eitaa logo
°•پشت خاکریز های عشق•°
1.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
878 ویدیو
14 فایل
•||بِسمِ اللهِ قاصِمِ الجَبارین||• •|کپی : حلال، صدقه جاریه|• •|کپی ازاسم،پروفایل،راضی نیستم|• +ارتباطات: @panah318🌱 +تبادلات: @shiagirll🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
°•پشت خاکریز های عشق•°
. #زیباست :)🌱.. •°•°•‌‌━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°• • @arman_alivrdy_313 •
. برایش صبحانه آماده کردم برگشت رو به من گفت: آخرین صبحانه را با من نمی‌خوری..؟! خیلی دلم گرفت..گفتم: چرا اینطوری میگی مگه اولین باره میری ماموریت؟! موقع رفتن به من گفت: فرزانه سوریه که میرم بهت زنگ بزنم بقیه هم هستن چطوری بگم دوست دارم..؟! بقیه که می‌شنون من از خجالت آب میشم بگم دوست دارم.. به حمید گفتم: پشت گوشی بگو یادت باشه من منظورت رو می‌فهمم قرار گذاشتیم به جای دوست دارم پشت گوشی بگوید یادت باشه.. خوشش آمده بود پله‌ها را می‌رفت پایین و بلند می‌گفت: فرزانه یادت باشه.. من هم لبخند می‌زدم می‌گفتم: یادم هست.. ..📚 .. •°•°•‌‌━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°• • @arman_alivrdy_313
•• «كلما ضاقت بك الدنيا إقرأ زيارة عاشوراء فإن السلام على الحسين حياة» هرگاه دنیا برایت تنگ شد زیارت عاشورا بخوان که سلام بر حسین "ع" حیات است | | •°•°•‌‌━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°• • @arman_alivrdy_313
°•پشت خاکریز های عشق•°
. #-قسمت_نوزدهم . #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن . . اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اتاقم میشنیدم
. . . . . یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😑 . بفرمایین ...اختیار ما هم دست شماست خانم 😊 . حیف مهمون بود وگرنه با اباژورم میزدم تو سرش😐😆 . . وارد پذیرایی شدیم و مادر احسان سریع گفت وایییی چه قدر به هم میان..ماشا الله...ماشا الله 😊 . بابام پرسید خب دخترم؟! . منم گفتم : نظری ندارم من😐😐 . مامانم سریع پرید وسط حرفمو گفت بالاخره دخترها یکم ناز دارن دیگه..باید فک کنن😊 . مادر احسانم گفت : اره خانم😊...ما هم دختر بودیم میدونیم این چیزارو😉😄 عیبی نداره 😁 پس خبرش با شما . خواستگارا رفتن و من سریع گفتم لطفا دیگه بدون هماهنگی من قراری نزارید 😐 . مامان: حالا چی شده مگه؟؟خب نظرت چیه؟! . -از اول که گفتم من مخالفم و از این پسره خوشم نمیاد 😑 . و حالا شروع شد سر کوفت بابا که تو اصلا میدونی چه قدر پول دارن اینا؟! میدونی ماشینشون چیه؟! میدونی پدره چیکارست؟!میدونی خونشون کجاست؟!😡 . -بابای گلم من میخوام ازدواج کنم نمیخوام تجارت کنم که😐 . -آفرین به تو...معلوم نیست به شما جوونا چی یاد میدن که عقل تو کله هاتون نیست😐 . -شب بخیر..من رفتم بخوابم 😐 . . اونشب رو تا صبح نخوابیدم😕 تا صبح هزار جور فکر تو ذهنم میومد 😐 یه بار خودم با لباس عروس کنار سید تصور میکردم 😊 اما اگه نشه چی؟!😔 یه بار خودمو با لباس عروس کنار احسان تصور میکردم 😐 داشتم دیوونه میشدم😕 از خدا یه راه نجات میخواستم خدایا حالا که من اومدم خب سمتت تو هم کمکم کن دیگه😔 . . فرداش رفتم دفتر بسیج.. یه جلسه هماهنگی تو دفتر اقا سید بود...اخر جلسه بود و من رفته بودم توی حال خودم و نفهمیده بودم که زهرا پرسید: . -ریحانه جان چیزی شده؟!😯 . -نه چیزی نیست😕 . -سمانه که از خواستگاری دیشب خبر داشت سریع جواب داد چرا ...دیشب برا خانم خواستگار اومده و الان هوله یکم😄😄 . -زهرا :ااااا...مبارکه گلم...به سلامتی😊 . تا سمانه اینو گفت دیدم اقا سید سرشو اول با تعجب بالا آورد ولی سریع خودشو با گوشیش مشغول کرد بعد چند بار هم گوشی رو گرفت پیش گوشش و گفت: . لا اله الا الله...انتن نمیده 😡 و سریع به این بهونه بیرون رفت😕 . دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😐 . •°•°•‌‌━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°• • @arman_alivrdy_313
•• + داری یه رفیق که دستتو بگیره نه مچتو :) •✌️🏿• • •°•°•‌‌━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°• • @arman_alivrdy_313
چند تا حمد شفا میشه بخونین :)؟
محبت میکنید مهربونا برای یکی از دوستانمونم (یا حسین) بگین 🥲🙏🏻✨
همانند شعر زیبای ناتمام بعد از مرگ شاعر؛
صد بار لب گشودم و بیرون نریختم خون ها که موج می‌زند از سینه تا لبم.. 🌙 •°•°•‌‌━━━━⪻🥀⪼━━━━•°•°• • @arman_alivrdy_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا