#خوردنش_حلال_بردنش_حرام!
🌷مثل همهی بسيجيان دو تكه تركش خمپاره برداشته بودم كه به يادگار با خودم ببرم منزل. برگ مرخصیام را گرفتم و آمدم دژبانی. دل و جگر وسايلم را ريخت بيرون، تركش ها را طوری جاسازی كرده بودم كه به عقل جن هم نمیرسيد ولی پيدايش كرد!!😊
🌷....پرسيد: چند ماه سابقهی منطقه داری؟ گفتم: خيلی وقت نيست. گفت:
شما هنوز نمیدانی تركش، خوردنش حلال است بردنش حرام؟!
گفتم: نمیشود جيرهی خشك حساب كنی و سهم ما را كه حالا نخورده ايم بدهی ببريم...!😅
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
مطیعی.میاد خاطراتم جلوی چشام.mp3
5.75M
#پیشواز_اربعین
میاد خاطراتم جلوی چشام😭
من اون خستگی تو راهو میخوام 💗
می خواستم مثل اهل بیت حسین 😭
با اهل و عیالم پیاده بیام...💞
🎤 با نواے حاج #میثم_مطیعی
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
⸙🌹⸙
آرزویعنے:↓..
اربعیـن
داشتنیهجفتپاۍخستهوتاوݪزدھ
وآخریـنستونتـا..ڪربلا♥️
🏴🖤🏴
࿐༅🌼༅࿐
#منتظرانه🌷
سرورم❣️
همه گمان می کنند «انتظار»؛ یعنی:👇
دیده به راه شما داشتن، که خواهید آمد؛
درست ، ولی نمیدانند که برتر از ان👇
«انتظار»یعنی دیده بر خود شما داشتن ،
که پیش ما هستید!😍
و اصل در شور بختی ما این است:
نظر بر شما نداشتن😔
و در منظر شما زندگی نکردن!💕
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
─┅─═इई🍂🍁🍂ईइ═─┅─
4_5807880375103391558.mp3
30.74M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
* ادامه ملکوت حیوانات
* شرط بهشتی بودن
* ماجرای همراه شدن ابوبصیر با امام صادق ع در حج
* تکذیبکنندگان تقدیر الهی با کدام صورت حیوانی برانگیخته میشوند؟
* تفاوت انسان و حیوان
* راه تحصیل علوم و فنون از نگاه جناب ملاصدرا
* راه اصلاح رذائل اخلاقی چیست؟
* صورت برزخی منافق
* مسخ باطنی
* ملکوت فکر زنا
* زنای اعضای بدن
* پیامد ترک لذائذ شیطانی
* از توبه نااُمید نشویم
* به خیال توبه، مراقبه را فراموش نکنیم
* امام معصوم، حواسش به ما هست
🎧 جلسه پنجاهم
🎙#استاد #امینی خواه
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
『🇮🇷͜͡🌹』
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹 شهـــید حسین گشادهرو
هیچ بدبختی از این بالاتر نسیت که انسان از خدا جدا شود و به بیراهه بیفتد.
<<💔<>
『🇮🇷͜͡🌹』
گاهے آنقدر عاشقے
که تمام زندگے ات میشود ،
فكر كردن بــه کسی که دوستش دارے...
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_5926779002730580528.mp3
10.94M
~♡~
-پناھِمنتوروزایبیڪسی
وغم..♥️(:
یاحسین حلالم کن😭
#محمدحسینپویانفر🎙
#چشم تراز فراق😭
#اربعین
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✾͜͡♥️•
#چهارشنبههایامامرضایی🌱
روزے بہ جرم عشق شما متهم شدم
روز دگر بہ احترام غمت محترم شدم
دیگر بس است بہ دلم رحم ڪن رضا
دیوانہ ے بے سرو پا حرم شدم
#یاغریبالغربا❤️
࿐༅🌺༅࿐
#رمان #دمشق_شهر_عشق( قسمت بیست وسوم )تقدیم نگاه سبزشما👇👇
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_سوم
💠 صورت #خونی و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمیرفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازهاش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه میکردم.
از همان مقابل در اتاق، #اشکهایم طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، میبرمتون خونه!»
💠 میدانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و میترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود.
از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن #نامحرم خجالت میکشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیشتون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟»
💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمیشد با اینهمه #بیرحمی سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانوادهاش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.»
سعد تنها یکبار به من گفته بود خانوادهاش اهل #حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیشدستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانوادهاش تحویل میدن، نه خانوادهاش باید شما رو بشناسن نه کس دیگهای بفهمه شما همسرش بودید!»
💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ #غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماستون میکنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو #حرم بودید!»
قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشیتر از اونی هستن که فکر میکنید!»
💠 صندلی کنار تختم را عقبتر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره #درعا خبر داد :«میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر #نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشتهها رو تیکه تیکه کردن!»
دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهستهتر کرد :«بیشتر دشمنیشون با شما #شیعههاست! به بهانه آزادی و #دموکراسی و اعتراض به حکومت #بشار_اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو #حمص دارن شیعهها رو قتل عام میکنن! #سعودیهایی که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعهها رو سر میبرن و زن و دخترهای شیعه رو میدزدن!»
💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او میشنیدم در #انقلاب گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی میشنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش میکردم.
روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرفها روی سینهاش سنگینی میکرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعههای حمص رو فقط بهخاطر اینکه تو خونهشون تربت #کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیههای شیعه رو با هرچی #قرآن و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعهها رو آتیش میزنن تا از حمص آوارهشون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...»
💠 غبار #غیرت گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت #تکفیریها در حق #ناموس شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...»
باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دندهتون جوش بخوره، خواهش میکنم این مدت به این برادر #سُنیتون اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!»
💠 و خودم نمیدانستم در دلم چهخبر شده که بیاختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانیام نفس میکشید و داغ بیکسیام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط میگیرم برگردید #ایران پیش خونوادهتون!»
نمیدید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام #سوریه را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگیمون رو میکردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه #آزادی! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو #غارت میکنن!»...
#ادامه_دارد
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093