eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋 بسم الله الرحمن الرحیم 🍀 امام باقر علیه السلام فرمود: ▪️ انّ الحُسَینَ صاحِبَ کَربَلا قُتِلَ مَظلوما، مَکروبا عَطشانا، لَهفانا فآلَی اللّه ُ عَزَّوَجلّ عَلی نَفسِهِ اَن لا یاتیَهُ لَهفانٌ و لا مَکروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَینِ بنِ عَلیٍّ علیه السلام اِلَی اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه ُ کُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فی عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فی رِزقِهِ فَاعتَبِروا یا اُولی الاَبصار. ▫️ حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبت‌زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه‌ای و هیچ بَلا دیده‌ای به خدا روی نمی‌آورد و نزد قبر حسین علیه‌السلام دعا نمی‌کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمی‌سازد، مگر این که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می‌کند و گناهش را می‌بخشد و عمرش را طولانی و روزی‌اش را گسترده می‌سازد. پس ای اهل بینش، درس بگیرید! 📚 مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج۱۰، ص۲۳۹ ▪️ «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات ۹۸/۰۶/۲۴
🖋 بسم الله الرحمن الرحیم 🍀 امام زین العابدین علیه السلام به فرزندش، امام محمد باقر علیه السلام فرمود: 🍁 - فرزندم! با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن! ☘ - از همنشینی با "دروغگو" پرهیز کن؛ زیرا او مطالب را برخلاف واقع نشان می دهد. دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور جلوه می دهد. 🍂 - از همنشینی با "گناهکار و لاابالی" بپرهیز؛ زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن (مثلا به یک وعده لقمه) می فروشد. 🍃 - از همنشینی با "بخیل" پرهیز نما؛ که او از کمک مالی به تو آن گاه که بسیار به او نیازمندی، مضایقه می کند. (در نیازمندترین وقتها، تو را یاری نمی کند.) 🍁 - از همنشینی با "احمق" (کم عقل) اجتناب کن؛ زیرا او می خواهد به تو سودی برساند ولی (بواسطه حماقتش) به تو زیان می رساند. 🍀 - از همنشینی با "قاطع رحم" (کسی که رشته خویشاوندی را می برد) بپرهیز؛ که او در سه جای قرآن مورد لعن و نفرین قرار گرفته است. ▪️«الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» 💫 شادی روح مطهر استادحاجیه خانم‌اکبری(ره) صلوات ۹۸/۰۶/۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترجمه و تفسیر دعای «الهی عظم البلاء» چیست؟ پاسخ اجمالی این دعا از سه بخش تشکیل شده است: در بخش اول به آزمایش بزرگی که مردم در زمان غیبت به آن مبتلا گشتند اشاره شده است. در بخش دوم بعد از درود بر پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت، به لزوم فرمان‌برداری مؤمنان از آن بزرگواران به سبب جایگاه والایی که دارند می‌پردازد. در بخش پایانی دعا چنین سفارش شده است که؛ از خداوند بخواهیم، به سبب حقوق و منزلتی که معصومان(ع) بر ما دارند امور ما را کفایت نموده و ما را یاری نمایند.  علاوه بر این‌که؛ این دعا در کتاب جمال الأسبوع،[1] المزار (للشهید الأول)،[2] مصباح کفعمی،[3] المزار الکبیر[4] با اندکی تفاوت ذکر شده است، در کتاب «الزام الناصب» چنین نقل شده است: شیخ جلیل امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی مؤلف کتاب تفسیر «مجمع البیان» در کتاب «کنوز النجاح» گفته است: دعایی که حضرت امام مهدی(عج) به أباالحسن محمد بن أحمد بن أبی لیث -رحمت خدای متعال بر او باد- در شهر بغداد در مقابر قریش به او تعلیم داد و أبو الحسن از زندان از ترس کشتن به مقابر قریش پناه برده بود و به برکت این دعا خداوند او را از کشته شدن نجات داد. أبو الحسن گوید: همانا حضرت مهدی(ع) به من این دعا را آموزش داد و فرمود که چنین بگویم: «اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.  اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ فَعَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.  یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ یَا مَوْلَایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی». خدایا! بلا و مصایب ما بزرگ شد و بیچارگى ما بسى روشن و پرده از روى کار برداشته شد و امیدم ناامید شد و زمین [با همه پهناورى] بر ما تنگ آمد و آسمان، رحمتش را از ما منع کرد و تنها تویى یاور و معین ما و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما در هر سختى و آسانى بر لطف توست.
 خدایا! درود فرست بر محمد و آل محمد که صاحب امر الهى [و مقام خلافت] هستند و بر ما اطاعتشان را واجب کردى و به واسطه این مطاع بودن مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق منزلت و قدر آنها که به ما گشایشی نزدیک چون چشم بهم زدن یا زودتر عطا فرما!  اى محمد و اى على شما مرا کفایت کنید که شما کافى هستید و مرا یارى کنید که شما یاران منید. اى مولاى من! اى صاحب الزمان! فریادرس فریادرس فریادرس، مرا دریاب مرا دریاب مرا دریاب.[5] راوی گوید: همانا آن ‌حضرت وقتی به این فراز  از دعا «یا صاحب الزمان» که رسید به سینه شریف خود اشاره کرد.   [1]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص 280- 281، دار الرضی، قم، چاپ اول، بی تا. [2]. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، المزار فی کیفیة زیارات النبی و الأئمة(ع)،  ص 212، مدرسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1410ق. [3]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 176، دار الرضی (زاهدی)، قم، چاپ دوم، 1405ق. [4]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 591، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق. [5]. یزدی حایری، علی‏، الزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)‏، محقق و مصحح: عاشور، علی‏، ج 2، ص 43، مؤسسة الأعلمی‏، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
شرح دعا اکنون پس از بررسي مختصر مصادر دعا مناسب است به شرح فراز فراز آن بپردازيم: 1. ندبه إلهي عَظُمَ البَلاء وَ بَرِحَ الخَفاء وَ انْكَشَفَ الغِطاء وَ انْقَطَعَ الرَّجاء وَ ضاقَتِ الارضُ وَ مُنِعَتِ السَّماء (اله) مصدر است و گفته شده اصل (الله) اله است كه همزه بر اثر كثرت استعمال، حذف شده و (ال) بر آن داخل شده است كه به ذات مقدس باري تعالي اختصاص دارد و از چند ريشه است: الف. فعل (ألِهَ يألَهُ) به معناي (عَبَد) يعني (پرستيد)؛ پس (اله) به معناي معبود است؛ چرا كه او معبود و مورد پرستش همه مخلوقات است. ب. (اَلِهَ يألِه) به معناي (تحيَّر) يعني (شگفت زده شد)؛ چرا كه او ذاتي است كه عقول مردم در فهم كنه ذات او حيرانند. ج. گفته شده از (ولاه) گرفته شده كه به جاي واو، همزه آورده شده است؛ به معناي واله و شوريده حال است؛ چرا كه او ذاتي است كه تمام مخلوقات، واله و مجذوب او هستند. د. نيز گفته شده از (لاه يلوهُ) به معناي پوشيده و مخفي از ديده‌ها است. (اصفهاني، 1357: ج1، ماده (اله)) اصل (اله) (ا-ل-ه) است و يك ريشه تك معنايي دارد كه بر پرستش دلالت مي‌كند. (احمد‌بن‌فارس، 1420: ماده (اله))؛ بنابراين (اله) همان (الله) است و چون خدا مورد پرستش است، به اين نام خوانده شده است؛ ولي چرا در اينجا از الله استفاده نشده و مصدر آن به‌كار رفته است؟ نكتة قابل توجه، اين كه (الهي) منادا است كه (يا)ي منادي حذف شده است. اگر (الله) منادا قرار مي‌گرفت، گفته مي‌شد (يا الله) يا (اللهمَّ) كه در ساير ادعية معصومان عليهم السلام به‌كار رفته است و همان‌طور كه گذشت، در برخي نسخه‌ها، همين دعا با (اللهمَّ) روايت شده است؛ ولي شنيده نشده است (يا)ي متكلم به (الله) اضافه شود و گفته شود: (الّلهي)؛ اين تركيب صحيح نيست.
يا)ي متكلم در (الهي) براي ايجاد نزديكي و صميميت به‌كار رفته است؛ زيرا كسي را كه از خودمان مي‌دانيم، به خودمان نسبت مي‌دهيم كه با او نزديك باشيم؛ براي مثال اگر كسي به كسي بگويد: (فرزندم) با اين كه فرزندش نيست، مقصودش ايجاد صميميت و نزديكي است كه او را به خود منسوب كرده است. ما در اين مقام، قصد ندبه كردن داريم و مشكلاتمان را براي خدا بازگو مي‌كنيم. به بيان ديگر، مي‌خواهيم با او درد دل كنيم؛ پس لازم است قدري به او احساس نزديكي كنيم. (عظم) به معناي (بزرگ شد) مي‌باشد، خلاف (كوچك شد)؛ اما زماني كه گفته مي‌شود (عظم الأمر) معناي (سخت شد) و (دشوار شد) مي‌دهد؛ يعني (صَعُب و شَقَّ) (معلوف، 1382: ماده(عظم)) اين معنا مناسب‌تر است و دليلش جملات بعدي است. (بلاء) از ريشه (ب-ل- و) يا (ب-ل-ي) مي‌باشد و به معناي نوعي اختبار است (ابن فارس، بي‌تا: ماده (بلو)) زماني كه گفته مي‌شود، (بلي الإنسان و ابتلي) اين امتحان همان اختبار است. پس موضوع بلاء، يكي سختي و گرفتاري و غم و اندوه است كه از صبر خبر بدهد و يكي نعمت است كه شكر مي‌طلبد؛ اما اين جا معناي اول مناسب‌تر است؛ پس معناي جمله چنين مي‌شود: (معبود من! بلا سخت شد).
دشوار شدن) خود فرض اينكه بلاء به معناي سختي و غم و اندوه باشد را تقويت مي‌كند؛ زيرا كسي‌كه به واسطه نعمت، آزمايش مي‌شود، نمي‌گويد: (خدايا! نعمت من دشوار شد.)؛ زيرا نعمت، با دشواري سازگاري ندارد. نعمت رفاه مي‌آورد، نه دشواري. نكتة قابل توجه اين كه بلاء اين جا به صورت مطلق و بدون هر قيدي آمده است، تا كليه مصاديق آن را در بر بگيرد؛ پس براي بررسي بهتر، مناسب است آن را به عام و خاص تقسيم كنيم. توضيح اين كه زندگي دنيا يك كلاس واقعي و جدي امتحان است و همه افراد در طول زندگي خويش به شيوه‌هاي مختلف و در سطوح گوناگون، در حال آزمون و امتحانند. آزمون‌هاي الهي، نه براي پي بردن خداوند به احوال روحي انسان ها، بلكه براي به فعليت رساندن استعدادها و توانايي‌هاي آن‌ها و در واقع، يك شيوه تربيتي و تكامل هويت و شخصيت افراد است. (يزدي، 1377: ج2، ص396)؛ زيرا آن‌ها با نوع انتخاب و نحوه واكنش كه در رويارويي با پيشامدها و حوادث و مصائب روزگار برمي‌گزينند و از خود بروز مي‌دهند، استعدادهاي عظيم و فطرت پاك الهي خود را نمايان مي‌كنند. دسته‌اي هم كه در اين آزمون‌ها شكست‌ خورده و سستي و تباهي نشان مي‌دهند، دورنماي واقعي شخصيت خويش را از وراي دورنگي‌ها و ظاهرسازي‌ها آشكار مي‌كنند. آزمايش و امتحان، يك برنامه و سنت حتمي الهي است (قرائتي، 1386: ج1، ص239؛ مکارم شيرازي، 1381: ج1، ص524)و هيچ كس بدون امتحان نخواهد بود. بلاي عام، مصاديق فراواني دارد؛ چنان كه پروردگار در قرآن مي‌فرمايد: >و لَنَبلونَّكم بِشي‌ءٍ من الخوفِ و الجوع و نقصٍ مِن الأموالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرات< (بقره: 155)؛
به تحقيق، شما را به چيزي از ترس يا گرسنگي يا كم شدن اموال و جان‌ها و ثمرات، مي‌آزماييم. مقصود از ابتلا به خوف و جوع در اين آيه شريف، مبتلا شدن به ناامني و فقر اقتصادي است؛ به بيان ديگر، مراد از جوع، تنها گرسنگي برابر تشنگي نيست؛ بلكه مقصود از آن، اعم از گرسنگي و تشنگي و خستگي و ساير آسيب‌ها و مصائب بدني و مالي است (جوادي آملي، 1364: ج7، ص634) و گاه به كمبود آن هاست، نه نداشتن آن‌ها (نقص من الأموال) و نقص، غير از زوال است. انسان مبتلا به نقص مال، گرسنه يا برهنه يا بي‌مسكن نيست؛ بلكه بايد ساده زندگي كند؛ بنابراين انسان مورد آزمون در اين حال، يا چيزي نمي‌يابد يا اگر به دست مي‌آورد، از او گرفته مي‌شود و همه اين امور امتحان است. اميرالمؤمنين نيز از فقر و كمبود مالي به تلخي ياد مي‌كند و مي‌فرمايد: (المُقلُّ غريبٌ في بلدتِهِ)؛ انسان تهي دست در شهر خويش، بيگانه است). (سيد رضي، 1384: خ3) مقصود از نقص نفس كه يكي از آزمون‌هاي الهي به شمار مي‌رود، كشته‌شدن در راه خدا يا اعم از آن مرگ‌هاي عادي است؛ زيرا همه آن‌ها از مصاديق نقص نفس است. همچنين در نقص ثمر، منظور از ثمر، يا ثمره‌اي اقتصادي‌به ويژه محصولات كشاورزي و ميوه درختي است يا فرزندان است؛ بدين لحاظ كه گفته مي‌شود فرزندان، ميوه قلوبند. البته مي‌تواند جامع باشد. (جوادي آملي، همان)
بلاي خاصي كه مناسب است اين جا بررسي شود، پديده غيبت است. قوم بني‌اسرائيل، روزگاري را در غيبت پيامبر و تحت سلطه حاكمان جائر و ظالم بودند. امام صادق عليه السلام فرمود: وقتي عذاب و سختي بر بني‌اسرائيل طولاني شد، چهل روز به درگاه خدا گريه و انابه كردند. خداوند متعال، به هارون و موسي فرمود كه آن‌ها را از دست فرعونيان نجات دهند و اين در حالي بود كه از چهارصد سال عذاب، صدوهفتاد سال، باقي مانده بود و خداوند متعال به واسطه دعاي بني‌اسرائيل، از آن صدوهفتاد سال، صرف‌نظر كرد. (موسوي اصفهاني، 1380: ج1، ص347) ما هم صدها سال است که براي ظهور مولايمان دعا مي‌کنيم؛ اما تاکنون ظهور، واقع نشده؛ زيرا دعاي ما با دعاي بني‌اسرائيل، يك تفاوت اساسي دارد. و آن، اين كه بني‌اسرائيل باور كرده بودند كه نيازمند منجي هستند و تا منجي نباشد، همچنان فراعنه به آن‌ها ظلم مي‌كنند و آن‌ها نمي‌توانند برابرشان مقاومت كنند. بني اسرائيل، مضطر شده بود و با حال اضطرار، دعا مي‌كرد؛ ولي ما هنوز مضطر نشده‌ايم و هنوز باور نكرده‌ايم كه تا وقتي كه منجي نيايد، دشمنان بر ما تسلط خواهند داشت. اگر مضطر بوديم، دعاي ما به گونه ديگري بود. چرا مولايمان بايد گلايه كند كه شيعيان، ما را به اندازه آب خوردني نمي‌خواهند؛ اگر مي‌خواستند، دعا مي‌كردند و خدا ظهور را نزديك مي‌كرد. (هراتيان، 1384: ص29) اين، يك واقعيت است؛ يك واقعيت تلخ. شيعيان را غفلتي كشنده فرا گرفته است. عمق مصيبت غيبت را درك نكرده‌ايم و به حداقل‌ها راضي شده‌ايم. اما باز هم مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مهربانانه به ياري‌مان مي‌شتابد. ندبه كردن را تعليم مي‌دهد كه به خدا بگوييد اندوه، بر ما غالب شده است. با حال اضطرار بگوييد و استغاثه كنيد، تا همان‌طوري كه خداوند، صدوهفتاد سال غيبت را بر بني‌اسرائيل بخشيد، باقي مانده غيبت را بر شما نيز ببخشايد و شما را از اين همه بلا و گرفتاري و مصيبت نجات دهد.
بَرِحَ) از ماده (ب- ر- ح) يعني (ظاهرشد) و (خفاء) به معناي پنهاني است (معلوف، 1382: ماده برح) در مجموع معناي (برح الخفاء)) مي‌شود: (امر پنهاني آشكارگشت)؛ بنابراين، عبارت (برح الخفاء) كنايه[2][3] است به معناي (وضح الامر) (معلوف، همان) (انكشف) از ماده (ك- ش- ف؛ به معناي (آن را ظاهر كرد و چيزي كه آن را پوشانده بود، برداشت) مي‌باشد. (ابن منظور، 1119: غ-ط-ي) (غطاء) از ماده (غ-ط-ي) به معناي آنچه با آن پوشانده مي‌شود. (همان، ماده(غطي)) (رجاء) از ماده (ر-ج- و) ضد يأس است، به معناي اميدواري (حسيني، 1414: ماده(رجو))، راغب مي‌گويد: (رجا يعني گمان و پنداري كه اقتضاي رسيدن شادي در آن است و اميدواري. (راغب، ماده(رجو)) (ضاق) از ماده (ض- ي- ق) ضـد وسعت است؛ يعني به‌تنگ آمـدن و (منع) به معناي بازداشتن و حرام كردن است. (حسيني، 1414: ماده(ضيق)و(منع))؛ بنابراين معناي عبارت چنين مي‌شود: (پنهاني آشكار شد، و پرده فرو افتاد، و اميد قطع شد، و زمين به تنگ آمد، و آسمان باز داشته شد). روشن است كه اين جملات، كنايه است از عمق بلا و گرفتاري. در حقيقت مي‌خواهيم با اين جملات بگوئيم كه مصيبت‌ها ما را از هر سو احاطه كرده اند و بر ما فشار مي‌آورند. (پرده‌ فرو افتاد) كنايه از آشكار شدن حقيقتي است. در فارسي نيز چنين است؛ وقتي مي‌گويند: (اگر اين كار را بكنيد، فلاني از كارتان پرده بر مي‌دارد)؛ يعني حقايق را آشكار مي‌كند و به مردم مي‌گويد. اين حقيقتي كه در روزگار غيبت با اين مصيبت بزرگ، آشكار مي‌شود، بي‌لياقتي ما است. پيدايش غيبت، همين را اعلام مي‌كند كه شما لياقت حضور امام معصوم را بين خود نداريد. امامان معصوم بين شما بودند و شما با تنها گذاشتن آنان و معطل كردن دستوراتشان، زمينه شهادت آن‌ها را فراهم كرديد.
زمين به تنگ آمد) كنايه از قرار گرفتن در فشار است. در قرآن كريم، اين جمله براي احاطه و چيرگي دشمن به‌كار رفته است. >و ضاقَتْ عَلَيكُم الأرضُ بما رَحُبَت< (توبه: 25) چنان كه زمين با همه فراخي اش، تنگ آمد كه راه فرار و مأمني نداشته باشيم. اگر بخواهيم اين جمله را با توجه به قرآن معنا كنيم، بايد بگوييم كه مصيبت‌هايمان بسيار زياد شد و ما ضعيف شديم، دشمنان بر ما مسلط شدند و راه ظلم در پيش گرفتند. (آسمان باز داشته شد) ممكن است معناي كنايي داشته باشد، اما معناي واقعي هم دارد. معناي واقعي نيز پاسخ به اين دو پرسش است كه چه كسي بركات آسمان را حرام كرد؟ و دوم اين كه بركات آسماني چه بود كه بر ما حرام شد؟ در پاسخ به سؤال اول بايد گفت ظلمت گناهان و همان چيزي كه باعث شده است بر ما بلا و مصيبت نازل شود. بركات آسماني، هم شامل بركات مادي است؛ مثل باران، چنان كه در روزگار قحطي مي‌گويند نماز استسقا بخوانيد و قبل از نماز به درگاه خدا، از گناهان توبه كنيد؛ زيرا گناهان، درهاي آسمان را مي‌بندد. و هم بركات معنوي است كه معصوم در بين ما نيست و ارتباط ما با عالم بالا قطع شده است. اينها از جمله نكاتي است كه از تدبر در عبارات حاصل مي‌شود. (و أنتَ المُستعانُ و اليكَ المُشْتَكي و عليك المُعَوَّلُ في الشِدَّةِِ و الرَّخاء)