﷽
❇️ #حق_حجّ
🔰 امام سجّاد (عليه السّلام) میفرمایند:
«وَ حَقُّ اَلْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى رَبِّكَ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ بِهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ»
✍🏻 در حق حجّ همین بس که بدانی مهمانی به سمت خدای متعال است. در حج انسان از گناهانش به سمت خداوند فرار میکند. حج یعنی تجلی فرار به سمت خدا و قبولی توبه.
«وَ قَضَاءُ اَلْفَرْضِ اَلَّذِي أَوْجَبَهُ اَللَّهُ عَلَيْك»[1]
✍🏻 آن واجبی که خدا بر گردن شما نهاده و در حال به جا آوردن حج هستید.
[1] خصال ج ۲، ص ۵۶۴.
📌برگرفته از جلسات «جهاد با نفس»
﷽
🔰 برای اینکه انسان بفهمد.
«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا» (سوره طلاق، آیه ۱۲)
✍🏻 مضمون آیه این است که خداوند میفرماید: من این هفت آسمان را آفریدم و مثل آنها زمین را. و این خلقت من است.
🔖 هدف از این خلقت چیست؟
که #علم پیدا کنید خداوند بر هر چیزی قدرت دارد.
«لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير»
✍🏻 مرحوم شهید ثانی (رحمةاللهعلیه) میفرمایند: «در فضیلت علم همین یک کلمه بس، که هدف خلقت «عالم» شدن است.»[1]
علم به قدرت خدای متعال و جلوهای که در آسمانها و زمین و ملکوت و ماده کرده است. تجلّیهایی که در طول هم بوده و از شدید به ضعیف میآید.
⬅️ غرض و #هدف همه این خلقتها برای این است که انسان بفهمد، که خداوند علمش بر هر چیزی احاطه دارد. «اَنَّ اللهَ قَد اَحاطَ بِکُلَّ شَیءِِ علماََ»
✍🏻 و همین برای شرافت علم کافیست که خداوند متعال عوالَم بالا و پایین را برای این آفریده است که ما عالِم شویم،
خصوصاً علم #توحید که اساس هر علم و مدار هر معرفتی است.
[1] منیة المرید، ص 93.
📌 برگرفته از جلسات « ادب علم آموزی»
🌷به رسم ادبــ🍃
روز خود را با #سلام به تو آغاز میکنم
روزم بــه نـام تــ❤️ـــو مـــادر:
🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ
🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ
🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
🍃السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة.
🌷ُالسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ
🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
💠داستان
مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد عرض کرد: ای رسول خدا من منافق شدم، فرمود: به خدا سوگند تو منافق نشده ای، اگر منافق بودی نزد من نمیآمدی که مرا بآن آگاه میکنی، چه چیزی تو را بشک انداخته؟ بگمانم آن دشمن حاضر بخاطرت آمده و بتو گفت: کی تو را آفریده! تو گفتی: خدا مرا آفریده.
پس بتو گفت: چه کسی خدا را آفریده؟ گفت: به آن خدائی که ترا مبعوث کرده دست همان است که شما می فرمائید.
پیامبر فرمود: شیطان از راه عمل خودتان نزدتان میآید چون بر شما دست نمییابد، از راه وسوسه در ذهن بسراغ شما میآید تا شما را گمراه کند، هر گاه چنین چیزی پیش آمد خدا را به وحدانیت یاد کنید (تا خیالات شیطانی از شما دور شود).
💠داستان
فرصت ندادن به وسوسه شیطان
روزی یکی از بازرگانان متدین در صحن مقدس امام حسین علیه السلام در کربلا؛ جمعی نشسته بود و گفتگو میکرد. در این وقت یک نفر آمد و در وسط صحن به آنها گفت: فلان تاجر از دنیا رفت. بازرگان مذکور تا این سخن را شنید، به حاضران گفت: آقایان گواه باشید که این تاجر تازه گذشته، فلان مبلغ از من طلبکار است.
یکی از حاضران گفت: چه موجب شد که این سخن را در این وقت بگویی؟
بازرگان گفت: من مبلغی را از این تاجر فوت شده، قرض گرفتم، و هیچ گونه سندی به او ندادهام، و هیچ کس جز خودش اطلاع نداشت، ترسیدم شیطان با وسوسه خود مرا گول بزند، و این مبلغ را به بهانه اینکه کسی اطلاع ندارد به ورثه او ندهم، شما را گواه گرفتم، تا برای شیطان هیچ گونه فرصت و راه طمع به سوی من باقی نماند و توطئه شیطان را جلوتر نابود نمایم.
💠داستان
نقل مىكنند كه در زمان شیخ انصارى، شخصى در خواب شیطان را دید كه تعداد زیادى افسار همراه خودش دارد ولى این افسارها مختلف است؛ بعضى از افسارها خیلى شل است، طناب بسیار ضعیفى را به صورت افسار درآورده است، بعضى از آنها چرمى است و بعضى به صورت زنجیر، زنجیرهاى مختلفى كه بعضى از آنها خیلى كلفت است. در میان اینها یك زنجیر خیلى كلفت و قوى بود كه خیلىجالب بود. از شیطان پرسید: اینها چیست؟ گفت: اینها افسارهایى است كه به سر بنىآدم مىزنم و آنها را به طرف گناه مىكشانم. گفت: آن زنجیر كلفت براى كیست؟ گفت: این براى یك آدم خیلى گردن كلفتى است. گفت: چه كسى؟ گفت: شیخ انصارى؛ اتفاقا دیشب زدم به سرش و چند قدم آوردم، ولى زد و آن را پاره كرد. بعد آن شخص گفت: حالا افسار ماها كجاست؟
شیطان گفت: شما كه افسار نمىخواهید، شما دنبال من هستید! این افسار مال آنهایى است كه دنبال من نمىآیند.
آن شخص صبح آمد خواب را براى شیخ انصارى نقل كرد. مثل اینكه شبى بوده كه شیخ خیلى اضطرار پیدا مىكند و از پولى كه بابت سهم امام بوده و فردا بایستى تقسیم مىكرده است، به عنوان قرض چیزى بر مىدارد. مىآید تا دمِ در، ولى پشیمان مىشود و برمىگردد مىگذارد سر جایش. شیطان كه گفته بود زنجیر را زدم به سرش و او را چند قدم آوردم ولى پاره كرد و رفت، قضیه این بوده است. (5)
🔘نکته پایانی
برنامه عبادی رمی جمرات یادآور تلاش شیطان برای وسوسه حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل و حضرت ساره است.
اما هر سه شیطان را سنگ زدند و از خود راندند تا جایی که
هاجر فرمود: اگر خدا گفته باشد ما تسلیم او هستیم، شیطان دور شد و نتوانست ابراهیم را از این دستور الهی به وسوسه منحرف کند.
لذا سه جا سنگ بطرف شیطان انداخته شد تا دور شود؛ خدا به این خاطر، این عمل را سنت قرار داد تا حاجیان هر ساله آنرا تکرار کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
1. سعدی
2. بحارالانوار، ج ٧٧، ص ١٠٥
3. امالی صدوق ،ص۱۰۲
4جامع احادیثالشیعه، ج ١٤، ص ٣٧٥
5.مجموعهآثاراستادمطهرى، ج۴ ،ص۲۷۶
🍂
رزق چیست؟
رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.
زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضیها بیدار نمیشوند.
زمانی که با مشکلی روبرو میشوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی، این صبر، رزق است.
زمانی که در خانه لیوانی آب؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.
گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است.
یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش، این یادآوری؛ رزق است.
رزق واقعی این است... رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد، اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.
ودر آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است
❣زندگیتان پُر از رزق...
1- از جبله مكيه گويد شنيدم ميثم تمار قدس اللّه روحه ميگفت :
بخدا اين امت پسر پيغمبر خود را در دهم محرم بكشند و دشمنان خدا اين روز را روز بركت گيرند اين كار شد نيست و در علم خداى تعالى ذكره گذشته ميدانم آن را از سفارشى كه مولايم امير المؤمنين (ع) بمن نموده و بمن خبر داده كه همه چيز بر آن حضرت بگريند تا وحشيان بيابان و ماهيان دريا و پرندگان هوا و خورشيد و ماه و ستارگان و آسمان و زمين و مؤمنان انس و جن و همه فرشته هاى آسمانها و رضوان و مالك و حاملان عرش بر او بگريند و آسمان خاكستر و خون گريد سپس فرمود لعنت بر قاتلان حسين (ع) واجب است چنانچه بر مشركان واجب است كه با خدا معبودان ديگرى قرار دهند و چنانچه بر يهود و نصارى و مجوس واجب است ، جبله گويد گفتم اى ميثم چطور مردم روزى كه حسين كشته شود روز بركت گيرند؟
ميثم (رضي الله عنه ) گريست و گفت بگمان حديث مجعولى كه آن روز خدا توبه آدم را پذيرفته با آنكه خدا توبه او را در ذيحجه پذيرفته و گمان كنند آن روز خدا يونس را از شكم ماهى برآورده با آنكه خدا يونس را در ذى قعده از شكم ماهى برآورده و گمان كنند آن روزيست كه كشتى نوح در آن روز بر جودى استوار شده با اينكه روز هيجدهم ذيحجه بر جودى استوار شده و گمان كنند روزيست كه خدا دريا را براى بنى اسرائيل شكافته با اينكه در شهر ربيع الاول بوده سپس گفت اى جبله بدان كه حسين بن على روز قيامت سيد شهيدانست و يارانش يك درجه بر شهيدان ديگر دارند چون بينى خورشيد مانند خون تازه سرخ شده بدان كه آقايت حسين كشته شده جبله گويد روزى بيرون شدم و ديدم آفتاب بر ديوارها چون پارچه هاى زعفرانيست شيون كردم و گريستم و گفتم بخدا آقاى ما حسين (ع) كشته شد.
2- امام رضا (ع) فرمود:
محرم ماهى بود كه اهل جاهليت نبرد را در آن حرام مى دانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتك كردند و ذرارى و زنان ما را اسير كردند و آتش بخيمه هاى ما زدند و آنچه بنه در آن بود چپاول كردند و در امر ما رعايتى از رسول خدا (ص) نكردند روز شهادت حسين (ع) چشم ما را ريش كرد و اشك ما را روان ساخت و عزيز ما را در زمين كربلا خوار كرد و گرفتارى و بلا بما دچار ساخت تا روز قيامت بر مانند حسين بايد گريست اين گريه گناهان بزرگ را بريزد سپس فرمود پدرم را شيوه بود كه چون محرم ميشد خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم روز دهم روز مصيبت و حزن و گريه اش بود و ميفرمود در اين روز حسين كشته شد
3- على (ع) به رسول خدا (ص) فرمود:
شما عقيل را خيلى دوست داريد، فرمود آرى بخدا دو محبت باو دارم يكى براى خوبى خودش و يكى براى آنكه ابو طالب دوستش مى داشت و فرزندش بخاطر دوستى فرزندت كشته خواهد شد و ديده مؤمنان بر او اشك ريزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند سپس رسول خدا (ص) گريست تا اشكهايش بر سينه اش روان شد سپس فرمود بخدا شكايت برم از آنچه خاندانم پس از من برخورند.
4- امام رضا (ع) فرمود:
هر كه روز عاشورا كارهاى خود را تعطيل كند خدا حوائج دنيا و آخرتش را برآورد، هر كه روز عاشوراء را روز مصيبت و حزن و گريه خود كند خداى عز و جل روز قيامت را روز خرسندى و شاديش سازد و در بهشت چشمش بما روشن شود و هر كه روز عاشورا را روز بركت داند و براى خانه اش ذخيره اى نهد بركت ندارد و روز قيامت با يزيد و عبيد اللّه بن زياد و عمر بن سعد بدرك اسفل دوزخ محشور گردد.
5- ريان بن شبيب گويد:
روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا رسيدم بمن فرمود اى پسر شبيب روزه اى ؟ گفتم نه فرمود اين روزيست كه زكريا بدرگاه پروردگارش دعا كرد و گفت پروردگارا بمن ببخش از پيش خود نژاد پاكى زيرا تو شنواى دعائى خدا برايش اجابت كرد و بفرشتگان دستور داد ندا كردند زكريا را كه در محراب ايستاده بود كه خدا تو را بيحيى بشارت ميدهد هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس دعا بدرگاه خدا كند خدا مستجاب كند چنان كه براى زكريا مستجاب كرد سپس گفت اى پسر شبيب به راستى محرم همان ماهى است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم و قتال را بخاطر احترامش در آن حرام مى دانستند و اين امت حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را اسير كردند و بنه اش را غارت كردند خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد اى پسر شبيب اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين (ع) گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده كس از خاندانش با او كشته شد كه روى زمين مانندى نداشتند و آسمانهاى هفت گانه و زمين براى كشتن او گريستند و چهار هزار فرشته براى ياريش بزمين آمدند و ديدند كشته شده و بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم (ع) ظهور كند و ياريش كند و شعار آنها يا لثارات الحسين است اى پسر شبيب پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين (ع) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد اى پسر شبيب اگر بر حسين گريه كنى تا اشگت بر گونه هايت روان شود خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و ك
م و بيش بيامرزد. اى پسر شبيب اگر خواهى خدا را بر خورى و گناهى نداشته باشى حسين را زيارت كن اى پسر شبيب اگر خواهى در غرفه هاى ساخته بهشت با پيغمبر ساكن شوى بر قاتلان حسين لعن كن اى پسر شبيب اگر خواهى ثواب شهيدان با حسين را دريابى هر وقت بيادش افتادى بگو كاش با آنها بودم و بفوز عظيمى مى رسيدم اى پسر شبيب اگر خواهى با ما در درجات بلند بهشت باشى براى حزن ما محزون باش و و براى شادى ما شاد باش و ملازم ولايت ما باش و اگر مردى سنگى را دوست دارد با آن خدا روز قيامت محشورش كند.
6- امام بنى سليم از عده اى بزرگان آنها نقل كرده كه :
گفتند در بلاد روم جهاد كرديم و بيكى از كليساهاى آنجا وارد شديم در آنجا اين نوشته را يافتيم : اميد دارند گروهى كه حسين را كشتند بشفاعت جدش در روز حساب .
پرسيديم از كى اين نوشته در كليساى شما است گفتند از سيصد سال پيش از اينكه پيغمبر شما مبعوث شود.
7- امام صادق از پدرش نقل كرده كه :
حسين بن على را دو خاتم بود نقش يكى لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ عدة للقاء اللّه بود و نقش ديگرى اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ و نقش خاتم على بن الحسين (ع) اين بود كه رسوا و بد بخت است كشنده حسين بن على (ع).
8- مردى خدمت على (ع) آمد و عرض كرد:
بشما امير المؤمنين گويند كى تو را بر آنها امير كرده ؟ فرمود خداى جل جلاله مرا امير آنها كرده آن مرد نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت يا رسول اللّه على (ع) راست ميگويد كه خدا امير بر خلقش كرده پيغمبر در خشم شده فرمود به راستى على به ولايت از خداى عز و جل امير بر خلق است از بالاى عرش خود آن را منعقد نموده و ملائكه را گواه گرفته كه على (ع) خليفة اللّه و حجت اللّه و امام مسلمانان است طاعتش قرين طاعت خدا و نافرمانيش قرين نافرمانى خداست هر كه او را نشناسد مرا نشناخته و هر كه او را بشناسد مرا شناخته هر كه منكر امامت او است منكر نبوت من است و هر كه اميرى او را انكار كند رسالت مرا انكار كرده هر كه فضل او را دفع كند مرا كاسته ، هر كه با او نبرد كند با من نبرد كرده و هر كه او را دشنام دهد مرا دشنام داده زيرا او از منست از گل من خلق شده و او شوهر فاطمه دختر من است و پدر دو فرزندم حسن و حسين است سپس فرمود من و على و فاطمه و حسن و حسين و نه فرزند حسين حجتهاى خدائيم بر خلقش دشمنانمان دشمنان خدا و دوستانمان دوستان خدايند.
9- يزيد بن قعنب گويد:
من با عباس بن عبد المطلب و جمعى از عبد العزى برابر خانه كعبه نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين (ع) كه نه ماه باو آبستن بود آمد و درد زائيدن داشت گفت خدايا من بتو ايمان دارم و بدان چه از نزد تو آمده است از رسولان و كتابها مؤمنم و بسخن جدم ابراهيم خليل تصديق دارم و او است كه اين بيت عتيق را ساخته بحق آنكه اين خانه را ساخته و بحق مولودى كه در شكم منست ولادت را بر من آسان كن ، يزيد بن قعنب گويد ما بچشم خود ديديم كه خانه از پشت شكافت و فاطمه بدرون آن رفت و از ديده ما نهان شد و ديوار بهم آمد و خواستيم قفل در خانه را بگشائيم گشوده نشد و دانستيم كه اين امر از طرف خداى عز و جل است و پس از چهار روز بيرون آمد و امير المؤمنين را در دست داشت و سپس گفت من بر همه زنان گذشته فضيلت دارم زيرا آسيه بنت مزاحم خدا را بنهانى پرستيد در آنجا كه خوب نبود پرستش خدا جز از روى ناچارى و مريم دختر عمران نخل خشك را بدست خود جنبانيد تا از آن خرماى تازه چيد و خورد و من در خانه محترم خدا وارد شدم و از ميوه بهشت و بار و برگش خوردم و چون خواستم بيرون آيم يك هاتفى آواز داد اى فاطمه نامش را على بگذار كه او على است و خداى اعلى ميفرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تاديبش نمودم و غامض علم خود را باو آموختم و اوست كه بت ها را در خانه من ميشكند و او است كه در بام خانه ام اذان ميگويد و مرا تقديس و تمجيد ميكند خوشا بر كسى كه او را دوست دارد و فرمان بردار و بدا بر كسى كه او را دشمن دارد و نافرمانى كند و صلى اللّه على نبينا محمد و آله الطيبين الطاهرين .
1.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به رسم هر شب سلام و عرض ارادتی کنیم خدمت امام دوازدهم "حضرت مهدی (عج)"
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صَاحِبَ الزَّمان
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَریکَ القُرآن
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اِمامَ الاِنسِ وَ الجان
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّةَ اللهِ في اَرضِه
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة ِبنِ الحَسَنِ العَسگَري
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباصالِحَ المَهدِي
💞ای عزیزِ دَرگهِ حق؛
کن عنایتی مارا
جانِ مادرت زهرا
کن شفاعتی مارا
کارِ ما شده مشکل
مشکلِ همه بگشا
أَلاَمان أَلاَمان یا صاحِبَ الزَّمان🙏
#🖤🥀
عشق یعنی کربلا ، یعنی من و تنها حرم
عشق یعنی عکس سلفی یادگاری با حرم
ای خدا این روزها ۶ گوشه میخواهددلم
عشق یعنی اربعین ، پای پیاده تا حرم
شبتون حسینی 🌛⭐️🌟🌓🌙💫💫💫
ﺷﻪ ﭼﺮاﻏﯽ و ﻣﺸﮑﻮه ﻣﺸﮑﻮی ﺗﻮﺣﯿﺪ
ﻣﻪ ﻣﻀﯿﺌﯽ و ﻣﺮآت ﺟﻠﻮه ﯾﺰدان
ﺑـﺬات اﮐﻤﻞ و اﮐﻤﻞ زﻫﺮ ﭼﻪ در ﮔﯿﺘﯽ
ﺑﻪ ﻧﺎم اﺣﻤﺪ و اﺣﻤﺪ زﻫﺮ ﮐﻪ در ﮐﯿﻬﺎن
💠 ﺷـﺎه در ﻟﻐﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﺻﻞ و ﺧﺪاوﻧﺪ و ﻣﻬﺘﺮ و ﺑﺰرگ اﺳـﺖ. ﺳـﻼﻃﯿﻦ و ﺣﺎﮐﻤـﺎن ﭼـﻮن ﺧـﻮد را از ﺳـﺎﯾﺮ ﻣﺮدﻣـﺎن ﺑﺮﺗـﺮ ﻣﯽ ﭘﻨﺪاﺷـﺘﻨﺪ، ﺧﻮد را ﻣﻨﺘﺴـﺐ ﺑﻪ اﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﻣﯽﻧﻤﻮدﻧﺪ. ﻏﺎﻓﻞ از آﻧﮑﻪ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺛﺎﺑﺖا ﻧﺪ و ﻣﺠﺎزات ﺑـﺎ ﺟﻠﻮه ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻧﺎﺑﻮد ﻣﯽ ﺷـﻮﻧﺪ و ﺳـﻠﻄﺎن ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺧﺪاوﻧـﺪ و اوﻟﯿﺎء اوﺳـﺖ.
در ﻟﻐﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﻣﻌﺘﺒﺮ ﮐﻠﻤﻪ «ﺷـﺎه» ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﺷـﺪه اﺳﺖ: «ﻫﺮﭼﯿﺰ ﮐﻪ در ﺑﺰرﮔﯽ و ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﺣﺴـﺐ ﺻﻮرت و ﻣﻌﻨﯽ از اﻣﺜﺎل ﺧﻮد ﻣﻤﺘﺎز ﺑﺎﺷﺪ.» اﺳﺘﻔﺎده از ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺎه ﻣﺮدان و ﺷﺎه ﻧﺠﻒ(ﻟﻘﺐ ﺣﻀﺮت ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴـﻼم) و ﺷﺎه ﮐﺮﺑﻼ و ﺷـﻬﯿﺪان، ﺳﯿﺪاﻟﺸﻬﺪا(ﻟﻘﺐ ﺣﻀﺮت اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪا ﻟﺴﻼم) در ﻣﯿﺎن ﺷﻌﯿﺎن ﻓﺎرﺳﯽ زﺑﺎن ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺘﺪاول اﺳﺖ.
ﭼـﺮاغ وﺳـﯿﻠﻪ ای ﺑـﺮای ﻇﻬـﻮر روﺷـﻨﯽ در ﺑﺮاﺑـﺮ ﺗﺎرﯾﮑـﯽ و ﻇﻠﻤـﺖ اﺳـﺖ، ﭼـﻮن «ﭼـﺮاغ ﻫﺪاﯾـﺖ». ﺑﺪﯾـﻦ ﺳـﺒﺐ اﺋﻤـﻪ اﻃﻬـﺎر ﺑـﻪ ﭼﺮاغ ﻫـﺎی ﻓـﺮوزان ﺗﺸـﺒﯿﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ: «اﻟﺴﻼم ﻋﻠﯽ اﺋﻤﻪ اﻟﻬﺪی و ﻣﺼﺎﺑﯿﺢ اﻟﺪﺟﯽ» ﺳﻼم ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﺸﻮاﯾﺎن ﻫﺪاﯾﺖ و ﭼﺮاغ ﻫﺎی ﻓﺮوزان ﺗﺎرﯾﮑﯽ ﻫﺎ. و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﮔﻮﯾﻨﺪ: «ان اﻟﺤﺴﯿﻦ ﻣﺼﺒﺎح اﻟﻬﺪی و ﺳﻔﯿﻨﻪ اﻟﻨﺠﺎة» » ﺑـﻪ درﺳـﺘﯽ ﮐﻪ ﺣﻀﺮت اﺑﺎ ﻋﺒﺪ ا اﻟﺤﺴـﯿﻦ ﭼـﺮاغ ﻫﺪاﯾﺖ و ﮐﺸﺘﯽ ﻧﺠﺎت اﺳﺖ.
ﺷـﺎه ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺑﺰرگ و ﺑﺰرﮔﻮار و ﭘﺎک ﻧﮋاد و ﺷﺮﯾﻒ از ﻫﺮ ﻃﺒﻘﻪ اﺳـﺖ و ﭼﺮاغ روﺷـﻨﺎﯾﯽ و ﻧﻮر اﺳـﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺷﺎه ﭼﺮاغ، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﻮراﻧﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﺮاغ اﺳﺖ.
ﺷﺎه ﭼﺮاغ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﻟﻘﺐ ﺑﺎ ﺑﺮﮐﺖ ﺳﯿﺪ اﻟﺴﺎدات، اﻣﯿﺮ اﺣﻤﺪ، ﻓﺮزﻧﺪ ﻫﻔﺘﻤﯿﻦ ﻧﻮر آﺳـﻤﺎن اﻣﺎﻣﺖ اﺳﺖ و ﺷﻬﺮت آن در ﻧـﺰد ﺷـﯿﻌﯿﺎن ﺑـﻪ ﺧﺼـﻮص اﯾﺮاﻧﯿـﺎن از «اﺣﻤﺪﺑﻦ ﻣﻮﺳـﯽ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم» اﻓﺰون ﺗﺮ اﺳﺖ.
پیدا شدن مدفن احمد بن موسی و ارتباط آن با نام شاه چراغ
درباره پیدا شدن مدفن حضرت احمد بن موسی حکایتی نیز نقل شده است که توجه به آن دلیل نامیده شدن آن حضرت به «شاه چراغ» را نیز روشن می کند:
تا زمان «امیر عضدالدوله دیلمی» کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی(ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن، خانه های متعدد ساخته شده بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم.
هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر که مردی روشن ضمیر بود گفت: «اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم»
چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ»
امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان می داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی می کرد، خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور می کند و... مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر(ع) حضرت شاه چراغ پیدا می گردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته می شود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت است.
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
🔰هدفى جز احياى حق و عدالت نداشتيم:امام عليه السلام در اين فراز از خطبه در حقيقت، اهداف حکومت الهى ـ از جمله حکومت خود ـ را بيان مى فرمايد، و با تعبيرات بسيار جالب و حساب شده، درسهاى فراموش نشدنى به همه حاکمان مؤمن و مخلص مى دهد.
#نهج_البلاغه
▫️اللَّهُمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَکُنِ الَّذِي کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَان، وَلاَ الْتِمَاسَ شَيْء مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ
🟤خدايا ! تو مى دانى که آنچه را ما (در امر حکومت) انجام داديم، نه به خاطر بدست آوردن سلطنت و مقام بود، و نه براى نيل به متاع پست دنيا
✍اين تعبير مى تواند اشاره به اصل پذيرش بيعت بر خلافت از سوى مردم بوده باشد، يا اشاره به درگيريها و جنگهايى که ميان او و دشمنان در «صفّين» و مانند آن واقع شد، و در هر حال انگيزه هاى اصلى حکومت خودکامگان در آن منعکس شده است که آنها هميشه براى دو چيز تلاش مى کنند، به دست آوردن مقام به هر قيمت که باشد و به چنگ آوردن مال دنيا از هر کس و هر کجا ممکن شود.در واقع همان حبّ جاه و حبّ مال است که در سراسر تاريخ بشر و حتى امروز بر حکومتهاى خودکامه، سايه افکنده است.
📘#خطبه_131
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
🌒عامل اصلى پيروزى مسلمانان در ميدان نبرد
•┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
▫️فَعَلىٌّ ضامِنٌ لِفَلْجِکُمْ آجِلا اِنْ لَمْ تُمْنَحُوهُ عاجِلا
🟤اگر چنين کنيد، على، ضامن پيروزى شما است. و اگر امروز به آن نرسيد، در آينده، به آن خواهيد رسيد;
✍اين، همان منطق قوى و نيرومند قرآن مجيد است که به پيروان خود، اين حقيقت را مى آموزد که در پيکار با دشمنان و در صحنه جهاد، هميشه، پيروز هستيد; اگر دشمن را درهم بشکنيد، پيروزيد و اگر شهيد راه خدا شويد، باز هم پيروز هستيد.
قُل هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إلاّ إحدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَربَّصُ بِکُمْ أنْ يُصيبَکُمُ اللهُ بِعذاب مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدينَا فَتَرَبَّصُوا اِنّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ بگو: آيا درباره ما، جز يکى از دو نيکى (يا پيروزى در نبرد و يا شهادت) را انتظار داريد؟ ولى ما براى شما (يکى از دو شکست را) انتظار داريم: يا عذابى از سوى خداوند (در جهان ديگر) به شما برسد و يا (در اين جهان) به دست ما مجازات شويد. اکنون که چنين است، شما انتظار بکشيد، ما هم با شما انتظار مى کشيم.
روشن است سربازانى که خود را در هر حال پيروز مى دانند و دشمن را محکوم به شکست، از چنان روحيه بالايى بهره مندند که از هيچ خطرى، ترسى به دل راه نمى دهند و در برابر هيچ مشکلى، خم به ابرو نمى آورند.به گفته بعضى از دانشمندان بيگانه، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در ميدان نبرد، با وجود نابرابرى فاحش نسبت به قواى دشمن، ايمان به همين اصل بوده است. در جهان امروز نيز بايد همين اصل اسلامى، زنده شود، تا مسلمانان، در برابر انبوه دشمنان، زانو نزنند و از هر ميدانى، سربلند و پيروز درآيند. گفتنى است که اين روحيه، جز در سايه ايمان قوى و نيرومند و تقوا و خداترسى، حاصل نمى شود.
📘#خطبه_24
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
#نهج_البلاغه
▫️وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللهِ الاَْخْيَارُ، وَ بَاعُوا قَلِيلا مِنَ الدُّنْيَا لاَ يَبْقَى بِکَثِير مِنَ الاْخِرَةِ لاَ يَفْنَى
🟤بندگان نيک خدا به سرعت عزم بر کوچ گرفتند و متاع اندک دنياى فانى را با سرمايه فراوان آخرتِ ماندگار، مبادله نمودند
✍اين تعبير لطيف اشاره به اين است که آن نيکان و پاکانى که شربت شهادت نوشيدند و در راه خدا به اين افتخار بزرگ نايل شدند نه تنها زيانى نکردند، بلکه تجارت پرسودى نمودند، متاع قليل فانى را به متاع کثير باقى فروختند.کسانى هم که افتخار شهادت پيدا نکردند امّا در جهاد با نفس پيروز شدند و زرق و برق دنياى فانى را به سعادت آخرت فروختند آنها نيز در سلسله اين گروه از عبادالله الاخيار جاى دارند.
📘#خطبه_182
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم