🌷🌷به مناسبت شهادت امام هادی (علیه السلام)
امروز خیلی از ما شیعیان دلمان گرفته؛ چون امروز، روز شهادت امام دهم ما شیعیان امام هادی علیه السلام است. بچه ها! امام هادی علیه السلام خیلی مظلوم هستند؛ به خاطر اینکه ما پیروان آن امام، کمتر ایشان را می شناسیم و با زندگی و حرف هایش کمتر آشنایی داریم. آن امام بزرگ به دست یکی از خلیفه های ظالم بنی عباس به شهادت رسید. روز شهادت امام هادی علیه السلام را به شما شیعیان کوچولو تسلیت عرض می کنم.
🌺🌺 کودکی بزرگ
دوستان خوبم! آیا می دانید امام هادی علیه السلام وقتی به امامت رسیدند چند سالشان بود؟ امام عزیز ما تقریبا هم سن و سال شما بچه های عزیز بوده؛ یعنی 8 ساله بودند که به امامت رسیدند. پدر بزرگوار امام هادی علیه السلام یعنی امام جواد علیه السلام هم خیلی کوچولو بودند که به امامت رسیدند. بله عزیزان من! امام هادی علیه السلام بعد از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسیدند، در حالی که فقط هشت ساله بودند؛ ولی با همان سن کم خود مردی بزرگ و عالمی برجسته بودند و از خیلی از دانشمندان زمان خودشان داناتر و بزرگتر بودند. ایشان خوش قلب ترین و راستگوترین مردم زمان خودشان بودند، بسیار نیکوکار بودند و به بچه ها هم خیلی محبّت می کردند؛ چون همیشه مردم را به کارهای خوب راهنمایی می کردند، لقب هادی (یعنی راهنما) علیه السلام به ایشان دادند.
🌸🌸 تبعید امام
دوستان خوبم! شما شیعیان کوچولوی امام هادی علیه السلام باید بدانید که آن امام بزرگ در زمان حکومت ظالم بنی عباس زندگی می کردند آن حاکمان ظالم از نفوذ امام در بین مردم می ترسیدند؛ برای همین امام را از مدینه به شهر سامراء در عراق منتقل کردند. امام به ظاهر آزاد بودند؛ اما در واقع مثل یک زندانی بود که مأموران حکومت مراقب رفت و آمدهای امام بودند. امام هادی علیه السلام در این وضعیت هم دست از راهنمایی مردم برنداشتند. راه هایی ارتباطی با مردم درست کردند و نماینده هایی از طرف خودشان در بین مردم انتخاب کردند؛ نماینده ها حرف ها و راهنمایی های او را به مردم می رساندند. مردم هم اگر حرفی و یا سؤالی از امام خودشان داشتند به وسیله این نماینده ها به امام می رساندند.
✅ بچه ها یه سوال: آیا می دونید الان نماینده امام زمان (علیه السلام) چه کسانی هستند؟
🔴 برگرفته از کتاب سیره پیشوایان، زندگی امام هادی (علیه السلام)
#شهادت_امام_هادی
مسعودی در مروج الذهب گفته است که عده ای نزد متوکل آمده و سخن چینی و بدگویی کردند که در منزل حضرت #امام_هادی اسلحه و نامه های زیادی از طرف شیعیانش از اهالی قم برای او فرستاده اند موجود است. او میخواهد علیه حکومت تو شورش کرده و انقلاب کند.
متوکل پس از شنیدن این جریان گروهی از ترکان را که از دژخیمان او بودند شبانه به خانه حضرت روانه کرد آنان در آن دل شب خانه امام هادی را مورد هجوم و تفتیش قرار دادند، ولی چیزی پیدا نکردند. دیدند حضرت در منزل در بسته ای لباس پشم پوشیده و روی ریگ و خاک، رو به قبله نشسته و قرآن میخواند.
مأموران متوکل آن امام مظلوم را به همان هیئت و حالت به نزد متوکل آوردند و این چنین گزارش دادند ما به جستجوی خانه علی النقی پرداختیم ولی چیزی نیافتیم دیدیم او رو به قبله نشسته و قرآن میخواند متوکل در کنار سفره شراب نشسته بود و در دستش جام شراب بود. برخاست و با احترام آن حضرت را در کنار خود نشانید و جام شراب را به حضرت تعارف کرد.
امام هادی فرمود: «والله ما يُخَامِرُ لَحْمِي وَدَمِی قَطُّ، فَأَعْفِنِی» به خدا سوگند! هرگز گوشت و خون من با شراب آمیخته نشده، مرا معاف بدار.
متوکل او را معاف داشت. سپس گفت: «اَنشِدنی شِعرا» برایم شعری بخوان.
امام فرمود: من با شعر چندان سر و کاری ندارم کم روایت میکنم متوکل گفت: باید بخوانی حضرت امام هادی این اشعار را که در دیوان امام علی ، و در مورد بی وفائی دنیا است خواند؛
باتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعُهُمُ الْقُلَلُ
شب را در های کوهها آرمیدند و مردان دلاور آنان را پاسداری کردند ولی قلههای کوه برای آنان سود نبخشید.
وَاسْتُنْزِلُوا بَعْدَ عِزُّ عَنْ مَعَاقِلِهِمْ
إِلَى مَقَابِرِهِمْ يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا
بعد از عزتی آنان را از پناهگاههای خود به سوی قبرهایشان فرود آوردند، آه چه بد فرود آمدند؟!
ناداهُمْ صَارِحٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ
أَيْنَ الْأَسِرَّةُ وَالتَّيجَانُ وَالْحُلَلُ
بعد از دفن آنان، منادی صدا زد: تخت تاج و لباسهای شما کجا است؟!
أَيْنَ الْوُجُوهُ اللَّتِي كَانَتْ مُنَعَمَةٌ
مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَالْكَلَلُ
کجا رفت آن چهره های مرفه که برابرشان پرده ها و آذین ها آویخته می شد؟
فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَائَلَهُمْ
تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيْهَا الدُّودُ
پس قبر به زبان فصیح از آنان پرسش کرد و گفت: این همان صورت های نیکویی هستند که کرم ها بر آنها میغلطند و محل تاخت و تاز کرمها شده اند.
قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَقَدْ شَرِبُوا
وَأَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أَكِلُوا
آنها مدت طولانی خوردند و نوشیدند و اکنون خود خوراک خاک و کرمها شده اند.
راوی می گوید: «فَبَكَى الْمُتَوَكِّلُ حَتَّى بَلْتَ لِحْيَتَهُ دُمُوعُ عَيْنَيْهِ وَبَكَى الْحَاضِرُونَ»
متوكل تحت تأثیر اشعار حضرت قرار گرفت و چنان گریه کرد که ریشش خیس شد.
حاضران نیز گریه کردند سپس دستور داد امام هادی را با احترام به خانه اش باز گرداندند.
روایت شده است متوکل چنان متغیر شد که کاسه شراب را بر زمین زد و آن روز عيش او به عزا مبدل گردید.(۱)
📚۱.آمال الواعظین،ج۲،ص۲۸۰.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
📚حکایات
یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...،
بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...!
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟
گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟
گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ،
صدا زد آقا مشهدی علی
خوش آمدی ..
مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ...
این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ...
میگفت دیدم مشت علی گریه کرد .
گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟
گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ...
عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید...
چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم.
ليلة الرّغائب
اوّلين شب جمعه ماه رجب را «ليلة الرّغائب» «1» گويند؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله در روايتى كه فضيلت ماه رجب را بيان مى كرد فرمود: «از اوّلين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد كه فرشتگان آن را «ليلة الرّغائب» ناميدند».
آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله اعمالى را براى آن شب به اين كيفيّت بيان فرمود:
«روز پنجشنبه اوّل ماه را روزه مى گيرى، چون شب جمعه فرا رسيد، ميان نماز مغرب و عشا دوازده ركعت نماز مىگذارى (هر دو ركعت به يك سلام) و در هر ركعت از آن، يك مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إنّا انزلناه» و دوازده مرتبه «قل هو اللَّه احد» را مىخوانى؛
پس از اتمام نماز هفتاد مرتبه مى گويى:
«أللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبِىِّ الْامِّىِّ وَ عَلى آلِهِ»
آنگاه به سجده مىروى و هفتاد بار مىگويى:
«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ»
سپس سر از سجده برمى دارى و هفتاد بار مى گويى:
«رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أنْتَ العَلِىُّ الْأعْظَمُ»
بار ديگر نيز به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مى گويى:
«سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ»
آنگاه حاجت خود را مى طلبى كه انشاءاللَّه برآورده خواهد شد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله در فضيلت اين اعمال فرمود: «كسى كه چنين نمازى را بخواند، خداوند همه گناهانش را بيامرزد ... و در قيامت درباره هفتصد تن از خاندانش شفاعت مىكند، و چون شب اوّل قبر فرا رسد، خداوند پاداش اين نماز را به نيكوترين چهره، با رويى گشاده و درخشان و زبانى فصيح و گويا، به سوى قبر او مىفرستد، آن چهره نيكو به وى گويد: «اى حبيب من! بر تو بشارت باد! كه از هر شدّت و سختى نجات يافتى» از آن چهره نورانى مىپرسد: «تو كيستى؟ من تاكنون چهرهاى از تو زيباتر نديدهام و بويى از بويت خوشتر به مشامم نرسيده؟!»
آن چهره نيكو پاسخ دهد: «اى حبيب من! من پاداش آن نمازى هستم كه تو در فلان شهر، فلان ماه و در فلان سال به جا آوردهاى؛ من امشب به نزد تو آمدم، تا حقّت را ادا كنم و مونس تنهايى تو باشم و وحشت را از تو مرتفع سازم (و همواره در كنارت بمانم) تا زمانى كه همگى در روز رستاخيز برخيزند و در عرصه قيامت بر سرت سايه بيفكنم. (خلاصه هيچ زمانى پاداش اين كار نيك از تو قطع نخواهد شد)»«2».«3»
پ______
(1). «ليلة الرّغائب» يعنى شبى كه به خاطر پاداشها و فضيلتهاى فراوانى كه دارد، مورد ميل و رغبت فراوان است و يا به معناى «شبپاداشهاى فراوان» است، زيرا «رغائب» جمع «رغيبه» است كه هم به معناى «كار مورد رغبت»
(2). اقبال، صفحه 632؛ مرحوم علّامه حلّى در اجازهاش براى «بنى زهره» اين روايت را به طور مشروح نقل كرده است (رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 104، ص 125).
(3). كليات مفاتيح نوين، صص: 635-636.
💠 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته):
❓#لیلة_الرغائب شب آرزوها یا رغبتها؟!
🔰 اميدواريم كه در ليلةالرغائب رغبت ما با رهبت ما هماهنگ باشد. هم از قهر و جلال خدا راهب باشيم, هم به مِهر و جمال خدا راغب باشيم؛ رغبت يعني ميل نه آرزو, ليلةالرغائب به معناي شب آرزوها نيست بلکه شب رغبتها و گرايشها و مجذوبشدنهاست لذا آن انجذاب و گرايش و ميل و شوق را ميگويند رغبت, در برابر رهبت. خداي سبحان جنّاتي دارد كه ما را به آنها ترغيب كرده و براي روح ما هم بهشتي دارد كه ما را به آن هم ترغيب كرده است.
🔰 در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «قمر» چنين آمده ﴿إنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنّاتٍ وَنَهَرٍ ٭ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ يعني مردان باتقوا بهشتي دارند همين (جَنَّاتٌ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ جنت جسم و بدن است و لذايذ مادي كه در آن نهرِ عسل جاري است نهرِ آب جاري است نهر شير جاري است نهر خمر جاري است اين انهار چهارگانه در اين بهشت هست. اما يك بهشت ديگري دارد كه آن براي روح ماست و اين را با واو عطف بيان نكرده بلکه فرمود: ﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ٭ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ نه «و في» ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ آن جنّت براي روح ماست براي جان ماست كه نزد خدا قرار بگيريم و اوساط اهل ايمان, رغبتشان در ليلةالرغائب به ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ است و اوحدي از اهل ايمان گذشته از اينكه ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ را طالب هستند ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ را هم مورد رغبت و ميل و گرايش و انجذاب خود قرار ميدهند.
🔰 آنگاه درباره چنين گروهي گفته ميشود: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ هم جنّت بدن است هم جنّت جان است هم لذّت روح است هم لذّت تن است كه ـ انشاءالله ـ در ليلةالرغائب به اين رغبتها بار مييابيم چه اينكه ـ خداي ناكرده ـ اگر كسي گرفتار هراس و رهبت شد او هم دو جهنم دارد جهنمي است كه جسم را ميسوزاند كه در سورهٴ مباركهٴ «نساء» مشخص شده است كه فرمود: ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾ كه اين پوست و جسم و بدن را ميسوزاند و يك عذاب معنوي است كه روح را ميسوزاند كه ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الْأَفْئِدَةِ﴾
🔰 مستحضريد كه رسوايي, بيآبرويي اينها عذاب روح است سوخت و سوز پوست و جسم, عذاب بدن است اينكه فرمود: ﴿لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ رسوايي يك عذاب دردناك دروني است آن دو بخش مربوط به رهبت است كه ما بايد راهب و هراسان و گريزان باشيم, دو بخش اوّلي كه مربوط به جسم و جان ماست كه ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ مربوط به رغبت است كه ـ انشاءالله ـ به اين سمت راغب باشيم.
🔰 بنابراين ليلةالرغائب ميتواند رغبتهاي گوناگون و مراحل فراواني را در پيش رو داشته باشد كه ـ انشاءالله ـدر اوّلين شب جمعه ماه پربركت رجب همه شما آن توفيق را داشته باشيد هم به جنّت جسماني برسيد هم به جنّت روحاني.
🔺 بیانات معظم له در جلسه درس اخلاق
امشب ز خدا خواه که با لطف و کرم
از شیعه گشاید گره و رنج و ألم
و آن یار سفر کرده به صد عز و جلال
بینیم قمر روی مهش دور حرم
امشب لیلة الرغائب شب برآورده شدن حاجات است٫همه با هم:
"اللهم عجل لولیک الفرج"
🌸🍃🌸🍃
روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم.
شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود.
شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
پسر آن متوفی، شاگر طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت:
ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!!
کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست
شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از اینکه او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود، آبروی ما را بریزد. بلکه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم...
گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده است و او شرمسار
#امام_جواد_علیه_السلام
🟢 ای محمد! سکوت کن همانگونه که آباء و اجدادت سکوت کردند...
حضرت امام جواد عليهالسلام بعد از شهادت پدرش به مسجد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد، در حالى كه در سنين كودكى بود، به طرف منبر به راه افتاد و يك پلّه بالا رفت و سپس شروع به سخنرانى نمود و فرمود:
📋 أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا أَنَا الْجَوَادُ أَنَا الْعَالِمُ بِأَنْسَابِ النَّاسِ فِی الْأَصْلَابِ
🔹من محمّد فرزند على بن موسى الرضا عليهماالسلام هستم و لقبم جواد است، من به نَسب هاى مردم وقتى در صُلب پدران خود بودند، آگاهم.
📋 أَنَا أَعْلَمُ بِسَرَائِرِکُمْ وَ ظَوَاهِرِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ صَائِرُونَ إِلَیْهِ عِلْمٌ مَنَحَنَا بِهِ مِنْ قَبْلِ خَلْقِ الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ بَعْدَ فَنَاءِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ
🔸 من از امور باطنى و ظاهرى و آينده شما باخبرم، و اين دانش، اكتسابى نيست بلكه قبل از آفرينش خلائق و پديد آمدن هستى، به ما بخشيده شده و بعد از بين رفتن آسمانها و زمين نیز برای ما باقی میماند.
📋 وَ لَوْ لَا تَظَاهُرُ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ دَوْلَةُ أَهْلِ الضَّلَالِ وَ وُثُوبُ أَهْلِ الشَّکِّ لَقُلْتُ قَوْلًا تَعَجَّبَ مِنْهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ
🔹و اگر غلبه اهل باطل و دولت گمراهان و به شك افتادن اهل شك نبود، هر آينه كلامى میگفتم كه اولين و آخرين به شگفت مىآمدند.
👈 سپس دست مبارك خود را بر دهان نهاد و فرمود:
📋 یَا مُحَمَّدُ اُصْمُتْ کَمَا صَمَتَ آبَاؤُکَ مِـن قَبل.
🔻ای محمد! سكوت كن همان طور كه پدرانت پيش از تو سكوت كردند.
📚مشارق أنوار الیقین، ص ۹۸
📚المناقب، ج۴ ص۳۸۷ (با اندکی تفاوت)
✍ كيستممن هفت چرخ نور را شمسالضُحايم
مظهر جود خدا شمع وجود مصطفايم
سرو باغ آرزو هاي علي مرتضايم
قلب قرآن ، ركن دين ، روح خِرد ، جان دعايم
بحر علم و كوه حلم و دست جود كبريايم
من كريم ابن كريمم من جواد ابن الرضايم
من به مُلك جان و مُلك دين و مُلك دل زعيمم
من كتاب الله را طاها و نور و حا و ميمم
من به چشم اهل معنیٰ وجه رحمان الرحيمم
من به خيل سالكان حق، صراط مستقيمم
من چراغ و چشم سلطان سَرير ارتضايم
من كريم ابن كريمم من جواد ابن الرضايم
بوي عطر جنت آيد از غبار كاظمينم
از سنين كودكي فرمانرواي عالمينم
هفت خورشيد سپهر معرفت را نور عينم
پاي تا سر مجتبي سرتا به پا جدّم حسينم
باب هادي ، نازنين فرزند مصباح الهدایم
من كريم ابن كريمم من جواد ابن الرضايم
#امام_جواد علیه السلام
توکل هوشمندانه بر خدا
امام جواد علیه السلام فرمودند: «كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللَّهُ كَافِلُه؟؛ چگونه ضایع و تلف میشود کسی که خداوند متعال عهده دار اداره امورش است؟» وقتی بدانیم که آن مهربانترین مهربانان که همه کارها با اذن او انجام می شود، ما را فراموش نکرده بلکه کفالت مارا بعهده گرفته است، خیالمان راحت می شود. کلام امام جواد علیه السلام، کلامی بسیار دل نشین و روح افزاست که دل ما را به خدا و کفیل بودنش قوی و شاد می کند.
این کلام زیبا، آدمی را به یاد آیه شریفه قرآن می اندازد که فرمود: «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَه؟؛ آیا خداوند، برای بنده اش بس نیست؟» همان خدایی که در سوره مبارکه مزمل می فرماید: «رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا؛ اوست پروردگار مشرق و مغرب که معبودی جز او نیست، پس او را وکیل و تکیه گاه خود انتخاب کن.»
اگر یک پدرِبزرگوار، مهربان، ثروتمند و قدرتمند به فرزندش بگوید من کفیل و وکیل تو هستم، آیا دیگر، غم و نگرانی برای آن فرزند باقی می ماند؟ قرآن کریم می فرماید: «و هر که بر خدا توکل کند و امور خود را به او وا گذارد، پس خدا برای او بس است.»واقعا چه کسی جز خداوند متعال ما را از نیستی، به سرای وجود و هستی آورد؟ در دل مادر، استخوان و چشم و گوش و قلب و مغز و بی نهایت نعمت به ما مرحمت فرمود و تا به حال از همه مشکلات و خطرات، نجاتمان داده است؟
اگر قبول کنیم که خدا کفیل و وکیلِ ماست، غم و غصه ها ، نگرانی ها و افسردگیها تبدیل به آرامش ، رضایت و خرسندی می شود.
زهرش همه شربت شد
قهرش همه رحمت شد
عالَم ، شکرستان شد
حتی سختی های زندگی هم که بدون دخالتِ ما به ما رسیده مانند دارویی است که مادر از سر محبت و خیرخواهی به فرزندش می دهد. ولی اگر بنده ای، به خدا و مهربانی و کفالتش، اعتماد نکند چه خواهد شد؟ امام جواد علیه السلام در این باره فرمودند: «و مَنِ انْقَطَعَ إِلَى غَيْرِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْه؛ و کسی که خود را از خدا برید و به دیگری چسبانید خداوند، او را به آن دیگری واگذارد.» و چون غیر خدا، کوچک و ضعیف و نیازمند است اگر! به کسی کمکی کند در حد ضعف و محدودیتش می تواند کمک دهد و در بسیاری از موارد به خاطر کمک کوچکش زیر منت او خوار و ذلیل می شود.
نه مشکلی برایش بزرگ است و نه زمانی برایش تنگ
خداوند کریم، نه مشکلی برایش بزرگ و سخت است و نه زمانی در پیش او تنگ و از دست رفته است؛ در موقعی که نمرود، حضرت ابراهیم علیه السلام را داخل منجنیق گذاشت و می خواست به طرف کوه آتش پرتاب کند؛ فرشتگان آسمان ها از خدا درخواست نجات ابراهيم ـ عليه السلام ـ را نمودند، همه موجودات ناليدند. جبرئيل به خدا عرض كرد: «خدايا! خليل و دوستِ تو، ابراهيم بنده تو است و در سراسر زمين كسي جز او تو را نميپرستد، دشمن بر او چيره شده و ميخواهد او را با آتش بسوزاند». خداوند به جبرئيل خطاب كرد: « ...کسی نگران است كه مانند تو، ترسِ از دست رفتن فرصت را داشته باشد، ابراهيم بنده من است، اگر خواسته باشم او را حفظ ميكنم، اگر دعا كند دعايش را مستجاب مينمايم». ابراهيم در ميان منجنيق، لحظه اي قبل از پرتاب، خدا را خواند.و چنان اعتماد و توکلی به پروردگارش داشت که حتی وقتی از منجنیق به سوی آتش پرتاب شد و جبرییل در میان زمین و آسمان نزد ابراهيم آمد و گفت: «يا اِبْراهِيمُ اَلَكَ حاجَةٌ؟» «آيا نيازی داري؟» ابراهيم گفت: «اَمّا اِلَيْكَ فَلا، به تو نيازي ندارم ولي به پروردگار جهان نياز دارم.»
و خداوند در همين لحظه که همه مردم کارِ ابراهیم را تمام شده می دانستند، گوشه ای از قدرتش را نشان داد و آتش را نه اینکه خاموش کند بلکه تبدیل به گلستان فرمود؛ دیدن این نصرت و قدرت الهی این قدر عظمت داشت که حتی نمرود در این لحظه گفت: «اگر بنا است كسي براي خود، خدايي انتخاب كند، سزاوار است كه خداي ابراهيم را انتخاب نمايد.»
توکل به خداوند، یعنی اگر همه دنیا مقابل انسان باشند و بخواهند ضرر بزنند، از راه حق بر نگردد و در همه مشکلات، فقط و فقط به خدای قدرتمند مهربان تکیه کند و بداند که خداوند نه تنها می تواند همه مشکلاتش را در کمتر از چشم بر هم زدنی برطرف کند بلکه آنها را به آسانی و خوشی تبدیل می فرماید. پس هرگز دست و دل خود را به سوی غیر خدا دراز نمی کند، در این صورت، خداوند هم نخواهد گذاشت که بنده اش ضایع و تلف شود و دنیا و آخرتش را گلستان می کند. همانگونه که در قرآن کریم وعده داده است و هیچ موقع بر خلافِ آن، عمل نمی کند.
به جان دوست که غم پرده شما ندَرَد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
سلام علیکم در بعضی از روایات از گفتوگوی زن با مرد نامحرم منع و نهی شده است؛ از جمله:
روایتی از پیامبر
ـ روایت شده است که «یکی از چیزهایی که پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) در هنگام بیعت کردن با زنان از آنان درخواست کرد، این بود که با مردان سخن نگویند؛ مگر با محارم خود».
روایتی از امام علی
ـ از امام علی (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند: «پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) از سخن گفتن با زنان نهی کرد».
روایتی دیگر
ـ از علی (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند: «به زنان سلام نکنید و...».
- روایتی از امام صادق
و از امام صادق (علیهالسلام) نیز نقل شده است که فرمودند: «لا تسلم علی المراة»؛
«بر زن سلام نکن».
سوره مبارکه احزاب آیه ۳۲-۳۳-۵۹......خداوندتوضیح داده درموردصدای زنان بانامحرم خواهران عزیزرجوع کنیدبه قرآن که آیات زیادی دراین باره هست
#قابل_استفاده_بعد_نماز
حکایت:"دکتر الهی قمشه ای"
مادر بزرگ من خدا بیامرز آدم مذهبی بود.
هر وقت دلش واسه امام رضا تنگ میشد میگفتم مادربزرگ حالا حتما لازم نیست بری مشهد از همینجا یه سلام بده. اما من واسه تفریح میرفتم شمال اون به من نمیگفت حتما لازم نیست بری شمال همینجا تفریح کن.
وقتی سفره میگرفت وقتی محرم میشد به ﻫﻴﺎت محل برنج و روغن میداد بهش میگفتم اینا همه سیرن پولشو ببر بده به چهارتا آدم محتاج اما وقتی من با دوستام مهمونی میگرفتم اون فقط میگفت مادر مراقب خودت باش.
سالها گذشت تا من فهمیدم آدمها احتیاج دارن سفر برن. احتیاج دارن از زندگی لذت ببرن و لذت بردن برای آدمها متفاوت معنی میشه...
یکی از ﻫﻴﺎت امام حسین لذت میبره یکی از مهمونی رفتن. یکی تو سفر مکه اقناع میشه یکی تو سفر تایلند.
اینا همشون برای من آدمهای محترمی هستن.
سالها گذشت تا من فهمیدم نباید به دلخوشی های آدمها گیر بدهم
چون آدمها با همین دلخوشی ها سختی های زندگی رو تحمل میکنن.
♦️لطفا به دلخوشی دیگران گير ندهيم !
زیرا؛
مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۚ
بعضی از شما، خواهان دنیا بودند؛ و بعضی خواهان آخرت.
بخاطر اینکه هر کس اعتقادات متفاوتی دارد، مسلما انتخاب و دلخوشی های متفاوتی خواهند داشت.
#قابل_استفاده_بعد_نماز
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ برنج راﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ
ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ برنج ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ و
ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ
ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ برنج ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ،
ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...
♦️ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ
ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ..
ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ در امروز زندگی کنیم.
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ؛
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ
ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛
همین امروز هاست که زندگی را تشکیل میدهد.
امروز هر چیزی داریم باید از آن استفاده کنیم.
⬅️مثلا: امروز میتوانیم بخاطر خوشحال کردن خانواده، انها را به رستوران یا.... ببریم. ولی بخاطر درامد کم داشتن، آنها را به آینده، و روز پولدار شدن حواله نکنیم.
شاید زمان پولدار شدن، بخاطر بیماری نتوانیم چیزی بخوریم، یا بخاطر بی حوصلگی و مشغله ی زیاد، نتوانیم به تفریح و مسافرت برویم...