eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹 (4) در ‼️ ادامه: 👈به روايت امام محمّد تقی عليه السلام: جوابی عرض نكردند. 👈دوباره به ايشان ندا شد. پس هيچ كس جواب نداد. 👈 تا دفعه سوم كه به ندای عظيمی خطاب شد كه كيست قبول كننده ی شهادت كليه تا در روز قيامت لوای شفاعت كليه به دستش دهم تا این عاصیان را از دوزخ برهاند و به درجات بهشت بنشاند❓ 👈کسی این ندا را نیز اجابت نکرد مگر گُلگون قبای صحرای کربلا امام حسين عليه السّلام.💕 ادامه دارد...
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹 (5) در ‼️ ادامه: ✍ به روايتی چون عرض كرد: "من آن ها را خريداری می كنم." 👈ندا آمد: "یا حُسََینُ عَلَيْهِ الْسَّلَام بِمَ تَشتَريهِم وَ تَشفَعُهُم وَ تُعتِقُهُم مِنَ النّارِ." "اى امام حسين عليه السّلام با چه چیز ایشان را می خری شفاعتشان می کنی و از آتش جهنم آزادشان می نمایی؟" عرض كرد: "به هر چيز كه در نزد تو عزيزتر است." ندا آمد: "هيچ چيز در نزد من از جان عزيزتر نيست." عرض كرد: "جان می دهم و امت را می خرم." خطاب رسيد که: "با جان مردان را می خری زنان را به چه می خری؟" عرض كرد: "زنان و دختران خود را می دهم در راه تو تا اسير كنند و در شهرها بگردانند." 👈خطاب آمد: "جوانان آن ها را به چه می خری؟" عرض كرد: "جوانان خود را می دهم تا در راه تو كشته شوند." ندا آمد: "اطفال آن ها را به چه می خری؟" عرض كرد: "طفل شير خواره ام را می دهم تا با لب تشنه تير بر حلقومش زنند." 👈پس حضرت رب الأرباب در اين باره از آن جناب عهد و پيمان گرفت و اين عهد در صحيفه نوشته شد.
🔹بسم الله الرحمن الرحيم🔹 (6) در ‼️ ادامه: 👈سپس آن صحيفه به دست پیامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم داده شد تا امضا نمايد. 👈چون پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم اين عهد نامه را مطالعه فرمود رنگش تغيير كرد آثار حزن در چهره ی انورش ظاهر گرديد و گريه ی شديدی نمودند و فرمودند: "راضی شدم به آن چه خدا برای ما راضی است و به اين مصيبت صبر می نمايم زيرا ترويج دين و شفاعت گناه كاران در آن است." 👈آن گاه به خاتم مباركش آن عهد نامه را مهر نمود درحالی كه چشمانش اشك بار بود. 👈پس از آن صحیفه عهد نامه را برای پدرش أميرالمؤمنين امام على عليه السّلام آوردند. او نيز گريست و فرمودند: "ما لى و لال أبى سفيان لعنة الله عليهم" "ما را با آل ابوسفیان لعنة الله عليهم چه کار؟" 👈پس فرمودند: "راضى شدم به آن چه خدا و پیامبر خدا صلی الله عليه و آله و سلم به آن راضی شده اند." 👈پس آن صحيفه را امضاء نمود و به خاتم شريف مهر كرد. 👈هنگامی كه آن صحيفه را نزد مادرش حضرت فاطمه عليها السّلام آوردند و به مضمونش اطلاع يافت گريه شديدی نمود و بيهوش شد و زمانی كه به هوش آمد از دل پر سوز ناله ی وا ولداه وا حسيناه بر كشيد 👈و چون ملاحظه نمود كه در عوض اين مصيبت عظمی ترويج دين و شفاعت كبری است فرمودند: "راضی شدم به آن چه خداوند و پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و أميرالمؤمنين امام على عليه السّلام به آن راضى شدند. 👈پس آن صحيفه را نزد امام حسن عليه السّلام آوردند او نيز گريست و راضى شد و مهر كرد. 👈 پس تمام انبياء و اوصياء و ملائكه عليهم السّلام اين صحيفه را مهر كردند و اين مضمون را در دفاتر ملكوتى ثبت نمودند. ادامه دارد...
🔘👈حضور صحابه در ميان قاتلين امام حسين علیه السلام ┄┅━𖥸━┅┄ ⫸ از پاسخ هایی كه وهابيون را زمين گير كرده حضور صحابه در سپاه عمر بن سعد لعنة الله علیه بوده كه طبق منابع اهل سقیفه در سپاه يزيد ملعون در كربلا شركت داشتند . برای مثال: ⌫ زرة بن قيس الأحمسي : • صحابي بودن او: ابن حجر عسقلانی نام او را در کتاب الاصابه ذکر کرده که این کتاب مختص به ذکر اصحاب می باشد قال ابن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي  المتوفي:  852:  عزرة بن قيس بن غزية الأحمسي البجلي ... وذكره بن سعد في الطبقة الأولى 📓الإصابة في تمييز الصحابة ، ج ۵  ، ص ۱۲۵ رقم ۶۴۳۱ ، نشر دار الجيل – بيروت   ☜ این صحابی جلیل القدر !!! ، فرمانده سواره نظام علیه فرزند پیامبر خدا صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله، امام حسین علیه‌السلام بود: وجعل عمر بن سعد ... وعلى الخيل عزرة بن قيس الأحمسي 📓أنساب الأشراف ، ج ۱ ، ص ۴۱۹   ☜ حمل سر شهدای کربلا به سمت ابن زياد لعنة الله علیه توسط این صحابی جلیل!!! : واحتزت رؤوس القتلى فحمل إلى ابن زياد اثنان وسبعون رأساً مع شمر... وعزرة بن قيس الأحمسي من بجيلة، فقدموا بالرؤوس على ابن زياد 📓 أنساب الأشراف ، ج ۱ ، ص ۴۲۴   ⇦ همان طور که می بینید، کسانی که اهل سقیفه ، نام صحابی بر آنان گذاشته اند ، در قتل پسر پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله شرکت داشته اند. دقیقا به همین خاطر هست که بزرگان اهل سقیفه، در طول تاریخ از ذکر واقعه ی کربلا ترس و وحشت داشته اند چون ذکر واقعه ی کربلا همانا، و بر باد رفتن اساس مکتب سقیفه همانا. ◆ به این یک نمونه دقت کنید: ابو حامد غزالی ، (دانشمند نامدار اهل سنت) تصريح ميکند که واعظان نبايد مقتل امام حسين عليه السلام را براي مردم بخوانند؛ (چرا) چون باعث ميشود که مردم از مشاجره و نزاع ميان صحابه آگاه شوند و آگاهي از اين قضيه سبب مي‌شود که آن‌ها نسبت به صحابه بدبين شوند!!   قال الغزالي وغيره ويحرم على الواعظ وغيره رواية مقتل الحسين وحكاياته وما جرى بين الصحابة من التشاجر والتخاصم فإنه يهيج على بغض الصحابة والطعن فيهم. 📓الصواعق المحرقة ج ۲، ص ۶۴۰ ، لابن حجر الهيثمي المتوفي  : 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة – لبنان.
خانم نوروزی: زید بن ارقم یکی از صحابه رسول خدا(ص) می‌‌گوید: «روز بعد از ورود اهل بیت(ع) به کوفه، ابن زیاد امر کرد تا سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) را در کوچه‌هاى کوفه و در میان قبائل بگردانند، من در میان غرفه نشسته بودم که سر حسین بن علی(ع) را که بالای نیزه بود از نزدیک منزل من عبور دادند. هنگامى که سر مبارک به من نزدیک شد، شنیدم این آیه مبارکه را قرائت مى‌‏کند: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً».[1] به خدا قسم از شنیدن این صدا موهاى بدنم راست شد و گفتم: سر مبارکت (با این اعجاز) از داستان اهل کهف نیز شگفت‏‌تر است».[2] [1] . «آیا گمان کردى اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند»، کهف، 9. [2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 117، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق. در نقل دیگری آمده: وقتی راس و سر مبارک را در جایگاهی که در صیارفه برایش معین کرده بودند، نهادند، چون آن جا در اثر ازدحام جمعیت و عبور و مرور شلوغ بود، سر مبارک برای متوجه ساختن مردم ابتدا به صدای بلند گلو صاف کرد به گونه‌ای که همه به تعجب به نظاره سر نشستند و سر مبارک به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا: «انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا» تلاوت کرد. (۳) سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می‌کردند که این آیه را تلاوت فرمود:: «و سیعلم الذین ظلموا‌ای منقلب ینقلبون» (۴) (۵) سلمه بن کهیل از سر مبارک شنید که بر نیزه می‌خواند: (فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم) (۶) (۷) ابن وکیده گوید: از سر مبارک شنیدم که سوره کهف را می‌خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مبارک تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود::‌ای فرزند وکیده! مگر نمی‌دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می‌گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مبارک به او می‌فرماید:‌ای فرزند وکیده! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم‌تر از بردن سرم بر نیزه در شهر‌ها می‌باشد. پس آن‌ها را واگذار "اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون؛ (۸) در آن هنگام که غل و زنجیر‌ها بر گردن آنان قرار گرفته و آن‌ها را می‏کشند». (۹) منهال ابن عمرو گوید: سر مبارک را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا: (ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا) تلاوت می‌کرد و در این جا به آشکاری تمام فرمود:: عجیب‌تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می‌باشد. (۱۰) وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله، دستور به کشتن او داد، سر مبارک با صدای بلند فرمود:: (لا حول و لا قوه الا بالله). (۱۱) مورخان گفته ‏اند که:، چون یزید بن معاویه نواده پیامبر (ص)، حسین بن علی (ع) را کشت، سر او را بر بالای نیزه گذاشت و فرمان داد تا برای عبرت مردم آن را در شهر‌ها بگردانند، و آن سر در این مسیر پیوسته آیه مبارکه را قراءت می‏کرد. شاید قرائت این آیه به این امر اشاره می‏ کند که جهان در ضمن معادله‏‌ای حکیمانه جریان می‏ کند که یکی از جمله‏‌های آن حمایت کردن خداوند متعال از مظلومان و ستمدیدگان است، بدان جهت که یاری دادن به ستمدیدگان جزئی از آن معادله به شمار می‏رود که پروردگار ما سبحانه و تعالی در همه ابعاد جهان به جریان انداخته بوده است. معنی این آیه آن است که:‌ای انسان! آیا چنان گمان می‏کنی که آنچه بر آنان گذشت چیزی عجیب و غریب است؟ هرگز چنین نیست زمانی که سر امام حسین ـ. علیه السّلام بالای نیزه حمل می‌شد، شیخ مفید به نقل از زید بن أرقم آورده است، روز دوّم که عبیدالله دستور داد تا سرهای شهدا را در کوفه بگردانند «من سر امام حسین را دیدم که آیه‎ای از سوره کهف را که ـ. ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا را تلاوت می‎کرد آنچه مورّخین و علماء و بزرگان علوم اسلامی پیرامون مسأله شهادت امام حسین علیه السّلام و حمل سر مبارک ایشان به مجلس ابن زیاد در کوفه و از آنجا به شام نقل کرده‎اند عبارت از این است: که در آخرین لحظات که سپاه دشمن بر امام حسین علیه السّلام یورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ایشان جدا شد و سر حضرت توسط خولی به نزد ابن زیاد در کوفه برده شد. بعد از چند روزی که سرهای شهداء کربلاء به همراه کاروان اسراء در کوفه بود عبید الله دستور داد که اسراء و سرهای شهدا را به همراهی ۵۰۰ نفر نیرو به شام به نزد یزید بن معاویه بفرستند و در حالیکه سرهای شهدا بر روی نیزه‎‌ها حمل می‎شد وارد شام شدند و از آنجا به نزد یزید برده شد.
شیخ مفید می‎فرمایند: بامداد روز بعد که عبید الله بن زیاد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارک حضرت امام حسین را با دیگر سر‌ها در میان تمام کوچه‎‌ها و قبیله‎های کوفه بگردانند. علامة مجلسی هم در بحار به ذکر این مطلب اشاره کرده است و می‎گوید: از زید بن ارقم روایت شده است که می‎گوید من شنیدم که سر امام حسین این آیه را تلاوت می‎کرد [ ۱۲]«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» [ ۱۳]. امّا روضة الشهداء ملا حسین کاشفی به این مطلب اشاره می‎کند و می‎نویسد: وقتی کاروان اسراء به همراه سر‌ها در حالیکه بر روی نیزه‎‌ها حمل می‎شدند و به طرف شام برده می‎شدند، در بین راه یک مردی یهودی بنام یحیی حرّانی به استقبال این کاروان آمد، ناگاه چشمش به سری افتاد که لبهای وی به هم می‎خورد.
می‎گوید راوی که این یهودی گفت: من نزدیکتر رفتم و گوشفرا داشتم که این کلمات را شنیدم «وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ» [ ۱۴]یحیی از مشاهدة این جریان متعجّب شد و پرسید این سر کیست؟ گفتند: آن سر حسین بن علی که مادرش فاطمه دختر پیامبر است و در این زمان که یحیی این جریان را دید مسلمان شد. [ ۱۵]پی نوشت ها: ۱. کهف (۱۸)، آیه ۹. ۲. الارشاد، شیخ مفید، ج. ۲، ص. ۱۱۶، کنگره شیخ مفید. ۳. مقتل الحسین، مقرم، ص. ۳۳۲. ۴. شعراء (۲۶)، آیه ۲۲۷. ۵. مناقب، ابن ‏شهراشوب، ج. ۲، ص. ۱۸۸. ۶. بقره (۲)، آیه ۱۳۷. ۷. اسرار الشهادة، ص. ۴۸۸. ۸. غافر (۴۰)، آیه ۷۱. ۹. شرح قصیدة ابی‏فراس، ص. ۱۴۸. ۱۰. خصائص سیوطی، ج. ۲، ص. ۱۲۷. ۱۱. مقتل العوالم، ص. ۱۵۱. [ ۱۲]. مجلسی، بحار الانوار، نشر بیروت، چاپ سوّم، ۱۴۰۳ هجری، ج. ۴۵، ص. ۱۲۱. [ ۱۳]. کهف/ ۹. [ ۱۴]. شعراء/ ۲۲۷. [ ۱۵]. کاشفی سبزواری، حسین، روضه الشهداء، قم، نشر نوید آلام، چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص. ۴۵۸.
تلاوت قرآن آن هم توسط سر بریده شده، عجیب و محال نیست ؛ زیرا امام بنده خاص خدا بود که مظلومانه به شهادت رسید و خدا برای نشان دادن آیت بودن او و ظالم بودن دشمنانش این کرامت را به او عطا فرمود
زید بن أرقم روایت كرده است كه من در آن روزی كه سرهای شهداء كربلا را در میان كوچه َ های كوفه بر روی نیزه‌ها حمل می‌كردند، در میان یك غرفه ای نشسته بودم كه سر بریده امام حسین علیه‌السلام را كه بر فراز یك نیزه جا داشت از برابرم گذشت و در آن هنگام شنیدم كه سر امام حسین آیه ای از سوره كهف را تلاوت می فرمود: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا (کهف، آیه 9) آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های شگفت‌انگیز ما بودند؟ و زمانی‌كه من این آیه را شنیدم گفتم: «به خدا سوگند سر بریده شما ای فرزند رسول خدا شگفت‌آورتر از پیش آمد اصحاب كهف است. [مفید، ارشاد، ج2، ص117] علامه مجلسی هم در بحار به ذكر این مطلب اشاره كرده است و می‌گوید: از زید بن ارقم روایت شده است كه می‌گوید من شنیدم كه سر امام حسین این آیه را تلاوت می كرد: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»[ كهف/9] [مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 121] مرحوم حاج شیخ جعفر شوشترى (رحمة‌الله) در ارتباط امام حسین با سوره هاى قرآن مجید هنگامى که به سوره کهف مى‌رسند مى‌گویند: به نظر مى‌رسد که در قرائت این آیه کریمه، عنایتى بوده و سر مطهّر به لحاظ آن جهت، آیه یاد شده را قرائت مى کردند. تصوّر ما این است که با تلاوت این آیه مى‌خواستند حرکت خود و یاران گرانقدرش را یادآورى نموده، مصداق روشنى براى آیه کریمه در زمان خود ارائه کنند. مردم شام نوعاً بلکه قریب به اتفاق در مدرسه گمراهى آل ابى سفیان، آن شجره خبیثه بار آمده بودند و امام حسین و یاران او را خروج کنندگان بر خلیفه مسلمین مى دانستند؛ چنان که مرد محاسن سفیدشان آمد مقابل امام زین العابدین و از قتل امام حسین و اسارت خاندان او و پیروزى یزید شادمانى نمود و از این رو سر مطهّر امام حسین (علیه‌السلام) در شام این آیه را قرائت کرده اند تا به آن بدبخت مردم فریب خورده و نادان بگویند: کدام خارجى و چه خروجى؟ بیچاره مردم بدبخت و گمراه، آنانى که در کربلا به دست شما مردم به شهادت رسیدند و امروز سرهاى از تن جداى آن‌ها را به شهر شما آورده اند، جوانمردانى با صفا و باوفا بودند که ایمان به خداى متعال آوردند و او هم علاوه بر آن نورانیت ایمان که خود داشتند بر هدایت آنان افزود و نورانیتشان را چند برابر نمود. (خصائص الحسین، ص 1500/ مناقب امیرالمؤمنین، ج 2، ص 267/ الارشاد، ج 2، ص 117) همچنین شیخ عباس قمی در جلد نخست کتاب منتهی الآمال، قرائت قرآن توسط رأس مبارک امام حسین (علیه‌السلام) را به این صورت آورده است: قطب راوندی از منهال بن عمرو روایت کرده است که گفت: به خدا سوگند که در دمشق بودم، سر مبارک امام حسین (علیه‌السلام) را بر سر نیزه کرده بودند و در پیش روی آن جناب، کسی سوره کهف می‌خواند. چون به این آیه رسید: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» به قدرت خدا سر مقدس سیدالشهداء (علیه‌السلام) به سخن درآمد و به زبان فصیح گویا، گفت: امر من از قصه اصحاب کهف عجیب‌تر است.
🔵⚪️ شجاعت حضرت زینب (سلام الله علیها) در مجلس ابن زیاد| بین حضرت زینب (سلام الله علیها) و ابن زیاد در کوفه چه سخنانی رد و بدل شد؟ 👈🏼 ابن زياد سرمست از غرور پيروزى و براى قدرت نمايى، در كاخ خود نشست و اجازه ورود همگانى داد. سپس دستور داد، سر امام حسين (عليه‌السلام) را آورده و در برابرش قرار دهند و آنگاه فرمان داد كه زنان حريم حسينى و كودكانش را وارد كنند. ♻️ حضرت زينب (عليهاالسلام) به صورت ناشناس وارد مجلس شد و در گوشه اى نشست. ابن زياد پرسيد: اين زن كيست؟ پاسخ دادند: «هذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ»؛ (اين زن، زينب دختر على است). ابن زياد رو به زينب سلام الله علیها كرد و گفت: خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد! ♻️ حضرت زينب (عليها السلام) پاسخ داد: «إِنَّما يَفْتَضِحُ الْفاسِقُ، وَ يَكْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنا»؛ (فقط فاسق رسوا مى شود و انسان فاسد دروغ مى گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است). ابن زياد گفت: «كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ»؛ (كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟) ♻️ حضرت زينب (با صلابت و قدرت) پاسخ داد: «ما رَأَيْتُ إِلاّ جَميلا، هؤُلاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمُا الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إلى مَضاجِعِهِمْ، وَ سَيَجْمَعُ اللهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ، فَتُحاجُّ وَ تُخاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذ، ثَكِلَتْكَ اُمُّكَ يَابْنَ مَرْجانَةَ»؛ (من جز زيبايى و نيكى نديدم، آنها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز بنگر چه كسى پيروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند). ♻️ عبيدالله بن زياد با شنيدن اين سخنان خشمگين شد و گويا آهنگ قتل آن حضرت را نمود كه عمروبن حُرَيث به وى گفت: اى امير! او زن است و نبايد زن را به گفتارش مجازات كرد. ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن حسين علیه السلام و خاندانت تشفّى داد!». ♻️ حضرت زينب كبرى (عليها السلام) فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى). ابن زياد (كه پاسخى نداشت) گفت: «اين زن، پيوسته موزون و مسجّع سخن مى گويد. پدرش نيز شاعر بود». زينب سلام الله علیها فرمود: «زن (داغدار و مصيبت زده) كجا و مسجّع سخن گفتن كجا». (۱) ♻️ مطابق نقل شيخ مفيد، حضرت زينب (عليهاالسلام) فرمود: «ما لِلْمَرْأَةُ وَ السَّجاعَةُ؟ إِنَّ لي عَنِ السَّجاعَةِ لَشُغْلا، وَ لكِنْ صَدْري نَفَثَ بِما قُلْتُ»؛ (زن را با سجع چكار؟ مرا با سجع كارى نيست، آنچه بر زبانم جارى شده، سخنانى بود كه از سوز سينه ام برخاست). (۲) به راستى انسان نمى داند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اينكه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، اين دختر على بن ابى طالب(عليه السلام) زانو به زمين بزند و اعتراف كند كه الفاظ و جمله ها قادر نيستند، عظمت و شهامتى را كه در اين چند جمله در آن شرائط مخصوص و در برابر مرد سفّاك و بى رحمى همچون ابن زياد، نهفته است بيان كند، جز اينكه بگويد به حقيقت تو دختر اميرمؤمنان(عليه السلام) و خواهر حسينى! (۳) 📚 (۱). ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۰-۲۰۲ و ارشاد مفيد، ص ۴۷۲ - ۴۷۳ (با مقدارى تفاوت). (۲). ارشاد مفيد، ص ۴۷۳. رجوع كنيد به: تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۴۹-۳۵۰. (۳). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله مكارم شيرازى)، امام على بن ابى‌طالب عليه السلام‏، قم‏، ۱۳۸۸ ه. ش‏، ص ۵۷۶. 🏴🕯🖤🕯🖤
🌻پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد "علت این همه پاداش برای بر 🌸 🍃علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد، فكر می‌كرد. همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ 🍃سید بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود خدای تعالی اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد، ◽️مثلا در هرقدمی كه در راه زيارت بـرمی‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته می‌شود... ◽️و برای يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده می‌شود؟! آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود: ⚡️سلـطانی بـه همراه درباريان خود به شكار می‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتی فوق العاده‌ای افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه ای را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنی را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيرده‌ای داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگی خود را می‌گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی بخاطر پذيرايی از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد کانال ارتباط باخدا  و جريان را برای اطرافيان نقل كرد. و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی بايد انجام بدهم؟ یكی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگری كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد. يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام. چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد، پس هر كاری كه می‌تواند، انجام می‌دهد، يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت، درجاتی عنايت می‌كند. در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‌داند... چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد... 📗کمال الدين، صفحه۱۱۹، سوال۱۱ ✅ شخصی از امام صادق (ع) پرسید: آقا جان!جدتان امام حسین (ع) الان کجاست؟ ✍حضرت فرمودند: چقدر جثه تو کوچک است و چقدر سوال تو بزرگ است! بدن مبارک امام حسین (ع) در قبر است اما روح بزرگشان سمت راست عرش خدا نزد جد و پدر و مادرشان است و نظر مبارک امام حسین (ع) به دو مکان و موضع است: 1⃣ به زوار قبرش 2⃣ به مجالس عزایش آنگاه حضرت فرمودند: امام حسین (ع) از جد و پدر و مادر و برادرش خواهش می کنند که برای عزادارانش استغفار نمایند تا خدا آنان را بیامرزد. 💥در روایتی دیگر امام حسین (ع) فرمودند:  اگر گریه کننده بر من می دانست که چه اجری نزد خداوند دارد شادی اش از اندوهش بیشتر می گردید. 📚چشمه سار عشق، ص 10 📚قصص الحسینیه، ص 72     
⇦ جبلة بن علی الشیبانی از شجاعان كوفه كه در كربلا، در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسيد. وى در صفين، در ركاب امیرالمومنین علیه السلام حضور داشت و در قيام مسلم بن عقيل در كوفه همراه او بود. پس از شهادت مسلم، نزد قبيله خود رفت و پنهان شد و آن ... ● مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 113، عنصر شجاعت، ج 2، ص 95.