eitaa logo
آلبوم شهدای اسدآباد
277 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
764 ویدیو
2 فایل
معرفی شهدای شهرستان اسدآباد @basiratvaagahy
مشاهده در ایتا
دانلود
سر چشمه کوثر خاتم پیغمبران را کوثر آمد ، حسن جنت برامامت‌ مادرآمد جاه‌و قدرو عزو حشمت عرش‌عالم عطرو بوی تسعه‌الاسما‌‌ گرفتی شاخ‌ طوبی را بر آمد هیبت‌ و آواز بهجت رقص‌نوری چشم اهل‌آسمان‌را روشنی داد درجهان‌ انبیاشد سوت‌و هورا، شور نزهت خاکیان را خوش برآمد بوی‌آن حورا وعذرا مصطفی‌را‌ زین‌ولادت هدیه دادند تاج‌رفعت حره‌ و حورا بتول‌ و طاهره ، هم‌ ام‌الازهار کربلا را نوحه خوان ونقطه‌ی اوج شریعت کفر و الحاد جهان را ، خنجر بران سر آمد بر دل مجروح مولا مرتضی شد یار رحمت آسیه مریم صفورا ، با خدیجه شادو خرم جملگی‌در شورو شادی باحلاوت در سرورت مجتبی را مآمن گرمی پر از ، عطر بهشتی برحسین‌و زینبش او غمگسارآمد به محنت شیعیان را مادر مذهب شد آن ، ام الائمه منجی آخر زمان را شد دعاگویی به خلوت ناله سرکن تا دم مرگت تو ای رنجور نادان چون کنی توصیف ناموس‌خدارا بی‌درایت پشوتن (رنجور)
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
سلام و رحمت الله شاید بعضی از ما از مادران شهداء که در قید حیات هستند غافل باشیم و آنهایی هم که به جوار فرزندان شهید خود ، هجرت کردند را فوت شدگان معمولی جامعه حساب کنیم ، اما آنها دقیقا مانند خون شهیدان دارای حرمت و باید اگر برخوردی با آنها نداریم ، در دل خود برایشان حرمت قائل شویم ، چرا که خواسته های آنها بیش از خود شهداء در نزد خداوند عملی می‌شود. 🌸یا زهرا 🌸 🍀🌸🍀🌸 مام شهید 🌸🍀🌸🍀 مادری کو شور عاشورا به سر، مام شهید هر‌زنی‌از جنس عشق و تاج سرمام شهید گر بهشتی زیر پای مادران است این بدان می فشاند بوی جنت، در سحر مام شهید هر مجاهد در نبردی، بی امان و تن به تن در شبی خلوت دعاگو بر پسر، مام شهید واژه واژه پر زنور اندر وجودش‌حرف دل دیدگانش لحطه‌ها دراشک وتر مام شهید در مزارستان هر شهر و دیاری ، زین وطن قبراو شب‌ ها فروزان چون قمر مام شهید کنج منزل یا که در رضوان حق مآوا گزید باشد او را در درون صدها خبر مام شهید ماچه دانیم آن‌که فرزندش بود گم بی‌خبر چون کند او ، دل‌ حزین منتظر مام شهید ای پدر، ای مادر و جان برادر ، خواهران دردل و جان‌عشق زهرائی‌ سیر مام شهید ۱ حرمت آنها چنان که ، حرمت خون شهید واجب است و حافظانی پرثمر مام شهید بر چه معنا می کنی رنجور بی نور و بصر قطره از دریا به ثبت و در گذر مام شهید مختار پشوتن (رنجور) ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad ۱_ سیر یعنی درون ، ذات و باطن 🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀
🌸 عطر و بوی مادر 🌸 گر تو را شوقی بود درسر صفای مادر است چون پدر مهری نمودت از وفای مادر است گر حلاوت ، شاد و خرم لذت جان می بری این‌بدان جانت سلامت از دعای مادر است گرکه سیمای خوشت حسنی ببر دارد یقین قامت سروت همی ازجلوه های مادر است قدر این گوهر چو دانی، جان فشانی بهر او پاکی‌اندر عشق هر عاشق حیای مادر است عطر و بو از چادر خیر النساء ، دارد به خود هر گلی کو رنگ و رو دارد جلای مادر است چون بدانی او ز باغ خلقت‌و عطر خداست سر نهی بر دامنش، کآنجا هوای مادر است گر زمین می‌ چرخد از حکم خدا، بر محوری قدرت و شوقش بدان اندر فضای مادراست چون توانا گشته ای حرفی بلند از تو شنید توبه باید ، حس قدرت انزوای برمادراست او دلش چسب محبت دارد و چون بشکند تکه‌هایش نی‌جدا چون بارضای مادر است گفتم ای‌گل دخترو شیرین پسراین قصه‌را کاین دل رنجورمن درغصه های مادر است پشوتن (رنجور)
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
شهدای کربلای چهار چهارم دی سالروز شهادت ۵ تن از شهدای عرش نشین کربلای چهار از اسدآباد است . این شهداء بطور جداگانه نیز با مختصری از شرح و حال معرفی می‌شوند ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
سالگرد شهادت مجتبی زیوری 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برای شناخت شهدای شهر و روستاهای خود و حفظ یاد شهداء به کانال شهداء بپیوندید. ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
آلبوم شهدای اسدآباد: 👆👆👆 آموزگار شهید مجتبی زیوری فرزند مرتضی متولد ۱۳۴۱ از دهستان خاکریز جوانی که دارای خانواده ای مذهبی و مقید به تمام آموزه های دین مبین اسلام و با شروع انقلاب اسلامی حامی و مدافع انقلاب و اهداف متعالی این نهضت بر گرفته از نهضت کربلا بود می باشد شهید زیوری خود نیز بخاطر رشد و تربیت در چنین خانواده ای آگاه و بصیر و پایبند به اصول اسلام و شئونات انسانی از دوران نو جوانی با فرائض دینی و منکر و معروف آشنا بود چرا که بیشتر اعضای خانواده این شهید عزیز از خدمتگذاران به اسلام و انقلاب و کشور هستند مخصوصا سردار حاج رضا زیوری برادر بزرگتر مجتبی که یکی از جانبازان و فرماندهان موثر در ۸ سال دفاع مقدس بود و شهید مجتبی نیز از آغاز انقلاب در خط انقلاب و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بود مجتبی بعد از اخذ دیپلم در دانشسرای تربیت معلم ملایر قبول و بعد از پایان تحصیلات در تربیت معلم شغل انبیاء گونه آموزگاری را انتخاب و وارد آموزش و پرورش شهرستان اسدآباد شد و در سنگر تعلیم و تربیت شروع به فعالیت کرد با هجوم دشمنان بعثی به کشور اسلامی ایران حضور دشمن در مرز و بوم کشورش را بر نتابید و برای یاری رزمندگان اسلام از سنگر آموزش و تعلیم چندین بار به  سنگرهای جنگ شتافت و در نهایت تاریخ ۴ دیماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به درجه والای شهادت نائل گشت و پیکر پاکش بعد از ده سال بدست آمد و در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت و روح آسمانی‌اش هم ده سال قبل به جوار حق پرواز کرده بود. رضوان الهی گوارایش و یاد و خاطرش جاودان باد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برای شناخت شهدای شهر و روستاهای خود و حفظ یاد شهداء به کانال شهداء بپیوندید. ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
خاطره ای از مفقودشدن مجتبی زیوری بعداز عملیات کربلای 4 و بازگشت مشتی استخوان از این شهید عزیز بعد از ده سال توسط آیت غلامی رزمنده ای که در آن عملیات حضور داشته است : بعد ازاینکه گردان ۱۵۲ ازعملیات کربلای4 به مقرخود به هتل پرشن برگشتند بچه های اسدابادکه دراین گردان بودند ازگم شدن مجتبی زیوری بسیاردلگیر وناراحت بودند. یادمه مرتب زیارت عاشورا ودعا میخواندیم وگریه میکردیم ، نبود مجتبی برایمان سخت بود ،این موضوع به گوش معاون گردان شهیدحاج حسین کیانی(که چندروزبعد درکربلای5 شهید شد)رسیده بود آمد پیش ما ومارا دلداری داد چون ما چند نفرکه دراین گردان غریب بودیم واقعاحرف های شهید حاج حسین مارا آرامش داد.دم غروب بودکه دیدیم.شهید سبزعلی بسطامی داره میاد گویا انهم شنیده بود مجتبی مفقود شده .وقتی دید ما ناراحتیم با اخم گفت چرا ناراحتین مگه آمدین مهمانی اینجا جنگه شهید داره مجروح داره اسیری داره.گفت پاشید روحیه خودتون را حفظ کنیدو اماده باشید سبزعلی با همه خداحافظی کرد وگفت امشب گردان ما (اسداباد) واردعملیات میشه واین اخرین بارشد که ما شهید سبزعلی بسطامی را دیدیم .فردای آنروز بلندگو صدا زد.داریوش بسطامی به فرماندهی. پس ازچند دقیقه ای دیدم داریوش با چشمای گریان داره میاد گفتیم چی شده گفت که سبزعلی شهید شده با اسرارکه ما داشتیم داریوش را راهی اسداباد کردیم تا درخاکسپاری برادر شهیدش انجا باشد. حدودا ۳ الی ۴ روزبود که هنوز از مجتبی خبری نشده بود که دیدیم حاج آقا حمزه ای(شیخ کاظم)بامرحوم مرتضی زیوری (پدرشهید مجتبی زیوری) همراه با شاهرضا زیوری امدند هتل پرشین برای پیگیری مفقودشدن مجتبی یادمه همان شب که اینها پیش ما بودند شب تولد صدام هم بود ومرتب هتل واطراف هتل را خمپاره باران میکردند آن شب اقای شیراوند مسئول دسته گروه مجتبی که با هم توی یک قایق درشب عملیات بودند نحوه ی افتادن بچه ها را توی آب برای حاج اقا حمزه ای تعریف میکرد و میگفت سکاندار قایق ترسیده بود و به همه گفته بود بپرید تو اب و همه را مجبور کرده بود بپرند تو اب .بنظر من چون مجتبی تیربارچی بود وکوله پشتی اش پر فشنگ تیرباربود وهمچنین نوار تیربارهم دوربدنش پیچیده بود بعلت سنگینی وزن غ۷رق شده است البته این نظربنده است احتمال اینکه توی آب تیر خوده باشد هم وجود دارد و یا شاید هم مثل برخی از شهدا خودشو به جزیره امرصاص رسانده باشد وانجا شهید شده باشد وجود دارد. به هرحال هیچ کس از نحوه ی شهادتش خبر دقیق ندارد. خداوند خواست که این شهید همانطور که خودش خواسته بود بی نام و نشان شهید شود . سالها پدر و مادر و همسر و تنها فرزند این شهید درانتظاربر گشتن مجتبی بودند نتیجه صبر این خانواده بزرگ پس از ده سال بازگشت تکه های استخوان این معلم شهید بود. روح شاد وراهش پررهروباد. ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
سالگرد شهادت حبیب کاظمی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برای شناخت شهدای شهر و روستاهای خود و حفظ یاد شهداء به کانال شهداء بپیوندید. ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad
هدایت شده از آلبوم شهدای اسدآباد
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 پاسدار شهید حبیب کاظمی فرزند بخشعلی متولد ۱۳۴۴/۸/۲۰ از روستای چنار علیاء (عباسخان) ‌. شهید کاظمی در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و از کودکی تحت تربیت پدر اهل قرآن و مادر مهربان ، و متین و دیندار خود راه رشد جسمی و روحی را آغاز کرد و متناسب با وضعیت مذهبی و دینی خانواده پرورش یافت و به سن نوجوانی رسید و آنگاه خود نیز عامل به احکام دینی و فرائض الهی شد . حبیب نوجوانی بیش نبود که انقلاب اسلامی ایران برهبری امام خمینی به پیروزی رسید و دل به این انقلاب و منویات امام خمینی سپرد و در جبهه معنوی و اعتقادی سربازی بود برای انقلاب اسلامی  و با ورود به آغاز سن جوانی که هجوم رژیم بعثی عراق نیز بر کشور ایران آغاز شده بود ،به عنوان یک بسیجی دفاع از انقلاب و آرمانهای امام خمینی را از عمق قلب آغاز کرد و به عنوان یک رزمنده به یاری رزمندگان اسلام در جبهه ها شتافت و در عملیاتهای زیادی شرکت کرد و بعدا نیز به عنوان پاسدار رسمی در سپاه وارد شد و با لباس پاسداری به نبرد خود در جبهه ها ادامه داد حبیب علاوه بر رزم و جهاد بر علیه دشمنان کشور و انقلاب در جامعه نیز به حسن رفتار و ادب و احترام شهره بود و بخاطر پاکی ، صفا و صداقتی که در وجود او مستولی و ملکه شده بود محبوبیت خوبی درمیان مردم و همرزمان داشت. به گفته مادرش در دیدار فرمانده سپاه اسدآباد آخرین باری که به مرخصی آمده بود گویی کاملا می دانست این بار که برود برگشتی در کار نیست و به شهادت خواهد رسید لذا با همه اقوام و دوستان یکی یکی دیدار کرد و حلالیت طلبید و خدا حافظی کرد . بلی قطعا حبیب می دانست این بار به شهادت خواهد رسید.  حبیب کاظمی یکی از رزمندگان غواصی است که تصویر ایشان به عنوان نمونه ای از رزمندگان شهید غواص از صدا و سیما نمایش داده میشد . شهید کاظمی بعد ازمدتهای زیادی حضور در جنگ و به گفته دوستان شرکت در ۷ عملیات در عملیات کربلای ۴ به عنوان فرمانده یکی از گروههای غواصی در اروند رود به درجه والای شهادت نائل گشت و تا ۱۲ سال پیکر مطهرش بدست خانواده نرسید و در منطقه شهادتش عطرافشانی کرد و بعد از ۱۲ سال به زادگاهش مراجعت نمود و طی یک تشییع با شکوه پیکر پاکش در گلزار شهدای اسدآباد آرام گرفت . حبیب یکی از رزمندگان و شهدای غواصی است که نظر بر زندگی او در زمینه های مختلف بر جوانان کشور لازم و ضروری است تا افتخار آفرینان این کشور فراموش نشده و تآثیرات خود را بر جوانان آینده بگذارند و حرمت خونشان نیز حراست شود. لذا انس جوانان با ارواح شهید کاظمی ها است که باعث رشد جوانان و چگونگی سیرت پاک شهید حبیب کاظمی میشود و با معرفی ظواهری از ایشان در عمل و گفتار به زبان و قلم امثال حقیر حتی قطره ای از آن چیزی که در وجود و روح و جان امثال حبیب و همه شهداء موج میزد نیست لذا برهمه مردم مخصوصا جوانان بخش چنار لازم است انس و ارتباط خود را بصورت معنوی با شهدای خود حفظ و استمرار بخشند تا اثرات مثبت با ارزشی را بر آنها بگذارد و راه آنان را ادامه و از حرمت خونشان پاسداری کنند. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برای شناخت شهدای شهر و روستاهای خود و حفظ یاد شهداء به کانال شهداء بپیوندید. ایتا @asadabadshohda تلگرام @shohada_asadabad