✅ در نبرد با جبهه کفر، خدا در چه صورتی با ماست و پشتیبان ما؟
🌷 امام خامنه ای:
خدای متعال موسی و هارون را مأمور کرد که بروند به سراغ فرعون، خب خیلی کار عظیمی بود که دو نفر آدمِ تنها، بروند به مقابله و معارضه ی با یک قدرت عظیمِ آن روز؛ قدرت فرعونی یک قدرت بسیار عظیمی بود - از لحاظ سیاسی، از لحاظ اجتماعی، حتّی از لحاظ نفوذ در مردم، از لحاظ تأسیسات اداری ، که تفاصیلی دارد قدرت فرعونی - یک چیز عجیبی بود فرعون؛ یک قدرت مستبدِ فعّال مایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور می کند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید.
حضرت موسی عرض کرد پروردگارا! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفه کاره بماند - از کشتن نمیترسیدند، گفتند کار نصفه کاره می مانَد-
قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرى ـ {خدا گفت} من با شما هستم.
ببینید معیّت الهی این است: اِنَّنی مَعَکُما اَسْمَعُ وَ اَرىٰ. اینکه خدا می گوید «إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا» -که من عرض می کنم اگر من و شما #تقوا داشته باشیم خدا با ما است - این معیّت الهی و با ما بودنِ خدا، معنایش این است که می توان دو نفر آدم تنهایِ دست خالی را فرستاد به جنگ یک فرعون. (3/9/1395)
✍️ شرح: #تقوا یعنی انجام #واجبات و ترک #محرمات در زندگی فردی و اجتماعی
پند 221
🔹 شیطان شناسی (شماره 7)
س: آیا اینکه می گویند: «شیطان، عقل را می گیرد»، حقیقت دارد؟
ج: عقل را نمی گیرد. وقتی انسان عصبانی شود، عقلش را تیره می کند؛ و الّا او نمی گیرد. او جلوه می دهد. می گوید: «به زن نامحرم نگاه کن.» مدام آن را واکس می زند تا تو راه می افتی و به دنبالش می روی. وسوسه می کند.
س: آیا همه ی جنگ ها کار شیطان است؟
ج: همه ی جنگ ها زیر سر آن ملعون خبیث است.
س: پس نظام احسن چیست؟
ج: تشریعی است. تکوینی که نیست. جنگ هم در نظام احسن باید بشود. اسبابش را انسان ها فراهم می کنند. این قدرت دارد و دین هم ندارد، اما آن یکی قدرتش ضعیف تر است و وقتی زیر بار حرف قدرت مند نرود، او چه می کند؟ راه می افتد و می زند. او تکوینش درست است؛ اما حق ندارد این کار را بکند. حرام است. تشریعش خراب است؛ و الّا تکوینش عیبی ندارد. تمام حوادث تکوینی باید انجام شود و دارد می شود؛ اما بعضی از آن تشریعاً حرام است و جایز نیست.
س: آیا آن شیطان اصلی مرده است؟
ج: سر جایش هست. خدا به او تا قیامت مهلت داده است.
س: بچه های شیطان...؟
ج: او ذرّیه دارد. کسانی که بناست تا قیامت باشند، هستند.
س: تفاوت وسوسه های نفس اماره با وسوسه های شیطان چیست؟
ج: ملاک، کتاب و عترت است. هر نوع پیشنهادی که مطابق با کتاب و عترت باشد، از فرشته هاست و هر نوع وسوسه ای که با کتاب و عترت مطابق نباشد، از طرف شیطان است.
س: تفاوت وسوسه ی شیطان با وسوسه ی نفس اماره چیست؟
ج: نفس اماره وزیر دست راست شیطان است. با هم همکاری می کنند؛ او از بیرون و این هم از درون، انسان را کوک می کنند.
س: آیا هر انسانی شیطان خود را دارد؟
ج: نه؛ شیاطین مختلف زیادند. گاهی او می آید و گاهی این.
س: آیا اینکه می گویند: «حضرت محمد (ص) شیطان خود را مسلمان کرده بود»، درست است؟
ج: نه؛ وقتی شیطان مسلمان شود که دیگر مزاحمت نمی کند. هر کس که به دنبال پیغمبر اکرم (ص) برود و نفس اماره اش را تربیت کند و به نفس مطمئنه برسد و صد درصد در برابر خدا عبد باشد، او هم دیگر شیطانش با او کاری ندارد. خود شیطان اظهار یأس کرده و گفته: «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين». زورم به این ها نمی رسد. همه ی انبیاء، همه ی حضرات معصومین و پیروان عملی آن ها جزء «عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين» هستند. شیطان از آن ها مأیوس است. دیگران که در برابر خدا صد درصد عبد نیستند، به اندازه ی آزادی شان، بر آن ها مسلّط می شود. بر بعضی که خود را رها کرده اند، دائماً مسلّط است و بر بعضی دیگر، گاهی مسلّط است. افراد مختلفند.
📚 منبع: آثار بندگی، آیت الله خوشوقت
✅ ادامه دارد ...
✅ تقوا یعنی چه؟ و در کدام یک از امور زندگی دخالت دارد؟
#تقوا يعنى مراقبت از خود. انسان دائم بايد مراقب خود باشد؛ هم مراقب اعمال و رفتار خود- يعنى مراقب چشم خود، زبان خود، گوش خود، دست خود- هم مراقب دل خود باشد؛ مراقب عدم نفوذ خصال پست حيوانى، مراقب عدم ميل دل به هوى و هوس، مراقب مجذوب و فريفته نشدن دل به جلوه هاى پست كننده ى انسان، مراقب حسد نورزيدن، مراقب بدخواه ديگران نبودن، مراقب وسوسه به دل راه ندادن، دل را جايگاه فضايل و ذكر خدا و عشق به اولياى الهى و عشق به انسانها قرار دادن؛ هم #تقواى فكر و عقل داشته باشد؛ يعنى عقل را از انحراف نگهداشتن، از خطاها و لغزشها بازداشتن، از تعطيل و بيكارگى نجات دادن، و خرد را در امور زندگى به كار بستن. پس مراقبت دائمى از جوارح، از دل و از فكر و مغز، #تقواست. (28/ 05/ 1384)
✍️ شرح: #تقوا یعنی انجام #واجبات و ترک #محرمات در زندگی فردی و اجتماعی
پند 107
🌹 درسی از نهج البلاغه (6)
✍️ مقدمه: #تقوا یعنی انجام #واجبات و ترک #گناهان
🔹اگر (با انجام واجبات و ترک گناهان،) اهل #تقوا شوید، #تقوا موجب می شود که شما بر گردن خدا حق پیدا کنید.
🔹 #تقوا امروز محافظ و سپر بلای شماست و فردا راه رسيدن به بهشت است.
🔹هر کس وارد مسیر #تقوا شود، سود می کند و هیچ ضرری نمی کند.
🔹امانتدار #تقوا خداست و خودش حافظ آن خواهد بود. پس مزد #تقوا ضایع نمی شود.
🔹فرداى قيامت، همه به #تقوا نيازمندند. چون خدا در قیامت فقط از واجبات و گناهان بازخواست می کند.
🔹#تقوا جاىگزین همه چیزهای از دست رفته است. چون با #تقوا همه گذشته ها جبران می شود.
🔹#تقوا خواب غفلت انسان را به بيدارى تبديل می کند. چون تقوا به انسان بصیرت می دهد.
🔹#تقوا دلهاى مرده را زنده می كند. چون گناه است که دلها را می میراند و انسان #باتقوا گناه نمی کند.
🔹#تقوا گناهان گذشته را شستشو می دهد. چون شروع #تقوا یعنی توبه از گناهان گذشته.
🔹#تقوا بيمارى هاى روح و جسم را درمان می کند. چون عامل همه بیماریهای روحی و برخی از بیماری های جسمی، گناه است.
🔹#تقوا انسان را آماده سفر آخرت می کند. چون در آخرت فقط از #واجبات و #گناهان می پرسند.
📣 پس به هوش باشید و با انجام واجبات و ترک گناهان، #تقوا را حفظ كنيد و خود را با #تقوا حفظ کنيد.
📚 نهج البلاغه، خطبه 191
😡 لعنت بر چه کسانی؟ (شماره 47)
🌷 مرد منافقی، مُرد. امام حسین (ع) بیرون آمد و همراه جنازه وی به راه افتاد که یکی از وابستگان خود را دید (که به سمت دیگر می رود.) به او فرمود: «فلانی! کجا می روی؟».
او گفت: از این که بر جنازه این منافق نماز بگزارم، می گریزم.
امام (ع) به او فرمود: «دقّت کن که سمتِ راست من بِایستی و مانند آنچه از من می شنوی، بگو».
وقتی ولیّ میّت بر جنازه تکبیر گفت، امام حسین (ع) گفت: «اللّه اکبر. خدایا! این بنده مرده ات را #لعنت کن؛ هزار #لعنتِ پشت سر هم، نه پراکنده. خدایا! این بنده ات را میان بندگان و شهرهایت رسوا کن و داغیِ آتشت را به او برسان و سخت ترین کیفرت را به او بچشان. چون او با دشمنانت دوستی و با دوستانت دشمنی می کرد و با اهل بیت پیامبرت دشمن بود».
📖 عن أبی عبد اللّه علیه السلام: إنَّ رَجُلاً مِنَ المُنافِقینَ ماتَ،فَخَرَجَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّهِ یَمشی مَعَهُ فَلَقِیَهُ مَولیً لَهُ،فَقالَ لَهُ الحُسَینُ علیه السلام:أینَ تَذهَبُ یا فُلانُ؟
قالَ:فَقالَ لَهُ مَولاهُ:أفِرُّ مِن جِنازَةِ هذَا المُنافِقِ أن اصَلِّیَ عَلَیها.
فَقالَ لَهُ الحُسَینُ علیه السلام:اُنظُر أن تَقومَ عَلی یَمینی فَما تَسمَعُنی أقولُ فَقُل مِثلَهُ.
فَلَمّا أن کَبَّرَ عَلَیهِ وَلِیُّهُ،قالَ الحُسَینُ علیه السلام:اللّهُ أکبَرُ،اللّهُمَّ العَن فُلانا عَبدَکَ ألفَ لَعنَةٍ مُؤتَلِفَةٍ غَیرَ مُختَلِفَةٍ،اللّهُمَّ أخزِ عَبدَکَ فی عِبادِکَ و بِلادِکَ،وَ اصلِهِ حَرَّ نارِکَ،و أذِقهُ أشَدَّ عَذابِکَ،فَإِنَّهُ کانَ یَتَوَلّی أعداءَکَ و یُعادی أولِیاءَکَ،و یُبغِضُ أهلَ بَیتِ نَبِیِّکَ صلی الله علیه و آله.
📚 حکمت نامه امام حسین (ع) ج 1 ص 433
✅ داستان کوتاه (145)
هشام بن عبدالملک خلیفه عباسی، امام باقر (ع) را به شام فراخواند. امام پس از سفر به شام، در اجتماعات مردم شرکت میکرد و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. روزی امام مشاهده کرد که مسیحیان به کوهی در آن منطقه میروند. امام از اطرافیان پرسید: آیا امروز عید آنان است؟ گفتند: نه؛ آنان هر سال در این روز نزد عالمی مسیحی که اصحاب حواریون عیسی (ع) را درک کرده است، میروند و پرسشهای خود را از او میپرسند. امام سر خود را پوشاند و با همراهان خود به آن کوه رفت و در میان مسیحیان نشست.
عالم مسیحی نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام باقر (ع) توجه او را به خود جلب نمود، رو به امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
امام (ع) فرمود: از مسلمانان.
عالم مسیحی گفت: از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟
امام (ع) فرمود: از افراد نادان نیستم.
گفت: اول من سوال کنم یا شما میپرسید؟
امام (ع) فرمود: اگر مایلید، شما سوال کنید.
گفت: به چه دلیل شما مسلمانان ادعا میکنید که اهل بهشت غذا میخورند و میآشامند ولی مدفوعی ندارند؟ آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر روشنی در این دنیا وجود دارد؟
امام (ع) فرمود: بله نمونه روشن آن در این جهان، جنین است که در رحم مادر تغذیه میکند ولی مدفوعی ندارد.
گفت: عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟!
امام (ع) فرمود: من چنین نگفتم، بلکه گفتم از نادانان نیستم!
او پرسید: به چه دلیل عقیده دارید که میوهها و نعمتهای بهشتی کم نمیشود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقی بوده و کاهش پیدا نمیکند؟ آیا نمونه روشنی از پدیدههای این جهان میتوان برای این موضوع پیدا کرد؟
امام (ع) فرمود: آری، نمونه روشن آن در عالم محسوسات، آتش است. شما اگر از شعله چراغی صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمیشود.
گفت: سؤالی دیگر میپرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است و نه از روز.
امام باقر (ع) فرمود: آن، همان ساعت بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت گرفتاران آرامش مییابند.
با شنیدن این جواب، عالم مسیحی فریادی کشید و گفت: یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی.
امام فرمود: مسلماً قسم دروغ خورده ای.
گفت: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری صد و پنجاه سال.
امام باقر (ع) فرمود: آنان عُزَیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر الاغ خود از قریه انطاکیه میگذشت که دید انطاکیه به کلی ویران شده است. با خودش گفت: چگونه خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده میکند؟
با آنکه خداوند عزیر را برگزیده بود و هدایتش کرده بود، وقتی چنین سخنی گفت و خداوند بر او خشم گرفت و او را به مدت صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با الاغ و غذا و نوشیدنی اش زنده کرد.
پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت. اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان فرزندانش به نزد او میآمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. عزیر پیوسته از عزیره و فرزندانش یاد میکرد و خاطراتی از آنها نقل مینمود و میگفت آنان هم اکنون پیر شدهاند.
عزیره که ۱۲۵ ساله بود، گفت: من جوانی در ۲۵ سالگی ندیده ام که از جریان بین من و برادرم در ایام جوانی ما باخبرتر باشد، توای مرد! آیا از اهل آسمانی یا از زمین؟
عزیر گفت: ای عزیره من عزیر هستم که خداوند بر من خشم گرفت و به خاطر سخن ناشایستم صد سال مرا میراند تا هم مجازاتم کرده باشد و هم بر یقینم بیفزاید و این همان الاغ و غذا و نوشیدنی من است که با آن از منزل خارج شده بودم و اکنون خداوند مرا به همان صورت برگردانده کرده است.
عزیره سخنان عزیر را پذیرفت. عزیر ۲۵ سال دیگر با آنان زندگی کرد و بعد هر دو در یک روز از دنیا رفتند.
عالم مسیحی هر سوال مشکلی به نظرش میرسید، همه را پرسید و جواب قانع کننده شنید و چون خود را عاجز یافت، به شدت ناراحت و عصبانی شد و گفت: مردم! آیا دانشمند والا مقامی را که مراتب اطلاعات و معلومات مذهبی او از من بیشتر است، به اینجا آورده اید تا مرا رسوا سازد و مسلمانان بدانند پیشوایان آنان از ما برتر و داناترند؟ به خدا سوگند دیگر با شما سخن نخواهم گفت و اگر تا سال دیگر زنده ماندم، مرا در میان خود نخواهید دید. این را گفت و از جا برخاست و بیرون رفت.
این جریان به سرعت در شهر دمشق پیچید و موجی از شادی و هیجان در محیط شام بوجود آورد. هشام به جای این که از پیروزی افتخارآمیز علمی امام باقر (ع) بر بیگانگان خوشحال شود، بیش از پیش از نفوذ معنوی امام بیمناک شد و ضمن ظاهرسازی و ارسال هدیه برای آن حضرت، پیغام داد که امام باقر (ع) حتماً همان روز دمشق را ترک کند.
📚 الکافی، ج 8 ص 123
✅ چه کسانی در قیامت بدون حساب، روزی می گیرند؟
🌹 جواب خدا در قرآن:
1️⃣ متقین:
زندگى دنيا در چشم كافران زیبا جلوه داده شده و به خاطر همین آنها مؤمنان را مسخره مى كنند. در حالی که #متقین (یعنی اهل انجام واجبات و ترک حرامها) در روز قیامت از کافران برترند و خدا به هر كه بخواهد، بى حساب روزى مى دهد.
2️⃣ صابران:
ای پیامبر! از طرف من به مؤمنین بگو: «اى بندگان مؤمن من! #باتقوا شويد. براى كسانى كه در اين دنيا خوب عمل كرده اند، وعده خوبی است. زمين خدا وسیع است. بى ترديد، #صابران (که بر انجام واجبات و ترک حرامها مقاومت می کنند،) مزد خود را بدون حساب دریافت خواهند کرد.»
3️⃣ مؤمنانِ اهل عمل صالح:
هر زن یا مؤمنی که #عمل_صالح داشته باشد، (یعنی اهل انجام واجبات و ترک حرامها باشد،) عاقبت وارد بهشت مى شود و در آنجا بى حساب روزى دریافت می کند.
📖 متن آیات:
1️⃣ زيِّنَ لِلَّذينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (بقره، 212)
2️⃣ قلْ يا عِبادِ الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ (زمر، 10)
3️⃣ منْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ (غافر، 40)
آیه شماره 288
🔹 شیطان شناسی (شماره 8)
س: هوای نفس با شیطان چه فرقی دارد؟
ج: هوای نفس مال خود شماست. شما دلت می خواهد. دلت پول می خواهد یا غذای خوشمزه می خواهد یا مسائل دیگر می خواهد. به این می گویند هوای نفس. هوای نفس در مقداری که حرام نیست، آزاد است. اما مقداری که وارد مرحله ی حرام می شود، جایز نیست و حرام است. پس همه ی هواهای نفس، حرام نیست. انسان چیزهای حلال و خوب را می خواهد و عیبی ندارد؛ اما اگر حرام را خواستی، خطرناک است.
س: آیا وسوسه های شیطان، همراه هوای نفس است؟
ج: هر وقت وسوسه بیاید و انسان را به گناه دعوت کند، نفس است.
س: ورود شیطان چگونه است؟
ج: با وسوسه است. قرآن کریم این طور یاد می دهد. می فرماید: «هر وقت دیدید دچار وسوسه ی شیاطین ـ که همان تصورات مربوط به گناه است ـ شدید، وسوسه ی اوست. هر وقت دیدید آن تصادفات در ذهنتان پر می زند، به یاد خدا بیفتید. اگر به یاد خدا بیفتید، دیگر باطل می شود؛ اما اگر آن تصورات را ادامه دهید، آرام آرام قوی تر می شود و به تصمیم مبدّل می شود. خدای متعال فرمود: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون»: کسانی که ایمان دارند، وقتی شیطان در فضای ذهنشان پر بزند و وسوسه کند و به گناه دعوت کند، آن ها به یاد خدا می افتند و وسوسه باطل می شود.
بنابراین هر چه این تصورات مقرون به غفلت باشد و یاد خدا در کنارش نباشد، به تدریج به طرف تصمیم می رود؛ اما اگر انسان فهمید که این وسوسه به گناه دعوت می کند، فوراً به یاد خدا بیفتد و دعا کند و از خدا کمک بخواهد، دیگر باطل شده است؛ و الّا اگر در حال غفلت ادامه پیدا کند، به لب مرز می رسد.
📚 منبع: آثار بندگی، آیت الله خوشوقت
✅ ادامه دارد ...
✅ چه کنیم که خدا باب رحمت و برکتش را باز کند؟
🌷 امام خامنه ای:
«و لو انّ اهل القرى آمنوا و ا#تقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الأرض». خداى متعال وعده كرده است كه اگر ايمان و #تقوا به ميدان بيايد، باب رحمت و بركت را هم باز مى كند. (19/ 10/ 1383)
✍️ شرح: #تقوا یعنی انجام #واجبات و ترک #حرامها در زندگی فردی و اجتماعی
پند 108
✅ عاقبت انسانهای #باتقوا و بی تقوا در قیامت چه فرقی دارد؟
🌹 جواب خدای #متقین:
توصیف باغ بهشتى كه به #متقین وعده داده شده، این گونه است: در آن باغ، نهرهايى است از آبى كه رنگ، بو و طعمش تغییر نمی کند، و نهرهايى از شير خالص كه مزه اش عوض نمی شود، و نهرهايى از شراب كه براى کسانی که می نوشند، سراسر لذّت است؛ و نهرهايى از عسل ناب.
در آنجا هر ميوه ای براى آنان فراهم است و البته آمرزش پروردگار آنها. (آيا انسان #باتقوا در چنين باغى) مانند انسان بی تقواست كه جاودانه در آتش است و آبى داغ به خوردش داده مىشود تا روده هايش را قطعه قطعه کند؟
✍️ شرح: #متقین کسانی هستند که #واجبات شرعی و قانونی را انجام می دهند و #گناهان شرعی و قانونی را ترک می کنند
📖 مثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ (محمد، 15)
آیه شماره 289
✅ داستان کوتاه (146)
🌷 زمینخورده، لگد ندارد
هشام بن اسـماعیل پـدر زن عبـدالملک مروان در دوران خلافت عبدالملک، اسـتاندار مدینه بود. او بسیار ظلم کرد و در ظلم و توهین به اهل مدینه، بیداد کرده بود. به خصوص به امام سـجاد (ع) و خاندان پیامبر (ص) بیش از دیگران بد رفتاري کرده بود.
پس از مرگ عبدالملک، پسـرش ولید جانشینش شد. ولید تصمیم گرفت رضایت مردم مخصوصاً اهل مدینه را جلب کند. لذا هشام بن اسماعیل را از اسـتانداري مدینه برداشت و دستور داد هشام را جلو خانه مروان نگه دارند و هر کس از او بدي دیده یا شنیده، بیاید تلافی کند. مردم هم دسته دسته می آمدند و فحش و ناسزا به هشام می گفتند و به صورتش تف می انداختند.
خود هشام بیش از همه، نگران امام سجاد (ع) و شیعیان بود و با خود فکر می کرد انتقام آن حضرت در مقابل آن همه دشنام و اذیت نسبت به پدران بزرگوارش جز کشتن، چیز دیگری نخواهد بود.
ناگهان دید امام سجاد با عده اي از شیعیان به سوي او می آیند. رنگ در سیماي هشام نماند و هر لحظه انتظار مرگ خود را می کشـید. امام که به هشام نزدیک شـد، طبق معمولِ مسـلمانان که به هم می رسـند و سـلام می گویند، با صداي بلند سـلام کرد و به سـایر شیعیان نیز قبلاً فرموده بود کاري به هشام نداشـته باشـید؛ چون اخلاق خاندان ما این نیست که به افتاده لگـد بزنیم. بلکه روش ما این است افتادگان را یاري کنیم.
علاوه بر این، حضـرت یـادداشتی به هشام داد و در آن یادآور شـد که اگر از عهـده پرداخت بـدهی ات برنیایی، نزد ما پول هست، می توانیم به تو کمک کنیم. از جانب ما چیزي به دل نگیر و هرگز ناراحت نباش.
هشام وقتی این بزرگواري را از امام با دید با صداي بلند این آیه را خواند: «اَللهُ اَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه: خدا بهتر می داند نبوّت و رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد.»
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 113
✅ در قیامت از #متقین چگونه پذیرایی می شود؟
🌹 جواب خدای #متقین:
در قیامت، به غیر از #متقین، همه کسانی که در دنیا با هم دوست بوده اند، با هم دشمن می شوند. آن گاه به #متقین می گوییم: «اى بندگان من! امروز نه غمی خواهید داشت و نه ترسی. #متقین همان کسانی هستند که به آيات ما ايمان آورده و #تسليم دستورات ما بودند. شما با همسرانتان شادمانه وارد بهشت شويد.»
برای پذیرایی از #متقین سيني هايى از طلا و جامهايى ار شراب بهشتی در برابر آنان مىگردانند و در آنجا آنچه دلشان بخواهد و چشمشان خوشش آيد، هست.
آن گاه به #متقین می گوییم: ای #متقین! شما در این بهشت تا همیشه خواهید بود. اين همان بهشتى است كه به عنوان مزد #تقوایتان به ارث برده اید. در این بهشت براى شما ميوه هاى فراوان خواهد بود كه از آن مىخوريد.
✍️ شرح: #متقین کسانی هستند که #واجبات را انجام می دهند و #گناهان را ترک می کنند
📖 الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ * يا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ * الَّذينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَ كانُوا مُسْلِمينَ * ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ * يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فيها خالِدُونَ * وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * لَكُمْ فيها فاكِهَةٌ كَثيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ (زخرف، 67 تا 73)
آیه شماره 292