🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸آرایش کردن برای شوهر🌸
🍁 آیا می دانید بدترین صحنه ای که مرد در زندگی می بیند چیست؟
اینکه چشمش به همسرش بخورد در حالی که لباس نامرتب برتن دارد و موهایی ژولیده مانند سیم ظرف شویی داشته باشد!
🍁 امام باقر(ع): زن نباید آرایش کردن برای شوهر را فراموش کند.
🍁 اینکه زن نباید خود را در مقابل نامحرم آرایش کند سخنی به حق است، اما سخن من در این است که در محیط خانه که غریبه ای نیست.
🍁 چرا بعضی خانم ها وقتی قرار است به مهمانی بروند اینقدر به خود می رسند، اما برای شریک زندگی خود، به ظاهر خود رسیدگی نمی کنند؟
🍁 مگر نمی دانید یکی از بهترین راه هایی که می توانید علاقه شوهر خود را نسبت به خود بیشتر کنید از راه همین چشم ها و نگاه های شوهرتان می باشد؟
🍁 آری، راه نفوذ بر قلب شوهرتان همان چشم اوست!
🍁یک روز، یکی از زنان مدینه، پیش رسول خدا آمد و از آن حضرت سؤال کرد: « ای رسول خدا! من می خواهم بدانم وظیفه من نسبت به شوهرم چه می باشد؟ »
🍁 پیامبر(ص) در جواب آن زن فرمود:
« خود را به بهترین عطرها خوشبو کن، بهترین لباس های خود را بپوش، بهترین زینت ها را استفاده کن، هر صبح و شب خود را بر او عرضه کن. »
🍁 برخیز و بهترین لباس خود را بپوش و خود را زیبا کن! همواره در زندگی به این دستور اسلامی، عمل کن تا کانون خانواده شما همواره مستحکم بماند.
🍁 راه نفوذ بر قلب شوهر، چشم اوست!
🌻 #همسر_دوست_داشتنی
🌙🌙🌙🌙🌙🌙
🆔 @asanezdevag
🍪🍩🍪🍩🍪🍩🍪🍩
☕️ تغییر نگرش
💉 مادر شوهر و سم
🍂 دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
🍂 داروساز گفت : اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد، همه به او شک خواهند کرد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد در این مدت با مادرشوهر مدارا کند تا کسی به او شک نبرد.
🍂 دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
🍂 هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهتر و بهتر شد تا آن جا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت : دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.
🍂 داروساز لبخندی زد و گفت : دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.
#مادرشوهر
💠🔆💠🔆💠🔆💠🔆
🆔 @asanezdevag
🍃🌸🍂🌸🍃🌸🍂🌸
✨ دوست داشتن یعنی...!
❣دوست داشتنت زيباترين حس دنياست...
❣برای دوست داشتنت لزومی ندارد
به نداشته هايت فكر كنم
به اينكه نمی توانی خواسته هايم را برآورده كنی ...
❣برای دوست داشتنت مقايسه لازم نيست !
❣ فقط می خواهم دوستت بدارم !
❣ برای دوست داشتنت همين كه دير به دير در كنارت ،
هوای پاییز را نفس بكشم و
قلبم را گرم كنم كافيست ...
❣همين كه كنارت ،
با فاصله ،
قدم بزنم و
ببينم كه نگاهم می كنی و ميخندی ؛ كافيست !
❣برای دوست داشتنت ...
چيز زيادی لازم ندارم !
چون فقط ميخواهم دوستت داشته باشم ...
مثل همين ارتفاع !
مثل چراغ های روشنِ بی كسی شهرم ...
تو فقط با همه ی نداشتن ها و
دور بودن هايت بخند ...
❣تو ساده ترين اتفاق زندگی ام هستی !
❣ تو واقعی ترين انتخاب من بودی ،
در تمام سال های منطقی بودنم ...
❣دوستت دارم ...
مثل بارانی كه بی وقفه باريد ...
مثل قدم هايت وقتی از من دور می شدی ...
دوستت دارم !
همين !
#همسر_دوست_داشتنی
🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠
🆔 @asanezdevag
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای ازدواج علامه حلی در نیمه شب چه بود؟
🎞🎞🎞
🕰 1 دقیقه و 9 ثانیه
#زن_میخوام
📽📽📽📽📽📽
🆔 @asanezdevag
4.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 همسر من
🚹 شوهر در آسانسور با زن غریبه
🚺 خانوم در تاکسی با مرد غریبه
⏰ 1 دقیقه و 46 ثانیه
🌟تماشای این کلیپ رو از دست ندهید🌟
#همسر_عفیف
📽📽📽📽📽📽
🆔 @asanezdevag
🍂 هر کسی رفت از این دل
به جهنم اما ....
🍃 تو نباید بروی
از دل من میفهمی؟؟؟
👤 مجتبی سپید
#در_این_شهر_غریبم
🔺🔸🔻🔹🔺🔸
🆔 @asanezdevag
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💢 ماجرای دو برادر
☘ دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود.
☘ شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند. یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت : درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند.
☘ بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
☘ در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم.
☘ من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود.
☘ بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
☘ سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است.
تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
#برادرانه
🌟🌟🌟🌟🌟🌟
🆔 @asanezdevag
🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹
توصیه برای ترک گناهان شهوت
‼️‼️‼️
💠 از غذاي خود از نظر كم و كيف ،كم كنيد و از خوردن غذاهاي محرك بپرهيزيد.
💠 شب ها و بين الطلوعين مقداري قدم بزنيد.
💠 ورزش در هواي آزاد نماييد و از فكر و نظر در مناظر مهيج خودداري كنيد.
💠 براي ازدواج به نحو آسان اقدام كنيد
💠 با توبه و تضرع به درگاه خداوند مهربان و توسل به امام عصر عجل الله از خداوند بخواهيد، كه شما را از گناه حفظ فرمايد.
📖 مرحوم آیت الله بهجت (رضی)
📙منبع : عرفان|مهدي علي آبادي،ص 89
#ترک_گناه
🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆
🆔 @asanezdevag