هدایت شده از خانه روایت حوزه هنری زنجان
#یادداشت(۵)
#سحرامامی
#واکنش_نویسندگان_زنجانی
🇮🇷 خانم امامی، از ما بانوان به شجاعت زنانهی شما که پرچمدار دلاوری ایرانیان در این برههی حساس تاریخی هستید، درود میفرستیم.
«وقتی علی را پدر بخوانی!»
همچون زینب خواهی بود که در شجاعت با پدرش اشتباه گرفته میشد.
خانم امامی، شما وارث خطبهخوان شهر شام هستی. با کلماتت و با انگشتی که باطل را نشانه رفته، دشمن را رسوا میکنی.
شما «ما رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» (جز زیبایی ندیدم) را به نمایش گذاشتی.
جز زیبایی نیست که زیر حملات دشمن، بیهیچ ترسی در صحنه بمانی و با لحنی خشمگین و حماسی فریاد بزنی:
«صدایی که شنیدید، تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک ایران است! صدای متجاوز به حق و حقیقت است!»
هدف گرچه ایجاد و رعب و وحشت با خاموشی رسانه ملی میان مردم ایران بود اما شما راه تاریخ را تغییر دادی و مردم را دلگرم کردی، شور و انگیزه دادی.
🇮🇷 شما نشان دادی که ترس از مرگ، ما را از راه راست بازنمیدارد.🇮🇷
✍️ یادداشت لیلا دوستیفرد از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ در پی حمله رژیم منحوس صهیونیستی به شبکه خبر صداوسیما و تصویری که از شیرزن ایرانی در قاب جهانی ماندگار شد.
#وعده_صادق۳
#مرگ_بر_اسرائیل
#انتقام
❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
https://zil.ink/artzanjan.ir
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
#پوستر
#واکنش_هنرمندان_زنجانی(٣۵)
#سحرامامی
🇮🇷صدای حق
🔹سرو نماد استقامت🌿✨
🇮🇷 این صدای حق و حقیقت است
🇮🇷 این صدای مقاومت است
🔻اثر هنرجوی انقلابی:
خانم فاطمه رستمخانی
#لوح #مرگ_بر_اسرائیل
❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
https://zil.ink/artzanjan.ir
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
هدایت شده از خانه روایت حوزه هنری زنجان
#روایت
#واکنش_نویسندگان_زنجانی
#شهید_حمید_طوماری
🇮🇷 عصر روز یکشنبه، سومین روز از تجاوز رژیم متجاوز صهیونیستی به ایران.
مقابل منزل شهید حمید طوماری
حجله با گلهای سفید، برای جوانیاش...
صدای سوزناک قرآن، برای تسکین دلهای بیتاب.
وارد خانه میشویم. زنان سیاهپوش، یکییکی به خانواده شهید تسلیت میگویند. مادر، همسر و خواهر شهید، طوماری مویه میکنند. مادر شهید، دست عروسش را میگیرد و سرش را در آغوش میکشد. پیشپایشان مینشینیم. خواهر شهید، ما را مهمان حمید عزیزش میخواند و شروع به صحبت میکند:
«حمیدم، کجایی؟ ببینی دوست و آشنا به خاطرت اینجا جمع شدهاند... عزیزِ خواهر.»
زنی از میان جمع میگوید: «اجازه بدهید مرثیهٔ سالار شهیدان را بخوانم.»
شروع به خواندن میکند و جمعیت، یکصدا فریاد میزند: «حسین... حسین...»
چشمان همسر شهید سرخ میشود. خواهر شهید سینه میزند. درد دوری را گره میزنند به جداییِ خواهری در گودال قتلگاه، از برادرش.
خواهر شهید میگوید: «قربان برادرم که مثل اربابش، سر نماز شهید شد.»
منتظریم تا با کلماتش، روح تشنهٔ ما را سیراب کند. ادامه میدهد:
«پادگان را پاکسازی میکنند و میخواهند به شهر برگردند که حمیدم میگوید: «اگر بگردم، خورشید طلوع میکند و نمازم قضا میشود... بروم و نماز را به جا بیاورم.» بیتابی و نگرانی به دل مادر و پدرم افتاده بود. رفتند سراغش، همهٔ همکارها را دیدند که خسته و خاکآلودند. مادر توی دلش گفته بود: «کاش برایشان آب و نانی میآوردم تا خستگی در کنند...» اما حمید را ندید و برگشت.»
اشکهایمان بیاختیار میریزد. وقت رفتن میخواهیم تسلیت بگوییم. همسر شهید از ما میخواهد برایش دعا کنیم تا آبی برای آتش دلش باشد.
به دل بیقرارش فکر میکنم... دلتنگی بچهها برای پدرشان... نگرانی پسری که هنوز به این دنیا پا نگذاشته، اما باید نبود پدر را برای خود معنی کند.
پدر گرچه نیست، ولی وطن پابرجاست...
تا مرهم زخمها باشد... تا خانهٔ امن زندگیها...
✍️ روایت معصومه دینمحمدی از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ از لحظات حضور و همصحبتی با خانواده معظم شهید در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی
شما هم راوی باشید👇
🇮🇷@revayat_zanjan
لینک کانال👇
🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan
❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
https://zil.ink/artzanjan.ir
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
هدایت شده از خانه روایت حوزه هنری زنجان
#روایت
#واکنش_نویسندگان_زنجانی
#شهید_دلاور_امیرخانی
🇮🇷 «هرجا که هست، پرتو رویِ حبیب هست»
یکشنبه که برای سرسلامتی رفتیم خانه شهدای زنجان، چیزی در همه خانهها مشترک بود؛ چیزی که قبل از هر نگاه، قبل از هر سلام، چشم و دلت را میگرفت: پرچم امام حسین (ع) بود.
یکی بالای قاب عکس شهید بود، یکی کنار طاقچه، یکی پشت سر پدر داغدار. رنگبهرنگ، با خطهایی از عشق و ماتم، روی دیوارهایی که حالا داغ تازهای بر سینهشان نشسته بود.
انگار نه انگار که خانه سوگوار شخصی است. بیشتر شبیه موکب بود تا خانه؛ با همان حال و هوا، با همان صلابتو مداحی های حماسی.
بیخود نیست که شهدای ما این راه را رفتند.
بیدلیل نیست که از دل این خانهها، پسرانی بیرون آمدند که تا انتهای خطر رفتند و خم به ابرو نیاوردند.
این پرچمها پارچههایی آویخته از دیوار نبودند؛ سند وفاداری بودند. نشان میدادند که اهل این خانه، پیش از آنکه پسرشان را بدرقه کنند، دلشان را سپرده بودند؛ به همان کاروانی که سرشان با نیزه رفت اما قامتشان نلرزید.
حالا که پسرشان رفته، ام علم نیوفتاده و پرچم هنوز بالای سر است و هرکدام، شهادتنامهای هستند که پیش از جنگ، سالها پیش حتی، امضا شدهاند.
فرزندان این خانهها از دل هیئت و روضه و عزاداری قد کشیدهاند، سینه زدهاند، اشک ریختهاند، و یاد گرفتهاند که کجا باید ایستاد؛ و کی باید رفت.
این خانهها، پیش از آنکه خانه شهید شوند، خانه امام حسین (ع) بودند.
و وقتی خانهای، خانه حسین باشد، دیر یا زود، یکی از اهلش، راه کربلا را پیدا میکند؛ چه با پای پیاده، چه با پوتین خاکی، چه با تابوتی مزین به پرچم ایرانِ عزیز.
✍️ روایت معصومه دینمحمدی از نویسندگان جوان حوزه هنری استان؛ از لحظات حضور و همصحبتی با خانواده معظم شهید در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی
شما هم راوی باشید👇
🇮🇷@revayat_zanjan
لینک کانال👇
🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan
❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
https://zil.ink/artzanjan.ir
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
#گزارش_تصویری از
🔰 حضور باشکوه مردم زنجان در آیین تشییع پنج شهید والامقام سپاه انصارالمهدی
🔹 شهدای حمله رژیم جنایتکار و تروریستی صهیونیستی
✌️🇮🇷 روزی به یادماندنی از غیرت، ایمان و وحدت مردم انقلابی زنجان...
🔹عکاس ثبت کننده لحظات: مسعود بارزگان
🔺چهارشنبه ٢٨ خردادماه ١۴٠۴
#لوح #مرگ_بر_اسرائیل
❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
https://zil.ink/artzanjan.ir
┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄