eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
دلائل تنها ماندن امام حسین ( عليه السلام ) در قیام عاشورا چه بود؟ 💠 در پاسخ بطور خلاصه میتوان گفت با اين كه اکثریت مردم امام حسين عليه السلام را دوست مي‎داشتند و طرفدار فكر و روش او بودند ولي شجاعت روحي و رشد فكري و قوت ايمان و گذشت شان به قدري نبود كه بتوانند مانند حبيب و مسلم و حر و زهير، مقامات و مصالح و منافع زودگذر و موقت را فداي مصالح عامه و ياري دين كنند. اين جمله كه فرزدق به امام حسين عليه السلام عرضه داشت دلهاي مردم با تو ولي شمشير هايشان با بني‎اميه است يك جمله تمامي بود كه وضع مردم را در آن روزگار كاملاً شرح مي‎دهد، هم موقعيت روحاني و ملّي امام حسين عليه السلام را در قلوب معلوم مي‎سازد و هم ضعف روحي و فقدان شجاعت اخلاقي مردم را بيان می‎كند. مجمع بن عبدالله بن مجمع عائدي كه از شهداي كربلا است مردم كوفه را بدينگونه معرفي كرد. گفت: به سران مردم رشوه‎هاي بزرگ داده شد و كيسه هايشان پر شد پس آنها بر ظلم و دشمني با تو همدست شدند و اما سائر مردم دلهاشان به سوي تو مايل است ولي شمشيرهايشان به روي تو كشيده مي‎شود. 📚 تاريخ طبري جلد ۴ صفحه ۲۹۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نفرین امام سجاد علیه السلام بر قاتل على اصغر علیه السلام 💠 امام سجاد (علیه السلام) دعا کرد که قاتل على اصغر هرچه زودتر به انتقام و عذاب الهى گرفتار شود. منهال گوید: از کوفه به سفر حج مى رفتم که خدمت امام سجاد (علیه السلام) رسیدم. امام از من پرسید: آیا حرمله زنده است؟ گفتم: آرى، امام علیه السلام دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! حرارت آتش و داغى آهن را به او بچشان وقتى به کوفه بازگشتم و دیدارى از مختار کردم، با هم به منطقه کناسه کوفه رفتیم. آنجا بودیم که حرمله را آوردند و مختار فرمان داد تا دست و پاى او را ببندند و در آتش افکنند و من با دیدن آن صحنه «سبحان الله» گفتم. مختار پرسید: چرا چنین گفتى؟ جریان نفرین امام سجاد علیه السلام را به او گفتم و او به خاطر آن که دعاى امام به دست او مستجاب شده بود به سجده افتاد بعضى نوشته اند: حرمله خطاب به مختار گفت: مهلت بده تا کارهایى را که کرده ام بیان کنم و قلبت را بسوزانم سه تیر سه شاخه داشتم که آنها را زهرآگین ساختم ـبا یکى از تیرها گلوى على اصغر را در آغوش حسین دریدم. با دوّمى، قلب حسین را هنگامى که پیراهن خود را بالا زد تا خون پیشانیش را پاک کند هدف قرار دادم و سوّمین تیر را به گلوى عبدالله بن حسن که در کنار عمویش حسین بود زدم. 📚 حلیة الأبرار سید هاشم بحرانی
رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود، اما عاشق امام حسین(ع) بود. در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!   حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟!   اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول ترک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت!   حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی آیم!   ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سید الشهدا(ع) بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین(ع) تو را قبول کرده است.   ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد.   شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای! گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید.
سخاوت و خوش اخلاقی «خَصْلَتَانِ لَا تَجْتَمِعَانِ فِي مُسْلِمٍ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الْخُلُقِ»[4] دو صفت بخل و بداخلاقی در مومن جمع نمی شوند. علامت مومن سخاوت و خوش اخلاقی است. این دو صفت را هر کجا که بگذارید همه مشکلات حل می شود. هر کس خوش اخلاق باشد زیر مجموعه اش هم مشکل ندارند. ولی اگر این دو صفت در کسی نباشد خانواده اش، زیر مجموعه اش اذیت می شوند. خیلی خانواده ها بر اثر بد اخلاقی از هم می پاشند. آقای هفتاد ساله ای مثل ابر بهار گریه می کرد. گفتیم آقا چرا گریه می کنی؟ گفت: از بس که خانمم من را اذیت می کند. مردی به گریه بیفتد معلوم می شود کارش خیلی گیردار است. خانم ها گریه ا شان دم دست است زود به گریه می افتند ولی مردها به این زودی سر ریز نمی کنند. دانشمندان تحقیق کردند که عمر خانم ها معمولا بیشتر از آقایان است چون خانم ها عقده هایشان را نگه نمی دارند. معمولا به دیگران بازگو می کنند. ولی آقایان حرف هایشان را نگه می دارند نگه می دارند تا این که جمع می شود یک دفعه سکته می کنند.
نزدیک ترین افراد به پیامبر(ص) پیامبر6فرمودند: «أَقْرَبُكُمْ مِنِّي مَجْلِساً يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ»[5] روز قیامت نزدیک ترین شما به من بهترین شماها از نظر اخلاق و برخورد خوب با خانواده هایتان هستید. پس اخلاق خوب بهتر از نماز و روزه مستحبی است. ابن ملجم و خوارج هم خیلی عبادت می کردند. پیشانی و زانوهایشان پینه بسته بودند. عبادت با ولایت و سخاوت و اخلاق خوب ثمر بخش است. دشمنان اهل بیت خیلی عبادت داشتند. الآن هم مکه بروید می بینید چگونه عبادت می کنند. در نمازشان یک جزء قرآن می خوانند. 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
زبان و سکوت خانم ها خیلی حرف می زنند. متاسفانه اکثر غیبت و شایعه و چیزهای بی خودی مال زبان است. کم حرف بزنیم خیلی بهتر است. مولی امیرالمومنین می فرماید: «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَام»[6] هر چه قدر که عقل کامل تر بشود حرف انسان کمتر می شود و هر چه قدر که حرف کمتر بشود بیشتر حکمت به انسان القاء می شود. «إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ»[7] همانا سکوت دری از درهای حکمت است. آدم هایی که کم حرف هستند اهل فکر و اندیشه اند. 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹 عبادت و خوش اخلاقی از پیامبر سئوال کردند «إِنَّ فُلَانَةَ تَصُومُ النَّهَارَ وَ تَقُومُ اللَّيْلَ وَ هِيَ سَيِّئَةُ الْخُلُقِ تُؤْذِي جِيرَانَهَا بِلِسَانِهَا فَقَالَ لَا خَيْرَ فِيهَا هِيَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ»[8] یا رسول الله خانمی هست که هر شب تا صبح عبادت می کند. روزها هم همیشه روزه می گیرد. اما اشکالش این است که در خانه بداخلاق است. همسایه هایش را آزار می دهد. (عبادتی که سازندگی نداشته باشد نفس آدم را قوی می کند. آتش نفس را تقویت می کند. معمولا ریاضت کش ها خیلی تند هستند. سیر و سلوک این نیست. سیر و سلوک این است که نفس و منیت را زیر پا له کنیم.) حضرت فرمود: هیچ خیری در او نیست. یعنی یک سره سوزن هم در این خانم خیر و خوبی نیست. در مقابلش سئوال کردند که یا رسول الله خانمی است که فقط واجباتش را انجام میدهد و شوهرداری می کند و خوش اخلاق است این خانم چگونه است؟ حضرت فرمود: او اهل بهشت است. اخلاق خیلی مهم است. این قدر مهم است که در روایات می گویند که توبه بداخلاق قبول نیست. خدا توبه آدم بداخلاق را قبول نمی کند. پرسیدند یا رسول الله چرا خدا توبه بداخلاق را قبول نمی کند. فرمود: استغفرالله بگویی و بعد دوباره در گناه بیفتی چه فایده دارد. وقتی عصبانی می شود می گوید استغفرالله بعد از چند لحظه دوباره عصبانی می شود. 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
علامه طباطبایی کسی مثل علامه طباطبایی هیچ وقت عصبانی نمی شود چون در دلش ولایت امیرالمومنین خانه کرده است. علامه طباطبایی کسی بود که به منزل مرحوم برقعی می آمد و دست به در و دیوار خانه می کشید. می گفت خانه ای که بیش از صد سال در آن روضه خوانی شده آجرهای آن خانه هم شفاعت می دهند. می آمد در حرم حضرت معصومه(س) خودش را به در و دیوار صحن می مالید. گاهی گرد و غبارهای تاقچه های حرم را به سرو صورتش می مالید. از شهید مطهری نقل شده می گفت: من استاد زیاد دیدم ولی تواضعی که در مرحوم علامه نسبت به اهل بیت دیدم، اخلاقی و ولایتی که ایشان داشت در دیگران کمتر دیدم. عالمی که علمش او را مغرور نکند، حالش را بد نکند این واقعا عالم است. حضرت امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرماید: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا يَنْفَعُهُ»[9] چه بسا عالمی که جهل و نفهمیش او را از پا در آورده است. خیلی از بزرگانی که الآن هستند شاگرد علامه بودند. فرزند علامه می گوید: پدرم به قدری به خانواده و مادر می رسید که در ایامی مادرمان مریض شدند علامه درس و نوشتن را تعطیل کرد و به ایشان رسیدند. می گفتند آقا شما درس و بحث و علم دارید. مسائل تعلیم و تعلم دارید. علامه می گفت: این خانم گردن من حق دارد. به ما می گفت: شاید مادرتان کاری داشته باشد که رویش نشود به شما بگوید ولی به من می گوید. 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂
اطاعت کردن و ولایت مداری عبادت آدم را نجات نمی دهد اطاعت و ولایت نجات می دهد. اگر عبادت نجات می داد خوارج عبادت شبانه روزی می کردند. شیطان شش هزار سال عبادت کرد ولی اطاعت نکرد و از درگاه الهی رانده شد. نفس پرست و عادت پرست نباشیم. می بینی موقع افطار چند تا گرسنه نشسته اند منتظر هستند آقا می گوید که من می خواهم نماز اول وقت بخوانم. خدا این نماز اول وقت را از شما نخواسته است. ما اکثرمان عادت پرست و نفس پرستیم. شهید دستغیت نقل می کرد عابدی سی سال نماز جماعت می آمد. یک روزی پیش آمدی شد نتوانست زود بیاید دیر شد رفت در صف آخر ایستاد. دید همه دارند چپ چپ نگاهش می کنند. پوزخند می زنند. احساس کرد که سی سال نمازش ریا بوده است. نماز سی سالش را قضاء کرد. آقای احمدی میانجی می گفت خانم من مریض شده بود. از دفتر مقام معظم رهبری زنگ زدند دوست داریم برای حج واجب بیایید. گفتم: من نمی آیم. گفتند: چرا نمی آیی؟ گفتم: خانم من مریض است. گفتند: پرستار می گیریم. گفتم: نه، پرستار کار شوهر را به جا نمی آورد. مرحمیتی که مرد دارد دیگران ندارند. گاهی خدا در مقابل این کارها ثواب هزاران حج را می دهد. کسی دستشویی رفته بود یک کسی هم بیرون در منتظر بود دید که دعای آب ریختن به دهان موقع وضو را دارد در دستشویی می خواند. گفت:   دعا خوب از بر کردی  لیک سوراخ دعا گم کردی
 حالا بعضی ها هم دعا را از بر کردند ولی جایش را گم کردند. دخترمرحوم علامه نقل می کند که پدر من پیر بود و مشغول تالیفاتش بود. من بزرگ بودم شوهر و بچه داشتم. وقتی به خانه پدرم می آمدیم بابام به استقبالم می آمد از من پذیرایی می کرد. چایی می آورد. نمی گفت که من درس و بحث دارم. علامه هستم. چایی و میوه می آورد. مقابل من دو زانو با ادب می نشست. می گفتم بابا من خودم صاحب خانه ام، می گفت: اولا شما الآن مهمان من هستید. دوما شما سیده علویه هستی. عمل کردن بهتر از گفتن است. الآن کسی ماشینش کنار جاده خراب شود کسی نگه نمی دارد ببیند چه مشکلی دارد. آیا می تواند کمکی کند یا نه؟ کار عملی از صدها منبر بهتر است. البته بیرون خانه خوش اخلاق بودن زیاد مهم نیست مهم این است که در داخل خانه خوش اخلاق باشید. آقایی آن قدر بداخلاق بود و خانمش را اذیت کرد که خانمش دق کرد و مرد. خانمش می گفت این شوهر من مسجد و جماعت و جلسه اش ترک نمی شود. بیرون کسی این را ببیند می گوید مالک اشتر و سلمان فارسی است. ولی در خانه داد و فحش و قهرش پدرمان را در می آورد. گاهی چند روز پشت سر هم قهر می کند. اگر می خواهی شمر مجسم را نگاه کنی بیا در خانه به این نگاه کن. 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
آثار بداخلاقی پیامبر برای اخلاق آمده است. هر چه قدر هم که عابد باشی، پدر شهید باشی، مجاهد باشی باز بد اخلاقی فشار قبر دارد. سعد بن معاذ بهترین رزمنده و سردار لشکر بود. اول ولایت مدار بود. پیامبر بعد از شهادتش فرمود اگر تو زنده بودی جلوی غصب ولایت را می گرفتی. «لَوْ بَقِيتَ لَكَفَفْتَ الْعِجْلَ الَّذِي يُرَادُ نَصْبُهُ فِي بَيْضَةِ الْإِسْلَامِ كَعِجْلِ قَوْمِ مُوسَى»[10] حضرت فرمودند ای سعد اگر تو زنده بودی جلوی آن گوساله ای که قرار است سامری این امت به پا کند می گرفتی. همه پیش آمدهایی که در امت های سابق بود در این امت هم هست. اگر حضرت موسی سامری و گوساله و فرعون داشت این امت هم دارد. نود هزار فرشته و جبرئیل و میکائیل و خود پیامبر هم بدون عبا و کفش در تشییع جنازه سعدبن معاذ شرکت کردند. اول شخصیت عالم در تشییع جنازه سعد شرکت کرد. (حالت عزادار هیچ مشکلی از بداخلاقی افراد را حل نمی کند.) مادر جناب سعد گفت: پسرم بهشت بر تو گوارا باد. پیامبر فرمود: ساکت باش. از کجا می دانی پسرت به بهشت رفته است. مادرسعد گفت: آقا پسر من با این همه تشریفات خدایی به بهشت نرفته است؟ پیامبر فرمودند: نه بهشت نرفته، در عالم قبر و برزخ در عذاب است. به خاطر این که یک مقداری در خانه بداخلاق بود 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹
سگ برزخی شهید مطهری استادی بنام حاج میرزا علی آقای شیرازی داشت. شهید مطهری می گوید کسی که من را با دریای نهج البلاغه آشنا کرد ایشان بودند. شهید مطهری می گوید یک بار که سر درس رفتم دیدم استاد نگران است. گفتم: آقا چرا ناراحتی؟ گفت: دیشب خوابی دیدم که من را نگران کرده است. خواب دیدم که از دنیا رفتم. (آن هایی که کارشان درست است در همین دنیا هشدارهایی به آن ها می دهند. بیدارشان می کنند.) من را که در قبر گذاشتند سگی (نه سگ خیلی بزرگ و قویی، بلکه از این سگ های کوچک) به من حمله کرد. من خیلی نارحت بودم. چون ایشان روضه خوان هم بودند. گفت در عالم برزخ توسل به امام حسین پیدا کردم. گفتم یا اباعبدالله من نوکر شما هستم لطفی کنید نظری فرمایید. استغاثه کردم آقا اباعبدالله آمدند و نهیبی به این سگ زدند و سگ کنار رفت. در این موقع از خواب بیدار شدم. گفتم آقا تعبیرش چیست؟ گفت: گاهی در خانه یک کمی (نه زیاد، زیادش تمام ثواب های آدم را از بین می برد.) جوش می آورم و عصبانی می شوم. گفت دیگر از این به بعد آتش بس کامل برقرار می کنم. 🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹