🌹🕊 #زیارتنامهیشهدا 🕊🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷
🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ🌷
🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَےا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم
🕊🌹امروز ۵ اسفندماه،سالروزشهادت شهیدجنگ تحمیلی ارشد ابوالفتح زاده گرامی باد🕊🌹
#یادونام شهدا باصلوات💐
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
بنام خدای شهیدان
شهید ارشد ابوالفتح زاده
فرزند: کریم
سال تولد: ۱۳۴۵ روستای قلعه جوق
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۰۵ جزیره مجنون- عملیات خیبر
تو سوختي و ني و نخل و نسترن مي سوخت
شبي كه جسم تو تشييع شد، كفن مي سوخت
هزار بار سرودم كه باز مي گردي
هزار بار نبودي و شعر من مي سوخت
جنازه ات چه سبك بود : استخوان و پلاك!
شبي كه اسم تو تشييع شد، وطن مي سوخت
شهید ارشد ابوالفتح زاده در یک خانواده مذهبی و مومن بدنیا آمد. او فرزند چهارم خانواده بود. پدرش فردی مومن و زحمتکش بود و مغازه پارچه فروشی در روستای رازلیق داشت که هزینه امرار و معاش خانواده را از آنجا تامین می نمود. ارشد دوره ابتدائی را در دبستان پسرانه روستا به پایان رساند و برای تحصیل دوره راهنمائی در مدرسه راهنمائی شهید تراب صادقپور روستای قلعه جوق ثبت نام نمود. تحصیل در این دوره مواجه با وقوع انقلاب اسلامی بود و او نه تنها همپای تمامی اهالی شهر و روستا در راهپیمائی ها حضور فعال داشت بلکه دوستانش را نیز برای حضور در آن تشویق می نمود.
علاقه بیش از حد به حضور در جبهه باعث شد که در اواخر دوره راهنمائی درس و مدرسه را رها نموده و در دانشگاه بسیج و جبهه و دیار عاشقان ثبت نام نماید.
در سال ۱۳۶۰ وارد بسیج شد و بعد از گذراندن آموزش عازم جبهه گردید و در عملیات مسلم ابن عقیل شرکت نمود.
بعد از ماه ها ایثارگری و بعد از پایان عملیات به وطن خود بازگشت و به دلیل علاقه شدید به دفاع از کشور و انقلاب اسلامی لباس پاسداری را زیبنده وجود خود دانست و پاسدار انقلاب شد. دوره آموزش های تخصصی و تاکتیک و فنون رزم را در شهر چالوس گذراند و بعد از پایان آموزش در واحد گزینش سپاه مشغول فعالیت شد.
همزمان با فعالیت در سپاه ضمن انجام مطالعات و راز و نیاز با پروردگار و سجده های طولانی و عارفانه درجات معنوی را در وجودش ارتقاء می داد. علاقه اش به حضرت امام( ره) آنقدر زیاد بود که او را اسطوره ای غیر قابل وصف می دانست. از فرمایشات ایشان الگو می گرفت و خودش نیز به الگویی برای اعضاء خانواده و حتی برادران بزرگتر از خودش تبدیل شده بود. از حال و هوای جبهه برای دوستان و برادرانش تعریف می کرد و می گفت: "آنجا حال و هوای دیگری دارد."
این پاسدار رشید در تاریخ ۱۳۶۲/۱۱/۲ و در روزهای اوج درگیری در جبهه به همراه دوستان و همرزمان پاسدارش مجدداً بصورت داوطلبانه عازم جبهه شد.
جایگاه این شهید آنقدر در دل دوستان، پدر و مادر و برادرانش بالا و هجرانش آنقدر سنگین بود که برادر بزرگش در روز اعزام با این شعر او را بدرقه کرد:
روزی که تو رفتی، دلها همه خون شد
افسرده تر از ما، خورشید برون شد
در هجر فراق تو، شد دیده و دل نالان
هرگز نرود یادم، حال پدرت چون شد!...
این دلاور مرد در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۴ به عنوان آرپی جی زن گردان امام حسین( ع) در عملیات خیبر شرکت نمود و بعد از دو شبانه روز جنگ، درگیری و مقاومت تمام عیار در مقابل دشمن بعثی، در کنار فرماندهان و همرزمانش در گردان امام حسین( ع) که در محاصره دشمن قرار گرفته بودند؛ با اصابت گلوله به ناحیه سر در جزیره مجنون به آرزوی خودش که همانا رسیدن به معبود بود نایل گردید و پیکر مطهرش در صحرای کربلای ایران سال ها در مقابل آفتاب سوزان تابستان و سرمای سوزناک زمستان ماندگار شد.
پس از ۱۲ سال آثار پیکر مطهر این شهید شناسائی و در تاریخ ۱۳۷۴/۰۵/۰۴ در گلزار شهدای سراب به خاک سپرده شد.
این شهید بزرگوار شخصیتی بسیار مودب، باوقار، گشاده رو و باگذشت داشت. از گفتن سخنان بیهوده پرهیز می نمود. به بزرگتر از خود خصوصا به پدر و مادرش بیش از حد احترام قائل بود. دستگیری از نیازمندان را واجب شرعی می دانست و در نمازهای جماعت شرکت می نمود. بنا به گفته دوستانش در تمام مدتی که در سپاه بود همیشه نماز شب و دعای توسل و زیارت عاشورا می خواند.
فرازی از وصیتنامه شهید:
من به جبهه می روم و جان و قطره قطره خونم را در راه اسلام و آرمان می دهم تا شاید با این قطره خون ناقابل قدمی در راه هدف و آرمانم برداشته باشم. چه معامله ای از این بهتر که خون بدهی و... در بهشت در نعمت های الهی غوطه ور باشی و همچنین با رسول الله و ائمه اطهار باشی و خداوند از سر تقصیرات تو بگذرد. بتوانی دیگران را شفاعت بکنی و نزد پروردگارت روزی بخوری. دیگر این مقام را غیر از شهادت( کجا) می توانی کسب کنی؟
خدایا من خجالت می کشم سرور شهیدان بدنش پاره پاره و من سالم باشم. پروردگارا... به تمام خوبانت قسم ات می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی و اگر شهادت را نصیبم گردانی بدنم تکه تکه شود و در صحرای محشر شرمنده نباشم.
روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌹
وظیفه خود می دانم از برادران گرامی این شهید بزرگوار که در تهیه این مطلب مساعدت نمودند صمیمانه تشکر نمایم.
ارسالی حاج مصطفی مشهدی
تلاوت یک آیه از"قرآن کریم"(آل عمران)بهمراه ترجمه آن،هدیه به شهیدعارف،محمدحسین وسرداردلهاحاج قاسم ❤❤
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
بنام خداوندبخشنده بخشایشگر
وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿١٧٨﴾🌺
و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است. (۱۷۸)🌺
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش رضا هست🥰✋
*پرواز در تِل اَربعین...*🕊️
*شهید سید رضا طاهر*🌹
تاریخ تولد: ۱۰ / ۱۰ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۲ / ۱۳۹۵
محل تولد: هریکنده،بابل
محل شهادت: سوریه
*🌹در 20 آبان 1387 عقد کرد🎊 و هاجر عزیز وارد زندگیاش شد،🪄دو سال بعد از ازدواج پسری به نام سید محمد در شناسنامهاش جای گرفت🎊همسرش← او داوطلبانه به سوریه رفت🕊️ ۱۵ اردیبهشت ماه بود که سید با من تماس گرفت📞این آخرین تماسی بود که رضا با من داشت🥀و بعد از آن به شهادت رسید.🕊️ شاید تنها آرزویی که سیدرضا داشت و به آن نرسید🥀این بود که دوست داشت سوار شدن پسرمان بر دوچرخهای که برای سالگرد تولدش خریدیم را ببیند.🥀هر بار که تماس میگرفت از من میپرسید که آیا سید محمد سوار دوچرخه شده است یا نه؟📞هر بار که تماس میگرفت میگفت که حالش خوب است🍃و فقط تماس گرفته است تا صدایم را بشنود و آرام شود.🌙همرزم← سمت راست ما ارتفاعی بود که بالایش چند خانه بود.🍃ما اگر قرار بود دور نخوریم باید حتما آن خانهها که چون دیوارش زرد بود، را نگه میداشتیم🪄 که به آن ارتفاع "تل اربعین" میگفتند.🍂تا ورودی آن خانه رسیدیم، پهپاد ما اعلام کرد در خانه کسی نیست،🍃اما اطلاعات غلط بود و همهی ما غافلگیر شدیم🥀سید رضا طاهر با رعایت احتیاط دیوار به دیوار و ستون به ستون رفت🍂تا سید رضا در را باز کرد، یک خشاب کامل بر سینهی او خالی شد🥀💥و به آرزویش رسید*🕊️🕋
*شهید سید رضا طاهر*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C
••┈┈••✾❀☘🌷☘❀✾••┈┈••
به حالش غبطه خوردم..
سید مصطفی از دوستش خواست که برای شهادتش دعا کند اما جواب شنید: فعلا این جبهه ها به تو نیاز دارد، دعا میکنم در سپاه حضرت حجت عجل الله فرجه و در رکاب «او» شهید شوی!
سید گفت: خدا سفرهای را پهن کرده که ببیند من و تو چقدر کاسبیم، وگرنه کار خدا زمین نمیماند...
وقتی حرف از کارهای فرهنگی میشد، سید میگفت: از خدا میخواهم این جنگها تمام شود،
تا با خیال راحت برویم در شهرمان کار فرهنگی کنیم...
جایت خالیست مرد 🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
43.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌نماهنگ زیبا و دیدنی "#خاک_آسمونی"
راهیان نور
تقدیم به همه آنهایی که از این غافله جامانده اند 😔
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
خاطرات راهیان نور
🌸 یادم هست در زمانی که برای راهیان نور به جنوب می رفتیم . من و هادی و چند نفر دیگر از بچه های مسجد، جزو خادمان دوکوهه بودیم. آنجا هم هادی دست از شیطنت بر نمی داشت.
🌺 مثلاً یکی از دوستان قدیمی من با کت و شلوار خیلی شیک آمده بود دوکوهه و می خواست با آب حوض دوکوهه وضو بگیرد . هادی رفت کنار این آقا و چند بار محکم با مشت زد توی آب!
🌸 سر تا پای این رفیق ما خیس شد. یک دفعه دوست قدیمی ما دوید که هادی را بگیرد و ادبش کند .
🌺 هادی با چهره ای مظلومانه شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن . این بنده خدا هم تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت .
🌸 شب وقتی توی اتاق ما آمد ، یکباره چشمانش از تعجب گرد شد . هادی داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف می زد ! ☺️😁
🌹 شهید محمد هادی ذوالفقاری🌹
4_5816552558319111412.mp3
5.5M
🎧 تنظیم #استودیویی
📔 به موقع تشیع جنازم...😔
🎙 #کربلایی_حسن_عطایی
🏷 بسیار زیبا و شنیدنی❣
#شب زیارتی اربابم حسین😭
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✨﷽✨
💌 #اخلاق شهدایی
🔻دو خصلت در رفتارش نمود داشت:
#بزرگی و ادب
▪️خیلی مراقبت میکرد حرف لغو از دهانش خارج نشود. باهاش که حرف میزدم، اونقدر پیش چشمم بزرگ مینمود که خودم رو جمعوجور میکردم تا حرفهام خارج از قواره نباشه.
دوتا خصوصیت متضاد هم داشت: در عین سختی و استقامت در کار، بسیار خوشرو و خوش رفتار بود! هرکسی که یک بار با حاجی حرف زده باشد، #حدیث «المؤمن بشره فی وجهه.. » را در توصیفش ذکر میکند؛ چون ایشان همیشه لبخند بر لب داشتند.😃
شهید مدافع حرم
#سعید_سیاح_طاهری🌹
#آبادان