eitaa logo
اروانه نیوز
646 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
72 ویدیو
10 فایل
بزرگترین پایگاه خبری و اطلاع رسانی روستای اروانه
مشاهده در ایتا
دانلود
استقبال از یادواره شهدای روستای اروانه صد شاخه گل صلوات هدیه به روح مطهر 🌺 شهید یحیی داودی 🌺 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه
امروز با نام و یاد شهید یحیی داودی 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه
علاقه عجیبی به بسیج داشت. از صبح تا غروب در باغ و صحرا کار می کرد و شب که می شد برای گشت و نگهبانی به بسیج می آمد. وقتی می دیدیم خسته است از او می خواستیم استراحت کند. قبول نمی کرد. صبح زودتر از همه بلند می شد و نمازش را می خواند، بعد هم محوطه بسیج را آب و جارو می کرد. شادی روح مطهرشهید یحیی داودی صلوات 💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
از خاطرات هم رزم های شهید: در چادر ما حاضر شد. مقداری کیک و نوشیدنی تناول کرد و بعد فرمود: می خواهم به حمام بروم. انگار که می دانست میخواهد به شهادت برسد. بعد از بازگشت از حمام مشغول کاری شد. ناگهان صدای غرش هواپیما شنیده شد و بعد بمباران وحشیانه هفت تپه که تمام منطقه را در برگرفت. اغلب چادرها آتش گرفت، درختان از جا کنده شده بودند. بعد از مدتی با آمدن ماشین های آتش نشانی و خاموش کردن آتش خیلی از عزیزان سوختند از جمله شهید شاهد 🌹یحیی داودی🌹 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🌹 شهید یحیی داودی 🌹 درد و غم زندگانی را از همان ابتدا بجان خریده و با از دست دادن پدر بزرگوارش گرمی و سردی روزگار را به دست خویش بسر کرده و با آن پنجه نرم نموده بود. جدایی او از همه چیز وی را بیشتر بسوی خداوند متعال اتصال داده و با آن سادگی خاصش معبود را خالصانه عبادت نموده و مسیر الی الله را در خط زندگی خویش ترسیم نموده بود. شهید داودی ۱۲ ساله بود که جرقه انقلاب تمامی وجودش را فرا گرفت و با آنکه کسی برایش اهمیت خاصی قائل نبود اما وی خود را در پیشاپیش حرکت‌های انقلابی در روستا قرار داد و همراه دیگر جوانان پرشور به نهضت الهی متصل گردید، تمامی وجودش بر این بود که به هر نحو ممکن انقلاب و اسلام را بیشتر یاری کند. هر کاری که به وی سپرده می شد با جان دل و با افتخار و سربلندی انجام می داد و از هیچکس نیز چشم داشت تشکر را نداشت. سعی و تلاش او بر این بود که در نهادهای انقلاب اسلامی فعالیت کند لذا در تشکیلات انجمن اسلامی روستای اروانه حضوری فعال داشت و جوانان را کمک می نمود و کارهای محول شده را با شوق و ذوق خاصی انجام می داد و در راستای این حرکت انقلابی مدتی نیز در جهاد سازندگی سمنان مشغول خدمت و انجام وظیفه بود. از آنجاییکه دلش آمیخته به عشق الهی بود طاقت ماندن در پشت جبهه را نداشت لذا با اصرار و پافشاری زیاد خود را از طریق جهاد سازندگی برای اولین بار به جبهه رساند و در خرمشهر میان خون و آتش از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی نمود. بعد از تشکیل بسیج در روستا از اولین کسانی بود که نام خود را در دفتر خدا نوشت و با شور و اشتیاق فراوان در کلاس های آموزشی و گشت و حفاظت و دیگر کارها انجام وظیفه نموده و در جستجوی خطی می گشت که با آن بتواند خود را به معشوق پیوند دهد. گویا راه را دیگر خوب یافته بود که از این طریق می شود به سرعت به آن کمال حقیقی دست یافت و از این مدرسه عشق است که آموزگار شهادت مهر لیاقت پیوستن به او را به قلبها ترسیم می کند. آری از نیت پاک درونیش در و دیوار پایگاه بسیج ولی عصر باخبر بود و از زمزمه های سرود عشق اش خاطره ها دارد. گویا خیابان و کوچه کوه و دشت و بیابان از اسرار درونی وجودش باخبر بودند که از آهنگ پایش سر تسلیم فرود می آورند و ذرات زمین بدرقه راهش می شدند وی با تمام وجود لباس مقدس بسیجی را به تن می پوشید و با علاقه زیاد در برنامه های بسیج شرکت می نمود و در اردوها و مانورها چهره خندان و شادابش را به خاطر دارم که تنها برای رضای خدا شرکت می کرد و هیچ ادعایی نداشته کومنت سر کسی نمی گذارد و سلاحش را به گرمی می فشرد و بر آن افتخار می کرد. آری او به تمام معنا ی واقعی بسیجی بود شادی روح مطهرش صلوات 💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه
زندگی نامه شهید یحیی داودی درد و غم زندگانی را از همان ابتدا بجان خریده و با از دست دادن پدر بزرگوارش گرمی و سردی روزگار را به دست خویش بسر کرده و با آن پنجه نرم نموده بود. جدایی او از همه چیز وی را بیشتر بسوی خداوند متعال اتصال داده و با آن سادگی خاصش معبود را خالصانه عبادت نموده و مسیر الی الله را در خط زندگی خویش ترسیم نموده بود. شهید داودی ۱۲ ساله بود که جرقه انقلاب تمامی وجودش را فرا گرفت و با آنکه کسی برایش اهمیت خاصی قائل نبود اما وی خود را در پیشاپیش حرکتهای انقلابی در روستا قرار داد و همراه دیگر جوانان پرشور به نهضت الهی متصل گردید، تمامی وجودش بر این بود که به هر نحو ممکن انقلاب و اسلام را بیشتر یاری کند. هر کاری که به وی سپرده می شد با جان دل و با افتخار و سربلندی انجام می داد و از هیچکس نیز چشم داشت تشکر را نداشت. شهید و نهادهای انقلاب اسلامی: سعی و تلاش او بر این بود که در نهادهای انقلاب اسلامی فعالیت کند لذا در تشکیلات انجمن اسلامی روستای اروانه حضوری فعال داشت و جوانان را کمک می نمود و کارهای محول شده را با شوق و ذوق خاصی انجام می داد و در راستای این حرکت انقلابی مدتی نیز در جهاد سازندگی سمنان مشغول خدمت و انجام وظیفه بود. از آنجاییکه دلش آمیخته به عشق الهی بود طاقت ماندن در پشت جبهه را نداشت لذا با اصرار و پافشاری زیاد خود را از طریق جهاد سازندگی برای اولین بار به جبهه رساند و در خرمشهر میان خون و آتش از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی نمود. بعد از تشکیل بسیج در روستا از اولین کسانی بود که نام خود را در دفتر خدا نوشت و با شور و اشتیاق فراوان در کلاس های آموزشی و گشت و حفاظت و دیگر کارها انجام وظیفه نموده و در جستجوی خطی می گشت که با آن بتواند خود را به معشوق پیوند دهد. گویا راه را دیگر خوب یافته بود که از این طریق می شود به سرعت به آن کمال حقیقی دست یافت و از این مدرسه عشق است که آموزگا شهادت مهر لیاقت پیوستن به او را به قلبها ترسیم می کند. آری از نیت پاک درونیش در و دیوار پایگاه بسیج ولی عصر باخبر بود و از زمزمه های سرود عشق اش خاطره ها دارد. گویا خیابان و کوچه کوه و دشت و بیابان از اسرار درونی وجودش باخبر بودند که از آهنگ پایش سر تسلیم فرود می آورند و ذرات زمین بدرقه راهش می شدند وی با تمام وجود لباس مقدس بسیجی را به تن می پوشید و با علاقه زیاد در برنامه های بسیج شرکت می نمود و در اردوها و مانورها چهره خندان و شادابش را به خاطر دارم که تنها برای رضای خدا شرکت می کرد و هیچ ادعایی نداشته ومنت سر کسی نمی گذارد و سلاحش را به گرمی می فشرد و بر آن افتخار می کرد. آری او به تمام معنا بسیجی بود بسیجی واقعی امام زمان عج بود و هر وقت به وی گفته می شد یحیی تو در این برنامه شرکت نکن برایت سخت است شاید نتوانی از عهده اش برآیی تمامی وجودش چون خون قرمز می شد و لب بر سخن نمی گشود و با سکوتش همه چیز را به ما می فهماند و آهی بر دلش می کشید و آهسته حرکت می کرد و بر ما این وانمود می شد که هان شما چه می گویید او را امام زمان پسندیده و ملائکه الله بر حرکتش افتخار می کند و گامهایش با عشق به خدا حرکت می کند برای نام و مقام نیست که این همه شور نشان می دهد بلکه فقط برای انجام تکلیف الهی در مراسمها و برنامه شرکت می کند. شهید یحیی اهمیتی خاص نسبت به شرکت در مراسمها و نماز جماعتها و دعا و نیایش و جلسات قائل بود. 💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
استقبال از یادواره شهدای روستای اروانه صد شاخه گل صلوات هدیه به روح مطهر شهید 🌺شهید محمدرضا یاسی🌺 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه
امروز با نام و یاد شهید محمدرضا یاسی 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه
زندگی نامه شهید محمد رضا یاسی در اوج مقاومت و سلحشوری مردان جانباز و حماسه ساز کربلای ایران و تداوم حرکت خونبار حسینیان زمان در کربلای 5. مردی از مردان خدا و راهی از راهیان کربلا به دیار حق شتافت. او دردمندی از دیار عاشقان و نیکان بود که با ذره ذره وجود خویش حساسیت دوران سرنوشت ساز انقلاب را درک کرده بود لبیک گویی به ندای امام امت بود که هیات مناالذله شعارش بود و نعره بلند تکبیر سلاحش. عاشق پیشه ای از خیل بیشمار عاشقان بود که خلعت سرخ شهادت را به عشق خدای سبحان از ان خود ساخت. رزمجویی از تبار هابیلیان بود که خویشتن را به لباس رزم بیاراست و سلاح بر دوش راهی صحنه های پیکار گشت و با عزمی راسخ بر لشکریان کفر یورش برد تا آنگاه که لیاقت دیدار معشوق را یافت و خونین بال بسان مرغی مهاجر بال گشود و چشم به سعادت جاودان جنت گشود.آری او کبوتر سبکبالی بود در خیل کبوتران مهاجر که خیلی سریع تا عرش به پرواز درامد. و آهنگ فتح را بنواخت.در دست های سترگ او آیات ظهور حضرت بود و از نفسهای گرم او بوی حضور معشوق به مشام می رسید .اری سخن از شهید فرزانه محمد رضا یاسی است . وی در سال 1342 در خانواده مذهبی و در روستایی پاک و بی الایش به نام اروانه متولد شد . دوران .ود.ی را با سختی و مشقت سپری کرده و در کانون گرم خانواده رشد یافت. از همان کودکی بسیار صبور و متین بود و حیا و معرفت خاصی در سیمایش موج میزد. او تا کلاس ششم ابتداعی را در روستا به تحصیل می پردازد ولی به علت فقر مالی و مشکلات زندگی و تامین معاش تحصیل را رها کرده و برای کار به تهران می رود. مدت مدیدی در تهران مشغول بکار بود و بعد از ان به خدمت مقدس سربازی می رود تا به پاسداری از حریم کشور جمهوری اسلامی بپردازد. بعد از اتمام سربازی ازدواج میکند و در نیروگاه برق شهر فردیس کرج مشغول بکار می شود. شهید یاسی در دوران شکل گیری انقلاب در تظاهرات و راه پیمایی میلیونی تهران در سال 57 حضور فعالی داشت و از همان آغاز پیروزی انقلاب خود را برای رویارویی با ترفند ها و توطئه های استکبار جهانی آماده می کند و با ثبت نام در ارتش بیست میلیونی عملا وفاداری خویش را به امام و انقلاب ابراز می دارد. از جمله خصوصیات بارز ایشان علاقمند بودنبیش از حد ایشان به رهبر کبیر انقلاب است تا آنجایی ک در دست نوشته هایی که از ایشان در کربلای 5 برجای مانده خود این مسئله را روشن میکند. او می گوید: از آن روزی که رهبر را شناختم امام در قلبم جایگزین پیدا کرد علاقه بسیاری به امام داشتم آنقدر علاقه داشتم موقعی که امام در سخنرانی ها وقتی از لیبرال ها گله مند بودن و ناراحت می شدند بی اختیار اشک در چشمانم جاری می شد دوست داشتن من به امام به اندازه ای بود که در سال 63 که سر بازی ام به اتمام رسید بر خود تکلیف دانستم که به جبهه بروم تا اهداف امام را تحقق بخشم. این شهید بزرگوار همیشه سخنش بر این مبنا بود که:ما که در اندیشه آزادی جهان هستیم چگونه با رهایی یک مرز و بوم آرام و قرار گیریم آرامش بخش روحمان رهایی کشور نیست. کربلا معشوق ماست امید و محبوب و مطلوب ماست . ما در انتظار کسی هستیم که آبادی جهان را در التزام رکابش آغاز کنیم. بارها می گفت ما می رویم به جبهه تا کربلا را برای ظهور آقا مهیا کنیم. می رویم تا ظهورش را در کربلا جشن بگیریم و محیط کربلا را از وجود کافران بزداییم و بالاخره در تداوم این حرکت به سوی یار رفتن و کربلایی شدن در غروب خونین 21/10/65 در منطقه عملیاتی کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و کربلایی شد . از شهید یاسی دو فرزند به نامهای محبوبه و سمیه به یادگار مانده.هر چند .ه این لاله ها چشم به در دوخته تا سیمای ملکوتی و چهره خندان پدر را از نزدیک یکبار دیگر ببینند و با خنده ها و گفته های معصومانه شان خستگی را از تن بدر کنند. لکن این بار پدر را خونین و شهید می بینند ولی پدرشان قول می دهند که چون حضرت زینب س رسالت پیام را برگزینند و راه سرخ او را تداوم بخشند. 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🔷دیدگاه شهید یاسی نسبت به امام ورهبری ازآن روزی که رهبر را شناختم امام در قلبم جایگزین پیدا کرد.علاقه بسیاری به امام داشتم ،آنقدر علاقه داشتم موقعی که امام در سخنرانیهاوقتی ازلیبرالها گله مند بودند وناراحت میشدند بی اختیاراشک در چشمانم جاری میشد.دوست داشتن من به امام به اندازه ای بودکه درسال63سربازی ام به اتمام رسیدبر خودتکلیف دانستم به جبهه بروم تا اهداف امام را تحقق بخشم. 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
خوشا آنان که با شهادت رفتند... گوشه‌ ای از مراسم تشییع پیکر پاک شهید محمدرضا یاسی در روستای اروانه 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه
خاطرات شهید محمد رضا یاسی - من در پارچین کار میکردم که انقلاب شروع شد در این موقع برای من مشخص نبود که چه کسی اینکارها را انجام می دهد. بعلت اینکه پارچین تا تهران قدری فاصله بود و ما کمتر می آمدیم لذا از جریانات اطلاع کافی نداشتم در یکی از روزها که وفات یکی از امامان بود مسئول شرکت که یکنفر یهودی بود به من گفت روز وفات باید سرکار بیایی و من اعتراض کردم و دیگر سرکار نرفتم و به تهران آمدم و مشغول بکار شدم و چون عصرها بیکار بودم و در تظاهرات شرکت می کردم و در این مدت به انقلاب ئو امام عجیب علاقمند شدم. -در تاریخ 18/6/64 مجددا به جبهه اعزام شدم اینبار به تیپ سید الشهدا فرستادند چند روزی در دو کوهه بودیم تا اینکه ما را مامور کردند به گردان تخریب. در طول این مدت خیلی خوش گذشت چون با انسانهایی وارسته و مخلص سروکار داشتیم. در شب 21 بهمن عملیات شروع شد. ساعت 30/10 شب بود که صدای تیر بارها شدید می شد و گلوله های قرمز و آتشین به دو سمت پرتاب می شد چه شبی بود در هنگام عملیات هوا به مدت یک ساعت شروع به بارندگی کرد. چه شبی بود... -با اینکه دارای زن و دو فرزند در خانه استیجاری بود بعد از عملیات اورا دیدم گفتم فلانی خدا خیرت بدهد کمی به فکر زن و فرزند هم باش - گفت آقا خدا به فکرشان هست ما چه کاره ایم. من چگونه می توانم به فکر خودم باشم در حالیکه کیان اسلام در خطر است. من ضمن اینکه علاقه زیادی به خانواده ام دارم ولی حفظ اسلام از همه چیز واجب تر است. 💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام