عزت در سایه ولی خدا
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀😁
امام به آنها وعده داد: بدانيد خدا حامي ماست. خدا شما را حمايت مي كند. نمي گذارد شما ذليل بشويد. شما همیشه در ظل عزت خدا مي مانيد. بلا و سختي هست، ولي سايه عزت خدا بالاي سر شماست.
همه می دانید که اهل بیت هميشه عزيز بودند و كسي ذلت آنها را نديد.
شما جمله زينب كبري را در مجلس يزيد ببينيد. یزید مي خواهد این قوم را تحقير كند. مجلس را از سران سياسي كشورها پر کرده است.
اسیران را هم به يك ريسمان بسته، از سر صبح در كوچه ها گردانده، سنگشان زدند، چوبشان زدند،
تحقيرشان كردند. به این شکل آنها را وارد مجلس كردند. سر مطهر امام را به علامت پيروزي در جام گذاشتند.
زينب فرمود: أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا .
اي پسر آزاد شده! اي برده زاده! شما برده پيغمبر بوديد.
آزادتان كرد عادلانه هست زن و بچه خودت را پشت پرده نشاندي و ناموس رسول خدا را همراه با نامحرمان راهي بيابان ها كردي؟ چقدر عزت در اين كلام موج می زند؟
شما اسير عزيزتر از اين سراغ داريد؟ فرمانده لشكر يزيد پس از پيروزي آنها را اسير كرد و در شهرها و روستاها گرداند.
حالا گزارش پيروزي ها را مي دهد. یزید به او مي گويد: پس چرا افسرده و پژمرده اي؟ مي گويد: اين كاروان من را بيچاره كرده. ما هر چه اينها را زديم يك نقطه ضعف از اينها بگيريم يا آه بگويند، نشنیدیم.
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
ذکر مصیبت
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
آورده اند که امام حسین (علیه السلام) هر چه به ظهر عاشورا نزديك تر مي شد، چهره شان برافروخته تر مي گردید. زينب كبري مي فرمايد:
در آخرين لحظه، وقتي وداع كرد به گونه ای از ما جدا شد که گويا ما را نمي شناسد.
امام (علیه السلام) در روز عاشورا مي فرمايد: صَبْراً بَنِى الْكِرام پافشاري كنيد، فَمَا الموتُ الَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ البُؤْسِ وَالضَّراءِ الَى الْجِنانِ
اين يك پل است. فاصله ای میان شما و هدف نیست. وقتي یاران روي زمين مي افتادند، مي آمد و سرهايشان را به دامن مي گرفت. آنها با رضايت، بار بلاي امام حسين را كشيدند. آنها كه از خودشان فارغ بودند. اصلا بلاي خودشان برايشان مطرح نبود.
امام برای براي وداع آخر آمد. گفت وگوهاي اين وداع آخر را شنیده اید. فرمود: زينب، رباب، ام كلثوم،
سكينه عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ عزيزانم خداحافظ.
اين آخرين ديدار ماست. وقتي صداي امام حسين (علیه السلام) را شنيدند، غصه بر آنها هجوم آورد. از خيمه بيرون ريختند.
دور امام حسين حلقه زدند. بابا اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ مي خواهيد برويد؟ مي خواهيد ما را تنها گذاريد؟
حضرت فرمود:
ادامه دارد 👇👇👇👇👇
دخترم! چه كند كسي كه ياوري ندارد؟ من هستم و يك بيابان دشمن و اينها همين لحظه را مي خواستند. تنهايي من را مي خواستند.
شب عاشورا به آنها فرمود: دشمن من را مي خواهد اگر شما برويد، كاري با شما ندارند. بلكه خوشحال مي شود. فرمود: دخترم! كسي كه تنها شده ياور ندارد چه كند؟ گفت: بابا! ما را به مدينه جدمان برگردانيد.
فرمود: لَوْ تُرِكَ الْقَطَا لَنَامَ 🌀
اگر اينها اجازه مي دادند كه ما از مدينه بيرون نمي آمديم. لحظه های سنگيني در انتظار شماست. مراقب باشيد. حرفي نزنيد كه خدا از شما ناراضي بشود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سخنران حجت الاسلام میر باقری
تمام💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
گریه و عزاداری برای امام حسین(علیهالسلام)
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠💠💠
ماه محرم، ماهی است که ائمة معصومین(علیهم السلام)، نسبت به اقامة عزای امام حسین و اشک و گریه بر اباعبدالله(علیه السلام) و برپایی مجالس عزاداری سفارش کرده اند.
شخصی به نام «ریّان بن شبیب» می گوید: خدمت امام رضا(علیه السلام)رفتم، امام رضا فرمود: می دانی امروز چه روزی است؟
امروز روزی است که حضرت زکریا(سلام الله علیه) دعا کرد و از خدا اولاد خواست، دعایش به اجابت رسید و خداوند حضرت یحیی(سلام الله علیه) را به ایشان عطا فرمود. سپس امام هشتم فرمودند: ریّان بن شبیب،
محرم ماهی است که قبل از اسلام و قبل از آنکه پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) مبعوث شود، در جاهلیت این ماه را محترم می شمردند و می گفتند: جنگ و کشتار در این ماه جایز نیست. حتی مشرک ها و غیرمسلمان ها هم قبل از اسلام،
«یُحَرِّمونَ فِیهِ الظّلْمَ وَ الْقِتَالَ»؛
«جنگ را در ماه محرم ممنوع می دانستند».
ادامه دارد👇👇👇👇
همین دلیل هم به آن «محرم» می گویند. این نامگذاری مربوط به قبل از اسلام است.
سپس امام رضا(علیه السلام) فرمودند: ماهی که کافرها و مشرک ها در آن جنگ نمی کردند و می گفتند جنگ حرام است، در این ماه بنی امیّه به اسم اسلام و دین حرمت امام حسین(علیه السلام) را شکستند و او را مظلومانه به شهادت رساندند. بعد امام رضا فرمود: یا ابن شبیب، ای پسر شبیب؛
«إنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیءٍ»؛
«اگر خواستی بر چیزی گریه کنی» – اگر مصیبت و داغی دیدی، اگر عزیزی از دست دادی-
«فَابْکِ للحُسَینِ بْنِ عَلِیّ»؛
« برای حسین ما اشک بریز و گریه کن»؛
برای عزیز خودت گریه نکن،
«فَإنَّهِ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ»
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠💠💠
دلیل اشک و گریه
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
در روایات به عزاداری و گریة بر اباعبدالله(علیه السلام) سفارش شده است. گرچه امروزه بعضی ها اشکال می کنند که گریه بر میّت و شهید و کسی که از دنیا رفته چه اثری دارد؟
گاهی در آثار وهّابی ها و نوشته های بعضی از افراد، این اشکال دیده می شود که گریه یعنی چه؟ این گریه به چه معناست؟
چرا باید برای کسی که 14 قرن قبل به شهادت رسیده است، اشک بریزیم؟
دلیل این اشک و بکاء چیست؟ من در توضیح این مطلب یک نکته ای را بگویم؛ اخیراً زیاد دیده ام بعضی از نویسندگان در نوشته هایشان اشکال می کنند که این اشک چه معنایی دارد؟ این گریه چه مفهومی دارد؟
به طور کلی ما پنج نوع گریه داریم؛ اما بعضی از بزرگان در کتاب هایشان نوشته اند: چهار نوع گریه داریم. من با توجه به روایات، یک نوع دیگر را اضافه کرده ام.
مرحوم آقای بهاری کتابی به نام «الدَّعوَه الحُسینیَّه» دارد که ایشان این کتاب را در ردّ کسانی نوشته است که بر گریه و زیارت امام(علیه السلام) اشکال می کنند. ایشان در کتابشان اشاره کرده که گریه چهار گونه است. به نظر بنده چهار گونه گریه برای امام حسین هم می تواند باشد.
گریه به دو قسمت تقسیم می شود: 1- گریة مثبت، 2- گریة منفی. گریه منفی مثل اینکه به کسی بگویند برو جبهة جنگ و او از ترس، گریه کند، این گریة ضعف است.
یا مثلاً به کسی بگویند برای تحصیل باید از وطن و پدر و مادرش دور شود و او از این موضوع ترس داشته باشد و گریه کند، این گریة ضعف است.
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
انواع گریه
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
اما گریة مثبت را شاید بتوان به پنج شاخه تقسیم کرد؛
گاهی اعتقادات انسان را به اشک وا مي دارد. این مطلب ریشه در قرآن دارد؛ وقتی این آیه بر نبی مکرم اسلام(صلی الله و علیه وآله و سلم) نازل شد:
«تَری أعْیُنَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ»؛
«شما می بینید اشک مؤمنان جاری می شود.»
همچنین وقتی آیه،
«إنَّکَ مَیّتٌ وَ إنَّهُمْ مَیِّتُونَ»؛
«پیامبر تو می میری، مردم هم می میرند»،
نازل شد، پیامبر(صلی الله و علیه وآله وسلم) خیلی گریه کرد. وقتی سوره نصر نازل شد؛
«اِذا جاءَ نَصْرُاللّهِ وَالفَتْح....» عموی پیامبر، عباس وقتی که این آیه را شنید، شروع به اشک ریختن کرد.
بُکاءُ رَحمه (گریة رحمت)، یعنی اشکی که بر اساس عواطف و احساسات، انسان رقّت قلب پیدا مي کند و برای چیزی گریه می کند، این طبیعت همة بشر است. حتی اگر کسی مسلمان هم نباشد و قساوت قلب نداشته باشد وقتی یک صحنة غم انگیز می بیند یا می شنود اشک می ریزد.
برای مثال، بچه ای که از گرسنگی در بغل مادرش جان می دهد هر کسی را متأثر می کند، کسی که در بغل پدرش شهید می شود، مثل آن جریانی که در فلسطین پیش آمد، هر کسی که در تلویزیون آن صحنه را دید متأثر شد. فیلمی که یک صحنة غم انگیز را نشان می دهد، افراد را به گریه می آورد. چشم، مجرای اشک وابسته به قلب و باطن انسان است، نمی تواند بی تفاوت باشد مگر کسی که منشأ این چشمه را خشک کند.
در این رابطه حدیث هم داریم. پیامبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) فرمودند
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
نشانه های شقاوت
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
«مِنْ عَلاماتِ الشَّقاءِ»؛
«چهار چیز نشانة شقاوت و بدبختی است»: 1- «جُمُودَ العَیْنِ»؛ «خشکی چشم». 2- «وَقَسْوَهُ القَلْبِ»؛ «قساوت قلب». 3- «شِدَهُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنیَا»؛ «حرص زدن و چسبیدن به دنیا.» 4- «وَالإصرَارُ عَلَی الذَّنبِ»؛
«گناه روی گناه»
وگرنه هر انسان عاطفی به طور طبیعی در مسائلی که مصیبت گونه باشد متأثر می شود. برای نمونه چند مثال مي زنم؛
مورد اول: پیغمبر خدا(صلی الله و علیه وآله و سلم) پسری به نام ابراهیم داشت، هیجده ماهش بود، یعنی یک سال و شش ماه داشت که از دنیا رفت –بچة یک سال و شش ماهه، اول شیرین زبانی اش است. تازه به حرف آمده، کمی راه افتاده–
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) خیلی متأثر شد، در تشییع جنازه اش گریه می کرد. عایشه اعتراض کرد: یا رسول الله! چرا گریه می کنید؟
فرمودند: «لَیْسَ هَذَا بُکاءً وَ إنَّما هَذِهِ رَحمَهٌ»؛
این اشک رحم است، این اشک دل سوختن است،
قلبم می سوزد و اشکم جاری می شود. من نمی توانم جلوی این گریه را بگیرم. بعد فرمودند:
«مَنْ لایَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ»
«کسی که رحم نداشته باشد خدا هم به او رحم نمی کند.»
در منابع اهل سنت هم آمده که پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) اشک می ریخت.
مورد دوم: جعفر ابن ابیطالب شهید شد؛ جعفر برادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. او در جنگ موته شهید شد. پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) در بعضی از جنگ ها مثل موته حضور نداشتند.
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) در مدینه بود، او از طریق غیب باخبر شد که جعفر شهید شده است.
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) زمانی که داشتند این خبر را در مسجد برای مردم تعریف می کردند و اشک می ریختند که امیرالمؤمنین(علیه السلام) از در مسجد وارد شد. حضرت فرمود
ادامه دارد 👇👇👇👇
ساکت باشید برادرش دارد می آید -داغ برادر سخت است- ساکت باشید که متوجه نشود.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) وارد شد. وقتی نگاهش به چهرة پیغمبر و اصحاب افتاد. دید که چهره حضرت عادی نیست. گفت: یا رسول الله! چه شده؟! اتفاقی افتاده؟!
پیغمبر اکرم فرمود: خدا به تو صبر دهد، برادرت به شهادت رسید. هر دو شروع به گریه کردن نمودند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
«انفَصَمَ ظَهری»؛
«کمرم شکست»؛
داغ برادرم جعفر در کمر من جدایی انداخت.
رسول خدا به خانة اسماء آمد، عبدالله بن جعفر بچه بود او را روی زانوی مبارکش نشاند، دست روی سرش کشید و گریه کرد. به حضرت زهرا(علیها السلام) دستور داد سه روز برای خانة اسماء غذا ببرند تا اسماء بتواند عزاداری کند.
مورد سوم: شهادت حمزه سیدالشهداء؛ وقتی حمزه در احد شهید شد،
پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) کنار جنازه اش آمد و گریه کرد. ایشان وقتی که به مدینه برگشتند، دید که از همة خانه ها صدای گریه می آید ولی برای حضرت حمزه کسی گریه نمی کند. پیغمبر فرمود:
«لَکِنَّ حَمْزَهَ لَابَوَاکِیَ لَهُ»؛
«عمویم حمزه کسی را ندارد که برایش گریه کند.»
زنان مدینه وقتی شنیدند که پیغمبر(صلی الله و علیه وآله و سلم) ناراحت شده همة مجلس هایشان را تعطیل کردند و برای حمزه گریه کردند.
مورد چهارم: پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) شش سال داشتند که مادرشان از دنیا رفتند و در چهل سالگی به نبوت برگزیده شدند، وقتی کنار قبر مادرشان آمدند:
«زارَ قبرَ امّهِ فَبَکی وَاَبْکی مِنْ حَوْلِهِ»
صورت روی قبر مادر گذاشتند و اشک ریختند. بعد از چهل سال! دلش مي سوزد.
امیرالمؤمنین شب کنار قبر حضرت زهرا(علیها السلام) می رفت و گریه می کرد. حضرت زهرا(علیها السلام) کنار قبر حمزه می آمد و گریه می کرد.
وقتی کسی بشنود، یک طفل شش ماهه در بغل پدرش در حالی که تشنه بوده جان داده، متأثر می شود.
مگر انسان چقدر می تواند عواطف و احساساتش را خاموش کند.
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
نظر وهابی ها بر حرام بودن گریه
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
در عربستان در تشییع جنازه های وهّابی ها، هیچ کس گریه نمی کند،
مي گویند گریه حرام است. گاهی انسان شاهد اتفاقاتی است که در اثر آن پدر، برادر یا فرزندش را از دست می دهد، اما چون آنها مي گویند گریه حرام است گریه نمی کند؛
ولی واقعاً نگه داشتن خود در چنین صحنه هایی سخت است. درحالی که در اثر گریه کردن یک نوع آرامش و سروری به انسان دست می دهد.
لذا روایت داریم که امام حسین(علیه السلام) فرمود: «من کشتة اشک هستم، هیچ کسی با غم و اندوه به زیارت من نمی آید مگر اینکه خدا او را با خوشحالی نزد خانواده اش برمی گرداند.»
وقتی پیش خانواده اش برمی گردد خوشحال است؛ یعنی احساس سبکی می کند. وقتی انسان کسی را از دست می دهد، می گویند بگذارید گریه کند، جلوی گریه اش را نگیرید؛ چون آرامش می آورد.
همه این بحث ها برای این است که روشن شود؛ چرا ما برای امام حسین(علیه السلام) گریه مي کنیم؟!
امام حسین نیاز به اشک ما ندارد، ما دلیلی برای گریه کردن داریم.
گاهی گریه، گریة فضیلت طلبی است؛ یعنی فضیلتی از انسان فوت شده باشد؛ مثل پدر و مادر خوب، استاد خوب، بعد انسان غصه می خورد. برای مثال، چرا امروز امام حسین نیست؟
چرا ما زمانی هستیم که امام حسین(علیه السلام) را درک نکرده ایم؛ مگر در دعای افتتاح نمی گویید:
ادامه دارد 👇👇
در دعای افتتاح نمی گویید:
«اللَّهمَّ إنَّا نَشکُو إلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنا»؛
«خدایا، ما گریه و شکوه می کنیم که چرا پیغمبر نیست تا از او استفاده کنیم؟»
مگر در دعای ندبه نمی گویید:
«مَتی تَرانا وَنَراک»؛
«کی ما تو را می بینیم و تو ما را می بینی؟»
وقتی پیغمبراز دنیا رفت، امیرالمؤمنین(علیه السلام) اشک می ریخت و می فرمود:
«یا رَسُولَ الله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ ما لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِک»؛
«یا رسول الله، گریه می کنم، چون وقتی شما رحلت کردید وحی تمام شد و دیگر آیة قرآن نازل نمی شود.–
چون با مرگ پیغمبر(صلی الله وعلیه وآله وسلم) قرآن تمام شد- چیزی با مرگ شما از بین رفت که دیگر نمی آید و آن وحی است.»
گاهی انسان گریه مي کند که چرا ما کربلا نبودیم، چرا ما روز عاشورا نبودیم، تا صدای «هَل مِنْ ناصر» امام را بشنویم و یاری اش کنیم. خیلی ها بودند که این آرزو را داشتند؛ جابر روز اربعین به کربلا آمد و گریه کرد:
یا اباعبدالله(علیه السلام)، من نبودم شما را یاری کنم. مگر موقع آب خوردن، نمی گوییم:
ادامه دارد 👇👇👇👇
«یا لَیتَنا کُنّا مَعَک فَنَفوضُ فوزاً عظیماً»؛
«کاش ما بودیم فائض می شدیم.»
«عبید الله حرّ جوفی» امام حسین را یاری نکرد. بعداً کربلا آمد و شروع به گریه کردن کرد. به خودش خطاب کرد و گفت: توفیق نداشتی،
اگر امام را یاری کرده بودی در قیامت از دست مادرش حضرت زهرا شفاعت می گرفتی.
بنابراین گریه نوع سوم گریة عدم حضور است. مثلاً چرا امام حسین نیست؟ چرا امام زمان(عج) در بین ما نیست؟
چهارمین نوع گریه، اشک معرفت و اشک صفاتی است. برای مثال، گریه می کنم که چرا امام حسین اینقدر خوب بود و من اینقدر بد هستم؟!
چرا امام حسین اینقدر صبور بود و من اینقدر کم صبر هستم؟! چرا امام حسین مظهر نماز و ایثار بود و من در نماز اینقدر سست و کاهل هستم؟! بنابراین گریة نوع چهارم گریة معصیت زداست؛
یعنی چرا من بدم؟ چرا من گناه مي کنم؟ چرا نور امام حسین(علیه السلام) در دل من نیست؟ چرا نور خدا در دل من نیست؟
ادامه دارد 👇👇👇