✴️ کسانی که ترس و اضطراب و افکار منفی دارند، صدقه و استغفار بهشون کمک میکنه تا به حال خوب و آرامش برسند.
▫️صدقه هدیه دادن به خداست حتما نباید پولی باشه، گاهی یک لبخند بعد اختلاف و کدورت، صدقه است، گاهی یک حرف زیبا و آرامبخش به دیگران و قوت قلبشون شدن صدقه است، دست کسی رو گرفتن، گره ای باز کردن از زندگی کسی، همه صدقه است.
▫️استغفار یعنی طلب بخشش از خدا، اینکه تسبیح دست بگیریم و استغفار کنیم و هیچ تفکری نکنیم، اثر زیادی در روح ما نداره، باید فکر کنیم که از چه کاری، طلب بخشش میکنیم. و برای انجام ندادن آن عمل برنامه داشته باشیم.
باید استغفار همراه با تفکر باشه، چه کارهایی رو دیگه نباید انجام بدم؟
خیلی وقتها باید از حال بد خودمون استغفار کنیم، خدایا ببخش که ناامید شدم در حالی که تو رو دارم، خدایا ببخش که میترسم در حالی که تو کنارمی..
▫️با این دو مورد نفس انسان، آرامش پیدا میکنه و ظرفیتش زیاد میشه و برای دریافت رحمت و برکت خداوند، آماده میشه.
#پای_درس
#استادشجاعی
✳️ پیچِ ایمان!
🔻 آیتالله بهجت هر وقت قصهٔ کسی [امثال شمر و...] را نقل میکردند همیشه میفرمودند: «فکر نکنید ما از این امور بَری هستیم! باید جای آن پیش بیاید، در همان شرایط ببینیم که ما هم مثل آنها رفتار میکنیم یا نه. دنیا خیلی به آنها رو کرده بود.»
🔸 «اعمال» انسان در «تصمیمگیری» او خیلی اثر دارد؛ یعنی یک موقع از انسان نعوذ بالله «معصیتی» سر زده است، همین باعث میشود راحتتر از «ائمه» ببُرد. اما یک جایی «طاعتی» از انسان سر زده است، به همین خاطر با وجود وسوسهٔ شیطان، سختتر از آنها میبُرد. یعنی همهٔ اعمالی که انسان بهطور روزمره انجام میدهد دائما دارد این پیچ را شلوسفت میکند. اینطور نیست که یک پیچ سفتی تمام مانده باشد و خیال ما راحت باشد که دیگر آن را کنار بگذاریم و بقیهٔ فضائل را درست کنیم! نه، دائما دارد این پیچ شلوسفت میشود و آچار آن دست انسان است که از کدام طرف بچرخاند.
🔺 ایستادن در مقابل وسوسههای شیطان، محکم کردن پیچ «ایمان» است و اجابت شیطان، شُل کردن آن پیچ و یک دفعه هم ممکن است کاملاً باز شود و از محبت «اهلبیت» و بلکه ایمان به خداوند سبحان جدا شود.
📚 تا ابد زندگی ج ۱ ص ۲۱۲
#استاد_محمدرضا_عابدینی
▫️گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش می کنیم
▫️گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش می کنیم
▫️گاهی خیلی چیزا رو داریم اما محو تماشای نداشته هامون می شیم
▫️گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش می کنیم
▫️گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف می دیم
▫️و گاهی . . گاهی . . گاهی . . تمام عمر اشتباه می کنیم و نمی دونیم یا نمی خوایم… بدونیم
▫️کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی . . گاهی های زندگیمون باشیم
🔻 کاش یادمون نره که فقط
🔻 یکبار زنده ایم و زندگی می کنیم فقط یکبار … !
شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
➥ شیخ احمد ڪـافی
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹
(1)
#شهادت_کلیه_امام_حسین_علیه_السلام در #عالم_ذر‼️
🔺بدان که چون خداوند وَدود از راه محبّت و جود و قابليّات، مخلوقات را چون ذرّات خلق فرمود به آن ها به زبان بی زبانی خطاب نمود كه👇
"أَلَسْتُ بِرَبِّكُم"
"آيا من پروردگار شما نيستم⁉️"
👈پس تمام آن ذرّات بر حسب مراتب استعداد زبان به "بلی" گشودند و آن چه در مكنون قابلیّتشان بود ظاهر بنمودند و آن چه می خواستند طلب کردند و داده شدند که👇
"وَ آتاكُمْ مِن كُلِّ ما سَأَلْتُموهُ"
"و هر چه درخواست نموديد به شما داده شد"
👈 و نخستين كسی كه از روی حقيقت و تحقیق رحیق تصدیق نوشید یعنی ندای "اَلَسْت"ُ را لبّيك گفت و پيش از همه ذرات دُرِّ بلی را گفت حقيقت محمّديه صلی الله عليه و آله و سلم بود چه "أَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ" بود. 👈سپس در این عالم "أَوَّلُ ما أَجابَ الله"َ شد.
👈 و لهذا اين وجود مسعود، در تمام عوالم غيب و شهود، بر تمام مراتب موجود، سبقت گرفت.
👈شخصى خدمتش عرض كرد:
يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم از چه روى بر همه ى پيامبران عليهم السّلام تفضيل داده شدى و حال آن كه در آخر همه مبعوث شدى❓
پیامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:
براى آن كه در اجابت خدا بر همه سبقت گرفتم.
👈و پس از حضرت محمّد صلی الله عليه و آله و سلم أميرالمؤمنين امام على عليه السّلام نداى خدا را بلى گفت 👈و پس از آن سايرین آل محمّد عليهم السّلام بر حسب مراتب مقرّره خودشان.
👈و پس از ایشان سایر آفریدگان از پیامبران و اوصیای ایشان عليهم السّلام "کلُ علی حَسبِهِ".
👈و پس از ایشان سایر خلق از ملائکه عليهم السّلام و جن و انسان و سایر اصناف حیوان.
ادامه دارد...
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹
(2)
#شهادت_کلیه_امام_حسین_علیه_السلام در #عالم_ذر‼️
ادامه:
✍ پس در آن حال به روایت امام محمّد تقی علیه السّلام از جانب خداوند به همه ی خلق اوّلین و آخرین ندا شد که👇
"بدانید و آگاه باشید که امّتی را بهتر از امّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم خلق نفرموده ام ولکن👇
(دقت👇👇👇)
👈این امّت مرحومه معصیت ما خواهند کرد، به حدّی که مستحقّ عذاب جهنّم خواهند گردید. 👈آیا در میان این خلق کسی هست که این عاصیان را از ما بخرد و آن ها را در قیامت شفاعت نماید تا به جهنّم نروند❓
🔺و در بعضى كتب است كه چون حضرت محمّد و آل محمّد عليهم السّلام در اجابت نداى حق بر همه خلق سبقت گرفتند نور الهى فرا گرفت همه ذرّات وجودشان را و درخشنده شد اين نور در غيب و شهودشان. 👈پس خداوند تكليف نمود تمام خلق را به این که تصدیق نمایند به جلالت و بزرگی ايشان.
👈پس قابلیّات خبیثه چون این مقام و مرتبه را برای آل محمّد عليهم السّلام مشاهده كردند حسد بر آن ها بردند و عداوت آن ها را در دل گرفتند همان گونه كه امام محمّد باقر عليه السّلام در ذيل اين آيه:
"أَم يَحسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ"
یا بر مردم به خاطر نعمتی که خدا از فضل خویش بر آنان ارزانی داشته حسد می برند."
👈فرمود:
"نَحنُ واللهّ النّاسِ المَحسُودوُنَ."
"و به خدا سوگند ما اهلبیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن کسانی هستیم که مردم به ما حسد ورزیدند...."
ادامه دارد...
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹
(3)
#شهادت_کلیه_امام_حسین_علیه_السلام در #عالم_ذر‼️
ادامه:
👈گفتیم امام باقر علیه السلام فرمودند:
"به خدا سوگند ما اهلبیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن کسانی هستیم که مردم به ما حسد ورزیدند."
و اینچنین ادامه دادند:
"در آن حال به واسطه اين حسد و عداوت ظلمت متراكم شد و آن عالم را فرا گرفت در آن هنگام منادی حق ندا كرد:
آيا كسی هست متصدی شود اين ظلمت را بر طرف نمايد نه به قهر و غلبه بلكه به مظلوميت و مقهوريت يعنی به شهادت كليه⁉️
عرض كردند:
خدايا شهادت كليه چيست❓
بار تعالی فرمود:
"دور شدن از وطن و تحمل بلايا و محن و با لب تشنه كشته شدن و فرزندان و برادران و ياران خود را كشته ديدن و از دشمنان دشنام شنيدن و راضی شدن به غارت اموال و اسيری زن و فرزند و در بازارها در ميان نامحرمان گرداندن و توسط دشمنان سر در طشت طلا در مجلس شراب گذاشتن و چوب خيزران بر او زدن و تن دادن به كنيزی دختران، كشيدن معجر از سر خواهران، و اطفال او از تشنگی مردن، و تير بر حلقوم طفل شش ماهه خوردن، و دست های بريده ی برادر ديدن و فرق جوان شكافته مشاهده كردن و ناله ی العطش العطش از كودكان شنيدن و به دوازده ضربت سر او از عقب جدا گشتن و به وسيله دشمنان بدنش را برهنه كردن در آفتاب انداختن و اسب بر آن تاختن."
👈 چون اهل آن عرصه اين تفسير را شنيدند بر خود لرزيدند از قبول آن رميدند خود را قابل تحمل آن نديدند:
"إنّا عَرَضنا الأَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ الجِبالِ فَأَبَينَ أَن يَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ مِنها." (سوره الأحزاب، آیه ۷۲)
"ما اين امانت را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه داشتيم از تحمل آن سر باز زدند و از آن ترسيدند."
عرض کردند بار الها ما نتوانیم این بار را بکشیم و این کار را از پیش بر داریم.
ادامه دارد...
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹
(4)
#شهادت_کلیه_امام_حسین_علیه_السلام در #عالم_ذر‼️
ادامه:
👈به روايت امام محمّد تقی عليه السلام:
جوابی عرض نكردند.
👈دوباره به ايشان ندا شد. پس هيچ كس جواب نداد.
👈 تا دفعه سوم كه به ندای عظيمی خطاب شد كه كيست قبول كننده ی شهادت كليه تا در روز قيامت لوای شفاعت كليه به دستش دهم تا این عاصیان را از دوزخ برهاند و به درجات بهشت بنشاند❓
👈کسی این ندا را نیز اجابت نکرد مگر گُلگون قبای صحرای کربلا امام حسين عليه السّلام.💕
ادامه دارد...
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹
(5)
#شهادت_کلیه_امام_حسین_علیه_السلام در #عالم_ذر‼️
ادامه:
✍ به روايتی چون عرض كرد: "من آن ها را خريداری می كنم."
👈ندا آمد:
"یا حُسََینُ عَلَيْهِ الْسَّلَام بِمَ تَشتَريهِم وَ تَشفَعُهُم وَ تُعتِقُهُم مِنَ النّارِ."
"اى امام حسين عليه السّلام با چه چیز ایشان را می خری شفاعتشان می کنی و از آتش جهنم آزادشان می نمایی؟"
عرض كرد:
"به هر چيز كه در نزد تو عزيزتر است."
ندا آمد:
"هيچ چيز در نزد من از جان عزيزتر نيست."
عرض كرد:
"جان می دهم و امت را می خرم."
خطاب رسيد که:
"با جان مردان را می خری زنان را به چه می خری؟"
عرض كرد:
"زنان و دختران خود را می دهم در راه تو تا اسير كنند و در شهرها بگردانند."
👈خطاب آمد:
"جوانان آن ها را به چه می خری؟"
عرض كرد:
"جوانان خود را می دهم تا در راه تو كشته شوند."
ندا آمد:
"اطفال آن ها را به چه می خری؟"
عرض كرد:
"طفل شير خواره ام را می دهم تا با لب تشنه تير بر حلقومش زنند."
👈پس حضرت رب الأرباب در اين باره از آن جناب عهد و پيمان گرفت و اين عهد در صحيفه نوشته شد.
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹
(6)
#شهادت_کلیه_امام_حسین_علیه_السلام در #عالم_ذر‼️
ادامه:
👈سپس آن صحيفه به دست پیامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم داده شد تا امضا نمايد.
👈چون پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم اين عهد نامه را مطالعه فرمود رنگش تغيير كرد آثار حزن در چهره ی انورش ظاهر گرديد و گريه ی شديدی نمودند و فرمودند:
"راضی شدم به آن چه خدا برای ما راضی است و به اين مصيبت صبر می نمايم زيرا ترويج دين و شفاعت گناه كاران در آن است."
👈آن گاه به خاتم مباركش آن عهد نامه را مهر نمود درحالی كه چشمانش اشك بار بود.
👈پس از آن صحیفه عهد نامه را برای پدرش أميرالمؤمنين امام على عليه السّلام آوردند. او نيز گريست و فرمودند:
"ما لى و لال أبى سفيان لعنة الله عليهم"
"ما را با آل ابوسفیان لعنة الله عليهم چه کار؟"
👈پس فرمودند:
"راضى شدم به آن چه خدا و پیامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم به آن راضی شده اند."
👈پس آن صحيفه را امضاء نمود و به خاتم شريف مهر كرد.
👈هنگامی كه آن صحيفه را نزد مادرش حضرت فاطمه عليها السّلام آوردند و به مضمونش اطلاع يافت گريه شديدی نمود و بيهوش شد و زمانی كه به هوش آمد از دل پر سوز ناله ی وا ولداه وا حسيناه بر كشيد 👈و چون ملاحظه نمود كه در عوض اين مصيبت عظمی ترويج دين و شفاعت كبری است فرمودند:
"راضی شدم به آن چه خداوند و پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و أميرالمؤمنين امام على عليه السّلام به آن راضى شدند.
👈پس آن صحيفه را نزد امام حسن عليه السّلام آوردند او نيز گريست و راضى شد و مهر كرد.
👈 پس تمام انبياء و اوصياء و ملائكه عليهم السّلام اين صحيفه را مهر كردند و اين مضمون را در دفاتر ملكوتى ثبت نمودند.
ادامه دارد...
#بطلان_عدالت_کل_صحابه
🔘👈حضور صحابه در ميان قاتلين امام حسين علیه السلام
┄┅━𖥸━┅┄
⫸ از پاسخ هایی كه وهابيون را زمين گير كرده حضور صحابه در سپاه عمر بن سعد لعنة الله علیه بوده كه طبق منابع اهل سقیفه در سپاه يزيد ملعون در كربلا شركت داشتند .
برای مثال:
⌫ زرة بن قيس الأحمسي :
• صحابي بودن او: ابن حجر عسقلانی نام او را در کتاب الاصابه ذکر کرده که این کتاب مختص به ذکر اصحاب می باشد
قال ابن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي المتوفي: 852: عزرة بن قيس بن غزية الأحمسي البجلي ... وذكره بن سعد في الطبقة الأولى
📓الإصابة في تمييز الصحابة ، ج ۵ ، ص ۱۲۵ رقم ۶۴۳۱ ، نشر دار الجيل – بيروت
☜ این صحابی جلیل القدر !!! ، فرمانده سواره نظام علیه فرزند پیامبر خدا صلیاللهوعلیهوآله، امام حسین علیهالسلام بود:
وجعل عمر بن سعد ... وعلى الخيل عزرة بن قيس الأحمسي
📓أنساب الأشراف ، ج ۱ ، ص ۴۱۹
☜ حمل سر شهدای کربلا به سمت ابن زياد لعنة الله علیه توسط این صحابی جلیل!!! :
واحتزت رؤوس القتلى فحمل إلى ابن زياد اثنان وسبعون رأساً مع شمر... وعزرة بن قيس الأحمسي من بجيلة، فقدموا بالرؤوس على ابن زياد
📓 أنساب الأشراف ، ج ۱ ، ص ۴۲۴
⇦ همان طور که می بینید، کسانی که اهل سقیفه ، نام صحابی بر آنان گذاشته اند ، در قتل پسر پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله شرکت داشته اند.
دقیقا به همین خاطر هست که بزرگان اهل سقیفه، در طول تاریخ از ذکر واقعه ی کربلا ترس و وحشت داشته اند چون ذکر واقعه ی کربلا همانا، و بر باد رفتن اساس مکتب سقیفه همانا.
◆ به این یک نمونه دقت کنید:
ابو حامد غزالی ، (دانشمند نامدار اهل سنت) تصريح ميکند که واعظان نبايد مقتل امام حسين عليه السلام را براي مردم بخوانند؛ (چرا) چون باعث ميشود که مردم از مشاجره و نزاع ميان صحابه آگاه شوند و آگاهي از اين قضيه سبب ميشود که آنها نسبت به صحابه بدبين شوند!!
قال الغزالي وغيره ويحرم على الواعظ وغيره رواية مقتل الحسين وحكاياته وما جرى بين الصحابة من التشاجر والتخاصم فإنه يهيج على بغض الصحابة والطعن فيهم.
📓الصواعق المحرقة ج ۲، ص ۶۴۰ ، لابن حجر الهيثمي المتوفي : 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة – لبنان.
خانم نوروزی:
زید بن ارقم یکی از صحابه رسول خدا(ص) میگوید: «روز بعد از ورود اهل بیت(ع) به کوفه، ابن زیاد امر کرد تا سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) را در کوچههاى کوفه و در میان قبائل بگردانند، من در میان غرفه نشسته بودم که سر حسین بن علی(ع) را که بالای نیزه بود از نزدیک منزل من عبور دادند. هنگامى که سر مبارک به من نزدیک شد، شنیدم این آیه مبارکه را قرائت مىکند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً».[1] به خدا قسم از شنیدن این صدا موهاى بدنم راست شد و گفتم: سر مبارکت (با این اعجاز) از داستان اهل کهف نیز شگفتتر است».[2]
[1] . «آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند»، کهف، 9.
[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 117، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
در نقل دیگری آمده: وقتی راس و سر مبارک را در جایگاهی که در صیارفه برایش معین کرده بودند، نهادند، چون آن جا در اثر ازدحام جمعیت و عبور و مرور شلوغ بود، سر مبارک برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف کرد به گونهای که همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارک به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا: «انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا» تلاوت کرد. (۳)
سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه میکردند که این آیه را تلاوت فرمود:: «و سیعلم الذین ظلمواای منقلب ینقلبون» (۴) (۵)
سلمه بن کهیل از سر مبارک شنید که بر نیزه میخواند: (فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم) (۶) (۷)
ابن وکیده گوید: از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را میخواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود::ای فرزند وکیده! مگر نمیدانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم میگیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او میفرماید:ای فرزند وکیده! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیمتر از بردن سرم بر نیزه در شهرها میباشد. پس آنها را واگذار "اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون؛ (۸) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را میکشند». (۹)
منهال ابن عمرو گوید: سر مبارک را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا: (ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا) تلاوت میکرد و در این جا به آشکاری تمام فرمود:: عجیبتر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم میباشد. (۱۰)
وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله، دستور به کشتن او داد، سر مبارک با صدای بلند فرمود:: (لا حول و لا قوه الا بالله). (۱۱)
مورخان گفته اند که:، چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را کشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهرها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته آیه مبارکه را قراءت میکرد.
شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می کند که جهان در ضمن معادلهای حکیمانه جریان می کند که یکی از جملههای آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار میرود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است.
معنی این آیه آن است که:ای انسان! آیا چنان گمان میکنی که آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست
زمانی که سر امام حسین ـ. علیه السّلام بالای نیزه حمل میشد، شیخ مفید به نقل از زید بن أرقم آورده است، روز دوّم که عبیدالله دستور داد تا سرهای شهدا را در کوفه بگردانند «من سر امام حسین را دیدم که آیهای از سوره کهف را که ـ. ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا را تلاوت میکرد
آنچه مورّخین و علماء و بزرگان علوم اسلامی پیرامون مسأله شهادت امام حسین علیه السّلام و حمل سر مبارک ایشان به مجلس ابن زیاد در کوفه و از آنجا به شام نقل کردهاند عبارت از این است: که در آخرین لحظات که سپاه دشمن بر امام حسین علیه السّلام یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در کوفه برده شد. بعد از چند روزی که سرهای شهداء کربلاء به همراه کاروان اسراء در کوفه بود عبید الله دستور داد که اسراء و سرهای شهدا را به همراهی ۵۰۰ نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالیکه سرهای شهدا بر روی نیزهها حمل میشد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.