eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌱انتخاب دلی یا عقلی؟ ⭕️ در انتخاب، عقل باید حرف اول را بزند و در انتها قلب امضا کند. بعد از آن که معیارهای مهم را شناختیم و کفویت ها و حساسیت های مهم را عاقلانه در فرد مورد نظر چک کردیم و در تمام مراحل عاقلانه از مشورت استفاده کردیم، اگر این مراحل تمام شد، حال دختر و پسر باید به قلب خود رجوع کنند ببیند آیا همدیگر را می پسندند یا نه؟ 📎 اگر قلب در ابتدای کار، گرایش پیدا کرد عقل از اعتبار می افتد و انسان عیوب را نمی بیند یا توجّه نمی کند. عقل به تنهایی کافی نیست. آخر کار، پسندیدن قلب مهم است. یک عمر زندگی است! البته منظور از پسندیدن قلب، پسندیدن است نه شیفتگی و عشق. 📚 برگرفته از: مجموعه کتاب های آیینه و شمعدان 💢💢💢💢💢💢💢💢 🆔 @asanezdevag 👈👈
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼 توکّل های اشتباهی ⭐️ خیلی ها کوتاهی و کم توجهی خود در مرحله ازدواج را «توکل» تعبیر می کنند. مثلا می گویند: خانواده ی دختر در شهر دوری هستند، چطور از اینجا بکوبم بروم آنجا؟ توکّل به خدا. انشالله خیر است! یا خانواده اش خوب نیستند؛ اما خودش جوان خوبی است. توکّل به خدا ! 📎 عده ای هم این طور معتقدند که توکل و توسّل خرافات است؛ تا عقل و مشورت هست چه جای خرافات؟! ✨در واقع معنای توکّل در ازدواج این است که خدای من ، تمام ابزارهای مشروعی که برایم قرار داده ای، مثل تفکر، مشورت، تحقیق، سؤال و جواب های خواستگاری و غیره را بکار می بندم ولی برای هیچ کدام اصالت قائل نمی شوم؛ یعنی تمام تلاش خود را انجام دهید اما از خداوند بخواهید همسر خوب و ازدواج سالمی را برایتان در نظر بگیرد؛ چون ممکن است در تحقیقی یا غیره، اشتباه کرده باشم. 📚 برگرفته از: مجموعه کتاب های آیینه و شمعدان 🌶🌶🌶🌶🌶🌶🌶🌶 🆔 @asanezdevag 👈👈
🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲 نجات دهنده شب اول قبر! 🌻شما فكر مى كنيد بهترين چيز براى زن در شب اول قبر چه مى باشد؟ 🔶امام باقر(ع): «در شب اول قبر، هيچ چيز براى زن، بهتر از رضايت شوهرش نيست!» 🌸 چقدر خانم ها را ديده ام كه چون از قبر و قيامت مى ترسند، كارهاى مستحبى زيادى انجام مى دهند، در حالى كه حقوقِ واجبِ شوهر خود را مراعات نمى كنند! ☘ بعضى از آقايان به من مراجعه كرده اند و پيش من درد دل كرده اند كه زن من هر شب چهارشنبه، به جمكران مى رود، و من از اين كار او ناراضى هستم، امّا هر چه به او مى گويم كه من راضى نيستم، او گوش نمى كند. آخر كجا امام زمان(ع)، راضى است كه زن بدون اجازه شوهر به جمكران برود؟ 🍀 از آن زمانى كه عشقِ بدون معرفت، گريبان گير جامعه ما شد، از آن زمان كه ما به دنبال كسب معرفت نرفته، اهل عرفان شديم، اين بلاها بر سر ما آمد. 📚همسر دوست داشتنی|مهدی آرانی 💐💐💐💐💐💐💐💐 🆔 @asanezdevag 👈👈
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 برای ازدواج چه گام هایی باید برداشت؟ 🌸🌸🌸 💝 امام صادق علیه السلام فرمودند: ببین جان خودت را پیش چه کسی قرار می دهی و ببین چه کسی را در مالت شریک می کنی و ببین چه کسی را به دین و اسرار خود مطلع می کنی. همین حدیث کافی است تا چشمتان را باز کنید و ببینید که در ازدواج و انتخاب مختار هستید اما نه کاملاً؛ یعنی سرنوشت ما، هزاران انتخاب جلوی روی ما گذاشته است و ما خارج از این سرنوشت، به سایر انتخاب ها دسترسی نداریم؛ مثلاً نمی توانیم با دختری از زمان آینده یا گذشته ازدواج کنیم ولی در بین هزاران انتخاب این عقل و مشورت و سابقه ی گذشته است که انتخاب بهینه را ممکن می سازد و در هر صورت انتخاب ما جزء سرنوشت ما خواهند بود. ⭐️ پس از تشخیص معیارها، قدم بعدی اولویت بندی آن هاست. نسبت به معیارهای تقوا، اخلاق، اصالت خانوادگی، سلامت و کفویت اصلاً کوتاه نیایید. این معیارها هر کدام حالت وتو کننده دارند. 👌در مورد کفویت هم نباید کوتاه آمد، ولی باید دقّت کنید بسیاری از صفاتی که شما برای خود در نظر می گیرید و دوست دارید در همسرتان نیز مشترک باشد، اصلاً مهم نیست. برای مثال، علاقه داشتن یا نداشتن به یک غذا، یا بسیاری از عیوب و حساسیت های طرفین قابل برطرف شدن است. در این دسته از صفات باید کل نگر بود نه جزء نگر. کل انگاری یعنی در شناخت افراد باید از کل به جزء رسید. کل معرّف جزءهاست. یادتان باشد بعد از ازدواج امکان هر تغییری وجود دارد به جز اشکالات مبنایی. 📚 برگرفته از: مجموعه کتاب های آیینه و شمعدان 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 🆔 @asanezdevag 👈👈
🐟🐟🐟🐟🐟🐟🐟🐟 🍁 پرسش: 🔴 درچه صورت می توان چهره، گردن وموهای دختری که قصد ازدواج با او را داریم،نگاه کنیم؟ 🔵 پاسخ: همه مراجع: نگاه به دختر مورد نظر، با شرائط ذیل جایز است: 1⃣ به قصد لذت و ریبه نباشد (هرچند بداند با نگاه ،لذت قهری پیدا شود). 2⃣ برای آگاهی از وضع جسمانی دختر باشد (پس اگر از حال او آگاه است نگاه به اوجایز نیست). 3⃣ مانعی از ازدواج در میان نباشد (مثلا دختر شوهر نداشته باشد). 4⃣ احتمال بدهد دختر او را رد نمیکند. 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 🆔 @asanezdevag 👈👈
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳 ✅چگونه فرزندم رانمازخوان کنم ؟ 1⃣ خودتان الگوی خوبی باشید. اگرشمانمازعاشقانه و اول وقت نخوانید انتظار نداشته باشید فرزندتان نمازخوان شود. 2⃣ بعدازنماز کودک یکی دوساله به بالا را در آغوش بگیرید و رفتار بامحبت تری با او داشته باشید تا فرزند ببیند شما هر وقت نماز میخوانید مهربانتر میشوید و به این وسیله به نماز علاقه مند میشود. 3⃣ او را از کودکی به نماز جماعت و نماز جمعه و حرم و مساجد و مراسم مذهبی ببرید مخصوصا اگر برایش این مکانها را با جایزه وخاطره و تشویقی شیرین کنید. 4⃣ امر به نماز را درست وقتی فرزند به سن بلوغ رسید نگذارید بماند باید چند سال قبل از سن تکلیف او را مشتاق به نماز کنید و نماز را به آموزش دهید. 5⃣ برای مشتاق کردن کودک به نماز قبل سن تکلیف برای دختران یک چادر نماز و جانماز و مهر و تسبیح قشنگ وبرای پسرهم همین ها غیر از چادر را تهیه کنید. 6⃣ تا زمانی که به سن خاصی نرسیده و نماز برایش واجب نشده او را همیشه مجبور به نماز خواندن نکنید. مثلا میتوان قبل از اذان با کودک کمی بازی کرد بعد موقع اذان که شد بگویید دخترم اذان میدهند من میخواهم نماز بخوانم تو چه؟ دستور ندهیم پیشنهاد بدهیم. 7⃣ از کودکی هر وقت نماز میخواند به او محبت بیشتری کنید و نماز خواندنش را برای دیگران و در جمع خانواده و فامیل تعریف کنید و تشویق و تحسینش کنید. 8⃣ با ورود فرزندتان به دوره ی نوجوانی برای او دلیل بیاوریدکه چرا نماز بخوانیم ولی کوتاه بگویید و سریع رد شوید. انتظار تاثیر زود و سریع نداشته باشید زیرا نوجوان در دوران خامی است تا پخته شود و حرف شما را بفهمد زمان میبرد. 9⃣ نسبت به نماز خواندنش یا نخواندنش حساسیت زیادی نشان ندهید و مدام به او گیر ندهید .حساسیت زیاد جلو تفکر او را میگیرد و نماز با اجبار فایده ندارد بگذارید از درون مسئولیت پذیر شود. 🔟 از روش غیر مستقیم استفاده کنید مثل اهداى کتاب و سی دی و نرم افزار . یا می توانید به او هدیه کنید و هم جایی جلو چشمش قرار دهید تا خودش ببیند و استفاده بکند. 1⃣1⃣ نوجوان به دلیل تغییرات هورمونی رشد دچار کمی سستی و احساس خستگی است خوابش زیاد شده و اکثرا سنگین خواب میشوند. شاید شمافکر کنید او تنبل شده . برای نماز صبح او را با دعوا و داد بیدار نکنید . او را با محبت و نوازش و بوسه و صدازدن با القاب زیبا مثل دختر عزیزم و... بیدارش کنید. یک بار هم شایدکافی نباشد پس صبورانه یک بار قبل نماز خودتان و یک بار بعد نماز او را با محبت بیدار کنید. 2⃣1⃣ در جلو جمع مدام او را امر به خواندن نماز نکنید. پنهانی و با لحن پر از محبت به او یادآوری کنید. 3⃣1⃣ گاهی نوجوان به دلیل دیده نشدن، با نماز نخواندن میخواهد خود را نشان تان دهد. پس او را ببینید و به او توجه کافی بکنید. 4⃣1⃣ هیچ گاه بچه های نمازخوان را سرش نکوبید و او را با آنها مقایسه نکنید، مقایسه اثر عکس دارد و او هم از نماز بدش می آید و هم از آن بچه ی نمازخوان. 5⃣1⃣ وقتی به سن تکلیف رسید برایش جشن عبادت بگیرید. 6⃣1⃣ نقل داستانهای شیرین و در حد سن کودک و نوجوان از نماز بزرگان و استفاده از اشعار و احادیث زیبا . 7⃣1⃣ ترک مستحبات در ابتدای کار و طول ندادن نماز و رعایت توانایی کودک و نوجوان. ▶️ نکته پایانی : اگر در رفتار نماز خوانها مهر و محبت و انصاف دیده شود ، میل بچه ها به نماز خواندن بیشتر میشود. 💢💢💢💢💢💢💢💢 🆔 @asanezdevag 👈👈
📸 💠 امام صادق (ع) :هر کسی مسیر ازدواج مومنی را فراهم آورد خداوند در روز قیامت نگاه لطف آمیزی به او خواهد داشت. 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 🆔 @asanezdevag
چقدر زندگی قشنگ می شود... وقتی کسی را داشته باشی که پا به پای تو زندگی کند!.. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 🆔 @asanezdevag
👥 مشورت در ازدواج👌 💍💍💍💍💍💍 🆔 @asanezdevag
💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 آيا تا به حال در مسجد پيامبر اعتكاف كرده اى؟ 🍁اعتکاف: چند سالى است كه مراسم اعتكاف در جامعه ما رواج پيدا كرده است و در روزهاى سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب، گروه گروه مردم به مساجد رفته و معتكف مى شوند. اگر بتوانى در مسجد پيامبر(ص) در مدينه معتکف باشى خيلى خوب است و ثواب بسيار زيادى دارد. فكر كن! اگر بخواهى در مسجد پيامبر معتكف شوى بايد صبر كنى تا خدا توفيق سفر به مدينه را به تو بدهد. آيا مى خواهى كارى را ياد شما بدهم كه ثواب اعتكاف در مسجد پيامبر را داشته باشد؟ اين كار زحمت زيادى ندارد و هميشه مى توانى آن راانجام دهى! 🍁کاری بهتر از اعتکاف در مسجد پیامبر: 🔶پيامبر اسلام فرمودند: «نشستن مرد نزد همسر خويش، نزد خدا بهتر از اعتكاف در مسجد من است». به راستى كه دين و آيين ما چه دين كاملى است؟ در كدام مكتب مى توانى ارزش نشستن پيش همسر را اين قدر بالا بيابى؟ در كجا مى توانى چنين عزّتى را كه اسلام به شما داده است، بيابيد؟ در كجاى دنيا به زن اين همه احترام و ارزش داده شده است كه نشستن كنار او، براى شوهرش ثواب اعتكاف داشته باشد؟ و افسوس و صد افسوس كه ما چقدر از دين واقعى فاصله گرفته ايم. 🍁تسخیر قلب همسر: مردى كه ياد گرفته است هر روز مقدارى از وقت خود را صرف همسرش كند و سخن او را بشنود نه تنها به ثواب بزرگى دست يافته بلكه قلب همسر خويش را براى هميشه تسخير كرده است. 📚منبع: همسر دوست داشتنی|مهدی آرانی 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 🆔 @asanezdevag
‍ 🐳🐳🐳🐳🐳🐳🐳 🌱شهید زین الدین به روایت همسرش 🍃 قسمت 6⃣ ⚪️ مشهد خیلی خوش گذشت . رفت و برگشتنمان چهار روز طول کشید . بعد از مشهد رفتن ، و بر گشتنمان به اهواز مهدی تغییر کرده بود . دیگر حرف زدن هایمان فقط در صحبت های پنج دقیقه ای پشت تلفن خلاصه نمی شد . راحت تر شده بود . شاید می دانست وقت چندانی نمانده ، ولی من نمی دانستم . بعد از مدتی آقا مهدی گفت : منطقه ی عملیاتی من دیگر جنوب نیست . دیگر نمی توانم بیایم اهواز .گفت: دارم می روم غرب آنجاها ناامن است و نمی توانم تو را با خودم ببرم . وسایلتان را جمع کنید تا برویم و من شما را بگذارم قم . وسایل زیادی که نداشتیم . ⚫️ آقا مهدی باکری با مهدی صحبت کرده بود که همسر برادرش ، حمید حالا که حمید شهید شده ، نمی خواهد ارومیه بماند . خانم شهید همت هم بعد از سه چهار ماه تصمیم گرفته بود بیاید قم . با آقا مهدی صحبت کرده بودند که شما که با قم آشنایید یک جایی برای ما پیدا کنید که مستقل باشیم . بعد آقا مهدی به من گفت: اگر موافقی یک جا بگیریم ، شما هم وسایلت را یک گوشه آن جا بگذاری . بعد از دو سال دوره کردن شب تنهایی در گرما و غربت اهواز ، دوباره به قم برگشتم . 🔴 دقیقاً روز عاشورا بود که آمدیم قم . مهدی فردا همان روز برگشت . آدم بعدها می گوید که به دلم آمده بود که آخرین باری است که می بینمش . ولی من نمی دانستم . نمی دانستم که دیگر نمی بینمش . آن روز خانه ی پدرشان یک مهمانی خانوادگی بود . من هم آن جا بودم . مهمان ها که رفتند ، من آن جا ماندم . یک ساعت بعد مهدی آمد . من رفتم و در را برایش باز کردم . محرّم بود و لباس مشکی پوشیده بودم . آمدم داخل که مهدی با خواهر و مادر و پدرش از هر دری حرف می زد ، از پیروزی ها ؛ از شکست ها . من تند تند انار دانه کردم . ظرف انار را بردم توی اتاق و کنارش نشستم و لیلا را گذاشتم بینمان . دم غروب بود . چند دقیقه همه ساکت شدند . حرف نزدن او هم برای من اذیت کننده نبود . لبخند همیشگی اش را بر لب داشت . دوتایی لیلا را نگاه می کردیم . بالاخره مادرش سکوت بینمان را شکست . به مهدی گفت: باز هم بگو ! تعریف کن . مهدی با لحنی بغض آلود گفت: مادر دیگه خسته شده ام . می خواهم شهید شوم . بعد رو کرد به من و لبخند زد . یعنی که این هم می داند . همه فکر کردیم خوب دلش گرفته، خوب می شود . فردا صبح دوتایی قبل از اذان بیدار شدیم و رفتیم زیارت . خنکی هوای دم سحر و رفتن او هوای حرم را برایم غمگین کرده بود . وقتی داشتیم بر می گشتیم ، توی یکی از ایوان های حرم دو تا بچه ی پنج شش ساله ی عبا به دوش دیدم که با پدرشان نشسته بودند و جلویشان کتاب سیوطی باز بود . 🔵 مهدی رفت و با پدر بچه ها صحبت کرد . بچه ها هم برایش از حفظ دو سه خط قرآن خواندند . بچه های جالبی بودند . مهدی آمد و مرا رساند دم خانه و رفت . این آخرین باری بود که دیدمش . 🔶 خانه ای که برایمان گرفته بود کنار سپاه بود . یک خانه ی دو اتاقه که مهدی هیچ وقت فرصت نکرد شب آن جا بخوابد . به من گفت که خودت برو آن جا . مجید را می فرستم بیاید سر اسباب کشی کمکت کند . مجید آمد و وسایلمان را جا به جا کرد . موقع رفتن گفت: من دارم می روم منطقه . با آقا مهدی کاری ندارید ؟ گفتم: سلام برسان .گفت: سلام لیلا را هم برسانم ؟ گفتم : سلام لیلا را هم برسان . مجید موقع رفتن واقعاً قیافه اش نورانی شده بود . 🔷 اول که به آن خانه رفتم ، خانم باکری قرار بود دو - سه ساعت بعدش برود ارومیه. خانم همت ، را از قبل ، از اردوی تحکیم می شناختم . با خانم باکری هم کم کم آشنا شدم . سعی می کردم جلوی آن ها جوری رفتار کنم انگار که من هم شوهر ندارم . فکر می کردم زندگی آن ها بعد از رفتن آدم هایی که دوستشان داشته اند چه قدر سخت است . فکر کردم خُب ، اگر برای من هم پیش بیاید چه ؟ اگر دیگر مهدی را نبینم. فکر می کردم حالا من پدرو مادرم توی قم هستند آن ها چه ؟ ولی روحیه ی سرزنده و شوخشان را که می دیدم ، می فهمیدم توانسته اند خودشان را نگه دارند . بعضی وقت ها هم آن قدر به سر نوشت خانم همت و باکری فکر می کردم که یادم می رفت من هم شاید روزی مثل آن ها بشوم . 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩 🆔 @asanezdevag
‍ ‍ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂 وقتی داری گناه میکنی چپ و راست رو نگاه میکنی🔥  کاش یکبار بالا رو نگاه کنی ،😞🙄 ــــــــــــــــــــ🔥 حیف این چشم ها نیست که باهاش انواع کلیپ ها و عکس های مستهجن رو ببینیم👁🔥 گناه=افسردگے اگه فیلترشکن نصب کردی برای رفتن به سایت های مستهجن همین الان پاکش کن✊✋ این فیلم ها برای متاهل ها خیلی مضره چه برسه به شمایی که مجردے🚶 لذتش فقط همون لحظه س ؛بلافاصله بعدش افسردگی و سردی میاد سراغت❄️😔 گناه نکردن باعث نشاط و شادابیت میشه🍃🌸😍😍 اگر مجردی و با نامحرم داری چت می کنی و قربون صدقش میری همین الان بیخیالش شو❌. با این کار آروم نمیشی. اگر هم متاهلی و با نامحرم حرف دلتو میزنی و مشکلاتتو میگی ،داری شکاف زندگیتو بیشتر می کنی❌ .مشاور بهتر می تونه کمک کنه تا افراد مجازی👌👥 گناه یک نوع بیماریست پس درمانش کن زندگی ات پر از نور خدا☄🍃 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🆔 @asanezdevag
💌میزنم عینک به چشم درس میخوانم ولے پنج ساعت روی یک خط مانده ام در فکر تــــــــــو... 💟💟💟💟💟💟 🆔 @asanezdevag
💝 مهم ترین کاری که یک مرد می تواند برای فرزندانش انجام دهد این است که : “عاشق مادرشان باشد” 💕💕💕💕💕💕 🆔 @asanezdevag
‍ 💕 همسرتــ براے خودتــ استــ نہ براے نمایش‍ دادن جلوے دیگران 😔 ❌میدانے چقدر از جوانان با دیدن همسر بے حجابــ‍ شما بہ گناه میفتند؟ 🍃شهیدابراهیم‌هادے🍂 ✨✨✨✨✨✨ 🆔 @asanezdevag
‍ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ✨خاطره ای از همسر شهید بهشتی رحمة الله علیه ⭐️وقتی تصمیم گرفتیم بچه دار شویم، به همسرم گفتم بیا این دعا را از این به بعد زیاد بخوانیم. ⭐️دعایی که خودم دوران تجرد زیاد در قنوت هایم میخواندم و حالا از نتیجه اش راضی بودم. بعد از مدتی در قنوت و غیر قنوت آیه را خواندن، یک روز همسرم گفت: از وقتی این آیه رو میخوانی علاقه ام بهت بیشتر شده. ⭐️ درسته که ما این آیه رو به نیت بچه خوندیم ولی فکر میکنم چون توش ازدواج هم داره ناخودآگاه رو روابطمون هم اثر گذاشته! ✨ربَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ✨ 🕋 ترجمه روان آیه اینه: "که خدایا همسر و فرزندانی به من بده که نور چشمم باشند." 🌙 یکی از مفسران در معنای «قرة اعین» میگفت، وقتی کسی را آنقدر دوست داشته باشی که با دیدنش اشک شوق در چشمت جمع شود، عرب به این می گوید: قرة عین! 💟💟💟💟💟💟💟 🆔 @asanezdevag
‍ 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🍂شهید زین الدین به روایت همسرش 🍃 قسمت آخر ⭕️ بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند. 💢 یک شب گفتند " حالا ببینیم قمی ها چطور غذا درست می کنند . " من هم خواستم که برایشان نرگسی درست کنم . داشتم غذا درست می کردم که یک خانمی آمد در زد و یک چیزی به آن ها گفت . به خودم گفتم " خب ، به من چه ؟ " شام که آماده شد هیچ کدام لب به غذا نزدند . گفتند " اشتها نداریم " سیم تلویزیون را هم در آورند . 🔅 فردا خواهرم آمد دنبالم . گفت " لباس بپوش باید برویم جایی . " شکی که از دیشب به دلم افتاده بود و خواب های پریشانی که دیده بودم ، همه داشت درست از آب در می آمد . عکس مهدی و مجید هر دو را سر خیابانشان دیدم . 💠 آقای صادقی که چند ماه بعد از ایشان شهید شد جریان شهادتش را برایم تعریف کرد . آقا مهدی راه می افتد از بانه برود پیرانشهر در یک جلسه ای شرکت کند . طبق معمول با راننده بوده ، ولی همان لحظه که می خواسته اند راه بیفتند ، مجید می رسد و آقا مهدی هم به راننده می گوید " دیگری نیازی نیست شما بیایید . با برادرم می روم . " بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند . که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند و تیر می خورد . تازه فردا صبح جنازه هایشان را پیدا کرده بودند که با فاصله از هم افتاده بود . 🔰 خواب زمان را کوتاه تر می کند . دو سال پیش او را همین جوری خواب دیده بودم . می خواستم همان جوری باشم که او خواسته . قرص و محکم . سعی می کردم گریه و زاری راه نیندازم . تمام مدت هم بالای سرش بودم . وقتی تو خاک می گذاشتند ، وقتی تلقین می خواندند ، وقتی رویش خاک می ریختند . بعضی مواقع خدا آدم را پوست کلفت می کند . بچه های سپاه و لشکرش توی سر و صورت خود می زدند . نمی دانستم این همه آدم دوستش داشته اند . حرم پر از جمعیتی بود که سینه می زدند و نوحه می خواندند . بهت زده بودم . مدام با خود می گفتم چرا نفهمیدم که شهید می شود . خیلی ها گفتند " چرا گریه نمی کند . چرا به سر و صورتش نمی زند ؟ " 🔵 وقتی قرار است مرگ گردنبندی زیبا بر گردن دختر زندگی باشد ، در بر گرفتن آن هم مثل نوشیدن شیر از سینه ی مادر است ؛ همان قدر گرم ، همان قدر گشوده به دنیایی دیگر ، پر از شگفتی موعود . مدتی در خانه ی آقا مهدی ماندم . بعد برگشتم پیش خانم همت و باکری . حالا من هم مثل آن ها شده بودم . دیگر منتظر کسی و چیزی نبودم . حادثه ای که نباید پیش آمده بود . آن ها خیلی هوایم را داشتند . تجربه های خودشان را به من می گفتند . صبر بعد از مدتی آمد و من آرام تر شدم . می نشستیم و از خاطرات شهدایمان حرف می زدیم . آن روزها آن قدر مصیبت ریخته بود که گریه کردن کار خنده داری به نظر می رسید . 🔴 یادگاری های زندگی با او همین خاطرات ریز و درشتی است که بعضی وقت ها یادم می آید و آن مرجان بزرگی هم که آن جاست ، او یک بار برایم آورد . یک قرآن و تسبیح هم به من داد . از دوستش گرفته بود که شهید شده . ⚫️ باز هم انگار اتاق ذهنم دو قسمت شده و او پشت آن دیوار کمیل می خواند . صدای کمیل خواندش را می شنوم . باورتان می شود ؟ 📡خبرگزاری فارس 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🆔 @asanezdevag
💕نگاه به همسر یعنی... 💖 داشتن رحمت خدا 🌙🌙🌙🌙🌙🌙 🆔 @asanezdevag
❣یادت باشه 💟احساس خوشبختی 👌 در مسیر (زندگی) یافتنی است؛ 🚫 نه در مقصد. ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ 🆔 @asanezdevag
‍ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ 🎀نامه عاشقانه امام خمینی(ره) به همسرشان🎀 ✨ امام خمینی در سال 1312 عازم سفر حج می شود و در بین راه نامه ای عاشقانه ای برای همسرش می نویسد. 💟 تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم♡؛ در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت د‌ر آیینه‌ی قلبم منقوش است. 💕 عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره‌ی خوش دارد. 💖 صد حیف که محبوب عزیزم، همراهم نیست که این منظره‌ی عالی به دل بچسبد. به هر حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند... . خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت قدری تنگ شده... . ☆ایام عمر و عزت مستدام تصدقت؛ قربانت روح ا...☆ 📚 صحیفه امام،ج 1،ص 2 ❤️💛💚💙💜 🆔 @asanezdevag
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍁 شاهزاده فراری و طلبه جوان🍁 🌺 شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد و در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. ☘ دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.  🌿 از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر، از حرمسرا فرار کرده بود؛ لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.  🌸 صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند. 🌼 شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی؟ محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید: چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ 🌻 محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته . لذا علت را پرسید. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.  🌷شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آورند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان، از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.  📚منبع: آموزه های وحی در قصه های تربیتی|عبدالکریم پاک نیا 💫💫💫💫💫💫💫💫 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ملاکتان برای ازدواج چیست ؟ 👤 حجت الاسلام والمسلمین رفیعی ⏲ 1 دقیقه و 46 ثانیه 📍📍📍📍📍📍 🆔 @asanezdevag
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️ ✨ چگونه رضایت والدین را برای ازدواج جلب کنیم؟ 1⃣ اول از همه بگوييم که تهديد و پرخاشگري و جنگ و دعوا به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از فکر قهرمان بازي بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در سکوت و آرامش ماجرا را پيش ببريد. 🔸🔹🔸🔹 2⃣ با والدين تان صحبت کنيد. در شرايطي آرام و منطقي و هر از چند گاهي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد نظر مثبت شان را جلب کنيد. 🔸🔹🔸🔹 3⃣ والدين شما، حتما دلايلي براي مخالفت شان دارند. آنها را بشنويد و سعي کنيد فارغ از شور و شوق عاشقي و هيجانات مقطعي، اين دلايل را تحليل کنيد، شايد واقعا حق با آنها باشد. مي توانيد اين دلايل را با فرد سومي که به بي طرفي او اطمينان داريد در ميان بگذاريد و مشورت کنيد. اين فرد مي تواند دوست، استاد، بزرگ فاميل يا مشاور باشد. 🔸🔹🔸🔹 4⃣ والدين گاهي به خاطر بي اعتمادي به شما با انتخابتان مخالفت مي کنند ، چون فکر مي کنند به قدر کافي بزرگ نشده ايد. در اين شرايط بايد دلايل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشريح کنيد و به آنها ثابت کنيد که بزرگ و قابل اعتماديد. 🔸🔹🔸🔹 5⃣ اگر لازم بود از بزرگترهاي فاميل و دوستان مورد اعتماد والدين تان کمک بگيريد و آنها را واسطه قرار دهيد. 🔸🔹🔸🔹 6⃣ مي توانيد اين جلسات گفتگو را با حضور نامزدتان برگزار کنيد تا در شرايطي منطقي، والدين هر دو شما را محک بزنند و دلايلتان را بشنوند و به شما اعتماد پيدا کنند. 🔸🔹🔸🔹 7⃣ اگر هيچ کدام از راه ها نتيجه نداد، سعي کنيد همراه والدينتان پيش مشاور برويد و در شرايطي منصفانه درباره مشکل صحبت کنيد. 📌📌📌📌📌📌📌 🆔 @asanezdevag
‍ 🍃🍂☘🍃🍂☘🍃🍂 💟 همسر عزيزم، دوستت دارم! ⭕️ وقتى يك گلدان زيبا را خريدارى مى كنى و به خانه مى آورى، آيا آن گلدان را به حال خود رها مى كنى؟ نه، بلكه هر روز از آن گلدان مواظبت مى كنى و مرتب آن را آب مى دهى. زيرا اگر به گلدان خود آب ندهى بعد از مدّتى پژمرده مى شود. پس چرا چند روزی است از بهترين گلِ زندگى خود غافل شده ای؟ همسرت را مى گويم. اگر مى بينى كه زندگيت ديگر آن صفا را ندارد براى اين است كه خودت از گل زندگيت غفلت كردى! ⭕️ دستور ساده از پیامبر(ص): آيا مى خواهى جبران گذشته را بكنى و دوباره زندگيت پر از عشق و محبّت شود؟ من يك دستور ساده از پیامبر(ص) برايت دارم. اگر به من قول بدهى كه اين دستور را عمل كنى به زودى دوباره قلب تو از عطر عشق و محبّت، مدهوش خواهد شد. پس گوش فرا ده! 🔶پیامبر اکرم(ص): «وقتى مرد به همسر خود بگويد «دوستت دارم»، اين سخن هيچ گاه از قلب همسرش بيرون نمى رود». اى كاش ما اسلام را فقط در نماز و روزه خلاصه نمى كرديم! 🔷 آيا مى شود آن روزى بيايد كه همه ما جمله «همسرم! دوستت دارم» را هم به عنوان يك برنامه دينى خود بدانيم. ⭕️ آیا میدانید؟! 🔴 آيامى دانيد كه هر زنى نياز دارد كه حداقل روزى سه بار اين جمله را بشنود؟پس هيچ گاه اين جمله سحرآميز و جادويى را از همسرت دريغ مكن! 🔺دوستت دارم! 🔻دوستت دارم! 🔺دوستت دارم! ⚪️ و اين را باور كن كه هيچ گاه همسرت از شنيدن اين جمله خسته نمى شود. هر بار كه به همسرت از صميم دل مى گويى: «دوستت دارم»، قلب او را از عشق لبريز مى كنى و روحيه او را شاداب مى سازى. 📚منبع: همسر دوست داشتنی|مهدی آرانی ❣❣❣❣❣❣❣ 🆔 @asanezdevag
💕محبت مرد به زن 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🆔 @asanezdevag