eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
61 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽💠🌹هر روز با تلاوت یک صفحه از قرآن کریم 👈سوره النساء 👈صفحه:۹۵ 🌹 ختم قرآن به نیت تعجیل در ظهور مولا (عج) 🍃👈هدیه به چهارده معصوم علیهماالسلام 🍃👈جهت عاقبت به خیری ،حاجتروایی و ذخیره آخرت 👇👇
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹يا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى أَيُّهَا الرِّضا يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ 🔸ای ابا الحسن‌ای علی بن موسی،‌ای رضا،‌ای فرزند فرستاده خدا،‌ای حجّت خدا بر بندگان‌ای آقا و مولای ما به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم،‌ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن. 📗فرازی از دعای توسل
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنج درخواست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم از خدای متعال
📗✨همیشه بهترین آینده بر پایه گذشته ای فراموش شده بنا می شود. اما تا زمانیکه غمها و اشتباهات گذشته را رها نکنی نمیتوانی در زندگی پیشرفت کنی.
«أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ» 👈استغفارروزانه 🌹استغفار در نامه اعمال، مانند نور مى درخشد. پیامبر اکرم«صلیٰ الله عَلِیه و آله و سَلَّم» ( كنز العمّال : ۲۰۶۴ ) ✍با وارد شدن در لینک استغفار روزانه حداقل ۱۰۰ مرتبه ، صبح یا عصر ویا شب 🍃از فرصت های معنوی ذکر بهره مند شوید https://EitaaBot.ir/counter/wds
خوشبختى سراغ کسانى می‌رود که بلدند بخندند. این زندگى نیست که زیباست. این ما هستیم که زندگى را زیبا یا زشت مى بینیم. دنبال رسیدن به یک خوشبختى بى نقص نباشید. از چیزهاى کوچک زندگى لذت ببرید. اگر آن ها را کنار هم بگذارید، مى توانید کل مسیر را با خوشحالى طى کنید. 📕کمی قبل از خوشبختی-انیس لودیگ
💠الحذر ! الحذر ! 🔹امام علی «علیه السلام» اى بندگان خدا، شما را سفارش مى ‏نمايم به ترك دنيايى كه شما را ترك مى ‏كند گر چه شما ترك آن را دوست نداريد، دنيايى كه بدن هايتان را كهنه مى‏ نمايد گر چه شما علاقه داريد تازه بمانيد. شما نسبت به دنيا همچون مسافرانى هستيد كه راه را طى كرده و آن را به پايان برده ‏اند، و نشانه ‏اى را قصد كرده گويا به آن رسيده ‏اند. آن كه مركب به سوى هدف مى‏ راند مگر اميدوار است در چه مدتى براند تا به آن برسد؟ و كسى كه برايش مدتى معين شده كه از آن تجاوز نخواهد كرد چه مقدار اميد به درنگ دارد با آنكه براى بيرون رفتن از دنيا مرگ با شتاب او را به جلو مى‏ راند؟! پس در عزت و فخر كردن به دنيا رقابت نكنيد، و به زيور و نعمت آن گول نخوريد، و از رنج و سختى آن بيتابى مكنيد، زيرا عزت و فخرش از ميان مى‏ رود و زيور و نعمتش فانى مى ‏شود، و رنج و سختى آن پايان مى ‏پذيرد، و هر مدت آن به آخر مى‏ رسد، و هر زنده آن مى‏ ميرد. 📙(نهج البلاغه، خطبه 102)
◾️✔️یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین یابن شبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب ٭٭٭ یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن شبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند ٭٭٭ یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن شبیب سنگ به آئینه دیده ای؟ جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟ ٭٭٭ یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر ٭٭٭٭  یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈📗حدیثی خواندنی از امام رضا علیه السلام ✍به نقل از سعيد بن مُسيَّب: لقمان به پسرش گفت: «[بكوش تا] هيچ كار خوش آيند و ناخوش آيندى براى تو پيش نيايد، مگر اين كه در باطن خود، آن را خيرى براى خوش بشمارى». پسر لقمان گفت: به اين سفارش تو نمى توانم عمل كنم، مگر بدانم كه مطلب، همان گونه است كه گفتى. لقمان گفت: «اى پسرم! همانا خداوند عز و جل پيامبرى را مبعوث كرده است. بيا تا پيش او برويم كه بيان آنچه برايت گفتم، نزد اوست». پسر لقمان گفت: ما را پيش او ببر. لقمان و پسرش، هر كدام سوار بر الاغ جداگانه، به راه افتادند و هر چه زاد و توشه لازم داشتند، با خود برداشتند. روزها و شب‌ها راه رفتند تا به غارى رسيدند و خود را براى سفر به درون آن غار، مهيّا كردند. داخل غار شدند و به اندازه اى كه خداوند خواسته بود، در آن راه رفتند، تا اين كه از غار بيرون آمدند، در حالى كه روز، بالا آمده بود و گرما شدّت گرفته بود و آب و توشه تمام شده بود. الاغ‌ها ايستاندند. لقمان و پسرش پياده شدند و الاغ‌ها را از پشت سر، به سرعت راندند. وقتى لقمان جلو را نگاه كرد، ديد سياهى و دودى، از دور پيداست. پيش خود گفت: «سياهى، درخت است و دود هم آبادى و مردم». در حالى كه در حركت بودند، پاى پسر لقمان، روى استخوان تيزى رفت. استخوان، از كف پا فرو رفت و از بالاى آن بيرون آمد. پسر لقمان، بى هوش به زمين افتاد. لقمان، وقتى متوجّه شد كه پسرش به زمين افتاده، به سويش پريد و او را به سينه اش چسباند. استخوان را با دندان هايش بيرون آورد و دستارى را كه همراه داشت، پاره كرد و به پاى او پيچيد. سپس به چهره پسرش نگريست. چشمانش پر از اشك شد و قطره اى از اشكش بر چهره فرزندش افتاد. پسر، متوجّه اشك پدر شد و ديد كه پدرش گريه مى كند. گفت: پدر جان! دارى گريه مى كنى و با اين حال، مى گويى: «اين براى تو خير است»؟! چه طور اين برايم خير است، در حالى كه تو مى گريى؟ در حالى كه آب و غذا تمام شده و من و تو، در اين جا مانده ايم؟ اگر بروى و مرا رها كنى، تا زنده اى، در غم و اندوه به سر مى برى و اگر با من بمانى، هر دو مى ميريم. پس چه طور اين برايم خير باشد، در حالى كه تو مى گريى؟ لقمان گفت: «گريه‌ام اى پسرم! از آن روست كه من دوست دارم همه دنيايم را فداى تو بكنم ؛ من پدرم و دل پدر، نازك است. اما اين كه گفتى: چه طور اين كار برايم خير است؟ شايد آنچه از تو دور شده، بزرگ تر از اين بلايى باشد كه بدان گرفتار آمده اى و شايد آنچه بدان گرفتار شده اى، آسان تر از آن باشد كه از تو دور شده است». لقمان، در اين حال كه با پسرش حرف مى زد ، بار ديگر جلوى خود را نگاه كرد ؛ ولى آن دود و سياهى را نديد و پيش خود گفت: «مگر آن جا چيزى نديديم؟ » و گفت: «حتما ديدم ؛ ولى شايد خداوند، براى آنچه ديدم، چيز تازه اى پيش آورده باشد! ». در همين فكر بود كه جلوى خود را نگاه كرد. ديد شخصى سوار بر اسب ابلق، به طرف او مى آيد و لباس سفيد و دستار سفيدى دارد كه هوا را صاف و روشن مى كند. پيوسته با گوشه چشم، به او نگاه مى كرد تا اين كه نزديك شد ؛ ولى از او پنهان شد. سپس فرياد زد و گفت: آيا تو لقمانى؟ گفت: «آرى». گفت: حكيم تويى؟ گفت: «چنين مى گويند، و پروردگارم مرا چنين وصف كرده است». گفت: اين پسر سفيه تو، چه مى گويد؟ گفت: «اى بنده خدا! تو كيستى كه من سخن تو را مى شنوم، ولى روى تو را نمى بينم؟ ». گفت: من جبرئيل هستم. مرا كسى جز فرشته مقرّب و پيامبر مرسَل نمى بيند. اگر اين نبود، مرا مى ديدى. اين پسر سفيه تو، چه مى گويد؟ لقمان، پيش خود گفت: «اگر تو جبرئيلى، خودت به آنچه پسرم گفته، آگاهى». جبرئيل عليه السلام گفت: من وظيفه اى نداشتم جز اين كه شما را حفظ كنم. با من بياييد. پروردگارم به من فرمان داد كه اين شهر و اطراف آن را و هر چه را در آن است، فرو برم. آن گاه ، مرا خبر كردند كه شما مى خواهيد به اين شهر بياييد. از اين رو، از خدا خواستم كه هر طور خود اراده مى كند، شما را از برخورد با من باز دارد. پس خداوند عز و جل شما را با آنچه پسرت بدان گرفتار شد، از برخورد با من بازداشت و اگر آن گرفتارىِ پسرت نبود، شما را هم با ديگران فرو مى بردم. سپس جبرئيل عليه السلام به پاى پسر لقمان دست كشيد، او به پا خاست، و به ظرف غذا دست كشيد، پر از غذا شد، و به ظرف آب دست كشيد، پر از آب شد. سپس آن دو و الاغ هايشان را حمل كرد و مانند پرنده پروازشان داد تا به خانه اى رسيدند كه چند شبانه روز بود از آن خارج شده بودند.
مردم دو گونه اند: يابنده اى كه [به يافته اش] بسنده نمى كند، و جوينده اى كه نمى يابد ✍بهترين مال آن است كه آب رو با آن محفوظ بماند ✍مبادا از هواى نفس پيروى كنى كه در آن نابودى نهفته است ✍هر كس اندوه مؤمنى را بزدايد، خداوند در روز قيامت، غم از دلش مى زدايد ✍سرآغازِ خداپرستى، شناخت اوست ✍هر گاه سختى اى به شما رسید، به واسطه ما از خدا کمک بجویید ✍خاموشى، يكى از درهاى حكمت است، خاموشى، محبّت مى آورد، خاموشى، راهنماى آدمى به هر خير و خوبى است ✍هركه در قبال خوبى مردم تشكر نكند، از خداوند عز و جل هم تشكّر نكرده است ✍آدمى عابد نباشد، مگر آن كه بردبار باشد. ✍از ما نيست كسى كه همسايه اش از شرّ او در امان نباشد ✍آدم پيمان شكن از پيشامد بد در امان نيست ✍خداوند از قيل و قال و بر باد دادن مال و خواهش بسيار نفرت دارد ✍بخل، آبرو را بر باد مى دهد ✍همانا فرج و گشايش، پس از نوميدى مى آيد ✍هر كس نمى تواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش آمرزيده شود، بر محمّد و آل او بسيار صلوات فرستد؛ زيرا كه آن، گناهان را ريشه كن مى كند ✍هرگز دو گروه با هم روياروى نشدند، مگر اين كه با گذشت ترين آنها پيروز شد ✍عدالت پيشگى و نيكوكارى، باعث دوام نعمت هاى خداست ✍زائران قبرم از گرامى ترين گروههايى اند كه روز قيامت، بر خدا وارد مى شوند. ✍هركس به حساب خودش رسيدگى كند، سود مى برد ✍قرآن كلام خداست، از آن فراتر نرويد و هدايت را در غير قرآن مجوييد كه گمراه مى شويد
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🏴ضمن عرض سلام و تسلیت خدمت آقا امام زمان علیه السلام بزرگواران وعزیزان آخر صفر است به مناسبت شهادت آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام دو تسبیح صلوات هدیه به محضر امام رؤوف علیه السلام باشیم 📿📿