eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.7هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
80 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
می گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ، تا بداني که نمي شود به عبادتت ، به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی! خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو هماني که هستی بمانی ، نداده است شايد به همين دليل است که سفارش شده وقتی حال خوبی داری و مي خواهي دعا کني ، يادت نرود عافيت و عاقبت بخيری بطلبی پس به خوب بودنت مغرور نشو که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود.
『🇮🇷͜͡🥀』 🍃روایت سردارشهید حاج قاسم ازهمرزم شهیدش ✨اورکت روی شانه هایش بود؛بدون جوراب. معلوم بود ازنماز می آید وفرصت نکرده سرو وضعش رامرتب کند. لبخندزدم نگاهی به اوانداختم،قبل ازاینکه حرفی بزنم،باخنده گفت..... یوسف الهی🦋 وقت✨✨📿 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ سعید شریفی : سه ثانیه در صدا و سیما رخنه کردند و تصویر دو شغال رجوی در تلویزیون پخش شد داد همه در امده چندین سال است در فضای مجازی رخنه کرده اند و جوانان را به قتلگاه میبرند و کسی عین خیالش نیست
8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ضربه دوم «عصای موسی» به رژیم صهیونیستی ▪️هک دوربین‌های یک شرکت نظامی صهیونیستی 🔹گروه هکری «عصای موسی»، تنها چند ساعت پس از انتشار تصاویری از هک دوربین‌های مداربسته در خیابان‌های فلسطین اشغالی، از هک دوربین‌های مداربسته اطراف شرکت صهیونیستی «رافائل» خبر داد. 🔹گفتنی است شرکت تسلیحات نظامی پیشرفته رافائل یکی از بخش‌های وزارت جنگ رژیم صهیونیستی بود و در همین چارچوب کار صادرات تسلیحات را به شکل علنی و محرمانه به عهده دارد. 🔹هکرها در پیام خود نوشته‌اند این تازه اول کار است، بعدا محل کار و اقامت مسئولین عالی‌رتبه را به شما نشان خواهیم داد. ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عصرجمعه است عزیزان همراه ،دعای شریف سمات وصلوات پرفضیلت ضراب اصفهانی فراموش نشود ملتمس دعای خیرتان هستیم😔🤲
4_6026295782980719027.mp3
زمان: حجم: 8.9M
🎧 احساسی و شنیدنی🖤 🎼 این جمعه هم رفت... 🎤ڪربلایے 🌙ویژه ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️قسمت صد و دو❤️ . امکان نداشت ایوب برای عملیاتی به جبهه نرود و من پشت سرش نماز حاجت نخوانم. سر سجادت زار نزنم که برگردد. از فکر زندگی بدون ایوب مو به تنم سیخ می شد. ایوب چه فکری درباره من می کرد؟ فکر می کرد از آهنم؟ فکر می کرد اگر آب شدنش را تحمل کنم نبودنش هم برایم ساده است؟ چی فکر می کرد که آن روز وسط شوخی هایمان درباره مرگ گفت: "حواست باشد بلند بلند گریه نکنی، سر وصدا راه نیاندازی، یک وقت وسط گریه و زاری هایت حجابت کنار نرود، هدی، حجاب خواهر هایم، کسی صدای آن ها را نشنود. مواظب باش به اندازه مراسم بگیرید، به اندازه گریه کنید." زهرا آخرین قطره های آب قند را هم داد بخورم. صدای داد و بیداد محمد حسین را می شنیدم. با لباس خاکی و شلوار پاره و خونی جلوی پرستارها ایستاده بود. خواستم بلند شوم، زهرا دستم را گرفت و کمک کرد. محمد حسین آمد جلو... صورت خیس من و زهرا را که دید، اخم کرد. "مامان....بابا کجاست؟" 😔 . ❤️قسمت صد و سه❤ . زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود. محمد حسین داد کشید: "می گویم بابا ایوب کجاست؟" رو کرد به پرستار ها ...آقا نعمت دست محمد را گرفت و کشیدش عقب، محمد برگشت سمت نعمت آقا: "بابا ایوب رفت؟ آره؟" رگ گردنش بیرون زده بود. با عصبانیت به پرستارها گفت: "کی بود پشت تلفن گفت حالش خوب است؟ من از پاسگاه زنگ زدم، کی گفت توی ای سی یو است؟ بابا ایوب من مرده...شما گفتید خوب است؟ چرا دروغ گفتید؟" دست آقا نعمت را کنار زد و دوید بیرون سرم گیج رفت، نشستم روی صندلی آقا نعمت دنبال محمد حسین دوید. وسط خیابان محمد حسین را گفت توی بغلش محمد خشمش، را جمع کرد توی مشت هایش و به سینه ی آقا نعمت زد. آقا نعمت تکان نخورد: "بزن محمد جان....من را بزن....داد بکش....گریه کن محمد...." محمد داد می کشید و آقا نعمت را می زد. مردم ایستاده بودند و نگاه می کردند. محمد نشست روی زمین و زبان گرفت. "شماها که نمی دانید...نمی دانید بابا ایوبم چطوری رفت. وقتی می لرزید شماها که نبودید. همه جا تاریک و سرد بود، همه وسایل ماشین را دورش جمع کردم و آتش زدم تا گرم شود، سرش را گرفتم توی بغلم....." بغضش ترکید و با صدای بلند گریه کرد: "سر بابام توی بغلم بود که مرد....... با..با.....ایوبم....توی بغل....من مرد....." 😭 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
انسان بدون او ناتمام می ماند! ꧁ اولین فراخوان هنری محورهای اجرایی جشنواره: ۱- بخش ادبیات در شاخه‌های: • داستان کوتاه: کودک و نوجوان، بزرگسال • فیلمنامه کوتاه زیر 14 دقیقه: کودک و نوجوان، بزرگسال • شعر: کودک ونوجوان، بزرگسال ۲- بخش هنرهای تجسمی در شاخه‌های: • طراحی پوستر • نقاشی دیواری ۳- بخش موسیقی در شاخه‌های: • قطعه موسیقی باکلام(در تمامی سبک‌ها و ژانرها) • سرود ۴- بخش تولید محتوا در شاخه‌های: • محتوای شبکه‌های اجتماعی • طراحی بازی • طراحی کارگاه‌های فلسفی • سرگرمی‌های خلاقه ✿ سیر محتوایی جشنواره ۱- من کیستم؟ ۲- در زمین چه میکنم؟ ۳- هدف و مقصد نهایی من کجاست؟ ۴- مسیر من، تا رسیدن به مقصد، کدام است؟ ۵- این جاده ناشناخته را چگونه باید طی کنم؟ ✿ تقویم اجرایی جشنواره: ▫️مهلت ارسال آثار: ۱ بهمن ماه تا ۱ اسفندماه ▫️ کسب اطلاعات بیشتر در وب سایت جشنواره به آدرس ↓ Ensanetamam.ir 📝 دبیرخانه‌ی جشنواره‌ی " انسانِ تمام " Instagram.com/Ensanetamam
🌹داستان زندگی جانبازشهیدایوب بلندی🌹 قسمت (صدودوم وسوم) تقدیم نگاه سبز شما عزیزان👇👇