eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
💠سروران مردم در دنیا و آخرت 🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: 🔰سادَةُ النّاسِ فِی الدُّنیا اَلأسخِیاءُ، وَ سادَةُ النّاسِ فِی الآخِرَةِ اَلأتقِیاءُ 🔹سروران مردم در دنیا سخاوتمندانند، و سروران مردم در آخرت، پرهیزگاران. 📗حیاة الامام زین العابدین، ص ۳۷۲ 🔻شرح حدیث 🔸هر که بذر نیکی بیفشاند، ثمره اش محبوبیت است. 🔸هر که به دیگران احسان کند، مالک دلها و محبوب خلایق می شود. 🔸سخاوت، صفتی پسندیده است و خداوند، انسانهای سخاوتمند را دوست دارد. از این رو، هر که در دنیا بخشنده و کریم باشد، سروری پیدا می کند و عزیز می گردد. 🔸اما عزّت آخرت و سروری و سیادت در قیامت، بسیار مهمتر و ارزشمندتر است. 🔸ملاک برتری در قیامت، تقواست. 🔸تقوا آن است که انسان پرواپیشه، پارسا، عامل به وظیفه، گریزان از معصیت، مخالف هوای نفس، خود ساخته و خویشتندار باشد. تقوا در انسان، نقش ترمز در ماشین را دارد که از تصادف و سقوط به درّه و هلاکت، نگه می دارد. 🔸فرجام نیک، از آنِ متقین است. 🔸این نکته را قرآن با تعبیر«والعاقبة للمتّقین»بیان کرده است. (هود (۱۱)، آیه ی ۴۹ و قصص (۲۸)، آیه ی ۸۳.) 🔸شبیه کلام امام سجاد علیه السّلام از حضرت رسول هم نقل شده است، و آن این که:«شرف الدّنیا الغِنی، و شرفُ الآخرة التّقوی»(میزان الحکمه، حدیث ۵۶۵۰.) شرافت و ارجمندی در دنیا با ثروت است ولی شرف آخرت در سایه ی تقواست. 🔸در آخرت، بیش از دنیا نیازمند سیادت و آقایی هستیم. در دنیا بسیاری به حق یا ناحق، موقعیت و شهرت و محبوبیت پیدا می کنند. امّا در آخرت، ملاک برتری و شرافت، فقط و فقط تقوا و عمل صالح و بندگی خداوند است. 🔸در دنیا متّقی باشیم، تا در آخرت عزیز گردیم. 📗منبع: ، جواد محدثی
💠دعای هر روز ماه صفر ✅در مفاتیح الجنان آمده است که اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند 🔹يا شَدِيدَ الْقُوىٰ وَ يَا شَدِيدَ الْمِحالِ، يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِى شَرَّ خَلْقِكَ، يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ، يَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّى كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذٰلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ 🔸ای سخت نیرو و سخت کیفر، ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز، همه آفریدگانت در برابر عظمتت خوارگشته، مرا از شر آفریدگانت کفایت کن، ای نیکوکار، ای زیبا کار، ای نعمت‌بخش، ای افزون کن، ای که معبودی جز تو نیست، منزّهی تو، من از ستمکارانم، پس دعایش را مستجاب کردیم و او را [اشاره به رهایی حضرت یونس از دل ماهی] از اندوه نجات دادیم و این‌چنین مؤمنان را نجات می‌دهیم، درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه‌اش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سن فقط یه عدده❗️باور نمیکنی؟اینو ببین👆 قسم میخورم محاله حدس بزنی چند سالشه🤯 پوستش برق میزنه،نه عمل کرده،نه یه قطره بوتاکس زده واقعا آدم شک میکنه که 70 سالشه اگه دنبال یه راه واقعی برای جوانسازی پوستتی بدون تزریق،بدون تیغ،بدون خرج‌های میلیونی... بشین این کلیپ رو بادقت ببین🎥 📌این روش نه تبلیغه،نه تو آرایشگاها...ولی الان دارن رایگان معرفیش میکنن. از دستش بدی کلی ضرر کردی👇👇 bam30.com/ads/landings/ca6b-1f806 bam30.com/ads/landings/ca6b-1f806 از تخفیف ویژه اول ماه غافل نشید👆👆
با سلام و خسته نباشید بدلیل اول ماه صفر 🖤 تخفیف های ویژه برای پست های شبانه داریم یه سر بزن پشیمون نمیشی 🌹 برای پرسش و پاسخ ب آیدی زیر مراجعه کنید ✨ 🛑@kianatv کانال (مجموعه تبلیغاتی شهيد باکری) 🌹 https://eitaa.com/joinchat/1016398755C7466c70a17
📣📣مخصوص کانالدار های عزیز 📣📣☝️🏻☝️🏻☝️🏻☝️🏻☝️🏻☝️🏻☝️🏻
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز کرامات عجیب و مقام شیخ نخودکی... 🎤 استاد رفیعی
نهج‌البلاغه حکمت ۴۲ َ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا: جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ. امیر گل‌ها که درود خدا بر او باد فرمود: بیماری‌ای که از آن رنج می‌بری، وسیله‌ای است برای پاک شدن از گناهانت؛ چرا که بیماری، به خودی خود پاداش و ثواب ندارد، اما گناهان را از انسان می‌زداید، همان‌گونه که برگ‌های درختان در فصل خزان فرو می‌ریزند. پاداش و ثواب از آنِ گفتاری است که از سر صدق بر زبان جاری می‌شود و کرداری که با دست و پا انجام می‌گیرد. و خداوند، هر کس را که نیت راستین و قلبی پاک داشته باشد، به فضل خویش به بهشت وارد می‌سازد.
واژه ها: وَ قَالَ: و گفت، و فرمود، و بیان کرد لِبَعْضِ: به بعضی، به یکی، به بخشی أَصْحَابِهِ: یارانش، همراهانش، دوستانش فِي: در، هنگام، به وقتِ عِلَّةٍ: بیماری، ناخوشی، مریضی اعْتَلَّهَا: که دچارش شد، که گرفتارش شد، که به آن مبتلا شد جَعَلَ: قرار داد، مقرر کرد، تبدیل کرد اللَّهُ: خدا، پروردگار، آفریدگار مَا: آن‌چه، چیزی که، هرچه كَانَ: بود، اتفاق افتاد، رخ داد مِنْكَ: از تو، از طرف تو، از سمت تو مِنْ شَكْوَاكَ: از ناله‌ات، از شکایتت، از درد و رنج تو حَطّاً: پاک‌کننده، سبک‌کننده، کمک‌کننده، ریزش گناه لِسَيِّئَاتِكَ: برای گناهانت، برای کارهای بدت، برای خطاهات فَإِنَّ: پس بی‌گمان، واقعاً که، چرا که الْمَرَضَ: بیماری، مریضی، ناخوشی لَا: نه، ندارد، نیست أَجْرَ: پاداش، ثواب، مزد فِيهِ: در آن، توی آن، بابتش وَ لَكِنَّهُ: اما آن، ولی آن، اما خودش يَحُطُّ: می‌ریزد، کم می‌کند، سبک می‌سازد السَّيِّئَاتِ: گناهان، بدی‌ها، اشتباهات وَ يَحُتُّهَا: و می‌تراشدشان، و می‌ریزدشان، و می‌زدایدشان حَتَّ الْأَوْرَاقِ: مثل ریزش برگ‌ها، همان‌گونه که برگ‌ها می‌ریزند وَ إِنَّمَا: و در واقع، فقط، حقیقتاً الْأَجْرُ: پاداش، ثواب، مزد فِي: در، به واسطه، از طریق الْقَوْلِ: گفتار، سخن، زبان آوردن بِاللِّسَانِ: با زبان، از راه حرف زدن، با گفتار وَ الْعَمَلِ: و عمل، و کار، و تلاش بِالْأَيْدِي: با دست‌ها، به‌وسیله‌ی دستان، با نیروی دست ها وَ الْأَقْدَامِ: و پاها، و قدم‌ها، و گام‌ها وَ إِنَّ: و بی‌گمان، و قطعاً، و حتماً اللَّهَ: خدا، پروردگار، آفریدگار سُبْحَانَهُ: که منزه است، پاک است، دور از هر نقص است يُدْخِلُ: وارد می‌کند، راه می‌دهد، داخل می‌برد بِصِدْقِ: به‌خاطر صداقت، به دلیل راستی، به واسطه‌ی درستی النِّيَّةِ: نیت، قصد، باطن وَ السَّرِيرَةِ: و درون، و دل، و باطن پنهان الصَّالِحَةِ: خوب، پاک، درست مَنْ: هر که، هر کس، آن‌که يَشَاءُ: بخواهد، اراده کند، میل کند مِنْ عِبَادِهِ: از بندگانش، از مخلوقاتش، از پرستندگانش الْجَنَّةَ: بهشت، رضایت الهی، سرای آخرت
شرح: آهن زنگ‌زده و زنگارگرفته، وقتی درون آتش نهاده می‌شود، آتش چیزی بر آن نمی‌افزاید، اما زنگ‌ها و زنگارهای آن را می‌زداید و آن را پاک و خالص می‌سازد. حال، بیماری عین آتش است و آدمی همچون آهن، و گناهان همان زنگ‌ها و زنگارها. و این بیماری هم مثل همان آتش چیزی به آدمی نمی‌افزاید، اما گناهان آدمی را می‌زداید. و این حقیقتی است که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به یک بانوی بیمار فرمود: «این بیماری با تو همان می‌کند که آتش با زنگار آهن.» و همین حقیقت را وجود نازنین امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با مثالی دیگر بیان می‌کند. او مثال پاییز و درخت را می‌زند؛ که درخت وقتی پاییزی می‌شود، پاییز چیزی بر آن نمی‌افزاید، اما برگ‌های زردش فرو می‌ریزد. و اینجاست که درخت آماده می‌شود برای بهاری شدن؛ و در بهار، سراپا سبز و خرم و پر از شکوفه و ثمر خواهد شد. و حضرت این حقیقت را در بازگشت از صفین، به یکی از اصحاب خود که از یک بیماری رنج می‌برد، فرمود: وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا: در خبر آمده است، پیرمردی به دیواری تکیه داده، چهره‌ای نزار و رنگ‌پریده داشت. پرسیدند: چرا این‌گونه‌ای؟ بیماری مگر؟ گفت: بله. فرمود: بیماری را دوست داری؟ گفت: نه، حتی برای دیگران هم دوست نمی‌دارم. فرمود: آیا می‌دانی این از تقدیر الهی است؟ و این یعنی خداوند کاری بی‌حکمت نمی‌کند. گفت: بله. فرمود: نامت چیست؟ گفت: صالح بن سلیم. فرمود: از کدام قبیله‌ای؟ گفت: سلامان بن طی. فرمود: چه اسم خوبی داری تو! صالح. و چه اسم خوبی دارد پدرت! سلیم. و چه اسم خوبی دارد قبیله‌ات! سلامان. این اسم‌ها همه بوی صلح و سلم و سلامت می‌دهند. آنگاه فرمود: مردم درباره ماجرای ما و اهل شام چه می‌گویند؟ گفت: دو دسته‌اند؛ دسته‌ای خرسند و شادمان که شما در این ماجرا فاتح و پیروز نشدید، و دسته‌ای سخت غمین و ناراحت که چرا شما پیروز نشدید. فرمود: راست گفتی، همین است، همین‌طور است. و آنگاه، این حکمت را درباره بیماری او، برای تسلای خاطرش فرمود: وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا: جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ خداوند، آنچه را که نسبت به آن شکوه داری و می‌نالی ـ یعنی بیماری ـ مایه ریزش گناهان و آمرزش تو قرار داده است. فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ زیرا بیماری به‌تنهایی به دنبال خود اجر و پاداش ندارد. اجر و پاداش، تنها و تنها مربوط به کار و عمل است. همان که حافظ می‌گفت: دلا در عاشقی ثابت قدم باش که در این ره نباشد کار بی‌اجر یعنی کار است که اجر دارد. و بیماری کار نیست، یک عارضه است. درست مثل ابری است که فقط سایه می‌اندازد، اما بارانی در کار نیست. وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ اما گناهان تو فرو می‌ریزند، همان‌طور که برگ‌های درختان به فصل پاییز، آن هم نه با سر و صدا، نه با هیاهو، بلکه آرام آرام. یعنی همه آن حسادت‌ها، کینه‌ها، کدورت‌ها، خشم‌ها، بی‌توجهی‌ها را که کیفر و مکافات دردناکی در پی دارند، از تو دور می‌دارد، و تو سبک‌تر می‌شوی و آماده برای یک بهار تازه… و یک تولد دوباره. شاید با خود بگویی: اطفال چرا بیمار می‌شوند؟ آنان که گناهی ندارند! در روایات آمده است: بیماری آنان موجب کفاره و آمرزش گناهان پدران و مادران‌شان می‌شود. البته این به این معنا نیست که ما از خداوند طلب بیماری کنیم، بلکه ما از خداوند همواره عافیت را می‌طلبیم. و عافیت یعنی اینکه خداوند ما را عفو کند و از تقصیرات ما بگذرد، بی‌آنکه بیمار شویم. اما اگر بیمار هم شدیم، باکی نیست؛ چون به دنبال خود پاکی دارد. إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ اما در بیماری از مزد و اجر و پاداش خبری نیست، چرا که پاداش، تنها و تنها در گرو زبان و دست و پا است. یعنی اگر اجر و پاداش را می‌طلبی، باید سخنی بگویی که دلی را شاد و امیدوار سازی، و هم دست و پایی بزنی و کاری کنی، گرهی باز کنی، دستی بگیری، اشکی پاک کنی و خلاصه کاری از تو سر بزند و قدمی برای دیگران برداری. یعنی زبانت خیر برساند و دست و پایت هم خیر برسانند. بنابراین، بیماری تنها تو را پاک می‌سازد، اما اگر بخواهی باغی شکوفا داشته باشی، باید دست‌به‌کار شوی، بکاری، آبیاری کنی و رسیدگی. چون درختی که فقط در پاییز برگ بریزد کافی نیست؛ باید گل هم بدهد، سایه هم بدهد، میوه هم بدهد. پس، پاداش وقتی نوشته می‌شود که لب‌های تو بوی محبت بدهند، پاهایت سمت خیر و خوبی دوان و روان باشند، و دستانت بخشی از غصه‌ها را کم کنند. درست مثل باغبانی که تنها زیر باران نمی‌ایستد، بلکه بیل می‌زند، آب می‌دهد.
پس با یک کلمه خوب، یک قدم خیر، یک نیت پاک، کاری کن تا خداوند هم کارستان کند. گل بکاریم… بیا! وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ البته؛ کار به‌تنهایی هم کافی نیست، نیت و انگیزه هم مهم است. نیت‌ها و انگیزه‌های پاک در انجام کارها شرط است. یعنی کارها همه باید از باطنی پاک و پالوده سر بزند، چرا که گلی که از دل گلزار سر می‌زند تماشایی است، نه گلی که از دل مزبله. چون خداوند، با نیت راست و دل پاک است که هر کس را که بخواهد به بهشت وارد می‌سازد. و این صداقت و تمیزی درون است که آدمی را بهشتی می‌سازد. یعنی آخرش فقط دل مهم است و نیت ناب باطن. یعنی در نهایت، چیزی که دروازه بهشت را به روی آدمی می‌گشاید، دل صاف است و نیت پاک. نتیجه‌گیری: بیماری، زنگار گناهان را می‌زداید اما پاداش در گرو نیت پاک و عمل نیک است. دل باید پاک باشد و زبان و دست و پا در راه خیر روان. بهشت، سهم دل‌هایی است که صادقانه عاشق خوبی‌اند. برای پیاده‌سازی این حکمت در زندگی: ۱. به بیماری به چشم فرصتی برای تطهیر بنگرید، نه صرفاً رنج جسمی. در مواجهه با ناخوشی‌ها، به جای تمرکز صرف بر آزارهای جسمی، باید آن را عاملی برای پالایش روح و کاهش بار گناهان تلقی نمود. ۲. مراقبت از گفتار و بهره‌گیری از زبان در مسیر خیر، از لوازم کسب اجر است. ثواب و پاداش الهی در گرو سخن نیکوست؛ باید بکوشیم زبان ما وسیله‌ای برای ایجاد آرامش، امید، و ترویج فضیلت در جامعه باشد. ۳. انجام اعمال نیک با دستان و گام‌ها، شرط ورود به ساحت عمل صالح است. کار خیر، خواه کوچک یا بزرگ، با نیت صحیح و رفتار مؤثر معنا می‌یابد. اعانت به دیگران، گشودن گره‌ای از کار مردم، یا برداشتن باری از دوش انسانی، مصداقی از این اصل است. ۴. طلب عافیت از خداوند، مقدّم بر تمنای رنج برای تطهیر است. در تعالیم دینی، از خداوند همواره باید عافیت خواست؛ اما چنانچه بیماری پیش آید، باید آن را مایه تخفیف گناهان دانست و از آن بهره معنوی برد. ۵. نیت پاک، زیربنای هر عمل صالح است و نقش تعیین‌کننده در قبولی آن دارد. اخلاص در نیت، حتی در کوچک‌ترین اعمال، مقامی والا دارد و گاهی همان نیت خالص، به تنهایی موجب رضایت الهی و ورود به بهشت می‌شود. ۶. تنها رها شدن از گناه کافی نیست؛ باید به سوی باروری اخلاقی و معنوی نیز حرکت کرد. انسان نباید تنها به پاک شدن از لغزش‌ها بسنده کند، بلکه باید در مسیر رشد، ثمردهی و اثرگذاری مثبت گام بردارد؛ همانند درختی که علاوه بر ریختن برگ‌های زرد، باید میوه دهد و سایه‌اش را به دیگران ارزانی دارد. ۷. هر ابتلا و رنجی می‌تواند زمینه‌ساز تعالی معنوی و آمادگی برای شکوفایی باشد. همان‌گونه که درخت در فصل پاییز آماده بهار می‌شود، انسان نیز در پرتو سختی‌ها می‌تواند مهیای تحولی عمیق و روح‌بخش شود. ۸. عمق نیت و صفای باطن، معیار اصلی قرب الهی است. در نهایت، آنچه موجب راهیابی به رضوان الهی و بهشت می‌شود، پاکی درون، صداقت در نیت و سلامت انگیزه‌هاست، نه صرفاً حجم یا ظاهر اعمال.
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ(٢٣) معنی آیه: آیا ندیدی اون دسته از یهودیا رو که فقط یه گوشه کوچیکی از توراتو گرفتن و باقی‌شو رها کردن؟ وقتی براشون مسئله‌ای پیش میاد، دعوت می‌شن بیان و طبق کتاب خدا قضاوت بشه، اما بعضیاشون انگار نه انگار! با یه حالت بی‌تفاوت و مغرور، روشونو از حکم خدا برمی‌گردونن، انگار اصلاً نشنیدن چی گفته شده... دلشون با حق نیست، دنبال راحتی و منافع خودشونن، نه دنبال حرف خدا. معنی تک‌تک کلمه‌ها: أَلَمْ تَرَ: آیا ندیدی؟، نگاه نکردی؟، توجه نکردی؟ إِلَى: به، سمت، طرف الَّذِينَ: اونایی که، کسایی که، جماعتی که أُوتُوا: دادن بهشون، نصیب کردن، بخشیدن نَصِيبًا: سهم، قسمت، بخش مِنَ: از، از بین الْكِتَابِ: کتاب، نوشته، دستور يُدْعَوْنَ: صداشون می‌کنن، دعوتشون می‌کنن إِلَىٰ: به سمت، طرف كِتَابِ: کتاب، نوشته، قانون اللَّهِ: خدا، خداوند، پروردگار لِيَحْكُمَ: برای اینکه حکم کنه، تصمیم بگیره، داوری کنه بَيْنَهُمْ: بین خودشون، میانشون، تو گروهشون ثُمَّ: بعدش، بعد، سپس يَتَوَلَّىٰ: پشت می‌کنه، روی برمی‌گردونه، فرار می‌کنه فَرِيقٌ: یه عده، یه گروه، یه دسته مِنْهُمْ: از بینشون، از جمعشون، از اونها وَهُمْ: و اونا، و خودشون، و این جماعت مُعْرِضُونَ: بی‌توجه، رو برگردونده، بی‌خیال یه توضیح ساده: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ مگه ندیدی اونایی رو که یه سهمی از کتاب آسمونی بهشون داده شده بود؟ یعنی خدا بخشی از آگاهی و هدایتش رو بهشون داده بود، کتاب داشتن، پیامبر داشتن، تجربه‌ی دینی داشتن. اما همه‌ی دلشون با اینها نبود ... اما فقط سهمی داشتن، تکه‌ای از حق رو گرفته بودن، و بقیه رو باور نکردن. انگار یکی دفترچه راهنمای زندگی رو داشته باشه، ولی فقط صفحه‌ای که دوست داره بخونه. يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ دعوت می‌شن به کتاب خدا، تا اون کتاب بین‌شون حکم کنه، داوری کنه. یعنی وقتی اختلافی پیش میاد، بهشون می‌گن بیاید ببینیم خدا چی گفته، خدا رو داور قرار بدیم. چون کتاب خدا حرف آخره، نه سلیقه است، نه تعصب، نه منافع شخصی. مثل وقتیه که دعوا پیش میاد، و یکی پیشنهاد می‌ده بریم پیش یه قاضی عادل. ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ ولی یه عده از اونا روشون رو برمی‌گردوندن. چون وقتی می‌فهمن که حکم خدا برخلاف میل‌شونه یا منافع‌شون به خطر می‌افته، قهر می‌کنن، کنار می‌کشن. نه اینکه نفهمن، نه... می‌فهمن، ولی نمی‌خوان بپذیرن. یه نوع لجبازی آگاهانه‌ست. مثل کسی که وقتی می‌فهمه اشتباه کرده، به‌جای پذیرش، لج می‌کنه. وَهُمْ مُّعْرِضُونَ در حالی که خودشون دارن بی‌توجهی و روگردانی می‌کنن. این کارشون فقط یه واکنش لحظه‌ای نیست؛ یه حالت درونی هم هست. یه جور طرد کردن حقیقته. یعنی دلشون نمی‌خواد گوش بدن، نمی‌خوان حتی بشنون. انگار نه انگار که حرف خداست! دلشون اون‌قدر پر از خودخواهی و غروره که دیگه جا برای حقیقت نمی‌مونه. نتیجه اینکه: گاهی بدون اینکه بی‌دین باشیم، ممکنه به "نصیب" قناعت کنیم؛ یعنی یه تکه‌ای از حق رو بگیریم و بقیه‌ش رو نبینیم، چون برامون سنگینه، یا برخلاف منفعته. این آیه ما رو هشدار می‌ده که خدا رو فقط وقتی نپذیریم که به نفعمونه، بلکه باید دل‌سپرده‌اش باشیم حتی وقتی حکمش به ضررمونه. چون اون موقع هست که معلوم می‌شه ما دنبال حق بودیم یا دنبال راحتی خودمون...