eitaa logo
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
872 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
425 ویدیو
20 فایل
اخبار و فعالیت‌های فرهنگی هنری حوزه هنری زنجان زنجان- خیابان امام(ره)-میدان پانزده خرداد- جنب دبیرستان ولیعصر(عج) ٠٢۴- ٣٣۵۶٣١۵٩ 📌ارتباط با ما در بله، ایتا، تلگرام و اینستاگرام: https://zil.ink/artzanjan.ir سایت: zanjan.hozehonari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷نذر حضرت موسی ابن جعفر (ع) امشب بنام حضرت موسی ابن جعفر است جان جهان و میوه ی باغ پیمبر است کاظم سَلیل صادق و از نسل حیدر است ذُریّه و سُلاله ی زهرای اطهر است بسکه دخیل دامن او دست خواهش است مُشکل گُشاشت نامش و راز گُشایش است والا نسب به حضرت طاهاست مُنتسب خورشید هفتم است و امام است و منتخب موسای ما امام عجم هست و هم عرب ای خوش به حال آنکه شده موسوی نسب محبوب موسوی نسبان در عوالم اند ذُریّه های حضرت موسای کاظم اند نامش به دل نشسته که دریاست در سبو ! دل یک هوای تازه طلب می کند از او زخم دل خزان زده را می کند رفو باید گرفت قبل نوشتن از او، وضو جان در هوای حضرت موسی ابن جعفر است مست از دعای حضرت موسی ابن جعفر است این کاظمین قبله حاجات مردم است مانند کربلا و نجف، مشهد و قم است عطر حرم رسیده و جان در تلاطم است بس باشکوه و شوکت دنیا در او گم است این کاظمین قبله و بابُ النّتایج است بابُ المُراد حضرت باب الحوائج است این بارگاه مَهبط نور و ملائکه ست وقت طواف ذکر فرشته وَبارِک است باران به صحن آینه در حال چک چک است نور ضریح موجب ایمان مُشرک است جان چون کبوتریست نشسته به گنبدش هر لحظه چرخ می زند او دور مرقدش در شهر کاظمین که بابُ النتایج است کوچه به کوچه سکّه این شاه رایج است سائل کنار سُفره ی باب الحوائج است وصفش ز عهده ی قلم و وازه خارج است بر کاظم آنکسی که مرید است و واله است در سایه سار لطف همین عبدصالح است در مورد امام همین نکته کافی است باب الحوائج است و رئوف است و عافی است هر دم دخیل بسته ی او بِشر حافی است شاعر اسیر او، نه اسیر قوافی است وَالکاظمینَ غَیظ که قرآن گواه اوست از جرم من گذشت، دلم در پناه اوست 🇮🇷 واکنش ناصر دوستی از شاعران آئینی استان؛ در پی حمله‌ جنایت‌کارانه‌ رژیم منحوس صهیونیستی به خاک کشور عزیزمان ایران، و شهادت دلیرمردان جمعی از همشهریانمان ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٢٩) ✌🏼و همان گُرز، که اینبار سزاوار شماست... 🔻اثر هنرجوی انقلابی: آقای طاها رستم‌دوست ╭────── 📱@ghatre_media_znj ╰─────────────── 🔹 خردادماه ١۴٠۴ ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
🇮🇷 با بچه‌های دست به قلم حوزه هنری زنجان، دور هم جمع شده بودیم. قرار بود بعد از ظهر، برای سر سلامتی و عرض تسلیت سری به خانه «شهید حمید طوماری» بزنند. بغض سنگینی بیخ گلویم نشست بود و بین رفتن به کلاس و رفتن به خانه شهید مردد بودم. اگر رفتن به خانه شهید را انتخاب می‌کردم با دیدنشان بغض سفت چند روزه ام می‌شکست، پس سخت‌تر از قبل بغضم را قورت دادم و تصمیم گرفتم پیش شاگردانم بروم که خدا می‌داند در این چند روز، برای بار چندم قلب کوچکشان بعد از شنیدن صدای انفجار تپیده بود. بروم و جسم کوچکشان را در آغوش بکشم و بهشان بگویم: «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» دم رفتن، دست‌های معصومه را توی دستم فشار دادم و برای بار چندم از او خواستم که صحبت‌های خانواده شهید را واو به واو برایم ضبط کند. سر کلاس مدام این شعر توی ذهنم مرور می‌شد: هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگر است با همه‌ی این‌ها تمام سعی‌ام را کردم که به بچه‌ها بفهمانم پایه‌های ظلم سست است و خدا بزرگتر از همه چیز. کلاس که تمام شد، بهار دوید توی بغلم و کاغذی را گرفت سمتم. وسط کاغذ دو تا آدمک خندان کشیده بود که به گفته خودش من و او بودیم بعد از جنگ که به جای آتش، زیر باران رحمت قرار گرفته‌ایم. به خانه که رسیدم، چند بار پیام‌رسان را بالا و پایین کردم تا بالاخره مصاحبه به دستم رسید. صدای قرآن پس‌زمینه صحبت‌های خواهر شهید طوماری است. خواهر شهید مویه کنان میگوید: «برادرزاده ام پا تو دنیا نگذاشته، یتیم شده است.» به همسر شهید فکر می‌کنم که سال‌ها بعد در جواب سوال کودک توی شکمش که از او می‌پرسد: بابا کجاست؟ و او هربار جواب می‌دهد توی آسمان. بغض سفت چند روزه ام به هق‌هق کشداری تبدیل می‌شود. خواهر شهید زینب وارانه ادامه می‌دهد: «من قبل این حادثه حرف نمی‌زدم، شهادت برادرم من رو روضه خوان کرده، راسته که میگن امان از دل زینب.» صدای گریه‌های قاطی صداهای توی فایل صوتی می‌شود. خواهر شهید با تمام توانش فریاد می‌زند: «تنها چیزی که این داغ و آروم میکنه نابودی اسرائیله!» جمعیت اطرافش یکصدا و از ته دل جواب می‌دهند: «الهی آمین.» دستم را روی قلبم می گذارم و می گویم الهی آمین. ✍️ روایت حدیث محمودی از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ از لحظات حضور و هم‌صحبتی با خانواده معظم شهدا در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونسیتی شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
حتما آن رجزخوانی و مواجهه سحر امامی در زمان حمله به صداوسیما را دیدید. حالا بلافاصله به پخش زنده شبکه خبر برگشته است. عالیه عطایی یک‌بار هم نوشته بود: حال هر سرزمینی را باید از حال زن‌هایش شناخت!✌️🇮🇷 همین. 🔹فاطمه بهروز فخر ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٢٩) (٣) 🇮🇷✌️ عملیات غرورآفرین «وعده صادق ۳» 🇮🇷 «فتحاََ قریبا» مرگ قوم فیل نزدیک است این بار «یَجعَل کَیدَهُم تَضلیل» نزدیک است 🇮🇷 هنگام حشر و «اَرسَلَ طَیراََ ابابیل» است مرگ یهودا، غُرّش «سِجّیل» نزدیک است 🇮🇷 از ترسِ اعجاز عصا فرعون خودش را باخت امواج سخت و سهمگین نیل نزدیک است 🇮🇷وقت نزول «زُلزلت اَرض» است و «زلزال» است صهیون به موشک زُل زده تنزیل نزدیک است 🇮🇷 آژیر یعنی: لحظه غوغای رستاخیز آژیر یعنی: صور اسرافیل نزدیک است 🇮🇷 عصر بزن در رو گذشته ضربتی گَر زد ده ضربه نوشش باد این تمثیل نزدیک است 🇮🇷 «انّا فتحنا» وعده فتح است و نصر است این «فتحاََ مُبینا» مُژده جبریل نزدیک است 🇮🇷 از نصر گفته آنچه را تورات در راه است از نصر گفته آنچه را انجیل نزدیک است 🇮🇷 نابودی این سامری ها قول قرآن است با حکم حق نابودی این ایل نزدیک است 🇮🇷 من از «اشدّا علی الکفّار» فهمیدم نابودی ذُریّه قابیل نزدیک است 🇮🇷 با خاک یکسان می‌شود حیفا و تل‌آویو موشک به موشک شخم اسقاطیل نزدیک است 🇮🇷 مرگ از رگ گردن به این کُفار کودک‌کش نزدیک و نزدیک است و عزرائیل نزدیک است 🇮🇷 گُل کرد «وعدَ اللهُ حق» با «وعده صادق» الله اکبر... مرگ اسرائیل نزدیک است ❇️ واکنش به عملیات غرور آفرین به «وعده صادق ۳»، ناصر دوستی از شاعران آئینی استان؛ در پی حمله‌ جنایت‌کارانه‌ رژیم منحوس صهیونیستی به خاک کشور عزیزمان ایران، و شهادت مظلومانه‌ جمعی از سرداران و دانشمندان میهن 🔹 خردادماه ١۴٠۴ ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(١) 🇮🇷 من به شما فکر میکنم خانم امامی، به شما که نمیدانم در چه شهر و مکانی، پا به این جهان گذاشته‌اید. اما یقین دارم که وقتی کودک بودید، دست توی دست مادر می‌گذاشتید و به روضه می‌رفتید و وقتی روضه‌خوان، دم می‌گرفته تا روضه حضرت زینب(س) را شروع کند، گوشهایتان بیشتر تیز میشده و قلبتان بیشتر آرام می‌گرفته. من به شما فکر می‌کنم خانم امامی، و کاش زنان صهیون که هر شب، مسیر خانه تا پناهگاه را میدوند و اگر به پناهگاه نرسند، از هول غرش موشک‌های ایرانی، خودشان را گوشه خیابان پرت می‌کنند و سر را فشار میدهند لای کنج دیوار به شجاعت شما و زنانِ ما فکر کنند. باشد تا مردانمان شبانگاهان بر سرشان بریزند؛همچون عقابان تیزپروازی که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایی بهم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم که ما با اتکا به سلاح ایمانمان میجنگیم.¹ 🔹 ¹شهید احمد توسلیان در آخرین سخنرانی. ✍️ یادداشت معصومه دین‌محمدی از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ در پی حمله رژیم منحوس صهیونیستی به شبکه خبر صداوسیما شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٢) 🇮🇷 خانم امامی شما نمونه شیرزن ایرانی هستی. نترسیدی ✊ فرار نکردی ✌️ 🇮🇷 مثل گنبد آهنینی برای صداو سیما عمل کردی و برای شهروندان شریف ایران. ما فراموش نمی کنیم که زینب وار ایستادی وسط صحنه و لحظه‌ای نهراسیدی و ندای الله اکبر سر دادی. متن و خطابه ات به اسرائیل بسیار کوبنده و رسا بود، آن قدری که نه تنها ایران کل جهان به افتخارت ایستاد و کف زد. انگشتت مثل پدافندی عمل کرد که تمام بمب‌های روانی اسرائیل را منهدم کرد. و این قاب تا آخر عمر برایمان ماندگارشد. ✍️ یادداشت پریناز رحیمی از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ در پی حمله رژیم منحوس صهیونیستی به شبکه خبر صداوسیما شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
✊🏼🇮🇷 پیروان زینب سلام الله علیها طراح: ثنا محمدپور 🔻 @foriran1401 🔺سایت | شبکه های اجتماعی ╭────── 📱@ghatre_media_znj ╰─────────────── 🔹 خردادماه ١۴٠۴ ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
🇮🇷 آفتاب جا گرفته وسط آسمان، صدای موذن‌زاده که رب المشرق و المغرب را تا ته نفسش می‌کشد و روضه‌خوانی که گریه امانش نمی‌دهد به هم پیچیده. دو پسربچه‌ی کنارم نایلون چیپس و پفک را زده‌اند زیر بغلشان و چشم می‌گردانند، بین پنجاه جفت کفشی که چیده شده کنارِ هم. پسر‌های شهید‌اند؟ نمی‌دانم. فقط می‌دانم که نزدیک‌اند، آنقدر نزدیک که از روی کفش‌ها می‌توانند بفهمند دنبال که می‌گردند. پسر مو طلایی از روی نایلون دست می‌کشد روی یخمک‌های بخار گرفته؛ وسط گرما دل آدم قنج می‌رود برای یخمک و بستنی، برای آن خنکی که می‌دود زیر زبانت و از توی گلو رد می‌شود. - کفش‌های محمدعلی نیست من همه رو دیدم. بچه که بودم فکر می‌کردم ته دوستی یعنی قسمت کوچک‌تر یخمک را خودت بخوری و سمت بزرگتر را نگه داری برای دوستت؛ اینکه هی آب دهانت را قورت بدهی ول دنبال دوستت باشی تا بیاید و با هم شروع کنید یعنی ته ته رفاقت، از همان‌هایی که دست‌ها را بچینید روی هم و قول مردانه بدهی که همه‌جا و در هر موقعیتی هستی. سمیه خانم بغلمان می‌کند، خوش آمد می‌گوید به مایی که اولین بار است هم را دیده‌ایم ولی حالا با اسم مهمان‌های اکبر آقا پا گذاشته‌ایم توی خانه‌یشان. آمده بودیم که برایمان بگوید، از همسرش که تا دیروز اکبر آقا بود و امروز برایمان شهید والامقام اکبر عزیزی است. بین حرف‌هایش می‌رسد به یک اسم آشنا، به محمدعلی که پسر کوچکشان است. آجرهای آرزویشان را دوباره برای ما از اول می‌چیند، از محمدعلی می‌گوید که قصه‌اش تاب خورده به دانشمند هسته‌ای شدن. او جواب سوال انشایش را قبل از شروع مدرسه می‌داند. دوست دارد در آینده دانشمند هسته‌ای باشد، بابایش راه را نشانش داده و حالا توی آسمان ستاره است. ستاره‌ها همیشه درست‌ترین راه ممکن را می‌دانند. کاش محمدعلی را می‌دیدم. بابا در آخرین تماس‌اش، قبل از آخرین خدانگهدار، مادرش سمیه خانم و خواهرش سلما را سپرده بود به او. قول گرفته بود که مرد خانه باشد. حرف‌های سمیه خانم تمام می‌شود، هنوز بین اینکه برای شهادت کسی تسلیت بگویم یا تبریک مردد مانده‌ام، از ته قلبم گوشه‌ای از صبر حضرت زینب را برایشان می‌خواهم. سمت کفش‌هایم می‌روم، سه جفت کفش کوچک پسرانه، کدامشان برای اوست؟ به محمدعلی فکر می‌کنم، به شبی که زیر آسمان به ستاره‌ها نگاه می‌کند و محکم می‌نویسد که دوست دارد در آینده دانشمند هسته‌ای باشد. از پدر شهیدش می‌نویسد که جلوی اسرائیل ایستاد تا مسیر آرزو‌های او و هم سالانش هموارتر باشد. به ستاره‌ای فکر می‌کنم که آن شب برای او چشمک می‌زند. ✍️ روایت زینب شاهی از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ از لحظات حضور و هم‌صحبتی با خانواده معظم شهید در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٣٠) اسپری شابلون در سطح شهر با رعایت حقوق مردم ╭────── 📱@nafareakharr نفرآخر ╰─────────────── 🔹 خردادماه ١۴٠۴ ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄