اعوذباالله من الشیطان الرجیم
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ يُتَوَفَّي وَ مِنْکُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلي أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَي الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ5
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
» تفسیر المیزان - خلاصه
(یاایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه وغیر مخلقه لنبین لکم و نقر فی الارحام مانشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشدکم ومنکم من یتوفی ومنکم من یرد الی ارذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئا وتری الارض هامده فاذآ انزلنا علیها الماء اهتزت وربت وانبتت من کل زوج بهیج ): (ای مردم اگردرباره زندگی پس از مرگ در شک هستید، ما شما را از خاک آفریدیم ، آنگاه از نطفه ،سپس از خون بسته ، آنگاه از پاره ای گوشت که یا صورت گرفته و یا نگرفته ، تا برای شماآشکار کنیم ، و هر چه بخواهیم در رحمها قرار می دهیم تا مدتی معین ، آنگاه شما رابصورت نوزادی بیرون آوریم تا به قوت و نیروی خویش برسید و بعضی از شما هستندکه بعد از مدتی می میرند و بعضی از شما به پست ترین دوران عمر می رسند و آن دوران پیریست که پس از سالها دانستن ، چیزی نداند، آنگاه زمین را می بینی که در زمستان افسرده و خمود است و چون باران بهار را بر آن نازل کنیم به جنب و جوش درمی آید واز همه گیاهان بهجت آور نر و ماده می رویاند) مراد از (بعث ) زنده کردن مردگان و بازگشت به سوی خدای سبحان است (علقه )یعنی خون خشکیده ، (مضغه ) یعنی قطعه ای گوشت جویده شده و (مخلقه ) به معنای تام الخلقه است . می فرماید: ای مردم اگر در امر بعث و برانگیختن مردگان در شک و تردید هستیدبدانید که ما شما را ابتداء از خاک مرده به صورت نطفه جاندار و آنگاه به صورت خون بسته و پس از آن بصورت تکه گوشتی صورت گرفته و یا غیر آن آفریده ایم تا برایتان بیان کنیم که بعث امری ممکن است و چنین انسانی از مرحله تکوین تا مرحله تولدمراحل متعددی را می گذراند تا نهایتا بصورت نوزادی از رحم مادر بیرون می آید و این امر بدست خداست و اوست که آنچه بخواهد در رحمها قرار می دهد و آن را در مدت حمل حفظ می کند و مانع از سقط آن می گردد و سپس بصورت طفلی تام الخلقه از رحم مادر بیرون می آورد پس این امر برای هیچکس شکی نمی گذارد در اینکه زنده شدن مردگان نیز ممکن است . در ادامه می فرماید پس از آن که متولد شدید بتدریج قوای بدنی و اعضای شمانیرومند می شود و بعضی از شما قبل از سنین پیری میرانده می شوند و بعضی دیگر به سنین کهولت که پست ترین دوران عمر است رسیده و به حدی می رسند که بعد از یک دوره دانایی ، دیگر چیزی نمی دانند(34)، پس امر بشر به ضعف قوا و مشاعر منتهی می شود. آنگاه برای نزدیکتر نمودن امر بعث به اذهان و رفع استبعاد آن مثال دیگری مطرح می نماید و می فرماید زمین خشک و خموده نیز زمانیکه خداوند باران را بر آن نازل می فرماید، به جنب و جوش درمی آید و رویش می یابد و از هر صنف از اصناف گیاهان خوش رنگ و خوش بو که باعث شادمانی ناظرین است از آن می روید، پس زمین دررویاندن گیاهان اثری چون رحم در رشد فرزند دارد، و این امر خود مطلب دیگری است که آشکار می کند امر بعث و زنده شدن مردگان امری ممکن است که وقوع آن بعیدنیست و ما در تولد هر فرزند و در رویش هر گل نمونه ای از آن را مشاهده می کنیم .
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره حج - آیه ۵
یَأَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِى رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَکُمْ مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِى الْأَرْحَامِ مَا نَشَآءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمّىً ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلاَ یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ
ترجمه
اى مردم! اگر درباره قیامت شک دارید (با دقّت در وجود خود، شکّ خود را برطرف کنید،) ما شمارا از خاک آفریدیم (مواد غذایى خاک از طریق غذا به صورت نطفه در آمد) سپس از نطفه، سپس (به صورت) خون بسته شده، سپس (به صورت چیزى مانند) گوشت جویده شده که بعضى خلقت کامل یافته (و به دنیا آید) و بعضى خلقت کامل نیافته (و سقط شود)، تا براى شما روشن سازیم (که بر هرچیز قادریم) وآنچه (از جنین ها) را که بخواهیم تا سرآمدى معیّن در رحم مادران قرار دهیم، سپس شمارا به صورت طفل بیرون مى آوریم، تا به حدّ رشد و بلوغ برسید و (در این میان) بعضى از شما مى میرند و بعضى به پستترین مرحله زندگى (و پیرى) مى رسند تا جایى که دانسته هاى خودرا از دست دهند. (همچنین) زمین را (در زمستان) خشک و مرده مى بینى امّا هنگامى که باران بر آن فرو مى باریم، به حرکت درآید و رشد کند و انواع گیاهان زیبا مى رویاند.
کلمه «یُتَوفّى» که از ریشه «وفاة» است، به معناى گرفتن کامل روح از وجود انسان و بیانگر بقاى روح بشر پس از مرگ است.
کلمهى «بَهیج» از ریشه «بهجة» به معناى شادابى و خرّمى است. چنانکه نگاه به سبزه و گیاه مایه ابتهاج و شادابى انسان مى شود.
گرچه در این آیه، دوران پیرى و کهنسالى، پست ترین دوران عمر انسان شمرده شده، امّا علّتى که براى آن بیان گردیده، اختصاص به پیران ندارد، بلکه هر زمان که قواى عقلانى انسان ضعیف و ناتوان گردد، دوران پستى است، گرچه در جوانى باشد. «أرذَل العُمُر... لایعلم مِن بَعد علمٍ شیئاً»
پیام ها
۱- سرچشمه شک غفلت از قدرت خداوند است. «اِن کنتم فى رَیب فانّا خَلقناکم»
۲- با کفّار، مستدلّ، منطقى وقابل فهم سخن بگوییم. «اِن کنتم فىرَیب... فانّا خَلقناکم»
۳- از راه محسوسات، مىتوان با معقولات آشنا شد. «اِن کنتم فىرَیب... فانّا خَلقناکم»
۴- معاد، هم جسمانى است و هم روحانى. «اِن کنتم فىرَیب من البَعث فانّا خَلقناکم»
۵ - منشأ انسان و مادّه اوّلیه او از خاک است. «خَلقناکم من تُراب»
۶- انسان، پیش از مرگ، هفت مرحله را طى مى کند. (تراب، نطفه، علقه، مضغه، طفولیّت، بلوغ، پیرى) «خلقناکم من تُراب ثمّ من نُطفة ...»
۷- دوران مُضغه (که انسان در رحم مادر به شکل لخته گوشتى است) دوران شکلگیرى انسان است. «مُضغة مُخَلّقة»
۸ - کسى که در دنیا از خاکِ بىجان انسان آفرید، پس در قیامت هم مىتواند. «لنُبیّن لکم»
۹- زندگى داراى دو منحنى صعود و نزول است. صعود از خاک تا رسیدن به مرحله «اشدّکم» و منحنى نزول رسیدن به مرحله «أرذل العُمُر»
۱۰- تمام مراحل خلقت، از استقرار نطفه تا تولد طفل، به دست خداست. «خلقنا - نُقرّ فى الارحام - نُخرجکم طفلاً»
۱۱- تحوّلات طبیعى، نیاز به زمان دارد. (در آیه چندبار کلمه «ثمّ» که براى فاصله زمانى است، تکرار شده است)
۱۲- استقرار نطفه و یا سِقط آن با خواست خداست. «نُقِرّ فى الارحام ما نشاء»
۱۳ - مدّت حمل، از جانب خدا زمانبندى شده است. «الى أجل مسمّى»
۱۴- تولّد انسان، به ارادهى خداوند است. «نُخرجکم»
۱۵- همهى انسانها روز اوّل یکسانند. «طفلاً» نه «اطفالا» بعد به خاطر تغذیه و تربیت هرکدام داراى اخلاق و رفتارى مخصوص مىگردند.
۱۶- مرگ، مخصوص پیران نیست. «و منکم مَن یُتوفّى»
۱۷- انسان با مرگ محو نمىشود. «یُتوفّى»
۱۸- ارزش انسان و زندگى او در پرتو علم و آگاهى و عقل اوست. (قرآن دلیل پستترین مرحله عمر را فراموش کردن دانستهها و اندوختههاى علمى مىداند). «أرذل العُمُر لکیلا یعلم من بعد علم شیئاً»
۱۹- زوجیّت و نر و ماده بودن، در گیاهان نیز مطرح است. «من کلّ زوجٍ بَهیج»
گوهر ناب / شرح آیات؛ مقام معظم رهبری
قرآن در کلام رهبری – سوره حج آیه 5
متن آیه:
یأَیهَا النَّاسُ إِن کنتُمْ فِی رَیبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنکم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَینَ لَکمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَآءُ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمّی ثُمَّ نُخْرِجُکمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّکمْ وَمِنکم مَّن یتَوَفَّی وَمِنکم مَّن یرَدُّ إِلَی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکیلَا یعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیئاً وَتَرَی الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَیهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ
ترجمه:
ای مردم! اگر از برانگیخته شدن (در رستاخیز) در تردید هستید، پس (بنگرید: ) که ما شما را از خاکی آفریدیم، سپس از آب اندک سیال، سپس از [خون بسته ] آویزان، سپس از (چیزی شبیه) گوشت جویده شده، شکل یافته (: متمایز) و شکل نیافته (: غیر متمایز آفریدیم؛ ) تا برای شما روشن سازیم (که خدا بر انجام رستاخیز تواناست). و آنچه را که بخواهیم تا سرآمد معینی در رحم ها قرار می دهیم؛ سپس شما را به صورت کودکی بیرون می آوریم؛ سپس (زندگی می کنید) تا به حدّ رشدتان برسید؛ و از شما کسی است که (جانش) به طور کامل گرفته می شود؛ و از شما کسی است که به خوارترین (دوران) عمر برگردانده می شود، تا بعد از آگاهی هیچ چیزی نداند. و زمین را خشک و بی گیاه می بینی؛ و هنگامی که آب (باران) را بر آن فرو می فرستیم، به حرکت در می آید و رشد می یابد؛ و از هر نوع [گیاه ] زیبا می رویاند.
موضوع:
رستاخیز اسلامی در جهان از آثار پیروزی ملت ایران
کلام رهبر:
آثار پیروزی ملت ایران در زورآزمایی قدرتهای جهانی با آن، به جهان اسلام منحصر نماند؛ بلکه در کشورهای غیرمسلمان و در نظامهایی که قفس آهنین استبداد حزبی یا ستم قومی اجازه نداده بود که مسلمانانِ آن کشورها حتّی مسلمانی خود را احساس کنند، نسیم هویت اسلامی وزیدن گرفت و ایمانهای خفته به جوش آمد و گلبانگ مسلمانی، خواب اهریمنان را برآشفت: «و تری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت و انبتت من کلّ زوج بهیج». پس، در ماجرای عظیم این ده سال گذشته، قهرمان اصلی اسلام است. و این رستاخیزی اسلامی است که جانهای مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می سازد که در پاسخ به سؤال «لمن الملک»، در بسیط زمین از چهارگوشۀعالم گفته شود: «للَّه الواحد القهّار».
تفسیر:
نکته ها و اشاره ها:
1- قرآن کریم در این آیه به دو دلیل معاد اشاره می کند؛ یعنی صحنه های عینی انگیزش و رستاخیز را در همین جهان به مردم نشان می دهد؛صحنه هایی که پیوسته با چشم خود می بینند ولی توجه کامل به آنها ندارند؛ پیدایش انسان ومراحل تبدیل آن از خاک مرده به کودکی زیبا و نیز مراحل رویش گیاهان و زنده شدن خاک مرده را به تصویر می کشد تا بدانیم که زنده شدن مردگان کار غیر ممکنی نیست و خدا بر کار معاد تواناست.
2- قرآن کریم در سوره های حج، مؤمنون و غافر، مراحل آفرینش انسان را تا مرگ بیان کرده است که به طور کلی می توان گفت پانزده مرحله است. این مراحل عبارت اند از: خاک، آب، منی، نطفه، عَلَقه، مُضْغة، تنظیم و شکل گیری (یا تسویه و تصویر)، شکل گیری استخوان ها، پوشاندن گوشت بر استخوان ها، مرحلۀتعیین جنس جنین، آفرینش روح و دمیدن جان در انسان، تولد، مرحلۀبلوغ، کهن سالی و در نهایت مرحلۀمرگ است.برخی از صاحب نظران بیان این مراحل را در قرآن نشانه ای از اعجاز علمی این کتاب الهی دانسته اند، چرا که وجود این مراحل و نظم آن در علوم پزشکی جدید مطرح شده است، در حالی که قرآن قرن ها قبل از آن خبر داده است.
3- در این آیه نخستین مرحلۀآفرینش انسان ها از «خاک» را معرفی کرده است. اگر مقصود از خاک در این جا، همان خاکی باشد که آدم علیه السلام را از آن آفریدند، منظور آیه آن است که شما را با واسطۀآدم از خاک آفریدیم. و اگر مقصود از خاک در این آیه، آفرینش همۀانسان ها از خاک باشد، منظور آن است که تمام مواد غذایی که نطفۀانسان از آن تشکیل می شود از خاک است. یعنی انسان به وسیلۀتغذیه از گیاهان و حیوانات، مواد اصلی خود را از خاک می گیرد سپس به نطفه تبدیل می کند. البته ظاهر آیۀفوق با تفسیر دوم سازگارتر است.
4- «نُطفه» در لغت به معنای سیلان ضعیف چیزی است و به معنای آب صاف نیز آمده است. این واژه در اصطلاح به ماده ای گفته می شود که از مردان یا زنان در هنگام لقاح خارج می شود که در مورد مردان به آن «منی» می گویند که از میلیون ها اسپرماتوزئید تشکیل شده است و در مورد زنان به آن «تُخمک» یا «اوول» می گویند که در هر ماه تعدادی از آنها از هر زن خارج می شود.البته واژۀ«نطفة» به معنای «نطفۀمخلوط» مرد و زن نیز آمده است اما در قرآن معمولًا به منی مرد گفته می شود.
دهد نطفه را صورتی چون پری که کرده است بر آب صورتگری
(سعدی)
- «عَلَقه» در اصل به معنای «چیزی است که به چیز بالاتر آویزان شود. » و گاهی به معنای خون بسته یا زالو نیز می آید، چراکه این ها به چیز دیگری آویزان می شوند.این واژه در این آیه به معنای عامل تولید مثل زن و مرد است که با هم دیگر مخلوط شده، به صورت یک توت به دیوارۀرحم می چسبد و آویزان می شود.البته شکل عَلَقه به زالو شبیه است و هر دو نیز از خون تغذیه می کنند.
6- «مُضغَه» در اصل به معنای غذا و گوشت جویده شده است؛ یعنی جنین انسان پس از مرحلۀعلقه، به صورت قطعه گوشتی شبیه گوشت جویده شده در می آید.در این مرحله هنوز اعضای مختلف جنین مشخص نشده است.
7- «مُخلَّقَه» برای مبالغه در خلق به کار می رود؛ یعنی ایجاد چیزی با کیفیت مخصوص. در این مرحله جنین تغییر می کند و اعضای بدن کم کم ظاهر می شود.تعبیرات قرآن در این جا بسیار زیبا و شگفت انگیز و با یافته های پزشکی جدید نیز هماهنگ است. جنین را در این دوره (هفتۀسوم به بعد) به صورت گوشت کوبیده معرفی می کند، که اشاره ای لطیف به تمایز لایه های مختلف آن است.
8- تعبیر «ارذَلِ العُمُر» به معنای پست ترین و نامطلوب ترین دورۀعمر انسان است که انسان به نهایت پیری می رسد و دانش های قبلی خود را فراموش می کند و هم چون کودکی نیازمندِ مراقبت دیگران است و گاهی حرکات کودکانه دارد.این در حالی است که مردم از انسان سالخورده انتظارات زیادتری نسبت به کودک دارند و از این جهت است که سالخوردگی دورانی پر رنج و رقت بار می شود.
- «بَهیج» به معنای زیبا، چشم گیر و سرورآفرین است و «زوج» گاهی به معنای «نوع و گروه» می آید؛ یعنی انواع گیاهان زیبا و باطراوت را از زمین مرده و خشکیده بیرون می آورد و رشد می دهد. این نوعی تبدیل مرده به زنده است و قدرت خدا را در مورد رستاخیز نشان می دهد.
آموزه ها و پیام ها:
1- جنین شناسی و گیاه شناسی می تواند شما را به خداشناسی ره نمون شود.
2- با مطالعات جنین شناسی و تفکر در مراحل خلقت خود، درس معادشناسی بگیرید.
3- با مطالعه در رویش گیاهان، درس معادشناسی بگیرید.
منبع: تفسیر قرآن مهر جلد سیزدهم صفحه 257
قرآن در کلام رهبری – سوره حج آیه 40
متن آیه:
الَّذِینَ أُخْرِجُواْ مِن دِیرِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یقُولُواْ رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْ لَادَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَومِعُ وَبِیعٌ وَصَلَوتٌ وَمَسجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینصُرَنَّ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ
ترجمه:
(همان) کسانی که به ناحق از خانه هایشان رانده شدند، (و جرمی نداشتند) جز این که می گفتند: «پروردگار ما، خداست!» و اگر خدا برخی از مردم را بوسیله برخی [دیگر] دفع نمی کرد، دِیرها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود، حتماً ویران می شد؛ و قطعاً خدا هر کس را که (دین) او را یاری کند، یاری می رساند؛ که مسلماً خدا نیرومندی شکست ناپذیر است.
موضوع:
شامل شدن نصرت الهی بر یاری کنندگان دینش
کلام رهبر1:
نیروهای مؤمن ما در سرتاسر کشور بدانند که حرکت، به سمت اهداف و آرمانهای اسلامی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. و همه خودشان را آماده نگه بدارند، همه آماده باشند؛ نیروهای مؤمن، نیروهای اصیل و معتقد در سرتاسر کشور -که بحمدالله اکثریّت قاطع این کشور را هم تشکیل میدهند- آماده به کار باشند. آماده به کار به معنای آمادۀجنگ نیست؛ یعنی هم آمادۀکار اقتصادی باشند، هم آمادۀکار فرهنگی باشند، هم آمادۀکار سیاسی باشند، هم آمادۀحضور در میدانها و عرصه های مختلف باشند؛ آماده باشند، ما همه باید آماده باشیم. در مقابل این جهت گیری های دشمنان -که دشمنان ما شب و روز نمی شناسند- ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم. و وعدۀالهی هم راست است؛ خدای متعال وعده اش راست است، ما سوءظنّ به وعدۀالهی [نباید داشته باشیم ]. یک بار من اینجا عرض کردم که باید به خدا پناه ببریم و سوءظنّ به وعدۀالهی [نداشته باشیم ]. خدای متعال لعنت کرده؛ الظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ
السَّوءِ عَلَیهِم دآئِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا یعنی خدا لعنت کرده کسانی را که به خدا سوءظن داشته باشند. حُسن ظنّ به خدا این است که وقتی میگوید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»، این را باور کن؛ این حسن ظنّ به خدا است؛ وقتی میفرماید: لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه، این را باور کنیم. اگر حقیقتاً نیّت ما نصرت دین الهی است -معنای نصرت خدا همین است- بدانیم که خدای متعال نصرت خواهد کرد و تردیدی در این زمینه نداشته باشیم؛ وقتی انسان با این روحیّه حرکت کرد، آن وقت آن سکینه ای که عرض کردیم بر دلهای ما ان شاءالله نازل خواهد شد.
موضوع:
توقف نزول نصرت الهی بر نصرت دین خدا
کلام رهبر2:
در همۀکارهایی که ما داریم، در همۀتلاشهایی که میکنیم، چه تصمیم هایی که در مسائل اقتصادی میگیریم، چه در مسائل فرهنگی ما باید این اصل را از یاد نبریم که وظیفۀما تحقّق بخشیدن به اسلام بکامله است؛ باید دنبال اسلام کامل باشیم. این جور نباشد که از آرمان اسلام بکاهیم به خاطر اینکه مثلاً در فلان قضیّه موفّق بشویم؛ نه، موفّقیّت ما، پیشرفت ما وابسته به این است که ان شاءالله بتوانیم [اسلام کامل را محقّق کنیم]. اگر این جور شد، خدای متعال هم کمک خواهد کرد، و نصرت الهی قطعاً و یقیناً و بدون هیچ تردیدی متوقّف به این است که ما دین خدا را نصرت کنیم. اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛ دیگر صریح تر از این و واضح تر از این، حرفی وجود ندارد؛ «اِن تَنصُرُوا الله» یعنی دین خدا را نصرت کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛ اینها دیگر چیزهای مؤکّدی است که وعده های الهی است؛ نباید به این وعده های الهی بی توجّه بود؛ اَلظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوء؛ اینکه واقعاً انسان وعدۀخدا را غیر قابل تحقّق بداند، بدترین سوءظنّ به خدای متعال است که خدای متعال در سورۀمبارکۀانّافتحنا، آن کسانی را که این جور حرکت میکنند مورد غضب خود دانسته است.
موضوع:
نصرت الهی برای مجاهدانش
کلام رهبر3:
به خداوند توکّل کنید، وعدۀنصرت الهی را باور کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم. در آیۀدیگر، وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛ [آن هم] با تأکید! شما در راه اقامۀدین، احیاء دین، ایجاد حاکمیّتِ دینِ خدا هستید، این نصرت الهی است، پس مطمئن باشید که خدای متعال شما را نصرت خواهد کرد. در مقابل دین ستیزی ها و قانون شکنی ها آرام ننشینید، بی تفاوت نمانید و بدانید ان شاءالله آینده متعلّق به شما است.
موضوع:
اعتماد به وعده های الهی؛ لازمه سلامت اعتقادی مسئولان
کلام رهبر 4:
اوّلین شاخص[دولت اسلامی]، شاخص اعتقادی و اخلاقی است - بخصوص در مسئولان رده های بالا - سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی، سلامت عملکردی که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی میشود. این شاخص اوّل است.
یکی از چیزهایی که من بر روی آن تکیه میکنم در این زمینۀاعتقاد و نگاه قلبی و گرایش قلبی، مسئلۀاعتماد به خدای متعال است، اعتماد به وعده های الهی است؛ این از جملۀمطالبی است که بنده اصرار دارم ما روی این کوتاهی نکنیم. وقتی خدای متعال صریحاً به ما وعده میدهد که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکم»، «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»، وقتی اینجور خدای متعال با صراحت، با تأکید به ما وعده میدهد که اگر شما از دین او حمایت کردید، از راه خدا پیروی کردید و آن را نصرت کردید، خدا شما را نصرت خواهد داد، ما باید به این وعده اعتماد داشته باشیم، باید همین جور عمل بکنیم. حالا این برای کسی که تجربه نکرده، ممکن است از ذهن دور باشد و مورد استبعاد باشد، امّا من و شما که تجربه کردیم، ما که دیدیم چطور یک امرِ نشدنی شد؛ نشدنی تر از این وجود نداشت که انسان خیال کند با دست خالی، با حضور در خیابانها میشود یک رژیم مستبدِّ
مستکبرِ متّکی به همۀقدرتهای جهانی را سرنگون کرد و به جای او یک نظام اسلامی آورد؛ آن هم نه یک نظامی منطبق بر معیارها و استانداردهای غربی؛ نظامی اسلامی، نظام فقاهتی. چه کسی باور میکرد چنین چیزی عملی بشود؟ امّا شد؛ همین چیزِ نشدنی اتّفاق افتاد.
قضیّۀشورشهای اوّل انقلاب، قبل از شروع دفاع مقدّس، یک مسئلۀدیگر است؛ شورشهایی که از خارج هم حمایت میشد - یادتان است دیگر - در شرق کشور، در غرب کشور، در شمال کشور، در جنوب کشور؛ کجا بود که این شورشهای قومی و طائفی و امثال اینها وجود نداشته باشد؟ کدام کشور و کدام دولت تازه پا که نه یک ارتشی دارد، نه یک نیروی مسلّحی دارد، نه نیروی امنیّتی درست وحسابی ای دارد، میتواند با یک چنین چیزی در بیفتد و بر آن فائق بیاید؟ جمهوری اسلامی فائق آمد.
جنگ تحمیلی و قضیّۀدفاع مقدّس، نمونۀدیگر است؛ خب اینها حرفهای هزار بار یا هزاران بار گفته شده است؛ لکن باید به یاد بیاوریم اینها را. جنگ تحمیلی، فقط جنگ یک دولت همسایه با ما نبود؛ یک جنگ بین المللی علیه ما بود با همۀابزارها. همۀتلاششان را کردند، نتوانستند بعد از هشت سال یک وجب از خاک کشور را تصرّف بکنند؛ این چیز کمی است؟ و همین طور مسائل گوناگون دیگر. خب، اینها وعده هایی است که محقق شد. «اِن تَنصُروا اللهَ ینصُرکم» را دیگران اگر در قرآن فقط خوانده اند، ما در زندگی آن را تجربه کرده ایم. بنابراین باید اعتماد به خدا داشته باشید، برای خدا کار کنید آقایان، هدفتان را هدف خدایی قرار بدهید، مطمئن باشید خدای متعال راه باز میکند.
موضوع:
پشتوانه الهی، راز پیشرفت ملت ایران
کلام رهبر 5:
آنچه یک ملت از این طریق و از طرق معنوی به دست می آورد، یک پشتوانه ای میشود، ذخیره ای میشود برای اینکه بتواند در همۀمیدانهای زندگی، با ارادۀراسخ و با عزمِ مقاوم در مقابل مشکلات پیش برود؛ بن بستها را باز کند، کارهای بزرگ انجام دهد. پشتوانۀهمۀاینها، این معنویت است. کسی مثل امام بزرگوار ما که یکتنه وارد شد و توانست به برکت عزم و ارادۀراسخ و ایمان و توکل، همۀملت را بسیج کند و این حرکت عظیم را راه بیندازد، بیش از هر چیز متکی بود به همان جوشش قلبی، معنوی، روحی، توکل، معرفت، عبادت. تا آخر عمر هم این بزرگوار با وجود پیری و ناتوانی و شکستگی، نیمۀشب برمیخاست، اشک میریخت. ما خبر داشتیم از نزدیکان ایشان که به همۀخصوصیات زندگی ایشان واقف بودند، شنیده بودیم، اطلاع داشتیم؛ ایشان نیمه های شب برمیخاست، از خدای متعال استمداد میکرد - «رهبان اللّیل» - شب با آن حالت، آن وقت روز مثل شیر غرّانی می آمد توی میدانها، قدرتها را شکست میداد، ضعفهای ملت را برطرف میکرد، اراده های همۀما مردم را تقویت میکرد و راه می انداخت؛ به برکت آن پشتوانۀمعنوی.
یک یک شما مردم عزیزمان - بخصوص جوانها، بخصوص جوانها - میتوانید به همان منبع و معدن عظیم قدرت، با توکل، با ارادت، متصل شوید و استفاده کنید و استفاضه کنید و نورانی شوید و نقش ایفا کنید. در اسلام، آن رهبانیتی که فرمودند «رهبان اللّیل»، فرق میکند با رهبانیتی که نصاری درست کردند؛ «و رهبانیّة ابتدعوها ما کتبناها علیهم». رهبانیت نصاری و ادیان دیگر به معنای انزوا بود، گوشه نشینی بود، انقطاع از دنیا بود؛ رهبانیت اسلام به معنای حضور در همۀصحنه های زندگی بود - «سیاحة امّتی الجهاد فی سبیل اللّه» - همۀحرکات و سکنات، در جهت خدا: صلحشان، آشتی شان، حرکتشان، سکوتشان، سکونشان، اقدامشان،
همه و همه در راه خدا. آن وقت «من کان للّه کان اللّه له»، «ان تنصروا اللّه ینصرکم»، «لینصرنّ اللّه من ینصره»؛ وقتی در راه خدا حرکت کردید، لطف الهی، مدد الهی، پشتیبانی الهی هم با شما خواهد بود. عزیزان من! این راز پیشرفت ملت ایران است. اینکه شما مشاهده میکنید یک ملت با این همه دشمنی، با این همه خباثت و رذالتی که در مقابل این ملت، دشمنان در سطوح مختلف، در عرصه های مختلف، از همه طرف اعمال کردند، اما نتوانستند این ملت را متوقف کنند و ملت ایران با عزم خود، با پیشرفت خود، با حرکت مستمر و جهادگونۀخود، همۀآنها را وادار به عقب نشینی کرد، به خاطر همین خصوصیات است، به خاطر همین پشتوانۀالهی است؛ و این ادامه خواهد داشت. به توفیق الهی، ملت ایران همین راه را ادامه میدهد.
موضوع:
تحقق وعده های الهی کوچک؛ نشانه تحقق وعده های بزرگتر
کلام رهبر 6:
همواره تحقق معجزگون وعده های الهی، نشانۀامیدبخشی است که تحقق وعده های بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعده ای که خداوند به مادر موسی داد، نمونه ای از این تاکتیک ربوبی است.
در آن هنگامۀدشوار که فرمان به آب افکندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهی وعده فرمود که: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین». تحقق وعدۀاول که وعدۀکوچکتر و مایۀدلخوشی مادر بود، نشانۀتحقق وعدۀرسالت شد، که بسی بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ». این وعدۀحق، همان رسالت بزرگ است که پس از چند سال تحقق یافت و مسیر تاریخ را تغییر داد.
نمونۀدیگر، یادآوری قدرت فائقۀالهی در سرکوب مهاجمان به بیت شریف است، که خداوند به وسیلۀپیامبر اعظم، برای تشویق مخاطبان، به امتثال امرِ: «فلیعبدوا ربّ هذا البیت» به کار میبَرد و میفرماید: «أ لم یجعل کیدهم فی تضلیل».
یا برای تقویت روحی پیامبر محبوبش و باور وعده ی: «ما ودّعک ربّک و ما قلی»، از یادآوری نعمت معجزگون: «أ لم یجدک یتیما فأوی. و وجدک ضالّا فهدی» بهره میگیرد. و چنین نمونه هائی در قرآن بسیار است.
آن روز که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکی از حساسترین کشورهای این منطقۀبسیار حساس فتح کند، اهل عبرت و حکمت دانستند که اگر صبر و بصیرت را به کار گیرند، فتوحات دیگر پی درپی فرا خواهد رسید؛ و فرا رسید.
واقعیتهای درخشان در جمهوری اسلامی که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایۀاعتماد به وعدۀالهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسۀضعفائی که در مقاطع اضطراب انگیز، ندای: «انّا لمدرکون» سر میدادند، نهیب زده اند که: «کلاّ انّ معی ربّی سیهدین».
امروز این تجربه ای گرانبهاء در دسترس ملتهائی است که در برابر استکبار و استبداد قد علم کرده و توانسته اند حکومتهای فاسد و گوش به فرمان و وابسته به آمریکا را سرنگون ساخته یا متزلزل کنند.
ایستادگی و صبر و بصر و اعتماد به وعده ی: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز» خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قلۀتمدن اسلامی، در برابر امت اسلامی هموار کند.
موضوع:
توقف نصرت الهی بر نصرت دین خدا
کلام رهبر 7:
اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی قطعی است؛ «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا». این فقط مربوط به ماجرای جنگ صدر اسلام نیست که «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار»؛ سنّت اللّه است.
بله، آن وقتی که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد نباشیم بگوئیم و طرح کنیم، یا پای آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسه های شیطانی یا وسوسه های نفس یا تنبلی ها پا سست کنیم، مجاهدت به جائی نخواهد رسید؛ معلوم است. بحث بر سر آنجائی است که: «لینصرنّ اللّه من ینصره». دیگر از این تأکید، بالاتر نمیشود. اگر نصرت خدا بکنیم - نصرت خدا با فکر کردن، اندوختن اندیشه های ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پای آن ایستادن، تدبیر برای پیشبرد آن به کار بردن، در مقابل خطرات آن سینه سپر کردن - «لینصرنّ اللّه»؛ خدای متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معنای «لینصرنّ» این است؛ یعنی خدا حتماً و قطعاً نصرت میکند. «و من اصدق من اللّه قیلا»؛ از خدا راستگوتر کیست؟
ملت ایران اینها را در عمل تجربه هم کرده است. اگر شما ملت عزیز ما، شما جوانهای خوش روحیه و پرتوان و عازم، در این راهی که دارید میروید، ایستادگی کنید، شک نکنید که در زمان خود، در زمان متناسب، تمام آمال و آرزوها و داعیه ها و شعارهای ملت ایران نه فقط نسبت به خود این کشور، بلکه نسبت به دنیای اسلام و امت اسلامی و جامعۀبشری تحقق پیدا خواهد کرد.
موضوع:
ترس دشمنان از ظهور اسلام حقیقی در کشورها
کلام رهبر 8:
بیداری وارد امت اسلامی شده و رسوخ و نفوذ کرده است. در بعضی از کشورها هم این بیداری به انقلاب تبدیل شد و رژیمهای فاسد و وابسته را تغییر داد. لیکن این، بخشی از بیداری اسلامی است؛ همۀبیداریِ اسلامی نیست. بیداری اسلامی گسترده است، عمیق است.
البته دشمنان از کلمۀ«بیداری اسلامی» میترسند؛ سعی میکنند عنوان «بیداری اسلامی» برای این حرکت عظیم به کار نرود. چرا؟ چون وقتی اسلام در هیئت حقیقی خود، در قوارۀواقعی خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ بردۀدلار نمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافیگری نمیترسند؛ از اسم اسلامی که امتداد و انتهائی در عمل و در تودۀمردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام تودۀمردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهی که فرمود: «و لینصرنّ اللّه من ینصره»، میترسند. وقتی اسم این اسلام می آید، نشانی از این اسلام پیدا میشود، مستکبرین عالم به خودشان میلرزند - «کأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة» - لذا نمیخواهند عنوانِ بیداری اسلامی باشد. ولی ما معتقدیم نخیر، این یک بیداری اسلامی است، بیداری حقیقی است، و رسوخ پیدا کرده است، امتداد پیدا کرده است، به این آسانی ها هم دشمنان نمیتوانند آن را از راه خودش منحرف کنند.