eitaa logo
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان
874 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
425 ویدیو
20 فایل
اخبار و فعالیت‌های فرهنگی هنری حوزه هنری زنجان زنجان- خیابان امام(ره)-میدان پانزده خرداد- جنب دبیرستان ولیعصر(عج) ٠٢۴- ٣٣۵۶٣١۵٩ 📌ارتباط با ما در بله، ایتا، تلگرام و اینستاگرام: https://zil.ink/artzanjan.ir سایت: zanjan.hozehonari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ تولید شده توسط حسین جلیل‌خانی (3) ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند توی گهواره چوبی پسری هست هنوز... 📸 عکس از حدیث دربانی ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٣) 🇮🇷✌️(ما از سپاه حیدریّونیم) 🇮🇷 از موج طوفان‌ها هراسی نیست در وقت بحران کوه اگر باشی یک شاخه‌ی هرزی نمی‌بینی، در راه خود وقتی تبر باشی 🇮🇷 از سنگ‌ها رد می‌شود آری، وقتی که رودی مقصدش دریاست دریا شدن را فکر کن ای رود، شایسته‌ای شایسته تر باشی 🇮🇷 تا قله راهی نیست باید ماند این پیش‌بینی رمز پیروزی‌ست در جاده‌ی پر پیچ و خم باید تا مقصدت مرد سفر باشی 🇮🇷 کوهیم و از طوفان نمی‌ترسیم مردان سخت پیچ و خم‌هاییم ای مدعی ما مرد میدانیم باید هم از ما برحذر باشی 🇮🇷 باید هم از ما آهنین مردان وحشت بیافتد بر تن و جانت از غرش شیران این بیشه باید همیشه در خطر باشی 🇮🇷 الله‌اکبر این ندای ماست یعنی که یک مشتیم و یک رنگیم الله‌اکبر وعده نزدیک است از خشم ما زیر و زبر باشی 🇮🇷 الله‌اکبر بارها گفتیم ما از سپاه حیدریونیم حالا ببین طوفان خیبر را، خود خواستی که کور و کر باشی □ 🇮🇷 الله‌اکبر یعنی آزادی، یعنی رها از ظلم طغیانگر یعنی که بر خود متکی بودن یعنی که بر خود مفتخر باشی 🇮🇷 الله‌اکبر یعنی آری من ایرانی‌ام فرزند این خاکم ای خاک من ای جان جاویدم می‌خواهم از هر غم بدر باشی 🇮🇷 ای باغ من آفات پاییزی هرگز وَ هرگز با تو نتْواند بادا همیشه سبز سبز سبز، بادا همیشه پر ثمر باشی ❇️ شعر از ناصر اسماعیلی از شاعران آئینی استان؛ در پی حمله‌ جنایت‌کارانه‌ رژیم منحوس صهیونیستی به خاک کشور عزیزمان ایران، و شهادت مظلومانه‌ جمعی از سرداران و دانشمندان میهن ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
20.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(٣) 🇮🇷 نماهنگ «بیچاره خواهید شد» | תהיו אומללים» 💠 کلیپی از اقتدار موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (٣) 🇮🇷 نماهنگ «بیچاره خواهید شد» | תהיו אומללים» 💠 کلیپ اقتدار موشکی سپاه پاسداران 🔹 تولید شده توسط حسین جلیل‌خانی از هنرجویان دوره مستندسازی شهید آوینی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔹 کسب مقام در فراخوان رویداد بزرگ هنری وعده صادق ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
از 💠 چهارشنبه‌های شعری حوزه هنری استان زنجان 🔹مدرس کارگاه: رضا اسم‌خانی 🔻 مباحث جلسه: 🔹 نگاهی به اشعار شاعران جوان و بررسی اشعار «کاظم بهمنی، مریم جعفری آذرمانی، نیما فرقه، هادی وحیدی و حسن صادق پناه» 🔹 اصول و مبانی شعر 🔹 نقد و بررسی شعر شاعران کارگاه 🔺 ٢٨ خردادماه ١۴٠۴ ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٢٨) 🇮🇷 دخترِ کوچکِ خانواده از گرمای هوا طاقتش طاق شده اما انگار قلب کوچک او هم با پوشیدن چادر سیاه به دنبال تسکین است. سرتاسر وجودم پر از اشک است اما خشم اجازه‌ی ریختنش را نمی‌دهد. همگی مشت‌هایمان را بالا گرفته‌ایم، صدای مان خش برداشته، با هر مصرع از شعری که خوانده می‌شود غیرتمان می‌جوشد و فریاد می‌زنیم «الله اکبر» قرار گذاشته‌ایم که پا به پای هم راه برویم و از هم جدا نشویم اما وقتی خیز برمیدارم که بگویم«مرگ بر منافق» آنقدر غرق در بغضم که حواسم از فاصله‌ام پرت می‌شود. احساس می‌کنم سنگین‌تر از همیشه‌ام، انگار دیگر توان راه رفتن ندارم، هرچه بیشتر فریاد میزنم داغ دلم بیشتر می‌شود. سر می‌چرخانم و چشمم می‌افتد به مادر شهید حسن رسولی، دست‌هایی زیر بازوهایش را گرفته‌اند اما دست خودش دور عکس پسرِ شهیدش حلقه شده، نای صحبت کردن ندارد و در جواب تسلیت‌ها تنها سر تکان می‌دهد اما به اشک هم اجازه‌ی جولان نمی‌دهد. هرکسی که به حوالی مادرِ شهید می‌رسد دیگر شعار نمی‌دهد، سکوتِ عجیبی در اطراف او حاکم است. دل همه‌ی حاضران می‌شکند، بغضِ سنگینم گردن می‌کشد و از کنار گونه‌ام راه پیدا می‌کند، حالا با چشم‌های خیس دستم را به سمت آسمان پرتاب می‌کنم و می‌نالم: «یا حیدر یا حیدر» ✍️ روایت از زهرا باقری؛ از لحظات باشکوه آیین تشییع پنج شهید والامقام سپاه انصارالمهدی در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
20.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️ استوری موشن «گنبد آهنین ایران، چادر خاکی مادر است» تهیه و تدوین: شیما کرمانی ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٢٩) 🇮🇷وقتی از پله‌های خانه‌شان بالا می‌رویم. از پنجره باز عکس شهید دلاور امیرخانی می‌بینیم. دلاوری که انگار در آن بنر سال‌هاست دست به قلب با پیراهن مشکی ایستاده است. به این فکر می‌کنم که این اسم چه برازنده این چهره است. وقتی تسلیت می‌گوییم‌‌. می‌ایستند می‌گویند: تبریک بگویید قربانی‌مان را داده‌ایم. همین حرف کافیست تا ندانم چه بگویم. بگویم خدا بیامرزد. بگویم خدا صبرتان بدهد. هیچ کلمه‌ای را پیدا نمی‌کنم. دهنم را مهر کرده‌اند. صحبت را با مادر شهید شروع می‌کنند. مادری که پیداست دلاور زاییده است. مادر می‌گوید: این انگشتر چه حکایتی دارد. انگشت مولایم حسین را برای یک انگشتر بریدند. صبح، همرزم‌های پسرم برایم انگشترش را آوردند. ✍️ یادداشت از زهرا اله‌مرادی؛ از لحظات حضور و هم‌صحبتی با خانواده معظم شهید در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄
(٣٠) وقتی با گروهی از نویسندگان پای حرف دل سمیه خانم همسر شهید اکبر عزیزی می‌نشینیم می‌گوید: اکبرم حرز را به عمد جا گذاشته است. روز عرفه مدام گریه می‌کرد. من اکبرم را می‌شناسم انگار چیزی میان نفس و سینه‌اش مانده باشد. این را که می‌گوید ذهنم به بستن چمدان برای خوابگاه می‌پرد. مامان وقتی بار و بندلیم را جمع می‌کنم که به خوابگاه بیایم بارها به من می‌گوید حرزت یادت نرود. هر بار که تماس می‌گیرد می‌پرسد حرزت را که به بازو می‎‌بندی؟ برای مامان بستن حرز یعنی ته دلش قرص است. یعنی آخرین سپردنش به خدا! سمبه خانم می‌گوید: اکبرم همیشه می‌گفت: «سمیه دعا کن! عاقبت به خیر بشم! می خواهم فدای باشم.» دستم می‌گرفت می‌بوسید، می‌گفت: سمیه جانم، سلما و محمدعلی اول به خدا بعد به تو می‌سپارم. وقتی سوریه گرفتن اکبر خیلی ناراحت بود. بهش گفتم سوریه از دست دادیم ایران که مشکلی ندارد. می‌گفت: سمیه باید آماده بشیم! موقعش رسیده! می‌گفت: خدا آخر و عاقبت این امتحان را به خیر کند. چند وقت پیش آمد، گفت: می‌خواهم کل خونه برات جارو بزنم. قبول نکردم. گفت: سمیه می‌خواهم یک جارو بزنم که دست به دهن بمونی. وقتی جارو زد کنار دستم نشست و گفت: سمیه جانم! این جارو زدن به پام نوشته شد‌؟ اکبر فکر همه چیز را کرده بود. حتی این که حرز را به بازویش نبندد. اکبرم از قبل منتظر نشسته بود. حرز هم یقین دارم جا نگذاشته است. اکبر به استقبال رفته بود.✌️🇮🇷 ✍️ یادداشت از زهرا اله‌مرادی؛ از لحظات حضور و هم‌صحبتی با خانواده معظم شهید در پی تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی شما هم راوی باشید👇 🇮🇷@revayat_zanjan لینک کانال👇 🇮🇷 https://eitaa.com/revayat_zanjan ❇️ حوزه هنری انقلاب اسلامی استان زنجان 🔻ما رو در صفحات اجتماعی ببینید؛ ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄ https://zil.ink/artzanjan.ir ┄┅┅❀💠🇮🇷💠❀┅┅┄