eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 طغیان و رها کردن یتیم 🔸قرآن آن گاه که می‌خواهد بی‌دین معرفی کند، از حمایت نکردنِ یتیم شروع می‌کند. أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ؛ دیدی آدمی که دین را تکذیب می‌کند، فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ یتیم را رها میکند. ▫️بچه یتیم تا هنگامی که به سن بلوغ نرسیده باشد یتیم است. ⛔️ آن چه سبب می‌شود انسان به یتیم رسیدگی نکند به منطق "هذا لي" باز می‌گردد. او می‌گوید چرا من باید با مال خودم بچه‌ی فرد دیگری را بزرگ کنم و این همان طغیان است که علاوه بر دنیا آخرت را هم خراب می‌کند‌. 🔸نگاه قرآن صرفا حمایت مالی نیست، می‌فرماید: تُخَالِطُوهُمْ؛ یعنی باید یتیم را در خانه بیاوری و خودت او را بزرگ کنی. ✅ این عمل علاوه بر این‌ که باعث می‌شود کودک یتیم در محیط خانواده محبت را تجربه کند سبب از بین رفتن بزهکاری و دزدی در اجتماع و بهبود اقتصادی می‌شود‌. برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات»
امام شناسی در زيارت جامعه كبيره: (۶) 🔘👈 گریستن آسمان بر امام حسین(علیه السلام) امام صادق(عليه السلام) درباره ی اين سخن خداى متعال: «پيش از وى، همنام او را نيافريده بوديم» فرمود: «مقصود، حسين بن على و يحيى بن زكريّا هستند كه هيچ كس پيش از آن دو، اين نام ها را نداشتند و آسمان، جز بر آن دو، بر كسى چهل روز نگِريست». گفتم: گريه ی آسمان، چگونه بود؟ فرمود: «[خورشيد] سرخْ طلوع مى كرد و سرخ غروب مى كرد» 📓كامل الزيارات، ص۱۸۲، ح۲۵۰، تأويل الآيات الظاهرة، ج۱، ص۳۰۲، ح۳، مجمع البيان، ج۶، ص۷۷۹، بحار الأنوار،ج۴۵، ص۲۱۱، ح۲۲ 👈 هنگامى كه از امام صادق(عليه السلام)پرسيدند: درباره ی زيارت حسين(عليه السلام) چه مى فرمايى؟ حضرت فرمود: زيارتش كن و[در حقّ او ]جفا نكن كه او، سالار شهيدان و سَرور جوانان بهشتى و همانند يحيى بن زكريّاست و آن دو هستند كه آسمان و زمين، بر ايشان گريست. 📓كامل الزيارات، ص۴۸۶، ح۷۴۱، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۲۱۱، ح۲۷. (۷) 🔘👈شبيه ترينِ مردم به فاطمه(عليها السلام) محمّد بن حنفيّه، از امام حسن(عليه السلام)نقل می کند که فرمود: حسين بن علی(عليه السلام)، شبيه ترينِ مردم به فاطمه(عليهاالسلام)است و من، شبيه ترينِ مردم به خديجه كبرا هستم. 📓مناقب لابن شهر آشوب، ج۴ ص۲ و بحار الأنوار، ج۲۴ ص۳۱۶، ح۲۱. بعد از واقعه ی کربلا........ 🔘👈امام باقر علیه‌السّلام: پدرم علیّ بن حسین (سلام‌ اللّه‌ علیهما) بعد از کشته شدن پدرشان حسین بن علی (سلام‌ اللّه‌ علیهما) چادری موئین را به عنوان منزل برگزيده و در بیابان ساکن شدند و به دلیل کراهت از اختلاط با مردم و همنشینی با آن‌ها چند سال در آنجا ماندند؛ از بیابانی که در آن جا ساکن بودند، به عنوان زائر پدرش حسين بن علی و جدّشان اميرالمؤمنين رهسپار عراق می‌شدند، بی‌ آن که کسی بر این امر مطّلع شود! 📓بحارالانوار ج۹۷ ص۶۳ ✔خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه‌ها قرار داده است. 📓بحار الانوار، ج 43، ص 158
🔘👈ماجرای حمید بن قحطبه و هارون الرشید عباسی (لعنة الله علیهما) حاکمان و فرمانروایان جائر و ظالم می‌دانند که: برای حکومت بر افراد و تصاحب آنان ، باید دین آنان را مالک شده و ایمان آنان را تصاحب نمود. شیخ صدوق (رضوان الله علیه) به سند معتبر از عبدالله بزاز نیشابوری روایت كرده كه گفت: در میان من و حمید بن قحطبه طائی طوسی معامله‌ای بود. در سالی به نزد او رفتم. چون خبر آمدن مرا شنید ، در همان روز ورود ، مرا طلبید ؛ پیش از آنكه جامه‌های سفر را تغییر دهم و آن هنگام وقت زوال از ماه مبارك رمضان بود. چون بر او وارد شدم ، دیدم حمید در خانه‌ای نشسته است كه نهر آبی در میان آن جاری است. چون سلام كردم و نشستم ، آفتابه و لگن آوردند. دستهای خود را شست و مرا نیز امر كرد كه دستهای خود را بشویم. آنگاه خوان طعام او را حاضر كردند. از خاطر من محو شده بود كه ماه رمضان است و من روزه دارم. چون دست بجانب طعام بردم ، روزه را بخاطر آوردم ، دست كشیدم. حمید گفت: چرا طعام نمی‌خوری؟ گفتم: ماه مبارك رمضان است و من بیمار نیستم ، علتی و مرضی ندارم كه موجب افطار باشد. آن پلید گفت: من نیز علتی ندارم و بدنم صحیح است. این بگفت و بگریست ؛ چون از خوردن طعام فارغ شد ، گفتم: ای امیر! سبب گریۀ شما چه بود؟ گفت: سببش آن است كه در وقتی كه هارون (لعین) در طوس بود ، شبی از شبها در میان شب مرا طلبید ، چون به نزد او رفتم ، دیدم شمعی به نزد او می‌سوزد و شمشیری برهنه نزد او گذاشته است و خادمی پیش او ایستاده. چون مرا دید ، گفت: تا چه اندازه در اطاعت من حاضری؟ گفتم: به جان و مال تو را مطیع و فرمانبردارم. پس ساعتی سر به زیر افكند. آنگاه مرا رخصت برگشتن داد. چون برگشتم ، باز پیك او به طلب من آمد و این مرتبه ترسیدم و گفتم: انالله و انا الیه راجعون ، گویا ارادۀ قتل مرا كرده است. چون بر او داخل شدم ، باز پرسید كه چگونه است اطاعت تو نسبت بمن؟ گفتنم: فرمانبرداری می‌كنم به جان و مال و فرزند و عیال. پس تبسمی كرد. باز مرا رخصت بازگشتن داد. همین كه داخل خانه خود شدم ، دیگر بار رسول او آمد و مرا به نزد او برد. چون بر او وارد شدم ، سخن سابق را تكرار كرد. این دفعه من جواب گفتم: اطاعت می‌كنم تو را به جان و مال و فرزند و دین خود. رشید (لعین) چون این جواب را شنید ، بخندید و گفت: این شمشیر را بگیر و آنچه این خادم تو را بدان امر می‌كند ، بجای آر. پس خادم شمشیر را بدست من داد و مرا به خانه‌ای برد كه در آن خانه مقفّل بود. خادم در یكی از آنها را گشود. در آن حجره بیست نفر دیدم از پیران و جوانان و كودكان كه گیسوان داشتند و در بند و زنجیر بودند و همگی از فرزندان علی و فاطمه (علیهم السلام) بودند. آن خادم گفت: خلیفه تو را امر كرده است كه اینان را گردن زنی. پس یك یك را بیرون می‌آورد و من در كنار آن چاه ایستاده بودم و آنان را گردن می‌زدم ؛ تا آنكه تمام آنان را كشتم. پس سرها و تن‌های ایشان را در آن چاه افكند و حجره دیگر را گشود. در آن حجره نیز بیست نفر از اولاد علی و فاطمه زهراء (علیهم السلام) مقیم بودند. خادم گفت: خلیفه امر كرده كه اینان را نیز مقتول سازی. پس یك یك را من گردن می‌زدم و او سرها و بدنها را در چاه می‌افكند. پس در حجره سوم را گشود. در آن حجره نیز بیست نفر از سادات علوی و فاطمی محبوس و در قید و بند بودند و گیسوها كه علامت سیادت بود داشتند. خادم گفت: خلیفه امر كرده كه اینان را هم گردن بزنی. پس یك یك را بیرون آورد و من آنها را گردن زدم ؛ تا از قتل نوزده تن اینان بپرداختم. چون نفر بیستم را آورد و من آنها را گردن زدم ، تا از قتل نوزده تن اینان بپرداختم. چون نفر بیستم را آورد مرد پیری بود. پیرمرد گفت: دستت بریده باد ای ملعون! نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وقتی از تو بپرسد برای چه شصت تن از اولاد مرا مظلوم و بیگناه بكشتی ، چه پاسخ خواهی داد و چه عذری خواهی آورد؟ من چون این سخن را شنیدم ، بر خود لرزیدم. پس خادم نزد من آمد و بانگ بر من زد. ناچار آن سید علوی پیر را بقتل رساندم و بدنهای همه را در چاه افكندم. حال می‌اندیشم ، من كه شصت تن از اولاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را مظلوم و بی‌تقصیر كشته‌ام ؛ نماز و روزه ، مرا چه فایده بخشد؟ یقین دارم كه پیوسته در جهنم خواهم بود. 📓عيون اخبارالرضا (علیه السلام): صفحه ۶۱، باب ۹. 📓عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، صفحه ۱۰۹ ، قم ، دارالعلم ، سال ۱۳۷۷ ه.ق 📓بحارالانوار : جلد ۱۱ ، صفحه ۲۴۱. 📓گناهان کبیره ، دستغیب شیرازی ، انتشارات صبا ، تهران ، جلد ۱ ، صفحات ۸۶ و ۸۷ ،  پاورقی با تلخیص. 📓تتمة المنتهی ، محدث قمی: صفحات ۱۶۳ و ۱۶۴ ، تهران ، مهتاب ، چاپ ۱ ، سال ۱۳۷۷ ه.ش
🗯 آسمان و زمین بر او گریستن 🔸فس، [تفسیر القمی] أَبِی عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ: مَرَّ عَلَیْهِ رَجُلٌ عَدُوٌّ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ فَقَالَ فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ ثُمَّ مَرَّ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام فَقَالَ لَکِنْ هَذَا لَتَبْکِیَنَّ عَلَیْهِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ قَالَ وَ مَا بَکَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا عَلَی یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا وَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا. 🔻حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: مردی که دشمن خدا و رسول بود به وی مرور کرد. حضرت امیر این آیه را خواند: «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ. » دخان / ۲۹ {و آسمان و زمین بر آنان زاری نکردند و مهلت نیافتند} پس از آن مرد، حضرت حسین علیه السّلام از نزد حضرت امیرالمومنین علیه السّلام عبور کرد و حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: ولی آسمان و زمین برای این حسین علیه السّلام گریان خواهند شد. سپس فرمود: آسمان و زمین جز برای یحیی بن زکریا و حسین بن علی علیهم السّلام برای کسی گریان نشدند   📚بحارالانوار-جلد۴۵،صفحه۲۰۰
🗯 فقط سه چیز بر امام حسین نگریست ما، [الأمالی] للشیخ الطوسی الْمُفِیدُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی فَاخِتَةَ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ وَ یُونُسُ بْنُ یَعْقُوبَ وَ الْفُضَیْلُ بْنُ یَسَارٍ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَحْضُرُ مَجَالِسَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَأَذْکُرُکُمْ فِی نَفْسِی فَأَیُّ شَیْ ءٍ أَقُولُ فَقَالَ یَا حُسَیْنُ إِذَا حَضَرْتَ مَجَالِسَ هَؤُلَاءِ فَقُلْ اللَّهُمَّ أَرِنَا الرَّخَاءَ وَ السُّرُورَ فَإِنَّکَ تَأْتِی عَلَی مَا تُرِیدُ قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام فَأَیُّ شَیْ ءٍ أَقُولُ إِذَا ذَکَرْتُهُ فَقَالَ قُلْ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا بَا عَبْدِ اللَّهِ تُکَرِّرُهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا وَ قَالَ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَمَّا قُتِلَ بَکَتْ عَلَیْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَنْ یَتَقَلَّبُ فِی الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا لَمْ تَبْکِ عَلَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هَذِهِ الثَّلَاثَةُ الْأَشْیَاءِ الَّتِی لَمْ تَبْکِ عَلَیْهِ فَقَالَ الْبَصْرَةُ وَ دِمَشْقُ وَ آلُ الْحَکَمِ بْنِ أَبِی الْعَاصِ. حسین بن ابی فاخته می‌گوید: من و ابو سلمه سراج و یونس بن یعقوب و فضیل بن یسار در حضور امام جعفر صادق علیه السّلام مشرف بودیم. من به آن حضرت گفتم: فدایت شوم! هر گاه من در مجالس این گروه حاضر شوم و شما را در قلب خود یاد کنم چه بگویم؟ فرمود: هر وقت وارد مجالس این گروه شدی بگو: پروردگارا! راحتی و خشنودی به ما عطا کن، زیرا تو هر عملی را که بخواهی انجام می‌دهی. گفتم: فدایت شوم! هر گاه حضرت حسین بن علی علیهما السّلام را یادآور می‌شوم چه بگویم. فرمود: سه مرتبه بگو: «صلی اللَّه علیک یا ابا عبداللَّه! » سپس امام صادق علیه السّلام متوجه ما شد و فرمود: وقتی امام حسین علیه السّلام شهید شد، آسمان‌های هفتگانه، موجوداتی که در میان آنها و مابین آنها بودند؛ افرادی که در بهشت و جهنم بودند؛ و آنچه که دیده می‌شود و آنچه دیده نمی شود، همگی برای امام حسین علیه السّلام گریه کردند. فقط سه چیز برای امام حسین علیه السّلام گریان نشدند. گفتم: فدایت شوم! آن سه چیز کدامند که برای امام حسین علیه السّلام گریه نکردند؟ فرمود: بصره، دمشق، و آل حکم بن ابی العاص.   📚بحارالانوار- جلد ۴۵، صفحه ۲۰۱
🗯 آرزوی انبیاء‌ زیارت سید الشهدا علیه السلام حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ ] ▪️حسن بن عبد اللّه، از پدرش، از حسن بن محبوب از اسحق بن عمّار وى مى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى فرمودند: نيست پيغمبرى در آسمان‌ها و زمين مگر آنكه از خداوند متعال درخواست دارند كه به ايشان اذن داده شود تا حضرت حسين بن على عليهما السّلام را زيارت كنند پس فوجى از آسمان نازل شده و به زيارت آن جناب رفته و فوجى پس از زيارت به آسمان مى روند.   📚ترجمه کامل الزیارات باب سى و هشتم - صفحه ۳۱۶
🗯 چهار هزار ملک برای یاری آمدند اما ... ▪️لی، [الأمالی] للصدوق ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ ابْنِ مَتِّیلٍ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُوسَی بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ الْکَلْبِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام: إِنَّ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ هَبَطُوا یُرِیدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فِی الْقِتَالِ فَرَجَعُوا فِی الِاسْتِئْذَانِ وَ هَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ ▪️ امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: تعداد چهار هزار ملک به زمین هبوط کردند تا در رکاب حسین بن علی علیهما السّلام قتال کنند، ولی چون آن حضرت اجازه قتال به آنان نداد، لذا ایشان مراجعت کردند و هنگامی به زمین هبوط نمودند که امام حسین علیه السّلام شهید شده بود. آنان در حالی که غبار آلوده اند، تا روز قیامت نزد قبر امام حسین علیه السّلام گریه می‌کنند و رئیس ایشان ملکی به نام منصور است.   📚 بحارالانوار - جلد ۴۵، صفحه ۲۲۰
✨✨✨✨✨ ✨✨✨✨ 🍂نور خدا خاموش ناشدنی است. 🍂 🔶يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/٨) ⚡️ترجمه : دشمنان تصميم دارند كه نور خدا را با دهان ها (و سخنان و افتراها)ى خود خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند. ❌برنامه ها و تصميمات دشمنان براى مقابله با حق، تلاشى مذبوحانه و بى ثمر است. 💥مهم ترين وسيله دشمن براى مقابله با اسلام، تبليغات است. «بافواههم» البتّه به سرانجام نمى رسد. ✅آينده از آنِ اسلام است و علیرغم همه ی تلاش‌های دشمن، نور حق روز به روز درخشان‌تر و فراگیر خواهد شد. 🍁در روايات متواتر مى خوانيم كه پيروزى کامل و نهایی اسلام، در زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام تحقّق خواهد يافت. حضرت على عليه السلام فرمود: «فو الّذى نفسى بيده حتى لاتبقى قرية الاّ و ينادى فيها بشهادة ان لا اله الاّ اللّه بكرةً و عشياً» به خداوندى كه جانم در دست اوست، هيچ شهر و روستايى باقى نمى ماند مگر آن كه هر صبح و شام صداى اذان و شهادتين در آن شنيده خواهد شد. کانال 👇
- 📚📚 📋> ◀️ 🌠آیه ۱۲ مجادله گفت‌وگوى در گوشى ( ) با پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله را جز در موردى که نجوا کننده پیش از آن بپردازد، نهى کرده؛ از این رو آن را « آیه » یا « آیه » گفته‌اند: * یا ایّها الّذین آمنوا اذا ناجیتم الرّسول فقدّموا بین یدی نجواکم صدقه ذالک خیر لکم و اطهر فان لم تجدوا فانّ الله غفور الرحیم * 🌅در شأن نزول این آیه گفته‌اند : گروهی از خدمت پیامبر می‌رسیدند و با او می‌کردند و ضمن گرفتن وقت پیامبر صلی الله علیه و آله ، ناراحتی مستمندان را نیز فراهم می‌ساختند که آیه شد و به آنها دستور داد پیش از نجوا کردن با پیامبر صلی الله علیه و آله به مستمندان بدهند . 🌠 وقتی چنین دیدند ، از نجوا خودداری کرده ، آیه دوم نازل شد و آنها را و حکم آیه نخست را نسخ کرد و به همگان اجازه داد . 🌅 بیشتر مفسران شیعه و سنی بر آنند : شخصی که به این آیه عمل کرد ، علیه السلام بود ؛ چنانکه خود حضرت می‌فرماید : آیه‌ای در است که هیچکس پیش از من و پس از به آن عمل نکرده و نخواهد کرد . 🌠 من یک داشتم آن را به ده درهم تبدیل کردم و هر زمان می‌خواستم با رسول خدا صلی الله علیه و آله کنم ،درهمی را صدقه می‌دادم . 🌅بر اساس نقلی ، عبدالله ابن عمر ، این علی علیه السلام را در کنار همسری حضرت زهرا سلام الله علیها و خیبر ، از بزرگترین حضرت می‌شمرد . ادامه دارد ......
✴️ کسانی که ترس و اضطراب و افکار منفی دارند، صدقه و استغفار بهشون کمک میکنه تا به حال خوب و آرامش برسند. ▫️صدقه هدیه دادن به خداست حتما نباید پولی باشه، گاهی یک لبخند بعد اختلاف و کدورت، صدقه است، گاهی یک حرف زیبا و آرامبخش به دیگران و قوت قلبشون شدن صدقه است، دست کسی رو گرفتن، گره ای باز کردن از زندگی کسی، همه صدقه است. ▫️استغفار یعنی طلب بخشش از خدا، اینکه تسبیح دست بگیریم و استغفار کنیم و هیچ تفکری نکنیم، اثر زیادی در روح ما نداره، باید فکر کنیم که از چه کاری، طلب بخشش میکنیم. و برای انجام ندادن آن عمل برنامه داشته باشیم. باید استغفار همراه با تفکر باشه، چه کارهایی رو دیگه نباید انجام بدم؟ خیلی وقتها باید از حال بد خودمون استغفار کنیم، خدایا ببخش که ناامید شدم در حالی که تو رو دارم، خدایا ببخش که میترسم در حالی که تو کنارمی.. ▫️با این دو مورد نفس انسان، آرامش پیدا میکنه و ظرفیتش زیاد میشه و برای دریافت رحمت و برکت خداوند، آماده میشه.
✳️ پیچِ ایمان! 🔻 آیت‌الله بهجت هر وقت قصهٔ کسی [امثال شمر و...] را نقل می‌کردند همیشه می‌فرمودند: «فکر نکنید ما از این امور بَری هستیم! باید جای آن پیش بیاید، در همان شرایط ببینیم که ما هم مثل آن‌ها رفتار می‌کنیم یا نه. دنیا خیلی به آن‌ها رو کرده بود.» 🔸 «اعمال» انسان در «تصمیم‌گیری» او خیلی اثر دارد؛ یعنی یک موقع از انسان نعوذ بالله «معصیتی» سر زده است، همین باعث می‌شود راحت‌تر از «ائمه» ببُرد. اما یک جایی «طاعتی» از انسان سر زده است، به همین خاطر با وجود وسوسهٔ شیطان، سخت‌تر از آن‌ها می‌بُرد. یعنی همهٔ اعمالی که انسان به‌طور روزمره انجام می‌دهد دائما دارد این پیچ را شل‌وسفت می‌کند. این‌طور نیست که یک پیچ سفتی تمام مانده باشد و خیال ما راحت باشد که دیگر آن را کنار بگذاریم و بقیهٔ فضائل را درست کنیم! نه، دائما دارد این پیچ شل‌وسفت می‌شود و آچار آن ‌دست انسان است که از کدام طرف بچرخاند. 🔺 ایستادن در مقابل وسوسه‌های شیطان، محکم کردن پیچ «ایمان» است و اجابت شیطان، شُل کردن آن پیچ و یک دفعه هم ممکن است کاملاً باز شود و از محبت «اهل‌بیت» و بلکه ایمان به خداوند سبحان جدا شود. 📚 تا ابد زندگی ج ۱ ص ۲۱۲
▫️گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش می کنیم ▫️گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش می کنیم ▫️گاهی خیلی چیزا رو داریم اما محو تماشای نداشته هامون می شیم ▫️گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم ▫️گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف می دیم ▫️و گاهی . . گاهی . . گاهی . . تمام عمر اشتباه می کنیم و نمی دونیم یا نمی خوایم… بدونیم ▫️کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی . . گاهی های زندگیمون باشیم 🔻 کاش یادمون نره که فقط 🔻 یکبار زنده ایم و زندگی می کنیم فقط یکبار … !