eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۶۸ ❣امیرالمومنین علیه‌السلام مى فرماید: ✨أَحْبِبْ حَبِيبَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَکَ يَوْماً مَا، وَأَبْغِضْ بَغِيضَکَ هَوْناً مَا، عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَکَ يَوْماً ما 💠دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار، چراكه ممكن است روزى دشمنت شود و با دشمنت نيز در حد اعتدال دشمنى كن، زيرا ممكن است روزى دوست تو شود. ✍ اشاره به اينكه هميشه دوستى ها و دشمنى ها استمرار نمى يابد و چه بسا دوستى، روزى به دشمنى و دشمنى، روزى به دوستى تبديل گردد. هرگاه انسان در زمان دوستى، راه افراط در پيش گيرد و تمام اسرار خويش را به دوستش بگويد و او را از تمام زواياى زندگى اش باخبر سازد، بسا روزى برسد كه براثر اصطكاك، اين دوستى به دشمنى تبديل گردد و آن دوست، تمام اسرار انسان را فاش كند و شايد ضربات شديدى از اين راه بر او وارد سازد. ✔️اگر انسان حد اعتدال را رعايت كند گرفتار چنين سرانجام شومى نمى شود. نيز ممكن است گاهى دشمنى ها براثر وحدت منافع به دوستى تبديل شود. اگر انسان در زمان دشمنى تمام پل هاى پشت سر خود را ويران كرده باشد چگونه مى تواند در صورت دوست امروز خود نگاه كند؟ آيا خاطره شوم گذشته، امروز را تحت تأثير خود قرار نمى دهد و مشكل آفرين نمى شود؟ ═══✙❆♡❆✙═══ ═══✙❆♡❆✙═══
⚜نکته ای از زیارت آل یس : 🍂 وَاَرِني في آلِ مُحَمَّد عَلَيْهِمُ السَّلامُ ما يَاْمُلوُنَ، وَفي عَدُوِّهِمْ ما يَحْذَروُنَ، ⚡️ترجمه : و به من بنمايان در باره خاندان محمد(درود بر ايشان)،آنچه آنان آرزو دارند، و درباره دشمنانشان آنچه از ان پرهيز مي نمايند. 🔴 آرزوی آل محمد(صل الله علیه وآله) حاکمیت دین خدا بر تمام عالم، پرشدن همه جا از قسط و عدل، هدایت همه مردم بسوی راه سعادت و اصلاح امور دنیا و آخرت انسان هاست. 🍃خدایا تحقق این آرزو را به ما بنمایان. ❌دشمنان آل محمد(ص) نیز از این پرهیز دارند که نقشه هایشان خنثی شده و حکومتشان زائل شده و بساط سیطره ظالمانه شان بر مردم دنیا برچیده شود. 🍃خدایا تحقق این پرهیز دشمنان را نیز به ما بنمایان.
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی‌ قشنگه‌ گوش کنید حتما التماس دعا🤲 یا مهدی عجل علی ظهورک 🌷🌷 صلی الله علیک یا اباصالح المهدی اللهم عجل لولیک الفرج🤲
احادیث روزانه آداب معاشرت: 🌺 آداب معاشرت 🌺 امام صادق علیه السلام: هر که به برادر مومن خود به خاطر خدا طعام دهد چنان است که صد هزار نفر از دیگران را طعام داده باشد و نیز به سدیر صراف فرمود: چه چیزی مانع تو است که هر روز یک بنده آزاد کنی؟ گفت:توانایی اش را ندارم. فرمود: هر روز یک مسلمان را طعام بده که چنین ثوابی دارد. سدیر پرسید: فقیر یا ثروتمند؟ امام فرمود: ثروتمند هم گاهی هست که تقاضای طعام دارد. 📚 حلیه المتقین/فصل هفتم/ح5 🌺 آداب معاشرت 🌺 رسول خدا صلی الله علیه و آله: یا علی همانا از جمله اخلاق مومنان آن است که اگر گیرند، خیانت نورزند. 📚 المحجه البیضاء/ج4/ص423 ✍🏼 مومن کسی است که با امانت مردم مدارا می کند و آن را از مال خودش بیشتر محافظت می کند و اگر اتفاقی برای آن امانت افتاد، در صورت امکان، جایگزین یا ترمیمش می کند و خسارتش را جبران می کند. 🌺 آداب معاشرت 🌺 امیرالمومنین علی علیه السلام: مومن آن زیرک و باهوشی است که خوش خلق و نرمخو است. 📚 المحجه البیضاء/ج4/ص422 ✍🏼 کسی است که تا اتفاقی می افتد، عصبانی نمی شود، با مردم مدارا می کند و با لبخند و سلام با دیگران برخورد می کند و با لبخند و دعای خیر از آنها جدا می شود.
ذکر همیشه مستجاب !.mp3
زمان: حجم: 4.17M
🔆 نکته ای مهم درباره ذکرها و ختم ها و چله هایی که در کانالها و سخنرانی ها پخش می شود و ادعا می شود قطعا حاجت را روا می کنند ! 🎤 کارشناس مهدویت
حجت الاسلام و المسلمین پناهیانFadaeian_Arbaein1403_Shab2 (1).mp3
زمان: حجم: 87.35M
🔊 l جاده نجف به کربلا 📆 زمان: 👈 چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🔷 : 👈 حجت الاسلام و المسلمین
S007.mp3
زمان: حجم: 57.95M
🎧 📌 شب هفتم محرم ۱۴۴۶ 📌 حجت‌الاسلام حنیفی 📌‌ حسینیه بیت‌العباس علیه‌السلام 🏷
حجت الاسلام و المسلمین پناهیانFadaeian_Arbaein1403_Shab3 (1).mp3
زمان: حجم: 58.36M
🔊 l حسینی ۱۴۴۶ 📆 پنجشنبه ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🔷 حجت الاسلام و المسلمین پناهیان 🚩 جاده نجف به کربلا، موکب امام رضا
. اومد به خواب عبدالزهرای کعبی. میخوام روضه امام حسن بخونم اما روضه امام حسن زهر نیست، جگر پاره نیست. گفت عبدالزهرا! چرا روضه منو نمیخونی؟! عرض کرد آقا جان. من کارم روضه خونده. مکرر روضه شما رو خوندم. حضرت فرمود نه عبدالزهرا. هنوز روضه منو نخوندی... عرض کرد آقاجان. مگه زهر ندادن!؟ مگه جگر پاره نشد؟! مگه زینب تشت نیاورد؟! مگه تیکه های جگر توی تشت نریخت؟! مگه زینب نبود هی دست رو دست می کشید؟! مگه زینب نبود هی به صورتش می زد به حسین می گفت داداشم داره از دستم میره؟! مگه اینا نیست روضه های شما؟!فرمود نه! روضه من اینا نیست! * غروب بود و یک کوچه تنگ و باریک غروب بود و من بودم و مادر من *مادرم گفت حسن جان پاشو آماده شو مادر... دیگه میخوام برم فدکمو بگیرم. حسن جان به بابات که نمیتونم بگم همراهم بیاد ولی باید یه مرد همرام باشه. نمیدونی چه قندی تو دلم آب کردم. مادرم به جای مرد می خواست منو ببره. گفت حسن جان تو بیا مواظب من باش... * مگه میره از یاد، که اون پست نامرد چه جوری گرفت، توی کوچه راهمونو *یه جوری زد اونجا... شنیدی میگه... من از بعضی باباها شنیدم. بچه وقتی کار خطایی میکنه، میگه ببین بچه! یه جوری میزنم یکی از من بخوری دو تا از دیوار... شنیدی یا نه؟!... امام حسن میگه مادرم داشت حرف میزد... بی حیا بی هوا... با امام حسن بگید... وای مادرم مادرم مادرم... وای مادرم مادرم مادرم* ببین بغض دیرین، چه کرده به مادر باید روضه مقداد، بخونه براتون بگه دست سنگین، چه کرده به مادر... *یه چیزی می شنوی طاقت نمیاری. نعره ات بلند میشه. داد میزنی. هی میگی نگو نخون. قربون دلت برم امام حسن. بعد از مدتی از قضایای شهادت بی بی که گذشت. زینب دید حسن یه گوشه کز می کنه. بغض داره گریه نمیکنه... یه روز اومد دستشو انداخت دور گردن حسن. گفت داداش گریه کن یه خرده. گریه کن دق می کنی.... همیشه این خوبه. رفقا یادتون باشه. آدمی که غم داره غصه داره حرف زدن و گفتن براش خوبه. اگه رفیقت غصه دار بود و تو هم محرم بودی و سرّ نگهدارش بودی، یه جوری به حرفش بیار همین که حرفاشو بزنه آروم میشه. یادت نره. علی علیه السلام هم که علی بود باید حرفاشو به یکی میزد. چون کسی رو پیدا نمی کرد سرشو توی چاه می کرد... یه رفیق نداشت... یه رفیق... نمیدونم به چاه چی می گفت. صبح که میومدن دَلو رو مینداختن آب بکشن، خون بالا میومد... حرفاشو میزد. علی هم که علی هست حرفاشو میزد... تو هم اگه غم داری یه محرم پیدا کن حرفتو بزن... نذار توی سینت بمونه و توأم اگر محرمش هستی و رفیقش هستی و سرّش رو نگه میداری و آبروشو نمیبری بشین بگو حرفاتو با من بزن. اینجا توی سینه من می مونه. بذار آروم بشه. زینب گفت حسن جان... با من حرف بزن. درد دلاتو با من بگو داداش. منم مادرمو از دست دادم... منم پهلوشو دیدم. منم سینشو دیدم... چرا اینجور کِز می کنی؟! به حرف اومد. شروع کرد گریه کردن. گفت زینب... تو که نبودی. اینقدر مادرم خوشحال بود... اینقدر ذوق می کرد. گفت حسن فدک رو گرفتم... حالا فدک رو میدم به علی، خرج این مردم نامرد دنیا کنه، دست از سر علی بر دارن. زینب... یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد. نگاه کردم دیدم یه غول بی شاخ و دم، یه لندهور از روبرو داره میاد... جلو مادرمو گرفت... مادرم رفت به راست. اونم اومد به راست. مادرم رفت به چپ اونم اومد چپ... زینب... رفتم جلو گفتم چیه؟! اما حیف!! قدم کوتاه بود... اونم بی حیا قدش درازه... دستشو بلند کرد. . @emame3vom .
. ✍عبدالسلام بن صالح هروی می گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: نظرتان درباره حدیثی از امام صادق (ع) که فرمودند: "وقتی قائم (عج) قیام کند، فرزندان قاتلان حسین (ع) را به جرم پدرانشان خواهد کشت" چیست؟ امام (ع) فرمودند: چنین است که می گویند. پرسیدم: در این صورت معنای آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» (هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد) چه خواهد بود؟ فرمودند: خداوند در تمام گفته هایش صادق است؛ اما فرزندان قاتلان حسین (ع) به اعمال پدرانشان خشنودند و به آن می بالند و هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است. اگر کسی در مشرق عالم کشته شود و دیگری در مغرب عالم به این قتل رضایت دهد، وی نزد خداوند شریک قاتل است. قائم (عج) پس از قیام، آن فرزندان را که به جنایت پدرانشان خوشنودند، خواهد کشت. 📚 چشمه حکمت رضوی (گزیده عیون اخبار الرضا) ص 240 📚 ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ نکند بگوییم ما را با غزه و لبنان و ... چه کار!!! هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است. اگر کسی در عالم کشته شود و دیگری در عالم به این قتل رضایت دهد، وی نزد خداوند شریک قاتل است. .
💠 گفته‌اند که مدتي بود بهلول هیچ نمی‌خندید. انگار دردي عظیم از درون او را مي‌گزيد و این باعث اندوه سلطان بود. به مردم گفته بوده هرکه بهلول را بخنداند چندین سکّة زر، جایزه دارد. روزی بهلول به درِ قصابی‌ای مي‌ایستد و به لاشه‌های بز و گوسفند که از سقف قصابی آویزان بوده، خیره خیره می‌نگرد. به این طرف و آن طرف قصابی می‌رود و باز بر می‌گردد. ناگهان قهقة بلند سر‌می‌دهد و شاد و خندان راه خود را در پیش می‌گیرد. خبر به سلطان می‌برند که بهلول خندید. سلطان او را طلب می‌کند و از سِرّ خنده‌اش می‌پرسد. بهلول جواب می‌دهد که من همیشه گمان می‌كردم چون فامیل تو هستم، روز بازخواست حتماً به سبب کارهای بد تو عقاب خواهم شد. و این باعث ناراحتی من بود. اما امروز در قصابی دیدم که «بز به پاچه خونه و گوسفند به پاچه خو» یعنی دیدم که بُز با پای خود آویزان است و گوسفند با پای خود. در یافتم که هرکسی مسؤل اعمال خود خواهد بود. و این باعث راحتی و خنده من شد.