─┅═✰ ﷽ ✰═┅─
🌱معرفی کانالهای تحت حمایت ما درتلگرام
🔰#کانال_مداحی_ترکی_با_سبک
👈«گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی»
https://t.me/Asheghane_Hazrate_Abalfazll
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔰#کانال_ختم_ترحیم_خوانی👇
https://t.me/joinchat/Aeksa7RV1AZiY2Vk
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔰کانال مولودی عاشقان حضرت زینب(س) 👇
https://t.me/joinchat/UBcQP1enBFPSkjzr
🟢با معرفی کانال های ما به دوستانتان در ثواب اهداف ما شریک باشید.
✍ با مدیریت : شعبانپور
*اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم*
اعظم الله اجورکم
*ویژگی های اخلاقی تربیتی حضرت فاطمه سلام الله علیها*
*فاطمه زهرا برترین بانوی عالم*
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، برترین بانوی عالم هستند. پیامبر بزرگوارمان در مقام و منزلت دخترشان می فرمایند: بی شک خداوند با خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود. فاطمه علیها السلام عزیزترین مردم در نزد من است.
امام عصر عجل الله تعالی فرجه در یکی از نامه هایشان می فرمایند: در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است.
آن کس که خواهان سعادت و رسیدن به بهشت است، بر اوست که از دخت نبی بزرگوار اسلام الگو گیرد و ادامه دهنده راه او باشد. برای اینکار بهتر است با بارز ترین خصوصیات اخلاقی آن حضرت آشنا شویم تا بتوانیم هر چه بیشتر خود را شببه ایشان کرده و راه سعادت را طی کنیم.
پنج ویژگی حضرت زهرا سلام الله
۵ ویژگی حضرت زهرا سلام الله علیها به طور کلی عبارتند از:
۱- حیا و عفت
۲- حضور در صحنه اجتماع
۳- ساده زیستی
۴- ایثار و بخشندگی
۵- اهمیت دادن به خانوده و خانه داری.
*زیستی سعادتمندانه و الهی همراه باامام علی علیه السلام*
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «سوگند به خدا، من زهرا(س) را تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نساختم و در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم. او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و عملی از او سر نزد تا باعث ناخشنودی من شود.»
*ویژگی حضرت زهرا علیهاالسلام اززبان امام علی*
همچنین نقل است که امام علی(ع) فرمود: «هرگاه به چهره او «زهرا(س)» نگاه می کردم هر گونه غم و اندوه از من برطرف می شد.»
*بفکردیگران بودن ودعا برای همنوعان*
امام مجتبی(ع) نقل فرموده اند که: «مادرم فاطمه(س) را دیدم شب جمعه در محراب خود به عبادت برخاسته است و تا نمایان شدن سپیده صبح در عبادت و رکوع و سجود می بود، و می شنیدم که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می فرمود و آنان را نام می برد و برایشان دعا می کرد، و برای خود هیچ دعا نمی کرد، به او گفتم: مادر! چرا همان طوری که برای دیگران دعا می فرمایی برای خودت دعا نمی کنی؟»
فرمود: «پسرم، ابتدا همسایه سپس خانه خود.»
*حضرت زهرا علیهاالسلام وپختن نان درمنزل*
امام صادق(ع) می فرماید: «… علی(ع) آب و هیزم می آورد و حضرت فاطمه آرد می کرد و خمیر می ساخت و نان می پخت و لباس ها را وصله می زد، و آن بانوی گرامی از زیباترین مردم بود و گونه های مطهرش از زیبایی مثل گل بود. درود خدا بر او و پدر و فرزندانش باد.»
*حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام انجام کارهای منزل باعلاقه*
امام علی(ع) فرموده است: «فاطمه به قدری با مشک آبکشی کرد تا بر سینه اش اثر گذاشت، و به قدری با آسیاب دستی آرد کرد تا دست هایش مجروح شد و آنقدر خانه روبی کرد و برای پخت و پز آتش زیر دیگ نهاد که لباس هایش گردآلود و دودی گردید؛ و در این امور زحمت و رنج بسیار به او می رسید …»
*تثبیت روحیه تعبد وعبادتگرایی درفرطندان*
حضرت زهرا(س) از همان آغاز کودکی فرزندانش، عبادت خدای تعالی را در روح و روان آنها تثبیت کرد و خوی پرستش خدای یکتا را در فطرت لطیف آنها سرشت و از همان آغاز به آنها علم آموخت و آنها را برای کسب معارف و تشویق در فراگیری، آماده می کرد،
ینابیع المودة (قندوزی)، ص ۲۹۵.
۱ملحقات احقاق الحق ، ج ۱، ص ۲۳۷.
الصواعق المحرقه (ابن حجر
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا(س) - به روایت ۷۵ روز -، بر فرزند و منتقم ایشان، حضرت مهدی(عج) و همه شیعیان آن حضرت تسلیت باد.
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═✰ ﷽ ✰═┅─
🌱معرفی کانالهای تحت حمایت ما در ایتا👇
🔰#کانال_مداحی_ترکی_با_سبک
👈«گلچین زیباترین نوحه و روضه های ترکی»
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔰#کانال_ختم_ترحیم_خوانی👇
👈اشعار پندیات، روضه، نوحه و...جهت دسترسی هرچه آسان تر شما ذاکرین گرامی
https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔰#کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی👇
ارائه مطالب: احادیث، روایات صوت متن سخنرانی»
https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔰#کانال_مداحی_عاشقان_حضرت_زینب_س👇
👈« کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س) جهت دسترسی هرچه سریع تر شما ذاکرین ارجمند به متن وصوت نوحه،روضه،مرثیه و،،،، راه اندازی شده است»
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔰کانال مولودی عاشقان حضرت زینب(س) 👇
https://eitaa.com/joinchat/4164551161Caed91e3d53
🟢با معرفی کانال های ما به دوستانتان در ثواب اهداف ما شریک باشید.
✍ با مدیریت : شعبانپور
✅ داستان کوتاه (214)
🌷 مهمانی در تاریکی
مرد فقیري خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت :بسـیار گرسـنه هسـتم و دسـتم به جایی نمی رسد. مرا سـیر کنید.
پیامبر اکرم (ص) او را به خانه همسرانش فرسـتاد. او رفت و دست خـالی برگشت، زیرا در خـانه آنهـا خـوراکی نبود که به او بدهنـد. شب فرا رسـید. رسول خـدا رو به اصحاب کرد و فرمود: چه کسی می تواند امشب این مرد گرسنه را مهمان کند؟
علی (ع) عرض کرد: یا رسول الله! من او را مهمان می کنم.
سپس او را به خانه اش برد و به فاطمه (س) گفت: دختر پیامبر! غذایی در خانه هست؟
فاطمه (س) جواب داد: آري، تنها به اندازه غذاي یک دختر بچه. لکن مهمان را بر او مقدم می داریم.
علی (ع) فرمود: فاطمه جان! بچه را بخوابان و چراغ را خاموش کن.
زهرا فرزندش را با زمزمه هاي پر مهر مادرانه، گرسـنه خواباند و سفره را پهن کرد و چراغ را خاموش. علی (ع) در کنار سفره نشست و در آن تاریکی، طوري دهان مبارکش را تکان می داد که مهمان خیال کند او نیز غذا می خورد.
مهمان با آن غذا سیر شد. آن شب علی و فاطمه (س) و کودکانش گرسنه خوابیدند. شب به پایان رسـید. وقت نماز صـبح، علی (ع) به محضـر پیامبر (س) رسـید. رسول خدا پس از سـلام نماز نگاهی به چهره علی انداخت و به شدت گریه کرد و فرمود: ایثار شب گذشته شما شگفت انگیز است.
در این وقت آیه زیر نازل شد و حضرت، آن را براي علی (ع) خواند:
«يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر، 9):
آنها ایثار کرده و دیگران را بر خود ترجیح می دهند. هر چند شدیداً فقیر باشند. کسانی که خداوند آنها را از خساست و بخل نفس، باز داشته، فقط آنها خوشبختند.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 7، ص 95
✅ داستان کوتاه (173)
🌷 ساده زیستی حضرت فاطمه (س)
زهراي مرضــیه (س) در کمـال ساده زیستی و پارسـایی زنــدگی می کرد. خـانه گلی آن بـانوي دو جهـان، بســیار محقر و وسایـل آن نیز در سطح بسیار اولیه و پایین بود.
روزي سـلمان فارسی دید حضرت فاطمه (س) چادري کهنه که با دوازده وصله از لیف درخت خرما دوخته شده بود، بر سر انداخته. سلمان گریه کرد و گفت:
وا عجبا! دختران پادشاهان ایران و روم، غرق در ابریشم و حریر هستند، اما دختر حاکم جامعه اسلامی (ص) این چنین لباس کهنه و وصله دار می پوشد.
وقتی حضرت زهرا (س) به محضر پدر ارجمندش رسید، عرض کرد:
یا رسول الله! سـلمان از کهنگی لباس من تعجب می کند! به خدا سوگند مدت پنج سال است که فرش خانه ما تنها یک پوست گوسـفند است که روزهـا بر روي آن، شترمـان علف می خورد و شبها روي آن می خوابیم. بالش ما هم پوستی است که از لیف خرما پر کرده ایم .
پیـامبر خـدا (ص) به سلمان فارسی فرمـود: سـلمان! به راسـتی دخـترم فـاطمه از پیشـگامان به سوي خداست.
📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 103
✅ همت یک مسلمان در درجه اول، چه باید باشد؟
🌹 امام خامنه ای:
شما در هر جا كه هستيد، هر شغلى كه داريد، هر مسئوليتى كه بر عهده گرفته ايد، هر شأنى از شئون اجتماعى را كه دارا هستيد، در درجه ى اول بايد همتتان اين باشد كه رضاى خدا را تحصيل كنيد و وظيفه ى الهى را انجام بدهيد. اين، #تقواست. اينكه درصدد انجام #تكليف باشيد و از انحراف و بيراه رفتن پرهيز بكنيد، همان #تقواست. اگر اين احساس در شما پيدا شد و اين همت و تلاش را كرديد، اولين قدم را كه برداشتيد، خداى متعال براى قدم دوم به شما كمك خواهد كرد. (19/ 11/ 1369)
✍️ شرح: #تقوا یعنی انجام #واجبات و ترک #گناهان در امور فردی و اجتماعی
پند 134
✅ چرا باید مطیع خدا باشیم؟
🌷 سخن خدا در قرآن:
این خداست که برایتان گوش و چشم و عقل آفریده. اما فقط تعداد کمی از شما عملاً شاکر نعمتهای او هستید.*
و این خداست که شما را در زمین آفریده. ضمن اینکه فقط به سوی او برده شده و در دادگاه او احضار خواهید شد.*
همچنین این خداست که جان می دهد و جان می گیرد. رفت و آمد متوالیِ شب و روز هم فقط در اختیار خداست؛ پس چرا عقلتان را به کار نمی اندازید و با پذیرش فرماندهی او، به دستوراتش عمل نمی کنید؟
📖 و هُوَ الَّذي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ * وَ هُوَ الَّذي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ * وَ هُوَ الَّذي يُحْيي وَ يُميتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (مؤمنون، 78 تا 80)
آیه شماره 339
✅ از نظر خدا چه کسانی اهل خیرند و با شتاب در مسیر خیر حرکت می کنند؟ ثروتمندان یا مؤمنان؟
🌷 سخن خدا در قرآن:
واقعاً آیا این کافران ثروتمند خیال می کنند ما که به آنها با ثروت زیاد و فرزندان بسیار، وسعت روزی و قدرت می دهیم، * این یعنی سریع به آنها خیر می رسانیم و در رساندن خیرات به آنها عجله داریم؟
نه! نه تنها چنین نیست؛ بلکه آنها واقعیت را اصلاً نمی فهمند. * چون فقط کسانی که از ترس مجازات خدا نگرانند و از او حساب می برند * و کسانی که عمل به آیات و دستورات خدا را می پذیرند * و کسانی که با ردّ دستورات غیر خدا، هیچ کس را شریک اربابی خدا نمی کنند * و کسانی که با وجود انفاق کردن، قلوبشان به خاطر مراجعه به دادگاه اربابشان در قیامت نگران است، * فقط اینها هستند که به سمت کارهای خیر، شتابان در حرکتند و در کار خیر از دیگران سبقت گرفتهاند؛ نه ثروتمندان کافری که اطاعت از ما را نپذیرفتهاند.
📖 أ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنينَ * نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ * وَ الَّذينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ * وَ الَّذينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ * وَ الَّذينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ * أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (مؤمنون، 55 تا 61)
آیه شماره 340
⚫️ داستان شهادت حضرت زهرا (س)
1️⃣ قسمت اول:
من ورقة بن عبد اللّٰه ازدى، براى رضاى خدا به مكّه مشرّف شدم. زمانى كه مشغول طواف بودم با كنيزكى كه گندمگون و خوش صورت و خوش كلام بود مواجه شدم. وى با فصاحت و بلاغتى كه داشت اين جملات را می گفت:
اى جماعت حجّاج! بدانيد كه سروران من خوبترين خوبان و برگزيدگان نيكان مىباشند. آنها افرادى هستند كه قدر و منزلتشان از ديگران برتر است و نامشان در همۀ شهرها مشهور، و اين لباس افتخار را بر تن كردهاند.
من به آن كنيز گفتم: گمان مىكنم كه تو از دوستداران اهل بيت باشى؟
گفت: آرى.
گفتم: از كدام دوستان ايشان هستى؟
گفت: من فضّه، كنيز فاطمه دختر پيغمبر اسلام (ص) هستم.
گفتم: خوش آمدى! از ديدارت خوشحالم. من مشتاق سخن گفتن با تو بودم. اكنون از تو خواهش مىكنم هنگامى كه از طواف کعبه فارغ شدى، در بازار غذا توقف كن تا من بيايم. اين عمل براى تو ثواب دارد.
بعد از هم جدا شديم. پس از آنكه از طواف فارغ شدم و به سوى منزل خود روانه شدم و از طريق بازار غذا مىرفتم، ديدم فضّه در كنارى نشسته. به سوى او رفتم و او را به كنارى بردم و هديهاى به وى دادم كه صدقه نبود. سپس به او گفتم: مرا از بانويت فاطمۀ زهرا آگاه كن و آنچه را كه وى بعد از فوت پدرش ديد، برايم شرح بده!
وقتى او سخنم را شنيد، چشمانش پر از اشك شد. آنگاه با ناله و گریه گفت: اى ورقة! غم مرا تازه كردى و اندوهى را كه در قلب من نهان بود، برانگيختى! اكنون بشنو تا آنچه را كه از حضرت فاطمه مشاهده نموده ام بگويم. بدان موقعى كه پيغمبر خدا (ص) از دنيا رحلت كرد، مردم از صغير و كبير براى آن حضرت ضجّه و گريه كردند. مصيبت رحلت پيامبر خدا براى نزديكان و ياران و دوستان، بسيار بزرگ بود. هيچ زن و مردى ديده نمىشد مگر اينكه مشغول گريه و ناله و ندبه بود.
اما در ميان اهل زمين و اصحاب و خويشاوندان و دوستان، كسى نبود كه حزن و غم و اندوه وى از بانوى من فاطمۀ زهرا شديدتر باشد. غم و غصۀ بانوى من همچنان زياد مىشد و گريهاش شدّت مىگرفت. هفت روز بود كه نالۀ فاطمه آرام نمىشد. هر روزى كه مىگذشت گريۀ حضرت زهرا از روز گذشته بيشتر مىشد. در روز هشتم فاطمه كليۀ غم و اندوه درونى خود را ظاهر كرد و به علّت كم طاقتى از خانه خارج شد و فرياد كشيد. گويا با دهان مبارك پيامبر سخن مىگويد.
در همين موقع بود كه زنان مدينه دويدند و كودكان از جايگاه خود خارج شدند. صداى مردم به گريه و ضجّه بلند شد. مردم از هر طرف آمدند. چراغها را خاموش كردند كه صورت زنان پيدا نباشد. زنان خيال مىكردند كه پيغمبر معظم اسلام سر از قبر بيرون آورده! مردم به علّت آن منظرۀ دلخراش، دچار وحشت و حيرت شده بودند.
حضرت زهرا براى پدر بزرگوارش ناله و ندبه مىكرد و مىفرمود: وا ابتاه! وا صفياه! وا محمّداه! وا ابا القاسماه! وا ربيع الارامل و اليتامى! من للقبلة و المصلى؟ من لا بنتك الوالهة و الثكلى!
سپس در حالى كه دامن لباسش به زمين كشيده مىشد، به سوى قبر پدر بزرگوارش روانه گرديد. او از شدت اشك چيزى را نمىديد و همچنان مىآمد تا نزديك قبر پدر فقيدش رسيد و چون به سوى حجره رفت و چشمش به محلّى كه در آنجا اذان گفته مىشود، افتاد، پاهايش از رفتن باز ماند. ناله و گريۀ وى همچنان ادامه داشت تا اينكه غش كرد. آنگاه زنان دويدند و آب بر بدن و سينه و صورت او پاشيدند تا به هوش آيد.
آن هنگام كه به هوش آمد، برخاست و فرمود: قدرت و قوّت من تمام شده. طاقتم به سر آمده. دشمنم مرا شماتت و سرزنش كرده. غم و اندوه، مرا مىكشد. پدر جان! من سرگردان و تنها و حيران ماندهام. زبان و صداى من ساكت شده. پشت من خم و زندگى من ناگوار و روزگارم تيره و تار گرديده. پدر جان! بعد از تو انيس و مونسى ندارم. كسى نيست كه مرا از گريه آرام نمايد و به هنگام ناتوانى، يار و معين من باشد.
پدر جان! بعد از تو مكان نزول قرآن از بين رفت. محل هبوط جبرئيل و ميكائيل ناپديد شد. پدر جان! بعد از تو اسباب (خير و بركت) دگرگون شد. درهاى چاره به روى من بسته شد! بعد از تو دنيا را ترك نمودهام. پدر جان! تا نفس مىكشم، براى تو گريه مىكنم و مشتاق توام و غم و اندوهم براى تو ادامه دارد.
سپس ندا سر داد: پدر جان! پدر جان!
و بعد اين اشعار را خواند:
🔹حقّا كه غم و اندوه من براى تو تازه مىشود. به خداوند سوگند كه قلب من فرو مىريزد.
🔹و در هر روزى، آه و افسوس من افزون خواهد شد. رنجى كه براى فقدان تو مىبرم، تمام نخواهد شد.
🔹اين پيش آمد ناگوار عزا و مصيبت مرا بزرگ کرد. گريۀ من همه وقت تازه مىشود.
🔹حقّا آن قلبى كه در عزا و مصيبت تو صبور باشد، بسيار شكيبا و پر طاقت خواهد بود.
🔻 ادامه دارد ...
⚫️ داستان شهادت حضرت زهرا (س)
2️⃣ قسمت دوم:
حضرت زهرا آنگاه فرمود:
پدر جان! بعد از رفتن تو، نورهاى دنيا منقطع شد. دنيا آن تر و تازگى را كه با بودن تو داشت از دست داد و روزگار تيره و تار گرديد. تاريكىهاى دنيا تر و خشكش را فرا گرفت. پدر جان! من تا آن هنگام كه تو را ملاقات نمايم، غصه مىخورم. پدر جان! پس از مفارقت تو چشم من به خواب نرفته. پدر جان! كيست كه به داد بيوه زنان و بينوايان برسد؟ كيست كه تا روز قيامت به داد امّت تو برسد؟ پدر جان! ما بعد از تو ضعيف و ناتوان شديم.
پدر جان! مردم از ما روگردان شدهاند، در صورتى كه ما به واسطۀ تو در ميان مردم معظّم و بزرگ به شمار مىرفتيم. كدام اشك است كه در فراق تو فرو نريزد؟! كدام غم و اندوه است كه بعد از تو براى مصيبت تو دائمى نباشد؟! كدام چشم است كه بعد از تو به خواب رود؟! در صورتى كه تو بهار دين و نور پيامبران بودى، چگونه است كه كوهها خراب نشدند و درياها فرو نرفتند و زمين طعمۀ زلزله نگرديد؟! پدر جان! من دچار مصيبت بزرگى شده ام. اين مصيبت من مصيبت كوچكى نيست.
پدر جان! من مغلوب اين عزاى بزرگ و اين پيش آمد هولناك شده ام. پدر جان! ملائكه براى تو گريان شدند و افلاك از حركت ايستادند. منبرت بعد از تو دچار وحشت، و محرابت از وجود تو خالى شده. قبر تو براى اينكه تو را در بر گرفته، خوشحال، و بهشت به تو و دعا و نماز تو مشتاق گرديد.
پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى دچار ظلمت بزرگى شدهاند. براى تو غصه می خورم تا اينكه به همين زودى نزد تو بيايم. ابو الحسن تو را از دست داد. همان ابو الحسنى كه امین، پدر دو فرزند تو حسن و حسين، برادر تو، دوست تو و محبوب توست. همان على كه تو او را از زمان كودكى پرورش دادى و در بزرگسالىِ او با وى برادر شدى. همان على كه محبوبترين دوستان و اصحاب تو بود. همان على كه در اسلام آوردن و هجرت نمودن و يارى كردن تو بر همه سبقت گرفت. ما تو را از دست داده ايم. گريه، قاتل ما خواهد بود. تأسف، همراه و مونس ما گرديده.
سپس حضرت زهرا فريادى زد و نالهاى كرد كه نزديك بود روح از بدنش مفارقت نمايد. آنگاه اين اشعار را خواند:
🔹صبر من كم، و عزاى من آشكار شد بعد از آنكه خاتم انبيا را از دست دادم.
🔹اى چشم من! اشك فراوان بريز! اى چشم من! واى بر تو! بخیل نباش و خون گريه كن!
🔹اى رسول خدا! اى برگزيدۀ خدا! اى پناهگاه يتيمان و ضعيفان!
🔹حقّا كه كوهها و وحوش و پرندگان و زمين بعد از گريۀ آسمان براى تو گريان شده اند.
🔹محراب عبادت و مجلس درس قرآن كه در هر صبح و شام تشكيل مىشد براى تو گريه مىكنند.
🔹دين اسلام كه در ميان مردم، يكى از غریبها به شمار مىرود در مصيبت تو گريان شد.
🔹كاش آن منبرى را كه بر فراز آن مىرفتى، مىديدى كه چگونه بعد از نور وجودت، اكنون ظلمت، آن را فرا گرفته.
🔹اى خداى زهرا! اجل مرا به زودى برسان! زيرا زندگى من تيره و تار گرديده.
حضرت زهرا سپس به جانب منزل خود بازگشت و شب و روز شروع به گريه و ناله كرد. اشك وى خشك نمىشد و ناله و ضجّهاش آرام نمىگرفت. بزرگان اهل مدينه اجتماع كردند و به حضور امير المؤمنين على آمدند و گفتند: اى ابو الحسن! فاطمه شب و روز گريه مىكند. هيچ كدام از ما شب در رختخواب به خواب نمىرويم. در حالى كه روزها به علّت مشغله و طلب معاش قرار و آرام نداريم. ما از تو تقاضا مىكنيم كه فاطمه يا شب گريه كند و يا روز.
حضرت امير فرمود: مانعى ندارد.
بعد اين موضوع را با فاطمه در ميان نهاد. ولى متوجّه شد كه آن حضرت از گريه ساكت نمىشود و تسليت گفتن براى او ثمرى ندارد. در اين حال فاطمه به علی گفت: ابو الحسن! من مدتی زیادی در ميان اين مردم نخواهم ماند و به زودى از ميان اين مردم مىروم. على جان به خدا سوگند من شب و روز از گريه آرام نخواهم گرفت تا اينكه به پدرم ملحق شوم.
حضرت امير فرمود: باشد. هر طور كه ميل دارى انجام بده.
على بعد از آن، اطاقى خارج از شهر مدينه براى حضرت فاطمه ساخت كه آن را بيت الاحزان مىگفتند. به هنگام صبح، فاطمه، حسن و حسين را برمىداشت و به بقيع مىرفت و همچنان تا شب مشغول گريه بود و چون شب فرا مىرسيد، حضرت امير مىآمد و فاطمه را به منزل برمىگرداند. حضرت فاطمه پس از فوت پدر بزرگوارش مدت بيست و هفت روز اين برنامه را انجام مىداد. آنگاه مريض شد و تا چهل روز زنده بود و سپس از دنيا رحلت كرد.
به هنگام رحلت آن حضرت، على نماز ظهر را خوانده بود و به سوى منزل بازمی گشت که كنيزان را ديد در حالى به استقبال آن حضرت آمدند كه گريان و محزون بودند. امام به آنها فرمود: چه خبر شده؟ چرا شما را ناراحت و مضطرب مىبينم؟!
گفتند: يا امير المؤمنين! دختر عموى خود زهرا را درياب، گر چه گمان نمىكنيم حاصلى داشته باشد.
🔻 ادامه دارد ...
⚫️ داستان شهادت حضرت زهرا (س)
3️⃣ قسمت سوم:
حضرت على به سرعت به سوى اطاق فاطمه رفت و بر آن بانو وارد شد. ناگهان ديد فاطمه در ميان بستر خويش افتاده و به طرف راست و چپ مىغلطد. امام على، عبا را از دوش خود و عمّامه را از سر مبارك خود انداخت و لباس خود را درآورد. آنگاه آمد و سر مبارك حضرت زهرا را به دامن گرفت و فرمود: زهرا!
ولى حضرت فاطمه سخنى نگفت. براى دومين بار فرمود: دختر محمّد مصطفى!
فاطمۀ زهرا باز هم جوابى نداد!
امام سومين بار صدا زد: اى دختر كسى كه زكات را در دامان خود براى فقرا مىبرد!
ولی باز هم جوابى نشنيد.
باز هم صدا زد: اى دختر آن كسى كه با ملائكه نماز خواند!
حضرت زهرا این بار هم جوابى نداد.
امام باز هم صدا زد: فاطمه! با من سخن بگو! منم پسر عموى تو، على بن ابى طالب.
فاطمه این بار چشمان خود را به روى او باز كرد و به او نگاه کرد. آنگاه آن بانو گريه کرد و على هم گريان شد و به زهراى اطهر فرمود: تو را چه شده؟ منم پسر عمويت على.
فاطمه گفت: پسر عمو! آن مرگى را كه نمىتوان از دست آن گريخت، احساس مىكنم. مىدانم كه تو بعد از من نمىتوانى ازدواج نكنى. يا على! اگر ازدواج كردى يك شبانه روز نزد همسرت باش، و يك شبانه روز پيش فرزندان من. على جان! به صورت حسن و حسينم سيلى نزن. اينها يتيم و دل شكستهاند. ديروز جدّ بزرگوار خود را از دست داده اند و امروز هم مادر خود را از دست مىدهند. واى بر آن امّتى كه آنان را مىكشند و با ايشان بغض و دشمنى مىورزند!!
حضرت زهرا آنگاه اشعارى را بدين ترتيب خواند:
🔹اگر گريه مىكنى بر من گريه كن اى بهترين هدايتكنندگان، و اشك بريز كه روز فراق رسيده.
🔹اى همسر بتول! من دربارۀ نسل خود به تو سفارش مىكنم، زيرا كه ايشان همراهان اسلامند.
🔹براى من و يتيمهاى من گريه كن، مخصوصا كشته كربلا را فراموش نكن.
🔹اينها تنها هستند و يتيمانى حيران و سرگردان مىشوند. خداوند مقرّر كرده كه امروز فراق است.
حضرت امير به زهراى اطهر فرمود: دختر رسول خدا! تو خبر وفاتت را از كجا مىگويى، در صورتى كه وحى خدا با مرگ پیامبر از خاندان ما قطع شده؟!
فاطمه گفت: ابو الحسن! امروز خواب ديدم كه پدر بزرگوارم در ميان قصرى از جواهرات سفيد است. چون مرا ديد، فرمود: دخترم! نزد من بيا، زيرا من مشتاق توام.
به ایشان گفتم: پدر جان! به خدا سوگند كه من بيشتر از شما شوق ملاقات شما را دارم.
پدرم فرمود: تو امشب نزد من خواهى بود.
پسر عمو! گفتار پدرم هميشه راست است و به وعدۀ خود وفا خواهد كرد. على جان! تا سورۀ يس را قرائت کردی و به پایان رسید، بدان كه اجلم فرا رسيده. خودت مرا غسل بده، ولى بدنم را برهنه نكن، زيرا من پاك و مطهّرم. على جان!فقط خودت و اهل خانهام كه به من نزديك هستند بر جنازهام نماز بخوانيد. على جان! مرا شبانه به خاك بسپار. اين نحوه را پدرم پيغمبر خدا به من خبر داده.
حضرت امير فرموده: به خداوند سوگند من خودم متصدى امر آن بانو شدم و بدن وى را با پيراهنش غسل دادم. به خدا سوگند كه بدن فاطمۀ زهرا پاك و مطهّر بود. آنگاه بدن مقدس او را از باقيماندۀ حنوط پيامبر حنوط كردم. سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: امّ كلثوم! زينب! سكينه! فضّه! حسن! حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد. روز فراق آمده و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.
حسن و حسين در حالى آمدند كه فرياد مىزدند: آه از اين حسرتى كه به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان فاطمۀ زهرا هيچ وقت از بين نخواهد رفت. ای مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى را ملاقات نمودى، سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم شديم!
🔻 ادامه دارد ...