4_5811915067381255094.mp3
42.19M
🔈#شیطان_شناسی_در_قرآن
4⃣5⃣جلسه پنجاه و چهار
* خطبه 192 نهجالبلاغه
* مدعیان دروغین
* شیطان چه زمانی نسبت به دین ناامید شد؟!
* روایت امیرالمؤمنین علیهالسلام درمورد فرد منافق
* تور صید شیطان چیست؟!
* تنها فرشتهای که لیاقت همنشینی با اهل بیت را داشت؟
* جمله کلیدی ارتباط زن و شوهر
* لحظه استجابت دعا
⏰مدت زمان: ۷۸:۱۵
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
<🔔🍋>
•
•
انتـظاریعنے؛🌿•.
اینکهببینـےدࢪجایگاهےکههستے،
باتوانایےهایےکھداری ..
چھڪآرۍازدستتبرمےآیدتابراۍ امامزمانتانجام بدهـے !
انتظار توقف نیست؛
حرکتی رو به جلوست..(:
یک روز بین دایی و یک بنده خدایی
بحث اعتقادی پیش آمد، گمان کردم الآن است
که او را به باد کُتَـک بگیرد، دایی ابوالفضل از قدرت بدنی فوقالعادهای برخوردار بود، اما اصلاً این اتفاق نیفتاد، بلکه با آرامش، تواضع، ادب و مهربانی با آن بنده خدا صحبت کرد و بالاخره ایشان را قانع کرد، گفتم: دایی من ترسیدم دعـواتون بشه، گفت: دعوا چرا داییجان؟ یادت باشـه تا زمانی که از قدرت جادویی ادب و اخلاق استفاده کنی، هیچوقت مغلوب نمیشوی، همان روز از داییام یاد گرفتم هر آدمی مخالفان فکری، مذهبی، دینی و اعتقـادی خودش را میتواند با آرامش و ادب متقاعد کند.
🌷شهید ابوالفضل راهچمنی🌷
📚بریدهای از کتاب صندوقچه گلرُز
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
امشب دخیله دختر اربابم.mp3
4.37M
#نواےنوڪرے |🌹🌸🌱|
↯♥
بیدارمیاخوابم
امشبدخیلہدختراربابم
ڪربلایـےحسینطاهرے
#امام_زمان
#میلاد_حضرت_رقیه
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ سالم بودن پيكر پاک شهید يوسف اللهی، قبر كنار شهید سردار سليمانی
🔸روایت روز تدفین حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌷✨🌷
رازهایی از این شهید و همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی در کتاب نخل سوخته
محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند.
🌷✨🌷
#نماز_اول_وقت
بزرگترین حسࢪٺ قیامت
اینه که میفهمی
با نمـاز
تا کجـاها میتونستے بالا بری
و نࢪفتے💔
از هࢪجهنمے بیشتࢪ آدمو عذاب میده🌱
هنوز دیࢪ نشدھ😊
نمـازٺ ࢪو دࢪیاب🕊🌿
#نمازاول وقت📿✨📿
『عارف شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴 🌻🌴🌹🌴 🌹🌴🌻 🌴 🌻 💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 #خاطرات_شهید_مهدی_زین_الد
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
🌻🌴🌹🌴
🌹🌴🌻
🌴
🌻
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهید_مهدی_زین_الدین
راوے: همسر شهید
#نیمه_پنهان
قسمت :2⃣1⃣
گمنام گمنام🕊
🍃يادم نمی آيد حرفی راجع به خودمان زده باشيم يا سرمان را بالا آورده باشيم تا هم ديگر را نگاه كنيم . سر مزار آيت الله مدنی گفت " من خيلی به ايشان مديونم .
خرم آباد كه بوديم خيلی از ايشان چيز ياد گرفتم . " خانواده شان در مخالفت با رژيم شاه سابقه ای داشت و دو سه بار هم به اين شهر و آن شهر تبعيد شده بودند .
🍃آن شب يك مهمانی كوچك خانوادگی برای آشنايی دو فاميل بود . برای من آن روزها بهترين روزهای زندگيم بود . فردای همان روز كه عقد كرديم او رفت جبهه . دو ماه و نيم عقد كرده در خانه ی پدرم ماندم .در اين مدت آقا مهدی بعضی وقتها زنگ ميزد و ميگفت مثلاً " من ساعت نُه جلسه دارم . می آيم قم . بعد از ظهر هم يك سر به شما ميزنم .
قسمت۳1⃣
گمنام گمنام🕊
🍃" يك بار بين خرم آباد و اراك تصادف كرده بود وقتی آمد از پنجره ی اتاق ديدم كه دور گردنش پارچه ای سفيد شبيه باند بسته . توی اتاق كه آمد بازش كرده بود . پرسيدم " خدای ناكرده مجروح شديد ؟ " گفت " نه چيزی نيست ، از اين چيزها توی كار ما زياده . "
🍃 مادرم می گفت " آقا مهدی حالا شما يك مدتی بمانيد يك عده تازه نفس بروند . " او هم ميخنديد و مثل هميشه ميگفت " حاج خانم صلوات بفرستيد ، ما سرباز امام زمان هستيم ، "
🍃اين مدت برای آشنا شدن با آدمی مثل او فرصت زيادی نبود ، ولی با
قيافه اش پيش تر آشنا شده بودم . از فهميدن يك چيز هول برم داشت . آن صورت نورانی ای که درخواب ديده بودم ، صورت خودش بود . آن موقع زياد خوابم را جدی نگرفتم . ولی تازه داشتم می فهميدم . بايد با آدمی زندگی ميكردم که اصلاً نبايد روی بودن و ماندنش حساب ميكردم .
🍃احساس می كردم دارم به شعار هايی که می دادم عمل می كنم . بايد با يك شهيده زنده زندگی ميكردم . يكی از دوستان هم دبيرستانيم که دانشگاه قبول شده بود به مادرم گفته بود " اين منير از همان اول ميگفت من ميخواهم به آدم ساده ای شوهر كنم . آخرش هم اين كار را كرد . رفت به يك پاسدار شوهر كرد .
🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴🌻🌴🌹🌴
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093