✍پاسخ :
از دیرباز طبق رسم غلط، در روز «نهم ماه ربیع الاول» جشنی به مناسبت مرگ خلیفه دوم «عمر بن خطاب»، موسوم به «عیدُ الزهراء(س)» یا «فَرحَةُ الزهراء(س)» یا «عمر کشون» برگزار می شده است.
اما این روز یعنی روز نهم ربیع دو مناسبت بیشتر ندارد :
۱)روز آغاز امامت امام زمان(علیه السلام)
۲)روز هلاکت «عمر بن سعد» از قاتلین امام حسین(ع) در کربلا(۱)
و منبع تاریخی معتبری که به کشته شدن «عمر بن خطاب» در ماه ربیع الاول اشاره داشته باشد، وجود ندارد.
و در مقابل منابع معتبر، روز ترور خلیفه دوم «عمر بن خطاب» را در ماه ذی الحجه و در روز بیست و سوم این ماه نوشته اند که به دست شخصی به نام «فیروز» غلام «مغیرة بن شعبه» ملقب به «ابولؤلؤ» انجام شده و عمر سه روز بعد در بیست و ششم این ماه کشته شد.(۲)
به طور مثال؛
👤«احمد بن یحیی بلاذری»(۲۷۹ق) در کتاب «انساب الاشراف» به نقل از «محمد بن عمر واقدی»(۲۰۹ق) می نویسد :
📋«وَ قَالَ الْوَاقِدِيُّ : طُعِنَ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ يَوْمَ الأَربَعَاء لِأَربَعَ لَيَالِِ بِقَينِِ مِن ذِي الحَجَّةِ سَنَةَ ثَلَاثَ وَ عِشرِينَ»
♦️واقدی می گوید : عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار شب مانده از ذی الحجه سال بیست و سوم با چاقو ضربه خورد.(۳)
👤«محمد بن سعد بغدادی»(۲۳۰ق) نیز در کتاب «الطبقات الکبری» عین همین عبارت واقدی را می آورد.(۴)
حتی در میان شیعه نیز برخی این قول(ماه ذی الحجه) را بیان کرده و بر آن ادعای اجماع کرده اند.
👤«علامه مجلسی»(۱۱۱۰ق) در «بحارالانوار» درباره نهم ربیع الاول می نویسد :
📋«وَ جُمهُورُ الشِّيعَةِ يَزْعُمُونَ أَنَّ فِيهِ قَتْلُِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ لَيْسَ بِصَحِيحٍ»
♦️جمهور شیعیان اینگونه می پندارند که در روز نهم ربیع، روز قتل عمر بن خطاب است، در حالی که این صحیح نیست.
و در ادامه به نقل از «ابراهیم بن علی کفهمی»(۹۰۵ق) می نویسد :
📋«بَلِ الإِجمَاعُ حَاصِلُ الشِّيعَةِ وَ أَهلُ السُّنَةِ عَلَی ذَلِکَ»
♦️اجماع شیعه و سنی بر این امر وجود دارد که قتل عمر بن خطاب در ۲۶ ذی الحجه اتفاق افتاده است.(۵)
👤«محمد بن ادریس حلی»(۵۹۸ق) در «السرائر» می نویسد :
📋«وَ قَد يَلتَبِسُ عَلَى بَعضِ أَصحَابنَا يَومَ قَبضِ عُمرِ بنِ الخَطَّابِ، فَيَظُنُّ أنُّه يَومَ التَاسِع مِن رَبِيعِ الأَوّلِ وَ هَذَا خَطَأ مِن قَائِلهِ بِإجمَاعِ أَهلِ التَارِيخِ وَ السِيَر وَ قَد حَقَّقَ ذَلكَ شَيخَنَا المُفیدُ، فِي كِتابهِ كِتاب التَوارِيخِ، وَذَهَبَ إلَى مَا قُلنُاهُ»
♦️بر بعضی از علمای اصحاب ما(امامیه) این امر مشتبه شده است و فکر کرده اند که روز قتل عمر بن خطاب، همانا نهم ربیع الاول می باشد و هر کس این سخن را بگوید به اجماع اهل تاریخ و سیره، اشتباه کرده است و شیخ مفید نیز در کتاب تاریخی خود، همین نظر را قائل است.(۶)
🔎شاید علت برگزاری این چنین جشنی در این روز دو دلیل داشته باشد :
۱)تشابه اسمی «عمر بن سعد» با «عمر بن خطاب»!
۲)از آن جایی که مرگ خلیفه دوم نزدیک به ماه محرم بوده، از این جهت در آن ایام سرور و شادی انجام نمی شده است و مردم این مناسبت را در این ایام می گرفتند.
📚منابع :
۱)زاد المعاد مجلسی، ص۲۵۸
۲)مروج الذهب مسعودی(۳۴۶ق)، ج۲، ص۱۳۵۲
/تاریخ یعقوبی(۲۸۴ق)، ج۲، ص۱۵۹
/تاریخ مدینه ابن شَبه نمیری(۲۶۲ق)، ج۳، صص۸۹۵-۹۴۳
/تاریخ خلیفه بن خیاط عصفری(۲۴۰ق)، ص۱۰۹
/أخبار الطوال دینوری(۲۸۲ق)، ص۱۳۹
/تاریخ کبیر بخاری(۲۵۶ق)، ج۶، ص۱۳۸
/المصنف ابن أبی شیبه کوفی(۲۳۵ق)، ج۸، ص۴۱
/تاریخ طبری(۳۱۰ق)، ج۳، ص۲۶۵
/المعارف ابن قُتَیبه دینَوری(۲۷۶ق)، ص۱۸۳
/الفتوح أحمد بن أعثم کوفی(۳۱۴ق)، ج۲، ص۲۳۲۹
/الموطأ مالک بن انس (۱۷۹ق)، ج۲، ص۸۲۴
/الآحاد والمثانی ضحاک(۲۸۷ق)، ج۱، ص۱۰۲
/المصنف عبدالرزاق صنعانی(۲۱۱ق)، ج۱۱، ص۳۱۵
/مسند احمد بن حنبل(۲۴۱ق)، ج۱، ص۵۵
/طبقات الکبری ابن سعد(۲۳۰ق)، ج۳، ص۳۶۴
/أنساب الأشراف بلاذری(۲۷۹ق)، ج۱۰، ص۴۳۹
/المحبر محمد بن حبیب هاشمی بغدادی(۲۴۵ق)، ص۱۴
/الثقات ابن حبان(۳۵۴ق)، ج۲، ص۲۳۸
/مسند علی بن جعد بن عبید(۲۳۰ق)، ص۱۹۵
/التنبیه والإشراف مسعودی(۳۴۵ق)، ص۲۵۰
/الاستیعاب ابن عبد البِرّ(۴۶۳ق)، ج۳، ص۱۱۵۲
/المعجم الکبیر طبرانی(۳۶۰ق)، ج۱، ص۷۰
/مستدرک حاکم نیشابوری(۴۰۵ق)، ج۳، ص۹۲
/التعدیل والتجریح سلیمان بن خلف باجی(۴۷۴ق)، ج۳، ص۱۰۵۴
/سنن الکبری بیهقی(۴۵۸ق)، ج۸، ص۱۵۰
/البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی(۵۰۷ق)، ج۵، ص۱۹۱
/تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر(۵۷۱ق)، ج۴۴، ص۱۴
/صفوة الصفوه ابن جوزی(۵۹۷ق)، ج۱، ص۲۹۱
/اُسد الغابه ابن اثیر(۶۳۰ق)، ج۴، ص۷۷
/شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(۶۵۶ق)، ج۱۲، ص۱۸
۳)أنساب الأشراف بلاذری، ج۱۰، ص۴۳۹
۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۳، ص۳۶۵
۵)بحار الانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۱۹
۶)السرائر ابن ادریس، ج۱، ص۴۱۹
#فوايد_بسم_الله_الرحمن_الرحيم
آیامیدانید
قیصر روم نامه به امام علی(ع)نوشت واز درد سر مینالیدوامام در جواب نامه کلاهی برای آن فرستادکه بانهادن بر سر شفا پیدا کرد وقتی کلاه را شکافت دیدنوشته ای که درآن است بسم الله الرحمن الرحیم است!
میگویند قیصر مسلمان شد وتااخر عمر مسلمانیش را پنهان کرد!
آیا میدانید
فرعون قبل از اینکه ادعای خدایی کندبرسرقصرخودبسم الله الرحمن الرحیم نوشته بودو موسی به سسب ایمان نیاوردن فرعون به خداوند شکایت کردخداوندخطاب به موسی(ع) فرمودقسم به ذاتم تازمانی که آن نوشته هست او را عذاب نمیدهم!
گویندچون خدای متعال خواست عذاب کند اول آن نوشته را زایل کرد!
آیا میدانید
یکی از اسم های اعظم خداوندبسم الله الرحمن الرحیم است؟
هر کس آن را با خلوص نیت در گرفتاری بخواند رفع شود.
گرسنه باشدسیرشود
ترسو باشد رفع شود...
امام علی(ع)فرمودند: لو شئت لاوقرت اربعین بعیراً من شرح بسم الله اگر بخواهم آنقدر از شرح بسم الله بیان کنم که چهل شتر از نوشته آن بار شود!
پیامبر(ص):دعایی که با بسم الله الرحمن الرحیم آغازشود رد نمیشود
🌺 نکاتی درباره حضرت خدیجه(س)
در سوره «ضحی»، آیه هشتم، به نام و اوصاف این بانوی گرامی اشاره شده است.
🌷 آن حضرت که از ثروتمندترین زنان جزیره العرب بود، حدود هشتادهزار شتر داشت و کاروان های تجاری او، شب و روز در طائف و یمن و شام و مصر و سایر بلاد در حرکت بودند. او برده های بسیار زیادی هم داشت که به تجارت اشتغال داشتند.
🔹عظیم ترین خطری که پیامبر را در آغاز رسالتش تهدید می کرد، محاصره اقتصادی مسلمانان بود، اما اموال حضرت خدیجه(س) کلید شکست این محاصره شد. او مواد مصرفی را به چندین برابر قیمت واقعی اش برای غذای مسلمانان می خرید تا آنکه سال های محاصره اقتصادی، با پیروزی مسلمانان تمام شد.
🌷 حضرت خدیجه، درحالی با پیامبر خدا ازدواج کرد که خود از ثروتمندترین زنان عرب بود و خواستگاران معتبر و سرمایه دار فراوانی داشت، درحالی که حضرت محمد(ص) در آن زمان، پیش جد خود، عبدالمطلب، زندگی می کرد و تنها اعتبارش در میان مردم، درستکاری و امانت داری اش بود و هیچ ثروتی نداشت.
🌹 آخرین کلام حضرت خدیجه(س) در بستر بیماری و مرگ چنین بود: «ای رسول خدا! من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم. از من درگذر و اگر اکنون دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست».1⃣
💐 حتماً شما هم شنیده اید که حضرت خدیجه(س)،خود برای خواستگاری از پیامبر، پا پیش گذاشت. او به حضرت محمد(ص) گفت: «به خدا قسم ای محمد! اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟ من با تمام اموال و کنیزانم، در اختیار توام».2⃣
🌹در جریان کناره گیری رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(س)، پیش از ایجاد نطفه فاطمه زهرا(س)، پیامبر، عمار یاسر را نزد خدیجه(س) فرستاد و فرمود: «به او بگو: ای خدیجه! گمان مبر که کنارگیری من، از توست. نه، خداوند چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر نبر و بدان خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش، به تو مباهات و فخر می کند».3⃣
🌷در روایتی آمده است که امام صادق(ع) فرمود: «وقتی حضرت خدیجه وفات کرد، فاطمه(س) به رسول خدا(ص) پناه برد. به دور پیامبر می چرخید و می گفت: پدر جان! مادر من کجاست؟ همان وقت، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: ای رسول خدا! پروردگارت امر فرمود به فاطمه(س) سلام برسانی و بگویی مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اتاق هایش از طلا و ستون هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم هم نشین است».
🌹 در کتاب آسمانی انجیل، از حضرت خدیجه(س) یاد شده است، به گونه ای که خداوند در آن خطاب به عیسی(ع) فرمود: «نسل او(حضرت خدیجه) از مبارکه(بانوی پربرکت) است که همدم مادرت، مریم، در بهشت می باشد».4⃣
📚پی نوشتها:
1⃣. به نقل از : سایت مرکز اسلامی واشینگتن.
2⃣. به نقل از: سایت سوره مهر.
3⃣.همان.
❤️ماجرای "خواستگاری" حضرت خدیجه (س) از پیامبر اکرم(ص)
💐دهم ربیع الأول، سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) با حضرت خدیجه (س) است. ماجرا از مهمانی در خانه خدیجه(س) آغاز شد. روزی خدیجه(س) در خانه خود مجلسی تشکیل داده بود و از عالمان یهودی دعوت کرده بود تا برایش صحبت کنند. در اواسط جلسه جوانی خوش سیما از مقابل خانه خدیجه(س) گذشت. دانشمند یهودی از خدیجه(س) خواست که او را به مجلس دعوت کند. پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم یهودی مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: «آن چه من در کتاب های آسمانی گذشته خواندهام، نشان می دهد که او پیامبر آخرالزمان است. خوشا به سعادت بانویی که چنین جوانی شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت نایل آمده است.».
📗مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۴۱؛ سيد هاشم رسولي محلاتي، درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام جلد ۲، ص۱۷
خدیجه با پیامبر(ص) در جد چهارم از طرف پدر و در جد هشتم از طرف مادر متحد بودند، به همین دلیل گاهی همدیگر را پسر عمو، دختر عمو می خواندند.
هم حضرت خدیجه(س) تاجر بود، هم حضرت محمد(ص). تقدیر الهی به گونه ای رقم خورد که اسباب همکاری میان حضرت خدیجه(س) و حضرت محمد(ص) فراهم شد. از برخوردهای نخست، مهربانی و ایمانی الهی در رفتار حضرت محمد(ص) میدید. روح پاک و قلب لطیف این دختر قریشی، پس از سالها هم کفو خود را پیدا کرده بود. چند بار با این جوان ۲۵ ساله بنی هاشمی مواجه شده بود و دلش دیگر تاب دوری از وی را نداشت.
بانوی قریشی حصار غرورش را شکست و جایگاه و شوکت دنیایی را به خوشبختی ابدی، به آسانی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه، دغدغه ازدواجش با پیامبر(ص) را مطرح کند.
🌷روز سرنوشت ساز زندگی خدیجه (س) فرا رسید. پس از سفر تجاری که پیامبر (ص) سرپرستی آن را به عهده داشتند و برای حضرت خدیجه (س) انجام دادند، فرصت ملاقات فراهم شد. خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت: «ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.»
📗(سيد هاشم رسولي محلاتي، درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام جلد ۲، ص۱۹-۲۴)
🌹پیامبر(ص) در پاسخ گفت که این موضوع را با نزدیکان و بزرگانش در میان می گذارد.
با موافقت عموی پیامبر (ص) مجلس خواستگاری برگزار شد. در مجلس خواستگاری، ابوطالب عموی پیامبر(ص) به بیان ویژگی های پیامبر (ص) پرداخت. نقاط مشترک و هم کفوی خدیجه (س) و پیامبر (ص) موجب ازدواج این دو شد.
در وصف پیامبر خاتم (ص) همین بس که وی برترین انسانها روی زمین بود، اما در خصوص خدیجه روایتی از عایشه گویای عظمت این همسر پیامبر (ص) است.
عایشه مىگوید: كمتر اتفاق مىافتاد كه پیامبر (ص) از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر و خوبی یاد نكند، چندان كه یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسولالله، تا كى خدیجه را یاد مىكنى؟ او پیرزنى بیش نبوده (!) خداوند بهتر از او را به تو مرحمت كرد. پیامبر (ص) از سخن من غضبناک شدند و فرمودند: نه؛ به خدا قسم بهتر از خدیجه(س) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتى كه مردم مرا تكذیب مىكردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد، در وقتى كه مردم مرا از خود دور مىكردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانى روزى كرد، در حالی كه تو را عقیم قرار داد.
📗ریاحین الشریعه: ج ۲، ص ۲۰۲، ۲۰۷، ۲۱۱
💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩
《ما بُنِیَ فِی الاِسلامِ بِناءُ
اَحَبُّ اِلَی الله وَ اَعَزُّ مِنَ التَّزویجِ》
در اسلام هیچ بنائی نزد خدا
محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج نیست
↲بحارالانوار، جلد۱۰۳، صفحه۲۲۲
💢↶ #احـادیـثازدواج ↷💢
💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
《إذا تَزَوَّجَ العَبدُ فَقدِ استَکمَلَ نِصفَ الدینِ
فَلْیَتَّقِ الله فِی النِّصفِ الباقی》
کسی که ازدواج کند
نصف دینش را حفظ کرده است
↲مستدرکالوسائل، جلد۱۴، صفحه۱۵۴
✧✾════✾✰✾════✾✧
💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
《ما مِن شابٍ تَزَوَّجَ فى حَداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ
شَيطانُهُ يا وَيلَهُ يا وَيلَهُ! عَصَمَ مِنّى ثُلُثَى
دينِهِ فَليَتَّقِ الله العَبدُ فِى الثُّلُثِ الباقى》
هر جوانی که در دوره جوانیاش
ازدواج کند شیطان فریاد برآور
که ای وای دینش را از من حفظ کرد
↲میزانالحکمه، جلد۵، صفحه۸۲
✧✾════✾✰✾════✾✧
💠🔹امام صادق علیهالسلام:
《رَكعَتانِ يُصَلّيهِما مُتَزَوِّجٌ أفضَلُ مِن
سَبعينَ رَكعَةً يُصَلِّيها غيرُ مُتَزَوِّجٍ》
دو رکعت نمازى كه فرد همسردار میخواند
برتر از هفتاد رکعت نمازى است كه
فرد بیهمسر میخواند
↲بحارالانوار، جلد۱۰۳، صفحه۲۱۹
✧✾════✾✰✾════✾✧
💠🔹امام صادق علیهالسلام:
《من ترک التَزویج مخافة الفَقر فَقد اساء
الظَن بِالله عَزوَجل اِنَّ الله عَزوَجل یَقولُ:
«ان یَکونوا فُقَراء یُغنِهم الله مِن فَضلِه》
هر کس از ترس فقر ازدواج نکند
نسبت به لطف خداوند بدگمان شده است
چرا که خداوند میفرماید:
اگر آنان فقیر باشند
خداوند از فضل و کرم خود
بی نیازشان میکند
↲منلایحضرالفقیه، جلد۳، صفحه۳۸۵
✧✾════✾✰✾════✾✧
💠🔹امیرالمؤمنین علی علیهالسلام:
《أفضَلُ الشَّفاعاتِ أن يَشفَعَ بينَ اثنَينِ
فی نِكاحٍ حتّى يَجمَعَ شَملَهُما》
بهترین وساطتها این است که
میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود
تا سر و سامان بگیرند
↲میزانالحکمه، جلد۵، صفحه۸۷
✧✾════✾✰✾════✾✧
💠🔹امام صادق علیهالسلام:
《من زوج اعزبا کان مِمّن ینظر الله
عزوجل اِلیه یَوم القِیامة》
کسی که مجردی را تزویج کند
و امکان ازدواج او را فراهم نماید
از کسانی است که در قیامت
خداوند به آنان نظر لطف میکند
↲وسائل الشیعه، جلد۲۰، صفحه۴۵
📜جریان خواستگاری حضرت خدیجه(س) از حضرت رسول اکرم(ص) :👇
✅حضرت رسول اکرم(ص) قبل از رسالت، سفرهایی تجاری به شام داشت که یکی از آنها با اموال حضرت خدیجه(س) بود.
مورخان در ارتباط با این سفر چنین نقل کردهاند :
حضرت ابوطالب به پیامبر اکرم(ص) گفت تا به خدیجه(س) پیشنهاد دهد که اموال خود را به او بسپارد تا با آنها تجارت کرده و در سود شریک یکدیگر باشند.
رسول اکرم(ص) با آن که به چنین تجارتی بی میل نبود، اما از این که خود چنین تقاضایی کند سر باز زد.
ابوطالب خود نزد خدیجه(س) رفت و این پیشنهاد را مطرح کرده و گفت :
چند برابر مبلغی که به دیگران برای تجارت میدهی، به محمد(ص) بده تا تجارت کند.
خدیجه گفت : اگر این تقاضا را برای افراد ناشناس میکردی، میپذیرفتم چه رسد به آشنایی که موجّه است!
به دنبال آن، خدیجه(س) مال التجارهای به رسول اکرم(س) داده و غلام خود به نام مَیْسَرَه را نیز با این سفارش همراهش کرد، تا گوش به فرمان ایشان بوده و احترام حضرتشان را در هر حال مراعات کند.
البته برخی منابع معتقدند که خود حضرت خدیجه(س) پیشنهاد چنین تجارت و شراکتی را به رسول اکرم(ص) داد و بیش از اموالی که به دیگران میداد به حضرتشان پرداخت.
این سفر تجاری، حاشیههایی نیز داشت، از جمله آنکه راهِبی رسول اکرم(ص) را دید و دانست که او همان پیامبر موعود است و این مژده را به گوش میسره نیز رساند.
رسول اکرم(ص) در این سفر تجاری بسیار موفق بود.
میسره نیز نزد خدیجه(س) رفت و گزارش سفر و ماجرای ملاقات با راهب نصرانی را به اطلاع او رساند.
خدیجه(س) به لحاظ نسب، از افراد متوسط جامعه به شمار میآمد؛ اما از شرافت مندترین آنان بود و اموال بسیاری نیز داشت.
به همین دلیل، افراد بسیاری خواهان ازدواج با او بودند.
پس از آنکه سفر تجاری شام نیز با موفقیت و امانت داری رسول اکرم(ص) به پایان رسید، خدیجه(س) دلبسته آن حضرت(ص) شد و شخصی را پیش حضرتشان فرستاد (بدون اینکه بگوید از طرف خدیجه(س) آمده است) تا از میل رسول اکرم(ص) به ازدواج با خدیجه(س) آگاه شود.
حضرت خدیجه(س) وقتی که رسول اکرم(ص) را مایل به ازدواج دید؛ فرستادهای رسمی را با این پیام نزد حضرتشان فرستاد و گفت :
من به سبب خویشاوندى، شرف، امانت، نیک خویى و راست گویى ات به تو راغبم.
رسول اکرم(ص) نیز جواب مثبت داد و به همراه ابوطالب و تعدادی از بنی هاشم به خواستگاری خدیجه(س) رفتند.
در ابتدای مجلس، ابوطالب به ورقة بن نوفل که از بستگان خدیجه(س) بود گفت :
سپاس مخصوص پروردگار این خانه (کعبه) است، آنکه ما را از نسل ابراهیم و فرزندان اسماعیل قرار داد و در حرم امنش جای داد و ما را داوران مردم قرار داد و این شهر را برایمان مبارک گرداند. براستی که برادرزادهام با هیچیک از مردان قریش مقایسه نمیشود مگر آنکه از آنان برتر است، با هیچ مردی مقایسه نگردد جز آنکه از او ارجمندتر است. اگرچه مال کم دارد ولی مال رزقی است بیدوام و سایهای است ناپایدار. او و خدیجه خواستار یکدیگرند.
ما نزد تو آمدیم تا او را البته با رضایت و به دستور خودش از شما خواستگاری کنیم. مهر هر مقدار بخواهید، نقد و نسیه آن برعهده من است.
به پروردگار این خانه سوگند او آیندهای درخشان و آیینی فراگیر و دیدگاهی عمیق دارد.
در نهایت، این خواستگاری به ثمر نشست و پیامبر اکرم(ص) با خدیجه کبری(س) ازدواج کردند.
📚منابع :
۱)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۱۰۴
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۴۱
۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸۱
گروه، ادعیه خوانی، ختم دعاهاوختم قرآن
حدیث وروایات چهارده معصوم
گروه ارتباط با خدا
گروه بانوان
قوانین گروه تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔
https://eitaa.com/joinchat/1031667916C34ff984ad7
🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ(ص) یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(علیه السلام)》🔷🔹
✅درباره وقایع هنگام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است که؛
📋《أَضَاءَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ جَمِيعُ الدُّنْيَا وَ ضَحِكَ كُلُّ حَجَرٍ وَ مَدَرٍ وَ شَجَرٍ وَ سَبَّحَ كُلُّ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ》
♦️همه دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند.(۱)
💠اما در روایاتی نقل شده است که؛
هنگام شهادت دو شخص از زیر سنگهای بیت المقدس خون جاری می شد!
1⃣هنگام شهادت #امام_علی_علیه_السلام :👇
ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《[لَمَّا] قُتِلَ عَلِیُّ(ع) مَا رُفِعَ حَصَاةٌ مِن بَیْتِ الْمَقْدِسِ إِلَّا کَانَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِیطٌ》
♦️هنگامی که امام علی(علیه السلام) شهید شد، در بیت المقدّس سنگی برداشته نشد، مگر اینکه زیر آن خون تازه ای جاری بود.(۲)
2⃣هنگام شهادت #امام_حسین_علیه_السلام :👇
ابن قولویه قمی می نویسد :
📋《لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَمْ يَبْقَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَصَاةٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٌ》
♦️هنگامى كه حسين بن على(علیه السلام) شهيد شد در بيت المقدّس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
👤محتشم کاشانی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۱۵، ص۲۷۴
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۶
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۷۷
🌸🍃🌸🍃
#تقسیم_شکار
شیر و گرگ و روباهی با هم به شکار می روند. آن ها با همراهی هم یک گاو وحشی، بز و خرگوش شکار کردند. شیر به گرگ می گوید این سه شکار را تقسیم کن. گرگ گفت گاو وحشی که بزرگتر است از آن شماست. من از بز استفاده می کنم و خرگوش هم قسمت روباه باشد. شیر گفت چه گفتی؟ در جایی که من وجود دارم تو اظهار وجود می کنی؟ پیشتر بیا. گرگ که پیش آمد شیر با پنجه های نیرومندش او را در هم درید.
سپس شیر رو به روباه کرد و گفت حالا تو این شکارها را تقسیم کن. روباه گفت سرورم این گاو فربه برای صبحانه شما، این بز هم غذای وسط روز شما و خرگوش هم برای شام مناسب است. شیر گفت تو این تقسیم کردن را از که آموختی؟ روباه گفت از آن گرگ بدبخت. شیر گفت حالا که از گرگ عبرت گرفتی هر سه شکار را بردار و برو.
مثنوی معنوی مولوی دفتر اول
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#بلکه_را_کاشتند_سبز_نشد
می گویند روزی ساربانی که از کنار یک روستای کویری می گذشت به زمین خشک و خالی ای رسید و شترهایش را آنجا رها کرد در این وقت ناگهان یکی از روستاییان آمد و شتر را زیر باد کتک گرفت ساربان گفت چه می کنی مرد؟چرا حیوان بینوا را می زنی ؟ روستایی گفت چرا می زنم؟مگر نمی بینی که دارد توی زمین من می چرد و از محصول من می خورد؟
ساربان گفت چه می گویی مرد؟در این زمین که تو چیزی نکاشته ای به من نشان بده که شتر چه خورده؟
روستایی گفت چیزی نخورده؟بلکه من همه ی زمین را گندم کاشته بودم شتر تو آمده بود و همه چیز را خورده بود و آن وقت چه می کردی؟
ساربان گفت #بلکه_را_کاشتند_سبز_نشد.
این مثل زمانی استفاده می شود که یک نفر بخواهد از یک کار اتفاق نیفتاده یا محال یک نتیجه ی قطعی بگیرد.