وَ لِسَانِ نَبِیِّکَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ مُعَاوِیَهَ وَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَهَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَهُ أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ هَذَا یَوْمٌ
فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ
الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذَابَ (الْأَلِیمَ) اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ فِی مَوْقِفِی هَذَا وَ أَیَّامِ حَیَاتِی بِالْبَرَاءَهِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَهِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوَالاَهِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ (عَلَیْهِ وَ) عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ سپس صد مرتبه میگویى: اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَهَ الَّتِی (الَّذِینَ) جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَایَعَتْ) عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً بعد صد مرتبه میگویى: السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ) السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ آنگاه می گوئی: اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ سپس به سجده می روی و می گوئی: اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
#التماس دعای فرج💚
💠احادیث مهدوی💠
🔸 امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف :
فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب نسبت به بعد از نمازهای مستحبی همانند فضیلت نماز واجب بر نماز مستحب می باشد.
📚 بحارالانوار/ج53/ص161
✍🏼 آیت الله بهجت:
امروز هر کس نماز بخواند و برای رفع ابتلائات مسلمانها بعد از نماز دعا نکند، معلوم می شود برای رفاه حال دنیای خود هم قاصر و مقصر است.
#احادیث_مهدویت
Rashidi:
❖﷽❖
#امام_سجاد_علیه_السلام_و_عاشوراء
#اشک_ائمه_بر_امام_حسین_ع
💦گريۀ على بن الحسين (ع)
📜قال السيد «ره»: و روي عن الصادق عليه السلام أنه قال: أن زين العابدين عليه السلام بكى على أبيه أربعين سنة صائما نهاره قائما ليله، فإذا حضر الافطار جاءه غلامه بطعامه و شرابه فيضعه بين يديه و يقول: كل يا مولاي. فيقول: قتل ابن رسول اللّه جائعا قتل ابن رسول اللّه عطشانا. فلا يزال يكرر ذلك و يبكي حتى يبل طعامه من دموعه ثم يمزج شرابه بدموعه، فلم يزل كذلك حتى لحق باللّه عز و جل.
و حدث مولى له عليه السلام أنه برز يوما إلى الصحراء. قال: فتبعته فوجدته قد سجد على حجارة خشنة و أنا أسمع شهيقه و بكاؤه و أحصيت عليه ألف مرة «لا إله إلا اللّه حقا حقا، لا إله إلا اللّه تعبدا ورقا، لا إله إلا اللّه إيمانا و صدقا». ثم رفع رأسه من السجود و ان لحيته و وجهه قد غمرا بالماء من دموع عينيه فقلت: يا سيدي أ ما آن لحزنك أن ينقضي و لبكائك أن يقل؟ فقال لي: ويحك ان يعقوب بن اسحاق ابن إبراهيم عليهم السلام كان نبيا ابن نبي كان له اثني عشر ابنا فغيب اللّه سبحانه واحدا منهم فشاب رأسه من الحزن و احدودب ظهره من الغم و ذهب بصره من البكاء و ابنه حي في دار الدنيا، و أنا فقدت أبي و أخي و سبعة عشر من أهل بيتي صرعى مقتولين، فكيف ينقضي حزني و يقل بكائي .
📝سيّد (ره) گويد: از امام صادق (ع) روايت شده كه زين العابدين (ع) چهل سال بر پدرش گريست و همه را روزهدار و شبزندهدار بود و چون افطار مىشد، غلامش افطار براى او مىآورد و جلويش مىنهاد و مىگفت: مولاى من افطار كنيد، مىفرمود: پسر رسول خدا (ص) گرسنه كشته شد و پسر رسول خدا (ص) تشنه كشته شد، و پياپى همين را مىگفت و مىگريست تا خوراكش از اشك چشمش خيس مىشد و آبش بدان مىآميخت تا آخر عمرش چنين بود،
يكى از مواليان بازگفته كه: روزى آن حضرت رفت و من دنبالش رفتم، ديدم پيشانى بر سنگ زبرى نهاده و من آواز ناله و گريهاش را مىشنيدم تا هزار بار شمردم كه مىگفت: «لا اله الاّ اللّه حقّا حقّاً لا اله الاّ اللّه تعبّدا و رقّا لا اله الاّ اللّه ايمانا و صدقا»سپس سر از سجده برداشت و ريش و رويش غرق اشك ديدهاش بود،
گفتم: اى آقاى من، اندوهت بسر نيايد و گريهات كم نشود؟
فرمود: واى بر تو، يعقوب پيغمبر بود و دوازده پسر داشت، يكى از آنها را خدا از او غايب كرد، موى سرش از اندوه، سپيد و پشتش از غم خميد و ديد چشمش از گريه رفت با اينكه پسرش در دنيا زنده بود، من پدر و برادر و هفده تن از كسان خود را به خاك افتاده و كشته ديدم، چگونه اندوهم سرايد و گريهام كم آيد.
📚 نفس المهموم، در کربلا چه گذشت؟ ، صفحه 603
شیخ عباس قمی
قبری حاضر و آماده، آشکار شد و حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(ع) گشود و گفت:
🔻 «بسم الله و بالله وعلى ملّة رسول الله، صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم.»
✳️ امام به تنهایی بیآنکه بنی اسد در این کار همراهیاش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری میکند. هنگامی که او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگهای بریده گذاشت و گفت:
🔻خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است، اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی، سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا.»
🔸امام سجاد (ع) پس از آنکه اباعبدالله الحسین (ع) را دفن نمودند، بر قبر حضرت اینگونه نوشتد:
🔻«این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.»
🔻سپس به طرف عمویشان عباس (ع) رفت و خود را روی بدن مقدس او انداخت، درحالی که رگهای بریدهاش را میبوسید و میگفت:
🔻«پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنیهاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد.»
🔻و پس از آن به تنهایی بدن مطهر حضرت اباالفضل العباس (ع) را به خاک سپرد و در پایان، دو نقطه را مشخص نمودند تا بنی اسد در یک نقطه، شهدای بنی هاشم و در نقطه دیگر اصحاب را دفن کنند، و در آخر، حر بن ریاحی توسط خویشان خود، به خاک سپرده شد.
🔹در رابطه با سر مطهر امام حسین (ع) روایات مختلفی آمده که در برخی از آنان اینگونه گفته شده است:
🔻بنا بر مطلبی که در کتاب وسائل الشیعه آمده است، برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی از ائمه معصوم(ع)، گفته اند:
🔻سر مقدس سیدالشهدا (ع) در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرالمومنین(ع) دفن شده است.
🔻هم چنین در روایتی دیگر، ابن کثیر گفته که، یزید لعنة الله علیه سر مبارک امام را برای حاکم مدینه عمرو بن سعد فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود است.
🔻و بنا به قولی دیگر از ابن ابی الدنیا و بلاذری، سر مبارک امام حسین (ع) در دمشق دفن شده است. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آنجا به مصر منتقل نمودند و بنا بر روایاتی دیگر، سر مبارک را به کربلا آوردند و به بدن امام ملحق نمودند.
📚منابع:
▪️الارشاد، شیخ مفید
▪️مروج الذهب، جلد 3
▪️فرهنگ عاشورا، جواد محدثی
▪️مقتل الحسین، مقرم
▪️بحارالانوار، مجلسی
▪️وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی
▪️شذرات الذهب، عماد حنبلی
#روز_یازدهم_محرم
#روز_دوازدهم_محرم
#روز_سیزدهم_محرم
✅ #دفن_امام_حسین (ع) و سایر شهدای کربلا چگونه اتفاق افتاد؟
🔹بنی اسد، با کمک امام سجاد (ع) ابدان مطهر شهدای کربلا را سه روز پس از واقعه عاشورا دفن کردند.
🔸پس از شهادت امام حسین علیه اسلام و اهل بیت و اصحاب ایشان در دهم محرم سال 61 هجری قمری، بدن های قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمین ماند تا آنکه در پایان روز دوازدهم محرم الحرام، قوم بنی اسد با کمک امام سجاد (ع) شهدا را دفن نمودند.
🔹در رابطه با چگونگی دفن شهدای کربلا، روایات فراوانی وجود دارد که همه روایات بر دفن شهدا توسط بنی اسد اتفاق نظر دارند اما در چگونگی آن تفاوتهایی ذکر کردهاند.
🔸شیخ مفید در کتاب ارشاد اینگونه نوشته است:
🔻«گروهی از بنی اسد که در غاضریه بودند، نزد اجساد مطهر امام حسین(ع) و یارانش آمده و بر آنان نماز خواندند و آنان را دفن کردند، بدین ترتیب که حسین(ع) در همین جایی است که اکنون قبر شریف اوست و فرزندش علیاصغر (ع) کنار پای حضرت دفن است. برای دیگر شهیدان گودالی در پایین پای حسین(ع) کنده و همگی را گردآورده و در آنجا دفن کردند، و عباس بن علی(ع) را در همانجا که به شهادت رسیده بود، سر راه غاضریه همان جایی که اکنون قبر اوست، دفن نمودند».
🔹علاوه بر شیخ مفید، بلاذری در انساب الشراف و مسعودی در مروج الذهب نیز بر همین باورند که
🔻امام حسین علیه السلام و دیگر شهدا یک روز پس از شهادت و بعد حرکت سپاهیان عمر سعد به سمت شام یعنی یازدهم محرم توسط اهل غاضریه از بنی اسد دفن شدند؛
✳️ این قول مورخان اهل سنت است و شیخ مفید در الارشاد و سید بن طاووس در لهوف و ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب از مورخین و علمای شیعه هم همین قول را نقل کرده اند،
✳️با این تفاوت که شیعیان معتقداند بنی اسد با کمک امام سجاد (ع) اجساد شهدای کربلا را دفن کردند.
🔸از آنجایی که بنی اسد اهل روستایی در نزدیکی کربلا بودند و در میدان نبرد شرکت نداشتند، نمی توانستند بدون راهنمایی کسی که از همه آن شهیدان و پیکر و لباسشان شناخت کامل داشته باشد آنان را شناسایی و دفن کنند.
🔻شهدای کربلا بهجز حضرت علی اصغر که خود امام حسین (ع) آن را دفن نمود و حر بن ریاحی که نزدیکانش مانع بریدن سر از پیکرش شدند، هیچ کدام سر در پیکر نداشتند و این اتفاق، کار شناسایی شهدای کربلا را غیر ممکن میساخت و بنا بر نظر شیعه، دفن امام را جز امامی مانند خودش بر عهده نمیگیرد.
🔻با دلایل ارائه شده بر عدم امکان دفن شهدا توسط بنی اسد بدون کمک راهنما، میتوان به این نتیجه رسید که امام سجاد (ع) در دفن شهدای کربلا حضور داشتند؛ و حضور ایشان نیز باید خارج از اسباب عادی صورت گرفته باشد و این مطلب نیز به وسیله روایتی که از امام رضا علیه السلام نقل شده؛ تایید میشود چراکه امام سجاد (ع) در روز یازدهم با کاروان اسرا به سمت کوفه حرکت کردند و در روز دوازدهم در مجلس ابن زیاد به روشنگری مشغول بودند تا اینکه در هنگام غروب، ابن زیاد اسرا را به زندان فرستاد؛ اینگونه برداشت میشود که امام علیه اسلام فرصتی پیدا کردند که اندکی دور از اذیت و آزار یزید قرار گیرند لذا با بهره گیری از امدادهای غیبی به دشت کربلا آمدند
🔻و بدنهای شهداء را سه روز بعد از واقعه کربلا در روز سیزدهم محرم به کمک مردان طایفه بنی اسد که با تحریک زنانشان به سوی دشت کربلا آمده بودند دفن می کنند.
🔹علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار اینگونه میگوید:
🔻«از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام درباره امامتشان گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهدهدار امر دفن امام، جز امام نمیشود، پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟
🔻گفت: امام بود.
🔻پرسید چه کسی عهدهدار کار او شد؟
🔻گفت: علی بن الحسین(ع).
🔻پرسید او کجا بود؟
🔻او که دست ابن زیاد اسیر بود!
🔻گفت: بیآنکه دشمنان بفهمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت.
🔻امام رضا(ع) در ادامه فرمود: خدایی که میتواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، میتواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهدهدار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.»
🔹مقرم در کتاب مقتل الحسین (ع) نیز میگوید:
🔻چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند؛ امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند.
🔻سپس امام سجاد (ع) به محل قبر آمد، کمی از خاکها را کنار زد،
رخداده شده در دوازدهم محرم به شرح ذیل است .👇🖤👇🖤👇🖤👇🖤
مهمترین وقایع دوازدهم محرم عبارتند از :
1- دفن شهدای کربلا ۶۱ ق
مرحوم شیخ مفید در ارشاد صفحه ۲۵۸ مى فرماید عمر بن سعد از کربلا به سوى کوفه روانه شد جماعتى از بنى اسد که در اراضى غاضریّه منزل داشتند به مقتل آن حضرت آمدند (ظاهرا) بر اجساد شهداء نماز خواندند و ایشان را دفن کردند به این طریق که امام را در همان موضع که معروف است و حضرت على بن الحسین (على اکبر) را در پائین پاى امام علیهالسلام و از براى سایر شهداء حفره اى در پائین پا کندند و در آن حفره دفن نمودند و حضرت ابوالفضل علیهالسلام را در راه غاضریّه در همان مکان که اکنون معروف است دفن کردند ولى از نظر شیعه حضرت امام زین العابدین علیهالسلام در واقع آمد نماز خواند و دفن نمود چنان که امام رضا در جواب گروه واقفیّه تصریح نموده که در کتاب انصار الحسین صفحه ۱۰۴ توضیح داده شده و در بصائر الدرجات صفحه ۲۲۵ در ضمن حدیثى از امام صادق علیهالسلام استفاد مى شود که در موقع دفن سرور شهیدان امام حسین علیهالسلام پیامبر اسلام و حضرت على علیهالسلام و امام حسن وامام سجاد و ملائکه حضور داشتند و یارى مى نمودند
🖤👇🖤👇🖤👇🖤👇🖤👇
2- وفات امام زین العابدین به قول شیخ بهائى (غیر مشهور)
3- ورود اهل بیت عصمت به کوفه ۶۱ ق
چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهدا را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و پیش روى اهل بیت ببرند و با هم به شهر درآورند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود مردم کوفه چون از ورود اهل بیت خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند و زنان کوفه براى تماشا بالاى بام ها رفته بودند زنى از بام صدا زد من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید گفتند نحن اسارى آل محمدصلىاللهعلیهوآلهوسلم چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت آورد و برایشان پخش نمود مخدرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
به روایت مسلم گجکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر در روى آنها زنان و اطفال بودند و سید سجادعلیهالسلام مریض بر شتر برهنه نشسته و خون از رگهاى گردنش جارى بود اهل کوفه گریه مى کردند ضرت با صداى ضعیف مى فرمود شما بر ما گریه مى کنید پس ما را چه کسى کشت.
سهل گوید چون وارد کوفه شدم دیدم بوقها زده مى شد و پرچم ها افراشته ناگاه لشکر وارد شد صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى شهدا را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند آوردند در پیش سرها سر مبارک امام حسین مثل ماه مى درخشید.
امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نموده ام حسبت انّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا، سهل گوید گریه کنان گفتم یابن رسول الله رأسک اعجب یعنى تکلم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است پس جناب زینب مردم را امر به سکوت نمود و خطبه اى شروع کرد در حالی که همه خاموش بودند و ما آن خطبه را در انصار الحسین ایراد کرده ایم
حساب و کتاب قیامت
💠 روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،
ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است»
عن علی عليه السلام : إحذَرُوا الدنيا ، فإنَّ في حلالِها حِساب، و في حَرامِها عقاب، و أوّلُها عَناءٌ ، و آخِرُها فَناءٌ .حديث
امام على عليه السلام : از دنيا بپرهيزيد ، كه حلال آن حساب دارد و حرام آن كيفر ؛ آغازش رنج است و پايانش نابودى .( میزان الحکمه ج۴)
📚پند تاريخ ج١ص١٩٠
🌸🍃🌸🍃
#توبه_حر
السلام علی حر ابن یزید ریاحی
در قاموس قرآن و اسلام،راه توبه هیچگاه بسته نمیشود،و گناه هرچقدر بزرگ باشد مانع از بازگشت به سمت خدا نمیشود،
بلکه بعضی از گناهان باعث سلب توفیق از توبه کردن میشود و در آن انسان از خواب غفلت بیدار نمیشود،اما حر با اینکه گناهکار بود،وجدان آگاه و بیداری داشت که راهش را به سمت خدا باز کرد...
حر قبل از اینکه به سپاه امام بپیوندد نزد عمر سعد رفت و گفت: آیا با این مرد میجنگی؟
عمر سعد:آری جنگی که سبکترینش قطع شدن دست و پا و جدا شدن سرها باشد!
حر که خود را میان بهشت و جهنم مخیر میدید لرزه بر اندامش افتاد و با خود گفت:
آیا به سمت حسین بروم و مرگ را به جان بخرم و در ازایش بهشت را به دست بیاورم یا در سپاه عمر سعد بمانم و فرماندهی کنم و آخرت را به دنیا بفروشم؟
همانطور که با خود تفکر میکرد تصمیمش را گرفت. با خداوند چنین نجوا کرد: خدایا به سوی تو بازگشت میکنم از اینکه دلهای دوستان تو و فرزندان پیامبرت را ترساندم.
سپس از اسب پیاده شد سپرش را وارونه گرفت و درحالیکه از شرمساری سرش پایین بود صدا زد: یا اباعبدالله! من از کرده خودم پشیمان و نادمم آیا توبه ام پذیرفته است؟
امام حسین که مظهر لطف و بخشش است فرمود: آری خداوند توبه ات را میپذیرد.
حر برای اینکه نظر امام را برای رفتن به میدان جنگ جلب کند عرض کرد: یابن رسول الله،اجازه بدهید من اولین کسی باشم که در رکاب شما کشته میشود چون اولین کسی بودم که بر شما خروج کردم.
شهادت حر
حر بعد از اذن گرفتن از امام حسین وارد میدان شد ،سپاهیان دشمن چون حریف او نمیشدند تیری به شکم اسب او زدند اسب نقش زمین شد و حر پیاده به جنگ پرداخت تا اینکه لشکریان دشمن چون تک به تک حریف او نمیشدند دسته جمعی به او حمله کرده و اورا به شهادت رساندند.
امام بر بالین حر
وقتی حر درحالیکه هنوز رمقی به تن داشت توسط اصحاب امام حسین به خیمه گاه آورده شد. امام حسین علیه السلام به بالینش آمد و خون از چهره نورانی او پاک کرد و فرمود:
تو آزادمردی،چنان که مادرت تورا حر نامید،در دنیا آزادمرد بودی و در آخرت هم سعادتمندی.
بستگان حر از عمر سعد خواستند تا بدن حر را به انها تحویل بدهد لذا بدن اورا در مکان فعلی دفن کردند و سرش را هم جدا نکردند.
شک در قبولی توبه حر
شاه اسماعیل در سفری که به عراق و زیارت امام حسین علیه السلام داشت در مورد قبول شدن توبه حر دچار شک شد،
لذا گفت: قبر اورا نبش میکنیم اگر توبه اش پذیرفته شده باشد بدنش از بین نرفته و فاسد نشده،ولی اگر بدنش از بین رفته پس توبه اش قبول نشده است.چون جسد مومن شهید از بین نمیرود.
چون قبر را شکافتند بدن حر را سالم یافتند و دیدند دستمالی که امام حسین در روز عاشورا بر پیشانی او بسته باقی است. شاه اسماعیل میخواست برای تبرک دست سیدالشهدا،دستمال را باز کند و بردارد اما تا دستمال را باز میکردند خون تازه بیرون میریخت و بند نمیامد،هردستمالی امتحان میکردند فایده نداشت.
به این نتیجه رسیدند که این دستمال جایزه حر بوده و باید همان دستمال باقی بماند .دوباره دستمال را به سر حر بستند و سپس شاه اسماعیل دستور داد برای حر بارگاه و بقعه بسازند ...
#منابع:
حیات الحسین ج3 ص221
بحار ج 45 ص 13
ابصار العین ص 120.
نفس المهموم ص 274
انوار نعمانیه ص266
🌺👌
آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟
🌸 حضرت عباس (ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
🌸 لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی (ع) بود.
🌸 لبابه از حضرت ابوالفضل (ع) پنج پسر و یک دختر بدنیا آورد.
🌸 لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجهها را تحمل کرد. پس از آزادی اسرا او به مدینه برگشت.
🌸 لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت.
🌸 فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما او هم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
🌸 گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس (ع) نزد امام سجاد (ع) میآمد اشک بر گونههای حضرت جاری میشد.
🌸 هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
🌼 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌼
منبع: سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸