eitaa logo
مشــ❤️ـق زندگــــ❤️ـے
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
57 فایل
انرژی مثبت موفقیت آیا می دانید متن ادبی و عاشقانه زناشویی تربیت فرزند طنز و سرگرمی مطالب علمی و پزشکی طب اسلامی انتقال کانال به ایتا 6 اردیبهشت 97 کانالهای دیگه ما @ahkm1397 @pbsb14 ارتباط با مدیر @sesr63
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ کودک حرف شما را باور می کند ، نه شوخی را متوجه می شود نه حرفی که از ناراحتی می زنید. اگر برای اینکه حرف گوش بدهد بگویید میذارم میرم ، دیگه مامانت نیستم و... باور میکند و دچار اضطراب_جدایی می شود. ❤️✨❤️
❤️✨❤️✨❤️ عزیز😊 زن نمی‌دانست که چه بکند؟ خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود، همیشه می‌گفت و می‌خندید، با بچه‌ها خوش و بش می‌کرد. ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می‌شد و داد و فریاد می‌کرد. زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگیرد، او در کوهستان زندگی می‌کرد، زن از راهب معجونی خواست تا شاید چاره‌ای کارش شود. راهب نگاهی به زن کرد و گفت: چاره‌ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است! ببر کوهستان؟ آن حیوان بسیار وحشی است. هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت معجونی می‌سازم تا شوهرت با تو مهربان شود. زن با ناامیدی به خانه‌اش برگشت. غذایی را آماده کرد و روانه‌ی کوهستان شد، خود را به نزدیکی غار رساند، از شدت ترس بدنش می‌لرزید اما مقاومت کرد... آن شب ببر بیرون نیامد! چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیک‌تر می‌شد، بالاخره ببر وحشی غرش کنان از غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد. هر شب که می‌گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می‌شدند. چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه‌ی بوی غذا به زن نزدیک شد، و آرام آرام شروع به خوردن کرد. مدتی گذشت؛ طوری بود که ببر بر سر راه زن می‌ایستاد و منتظر می‌ماند زن خود را به ببر نزدیک‌تر می‌کرد و سر او را نوازش می‌کرد و به ملایمت به او غذا می‌داد. هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری و سختی راه، هر شب آن زن برای ببر غذا می‌برد و سر او را در دامن خود می‌گذاشت، دست نوازش بر مویش می‌کشید!!! بالاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند، و شادمان نزد آن راهب رفت. فکر می‌کنید آن راهب چه کرد؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله‌ور بود. زن هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می‌زد؛ ماند که چه بگوید. راهب با خونسردی رو به زن کرد و گفت: آیا «مرد تو» از آن ببر کوهستان بدتر است؟ تو نیرویی داری که از وجود آن بی‌خبری...! با صبر و حوصله ، عشق و محبت توانستی آن حیوان را رام کنی!!! مهار خشم شوهرت در دستان توست، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانیت را از او دور ساز. ❤️✨❤️✨❤️
گران باش، بگذار تا بهایت را پرداخت کنند. آدمها چیزهای مفت را مفت از دست می دهند.!!
اونایی که خواهر دارن درک میکنن 😂😂😂 @as13941394💞💞💞
ﺩﻭستی ﻣﺜﻞ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﺭﻭۍ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺧﯿﺲ مۍﻣﺎﻧﺪ! ﻫﺮ چہ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻤﻮنۍ، ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺳﺨﺖتر میشہ ﻭقتۍ ﻫﻢ ڪہ ﺑﺮۍ،ﺟﺎۍ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﺍۍ همیشہ ﺑﺎقۍ مۍﻣﻮﻧﻪ! @as13941394💞💞💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﻣﻬﺮﺑﺎن ﺑﻤﺎﻥ،،، ﺣﺘﯽﺍﮔﺮﻫﯿﭻ ﮐﺲ، ﻗﺪﺭﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺖ ﺭﺍﻧﺪﺍﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺫﺍﺕ ﻭﺳﺮﺷﺖ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ.. ﺗﻮﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ.. @as13941394💞💞💞
‏همونجوری که دخترا تا پنج دقیقه دیگ آماده میشن‌... پسرام تا پنج دقیقه دیگه میرسن😂✋ @as13941394💞💞💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این موجود زیبا خرچنگ آبی نامیده میشود که احتمال تولدش یک در یک میلیون هست. ‌‌‎‌‎‌‎‌‎ @as13941394💞💞💞
انصاف یعنی؛ اگه روزهای سخت رسید روزهای خوب زندگیت یادت بمونه انصاف یعنی؛ بدونی خدای روزهای سخت همون خدای روزهای خوبه @as13941394💞💞💞
[عندما أفكّرُ فيك يأتي طيرٌ، ويهبط على حافّة قلبي] به «تو» که فکر می‌کنم پرنده‌ای می‌آید می‌نشیند گوشه‌ی قلبم. @as13941394💞💞💞
ιт’ѕ вeттer тo вe real тнan тo вe perғecт🫀 واقعی بودن بهتر از بی نقص بودنه.. @as13941394💞💞💞
هر رازی که به هر رفیقی بگی، یه تیر به تفنگش واسه کشتن خودت در آینده اضافه کردی. @as13941394💞💞💞