار است.
7️⃣ امشب، شب تلاوت قرآن است. تاكيد كردند بر خواندن سورههاي؛ شمس، ليل، زخرف، غافر و توبه.
💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانماکبری(ره) صلوات
🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ(ع)
اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(س)
اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ》🔷🔹
✅یکی از اصحاب امام صادق(ع) می گوید:
از حضرت(ع) پیرامون این آیه ی شریفه پرسش کردم :
📜《وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ!》
♦️و هر که به ستم کشته شود براي ولیّ او تسلّطی داده ایم، اما در کشتن زیاده روي نکند!(۱)
حضرت(ع) فرمود:
َ《نَزَلَت فِی الحُسَینِ(ع) لَو قُتِلَ أَهلُ الْأَرضِ بِهِ مَا کَانَ سَرَفَاً》
♦️این آیه درباره امام حسین(ع) نازل شده است که اگر همه زمینیان به خاطر او کشته شوند، زیاده روی نشده است.(۲)
و در ادامه فرمودند:
مقصود از «ولىّ» قائم آل محمّد(عج) بوده كه خروج نموده، پس به خون خواهى حضرت امام حسين(ع) شروع به كشتن مى نمايد؛ بطورى كه اگر اهل زمين را بكشد اسراف نكرده است.
و در ذيل اين فقره از آيه «فلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» مى فرمايد :
حضرت قائم(ع) اقدام به چيزى كه اسراف محسوب شود، نمى فرمایند.
سپس فرمودند:
به خدا قسم حضرت قائم(ع) اعقاب و نوادگان قاتلان امام حسين(ع) را بواسطه عمل آباء و اجدادشان خواهد كشت.(۳)
📜شیخطوسی در کتاب امالی خود از امام صادق(ع) نقل میکند که آن حضرت(ع) فرمود:
《لَمَّا كَانَ مِنْ أمْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) مَا كَانَ، ضَجَّتِ الْمَلَائِكَةُ إلَى اللهِ وَ قَالَتْ:
يَا رَبِّ! يُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَيْن(ع)ِ صَفِيِّكَ وَ ابْنِ نَبِيِّكَ!
قَالَ:فَأقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ(ع) وَ قَالَ:بِهَذَا أنْتَقِمُ لهَذَا مِنْ ظَالِمِيه.》
ِ♦️پس از شهادت امام حسین(ع)، ملائکه ناله کرده و گفتند:
پروردگارا! با حسین(ع)، برگزیدهات و پسر پیامبرت(ص) اینگونه رفتار نمودند!
خداوند سایه قائم(عج) را به آنها ظاهر کرد و فرمود:
بهوسیله این(قائم)، انتقام خون او(حسین) را از ظالمان میگیرم.(۴)
📜امام حسین(ع) خود در این باره در فرموده است :
《وَاللهِ لا یَسْکُنُ دَمی حَتّی یَبْعَثَ اللهُ الْمَهدیَّ(عج)》
♦️به خدا قسم، خون من از جوشش نمی افتد تا اینکه خداوند حضرت مهدی(عج) را برای انتقام خونم برانگیزاند.(۵)
📝شعر :
غم مخور مُنتقم خون خدا می آید،
بر دل زینبِ(س) غمدیده دوا می آید،
مزد ایثار حسین(ع)، آن شه بی سر برسد،
مردِ احیاگرِ خونِ شهداء می آید،
مرهمِ زخمِ دلِ مردمِ مظلوم ِجهان،
آن شفا بخشِ دل خسته ی ما می آید،
صاحبِ عصرِ و زمان، مهدیِ موعودِ امَم،
آخرین گوهری از آلِ عبا می آید..
حائری
📚منابع:
۱)سوره اسراء، آیه۳۳
۲)اصول کافی شیخ کلینی، ج ۸، ص۲۵۵
۳)کامل الزیارات ابن قولویه، باب۱۸، ص۱۹۳، ح۵
۴)امالی شیخ طوسی، ص۴۱۸، مجلس۱۴
۵)مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۸۵
امام صادق علیه السلام:
💠 و مَنْ ذُكِرَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ [ عَيْنَيْهِ ] مِنَ اَلدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَرْضَ لَهُ بِدُونِ اَلْجَنَّةِ .
🔆کسی که امام حسین علیه السلام را نزدش یاد کنند و از چشمش به مقدار بال مگس اشک بیاید ثواب و اجر او بر خداست و خداوند برای وی به کمتر از بهشت اجر و ثواب نمیدهد.
📚 کامل الزيارات (باب الثالث عشر) جلد ۱ صفحه ۱۰۰
☑️ چگونه گریه برامام حسین گناهان رامی آمرزد؟
💠 علامه بحر العلوم در یکی از دفعاتی که به سامرّه میرفت، در بین راه به این مسأله فکر میکرد که چگونه است که گریهی بر حضرت سید الشهدا(ع) گناهان را میآمرزد؟!.
ناگاه شخص عربی را در حالی که سوار بر اسبی بود، در مقابل خود مشاهده کرد. سلام کرد و سوار از او پرسید: جناب سید شما را متفکّر میبینم! چه خیال میکنید؟ اگر مسألهی علمی است، صحبت بدارید! شاید من هم بی ربط نباشم.
جناب بحر العلوم گفت :
در این خصوص متفکّرم که چگونه میشود حق تعالی این همه ثواب به زائرین و بَکّایین حضرت سید الشّهدا(ع) بدهد که در هر قدمی که زائر بر میدارد، ثواب یک حجّ و یک عمره در نامهی عملش نوشته شود و برای یک قطرهی اشک، تمام گناهان صغیره و کبیرهاش آمرزیده شود؟!.
آن سوارِ عرب فرمود:
تعجّب مکن! من برای شما مَثَلی میآورم تا مشکلت حلّ گردد.زمانی سلطانی در صحرا و بادیه از غلامان دور افتاد و به ناچار در شکارگاه، وارد خیمهای شد.در آن سیاه چادر، پیری زال با پسری دید که در گوشهی چادر، بزی داشتند که از آن شیر دوشیده و به وسیلهی آن گذران زندگی میکردند. آنها سلطان را نمیشناختند و از باب اکرام ضیف، تنها دارائی خود را که بزی بود، کشتند و طعامی حاضر کردند و برای میهمان آوردند.سلطان چون غذای خود را خورد و شب همانجا خوابید.
روز بعد که همراهان سلطان او را یافتند، وی شرح احوال خود را با آنان در میان گذاشت و گفت: که من در شکارگاه، در بادیهی خونخوار، با حالت تشنگی و گرسنگی، از غلامان دور افتادم و در شدّت گرمی هوا، به خیمه این پیر زال رفتم، در حالی که آنها مرا نمیشناختند.
ما یملک این عجوزه و پسرش، بزی بود که از شیر آن گذران میکردند. بز را کشته، برای من کباب نموده و حاضر ساختند. الحال چه کنم؟ و در عوض این کار، به اینها چه بدهم؟ و چه کنم که تلافی محبّت این زن و پسرش شود؟
یکی گفت: صد گوسفند به او بدهید!. دیگری از وزرا گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید!. دیگری گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید!.
سلطان گفت :
هرچه بدهم، کم است. اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، آن وقت مکافاتِ به مِثل کردهام. چون آنها هر چه داشتند، به من دادند؛ پس من هم هر چه دارم باید به ایشان بدهم تا جبران کارشان شود.
الحال، جناب بحر العلوم! حضرت سید الشهدا(ع) هرچه از مال و منال، اهل و عیال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پیکر داشت، در راه خدا داد؛ پس اگر خداوند به زائرین و باکین آن جناب، آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجّب نمود!. این را فرمود و از نظرِ سید غایب شد.
📚 العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان، نهاوندی علی اکبر، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ج2