فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا منو حلالم کن ..
#کربلا
#امامحسینجونم
#اربعین
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
°•پشت خاکریز های عشق•°
💌 #قسمت_بیست_و_نهم #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن . مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان؟!😯 .
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قسمت_سی_ام
.
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
.
.
-فک کنم گفت علوی
.
-چییی😯😯علوی؟!؟!
.
-میشناسیش؟؟همکلاسیتونه؟؟😯
.
-چی؟!😨 ها؟!ا😕آهان..اره..فک کنم بشناسم☺
.
بعد اینکه مامان از اتاقم بیرون رفت نمیدونستم از شدت ذوق زدگی چیکار کنم 😊😊یعنی بالاخره راضی شد بیاد؟! 😯 ولی شاید یه علوی دیگه باشه؟!😯نه بابا مگه چند تا علوی داریم که هم دانشگاهی هم باشه.
.
تو همین فکرها بودم که زهرا برام یه استیکر لبخند😊 فرستاد
.
منظورش رو فهمیدم و مطمئن شدم که خواستگار اقا سیده😊
.
-سلام زهرایی..خوبی؟!
.
-ممنونم..ولی فک کنم الان تو بهتری 😊😊😆
.
-زهرا؟؟ چطوری حالا راضی شدن؟؟😯
.
-دیگه با اون قهرهایی که شما میکنی اگه راضی نمیشد جای تعجب داشت😃
.
-ای بابا 😂😂
.
.
روزها گذشتن و شب خواستگاری رسید...دل تو دلم نبود😕...هم یه جوری ذوق داشتم و هم یه جوری استرس شدید امانمو بریده بود..یعنی مامان و بابا با دیدن سید چه عکس العملی نشون میدن؟! یعنی سید خودش چیکار میکنه امشب؟؟ اگه نشه چی؟! 😔
و کلی فکر و خیال تو ذهنم بود و نفهمیدم اون روز چجوری گذشت..😕
اصلا حوصله عیچ کاری نداشتم و دوست داشتم سریع تر شب بشه😊
بابا و مامان مدام ازم سوال میپرسیدن؟؟
حالا این پسره چی میخونه؟؟
وضعشون چطوریه؟!
و کلی سوالاتی که منو بیشتر کلافه میکرد
.
.
هرچی ساعت به شب نزدیک تر میشد ضربان قلب منم بیشتر میشد...صدای کوبیدن قلبمو به راحتی میشنیدم.
خلاصه شب شد و همه چیز آماده بود که زنگ در صدا خورد.😓
.j
از لای در اشپزخونه یواشکی نگاه میکردم😞
اول مادر سید که یه خانم میانسال بل چادر مشکی بود وارد شد و بعدش باباش که یه اقای جا افتاده با ظاهر مذهبی بود و پشت سرشون هم دیدم سید روی ویلچر نشسته و زهرا که کاور مخصوص چرخ ویلچر برای توی خونه رو میکشه و بعدش ویلچر رو اروم حرکت داد به سمت داخل..
با دیدن سید بی اختیار اشک ذوق تو چشمام حلقه زد😢
.
تو دلم میگفتم به خونه خانم آیندت خوش اومدی😊
.
بعد اینکه زهرا و سید وارد شدن دیدم بابام رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو خونه و با یه قیافه متعجبانه گفت:
شما رسم ندارین اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟!😆
آقای مهندس چرا نیومدن؟!😊
.
که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت ایشون اقای مهندس هستن دیگه ☺
.
#ادامه_دارد
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
امامحسینجونم🖤
اوج معراج نشینی من این است فقط
گوشه ای از حرمت پهن کنم بالم را
#انشاءالله
#کربلا
#امامحسینجونم
#اربعین
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
#پندانه
کَسی می گفت:👤
در بیمارستان🏥
نوزاد مُرد✴️
و آن را به پدرش دادند😔
که دفنش کند،⚰
من نیز همراه او👥
سوار ماشین شدم🚐
و به سوی قبرستان حرکت کردیم💨🚐
او نوزادش را در آغوش گرفته بود💗
و نگاهش می کرد...👀
تا اینکه در راه رفتن به قبرستان⚰
ماشین به خیابانی پیچید🌁
و نور آفتاب به داخل ماشین☀️
و روی نوزاد افتاد...✨
پدر حرکت عجیبی از خود نشان داد!!!
سبحان الله،😞
پارچه سفید روی سر⬜️
خود را در آورد و با آن نوزادش را پوشاند تا آفتاب به او نخورد!!!
انگار فراموش کرده بود🧠
که فرزندش مرده است ...⚰
از عطوفت و رحمت پدر🧔
نسبت به فرزندش؛👶
بغضم ترکید و گریه کردم...😭
و معنی این آیه را خوب فهمیدم
و تکرارش می کردم💔
﴿.. و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا ﴾
💕بگو : «پروردگارا ! به آنان رحمت آور، همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند».💕
پدر و مادر می توانند همزمان ده کودکشان را دوست داشته باشند و به آنها توجه کنند اما ده پسر نمی توانند از یک پدر یا یک مادر مراقبت کنند...
🔸خداوندا به ما توفیق بده که به پدر و مادر خود نیکی کنیم و ما را ببخش به خاطر کوتاهی و خطایمان در حق آنان..
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
#الله♥️
من قلبهایِ مچاله شدهیِ زیادی رو دیدم
که خدا نجاتشون داد ..
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
#به_خودمون_بیایم
خیلیتلاشڪنیمڪه؛
اگرنمیتونیمالگوباشیم،
حداقل؛
باعثبدبینیڪسیبهدیناسلام
وشیعهنشیم
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
#ایستگاه_نیایش
╔══•🍃💌🍃•══╗
حسابِش اَز دَستَم دَر رفته
کِ چَند بار قول دادَم بَنده
خوبِت میشَم
ببَخش بارِآخَرهایی کِه بارِ
آخَر نبود...
#الهی_العفو.
╚══•🍃💌🍃•══╝
#التماس_دعا 🤲
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
「🖤🖇•••」
.⭑
پسراولگفت:
مادر،اجازههستبرمجبہہ؟
گفت:بروعزیزم...
رفتو؛والفجـرمقدماتےشہیدشد':
⟦ #شہیداحمدتلخابے
پسردومگفت:
مادر،داداشڪہرفتمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم...
رفتوعملیاتخیبرشہیدشد':
⟦ #شہیدابوالقاسمتلخابے
همسرشگفت:
حاجخانومبچہهارفتند،ماهمبریم
تفنگبچہهاروےزمیننمونہ . .
رفتوعملیاتوالفجر۸شہیدشد':
⟦ #شہیدعلےتلخابے
مادربہخداگفت:
همہدنیامروقبولڪردے،
خودمروهمقبولڪن...
رفتودرحجخونینشہیدشد:
⟦ #شہیدڪبرےتلخابے(:'
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
☆∞🦋∞☆
#تلنگرانـــــه🔔
استادپناهیانمیگفتـــــ؛
اگه یه شبـــــ بدون غم و غصه بودے،
شڪ ڪن به خودتـــــ !
اصلا اصلش همینه
خوبـــــ بهتـــــ درد میدن،
آزمایشتـــــ میڪنن ڪه خوبـــــ بخرنتـــــ!
میفرمآد:
هرڪه در این بزم مقربـــــ تر استــــــ
جامِ بلا بیشترش مےدهنـد..
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
🦋﷽🦋
⚠️ #تـــݪنگـــر
چیزےڪه باعثـــــ #غــرق شدنتـــــ
میشه افتـــادن تـــوے آبـــــ نیستـــــ
موندن زیر آبـــــ و بالا نیومـــدنه!!
مـــراقبـــــ باشیم در #اشتبــاهاتــــــــــ
خــودمون نمـونیم!
°•°•°•°━━━━⪻🥀⪼━━━━°•°•°•°
• @arman_alivrdy_313 •
ولیمنحداقلتویاینایامواقعادوست
داشتمپسرباشم . .
•°•°•━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°•
• @arman_alivrdy_313 •