⚔اعدا عدوک نفسک بین الجنبیک⚔
"دشمن ترین دشمن تو همان نفسی است که در درون توست."
🔻تا حالا از خودت پرسیدی چرا توبتو میشکونی؟
🔻چرا اولش خیلی انرژی داری واسه خودسازی ولی وسطاش کم میاری؟
🔻میدونی؟! باید با یکی آشنا بشی
با همونی که درون تو هستش و دشمن تو!
💀یعنی هوای نفس💀
⚡️ هوای نفس همون چیزیه که به ما علایقمون رو نشون میده... همون که میگه دلم اینو میخواد... دلم اونو میخواد...
خب این همون چیزیه که به زندگی ما جهت میده اما...
⚡️ اگه تحت تربیت عقل نباشه خیلی بد میشه... اونقدری پررو میشه که زندگیت با زندگی حیوون ها هیچ فرقی نمیکنه😐💔
اونقدر ازت خواسته داره که صبح تا شب تو رو مشغول خودش میکنه...
💀هوای نفس همون چیزیه که میگه برو فلان گناه رو انجام بده💀
🥀 همون حس تنبلی که موقع اذان نمیذاره پاشی نماز اول وقت بذاری...😕
🥀 خب درسته شیطان هم هس و باهات دشمنی میکنه اما اگه نفستو تربیت کنی شیطون خیلی کم میتونه اذیتت کنه..
#امام_زمان
#حجاب
#حاج_قاسم
🔴 چرا آدمها عیبهای خودشان را نمیبینند؟ چه ارتباطی با دوران بچگی دارد؟
محاسبه نفس یعنی بنشین به عیبهایت نگاه کن، آنها را بشمار. میفرماید: «عاقل باید بدیهای خودش را بشمارد، طبقهبندی کند، بنویسد یا در ذهن داشته باشد؛ ...يُحْصِيَ عَلَى نَفْسِهِ مَسَاوِيَهَا»(غرر/۴۵۳)
➖ اما چرا فرمود: «بدیهایت را بشمار و ببین؟» آدمها دوست ندارند به بدیهای خودشان نگاه کنند، آدمها دوست ندارند کسی مدام به بدیهایشان گیر بدهد، چیز بدی هم نیست. مثلاً در خانوادهها پدر مادرها خیلی عادت دارند بدیهای بچههایشان را میشمارند این خیلی بد است.
➖ یکی از ریشههای اینکه آدم عیب خودش را نمیگیرد این است که در خانهای بزرگشده که خیلی عیبش را گرفتند، دیگر حاضر نیست عیب خودش را بگیرد همهجا میخواهد از خودش دفاع کند.
➖ هرچقدر که عیبجویی از دیگران بد است و انسان را تاریک میکند، عیبجویی از خودتان خوب است و انسان را نورانی و لطیف و معطر میکند.
➖ برخی فکر میکنند اگر از خودشان عیب بگیرند، افسرده میشوند. بله اگر تنها هستی، افسرده میشوی، ولی اگر پیش خدا بروی و عیبهایت را بازگو کنی، خدا تحویلت میگیرد؛ برو بنشین بغل خدا بگو خدایا ببین خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم، مثل بچهای که در بغل پدرش مینشیند و میگوید ببین بابا دستم اوخ شده مفصل آنجا گریه میکند.
📚استاد پناهیان
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 خانه یک خوابه!
حتما ببنید و انتشار بدین و ببینید چگونه خانه یک خوابه را خواهید ساخت ؟
درس اخلاق خوبیه
#یاد_مرگ
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانمهای گروه هر کس افسردگی داره نا امیده ومشکل وحاجت داره حتما کلیپ رو ببینه
💠 اگر کسی به کسی ظلم می کند وظیفه ی شخص ثالث چیست ؟مثلا من کارمند هستم و می بینم که همکارم دارد به کسی ظلم می کند، حالا وظیفه ی من چیست ؟ سه حالت وجود دارد : من از ظلم راضی هستم و می گویم که او خوب کاری می کند یا اینکه سکوت می کنم که در هر دو حالت من شریک در ظلم هستم یا اینکه از مظلوم دفاع می کنم. در روایت داریم که هرکسی حق مظلوم را از ظالم بگیرد، با پیامبر در بهشت محشور می شود.
🔅امیرالمومنین به امام حسن(ع) و امام حسین (ع) فرمود: همواره یاور مظلوم باشید و در مقابل ظالم بایستید. پس اگر در جامعه ظلم شد ما نباید بی تفاوت باشیم.
🔆روزی من سوار ماشین شدم و می خواستم مسافت طولانی را بروم. در راه راننده موسیقی حرام گذاشت و وقتی من تذکر دادم راننده گفت که شما می توانید پیاده شوید، من پیاده شدم ولی سه نفر دیگر هم همراه من پیاده شدند. راننده مجبور شد که موسیقی را قطع کند. خیلی مواقع مذهبی ها ساکت می نشینند. مثلا در مسافرت هنگام نماز، راننده ای برای ساعت نماز نمی ایستد، اگر همه اعتراض کنند راننده توقف می کند حتی کسی هم که نمی خواهد نماز بخواند باید بگوید: کسی که می خواهد نماز بخواند حق دارد و راننده باید بایستد.
🔅 پس ما باید مقابل ظالم بایستیم .ما در روز قدس راهپیمایی می کنیم تا علیه ظالم قیام کنیم و از فلسطینی ها حمایت کنیم. اگر کارمندی می بیند که همکارش دارد ظلم می کند نباید ساکت بنشیند و باید به مظلوم کمک کند.
🔆 در سوره یونس آیه 23 می فرماید :ظلم به خودتان برمی گردد، از هر چه می خواهید در این دنیا استفاده کنید و آخر به سوی ما برمی گردید، ما از ظلم هایی که کرده اید به شما خبر می دهیم.
🔆 پول بهلول را دزدیده بودند و او به قبرستان رفته بود. به بهلول گفتند که باید به دنبال پولت بروی نه اینکه در قبرستان بنشینی . بهلول گفت: هر کس باشد بالاخره به این مکان می آید.
🌸 در آیات (27 ـ 29) سوره «فرقان» می خوانیم: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلاِْنْسانِ خَذُولاً»؛ (و [به خاطر آور] روزى را که ستمکار دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول [خدا] راهى برگزیده بودم! * اى واى بر من! کاش فلان [شخص گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم! * او مرا از یادآورى [حق] گمراه ساخت بعد از آن که [یاد حق] به سراغ من آمده بود. و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است).
💠 شأن نزول:
براى این آیات شأن نزولى نقل کرده اند که، فشرده اش چنین است:
🔆 «در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) دو نفر دوست در میان مشرکان به نام «عقبه» و «أُبَىّ» بودند، هر زمان «عقبه» از سفر مى آمد غذائى ترتیب مى داد و اشراف قومش را دعوت مى کرد و در عین حال دوست مى داشت به محضر پیامبر(صلى الله علیه وآله) برسد هر چند اسلام را نپذیرفته بود.
روزى از سفر آمد و طبق معمول، غذائى ترتیب داد و دوستان را دعوت کرد، در ضمن از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز دعوت نمود.
هنگامى که سفره را گسترده و غذا حاضر شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: تا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من ندهى، از غذای تو نمى خورم، «عقبه» شهادتین را بر زبان جارى کرد.
این خبر به گوش دوستش «اُبَىّ» رسید، پرسید: اى «عقبه»! از آئینت منحرف شدى؟
گفت: نه به خدا سوگند من منحرف نشدم، و لکن مردى بر من وارد شد که حاضر نبود از غذایم بخورد، جز این که شهادتین بگویم، من از این شرم داشتم که او از سر سفره من برخیزد بى آن که غذا خورده باشد، لذا شهادت دادم!
«أبَىّ» گفت: من هرگز از تو راضى نمى شوم مگر این که در برابر او بایستى و سخت توهین کنى!، «عقبه» این کار را کرد و مرتد شد، و سرانجام در جنگ «بدر» در صف کفار به قتل رسید و رفیقش «أُبَىّ» نیز در روز جنگ «احد» کشته شد.(1)
🔆 آیات فوق، نازل گردید و سرنوشت مردى را که در این جهان گرفتار دوست گمراهش مى شود و او را به گمراهى مى کشاند، شرح داد.
بارها گفته ایم: شأن نزول ها گرچه خاص است ولى هرگز مفهوم آیات را محدود نمى کند، بلکه، کلیّت آن شامل تمام افراد مشابه مى گردد.(2)
📚پی نوشت:
(1). «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث؛ «موسوعة التاریخ الاسلامى»، ج 1، ص 509 (مجمع الفکر الاسلامى)؛ «اسباب نزول الآیات» واحدى نیشابورى، ص 225.
(2). گردآوري از کتاب: شان نزول آیات قرآن(برگرفته از تفسیر نمونه)، محمد جعفر امامی، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول ، ص 343.
💠پیامدهای دنیایی غفلت:
1⃣ زندگانی دشوار و سخت: خداوند متعال در قرآن میفرماید: «وَمَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»؛ (۱) «و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.»
2⃣ همنشینی با شیطان: خداوند میفرماید: «وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحمَنِ نُقَیضُ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛ (۲) «هر کس از یاد خداوند دوری کند، شیطانی را بر او مسلط میکنیم تا همنشین او گردد.»
3⃣ قدرت شیطان بر وسوسه: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: «لایتَمَکَّنُ الشَّیطانُ بِالوَسوَسَةِ عَنِ العَبدِ إلاّ وَقَد أعْرَضَ عَن ذِکرِ اللهِ وَاسْتَهَانَ بِاَمرِهِ وَسَکَنَ اِلی نَهیهِ وَنَسِی إطِّلاعَهُ عَلَی سِرِّهِ؛ (۳) شیطان در کار وسوسه بنده، توانایی نمییابد مگر آنکه وی از یاد خدا روی بگرداند و دستورش را سبک بشمارد و خاطرش از آنچه نهی فرمود آسوده باشد [و هراسی نداشته باشد] و فراموش کند که خدا رازش را میداند.»
4⃣ قساوت قلب: عن الباقر علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إیاکَ وَالغَفلَةَ فَفیها تَکُونُ قَساوَةُ القَلبِ؛ (۴) از غفلت بپرهیز که در آن سنگدلی و قساوت قلب است.»
5⃣ تباهی اعمال: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إیاکَ وَالغَفْلَةَ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفسِدُ الاعْمالَ؛ (۵) از غفلت دوری کن چرا که غفلت اعمال را فاسد و تباه میگرداند.»
6⃣ نادانی و جهل: عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنَّه قال: «مَن غَفَلَ جَهِلَ؛ (۶) هر کس غفلت ورزد نادان میماند.»
💠 پیامدهای اخروی غفلت:
1⃣ نابینایی در روز محشر: «وَنَحشُرُهُ یومَ القِیامَةِأعْمی»؛ (۷) روز قیامت نابینا محشورش میکنیم.»
2⃣ حسرت و اندوه در روز قیامت: قال ابو بصیر قال ابو عبد الله علیه السلام: «مَا اجْتَمَعَ قَومٌ فی مَجْلِسٍ لَمْ یذْکُرُوا اللهَ وَلَم یذکُرُونَا إلاّ کانَ ذلکَ المَجلِسُ حَسرَةً عَلَیهِم یومَ القِیامَةِ؛ (۸) هیچ گروهی نیست که در مجلسی گرد هم آیند و خدا را یاد نکنند و ما را یاد نکنند مگر آنکه آن مجلس در روز قیامت سبب حسرت و اندوه آنها خواهد گردید.»
3⃣ فراموشی در قیامت: «نَسُوا اللهَ فَنَسِیهُم»؛ (۹) «خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را فراموش نمود.»
4⃣ عذاب دردناک الهی: «وَالَّذینَ هُم عَن آیاتِنا غَافِلُونَ * اُولئِکَ مَأْویهُمُ النَّارُ بِما کَانُوا یکْسِبُونَ»؛ (۱۰) «وهمانان که از آیات ما غافلند، اینان به خاطر کار و کردارشان، جایگاهشان دوزخ است.»
عاقبت پیروی از شیطان:
🔅نوشتهاند روزی چهار نفر تابوتی را بر دوش گرفته بودند و از میان جمعیت عبور میدادند و مردم نیز به سوی تابوت او زباله و آب دهان میانداختند. کسی پرسید جریان چیست؟
گفتند: این میت سالها تنها مؤذن مسجد شهر بود. در خانههای اطراف مسجد، زنی مسیحی، تنها زندگی می-کرد و او روزی هنگام اذان گفتن، چشمش به او میافتد و شیطان او را وسوسه میکند. او نزد زن مسیحی رفته و از او خواستگاری میکند، اما زن نمیپذیرد و میگوید: فقط در صورتی که او دست از اسلام بردارد حاضر به ازدواج است و میگوید وی باید «زُنّار» (۱۱) ببندد. مؤذن نیز قبول میکند؛ زنار میبندد و شراب مینوشد و روزی که قصد آن زن را مینماید، زن به وعده خود عمل نکرده و از دست او فرار میکند. مؤذن از دیوار خانه زن بالا میرود اما با گردن به زمین میافتد و میمیرد و اکنون نیز مردم او را این گونه تشییع میکنند. (۱۳)
📚 پی نوشت:
[۱]. طه / 124.
[۲]. زخرف / 36.
[۳]. همان، ج1، ص 178.
[۴]. بحار الانوار، ج78، ص 164.
[۵]. تمیمی الامدی، غرر الحکم و درر الکلم، شرح آقا جمال خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373 ش، باب غفلت.
[۶]. همان.
[۷]. طه / 124.
[۸]. بحار الانوار، ج75، ص468.
[۹]. توبه / 67.
[۱۰]. یونس / 7 و 8.
[۱۱]. کمربند یا گردنبند مخصوص مسیحیان.
[۱۲]. مصابیح القلوب، ص 71.
💠 علىبن الحسنبن فضايل عن الحسينبن علىبن يوسف عن زكريابن محمد ابى عبداللّه المؤمن عن علىبن ابى نعيم عن ابى حمزه عن احدهما عليه السّلام
🔮قال ان اللّه تعالى يقول:
يابن ادم تطوّلت عليك بثلاثة سترت عليك ما لو علم به اهلك ما واروك و اوسعت عليك فاستقرضت منك لك فلم تقدم خيراً و جعلت لك نظرة عند موتك فى ثلثك فلم تقدم خيراً
🔆 اى فرزند آدم سه مرحمت به تو نمودم
1⃣ پنهان نمودم از تو چيزهايى را كه اگر خانوادهات علم به آنها پيدا مىكردند، هرگز ترا پنهان نمىنمودند.
2⃣ به تو وسعت در رزق و روزى دادم. آنگاه از تو قرض خواستم براى خودت، اما تو چيزى پيش نفرستادى.
3⃣ هنگام مرگ به تو اجازه دادم در ثلث مالت تصرف كنى اما تو چيزى پيش نفرستادى.
📚 تهذيب ج 9 ص 175 روايت 1
💠 علىبن الحسنبن فضايل عن الحسينبن علىبن يوسف عن زكريابن محمد ابى عبداللّه المؤمن عن علىبن ابى نعيم عن ابى حمزه عن احدهما عليه السّلام
🔮قال ان اللّه تعالى يقول:
يابن ادم تطوّلت عليك بثلاثة سترت عليك ما لو علم به اهلك ما واروك و اوسعت عليك فاستقرضت منك لك فلم تقدم خيراً و جعلت لك نظرة عند موتك فى ثلثك فلم تقدم خيراً
🔆 اى فرزند آدم سه مرحمت به تو نمودم
1⃣ پنهان نمودم از تو چيزهايى را كه اگر خانوادهات علم به آنها پيدا مىكردند، هرگز ترا پنهان نمىنمودند.
2⃣ به تو وسعت در رزق و روزى دادم. آنگاه از تو قرض خواستم براى خودت، اما تو چيزى پيش نفرستادى.
3⃣ هنگام مرگ به تو اجازه دادم در ثلث مالت تصرف كنى اما تو چيزى پيش نفرستادى.
📚 تهذيب ج 9 ص 175 روايت 1
🔹🔷《ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِةِ(سَلامُ اللهِ عَلیهَا) وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹
✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید :
📋《إِنَّ لِلَّهِ حَرَمَاً وَ هُوَ مَکةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَمَاً وَ هُوَ الْکوفَةُ وَ لَنَا حَرَمَاً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی تُسَمَّی فَاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ》
♦️خدا را حرمی است و آن مکه است، پیامبر(ص) را حرمی است و آن مدینه است، امیرالمومنین(ع) را حرمی است و آن کوفه است و برای ما حرمی است و آن قم است و در آن خانمی از فرزندان من به نام فاطمه(س) دفن خواهد شد، هرکس وی را زیارت کند پاداشش بهشت خواهد بود.(۱)
در سال ۲۰۰ هجری قمری در پى اصرار «مأمون عباسی» به سفر تبعيدگونه امام رضا(علیه السلام) از مدینه به خراسان، يك سال بعد، حضرت معصومه(س) به شوق ديدار برادر به همراه کاروانی که عده اى از برادران و برادر زادگان در بین آنها بودند، به طرف خراسان حركت كردند.
وقتی كاروان حضرت به شهر ساوه رسيد، عدهاى از مخالفان و دشمنان اهل بيت(علیهم السلام) راه را سدّ كردند و با همراهان حضرت معصومه(س) وارد جنگ شدند.
در نتيجه تقريبا اكثر مردان كاروان به شهادت رسيدند و عدهای مجروح شدند و خود حضرت(س) نیز بیمار و رنجور گشتند.
وقتی حضرت معصومه(س) دیدند، ادامه مسیر به سمت خراسان، برای کاروان میسر نیست، ایشان قصد شهر قم کردند و از همراهان پرسیدند : چقدر راه است بين ساوه و قم؟
گفتند : ده فرسخ
ایشان فرمود :
📋《إِحْمِلُونِي إِلَيْهَا》
♦️مرا به قم ببريد.
پس ایشان را به قم بردند.
وقتی این خبر به اهالی قم رسید، اشراف و بزرگان قم به نمایندگی «موسی بن خزرج» به استقبال حضرت فاطمه معصومه(س) رفتند.
آل سعد(اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند، در این باب که چه کسی سزاوار میزبانی از دختر حضرت موسی بن جعفر(ع) باشد.
📋《فَلَمَّا وَصَلَ إِلَيْهَا أَخَذَ بِزِمَامِ نَاقَتِهَا وَ جَرَّهَا إِلَى مَنْزِلِهِ》
♦️سرانجام موسی پس از دیدار حضرت(س)، افسار ناقه ی ایشان را گرفت و به سمت قم و به منزل خویش آورد.(۲)
🏴اینجا وقتی کاروان حضرت معصومه(س) وارد قم شد، شهر را برای استقبال از ایشان، تزیین کردند و همگی به استقبال ایشان رفتند و قدوم مبارکش را گلباران کردند و ارادت خود را به این خاندان نشان دادند.
اما امان از دل زینب(س) که وقتی کاروان اسرای کربلا را وارد شهر شام کردند، در این هنگام؛
📋《ظَلُّوا عَلَى بَابِ المَدِينةِ ثَلَاثةَ أيَّامِِ حَتَّى يُزَيِّنُوا البَلَدَ》
♦️اسرای اهل بيت(علیهم السلام) را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، تا شهر را تزیین کنند.(۳)
و وقتی اسراء را از دروازه شام داخل کردند، آنها را سنگ باران کردند.
اسرای کربلا را به همراه سرهای شهداء وارد بازار دمشق کردند.
📋《إذا بَكَت إِحدَاهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حَارِسٌ بِسَوطِهِ، وَ وَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ فِي وُجوهِهِنَّ》
♦️هرگاه یکی از اسرا با دیدن سرها گریه میکرد، نگهبانان او را با تازیانه میزدند و یهود و نصارا برای دیدن آنها در بازار دمشق ایستاده و بر صورت آنها آب دهان میانداختند.
يزيد، دستور داد تا سر امام حسين(ع) را بر در بياويزند، در حالى كه اهل بیت امام(ع) در اطرافش بودند.
همچنين یزید به نگهبانان دستور داد كه؛
📋《إِذَا بَكَت مِنهُنَّ بَاكِيَةٌ فَاَلطَمَوهَا》
♦️هرگاه يكى از آنان گريست، او را بزنيد.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
معصومه ای که تالی زهرای اطهر است
ناموس حق و دختر موسی ابن جعفر است
همچون رضا برادر والا تبار خویش
باشد غریب و دور ز بابا و مادر است
احرام اشک بند وبنه پا به احترام
بر آستانه اش که به کعبه برابر است
نومید کس نرفته و هرگز نمی رود
تا حشر هر که امیدش به این در است
جبریل گرد این حرم آهسته می پرد
خواهر دلش شکسته ز داغ برادر است
در شهر قم به سوگ برادر نشسته است
بهر برادر اشک فشان چشم خواهر است
با پهلوی شکسته به قم آید از بقیع
زهرا دلش ز غربت دختر مکدر است
چشم و چراغ فاطمه است و به ماتمش
هر دیده را که بنگری از خون دل تر است
امام خود او به عمه خود گریه می کند
زینب، که از ستاره غم او فزونتر است
آن زینبی که هر چه نظر کرد باز دید
رأس حسین بر سر نی در برابر است
👤رستگار
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۸، ص۳۱۷
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۷، ص۲۱۹
۳)کامل بهایی عمادالدین طبری، ج۲، ص۳۶۱
۴)بستان الواعظین ابن جوزی، ص۲۶۳