🦋خدا علامه طباطبائی را رحمت کند. یک کسی خدمت علامه رفته بود. گفت: آقا من وقت ندارم بنشینم و حرف گوش کنم و بخوانم. سرپایی به من بگو اسلام یعنی چی؟ مرحوم علامه لبخندی زدند و گفتند: اسلام یعنی رحمانیت و رحیمیت. با همه مهربان باش. با بندگان خوب خدا و مؤمنین رحیم باشد با همه رحمان. کل اسلام یعنی این.🪴
فرمول👇
🦋تقرب به خداوند بدون جذب این دو اسم ممکن نیست. در راس تمام اسم های خداوند، این دو اسم است، رحمان و رحیم
نمیشود کسی مومن باشد
اما مهربان نباشد
عصبی باشد، زود به هم بریزد. 🪴
#پای_درس
#استادمحمدشجاع
🔴 خبر دادن علما از زنده بودن سفیانی و نزدیکی ظهور!
روزى در محضر عارف مرحوم آيتاللـه محمّدجواد أنصارى همدانی از ایشان درباره عثمان بن عنبسه يا همان سفيانى (ملعون) سؤال مىكنند...
و ايشان میفرمايند: «سفيانى الآن هفده سال دارد!
با توجه به زمان این فرمایش مرحوم انصاری، سنّ سفيانى الآن، حدود هشتاد و خورده ای سال است!
چون در روایات ما یکی از علائم حتمی ظهور حضرت ولیعصر (عج)، خروج سفیانی است پس سفیانی بخاطر بالا رفتن سنش به زودی خروج خواهد کرد...
بنا بر شواهدی از علما از جمله امام موسی صدر و....
سفیانی یکی از فرماندهان ارتش سوریه است...
از آنجا كه سفيانى و خروج آن، از علائم قطعی ظهور امام زمان عليهالسّلام است، درنتیجه قرب ظهور حضرت نيز دانسته مىشود.
📒 نور مجرد، ج1، ازص509 به بعد، تالیف آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی
➥ شیخ احمد ڪـافی
شرح و تفسیر
قوىّ و صبور باش
امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد.
نخست مى فرماید: ;عجز و ناتوانى آفت است (الْعَجْزُ آفَةٌ).
عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرد مى خوانیم: ;إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود ;.
سپس در دومین نکته اشاره به آثار مثبت صبر و شکیبایى کرده مى فرماید: ;صبر شجاعت است ;; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ).
بدیهى است صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه گانه بر مى آیند.
نمونه کامل این سخن همان چیزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در صدر اسلام از پیغمبر و یاران باوفایش تجربه کرده بود که در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود امروز آیینى به نام اسلام بر بخش عظیمى از جهان سایه نیفکنده بود.
در واقع مسلمانان هم در برابر خواسته هاى دل استقامت و صبر نشان دادند، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات پى در پى.
همان گونه که در حدیثى در جلد دوم کافى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: ;الصَّبْرُ ثَلاَثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَصَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة ;
در کلمات بزرگان نیز تعبیرات جالبى درباره صبر آمده است از جمله این که گفته اند: ;الصَّبْرُ مُرٌّ لا یَتَجَرَّعُهُ إلاّ حُرٌّ; صبر تلخ است ولى جز آزادگان این شربت ناگوار را نمى نوشند ;.
نیز گفته اند ;إنَّ لِلاْزْمانِ الْمَحْمُودَةِ وَالْمَذْمُومَةِ أعْماراً وَآجالاً کَأَعْمارِ النّاسِ وَآجالِهِمْ فَاصْبِرُوا لِزَمانِ السُّوءِ حَتّى یَفْنى عُمْرُهُ وَیَأتی أجَلُهُ; دوران هاى خوب و بد عمر و اجلى دارند مانند عمر و اجل انسان ها; به هنگامى که دوران سختى پیش آید صبر کنید تا عمرش پایان گیرد و اجلش فرا رسد ;.
نیز گفته اند: ;إذا تَضَیَّفَتْکَ نازِلَةٌ فَأقْرِهَا الصَّبْرُ عَلَیْها وَأکْرِمْ مَثْواها لَدَیْکَ بِالتَّوَکُّلِ وَالاْحْتِسابِ لِتُرِحِّلَ عَنْکَ وَقَدْ أبْقَتْ عَلَیْکَ أکْثَرَ مِمّا سَلَبَتْ مِنْکَ; هنگامى که حادثه سختى به میهمانى تو آمد با صبر و شکیبایى از آن پذیرایى کن و جایگاه آن را با توکل بر خدا و حساب عند الله گرامى بدار تا زمانى که این میهمان از نزد تو برود در حالى که بیش از آنچه از تو گرفته است براى تو باقى خواهد گذارد ;.
آن گاه در سومین جمله مى فرماید: ;زهد ثروت است ;; (وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ).
اشاره به اینکه انسان از ثروت آیا چیزى جز بى نیازى مى خواهد و آدم زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند.
زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه! بلکه مى توان گفت: زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمنى آن را از دست آنها نگیرد در حالى که زاهدان از همه اینها بى نیازند.در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خطاب به على(علیه السلام) فرمود: ;یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَة لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَة أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا; زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا; اى على خداوند تو را به زینتى آراسته که هی
چ بنده اى به زینتى بهتر از آن نزد خداوند آراسته نشده است تو را به زهد در دنیا آراسته است ; و در حقیقت چنین است چون آراستگى به زهد انسان را به بسیارى از صفات دیگر از فضایل اخلاقى مى آراید.
به همین دلیل در حدیث دیگرى از امام صادق(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: ;جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْت وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا... حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلاَوَةَ الاِْیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی الدُّنْیَا; تمام نیکى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن زهد در دنیاست... سپس فرمود: حلاوت ایمان بر دل و جان شما حرام است تا زمانى که دل هایتان زهد در دنیا پیشه کند ;.
آن گاه در چهارمین جمله مى فرماید: ;تقوا و پرهیزگارى سپرى است (در برابر گناهان و خطرات شیطان و هواى نفس) ;; (وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ).
ورع به معناى تقوا یا حد اعلاى تقواست به گونه اى که انسان حتى از شبهات پرهیز کند. این فضیلت انسانى از حالت خداترسى باطنى سرچشمه مى گیرد که چون در برابر او گناهى ظاهر شود سدى در میان او و گناه ایجاد کند.
تعبیر به ;جنة ; تعبیر جالبى است، زیرا سپر وسیله اى دفاعى در مقابل آماج تیرهاى دشمن یا شمشیرها و نیزه هاست گویا هواى نفس و شیطان پیوسته قلب انسان را هدف تیرهاى خود قرار مى دهد و انسان با ورع به وسیله این سپر مى تواند از آزار آنها در امان بماند.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: ;لِکُلِّ شَىْء أُسٌّ وَأُسُّ الاْیمانِ الْوَرَعُ; هر چیز اساس و شالوده اى دارد و شالوده ایمان ورع است ;
در حدیثى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم: ;عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإنَّهُ عَوْنُ الدّینِ وَشَیْمَةُ الْمُخْلِصینَ; بر تو باد به پیشه کردن ورع، زیرا (بهترین) یاور دین و روش مخلصان است ;
سپس در پنجمین و آخرین جمله مى فرماید: ;رضایت و خشنودى (از تقدیرات الهى) بهترین همنشین است ;; (وَنِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى).
همنشین خوب کسى است که به انسان آرامش بخشد و او را از بى تابى در برابر مشکلات باز دارد و در او روح امید بدمد و تمام این آثار در راضى بودن به قضاى الهى است.
آنکس که مقدرات را از سوى خداوند حکیم و مهربان مى داند هرگز از مصائبى که به هر حال در دنیا روى مى دهد و مشکلاتى که گریبان انسان را ناخواسته مى گیرد ناراحت نمى شود و بى تابى نمى کند و اعصاب خود را در هم نمى کوبد.
البته این بدان معنا نیست که انسان در برابر هر حادثه اى تسلیم شود، بلکه به این معناست که تمام کوشش خود را براى پیروزى بر مشکلات به کار گیرد; ولى اگر حوادثى خارج از حیطه قدرت او رخ دهد در برابر آن راضى باشد و زبان به ناشکرى نگشاید و جزع و بى تابى نکند.
در روایتى آمده است که موسى بن عمران(علیه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت: مرا به عملى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم رضاى تو را به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من (گاه) در ناخوشنودى توست و طاقت آن را ندارى... موسى بر زمین به سجده افتاد عرض کرد خداوندا افتخار سخن گفتنت با من را به من بخشیده اى و پیش از من به کس دیگرى نداده اى و هنوز مرا به عملى راهنمایى نکرده اى که با آن رضا و خوشنودى ات را به دست آورم ;فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّ رِضَایَ فِی رِضَاکَ بِقَضَائِی; خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من در این است که تو راضى به قضاى من باشى ;
🟩عوامل نابود کننده حزن مذموم
🟢دوستی با خداوند
ارتباط و پيوند قلبى پيوسته با خداوند و دوستى با حق و ياد او، اطمينان دل و آرامش نفس مى آورد و تمامى اضطراب ها و نگرانى ها را از وجود انسان برمى دارد و مردان بزرگ، داراى روحى بلند و قلبى آرام و زندگى خود را همراه با امنيّت و افتخار سپرى مى كنند كه خداوند درباره آنان مى فرمايد: أَلَآ إِنَّ أَوْلِيَآءَ اللَّهِ لَاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَاهُمْ يَحْزَنُونَ» آگاه باشيد! يقيناً دوستان خدا نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند.
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقمُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَاهُمْ يَحْزَنُونَ»بى ترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت ] استقامت ورزيدند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند.
🟢 یقین
هر چه نور يقين در دل انسان افزايش يابد، افق ديد و شهود او كامل تر و از سلامت و صحّت بيشترى بهره مند مى گردد.
امام على(ع) در وصيّت خويش به فرزندش امام حسن (ع) مى فرمايد:
«نِعْمَ طارِدُ الْهُمُومِ الْيَقِينُ» يقين، چه نيكو غم زدايى است.(۹)
حضرت سجّاد(ع)مى فرمايد:
الرِّضَا بِمَكْرُوهِ القَضاءِ أَرْفَعُ دَرَجاتِ الْيَقِينِ» راضى بودن به تقديرات ناخوشايند، از بالاترين مرتبه هاى باور است.(۱۰)
🟢 اعتقاد به قضا و قدر الهی
شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر میداند. پس محزون نیست.
چنانچه امام صادق (ع) در مواعظ خويش مى فرمايد:«إِنْ كانَ كُلُّ شَىْ ءٍ بِقَضاءٍ وَ قَدَرٍ فَالْحُزْنُ لِماذا؟» اگر همه چيز به حكم و تقدير است، پس اندوه براى چه؟(۱۱)
🟢زهد و بی اعتنایی به دنیا
خداوند كريم مى فرمايد:
«لّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُواْ بِمَآ ءَاتَاكُمْ وَ اللَّهُ لَايُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» تا [با يقين به اينكه هر گزند و آسيبى و هر عطا و منعى فقط به اراده خداست و شما را در آن اختيارى نيست ] بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما عطا كرده است، شادمان و دلخوش نشويد، و خدا هيچ گردنكش خودستا را [كه به نعمت ها مغرور شده است ] دوست ندارد.
🟢ذکر الهی و استغفار
پيامبر(ص) مى فرمايد:
مَنْ أَكْثَرَ الْاسْتِغْفارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقُهُ مِنْ حَيثُ لايَحْتَسِبُ.
هر كه زياد استغفار كند خداوند گره غم هاى او را بگشايد و از هر تنگنايى بيرونش برد و از جايى كه گمان نمى برد روزيش رساند.(۱۲)
و نيز خطاب به امام على علي فرمود:
يا عَلِىُّ! أَمانٌ لِأُمَّتى مِنَ الْهَمِّ: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ. لا مَلْجَأَ وَ لا مَنْجَى مِنَ اللَّهِ الَّا إِلَيْهِ»
اى على! ذكر لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ امان امّت من از غم و اندوه است(۱۳)
🟢توجه به آیات و احادیث در ماهیت دنیا
پیامبر اعظم(ص) در یکی از دعاهای خود می فرماید: اللهم ارنی الاشیاء کما هی خدایا اشیاء و مخلوقات خود را آنچنان که هست به من نشان بده، یعنی نگاه واقع بینی و حقیقت بینی زیرساخت برخورداری از قضاوت صحیح و جهان بینی صحیح است که در نهایت واکنشی معقول و انسانی و الهی را به همراه دارد.
یکی از عواملی که باعث میشود انسان در مورد دنیا دچار اشتباه نشود و دچار غم دنیا نشود به دست آوردن شناخت صحیح نسبت به دنیا ات استفاده از آیات و احادیث است؛
امیرالمومنین علی(ع) در بیانات گوناگون، به تقابل محبت دنیا و سعادت آخرت اشاره کرده و همه مردم را به دنیاگریزی و آخرت طلبی ترغیب نموده صلاح الآخره رفض الدنیا؛ صلاح آخرت در ترک علاقه به دنیاست و اخسر الناس من رضی الدنیا عوضا عن الآخره؛ زیانکارترین مردم کسی است که به جای آخرت به دنیا راضی و خشنود گشته است
➕از امیرالمومنین علی (ع) روایت شده «إنَّ السُّعَداءَ بِالدُّنيا غَدا هُمُ الهارِبونَ مِنهَا اليَومَ» براستی که نیکبختان دنیا در فردای قیامت همان کسانی هستند که امروز از آن گریزانند.(۱۴)
➕امیرالمومنین علی(ع) میفرماید:« أعظَمُ المَصائبِ و الشَّقاءِ الوَلَهُ بِالدُّنيا»بزرگترین مصیبتها و بدبختیها، شیفتگی به دنیاست
➕علی(ع) می فرماید دنیا دو روز است: «الدهرُ يَومانِ : فيَومٌ لَكَ و يَومٌ علَيكَ ، فإذا كانَ لكَ فلا تَبطَرْ ، و إذا كانَ عَليكَ فلا تَحزَنْ ، فَبِكِلَيهِما سَتُختَبَرُ». روزگار دو روز است ؛ روزى به كام تو و روزى به زيان تو . چون به كام تو بود، سرمست مشو و چون به زيان تو بود، غمناك مباش ؛ زيرا هر دو مايه آزمايش توست.(۱۵)
🌺شعر
پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است
بلکه آن است سلیمان که ز ملک آزاد است
اینکه گویند که بر آب نهاده است جهان
مشنو ای خواجه که بنیاد جهان بر باد است.
🔻 ادامه دارد 👇👇
💠داستان
روزی کسی با حالی پریشان خدمت امام صادق(ع) رسید و از سختی زندگی خود شکایت کرد. حضرت، زندان کوفه را به یاد وی آورد و فرمود: زندان کوفه چگونه است؟ آن مرد گفت: جایی تنگ و بدبو است که افراد در آن جا در بدترین شرایط به سر می برند. حضرت فرمود: تو نیز در زندان دنیا به سر می بری، با وجود این می خواهی در آسایش و خوشی باشی؛ مگر نمی دانی که دنیا زندان مومن است.(۱۶)
👈 حضرت با ترسیم چهره واقعی دنیا برای وی، بار غم و اندوهش را کاستند و به او نیرویی تازه بخشیدند.
💠داستان
روزی حضرت سلیمان (ع) با شکوه پادشاهی عبور میکرد؛ در حالی که پرندگان بر سرش سایه افکنده بودند و جن و انس در اطرافش با کمال ادب و احترام عبور مینمودند. در مسیر راه دید عابدی در گوشهای مشغول عبادت خداست. آن عابد هنگامی که موکب پر شکوه سلیمان را دید، به پیش آمد و گفت: «ای پسر داوود! به راستی خداوند سلطنت و امکانات عظیمی در اختیارات نهاده است!».
حضرت سلیمان که هرگز به جاه و مقام دل نبسته و مقامات ظاهری او را مغرور ننموده بود، به عابد چنین فرمود:«لِتَسْبِیحَةٌ فِی صَحِیفَةِ مُؤْمِنٍ خَیرٌ مِمّا اُعْطِی لِاِبْنِ داوْدَ، فَاِنَّ ما اُعْطِی ابْنُ داوُدَ یذْهَبُ وَ التَّسبیحُ تَبْقِی؛ ثواب یک تسبیح خالص در نامة عمل مؤمن، از همة آنچه خداوند به سلیمان داده بیشتر است؛ زیرا ثواب آن تسبیح، در نامة عمل باقی میماند؛ ولی سلطنت سلیمان (ع) از بین میرود».(۱۷)
💠داستان
مردي از پيروان پيامبر اسلام(ص) به نام سعد، بسيار مستمند بود و از اصحاب صفّه محسوب ميشد. و تمام نمازهايش را پشت سر پيامبر ميخواند. پيامبر از فقر سعد ناراحت بود، روزي به او وعده داد اگر مالي به دستم بيايد، تو را بينياز ميكنم. مدّتي گذشت و بر حسب اتفاق، چيزي به دست نيامد و افسردگي پيامبر بر وضع مادي سعد، بيشتر شد. در اين هنگام جبرييل نازل شد و دو درهم با خود آورد و عرض كرد: خداوند ميفرمايد: ما از اندوه تو، به واسطه فقر سعد آگاهيم، اگر ميخواهي از اين حال خارج شود، اين دو درهم را به او بده و بگو خريد و فروش كند. پيامبر دو درهم را گرفت. وقتي براي نماز ظهر از منزل خارج شد، سعد را مشاهده كرد كه به انتظار ايشان بر در يكي از حجرههاي مسجد ايستاده است. فرمود: ميتواني تجارت كني؟ عرض كرد: سوگند به خدا كه سرمايه ندارم! پيامبر آن دو درهم را به او داد و فرمود: سرمايه خود كن و به خريد و فروش مشغول شو. سعد پول را گرفت و براي انجام نماز به مسجد رفت و بعد از نماز ظهر و عصر، به طلب روزي مشغول شد. خداوند بركتي به او داد كه هر چه را به يك درهم ميخريد دو درهم ميفروخت. كمكم وضع مالي او خوب شد؛ به طوري كه بر در مسجد، دكاني گرفت و كالاي خود را آنجا ميفروخت. وقتي تجارتش بالا گرفت، كارش از نظر عبادي به جايي رسيد كه حتي وقتي بلال اذان ميگفت، او خود را براي نماز آماده نميكرد. پيامبر به وي فرمود: سعد! دنيا تو را مشغول كرده و از نماز باز داشته است. او ميگفت: اگر اموال خود را بگذارم ضايع ميشود، ميخواهم پول جنسي را كه فروختهام دريافت كنم و پول كالايي را كه پيش از اين خريدهام بپردازم. پيامبر(ص) از مشاهده اشتغال سعد به ثروت و باز ماندنش از بندگي، افسرده شد. جبرييل نازل شد و عرض كرد: خداوند ميفرمايد: از افسردگي تو اطلاع يافتيم، كدام حال را براي سعد ميپسندي؟ پيامبر(ص) گفت: حال قبلي برايش بهتر است. جبرييل گفت: آري! علاقه به دنيا انسان را از ياد آخرت غافل ميكند، حال دو درهمي را كه به او دادي از او پس بگير. پيامبر به سعد فرمود: دو درهمي كه به تو دادهام برنميگرداني؟ عرض كرد: اگر به جاي آن، دويست درهم، بخواهيد ميدهم. فرمود: نه، همان دو درهم را بده. سعد پول را تقديم كرد و چيزي نگذشت كه وضع مالي او به حال اول برگشت.(۱۸)
👈لغت
اَصْحاب صُفّه گروهی از یاران پیامبر اسلام(ص) که پس از هجرت به مدینه در قسمت شمالی مسجد النبی سکنی گزیدند و به سبب از دستدادن و یا رهاکردن خانه، دارایی و جایگاه خود در قبایل، با پذیرش فقر و تنگدستی، به عبادت و تعلیم و تعلم و شرکت در جهاد روی آوردند.
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.بحار الأنوار ، ج۷۸،ص۱۱.
۲.الكافي،ج۲،ص۳۲۰.
۳.الکافی،ج۲،ص۴۵۴
۴.نهج البلاغه فيض الاسلام ،ج۶ ،ص۱۲۵۷.
۵.تحف العقول،ص۳۵۸.
۶.همان،ص۵۱.
۷.توسعه اقتصادی،ج۲،ص۹۵۸.
۸.نهج البلاغه، حکمت ۳۷۹.
۹.بحار الأنوار ،ج۷۷،ص۲۱۱.
۱۰.الكافي ،ج۲،ص۱۲۸
۱۱.امالي صدوق،ص۵۶.
۱۲.نهج الفصاحه، ح۲۹۴۱.
۱۳.مكارم الأخلاق ،ج۲،ص۳۳۴.
۱۴.نهج البلاغة ، خطبه ۲۲۳
۱۵.تحف العقول ،ص۲۰۷.
۱۶.الکافی، ج۲، ص۲۵۰.
۱۷. المحجة البیضاء، ج۵، ص۳۵۵.
۱۸.الکافی،ج ۵، ص۳۱۲.
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️در روايات اسلامی چه مذمت هایی درباره افراد فحاش آمده است؟ (بخش اول)
💠درباره مذمت از شخص #فَحّاش، روايات زيادى آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئى پنج روايت آورده است.
1⃣ابى بصير از امام صادق (ع) نقل مى كند كه فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِركِ الشَّيْطَانِ الَّذِى لَا يُشَكُّ فِيهِ اَن يَكُونَ فَحّاشاً لَايُبَالِى بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِيلَ لَهُ». (از علامت هاى حضور و شرك شيطان كه شكى در آن نيست، اين است كه كسى #فَحّاش باشد كه باكى از آنچه گويد و از آنچه درباره او گويند نداشته باشد [يعنى شيطان در نزد چنين شخصى حاضر و با او شريك است])
2⃣امام صادق (ع) فرمودند: «رسول الله (ص) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ». [۱] (هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه ضلالت يا شركت شيطان است)
3⃣سليم بن قيس از اميرالمؤمنين امام علی (ع) نقل مى كند كه: «رسول الله (ص) مى فرمودند: خداوند بهشت را حرام كرده است بر هر #فحّاش بى آبرو و كم شرمى كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زيرا اگر از حالش بازرسى كنى يا از زنا است يا از شركت شيطان. به وى عرض شد: اى رسول خدا (ص) در ميان مردمان شركت شيطان هم هست؟ فرمود: گفتار خداى عز و جل را نخوانده اى كه به شيطان فرمود: شركت كن با ايشان در مالها و فرزندان». همين راوى مى گويد: «مردى از فقيهى [مراد يكى از ائمه (علیهم السلام) است] سؤال كرد آيا در بين مردم كسى هست كه از آنچه درباره او گفته مى شود ناراحت نشود و باكى نداشته باشد؟ فرمود: كسى كه متعرّض مردم شود و به آنان دشنام گويد در صورتى كه مى داند كه آنها رهايش نمى كنند و تلافى مى كنند، او كسى است كه به آنچه مى گويد و يا درباره او گفته مى شود اهميت نمى دهد».
4⃣سماعه از امام صادق (ع) نقل مى كند كه: «رسول الله (ص) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ». (از بدترين بندگان خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر فحش دادن او ناپسند شمرده می شود)
5⃣ابى عبيده از امام صادق (ع) نقل مى كند كه فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّارِ». (بدزبانى از جفاكارى است و جفاكار در آتش است).
🔹امام باقر (ع) فرمودند: «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الكَلَامِ». [۲] (سلاح انسان هاى پَست، زشت گويى است). شايد ديده باشيد وقتى دو نفر با هم نزاع مى كنند و يكى قدرت مقابله با ديگرى را ندارد، شروع به اهانت مى كند؛ يعنى #فحش، اسلحه انسان هاى ضعيف است. خدا به فرياد انسان هايى برسد كه به خاطر بددهن بودن آنها، مردم از آنها كناره گيرى مى كنند؛ اين گونه افراد از بدترين مردم در مكتب رسول الله (ص) هستند. رسول گرامى (ص) فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ»؛ [۳] از بدترين مردم كسى است كه مردم به خاطر دورى از #بدزبانى او، او را ترك گويند). #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] «لِغَيّةٍ» لام براى ملكيت مجازيه است كه بر سر «غَيّة» به كسر و فتح اول و فتح ياء مشدّده بمعنى ضلالت و گمراهى است آمده است. گفته مى شود او ولد غيّه است؛ يعنى فرزند زنا است «الغيى» مثل «الغِنى»: پست و ساقط از اعتبار (الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۲، ص ۳۲۳
[۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ۷۵، ص ۱۸۵، باب ۲۲
[۳] كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، مؤسسة الرسالة، بيروت، ۱۴۰۱ق، الطبعة الخامسة، ج ۳، ص ۵۹۷، ح ۸۰۸۲
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چاپ اول، ج ۲، ص ۴۶۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#فحاش #فحاشی #بدزبانی
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه چگونه بود؟
🔹 #ابن_زياد (لعنة الله علیه) در دارالاماره کوفه رو به #امام_سجاد (عليه السلام) كرد و پرسيد: «تو كيستى؟» حضرت پاسخ داد: «من على بن الحسين هستم». ابن زياد گفت: مگر على بن الحسين را خداوند (در كربلا) نكشت؟ #امام (عليه السلام) فرمود: من برادرى به نام على بن الحسين داشتم كه مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. ابن زياد گفت: نه، او را خدا كشت! امام زین العابدین (عليه السلام) با استفاده از آيه ۴۲ سوره زمر فرمود: «أللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا؛ خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گيرد». (يعنى هر چند خداوند، جان هر كس را هنگام مرگ مى ستاند، ولى برادرم را عده اى ستمكار به شهادت رساندند). ابن زياد كه از اين جواب دندانشكن خشمگين شده بود، گفت: تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانايى پاسخگويى به من وجود دارد؟ او را ببريد و گردن بزنيد!!
🔹حضرت زينب كبرى (عليهاالسلام) چون چنين ديد، #امام_سجاد (عليه السلام) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زياد فرمود: بس است؛ هر چه خواستى از خون ما بر زمين ريختى. سپس افزود: «وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ؛ به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان». ابن زياد به حضرت زينب و امام سجاد (عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ؛ شگفتا از مهر خويشاوندى!». سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. [۱]
🔹سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: #امام_سجاد (عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود: «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست». پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد امام سجاد (عليه السلام) و همراهانش را در خانه اى كنار مسجد اسكان دهند. [۲] آيا با هيچ قلم و بيانى ممكن است ارزش و عظمت اين سخنان را در آن مجلس كه گروهى حاضر بودند ترسيم كرد؟ به يقين اين سخنان زبان به زبان مى گشت و سراسر كوفه را فرا گرفت و به بيرون آن نيز منتقل شد و تأثير خود را در داورى مردم درباره عظمت خاندان امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) و خباثت دشمنان آن گذاشت و بار ديگر بذر انقلاب را بر ضد آل اميه در همه جا پاشيد.
پی نوشت ها؛
[۱] ارشاد مفيد، ص ۴۷۳ - ۴۷۴ و ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ (با مقدارى تفاوت) همچنين رجوع كنيد به تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۵۰
[۲] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲
📕عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ص ۵۷۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_سجاد #حضرت_زینب #کربلا #عاشورا
♦️ قالیچه سوخته چقدر بها دارد؟🤔🤔
🏴السلام علیک یا ابا عبدالله 🏴
👈مردے ﺑﺪﻫڪﺎﺭ ﺷده بود، يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توے خونه ﺩﺍﺷﺖ،
ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
مجبور بود، همون رو برداشت برد بازار براے فروش.
ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍے ڪه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ڪﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم.
ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨڪﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
داخل ﯾڪﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩﻫﺎ، حاج جواد فرشچیﻣﻐﺎﺯﻩﺩﺍﺭ، از منصف هاے بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ:
قالی خوبیه، چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧڪﺮﺩﯾﺪ؟😭
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ،
ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭے ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.😭
حاج جواد یڪ تڪونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.😭
گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ڪﻪ ﺑﺮﺍے اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ میخرم.🤍😭
قالیچه رو خرید و روے میزش پهن ڪرد و
تا آخر عمرش روے قسمت سوخته قالیچه ڪه به اندازه ڪف دست بود گل محمدے پرپر میڪرد و دوستان صمیمی و همڪارانش همه به نیت تبرڪ یڪ پر از گل را برداشته تو چاییشون میریختند.
✳️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت،
ڪاش دلمون تو روضهها بسوزه.
اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند میخرے ؟!
❣️التماس دعا
╰━⊰▪️▪️🥀▪️▪️ ⊱━
اَلَّلهُم عجِّل لِوَلیِڪَ الفرَج ❤️🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
👋🌺👋راز بیماری امام سجاد (علیه السلام)👋🌺👋
💢💥در حادثه جانسوز کربلا،
وجود نازنین امام چهارم(علیه السلام)،
به شدت دچاربیماری گشت؛
و در اثر آن ضعف وسستی فراوانی بربدن مبارک آن حضرت چیره شد؛
بگونه ای که حتی توانایی حمل شمشیر را نداشت.
همین امرموجب شده که بسیاری ازمردم از سرناآگاهی،
امام چهارم رابه عنوان امام بیمارشناخته،
وهمواره درصفحه ی ذهنشان این پندارغلط نقش بسته شده،
که امام سجاد(علیه السلام) شخصی بیمار و ناتوان و ضعیف بوده که چهره ای زرد و رنگ پریده داشته،
و دارای روحی افسرده وپژمرده بوده است؛
و این بیماری مهلک از ابتدا عمرتا پایان عمر شریف حضرت،
با ایشان همراه و عجین بوده است؛
در حالی که این پندارکاملاً غلط وبه دور از واقعیّت است؛
زیرا امام چهارم تنها درحادثه کربلابه مدّت کوتاهی بیمار شدند؛
و بعد از آن بهبودیافته و درحدود 35سال چون سایرپیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) ازسلامت کامل جسمی و روحی برخورداربود.
🔹️شاید در ذهن شماخواننده محترم این سؤال مطرح شود؛
که راستی چرا امام سجاد(علیه السلام)در آن شرایط حساس و بحرانی،
که امام حسین(علیه السلام) به شدت به یاری وهمکاری اونیازمندبوده است؛
دچاربیماری شد؟!
آیا این امر اتفاقی بوده است؛
یا اینکه حکمت و رازی در آن نهفته است؛
که امام چهارم درحدی بیمار شود؛
که ازحضور درمعرکه نبرد معاف شود؟!
🔸️با دقت و تامل در اطراف این موضوع، پاسخ این پرسش به روشنی یافت می شود؛
و آن اینکه این بیماری درحقیقت لطف و عنایتی ازناحیه خداوند بی همتا بوده است؛
تا بدین وسیله ایشان در جنگ شرکت نکند؛
و جان مبارکش از خطر کشتار جانیان آن حادثه خونین در امان بماند؛
و در سایه این حفاظت جانی،
رشته پر فروغ امامت تداوم یافته،
و پرچم امامت بر زمین نخوابد.
اگر حضرت بیمار نبود؛
حتماً در جنگ با یزیدیان شرکت می کرد؛
و در نتیجه ایشان نیز چون پدر بزرگوارشان حسین بن علی(علیه السلام) و سایر شهدای عزیز کربلا،
به شهادت می رسید؛
و چراغ امامت برای همیشه خاموش می گشت.
🔶️برای روشن شدن این مطلب و اینکه جای هیچ شک و شبهه ای باقی نماند؛
در ادامه به قسمتی از جریان حادثه کربلا اشاره می نمایم:
🔹️هنگامی که امام حسین (علیه السلام) تنها ماند؛
و به هر سو نگاه کرد؛
برای خود یار و یاوری ندید؛
صدا زد:
(هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله).
آیا کسی هست که از حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) حمایت و دفاع کند؟!...
این سخن آنچنان جگر سوز بود؛
که وقتی بانوان حرم،
آن را شنیدند؛
صدای گریه ی آنها بلند شد؛
در این هنگام امام سجاد(علیه السلام) که سخت بیمار و در بستر بود برخاست و به زحمت از خیمه اش بیرون آمد؛
به قدری ناتوان بود که نمی توانست شمشیر خود را حمل کند.
🔶️ام کلثوم (علیهاالسلام) تا نگاهش به حضرت افتاد فریاد زد:
به خیمه برگرد.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود:
ای عمّه،
مرا رها کن تا در رکاب پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) با دشمن بجنگم.
🔸️امام حسین(علیه السلام) متوجه شد؛
نماند و فریاد زد:
ای ام کلثوم،
او را نگهدار،
تا زمین از نسل آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) خالی نماند.🤲💚🤲
-╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️علماى اهل سنت درباره شایستگى حضرت سجاد (علیه السلام) براى مقام امامت چه گفتارى دارند؟
🔹برخى از علماى اهل سنت درباره امامت #امام_سجاد (علیه السلام) سخن گفته و آن حضرت را شایسته این مقام دانسته اند؛ از جمله:
1⃣شمس الدین ذهبى: «کان له جلالة عجیبة و حقّ له والله ذلک فقد کان اهلا للإمامة العظمى؛ لشرفه و سؤدده و علمه و تألّهه و کمال عقله؛ [۱] براى او ـ حضرت سجاد (علیه السلام) ـ جلالت عجیبى است، و به خدا سوگند که او سزاوار چنین جلالتى است. او به جهت شرف و بزرگوارى و علم و کمال عقل، اهلیّت براى مقام امامت عظمى داشت».
2⃣عبدالرؤف مناوى شافعى: «على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سیّد، سند... کان عظیم القدر، رحب الساحة والصدر، رأساً لجسد الریاسة، مؤملا للایالة والسیاسة... و هو ثقة ثبت فاضل...؛ [۲] على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سید، سند... او عظیم القدر و داراى سعه صدر بود. او به منزله سرى براى جسد ریاست بود و براى سرپرستى و سیاست اهلیّت داشت... او ثقه، ثبت، و فاضل بود...».
3⃣محمّد بن طلحه شافعى: «هذا زین العابدین، قدوة الزاهدین و سید المتقین و امام المؤمنین شیمته تشهد له انّه من سلالة رسول الله (صلى الله علیه وآله)، و سمته یثبت قربه من الله. و ثفناته تسجل له کثرة صلاته و تهجّده. و اعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...؛ [۳] او زین العابدین، مقتداى زاهدین و سید متقین و امام مؤمنین بود؛ کسى که رفتارش گواهى مى داد که از سلاله رسول خدا (صلى الله علیه و آله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدا است، و پینه هاى پیشانى اش سند کثرت نماز و تهجّدش بود، و اعراض او از متاع دنیا، بر زهد او از دنیا گویا بود...».
پی نوشتها؛
[۱] سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۸
[۲] الکواکب الدریّة، ص ۱۳۹
[۳] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۴۱
📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۶۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_سجاد
⭕️امام حسين عليه السلام در روز عاشورا
🔸أنَا ابنُ عَلِيِّ الخَيرِ مِن آلِ هاشِمٍ كَفانی بِهذا مَفخَرًا حينَ أفخَرُ، و جَدّی رَسولُ اللهِ أكرَمُ خَلقِهِ و نَحنُ سِراجُ اللهِ فِی الأَرضِ يَزهَرُ، و فاطِمُ اُمّی مِن سُلالَةِ أحمَدَ، و عَمِّيَ يُدعى ذَا الجَناحَينِ جَعفَرُ، و فينا كِتابُ اللهِ اُنزِلَ صادِقًا، و فينَا الهُدى والوَحيُ بِالخَيرِ يُذكَرُ، و نَحنُ أمانُ اللهِ لِلخَلقِ كُلِّهِمُ، نُسِرُّ بِهذا فِی الأَنامِ و نَجهَرُ، و نَحنُ وُلاةُ الحَوضِ نَسقی وَلِيَّنا، بِكَأسِ رَسولِ اللهِ ما لَيسَ يُنكَرُ، و شيعَتُنا فِی النّاسِ أكرَمُ شيعَةٍ و مُبغِضُنا يَومَ القِيامَةِ يَخسَرُ.
🔹من پسر على هستم كه برگزيده خاندان هاشم است، هنگام به خود باليدن، مرا همين افتخار كافى است؛ نياى من رسول الله است كه بهترين خلق خداست، و ما چراغ خداييم كه در زمين مى درخشد؛ و فاطمه، مادر من است كه از سلاله احمد است، و عموى من جعفر كه دارنده دو بال ناميده می شود؛ كتاب خدا در ميان ما به حقّ نازل شد، و هدايت در ميان ماست و وحى از ما به نيكى ياد می كند؛ ما امان خداييم براى همه خلايق، و اين را در ميان مردم، پنهان و پيدا می گوييم؛ ماييم عهده داران حوض كوثر كه دوستان خود را سيراب می كنيم، با جامى از رسول خدا و اين چيزى است كه هرگز انكار نمی شود؛ شيعه و طرفداران ما در ميان مردم بهترين طرفداران هستند، و بدخواه ما در روز رستاخيز زيان می كند.
📕المناقب لابن شهرآشوب، ۸۰/۴ ؛ الاحتجاج، ۱۶۸/۱۰۳/۲ ؛ ينابيع المودّة، ۷۵/۳
#امام_حسين