#ندبه_انتظار
✍شرح دعــــــــ📖ــای ندبه -
فراز پنجاه و هفتم(۲)
⭕️.... ادامه نکته ها :
6⃣. برخی از گناهان است که فقط رضایت و شفاعت امام زمان سبب بخشش و غفران آن است. در زیارت جامعه کبیره که یک دوره کامل امام شناسی است میخوانیم: ✨«یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لَا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلَّا رِضَاكُم».✨
7⃣. یکی از موضوعات مهم در امام شناسی مسأله شفاعت ایشان است. تمام کتاب های مهم اعتقادی شیعه و سنّی مسأله شفاعت را بنابر روایات متعدد بیان کرده اند. در 📖 قرآن بیش از بیست مرتبه از مسأله شفاعت سخن به میان آمده و مرحوم مجلسی در بحارالانوار، ۸۶ حدیث در این باره نقل فرموده است.
👌فخررازی در تفسیر آیه «عَسی أن یَبعَثَكَ رَبُّكَ مَقامَاً مَحمُوداً» می گوید: همه مفسّران گفته اند: مقام محمودی را که خداوند در این آیه به پیامبرش وعده داده، همان مقام شفاعت اوست. بنابراین از نظر قرآن و روایات، در اصل شفاعت انبیا و اولیای خدا هیچ تردید و اختلافی وجود ندارد.
8⃣. کسانی که دارای بینش و عقاید فکری و رهبری درست باشند و فقط در عمل دچار لغزش هایی شده باشند، مشمول شفاعت شافعان می شوند.
🔆قرآن می فرماید: «لایَملِكُونُ الشَّفاعَهَ الّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً؛ فقط کسانی از شفاعت بهره مند می شوند که میان خود و خدایشان پیمانی داشته باشند» و خدا و اولیای او و راه آنان را قلباً پذیرفته باشند. آری، کسانی که در این دنیا از اولیای خدا و علمای ربّانی پیروی کرده باشند، در آن روز هم می توانند از آنان بهره گیرند و مشمول شفاعت آن بزرگواران باشند، یعنی باید بذر شفاعت را در دنیا کاشت تا در آخرت برداشت کرد.
9⃣. ممکن است سؤال شود چرا
خداوند به طور مستقیم گناهکاران را مورد عفو قرار نمی دهد تا نیازی به شفاعت دیگران نباشد⁉️ در پاسخ باید گفت:
👈اوّلًا، شاید دلیل آن سرکوبی روح تکبّر انسان و امر به تواضع در برابر بندگان صالح خدا باشد، همان طور که به شیطان امر شد در برابر آدم سجده کند. قرآن درباره گروهی می فرماید: همین که به آنان گفته می شد بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار و دعا کند، آنان سرهای خود را به سوی دیگر برگردانده و با تکبّر مخصوصی بی اعتنایی می کردند.
👈ثانیاً، مقام شفاعت از پاداش هایی است که خداوند به دلیل عبادت و بندگی اولیای خدا به آنان داده است، نه اینکه کمبودی در عفو خداوند است که با شفاعت و واسطه شدن مردان خدا جبران می شود.
👈ثالثاً، انسان همین که دید اولیای خدا مانند انبیا، امامان، شهدا، علما، صالحان و یا قرآن و ... در قیامت اهل شفاعت هستند، سعی می کند در دنیا خود را به آنان نزدیک و از پرتو رهنمودهای آنان استفاده کند.از همه گذشته، عطاکردن مقام شفاعت جاذبه ای در افراد به وجود می آورد که اگر به مقام نبوّت و امامت نمی رسند، دست کم خود را به مقام شهدا و صالحان و علما برسانند.
🔟. واسطه ها هم با مقام و دستوری که از سوی خدا دارند، شفاعت می کنند و اگر خداوند آن مقام یا اجازه شفاعت را به آنها مرحمت نفرموده بود، هیچ کس حق شفاعت کردن نداشت.
🔸بنابراین شفاعت و واسطه گری آن بزرگواران نیز در حقیقت شعاعی از لطف خداوند است، قرآن می فرماید: «مَن ذَا الّذی یَشفَعُ عِندَهُ الّا بِاذنِه؛ کیست که در حضور خدا حق شفاعت داشته باشد، مگر به اذن او».
1⃣1⃣. اگر کسی بگوید که در بعضی آیات قرآن مسأله شفاعت نفی شده است مانند آیه: «وَ اتَّقُواْ یَوْمًا لَّا تجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیًا وَ لَا یُقْبَلُ مِنهَا شَفَاعَهٌ وَ لَا یُؤْخَذُ مِنهَا عَدْلٌ وَ لَا هُمْ یُنصَرُون؛ و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می شود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه یاری می شوند».
👆پاسخ آن است که این خطاب قرآن به یهودیان خودخواهی است که بنابر یک عقیده موهوم خود، خیال می کردند هرگز به قهر خدا دچار نمی شوند و حتّی اگر عذابی باشد، فقط برای چند روزی است وگرنه نژاد یهود، برترین نژاد و نور چشم نظام آفرینش است و در قیامت نیز مشمول لطف و شفاعت خداوند خواهند بود.
♨️همچنین پاسخ به بت پرستانی
است که عقیده داشتند که این سنگ و چوبی که می پرستند، شفاعت کننده آنهاست. بنابراین خداوند برای سرکوب این خرافات و روح خودخواهی یهودیان می فرماید: در آن روز هر کسی سر و کارش فقط با عمل خودش می باشد و جای عوض و رشوه و شفاعت نیست. آری، شفاعت مردان خدا که به دلیل بندگی حق به مقام محمود رسیده اند کجا و شفاعت سنگ و چوب بی عقل و شعور کجا❓
پس اگر در آیاتی می خوانیم که شفاعتی نیست، باید مورد و زمینه و ویژگی های شفاعت کننده و شفاعت شونده را هم درنظر بگیریم.
🔒پــــــــــــایـــــــان
🔗منبع: شرح قرآنی دعای ندبه -
👤محسن قرائتی
💠 عنِ الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهماالسلام اِنَّ ابی حَدَّثَنی عن اَبیه عن جدِّه عن علیٍّ علیهمُالسلام عن رسولالله صلیاللهعلیهوآله قال أعبَدُ الناس مَن أقامَ الفرائِض
میفرماید اعبد [مردم] این است؛ عابدترین این کسی است که فرائض را به جا میآورد. بعضیها حرص و شوقی نشان میدهند به بعضی از مستحبات که خب فینفسه در جای خود خوب است؛ اما همراه است با بیاعتنایی به واجبات؛ منطق شرع این را نمیپسندد و قبول ندارد. آنچه که در درجهی اول اهمیت است فرائض است.
و اَسْخَی النّاس مَن اَدّیٰ زکاتَ مالِه
این هم همینجور، در مقابل آن کسانی است که پول خرج میکنند اما آنچه که بر آنها واجب است، آن را ادا نمیکنند؛ این سخاوت نیست.
سخیترین آن کسی است که زکات مال را میدهد؛ حالا برای کسی که زکات بر او واجب است، [دادن] زکات، برای کسی که خمس بر او واجب است، [دادن] خمس.
و اَزهَدُ النّاس مَن اِجتَنَبَ الحرام
پارساترین مردم آن کسی است که از حرام اجتناب کند و الاّ اگر از زخارف دنیوی و جلوههای دنیا انسان اجتناب میکند و دامن خودش را برمیچیند که خب این فینفسه خوب است اما [اگر] از گناهانی اجتناب نمیکند، این زاهد نیست.
و اَتقَی الناس مَن قالَ الحق فی ما لَهُ و علیه
پرهیزگارترین مردم هم آن کسی است که حق را بگوید؛ چه آن جایی که این حق بر او است یا برای او است.
📚 الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۷۲
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
شرح و تفسیر
بهترين روش در فتنه ها
امام(عليه السلام) در اين حکمت پرمعنا مى فرمايد: «در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستانى دارد که بدوشند»; (قَالَ(عليه السلام): کُنْ فِي الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَيُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ).
براى روشن شدن محتواى اين کلام بسيار پرمعنا لازم است قبلاً دو واژه «فتنه» و «ابن لبون» تفسير شود:
فتنه، از ماده «فتن» (بر وزن متن) در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا خالص از ناخالص جدا شود سپس به معناى هرگونه آزمايش و امتحان و بلا و عذاب و حتى شرک و بت پرستى و آشوب هاى اجتماعى آمده است و در اينجا منظور همان آشوب هاى اجتماعى است.
لبون، به شترى گفته مى شود که به جهت زائيدن مکرر پيوسته در پستانش شير است (لبون به معناى شير دار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنين شترى گفته مى شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است; نه قوت و قدرت چندانى دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شيرى (زيرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به اين ترتيب هيچ گونه استفاده اى از آن در آن سن و سال نمى توان کرد.
از اينجا روشن مى شود که هدف امام اين است که انسان به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با يکديگر نبايد آلت دست اين و آن شود; بايد خود را دور نگه دارد و به هيچ يک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند.
در اين گونه موارد معمولاً هر کدام از طرفين به سراغ افراد بانفوذ و باشخصيت مى آيند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبيدن حريف استفاده کنند. در اين هنگام بايد اين افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعيف باشند يا قوى نهايت مراقبت را به خرج دهند که در دام فتنه گران و غوغاسالاران نيفتند مبادا دين و يا دنياى آنها آسيب ببيند و در بعضى از روايات جمله «ولا وَبَر فَيُسْلَب» نيز به آن افزوده شده است يعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد که آن را بچينند و از آن استفاده کنند.
نمونه اين فتنه ها در صدر اسلام و قرون نخستين فراوان بود که امامان اهل بيت و يارانشان همواره از آن کناره گيرى مى کردند حتى داستان قيام ابو مسلم بر ضد بنى اميه گرچه در ظاهر براى کوبيدن باطلى بود ولى در باطن براى تبديل باطلى به باطل ديگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى اميه بود. به همين دليل هنگامى که ابو مسلم به وسيله نامه اى پيشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق(عليه السلام) کرد امام آن را نپذيرفت زيرا مى دانست در پشت پرده اين قيام چه اشخاصى کمين کرده اند و به تعبير ديگر امام مى دانست اين يک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نبايد به هيچ کدام امتيازى داد.
رواياتى که از ائمه هدى(عليهم السلام) درباره فضيلت عزلت و گوشه گيرى به ما رسيده است غالباً ناظر به اين گونه شرايط است.
از جمله امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) طبق آنچه در غررالحکم آمده مى فرمايد: «الْعُزْلَةُ أَفْضَلُ شِيَمِ الاَْکْيَاسِ; گوشه گيرى برترين خصلت افراد باهوش و زيرک است». و در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «سَلاَمَةُ الدِّينِ فِي إعْتِزَالِ النَاسِ; سلامت دين انسان درکناره گيرى از مردم است».
در حديث گويا و روشنى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم هنگامى از آن حضرت سؤال کردند: چرا گوشه گيرى را انتخاب کرده ايد؟ فرمود: «فَسَدَ الزَّمَانُ وَتَغَيَّرَ الاِْخْوَانُ فَرَأَيْتُ الاِنْفِرَادَ أَسْکَنَ لِلْفُؤَاد; زمانه فاسد شده و برادران تغيير روش داده اند به همين دليل، آرامش دل را در تنهايى يافتم».
قرآن مجيد نيز اشاراتى به اين معنا دارد از جمله درباره حضرت ابراهيم مى خوانيم که او گروه بت پرستان را مخاطب قرار داد و گفت: «(وَأَعْتَزِلُکُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَأَدْعُوا رَبِّي); از شما و آنچه غير از خدا مى خوانيد و مى پرستيد کناره گيرى مى کنم و (تنها) پروردگارم را مى خوانم».
در داستان اصحاب کهف نيز در آيه 16 سوره «کهف» اشاره به گوشه گيرى آنها از گروه فاسد و مفسد شده است.
از آنچه گفته شد به خوبى روشن مى شود که هرگز منظور امام(عليه السلام) اين نبوده است که اگر گروهى باطل بر ضد مؤمنان و طرفداران حق برخيزند نبايد به حمايت مؤمنان حق جو برخاست; اين سخن بر خلاف صريح قرآن است که مى فرمايد: «(فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الاُْخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفىءَ إِلى أَمْرِ اللّه); اگر گروهى از مسلمانان بر گروه ديگرى ظلم و ستم روا داشتند (و اصلاح در ميان آن دو از طريق مسالمت آميز امکان پذير نشد) با جمعيت ستمگر پيکار کنيد تا به سوى حق باز گردند».
ممکن است تفاوت بين جمله «لا ظَهْرٌ فَيُرْکَبُ» و جمله «وَلا ضَرْعٌ فَيُحْلَبُ» در اين باشد که نه کمک هاى مستقيم به فتنه جويان کن (مانند سوارى دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمک هاى غير مستقيم مانند کمک هاى مادى به اين گروه ها کردن رواست شبيه شير د
ادن براى تغذيه افراد.
اين کلام اميرمؤمنان على(عليه السلام) بخشى از وصيت طولانى است که امام امير مؤمنان على(عليه السلام) به فرزند گرامى اش امام حسن مجتبى(عليه السلام) فرموده است که قسمتى از آغاز آن را براى مزيد فايده در اينجا مى آوريم. فرمود: «کَيْفَ وَأَنِّى بِکَ يَا بُنَيَّ إِذَا صِرْتَ فِي قَوْم صَبِيُّهُمْ غَاو وَشَابُّهُمْ فَاتِکٌ وَشَيْخُهُمْ لاَ يَأْمُرُ بِمَعْرُوف وَلاَ يَنْهَى عَنْ مُنْکَر وَعَالِمُهُمْ خَبٌّ مَوَّاهٌ مُسْتَحْوِذٌ عَلَيْهِ هَوَاهُ مُتَمَسِّکٌ بِعَاجِلِ دُنْيَاهُ أَشَدُّهُمْ عَلَيْکَ إِقْبَالًا يَرْصُدُکَ بِالْغَوَائِلِ وَيَطْلُبُ الْحِيلَةَ بِالتَّمَنِّي وَيَطْلُبُ الدُّنْيَا بِالاِْجْتِهَادِ خَوْفُهُمْ آجِلٌ وَرَجَاؤُهُمْ عَاجِلٌ لاَ يَهَابُونَ إِلاَّ مَنْ يَخَافُونَ لِسَانَهُ وَلاَ يُکْرِمُونَ إِلاَّ مَنْ يَرْجُونَ نَوَالَهُ دِينُهُمُ الرِّبَا کُلُّ حَقّ عِنْدَهُمْ مَهْجُورٌ يُحِبُّونَ مَنْ غَشَّهُمْ وَيَمَلُّونَ مَنْ دَاهَنَهُمْ قُلُوبُهُمْ خَاوِيَةٌ لاَ يَسْمَعُونَ دُعَاءً وَلاَ يُجِيبُونَ سَائِلاً قَدِ اسْتَوْلَتْ عَلَيْهِمْ سَکْرَةُ الْغَفْلَةِ إِنْ تَرَکْتَهُمْ لَمْ يَتْرُکُوکَ وَإِنْ تَابَعْتَهُمْ اغْتَالُوکَ إِخْوَانُ الظَّاهِرِ وَأَعْدَاءُ السَّرَائِرِ يَتَصَاحَبُونَ عَلَى غَيْرِ تَقْوَى فَإِذَا افْتَرَقُوا ذَمَّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً تَمُوتُ فِيهِمُ السُّنَنُ وَتَحْيَا فِيهِمُ الْبِدَعُ فَأَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ أَسِفَ عَلَى فَقْدِهِمْ أَوْ سُرَّ بِکَثْرَتِهِمْ فَکُنْ عِنْدَ ذَلِکَ يَا بُنَيَّ کَابْنِ اللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَيُرْکَبَ وَلاَ وَبَرٌ فَيُسْلَبَ وَلاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَب»;
فرزندم چگونه خواهى بود هنگامى که در ميان قومى گرفتار شوى که کودک آنها گمراه و جوانشان هواپرست و پيرانشان امر به معروف و نهى از منکر نمى کنند، عالم آنها حيله گر فريبکارى است که هواى نفس بر او چيره شده و به دنياى زودگذر چسبيده و از همه بيشتر (ظاهرا) به تو روى مى آورد و در انتظار حوادث دردناکى براى توست و با آرزوها چاره جويى مى کند و دنيا را با تمام قدرت مى طلبد. (مردم آن زمان) ترسشان از نظر دور و اميدشان نزديک است (به عذاب هاى آخرت بى اعتنا و به مواهب دنيا شديداً علاقه مند هستند) تنها از کسى حساب مى برند که از زبانش مى ترسند و اکرام نمى کنند مگر کسى را که اميد بخششى از او دارند. دينشان ربا و هر حقى نزد آنها به فراموشى سپرده شده، افراد فريبکار را دوست دارند و سراغ کسانى مى روند که از همه بيشتر چاپلوسى کنند. دل هاى آنها خالى (از ياد خدا) است، سخن حقى را نمى شنوند و به درخواست سائلى پاسخ نمى گويند، مستى غفلت بر آنها غالب شده، اگر آنها را رها کنى دست از تو بر نمى دارند و اگر از آنها پيروى کنى فريبت مى دهند، در ظاهر برادرند و در باطن دشمن، رفاقت آنها با يکديگر بر اساس بى تقوايى است و هنگامى که از هم جدا شوند يکديگر را نکوهش مى کنند، سنت هاى الهى در ميان آنها مى ميرد و بدعت ها زنده مى شود نادان ترين مردان کسى است که از فقدان آنها متاثر شود يا از کثرت آنها خوشحال. فرزندم در چنين شرايطى که (آتش فتنه ها شعله ور است) همچون شتر کم سن و سال باش نه پشتى دارد که سوار شوند و نه پشمى که بچينند و نه پستانى که بدوشند... .
3.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انصاف نیست آدم بیشتر از سنش
احساسِ خستگی توو فکرش باشه!
#دکتر_انوشه
💠 عنِ الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهماالسلام اِنَّ ابی حَدَّثَنی عن اَبیه عن جدِّه عن علیٍّ علیهمُالسلام عن رسولالله صلیاللهعلیهوآله قال أعبَدُ الناس مَن أقامَ الفرائِض
میفرماید اعبد [مردم] این است؛ عابدترین این کسی است که فرائض را به جا میآورد. بعضیها حرص و شوقی نشان میدهند به بعضی از مستحبات که خب فینفسه در جای خود خوب است؛ اما همراه است با بیاعتنایی به واجبات؛ منطق شرع این را نمیپسندد و قبول ندارد. آنچه که در درجهی اول اهمیت است فرائض است.
و اَسْخَی النّاس مَن اَدّیٰ زکاتَ مالِه
این هم همینجور، در مقابل آن کسانی است که پول خرج میکنند اما آنچه که بر آنها واجب است، آن را ادا نمیکنند؛ این سخاوت نیست.
سخیترین آن کسی است که زکات مال را میدهد؛ حالا برای کسی که زکات بر او واجب است، [دادن] زکات، برای کسی که خمس بر او واجب است، [دادن] خمس.
و اَزهَدُ النّاس مَن اِجتَنَبَ الحرام
پارساترین مردم آن کسی است که از حرام اجتناب کند و الاّ اگر از زخارف دنیوی و جلوههای دنیا انسان اجتناب میکند و دامن خودش را برمیچیند که خب این فینفسه خوب است اما [اگر] از گناهانی اجتناب نمیکند، این زاهد نیست.
و اَتقَی الناس مَن قالَ الحق فی ما لَهُ و علیه
پرهیزگارترین مردم هم آن کسی است که حق را بگوید؛ چه آن جایی که این حق بر او است یا برای او است.
📚 الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۷۲
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
💠 امام رضا علیه السلام فرمودند: مَن فَرَّجَ عَن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَن قَلبهِ یَومَ القِیامَةِ؛ هر کس گِرِه از کارِ مؤمنی بگشاید (و غمی را از او بزداید)، خداوند هم در قیامت، کار بسته او را می گشاید (و اندوهش را می زداید). (1)
شرح حدیث:
کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است(2)
در حدیث امام صادق علیه السلام نیز آمده است:
هر کس رنج و غصّه و مشکلی را از یک مؤمن برطرف سازد، خداوند غصّه های آخرت را از او دور می کند و چون در روز رستاخیز از قبر بیرون می آید، قلبی خُنک و آرام دارد(3).
خدا کسانی را دوست دارد که در دنیا به فکر کمک و غم زدایی از مؤمنان باشند و از بار مشکلاتشان بکاهند و شریک رنجشان شوند و آنان را در هنگام حوادث تلخ، تنها نگذارند.
در سیره ی امامان معصوم علیهم السلام، نمونه های فراوان نقل شده است که با مساعدت و یاری رساندن به گرفتاران، خاطر آنان را شاد می کردند و غبار غم را از چهره ها می زدودند. این نوعی فتوّت و مردانگی است که خدا هم این صفت را در بندگانش می پسندد و در آخرت هم پاداشی بزرگ عطا می کند.
صد خانه اگر به طاعت آباد کنی
زان به نبود که خاطری شاد کنی
گر بنده کنی به لطف، آزادی را
بهتر که هزار بنده آزاد کنی(4)
غم زدایی از مؤمن، گاهی به کمک مالی است، گاهی به همدردی زبانی است، گاهی به رفع ظلم از او. گاهی ادای بدهکاری یا تأمین مسکن و یا حتّی گوش دادن به درد دلهای مؤمن مایه ی شادی اوست. در مقابل شکایتها و ناله های مؤمنان سنگ صبور باشیم، و با کمک به بندگان خدا در دنیا، آخرت خود را آباد کنیم.
📚پی نوشت:
1. اصول کافی، ج 2، ص 200
2. سعدی.
3. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 2، ص 199.
4. علاءالدوله سمنانی.
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
💠🔹دعای فـــــرج
باهم میخوانیم دعای فرج مولای تنهایی را🙏😔
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الغوث، اَدْرِكْني اَدْرِكْني ادرکنی، السّاعَةَ الساعه الساعه ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ العجل؛ياارحم الراحمین،به حق محمد و آل الطاهرین🌺💠🔹
انواع روزه
💠 روزه از یک نظر بر چهار نوع است:
۱. روزهی واجب، مثل روزهی ماه مبارک رمضان.
۲. روزهی مستحب، مثل روزهی ماه رجب و شعبان.
۳. روزهی مکروه، مثل روزهی روز عاشورا.
۴. روزهی حرام مثل روزهی عید فطر(اول ماه شوال) و قربان(دهم ماه ذیالحجه).
❌ توجه:
🔆 کسی که میداند روزه برای او ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد باید روزه را ترک کند و اگر روزه بگیرد صحیح نیست بلکه حرام است، خواه این یقین و خوف از تجربهی شخصی حاصل شده باشد یا از گفتهی پزشک امین یا از منشأ عقلایی دیگر.
ملاک تأثیر روزه در ایجاد بیماری یا تشدید آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن، تشخیص خود روزهدار نسبت به خودش است، بنابراین اگر پزشک بگوید روزه ضرر دارد، اما او با تجربه دریافته است که ضرر ندارد باید روزه بگیرد، همچنین اگر پزشک بگوید روزه ضرر ندارد ولی او بداند روزه برایش ضرر دارد یا خوف ضرر داشته باشد نباید روزه بگیرد.
🔆 هرگاه عقیدهاش این بود که روزه برای او ضرر ندارد و روزه گرفت و بعد فهمید روزه برای او ضرر داشته باید قضای آن را به جا آورد.
🔆 پزشکانی که بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع میکنند گفتهی ایشان در صورتی معتبر است که اطمینان آور باشد یا باعث خوف ضرر شود و در غیر این صورت اعتباری ندارد.
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•