برای شفاء مریض سؤال شد، فرمودند: (در قرآن آمده است) و اذا مرضت فهو یشفین: حضرت ابراهیم گفت: هر وقت مریض شوم خدا مرا شفاء می‌دهد (شعراء: ۸۰) و ذکر یا شافی برای شفاء خوب است. * عدد شافی ۳۹۱ می‌باشد که برای شفاء (بکسر شین) امراض نافع است. در دعای کمیل آمده است وذکره شفاء: یاد خدا درمان و شفاء است و مناسب اسم الله همین اسم می‌باشد. سلام علیکم خدمت ذاکرین اهلبیت علیه السلام ازشما ذاکرین اهلبیت علیه السلام التماس دعا دارم براشفای مادرم زهرا سلطان جهانورد بنت قربان جهانورد دعای ختم یا شافی نفر ۳۹۱ وچله حدیث کسا. عزیزانی که دوست دارند مادر بنده رو دعا کنند وزنده رو یاری کنند در پیوی اطلاع بدن 🤲🤲🤲🤲🤲 @Haram75

#حضرت_ام_البنین عليهاالسلام #استاد_کاشانی 📌تاریخ وفات حضرت امّ البنین صلوات الله علیها روشن نیست ولی اگر هر روز برای ایشان بزرگداشت بگیریم کم است. ما در کربلا غیر از اهل بیت علیهم السّلام کسی را نداریم که همه‌ی دار و ندار خود را خرج کرده باشند. امّ البنین سلام الله علیها یک ویژگی دارد که هم چهار پسر خود را داد و هم اسم خود را داد. بعد از واقعه‌ی کربلا اسم حضرت عوض شد، دیگر امّ البنین باقی نمانده بود. «لَا تَدعونِي وَيكَ أمُّ البَنينِ تُذَكَّرينِي بِليوثِ العَرينِ‏»[1] 📌می‌گوید: من را به یاد شیر بچّه‌هایم نیندازید، دیگر مادر پسرانی باقی نمانده است. تا زمانی که آن‌ها بودند شما هیچ وقت از سیّد الشّهداء صلوات الله علیه نمی‌شنوید که بگویند: «أینَ؟» من باز هم این جمله را تکرار می‌کنم و به این ایمان دارم ولی نمی‌خواهم بگویم چرا. اگر کسی می‌خواهد در این عالم معرفت پیدا کند، باید به امّ البنین سلام الله علیها توسّل کند. این خانم صاحب ادب و معرفت است. امیر المؤمنین سلام الله علیه دیدند اگر بخواهد عبّاس بن علی علیه السّلام به دنیا بیاید این‌که فقط پدر او علی باشد کافی نیست لذا گشتند و کسی را پیدا کردند که بتواند عبّاس بن علی تربیت کند و فقط هم نه عبّاس بن علی، اگر برادران حضرت ویژه نبودند به امّ البنین، امّ العبّاس می‌گفتند. آن‌ها ویژگی‌هایی داشتند که کنار قمر بنی هاشم سلام الله علیه جمع بسته شدند؛ امّ البنین. 🔖در کربلا وقتی قمر بنی هاشم صلوات الله علیه دید یک به یک همه بر زمین افتادند، برادران خود را جمع کرد و فرمود: مادر ما با بقیه فرق می‌کند –این حرف من است- امّ البنین روی شما سرمایه‌گذاری کرده است. مباد سنگی یا تیری بر بدن پسر پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بنشیند قبل از این‌که شما زنده باشید. بروید، می‌خواهم قبل از رفتن به میدان، جان دادن شما را هم ببینم، می‌خواهم هر چیزی که دارم در راه حسین علیه السّلام فدا کنم. 🔖وقتی یک پدر شهید بگوید: بریده شدن گلو و صدای خرخر کردن یک سر بریده آسان‌تر است تا شنیدن بدگویی به علی علیه السّلام، این‌ها دارند به پسر فاطمه سلام الله علیها دشنام می‌دهند. آن‌ها آمدند مقابل سیّد الشّهداء سلام الله علیه ایستادند. این بچّه‌ها در طول عمر خود خاک بودند. این‌جا آمدند به سیّد الشّهداء سلام الله علیها پشت کردند و رو به دشمن کردند، سرها افراشته، «جَعَلوا یَقُونَه بِوُجوهِهِم» تیرها که می‌آمد، سرهای خود را به سمت تیرها می‌بردند، «و نحورِهم» گردن‌ها را آسیب دادند تا این‌که یک به یک به زمین افتادند. وقتی یک به یک بر زمین افتادند، نوبت قمر بنی هاشم صلوات الله علیه رسید، آن کسی که همه‌ی وجود خود را خرج امام حسین علیه السّلام کرده است، سربازی که امام صادق علیه السّلام در مورد او می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّكَ … غَايَةَ الْمَجْهُودِ»[2] تو نهایت تلاشی که می‌شد انجام داد را انجام دادی، «وَ نِهَايَةُ الْمَأْمُولِ[3]» از این بیشتر آرزو نداشت که کسی بتواند کاری انجام بدهد. 💠نگاه کرد، یک به یک سربازان او بر زمین افتادند. کسانی که رزمنده هستند و در جلسه حضور دارند می‌دانند هیچ چیزی سخت‌تر از این برای یک فرمانده نیست که خودش سالم مانده باشد امّا یک به یک سربازان او افتاده باشند. یک وظیفه هم داشت که خیلی او را اذیّت می‌کرد، باید می‌آمد نزدیک خیمه‌ها و از سیّد الشّهداء صلوات الله علیه دفاع کند، نگاه ملتمسانه‌ی بچّه‌ها که از او توقّع داشتند و مشک در دست آن‌ها بود، وقتی می‌بینند نمی‌تواند وظیفه‌ای که دارد را انجام دهد آمد و مقابل حضرت قرار گرفت. یک عدّه همین‌جا آمدند و در لحظات آخر به سیّد الشّهداء صلوات الله علیه گفتند: اگر کاری نداری ما برویم، دیگر نمی‌توانیم برای تو کاری انجام دهیم. ولی عظمت عبّاس بن علی سلام الله علیه این است که (گفت) از این‌که نمی‌توانم کاری برای تو انجام دهم شرمنده هستم، کجا بروم؟ گفت: «قَدْ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةَ الدُّنیا» از حیات دنیا بیزار هستم، «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي»[4] سینه‌ی من سنگین شده است، بگذار بروم و جان خود را فدای تو کنم. هر کسی در این واقعه آمده با سیّد الشّهداء صلوات الله علیه وداع کند، هر کدام یک داستان دارند. این‌جا یک مسئله‌ی عجیب وجود دارد. به محض این‌که آمد به حضرت گفت: می‌خواهم بروم جان خود را فدای تو کنم، نوشته‌اند: «فَبَكَى الحُسَينُ عَلَیه السَّلام بَكاءً شديداً»… . ✍پی نوشت : [1]-‌ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏ 3، ص 187. [2]-‌ تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏ 6، ص 66. [3] در زاد المعاد – مفتاح الجنان، صفحه‌ی 387. [4]-‌ بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏ 45، ص 41.

ولایت مداری در میدان عمل ❤آن‌چنان به شجاعت و ادب در میان زنان عرب نام‌آور شده بود که در طول تاریخ زنانی که بعد از او آمدند بر آن کوه استقامت و شجاعت بر آن الگوی عشق و ادب بر اسوه‌ی ولایت پذیری تکیه زدند. زنانی که به‌مانند او هویت خود و فرزندانشان را در هویت امام زمان‌شان یافته‌بودند آنانی که ذوب در ولایت بودند و فرزندان‌شان را به‌مانند پسران او بلاگردان امام‌شان کردند. ♨️امتحان و حکمت الهی؛ لحظه سنجش میزان و مرتبه‌ی ولایت‌پذیری فرا رسیده است امام زمانش حسین علیه‌السلام آهنگ سفر از مدینه به مکه و بعد کربلا را می‌کند. در این هنگام این ‌ام‌البنین است که مهر مادری‌اش را فدای امامش می‌کند و به همراهان حسین علیه‌السلام چنین سفارش می‌کند: «چشم و دل مولایم حسین علیه‌السلام است فرمانبردار او باشید». 💢ام‌البنین شخصیتی که میراث ارزشمند «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را به فرزندانش ارث داده است. او حفظ حقوق و منافع و حرمت و جان ولی امرش را بر حفظ حقوق و منافع و حرمت و جان خود و فرزندانش مقدم می‌دارد. کسی که برای ورود به خانه شویش به احترام دل فرزندان حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها از مولایش امیرالمومنین می‌خواهد که او را فاطمه نه، بلکه با کنیه‌اش ام‌البنین صدا کند و از دختر کوچک حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها اذن ورود به خانه را می‌گیرد. آری این‌چنین است که خداوند لیاقت مادری فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به او عنایت می‌کند. ❤زنی شجاع و صبور و بصیر و اما مهربان و مؤدب! عباس نوزادش را بر می‌دارد و او را گرداگرد سر حسین علیه‌السلام می‌گرداند تا بلاگردانش شود و شکر می‌کند خدایی را که بازوان فرزندش را حامی امام زمانش قرار داده است. اینها همه نشان از اعتقاد عمیق ‌ام‌البنین به جایگاه ولایت است که فرمانبرداری از ایشان را در هر حالی خواستار شده است اوست مادر شیرمردان کربلا؛ عباس، جعفر، عون و عثمان. شخصیتی که بعد عاشورا صدا زد: «ای بشیر مرا از ابا عبدالله الحسین باخبر کن فرزندان من و آنچه زیر آسمان است فدای ابا عبدالله» بشیر خبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را می‌دهد ام‌البنین اسوه‌ی استقامت و پایداری و ادب با صدایی پر از اندوه آه می‌کشد : «قد قطعت نیاط قلبی». آه که بندهای دلم را پاره کردی! و چنین هستند مادرانی که اشک روضه‌ها را بر سر و صورت کودکانشان کشیدند برای روز مبادا؛ همان روزی که مبادا ولی امرشان در جبهه حق تنها بماند همان روزی که پاک ماندن و در کنار ولی زمان ماندن سخت است و دشوار مادرانی از جنس ‌ام‌البنین همان زنی که در تمام حالات زندگی در اعتقاد عمیقش به ولایت زبان‌زد بود. 📌و امروز ام‌البنین‌های جبهه مقاومت‌‌‌‌، شیرزنانی که پرچم‌داران صبر و ادب استقامت و ایمانند. شیرزنانی که بعد شهادت هر فرزندشان در جبهه‌ی حق در حالی که بر کوه صبر و استقامت و ادب و ایمان تکیه کرده‌اند از خداوند می‌خواهند که قربانی‌شان را بپذیرد که آن را هدیه به امام زمانشان کرده‌اند پرچمدارانی که چنین می‌گویند: «جان و مال و فرزندان‌مان فدای سر امام خامنه‌ای» قطعاً آنان پیروز میدانند. تقدیم به حضرت عباس علیه‌السلام به مناسبت وفات مادرش حضرت‌ ام‌البنین علیهاالسلام.

متن دعای مقاتل بن سلیمان با معنی إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ أَقْطَعُ رَجَائِي مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْتَ خدايا چگونه تو را بخوانم و حال آنكه من منم، و چگونه اميدم را از تو قطع كنم و حال آنكه تو تويى، إِلَهِي إِذَا لَمْ أَسْأَلْكَ فَتُعْطِيَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي  خدايا! آنگاه كه از تو نخواهم كه به من عطا كنى پس كيست كه از او درخواست عطا كنم؟ إِلَهِي إِذَا لَمْ أَدْعُكَ [أَدْعُوكَ ] فَتَسْتَجِيبَ لِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَدْعُوهُ فَيَسْتَجِيبُ لِي خدايا! آنگاه كه تو را نخوانم تا مرا اجابت كنى، پس كيست كه او را بخوانم تا اجابتم كند؟ إِلَهِي إِذَا لَمْ أَتَضَرَّعْ إِلَيْكَ فَتَرْحَمَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي أَتَضَرَّعُ إِلَيْهِ فَيَرْحَمُنِي خدايا! آنگاه كه به سوى تو زارى نكنم تا به من مهرآورى، پس كيست كه به جانب او زارى كنم تا به من مهر آورد، إِلَهِي فَكَمَا فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسَى عَلَيْهِ السَّلامُ وَ نَجَّيْتَهُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خدايا! چنان كه دريا را براى موسى (درود خدا بر او) شكافتى و نجاتش دادى، از تو درخواست مى كنم بر محمّد و خاندانش درود فرستى

🥀🕯بسم الله النور 🥀🕯هو الباقی لا حول ولا قوه إلا بالله إنا لله وإنا إلیه راجعون الله یغفر له ویرحمه ویصبر اهله .. لا إله إلا الله .. رب العرش العظیم🥀🕯 🕯🥀 با سلام ودرود وضمن عرض قبولی طاعات محضر ارزشمند یکایک اعضای بزرگمنش در کانال ها وگروه های مجمع الذاکرین 🥀🕯 🥀🕯با کمال تاسف و اندوه فراوان باخبر شدیم که والده ی نازنین مالکیت محترم (شعبانپور)🕯😭🕯😭🕯😭 (مرحومه کربلایی زهرا سلطان جهان نورد باسمنج ) متوفی  فرزند قربان 😭🕯 …. بعد از گذشت مدت طولانی بیماری …. به دیار باقی شتافت روحش شاد و خداوندمتعال جنت فردوس را نصیبشان کند 😭😭🤲 🥀🖤 نثار روح تازه گذشته فاتحه وصلواتی هدیه می کنیم

«نماز در آینه قرآن📚» بسم الله الرحمن الرحیم قسمت اول 🔸معنای نماز در لغت و اصطلاح:نماز هم معنای صلاة در عربی است،صلاة در اصل به معنای دعا و ستایش است،در اصطلاح شریعت اسلامی به عبادتی مخصوص و افعال و اذکار معین گفته می شود، که برای تقرب به خدا خوانده می شود 🔸نماز در ادیان دیگر:نماز از جمله عبادتی است که خداوند در ادیان مختلف بر امت ها واجب کرده است،تمام انبیاء مانند ابراهیم و موسی و عیسی نماز را به شیوه های متفاوت به پا داشته اند، خدا در امر نماز خطاب به موسی می فرماید،منم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست،پس مرا بپرست و نماز را مخصوصاً برای من به پا دار،اننی اناالله لا اله الا الله انا فاعبدونی و اقم الصلاة لذکری«1» 🔸نماز در آئین زرتشت: بیش از حمله اعراب به ایران و ورود دین اسلام به کشور نیایش ایرانیان زرتشتی در زبان پهلوی نماژ نام داشت،این واژه در واژه نامه پارسی به معنای خم شدن،سر فرود آوردن برای ستایش پروردگار،بیان بندگی و پیروی یزدان است،نماز در دین زرتشت هم با آداب و تشریفات خاصی پنج بار در شبانه روز به زبان اوستایی به جا آورده می شد 🔸پرسمان؟از چرایی نماز: چرا نماز می خوانیم و نماز چه فایده ای دارد؟ هیچ حکمی از احکام حکیم مطلق«ذات اقدس اله»بی حکمت نیست،نماز هم مستثنای از این مقوله نیست 🔸نماز دیوار صیانت و حفاظت انسان در برابر گناهان:در قدیم گردا گرد شهرها دیوار می کشیدند،توسط دیوار امنیت شهرها را تامین می کردند،در نگاه قرآن وجود آدمی به شهر می ماند،سعدی هم می گوید وجود تو شهری است پر نیک و بد آنچه برای این شهر «انسان»شبیه دیوار است و مایه امان و امنیت او خواهد بود،عمل به آیات قرآن خاصه«نماز» است،از همین رو به هر مجموعه از آیات قرآن«سوره»گفته می شود،سوره یعنی دیوار 🔸چرا بعضی از نماز خوان ها نمازشون مانع از گناه نیست؟!در آموزه های دینی نیت در اعمال بسیار مهم است،در صورتی نماز بازدارنده از گناهان خواهد بود که انسان آن را فقط به نیت خدا بخواند،اگر نیت فاسد باشد،یعنی انسان نماز را برای«ریا و نفاق»بخواند،آن نماز نه تنها او بلکه مردم جامعه ای را می تواند به فساد و خدا ناباوری بکشاند،با همه این اوصاف آنی که باعث فساد می شود،نیت بد در نماز است،نه خود نماز،نمازی که به نیت خدا خوانده شود،آن نماز در وقت گناه،حاضر و ناظر بودن خدا را به رخ انسان کشیده و مانع از گناه می شود 1_طه آیه 14

«نماز در آینه قرآن📚» بسم الله الرحمن الرحیم قسمت دوم 🔹آیات الهی مثل غنچه اند:غنچه گل تا غنچه است،نه عطر و بویی دارد و نه رنگ و رویی،اما همین که شکفته می شود،عطر و جمال و جاذبه اش آشکار می شود. آیات قرآن هم دقیقاً شبیه غنچه اند،یعنی به ظاهر برای اهل ظاهر،رایحه و جاذبه ای ندارند،مگر آنکه باز و روشن شوند،غنچه ها با باد و نسیم باز می شوند،آیات الهی با عمل انسان. 🔹فلسفه و چرایی نماز در قرآن:خداوند در قرآن به صراحت سفارش به اقامه نماز نموده،خطاب به پیامبر«ص»می فرماید، «نماز را بر پا دار که نماز انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می دارد»و اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر«1» 🔹نکات ظریف و قابل تامل آیه: 1_در این آیه خدا علی الظاهر پیامبر«ص»را امر به اقامه نماز نموده،اما در حقیقت مخاطب امر امت پیامبر«ص»است:چرا که آن حضرت قبل از این که مبعوث به رسالت شوند،ذاکر خدا بودند 2_از نماز به عنوان باز دارنده از معاصی یاد شده،چون با وجود نماز«ذکر و یاد خدا»شیاطین و هواهای نفسانی در وجود انسان قادر به جولان نیستند! 3_نماز واقعی را یگان حفاظت انسان معرفی کرده،نماز و ذکر خدا روشنی بخش حقایق عالمند،با وجود نماز انسان در باورها و اعتقاداتش رنگ عوض نمی کند،تغییر رفتار و گفتار یک انسان در حوادث روزگار،از دو حال خارج نیست،یا او اهل نماز و ذکر خدا نیست،و یا نمازهاش خالص برای خدا نمی باشد! 🔹نیاز انسان به نماز:مثل نماز در وجود انسان مثل ترمز در ماشین است،ماشین در جاده با سرعت بالا در سراشیبی اگر ترمز نداشته باشد،سقوط او حتمی است،انسان بدون اتکا به ذکر و یاد خدا«نماز»خواسته و ناخواسته در فراز و نشیب های زندگانی مغلوب هواهای نفسانی شده،از قله بلند انسانیت خارج و به دره حیوانیت سقوط خواهد کرد 🔹نکته پایانی:بی شک در بواطن اوامر الهی«خاصه نماز»حکمت ها قرار دارد،فقر مادی و معنوی انسان در عالم هستی گویای این مسئله است،که ذکر و یاد خدا«نماز»نیاز انسان به غنی مطلق«خدا»است،این نیازمندیهای«جسمی و روحی»ترجمان فلسفه وجودی نماز است،یعنی خدا نیازمند ذکر و نماز انسان نیست،بلکه این انسان است که در مسیر کمال و انسانیت نیازمند الطاف و توجهات الهی است جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد. «1» 1_عنکبوت آیه45 2_حافظ