🌹زندگی نامه شهید محمدعلی رضایی مقدم
شهید محمدعلی رضایی مقدم بسیجی پاک باخته دلیر اسلام،در سال 1347 در یکی از روستاهای شهرستان بابل بنام زاهد کلا دریک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود دوران طفولیت خود را همچون سایر کودکان در زادگاهش سپری کرد.
دوران ابتدایی و راهنمایی را در آموزشگاه محل به پایان رساند سپس جهت ادامه تحصیل در دوره
دبیرستان راهی شهرستان بابل شد.
شهید رضایی مقدم در خانواده مؤمن و اهل تقوی پرورش می یابد و از همان دوران نوجوانی نسبت به انجام فرائض دینی اهتمام می ورزد در دوران تحصیل نیز دانش آموز فعال-کوشا و اهل مطالعه بود
زمانی که وارد دبیرستان می شود در رفتار و گفتار چهره ای خود ساخته از خود بروز می دهد و در مسجد و نماز جماعت حضور جدی می یابد.با فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین به عضویت گروه مقاومت در می آید.
شهید رضایی مقدم در تابستان 63 به همراه طلبه شهید ولی الله داودی ازطرف جهادسازندگی شهرستان بابل به جبهه اعزام شدند و بعد از مدتی به آغوش گرم خانواده اش بر میگردد. و طی این مدت در برنامه های عبادی نقش فعالی را ایفا می نماید.
از آنجایی که شهید رضایی مقدم دل به این سرای خاکی نبسته بود رفتن به جبهه و شوق دیدار وصال به حضرت حق در وجودش موج میزد در آذر ماه سال 65
به جبهه اعزام می شود و در منطقه عملیاتی کربلای 4 در جزیره ام الرصاص در گردان مالک اشتر انجام وظیفه می نماید که در این عملیات سه تن از همرزمانش به نام های حسنعلی حافظی، شیخ ولی الله داودی، رجبعلی داودی به شهادت می رسند که این موضوع اورا مصمم می کند دیگر به خانه بر نگردد
حدود 20 روز را در هفت تپه می ماندند و به انتظار عملیات نشست. انتظار به سر رسید به همراه دوستش خلیل قاسم زاده به عنوان خط شکن وارد عرصه کارزار شدند و در عملیات کربلای 5 « منطقه
شلمچه » در بهمن 65 به خیل شهدا ملحق شدند.
💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🌹وصیت نامه شهید محمدعلی رضایی مقدم
بسم الله الرحمن الرحیم
« و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الذین لله » « سوره بقره آیه 192»
وبا کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد ازروی زمین برطرف شود و همه را آئین خدا باشد.
سلام بر مهدی قائم آل محمد (ص)بهترین یاور رزمندگان اسلام و حامی مستضعفان جهان و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلام که با رهبریهای پیامبر گونه اش محرومین را از ظلمت به سوی نور بحرکت در آورده است خدایا تو شاهد باش که من هدفی جزء تو و مقصودی جز راهی که تو خودت توسط پیامبر اکرم (ص)و امامان معصومت به من نشان دادی ندارم و عشقی جز شهادت در راه تو ندارم و امیدم به توست و غیر تو پناهگاهی ندارم هر چند بنده ای معصیت کارم و بار گناهانم بردوش سنگینی میکند واز درگاه لطف و کرمت نا امید هم نیستم و به فضل و کرمت چشم دوخته ام و امیدوارم این بار هدیه ای را که خودت به من ارزانی داشته ای تقدیمت کنم
و شما ای امت عزیز
ایثارگر از یاری ابراهیم زمان ، این بت شکن تاریخ امید مستضعفان جهان حضرت آیتالله العظمی امام خمینی مدظله العالی و روحانیت آگاه و هوشیار به رهبریت آن امام بزرگوار دست بر ندارید و این نعمت بزرگ خداوند را که در این برهه از زمان به ما ارزانی داشته است ، غنیمت شمارید و گوش به فرمان او باشید و دستورات پیامبر گونه اش را مو به مو اجرا نمایید یار و یاور انقلاب باشید و از دستور های آن تا سر حد جانبازی،پاسداری نمائید زیرا این انقلاب به این ارزانی بدست ما نرسیده و تابحال خون دهها هزار جوان و زن و مرد و کودک ریخته شده تا امروز میتوانید با آزادی کامل فریاد حق طلبی خود را به گوش جهانیان برسانید به هوش باشید و هوشیاری کامل و اطاعت از راهنمائیهای امام امت و مسئولین مملکت، توطئههای شوم خائنین را خنثی نمائید و لحظهای از خطر دشمن مکر غافل نشوید
مادر عزیزم میدانم شنیدن شهادتم شما را ناراحت و افسرده خواهد کرد ولی
شما باید خشنود و شاد باشید، خدا را سپاس گوئید زیرا که با شهادتم افتخار بزرگی نصیبم گردیده است هر چند میدانم که برای من زحمات زیادی کشیدید و یاد دارم که برای پرورش من چه خوابهایی را بر خود حرام کرده ای و از چه خوشی هایی گذشتی و چه غم و غصه هایی خوردی در هر صورت مرا بزرگ کردی ولی از تو می خواهم که مرا ببخشید از اینکه نتوانستم حق فرزندی را
خوب ادا کنم و برای من از خداوند طلب مغفرت بنما مادر عزیزم،ای مادری که در طول عمر برایم راهنما بودی اگر جسدم بدستت نرسید هیچ ناراحتی به خود راه مده که جسد مشتی خاک بیش نیست و
سزاوار نیست که آدم خود را برای مشتی خاک ناراحت کند در این صورت اندوهی به خود راه نده که در روز محشر همدیگر را ملاقات خواهیم کرد،
پدر عزیزم مرا ببخشید از اینکه نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و حق فرزندی را خوب ادا نمایم در هر حال مرا ببخشید و هم چنین وصیت می کنم که مراسم تشیع جنازه مرا بسیار ساده و به دور از تشریفات برگزار کنید و هم چنین وقت امت عزیز در این مورد گرفته نشود
از برادرانم می خواهم بعد از شهادتم سلاح افتاده ام را بردارند و نگذارند بدست دشمنان بیافتد و به اسلام ضربه بزنند و از خواهرانم نیز میخواهم که مانند کوه استوار باشند و با سیاهی چادر خود که کوبنده تر از خون سرخ من است حجاب اسلامی را کاملاً رعایت نمایند و برای من گریه و زاری نکنند و از تمام دوستان و برادران و خواهران و اقوام و خویشاوندانم می خواهم اگر بدی از من دیدند و یا زیانی از طریق من بر آنها وارد شده مرا ببخشند و هم چنین میخواهم که برای من از خداوند بزرگ طلب عفو و بخشش نمایند و از خداوند بخواهند که اعمالم را قبول، و مرا با شهدای راهش محشور گرداند.
خدایا،خدایا،تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار
بنده خدا پاسدار اسلام محمدعلی رضایی مقدم- 9/9/65
💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
زندگی نامه شهید قربانعلی حافظی
او رفت تا بماند. از جمع حاضران غایب، تا در دل تاریخ حضور جاودانه داشته باشد او بقاء را در فنا
یافته بود و هستی را در نیستی گوارایش باد آن حیات معنوی و جاودان.
شهید بزرگوار قربانعلی حافظی در سال ۱۳۴۶ در روستای اروانه از توابع شهرستان سمنان پا به
عرصه وجود نهاد روح بلند و پاکش در محیط پر از صفا و سر سبز روستا در دامان پرمهر پدر و
مادر به رشد و بالندگی می رسید. دوران ابتدایی را در مدرسه روستا به پایان رساند. جهت ادامه
تحصیل به علت نبود مدرسه راهنمایی چون با مشکل مواجه شده بود از ادامه تحصیلی باز ماند. لذا
جهت کمک به معاش خانواده راهی تهران شد و مشغول کار شد و با پشتکار و جدیت به فعالیت
پرداخت. با شروع انقلاب اسلامی چه ایامی که در تهران بودند و چه اوقاتی که به اروانه می آمدند
در تظاهرات و راهپیمایی ها نقش فعالی داشت و از وفاداران به انقلاب اسلامی محسوب می شد.
سخنان حضرت امام و تحولات اجتماعی که به وجود آمد.
دگرگونی عظیمی در او به وجود آمد به حدی که با شروع جنگ تحمیلی و حمله ددشمنشانه دشمن
زبون به خاک کشورمان شهيد قربانعلى حافظی بهترین راه کمک به کشور را پوشیدن لباس مقدس
سربازی میدانست ولی به علت سن کم او از اعزام شدن وی ممانعت به عمل آمد.
از آنجائیکه وی قصد رفتن به جبهه را کرده بود میخواست به هر نحو ممکن به جبهه برود لذا با
تلاش فراوان و تحمّل مشکلات به خدمت اعزام می شود و بعد از گذراندن دوره آموزشی دارد سرپل
ذهاب «منطقه عملیاتی بازی دراز» میشود و پس از رشادت و ایثارگری فراوان در جریان عملیاتی
که در ۱۱ شهریور ماه سال ۶۰ در حمله ای تحت عنوان «شهیدان رجایی و باهنر» دعوت حق را
لبیک میگوید.
و به فیض عظمای شهادت نایل می آید و جنازه مطهر او در دشت بازی دراز باقی می ماند و پس از
۹ ماه انتظار جسم پاکش بر روی دستان مشتاقان راهش در روستای اروانه تشییع و در گلزار شهیدان
روستا دفن می گردد.
او اولین شهید سرافراز روستای اروانه بود. و شهادت او تأثیری عمیق در همه انقلابیون و دوستداران
انقلاب به وجود آمد مخصوصاً دو شهید عباسی داودی - شهید حاج غلامرضا داودی.
💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام