8.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ضربه دوم «عصای موسی» به رژیم صهیونیستی
▪️هک دوربینهای یک شرکت نظامی صهیونیستی
🔹گروه هکری «عصای موسی»، تنها چند ساعت پس از انتشار تصاویری از هک دوربینهای مداربسته در خیابانهای فلسطین اشغالی، از هک دوربینهای مداربسته اطراف شرکت صهیونیستی «رافائل» خبر داد.
🔹گفتنی است شرکت تسلیحات نظامی پیشرفته رافائل یکی از بخشهای وزارت جنگ رژیم صهیونیستی بود و در همین چارچوب کار صادرات تسلیحات را به شکل علنی و محرمانه به عهده دارد.
🔹هکرها در پیام خود نوشتهاند این تازه اول کار است، بعدا محل کار و اقامت مسئولین عالیرتبه را به شما نشان خواهیم داد.
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
عصرجمعه است عزیزان همراه ،دعای شریف سمات وصلوات پرفضیلت ضراب اصفهانی فراموش نشود
ملتمس دعای خیرتان هستیم😔🤲
4_6026295782980719027.mp3
8.9M
🎧 #نواهنگ احساسی و شنیدنی🖤
🎼 این جمعه هم رفت...
🎤ڪربلایے #سید_رضا_نریمانی
🌙ویژه #جمعه_دلتنگی
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
❤️قسمت صد و دو❤️
.
امکان نداشت ایوب برای عملیاتی به جبهه نرود و من پشت سرش نماز حاجت نخوانم. سر سجادت زار نزنم که برگردد.
از فکر زندگی بدون ایوب مو به تنم سیخ می شد. ایوب چه فکری درباره من می کرد؟
فکر می کرد از آهنم؟ فکر می کرد اگر آب شدنش را تحمل کنم نبودنش هم برایم ساده است؟
چی فکر می کرد که آن روز وسط شوخی هایمان درباره مرگ گفت: "حواست باشد بلند بلند گریه نکنی، سر وصدا راه نیاندازی، یک وقت وسط گریه و زاری هایت حجابت کنار نرود، #حجاب هدی، حجاب خواهر هایم، کسی صدای آن ها را نشنود. مواظب باش به اندازه مراسم بگیرید، به اندازه گریه کنید."
زهرا آخرین قطره های آب قند را هم داد بخورم.
صدای داد و بیداد محمد حسین را می شنیدم.
با لباس خاکی و شلوار پاره و خونی جلوی پرستارها ایستاده بود.
خواستم بلند شوم، زهرا دستم را گرفت و کمک کرد. محمد حسین آمد جلو...
صورت خیس من و زهرا را که دید،
اخم کرد.
"مامان....بابا کجاست؟" 😔
.
❤️قسمت صد و سه❤
.
زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود.
محمد حسین داد کشید: "می گویم بابا ایوب کجاست؟"
رو کرد به پرستار ها ...آقا نعمت دست محمد را گرفت و کشیدش عقب، محمد برگشت سمت نعمت آقا: "بابا ایوب رفت؟ آره؟"
رگ گردنش بیرون زده بود.
با عصبانیت به پرستارها گفت: "کی بود پشت تلفن گفت حالش خوب است؟ من از پاسگاه زنگ زدم، کی گفت توی ای سی یو است؟ بابا ایوب من مرده...شما گفتید خوب است؟ چرا دروغ گفتید؟"
دست آقا نعمت را کنار زد و دوید بیرون
سرم گیج رفت، نشستم روی صندلی
آقا نعمت دنبال محمد حسین دوید. وسط خیابان محمد حسین را گفت توی بغلش
محمد خشمش، را جمع کرد توی مشت هایش و به سینه ی آقا نعمت زد.
آقا نعمت تکان نخورد: "بزن محمد جان....من را بزن....داد بکش....گریه کن محمد...."
محمد داد می کشید و آقا نعمت را می زد.
مردم ایستاده بودند و نگاه می کردند. محمد نشست روی زمین و زبان گرفت.
"شماها که نمی دانید...نمی دانید بابا ایوبم چطوری رفت. وقتی می لرزید شماها که نبودید. همه جا تاریک و سرد بود، همه وسایل ماشین را دورش جمع کردم و آتش زدم تا گرم شود، سرش را گرفتم توی بغلم....."
بغضش ترکید و با صدای بلند گریه کرد:
"سر بابام توی بغلم بود که مرد....... با..با.....ایوبم....توی بغل....من مرد....." 😭
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✦ انسان بدون او ناتمام می ماند!
꧁ اولین فراخوان هنری #انسان_تمام
✿ محورهای اجرایی جشنواره:
۱- بخش ادبیات در شاخههای:
• داستان کوتاه: کودک و نوجوان، بزرگسال
• فیلمنامه کوتاه زیر 14 دقیقه: کودک و نوجوان، بزرگسال
• شعر: کودک ونوجوان، بزرگسال
۲- بخش هنرهای تجسمی در شاخههای:
• طراحی پوستر
• نقاشی دیواری
۳- بخش موسیقی در شاخههای:
• قطعه موسیقی باکلام(در تمامی سبکها و ژانرها)
• سرود
۴- بخش تولید محتوا در شاخههای:
• محتوای شبکههای اجتماعی
• طراحی بازی
• طراحی کارگاههای فلسفی
• سرگرمیهای خلاقه
✿ سیر محتوایی جشنواره
۱- من کیستم؟
۲- در زمین چه میکنم؟
۳- هدف و مقصد نهایی من کجاست؟
۴- مسیر من، تا رسیدن به مقصد، کدام است؟
۵- این جاده ناشناخته را چگونه باید طی کنم؟
✿ تقویم اجرایی جشنواره:
▫️مهلت ارسال آثار: ۱ بهمن ماه تا ۱ اسفندماه
▫️ کسب اطلاعات بیشتر در وب سایت جشنواره به آدرس ↓
Ensanetamam.ir
📝 دبیرخانهی جشنوارهی " انسانِ تمام "
Instagram.com/Ensanetamam
❤️قسمت صد و دو❤️
.
امکان نداشت ایوب برای عملیاتی به جبهه نرود و من پشت سرش نماز حاجت نخوانم. سر سجادت زار نزنم که برگردد.
از فکر زندگی بدون ایوب مو به تنم سیخ می شد. ایوب چه فکری درباره من می کرد؟
فکر می کرد از آهنم؟ فکر می کرد اگر آب شدنش را تحمل کنم نبودنش هم برایم ساده است؟
چی فکر می کرد که آن روز وسط شوخی هایمان درباره مرگ گفت: "حواست باشد بلند بلند گریه نکنی، سر وصدا راه نیاندازی، یک وقت وسط گریه و زاری هایت حجابت کنار نرود، #حجاب هدی، حجاب خواهر هایم، کسی صدای آن ها را نشنود. مواظب باش به اندازه مراسم بگیرید، به اندازه گریه کنید."
زهرا آخرین قطره های آب قند را هم داد بخورم.
صدای داد و بیداد محمد حسین را می شنیدم.
با لباس خاکی و شلوار پاره و خونی جلوی پرستارها ایستاده بود.
خواستم بلند شوم، زهرا دستم را گرفت و کمک کرد. محمد حسین آمد جلو...
صورت خیس من و زهرا را که دید،
اخم کرد.
"مامان....بابا کجاست؟" 😔
.
❤️قسمت صد و سه❤
.
زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود.
محمد حسین داد کشید: "می گویم بابا ایوب کجاست؟"
رو کرد به پرستار ها ...آقا نعمت دست محمد را گرفت و کشیدش عقب، محمد برگشت سمت نعمت آقا: "بابا ایوب رفت؟ آره؟"
رگ گردنش بیرون زده بود.
با عصبانیت به پرستارها گفت: "کی بود پشت تلفن گفت حالش خوب است؟ من از پاسگاه زنگ زدم، کی گفت توی ای سی یو است؟ بابا ایوب من مرده...شما گفتید خوب است؟ چرا دروغ گفتید؟"
دست آقا نعمت را کنار زد و دوید بیرون
سرم گیج رفت، نشستم روی صندلی
آقا نعمت دنبال محمد حسین دوید. وسط خیابان محمد حسین را گفت توی بغلش
محمد خشمش، را جمع کرد توی مشت هایش و به سینه ی آقا نعمت زد.
آقا نعمت تکان نخورد: "بزن محمد جان....من را بزن....داد بکش....گریه کن محمد...."
محمد داد می کشید و آقا نعمت را می زد.
مردم ایستاده بودند و نگاه می کردند. محمد نشست روی زمین و زبان گرفت.
"شماها که نمی دانید...نمی دانید بابا ایوبم چطوری رفت. وقتی می لرزید شماها که نبودید. همه جا تاریک و سرد بود، همه وسایل ماشین را دورش جمع کردم و آتش زدم تا گرم شود، سرش را گرفتم توی بغلم....."
بغضش ترکید و با صدای بلند گریه کرد:
"سر بابام توی بغلم بود که مرد....... با..با.....ایوبم....توی بغل....من مرد....." 😭
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌿🌺🌺🌺🌿
✴️ شنبه 👈9 بهمن/دلو 1400
👈 26 جمادی الثانی 1443 👈 29 ژانویه 2022
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅ دیدارها وملاقات ها.
✅ جابجایی و نقل و انتقال.
✅ خرید و فروش و تجارت.
✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅ودرختکاری خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
📛 ولی ازدواج خوب نیست.
🚘مسافرت: خوب و مفید است.ان شاءالله
💠کانال ما در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز های مطمئن و با قیمت مناسب👇
@Herz_adiye_hamrah
👶 زایمان مناسب و نوزادش عمر طولانی کند. ان شاالله
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ امور بازرگانی و داد و ستد.
✳️ به خانه نو رفتن.
✳️ تعلیم و تعلم و امور آموزشی.
✳️ شروع به کار و شغل.
✳️ و شرکت و امور مشارکتی خوب است.
📛ولی فروش جواهرات.
📛و فروش حیوان خوب نیست.
🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
🌿🌺🌺🌺🌿
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب: امشب ( شب یکشنبه )، دستور خاصی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث رهایی از بلا می شود.
💉💉 حجامت فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث خلاصی از مرض می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب :خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 27 سوره مبارکه "نحل" است.
قال سننظر اصدقت ام کنت من الکاذبین....
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر ازآن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت برسد.ان شاءالله.و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌿🌺🌺🌺🌿
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
0912353 2816
🌿🌺🌺🌺🌿
"#شهدای_آسمانی "
طنز جبهه🌿
بچههـا را
برای نماز صبح بلند میکرد
و این بیت را می خواند :
ای لاله خوابیده چو نرگس نگران خیز
از خوابِ گران، خوابِ گران، خواب گران خیز
می گفت :
اگر آیه آخر سوره ڪهف را بخوانید ،
هر ساعتی که بخواهید بیدار می شوید
یک روز آمد بالای سرم و گفت :
مگر آیه را نخواندی؟!
گفتم : چـــرا ؛
گفت : پس چرا دیر بلند شدی؟
درست موقعِ اذان بود ، گفتم :
نیت کرده بودم سر اذان بیدار شوم که شدم
خندید و گفت : مردِ مؤمن ؛
این را گفتم برای نماز شب بلند شوید
گفتم : حاجیجان ما خوابمان سنگین است
اگر بخواهیم برای نماز شب بیدار شویم ،
باید ڪل سوره ڪهف را بخوانیم
نه آیهی آخـرش را ...😅😁
#شهید_سردار_محمد_بروجردی💕
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093