هفتم - عدم تبریک در موفقیتها است. همه در این گروه تبریک گفتند که این آقا ازدواج کرده است ولی او سکوت میکند. همه تبریک گفتند که در دانشگاه قبول شده است ولی او هیچی نمیگوید و سکوت میکند. همه دارند طیب الله میگویند ولی او ... من یک وقتی یک جایی بودم که یک آقایی گفت که این ضاد از اینجا مخرج ادا میشود. شما گفتی که ... بحث من و منبر من و روضه من همه بحث این ضاد بود. نشان میدهد خود را. «کفار حسدا» قرآن در یک جایی میفرماید. ویژگی دیگری که در مسائل آمده است این فقدان ارتباط است یعنی ارتباطگیری با آن کسی که به او حسادت دارد. بین آنها کم میشود.
هشتم - انکار فضائل است. فکر نکنم، میگویند، ما که چیزی ندیدیم. همه مطب رفتند و همه پای سخنرانی او رفتند، انکار فضائل.
نهم -شایعه سازی که همه اینها میتواند از شکم حسادت به اشکال مختلف خود را نشان بدهد.♦️
قرآن میفرماید: علت اینکه عدهای جهنمی میشوند سه چیز است
✍ #سید_محمد_موسوی
قرآن میفرماید: علت اینکه عدهای جهنمی میشوند سه چیز است.
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ» خیلی از اینهایی که به جهنم میروند و عذاب میشوند علت اولش این است
«لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يفْقَهُونَ بِهَا» این قلب منظور روح است اما فهم ندارند. یعنی از آن قدرت فهمشان استفاده نمیکنند.
«وَلَهُمْ أَعْينٌ لَا يبْصِرُونَ بِهَا» چشم دارند اما نمیبینند. نه اینکه این کتاب و دفتر را نمیبینند، نه، آنی که باید ببینند. یعنی آن بصیرت، آن آگاهی. مثلاً از طبیعت برداشت کنند، از دریا عبرت بگیرند، از تاریخ عبرت بدهند. این عبرت در آنها نیست.
«وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يسْمَعُونَ بِهَا» گوش هم دارند ولی نمیشنوند. نه اینکه کر هستند. نه. آنی که در واقع به دردشان میخورد را استفاده نمیکنند.
خب چرا اینطوری هستند؟
قرآن میفرماید: «أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ» اینها مثل چهارپایان هستند چون آن چهارپا هم فهم و درک ندارد. شما با او حرف هم که بزنی گوش نمیدهد. گوش به این معنا که توجه کند «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» نه، بلکه بدتر.
چون حالا حیوان دیگر عقل ندارد اما اینها عقل هم دارند. علت اینکه عدهای جهنمی میشوند، قلبشان، چشمشان، گوششان کارایی ندارد چیست؟
«أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» علت آن غفلت است. ببینید غفلت غیر از جهل است. یکی خواب است، یکی خودش را به خواب میزند. جاهل خواب است. بیدارش میکنیم اما غافل خودش را خواب زده است و غافل ممکن است عالم باشد. یک خطبهای دارد امیرالمؤمنین در نهج البلاغه من خواهش میکنم حتما ببینید.
خطبه 174. «في ذمّ الغافلين» این خطبه در مذمت غافلین است. حضرت در آنجا میفرماید: «ایها الغافلون». ای کسانی که غافل هستید «اما غیر المغفول عنهم» ولی از شما غافل نیستند. مثل بنده یا شما، جنابعالی در جادهاید، سریع دارید میروید فکر میکنید هیچ کس هم نیست. ولی دوربین هست، ما توجه نمیکنیم. جریمهاش که در خانه آمد متوجه میشویم که یکی حواسش به ما بوده است. ای کسانی که حواستان نیست، بدانید حواس دیگران به شما هست. زمین، زمان، خدا، فرشتهها، ملائکه. و این روایت را هم بخوانم که «الْغَفْلَةُ أَضَرُّ الْأَعْدَاء» سختترین دشمن انسان غفلت است.
راهکار آن♦️♦️♦️♦️♦️♦️
غفلتزدایی یک درمان اساسی دارد. آن هم فرمود: «ضَادُّوا الْغَفْلَةَ بِالْيَقَظَة» فرمود» غفلت را با یقظه، با بیداری یعنی توجه. اینکه انسان با موعظه برود. امام رضا فرمود کسی روزی 50 تا آیه قران بخواند از غافلین نیست.
فیش سخنرانی چهار عامل اصلی سرکشی انسان
✍ #سید_محمد_موسوی
خداوند تبارک و تعالی در یک تحلیل بسیار دقیق و عمیق ریشه طغیان را معرفی می کند و طی چهار مسئله آنها را بیان می دارد:
۱. «کلَّا بَل لَّا تُکرِمُونَ الْیتِیمَ؛ چنان نیست که شما خیال می کنید؛ بلکه شما یتیمان را گرامی نمی دارید» مسئلۀاول این است که شما یتیم را اکرام و احترام نمی کنید. یتیم یعنی شخصی که پشتوانه تربیتی، اقتصادی، اجتماعی و آبرویی خود را که پدرش باشد، در سنین کودکی از دست می دهد و نمی تواند از عهده کار های خود برآید.
چیزی برای یتیم پیش برنده و سازنده است، اکرام است؛ نه رسیدگی مادی صرف. آن چیزی که آینده او را تضمین می کند، تربیت او، شخصیت دادن به او و بزرگداشتش است و این است که باعث می شود در آینده روی پای خود بایستد و جلو رود.
۲. «وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکینِ؛ و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کند». این موضوع هم عمومی است و به همۀماها برمی گردد. کسی خودش را استثنا نکند. خداوند دارد ریشه اشکالات را بیان می کند. شما نسبت به خوراک رسانی به کسانی که گرفتار مسکنت هستند و فقر شدید دارند توصیه و تشویق نمی کنید.
مسئله یک قدم بالاتر از این است که خودتان رسیدگی کنید؛ یعنی فرض گرفته است که تو نه تنها خودت باید رسیدگی کنی، باید دیگران را هم تشویق کنی که به کسانی که گرفتار دشواری های اقتصادی هستند و در امتحان های سخت و تقدیر رزق هستند، رسیدگی کنند.
۳. نکته سوم «وَتَأْکلُونَ التُّرَاثَ أَکلًا لَّمًّا؛ و میراث را (از طریق مشروع و نامشروع) جمع کرده می خورید». اگر اینجا تراث به معنی عام مد نظر باشد، یعنی همۀآنچه که انسان بهره مند شده است. حال یا از پدر، مادر یا اجدادش به ارث رسیده یا شرایط، تجارت، موقعیت های اقتصادی طوری شده که یک دفعه پول حسابی دست شخص آمده است. «وَتَأْکلُونَ التُّرَاثَ أَکلًا لَّمًّا» شما هنر فوق العاده ای در میراث خواری دارید؛ چه حلالش، و چه حرامش.
«أَکلًا لَّمًّا» یعنی همۀآن را می خواهید یکجا بخورید. گاهی در فارسی شوخی می کنند مثلاً بعد از اینکه طرف می خورد، بعدش می گوییم لم می دهد، بعضی ها می گویند «أکلا لما» یعنی می خورد و لم می دهد! لما یعنی جمعاً، همه اش را یک جا می خورید.
۴. چهارم «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا؛ و مال و ثروت را بسیار دوست می دارید». مسئلۀمال دوستی، آن هم نه یک حب عادی، بلکه حب شدید مطرح است.معلوم می شود ابتلائات خطرناک انسان در زندگی عمدتاً از جنس مادی و به مال مربوط می شود.
این چهار مورد را می شود به هر دو طرف آزمایش تطبیق داد. اگر کسی به آزمایش اول مبتلا شد، یتیم ها و مساکین را از یاد می برد و گرفتار حب مالی شدید و شادخواری است. گروه دوم که گرفتار تقدیر رزق می شوند، به وظایفشان در قبال نیازمندان عمل نکرده اند.
یکی از بستر های اصلی فساد و طغیان امتحان های رزقی و مالی است. اگر انسان بخواهد نجات پیدا کند، باید بسیار مواظب باشد. ضمن اینکه اگر انسان در ارتباط با مسائل مالی حساب و کتاب دقیقی نداشته باشد و اهل انجام وظایف الهی نباشد، در سراشیبی خطرناک می افتد♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️.
فیش سخنرانی: انواع تقوا
✍ #سید_محمد_موسوی
گوهر خود پائی و خویشتن بانی
🔺يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
🔺ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ( هان ای خداباوران) ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻭ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﺩ( توجه کند) ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﻓﺮﺩﺍی ﺧﻮﺩ ( قیامت) ﭼﻪ ﭼﻴﺰ( ارزشمند)ی ﭘﻴﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .(حشر ١٨)
قابل توجه اینکه:
🔸در این آیه شریفه ۲ بار فعل امر ،،اتقوا الله،، یعنی از خدا پروا کنید، امده، دلیل اهمیت آن است.
🔸و در قرآن کریم فعل امرش برای هر فرد فقط یک حرف(ق) است ولی بزرگترین خواسته است که از خدا میخواهیم:
🔸 قِنَا = ق + نا ، یعنی : نگهدار ما را
در آیه ذیل:
🔸...ُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
🔸 ...ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ما ! ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﻫﻢ ﻧﻴﻜﻲ ﻋﻄﺎ ﻛﻦ، ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺗﺶ( دوزخ) ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭ.( بقره آیه ٢٠١)
به قولی ،تقوا سه گونه است :
۱-تقوای گریز
۲-تقوای پرهیز
۳-تقوای ستیز
🔹تقوای گریز
آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی.
🔹تقوای پرهیز،
آن است که بتوانی در محیط گناه آلود،خودت را پاک نگهداری.
🔹تقوای ستیز،
آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی.
👈 گاهی یوسف وار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی.
🔹وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
🔹ﻭ ﺁﻥ [ ﺯﻧﻲ ] ﻛﻪ ﻳﻮﺳﻒ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﻮﺩ ، ﺍﺯ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﺎ ﻧﺮﻣﻰ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﻛﺎم ﺟﻮﻳﻲ ﺷﺪ ، ﻭ [ ﺩﺭ ﻓﺮﺻﺘﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ] ﻫﻤﻪ ﺩﺭﻫﺎﻱ ﻛﺎﺥ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :
ﭘﻴﺶ ﺑﻴﺎ [ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺗﻮﺍم ] ﻳﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ :
🔹 ﭘﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ، ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻢ ﺭﺍ ﻧﻴﻜﻮ ﺩﺍﺷﺖ ، [ ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺧﻴﺎﻧﺖ نمی ﻛﻨﻢ ] ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ . (سوره یوسف آیه٢٣)
👌وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ
👌( یوسف در برابر این سوال که چگونه از دام زلیخا رهیدی ؟! گفت :)
ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﺒﺮﺋﻪ ﻧﻤﻰﻛﻨﻢ ; ﺯﻳﺮﺍ ﻧﻔﺲ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﮔﺮ ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻪ ﺑﺪﻱ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﺪ
🔸 ﻣﮕﺮ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ همواره ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(یوسف ۵۳)
لطف خدا بر قهرش غلبه دارد.
اگر دشمن ایمانبراندازی:
مثل شیطان جنی و انسی
و نفس اماره را به رهزنی انسان گمارده
در مقابل، چهار رسول ظاهری و باطنی را به یاری فرزندان آدم فرستاده:
🔸 پیامبر و امام ( رسولان ظاهری)،
عقل و فطرت ( رسولان باطنی).
📖سوره یوسف آیه ۵۳
🌴 گاهی باید مانند موسی در کاخ فرعون بمانی و سکوت کنی و فقط خودت را حفظ کنی.
🔸وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
🔸ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﮔﻔﺖ : [ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺯﺍﺩ ] ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻣﺎﻳﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﻴﺪ ، ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﻮﺩ ﺩﻫﺪ ، ﻳﺎ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ . ﻭﻟﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ [ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﭘﺮﻭﺭﻧﺪ . ] (سوره قصص آیه٩)
🪓 و گاهی هم ابراهیم وار با گناه و شرک و بت پرستی مقابله و ستیز کنی و بت شکن شوی✨
🔸فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ
🔸ﭘﺲ [ ﻫﻤﻪ ] ﺑﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺷﻜﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﻙ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﺖ ﻫﺎ ] ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ .
(سوره ابراهیم آیه ٥٨)
2.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هفت جایی که امتحان میشید ...!
👈مرد در هنگام بیماری همسرش
شناخته می شود
👈زن در هنگام فقر همسرش
👈دوست در هنگام سختی
👈فرزندان هنگام پیری پدر و مادر
👈برادران و خواهران هنگام رسیدن
به ارث و تقسیم آن
👈اقوام هنگام غربت
👈عشق واقعی هنگام پایان یافتن مصلحت
👈مؤمن هنگام افتادن در امتحان و بلا
🎙دکتر_انوشه
فیش سخنرانی مصاديق شرم و حياء
✍ #سید_محمد_موسوی
بحث مصاديق شرم و حياء
1- حياء گاهي در گفتار است.
2- گاهي در رفتار است.
3- گاهي در حرکات است.
4- گاهي در کتابت و نوشتن است.
5- گاهي در امور مالي است.
1- حياء در گفتار يعني الفاظي که آدم به کار ميبرد، الفاظ بي حيايي نباشد، الفاظ بي ادبي نباشد. خانوادهها خيلي حواسشان جمع باشد. مخصوصاً مادران و پدران در خانه، مربيان و مسئولان و سخنرانان، صاحبان تريبون، چرا در روايات ما اينقدر تأکيد شده شوخي ناپسند نداشته باشيد. «اياک و المزاح» بپرهيزيد از مزاح و شوخي چون آبرو را ميبرد. اصل شوخي عيب ندارد اما متأسفانه بعضيها به قيمت جوک و لطيفه با ارزشها بازي ميکنند. براي معصومين لطيفه درست ميکنند. براي ارزشهاي نظام، شهداء، انقلاب، امام و جنگ، نه، مزاح خوب است اما نه به قيمت دروغ و تهمت، نه به قيمت شکستن حريم، اولين مورد حياء، حياء در گفتار است.
خداوند به پیامبرش میفرماید:«وَ قُل لِعِبادي يَقولُوا الَّتي هِيَ أَحسَنُ»به بندگان من بگو سخنی را بر زبان جاری کنید که بهترین باشد.
وقتي قرآن ميخواهد داستان يوسف را نقل کند چقدر با عفاف و حياء مطرح ميکند. حتي فيلم سازان ما، اگر فيلمي هم ميسازند، درست است آن صحنه فيلم ميخواهد در پايان پيام خوبي را برساند، اما در مقدماتش، در بيست قيمت از سريال گفتار بازيکنان گفتاري نباشد که آموزش منفي داشته باشد براي بيننده، ممکن است قسمت آخرش را نبيند. اما اين فرزندي که در روي پدرش ميايستد، اين دختر و پسري که در يک فضاي بسته پارک با هم ملاقات ميکنند و الفاظ ناپسند رد و بدل ميکنند، خيلي بايد حواس فيلمسازان مخصوصاً فيلمهاي روي صحنه سينما باشد. چون در سيما بيشتر رعايت ميشود. دقت شود يکوقت خداي نکرده حياء در گفتار مراعات شود.
امیرالمؤمنین (ع) حدیث زیبایی را از پیامبر اکرم (ص) نقل فرمودند:«إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِيءٍ قَلِيلِ الْحَيَاءِ»[الكافي (ط – الإسلامية)، ج 2، ص 323]خداوند بهشت را بر هر بد دهان کم حیائی حرام کرده است.
2- حياء در رفتار است. قرآن به زنان پيغمبر ميفرمايد: محرک راه نرويد. (وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ)يعني راه رفتن ميتواند محرک باشد. الآن در خانه بعضي مادرها جلوي دختر و پسر بزرگ رعايت نميکنند. بعضي پدرها رعايت نميکنند. پدر بزرگوار نگو دخترم کوچک است. امروز آقايان علوم روانشناسي ميگويند: حتي گفتارها، تغذيه، رفتارها در دوران بارداري در شيردهي روي بچه مؤثر است. چرا اسلام ميگويد: روابط پدر و مادر در حضور بچه کوچک شيرخوار هم نبايد باشد؟ رعايت کنند. پدر نگويد: اين دختر کوچک است. اين پسر کوچک است. مادر بگويد: پسر من دو سال دارد. اگر پاي من عريان بود، بدنم در خانه باز بود. تمام اينها در رفتار بچهها در آينده مؤثر است و شما پدر و مادر مقصر هستيد. در منزل پوشش داشته باشيد. هم پدر و هم مادر، در رفتار هم بايد حياء باشد. خانمهايي که به کوچه و خيابان ميآيند، کارمندان خانم در ادارات و مراکز، رفتارها نبايد رفتارهاي بي حيايي و محرک باشد.
در راه رفتن که قرآن آن را مطرح میکند، دربارۀ یکی از دختران شعیب که پیامی را از پدر برای حضرت موسی بن عمران (ع) آوردند، قرآن اینگونه توصیف میکند: «فَجاءَتهُ إِحداهُما تَمشي عَلَى استِحياءٍ؛ یکی از این دو دختر سوی او آمد، در حالی که با حیا راه میرفت»؛[سورۀ قصص، آیه 25.] بنابراین راه رفتن میتواند حیامندانه باشد یا حاکی از بیحیائی.
3- در حرکات، گاهي يک گوشه چشم انسان بي حيايي است. بعضي با چشم حريم حياء را ميشکنند. حرکات انسان هم، اشارات انسان هم بايد درونش حياء باشد.
4- حياء در کتابت و کتاب نويسي، نامه نويسي و فيلمنامه نويسي، در روزنامه و در فضاي مجازي که از افراد پيامهايي را ميگذارند. اين حياء بايد رعايت شود.
5- حياي مالي در روايات و آيات نوراني قرآن اشاره به شده است. درست است طرف ندارد اما نبايد خودش را کوچک کند، تحقير کند، خداي نکرده مرتکب حرام شود. قرآن کريم ميفرمايد: عدهاي از مسلمانان در صدر اسلام فقير بودند اما کسي آنها را ميديد فکر ميکرد ثروتمند هستند. چرا؟ از بس عفت داشتند. حفظ حريم ميکردند. اينها مجموعه عرايض ماست در رابطه با موضوع بحث شکستن حرمت جامعه و بحث حياء. همينجا اين نکته را متذکر شوم. عزيزاني که نقش آموزشي دارند، از معلمان، از اساتيد، مربيان، مشاوران، توجه به اين نکته داشته باشند که اينها رازدار هستند. اگر عزيزي نزد شما ميآيد و مشاوره ميگيرد، اگر دانش آموزي سر و رازي را براي معلم ميگويد، اگر فرزندي در خانه با مادرش يک چيزي را مطرح ميکند، مواظب باشيد اشاعه اين راز و اين سر و اين موضوعي که در مشاوره مطرح شده، خودش مصداق همين اشاعه فحشاء است. خيلي بايد حواس جمع باشد. حفظ آبروي افراد.
فیش سخنرانی: پنج وصف مهم قرآن کریم در بیان امیرالمومنین علیه السلام
✍ #سید_محمد_موسوی
امام(عليه السلام) اهمّيّت قرآن مجيد را، اين نسخه شفابخش آسمانى و کتابى که دروس انسانى در آن جمع است بيان مى کند و پنج وصف مهم در پنج جمله بيان مى دارد،(خطبه 176 نهج البلاغه)
مى فرمايد:
1-«بدانيد اين قرآن، پند دهنده اى است که هرگز کسى را نمى فريبد» (وَاعْلَمُوا أَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لاَ يَغُشُّ).
2-«و هدايتگرى است که هيچ گاه گمراه نمى سازد» (وَ الْهَادِي الَّذِي لاَ يُضِلُّ).
3-«و سخنگويى است که هرگز دروغ نمى گويد» (وَالْمُحَدِّثُ الَّذِي لاَ يَکْذِبُ).
4-«هيچ کس در کنار اين قرآن ننشسته جز اين که از کنار آن با زياده يا نقصانى برخاسته ; زيادتى در هدايت يا نقصانى از کوردلى و جهالت» (وَ مَا جَالَسَ هذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَة أَوْ نُقْصَان: زِيَادَة فِي هُدىً، أَوْ نُقْصَان مِنْ عَمىً).
5-«و بدانيد هيچ کس با داشتن قرآن، فقر و بيچارگى ندارد و هيچ کس بدون آن غنا و بى نيازى نخواهد داشت» (وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَد بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَة، وَ لاَ لاَِحَد قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنىً).
در جمله هاى اوّل و دوّم و سوّم مجموعاً اشاره به اين حقيقت شده است که يک راهنماى خوب و هدايتگر، کسى است که نه دروغ بگويد، نه غشّ و خيانت کند و نه گرفتار گمراهى شود تا سبب انحراف ديگران گردد ; ممکن است کسى راه و چاه را به خوبى بشناسد، اما به مخاطبان خود راست نگويد و يا آن ها را بفريبد و نيز ممکن است راستگو و دلسوز باشد، اما راه را پيدا نکند ; در حالى که قرآن چنين نيست ; وحى الهى است که از علم بى پايان حق سرچشمه گرفته ; نه دروغى در آن راه دارد و نه غشّ و خيانتى ; چرا که گوينده اين کتاب، خداوند است و خدا از همگان بى نياز و بر همگان مشفق است.
به همين دليل در ادامه اين سخن دو نتيجه مهم براى هدايت هاى قرآن ذکر کرده است: نخست اين که همنشين هاى قرآن پيوسته در زياده و نقصانند: فزونى در هدايت و کاستى در گمراهى ; و ديگر اين که قرآن سرمايه اى است عظيم که هر کس و هر جامعه اى از آن بهره گيرد و دستوراتش را به کار بندد، نه گرفتار فقر معنوى مى شود و نه فقر مادّى ; و آن ها که به آن پشت کنند گرفتار هر دو نوع فقر خواهند شد.
سپس امام(عليه السلام) با ذکر پنج جمله چنين نتيجه گيرى مى فرمايد: «حال که چنين است براى درمان بيمارى هاى خود از قرآن شفا بطلبيد و براى پيروزى بر شدايد و مشکلات از آن يارى بجوييد ; چرا که در قرآن شفاى سخت ترين بيمارى ها يعنى کفر و نفاق و جهل و ضلالت است» (فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ، وَاسْتَعِينُوا بِهِ عَلَى لاَْوَائِکُمْ، فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ: وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ، وَ الْغَيُّ وَ الضَّلاَلُ).
به اين ترتيب، امام(عليه السلام) قرآن را وسيله حلّ مشکلات و درمان بيمارى هاى اخلاقى و اجتماعى و معنوى مى شمرد و اصول اين بيمارى را در چهار چيز خلاصه مى کند: کفر، نفاق، جهل و ضلال ; زيرا قرآن، نور ايمان و اخلاص بر دل مى پاشد و پرده هاى جهل و نادانى را پاره مى کند و انسان را از ضلالت و گمراهى رهايى مى بخشد. به يقين، جامعه آگاه و دانا و صاحب ايمان و اخلاص، هرگز در نمى ماند و گرفتار مشکلى نمى شود.
و در ادامه اين سخن در يک نتيجه گيرى ديگر مى فرمايد:
«حال که چنين است، آن چه را مى خواهيد به وسيله قرآن از خدا بخواهيد و با محبّت قرآن به سوى خدا روى آوريد، و هرگز به وسيله آن از مخلوقات او چيزى نخواهيد ; زيرا بندگان به چيزى مانند آن به خدا تقرّب نجسته اند» (فَاسْأَلُوا اللهَ بِهِ، وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ، وَ لاَ تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ ، إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ).
از اين تعبير به خوبى استفاده مى شود که قرآن، بهترين وسيله نجات و مهم ترين سبب براى جلب عنايات الهى است.
جمله «وَ لاَ تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ» اشاره به اين است که قرآن را وسيله خودنمايى و جلب توجّه مردم و رسيدن به مقاصد دنيوى قرار ندهيد; آن گونه که از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است که مى فرمايد: «إِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقْرَءُ الْقُرْآنَ لِيُقَالَ فُلانٌ قارِءٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرَءُ الْقُرْآنَ لِيَطْلُبَ بِهِ الدُّنْيَا وَ لاَ خَيْرَ فِي ذلِکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرَءُ الْقُرْآنَ لِيَنْتَفِعَ بِهِ فِي صَلاَتِهِ وَ لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ; (قاريان قرآن سه دسته اند) گروهى از مردم قرآن مى خوانند تا (ديگران) بگويند: فلان کس قارى قرآن است و گروهى قرآن مى خوانند تا به وسيله آن به منافع دنيوى برسند و در هيچ يک از اين ها خيرى نيست و گروهى ديگر قرآن را در نمازها و شب و روز مى خوانند تا از آن بهره (معنوى و الهى) گيرند.» اصول کافى، جلد 2، صفحه 607.
فیش سخنرانی: در برخوردها این سه چیز را داشته باشید
✍ #سید_محمد_موسوی
در برخوردها این سه تا چیز را داشته باشید که متأسفانه نداریم.
1ـ (چهره گشادهای)با یکی برخورد میکنید اولا چهره شما چهره گشادهای باشد و لبخند داشته باش و شادی بر لب شما باشد. از امیرالمؤمنین: «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ» (حکمت 333 نهج البلاغه) غصه داری در قلب خود بگذار و حالا یک ساعت یک مهمانی میروی غم عالم را نیاور اینجا در سفره بریز. مگر دیگران غصه ندارند هر کسی یک گرفتاری دارد. شادی در چهره شما باشد و حزنه فی قلبه باشد. اما اینکه هر کجا مینشینی سفره دل باز کنی این خوب نیست.
2- (سلام)یک روایت از امیرالمؤمنین که یکی از نشانه های تواضع این است که «مِن التَّواضُعِ أن تُسَلِّمَ على مَن لَقِيتَ .[. بحار الأنوار : 75/120/9.] امام صادق عليه السلام : از فروتنى است كه به هر كس برخوردى، سلام كنى.» هر کسی را دیدید سلام کنید. الان من و شما در خیابان راه بیفتیم اگر به هر کسی سلام کنیم نمیگویند که این خل شده است. معروف، منکر شده است و منکر، معروف شده است.
3- (مصافحه) دست دادن. این قدر روایت داریم. در یک روایتی از رسول خدا دیدم که فرمود که «إذا تَلاقَيْتُم فَتلاقوا بالتَّسليمِ و التَّصافُحِ ، و إذا تَفَرّقْتُم فتَفَرَّقوا بالاسْتِغْفارِ .[الأمالي للطوسي : 215/374.]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه به هم رسيديد ، سلام گوييد و دست دهيد و چون از هم جدا شديد با آمرزش خواهى يكديگر را ترك كنيد. جابر میگوید که من محضر رسول خدا رسیدم که حضرت به من سلام کرد. هیچ کسی در سلام به پیامبر سبقت نمیگرفت. دست با حضرت دادم و حضرت دست من را فشار داد. دست من درد گرفت. پس یکی سلام کردن و دو مصافحه بود. این کرونا باعث شد که خیلی از کارهای خوب فراموش شد و دیگر برنگشت. یکی همین دید و بازدیدها بود و الان که خبری نیست.
یکی از اصحاب امام باقر (ع) به نام ابی عبیده حذاء می گوید من محضر امام باقر (ع) بودم حضرت دست من را گرفتند فَنَاوَلْتُهُ يَدِي فَغَمَزَهَا امام دست من را آن قدر فشار دادند حَتَّى وَجَدْتُ الْأَذَى انگشتان من یک مقدار اذیت شد.(الکافي , جلد۲ , صفحه۱۸۰ )
فیش سخنرانی سه نعمتی که در پرتو سلامتی حاصل میشود
✍ #سید_محمد_موسوی
امام سجاد (عَلَیهِ السَّلَام) در دعای 15 صحیفه زمان صحّت را تشریح میکنند: «أَ وَقْتُ الصِّحّةِ الَّتِي هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ؛ آيا هنگام تندرستى كه روزهاى پاكيزه خود را بر من گوارا ساخته بودى و مرا در طلب رضايت و فضل خود چالاك گردانيده و براى اداى طاعاتى كه توفيق دادى مرا نيرو بخشيدهاى»،
آیا من باید بیشتر شکرگزار صحّت و سلامتی باشم که در وضعیّت صحّت و سلامت به من این نعمتها را دادی:
یک، «طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ»؛ اینکه برای من گوارا است نعمتها و رِزقی که تو برای من در طبیعت فراهم کردی، میتوانم انواع میوهها و غذاها را بخورم، نوشیدنیها را بنوشم، از هوا لذّت ببرم، از محیط بهرهمند شوم، سیر، سیاحت و سفر داشته باشم، همهی این کارها را انسان وقتی سالم است میتواند انجام دهد.
دو، «نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ»؛ به من این حال و نشاط و سرزندگی را در پرتو صحّت و عافیت کرامت کردی که بتوانم به دنبال تحصیل رضای تو بروم، کارهایی را انجام دهم که تو را راضی میکند و از فضل تو بهرهمند شوم. «فَضْلِكَ»، بدین معنا است که بتوانم خیر تو را به دست بیاورم که ما این سخن را اینطور معنی میکنیم که دنبال تحصیل رِزق حلال بروم؛ انسان باید سالم باشد که فعّالیّت کند، شغل داشته باشد، کار کند و نان حلال به دست بیاورد.
سوم، «وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ»؛ در پرتو صحّت و سلامتی به من قوّتی دادی که با این قوّت به طاعت تو موفّق شدم. نماز، روزه و همهی عبادات سلامتی میخواهد. کسی که مریض باشد، نمیتواند روزه بگیرد، نمازهای مستحبّی بخواند، نماز واجب را هم ممکن است گاهی به زحمت بخواند؛ نمیتواند حج برود، اعتکاف برگزار کند، تلاوت قرآن داشته باشد، به بندگان خدا خدمت و خیررسانی کند.
این سه مسئله، سه نعمت واضحی است که در متن سلامتی نهفته است. این چینش خیلی زیبا و جامع است. امام (عَلَیهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَام) ضمناً به ما میگویند: سلامتی و عافیت نعمت بسیار بزرگی است که کارکِردش در زندگی انسان مؤمن این چیزها است: اوّل، بهرهمندی از طیّبات رِزق، رِزق حلال و پاکیزه. دوم، نشاطی که انسان با آن دنبال تحصیل فضل الهی، رِزق الهی، از مادّی و معنوی برود. سوم، اطاعت الهی و انواع عبادات فردی و جمعی، همه به برکت سلامت و عافیت است که انجام میشود.
پس زندگی انسان در حالت سلامتی باید بر این سه محور برنامهریزی شود و انسان از فرصت سلامتی خودش کمال استفاده را برای این سه موضوع ببرد♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
چهار نکته درباره حیاء
چهار نکته درباره حیاء
حیاء عبارت است از حالت نفسانى در انسان که مانع ارتکاب اعمال زشت مى شود.
۱. ارتکاب اعمالى که موجب از بین رفتن حیاء در میان برادران دینى نسبت به یکدیگر مى شود مکروه است.[۳۳]
۲. در انجام تکالیف شرعى حیاء معنا ندارد و حیاء عذر شرعى براى ترک واجب نیست.[۳۴]
۳. حیاء نمى تواند براى ماندن بر جهل به وظایف شرعى و ترک پرسش عذر به شمار آید.
۴. به نیازمندى که به جهت حیاء از گرفتن زکات خوددارى مى کند، جایز بلکه مستحب است به ظاهر تحت عنوان هدیه و در واقع به قصد زکات بدهند.[۳۵]
——————————
[۳۳] فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۳۸۷.
[۳۴] اجوبه الاستفتائات، س ۱۸۱.
[۳۵] فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص ۳۲۴.
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
پیشدستی کردن در دعا
پیشدستی کردن در دعا
فَامنُن عَلَيَّ قَبلَ البَلاءِ بِالعافِيَةِ، و قَبلَ الطَّلَبِ بِالجِدَةِ، و قَبلَ الضَّلالِ بِالرَّشادِ.[۱]
امام زین العابدین(علیهالسلام) در این عبارت سه خواسته را از خداوند سبحان طلب نموده است: پیش از بلا، تندرستی؛ پیش از نیاز، توانگری و پیش از گمراهی، هدایت.
روشن است که هر یک از این خواستهها، یعنی عافیت، توانگری و هدایت، متوقف بر فراهم شدن علل و اسباب آنهاست و اگر آن اسباب و علل تحقق پیدا نکند، محال است که آن خواسته تحقق یابد. پس تا وقتی بلا و بیماری نیامده، درخواست اعطای صحت و تندرستی چه معنایی دارد؟ تا وقتی فقر و نداری رخ نداده، درخواست توانگر شدن به چه معناست؟ وقتی هنوز گمراهی اتفاق نیفتاده، مقصود از طلب هدایت چیست؟
پاسخ این است که دعا در فرهنگ اسلامی، در برابر عمل نیست، بلکه در کنار عمل است. دعا یادآوری میکند که همراه عملی که انسان قبل از بلا انجام میدهد، میتواند عافیت عنایت شود. پس خداوند منان، بلا را پیش از آنکه نازل شود، میتوان به عافیت تبدیل کند.
در آداب دعا، بابی وجود دارد با عنوان «التقدّم فی الدعاء». در این باب سفارش شده است که انسان در دعا کردن پیشدستی کند، یعنی پیش از این که مشکلی پیدا کند، در هنگام خوشی دست به دعا بردارد. در روايات، از دعاى كسى كه در خوشى و ناخوشى دعا مىكند، به عنوان «صداى آشنا» و از كسى كه فقط در ناخوشىها دعا مىكند، به عنوان «صداى ناآشنا» ياد شده است. از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است که فرمود:
مَن تَقَدَّمَ فِي الدُّعاءِ استُجيبَ لَهُ إذا نَزَلَ بِهِ البَلاءُ، و قالَتِ المَلائِكَةُ: صَوتٌ مَعروفٌ و لَم يُحجَب عَنِ السَّماءِ. و مَن لَم يَتَقَدَّم فِي الدُّعاءِ لَم يُستَجَب لَهُ إذا نَزَلَ بِهِ البَلاءُ، و قالَتِ المَلائِكَةُ: إنَّ ذَا الصَّوتَ لا نَعرِفُهُ.[۲]
كسى كه در دعا كردن، پيشدستى كند (هميشه دعا كند، نه فقط موقع گرفتارى)، وقتى بلا بر او فرود آيد [و دست به دعا بردارد] فرشتگان مىگويند: «اين، صدايى آشناست» و از آسمان [در كار رسيدن آن دعا به درگاه خدا] ممانعتى صورت نمىگيرد؛ اما كسى كه در دعا كردن پيشدستى نكند، چون بلا بر او فرود آيد، دعايش مستجاب نمىشود و فرشتگان مىگويند: «اين صدا براى ما آشنا نيست».
در قرآن کریم نیز کسانی که فقط هنگام سختی خدا را میخوانند، بارها نکوهش شدهاند:
﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾.[۳]
هنگامى كه سوار كشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند؛ امّا هنگامى كه آنان را [به خشكى رساند و] نجات داد، باز مشرك مىشوند!
قوم یونس تنها قومی بودند که ایمان آنها پیش از آمدن بلا، موجب شد هنگام آمدن بلا، گرفتار نشوند:
﴿فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ﴾.[۴]
پس چرا [مردم] هيچ شهرى بر آن نبودند كه [به موقع] ايمان آورند تا ايمانشان به حال آنان سود بخشد،، مگر قوم يونس كه چون [به هنگام] ايمان آوردند، عذاب خوارى را در زندگانى دنیا از آنان برداشتيم و تا روزگارى آنان را [از زندگى] بهرهمند ساختيم.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء ۲۰.
[۲] الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۲، ص۴۷۲، ح۱، ط ـ الإسلامیة.
[۳] انعام/سوره۶، آیه۶۳ و ۶۴؛ سوره یونس، آیه۱۲، ۲۲ و ۲۳؛ سوره روم، آیه۳۳؛ سوره لقمان، آیه۳۲.
[۴] سوره یونس، آیه۹۸.