1.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨اذکار_قرآنی📿
۱۲ اثر فوق العاده ذکر خدا گفتن ...!
💚🖤ماه آفتاب سوخته
📚پارت۲۴
✍دیشب زیر آسمان پرستاره قدم میزدم که ناگهان ندایی آسمانی در زمین شنیدم که می گفت«ای دیده ها بر این کاروان که به سوی مرگ میرود گریه کنید»
امام خواهرش زینب را دعوت به آرامش می کند و میفرماید:
_«خواهرم! هرآنچه خداوند برای ما تقدیر نموده، همان خواهد شد»
رباب با شنیدن این سخن می اندیشد که براستی که ما به سمت مرگ میرویم چرا که هیچ خبری از مسلم بن عقیل نشده و پنج روز پیش هم که امام قیس را با اسبی تیز رو به سمت کوفه فرستاد، از او هم خبری نشد و در این هنگام چشمش به علی اصغر می افتد که روی زانوی پدر در حال دلبری کردن است. رقیه شادتر از همیشه میخندد و رباب زیر لب تکرار میکند...
اگر حسین برود...رقیه هم میرود...اگر حسین برود،من چه خاکی برسرم بکنم؟! اگر حسین برود، من هم طاقت این دنیا ندارم پس علی اصغر هم یتیم و بی پناه میشود، این کودک هنوز کوچک است، خدایا به علی اصغر رحم کن و اگر قرار است حسین برود، ما را هم با او ببر...
بیست و ششم ذی الحجه است و کاروان در منزلگاهی به نام«شراف» استراحت کردند و اینک قصد حرکت به طرف کوفه دارند، با اینکه سه روز قبل قاصد ابناشعث فرمانده ابن زیاد به امام رسیده، گویا مسلم بن عقیل در آخرین لحظات حیات از او میخواهد تا به حسین نامه بنویسد و بگوید که کوفیان عهد را شکستند و حسین به کوفه نیا..
آن روز این خبر در کاروان پیچید و خیلی از کسانی که به عشق جاه و مقام و دنیا به امام پیوسته بودند با شنیدن خبر کشته شدن مسلم، از کاروان جدا شدند.
حال امام در این منزلگاه دستور میدهد هر چه مشک در کاروان است، لبریز از آب نمایید، اهل کاروان متعجب میشوندکه امام اینهمه آب برای چه می خواهد؟!
ولی خیلی نمیگذرد که جواب سوالشان را میگیرند.
اذان ظهر است که کاروان در بیابانی خشک، سوارانی بیشمار را می بینند که به آنها نزدیک میشوند. سواران تشنه و بی رمق می رسند، امام میپرسد"کیستید و اینجا چه میکنید؟"
ادامه دارد....
💚🖤ماه آفتاب سوخته
📚پارت۲۵
✍فرمانده سپاه که گویی امام را خوب شناخته با صدایی ضعیف میگوید:
_ما سپاه کوفه هستیم و منم فرمانده شان حربن یزید ریاحی
امام میفرماید:
_ای حر به یاری ما آماده ای یا به جنگ؟!
حر سرش را پایین می اندازد و میگوید:
_به جنگ اما اینک از تشنگی هلاکیم
امام که مهربانیاش از رحمانیت خدا نشأت میگیرد چون او حجت خداست و باید نشان خداوند را داشته باشد و چون خداوند، بخشنده و مهربان است،دستور میدهد که به سپاه دشمن آب دهند، هم سربازان و هم اسب ها را سیراب کنند و حتی بر یال اسب ها آب بریزند تا آنها هم جانی دوباره گیرند.
حال همه سیراب شدند، ندای ملکوتی اذان در فضا میپیچد، سربازان دشمن جذب این ندا میشوند و ناخوداگاه و به حکم فطرتشان که فطرت هر انسان طالب خوبی هاست، پشت سر امام به نماز میایستند. نماز تمام میشود و صدای امام در صحرا میپیچد:
_«ای مردم کوفه! مگر شما مرا به سوی خود دعوت نکرده اید؟ اگر مرا نمی خواهید از راهی که آمده ام بازگردم»
حربنیزیدریاحی از جا برمیخیزد و میگوید:
_یا ابا عبدالله! من نامه ای به تو ننوشته ام و از آنچه میگویی بی خبرم
در این لحظه کیسه های نامه را نزد حر می آورند و حر به جای مردم بدعهد دیارش شرمنده میشود و نامهٔ سپاهیانش را داخل کیسه ها می بیند.
حر با شرمندگی میگوید:
_من نامه ننوشتم و مامور ابن زیاد هستم تا تو را به کوفه برم
امام نگاه تندی به حر میکند و میفرماید:
_مرگ از این پیشنهاد بهتر است، ای کاروان حسین، برخیزید و سوار شوید که ما به مدینه باز می گردیم.
ادامه دارد....
✍تنها کلمه ای که میتواند تمام دردهای انسان را یکجا تسکین دهد
همین کلمه است
او با شماست و همه چیز را میبیند.
تمام اشک ها، سختی ها، تحمل کردنها و صبوری هایت را میبیند
و روزی برایت تمام تلخی ها را جبران میکند. و کامت را به اندازه بزرگی خودش شیرین میکند.
صبور باش
و فراموش نکن
او همین جاست کنار تو
سکوت میکند تا درد تو را بزرگ کند و رشد دهد
اما به این معنی نیست که تو را فراموش کرده و نمیبیند.
او با شماست هر جا که باشید
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یاامام رئوفم✋
السَلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
🌹 اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
🍃✍امام سجاد علیه السلام
و اما حق مال بر تو آن است که آن را جز از راه حلال به
دست نیاوری و جز در راه حلال مصرف نکنی
✨تحف العقول، ص ۲۶۷
🔖🔖🔖🔖✨✨🔖🔖🔖
🌈✨شکایت از مشکلات
✍مفضل میگوید:
محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و از مشکلات زندگی شکایت کردم. امام علیه السلام به کنیز دستور دادند کیسه ای که چهارصد درهم در آن بود، به من دادند و فرمودند:
"با این پول زندگیت را سامان بده."
عرض کردم:
فدایت شوم! منظورم از شرح حال این بود که در حق من دعا کنی!
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"بسیار خوب دعا هم میکنم."
و در آخر فرمودند:
"مفضل! از بازگو کردن شرح حال خود برای مردم پرهیز کن!"
اگر چنین نکنی نزد مردم ذلیل و خوار میشوی. بنابراین برای دوری از ذلت، درد دلت را هرگز به کسی نگو!
📚بحار: ج ۴۷، ص ۳۴
🍃اهمیت تقوا و آثار آن
#نهج_البلاغه
▫️فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ
🟠زيرا پرهيزگارى امروز، پناهگاه و سپر بلاى شماست و فردا راه رسيدن به بهشت است.
✍آرى! همه حوادث تلخ فردى و اجتماعى که زندگى را در کام انسان در اين جهان، ناگوار مى کند بر اثر گناه و خروج از جاده عدل و انصاف است; تقوا سبب مى شود که انسان در اين جهان از سقوط در پرتگاه گناه و عواقب دردناک آن رهايى يابد و زندگى شيرين توأم با آرامش و سعادت داشته باشد و فرداى قيامت به مقتضاى : «(وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى) ; و زاد و توشه تهيه کنيد که بهترين زاد و توشه پرهيزکارى است».
راه وصول به بهشت و نعمتهاى بى نظير بهشتى است، آيا گوهرى گرانبهاتر از اين پيدا مى شود که هم در دنيا حافظ انسان باشد و هم در آخرت نجات دهنده او گردد؟
📘#خطبه_191
#قرآن #احادیث #حدیث